آتش‌بس در غزه

سرمقاله:اندکی تسکین، پرسش‌های فراوان

آتش‌بسِ موقت، آتش‌بس، وقفه ؟ تغییرِ واژه‌ها بازتابی از احساس دوگانه ای است که توافق اعلام‌شده برای یکشنبه ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ برمی‌ا‌نگیزد. ابتدا، دوگانه چرا که از فوران آتش و خون که در رورزهای آینده تا آخرین لحظه‌ی پیش از برقراری آتش‌بس، بر سر باریکه غزه فروخواهد ریخت، آگاهیم؛ درست نظیر آنچه در لبنان گذشت و همان‌گونه که همواره در همه‌ی جنگ‌های اسرائیل شاهدش بودیم.

آلن گرش > سارا گریرا > 21 ژانويه 2025

سپس، بازهم دوگانه، به دلیل برنامه‌ریزی زمانی که ظاهراً حدومرزش به‌درستی طرح‌ریزی نشده است. این ابهام به اسرائیل امکان می‌دهد که زیر تعهدهایش بزند، همان‌طوری که در آتش‌بس با حزب‌الله دیدیم که آشکارا شاملِ روستاهای مرزیِ جنوب لبنان نشد. بدون‌ اینکه از تعلل تحمل‌ناپذیر حکومت اسرائیل صرفِ-نظر کنیم که تلاش کرده تا آخرین لحظه در مورد پذیرش مصالحه ایجاد تردید کند و با سفسطه‌گری حماس را متهم کرد و نشست کابینه جهت تصویب توافق را به روز جمعه (۱۷ ژانویه) موکول نمود. شکست استراتژِی اسرائیل

تناقض کوچکی نیست که توافق آتش‌بسِ امضاشده در مورد غزه با مداخله تعیین‌کننده‌ی دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتخب آمریکا تحقق می‌یابد که بنیامین نتانیاهو را برخلاف تمایلش وادار به پذیرفتن آن کرد. هرچند او تلاش کرد تا شایستگی انجام این کار را به خودش نسبت دهد، اما پرزیدنت جو بایدن، از همان ۸ اکتبر، سیاست نخست‌وزیر اسرائیل را تأیید کرده است. او همه‌ی تجهیزات ضروری برای ویران‌کردن سرزمین فلسطینی را از جمله با نقض قانون‌های آمریکا درمورد چگونگی استفاده از سلاح‌های آمریکائی به اسرائیل تحویل داده است (۱). او همچنین، همه ترفندها و دروغ‌های اسرائیل جهت توجیه استفاده از سلاح گرسنگی علیه اهالی را پذیرفته است.

استدلالی که دولت دموکرات‌ آمریکا طرح می‌کرد، این بود که اسرائیل هرگز تسلیم فشار نمی‌شود. دونالد ترامپ در چند روز خلاف آن را ثابت کرد. او متنی را تحمیل کرد که نکته‌های بارز و (نیز جزءبه‌جزء آن) همان بود که هشت ماه پیش پیشنهاد شده بود. بااین‌وجود، در مورد این حقه‌بازی هیچ توهمی وجود ندارد: گرچه رئیس جمهور آینده امریکا سخت تمایل دارد که درست به‌موقع پیش از مراسم تحلیف، پیروزی بارزی کسب کند، با این‌همه، او قصد ندارد که به حکومت راستِ‌افراطیِ اسرائیل پشت کند. اگر نوشته‌های روزنامه‌های اسرائیل را باور کنیم، آنچه او با یک‌دست، در غزه از اسرائیل می‌گیرد، به وفور در کرانه باختری پس خواهد داد، جایی که کولون‌ها [ساکنان شهرک‌های مستعمره] بیش از پیش، آزادانه به‌کار خود ادامه خواهند داد. از یک پاک‌سازیِ قومی به یک پا‌سازیِ دیگر ...

این آتش‌بس، کم‌وبیش پایدار، هم‌چنین بیانگر شکستِ استراتژیکیِ اسرائیل است که هدف دوگانه‌ای را دنبال می‌کند: حذفِ حماس و آزادیِ گروگان‌ها. گستردگی ویرانی‌ها بی‌سابقه است، و نشریه پزشکی «The Lancet»، شمار دهشتناکِ کشته‌ها را – بیش از ۴۶ هزار نفر «به‌گفته حماس»، همان‌طوری که شماری از رسانه‌ها دوست دارند بادآوری کنند- بسیار بیشتر تخمین می‌زند. روز ۹ ژانویه، این نشریه برآورد می-کرد که پیرو محاسبه‌های آن، در پایان ماه ژوئن ۲۰۲۴، تعداد کشته‌ها از ۶۰ هزار نفر تجاووز می‌کرد که ۶۰% آنان زن، کودک و سالمندان بالای ۶۵ سال بودند (۲). ارتش اسرائیل نتوانست مقاومت مسلحانه را که تا آخر ادامه یافت، درهم شکند – در ده روز گذشته، حدود پانزده سرباز کشته شدند. همه ناظران معتقدند که به‌رغم خسارت‌های جدیِ تشکیلات نظامی، سازمان هنوز در باریکه غزه پایگاه دارد. آنتونی بلینکِن، وزیر امورخارجه آمریکا، و بدون تردید یکی از مهم‌ترین مسئولان نسل‌کشی در غزه، در روزهای پایانی کارش، در روز ۱۴ ژانویه در برابر شورای آتلانتیک پذیرفت که حماس به اندازه کشته‌هایش، نیرو جذب کرده است.

ادامه‌ی نسل‌کُشی به روش‌های دیگر

هنگام سخنرانی بایدن پس از اعلام آتش‌بس، انتونی بلینکن با کامالا هریس، معاون رئیس جمهور در کنار بایدن حضور داشتند. او در کمالِ بی‌شرمی اعلام کرد که «عمیقاً راضی است»، و فلسطینیان غزه می‌توانند از این پس، «زندگی و آینده‌شان» را از نو بسازند. بااین‌وجود، همه می‌دانند که پایان بمباران‌ها و عقب-نشینی نسبی ارتش اسرائیل به‌معنیِ بازگشت اهالی غزه به زندگی عادی نیست. با اینکه عملیات نظامی متوقف می‌شود، نسل‌کشی به روش‌های دیگر ادامه خواهد یافت. زیرا، در درازای پانزده ماه گذشته، اسرائیل همه ساختارهای – یا همه ویران‌گری‌های – لازم و منظم را به‌کار بست تا انهدام فلسطینیان ادامه یابد، نه فقط با کُشتنِ آنان، بلکه با جلوگیری از امکانِ ادامه‌ی زندگی آن‌ها. به‌رغمِ فروریختن بیش از صدهزار تُن بمب، ویرانیِ ۸۰% ساختمان‌ها ، نابودیِ نظام بهداشتی و شبکه آب و برق و ویرانیِ ۱۲ دانشگاه موجود در این سرزمین، مستأجر کاخ سفید در پایان دوره‌ی ریاستش جرئت می‌کند از کدام آینده سخن براند ؟ باوجود‌این وضع، اراده‌ی اهالی غزه برای بازگشت به خانه‌هایشان، با نصب چادری در آن، حتی در میان ویرانه‌ها – ویرانه‌های آنان- قابل ستایش است.

این پانزده ماه کشتار، نه فقط با پشتیبانی بایدن ممکن شد، بلکه همچنین با حمایت شماری از کشورهای غربی و اروپائی از جمله فرانسه، که از اتخاذِ کوچک‌ترین تصمیم مجازات در برابر «خطر نسل‌کشی» که دیوان بین‌المللی دادگستری افشا کرد، خودداری کردند.

پاریس، همراه با برلین، از پایتخت‌هایی بود که به‌جای «حامیان نسل‌کشی» را که در کانال‌های تلویزیونی خبری مدام رژه می‌رفتند، کسانی را مجرم می‌شناخت که برضد نابودی کلِ یک خلق برخاسته بودند. کلیه امکا‌نات دولتی، از سانسور تا محکومیت قضایی، علیه اصل‌های حقوق بین‌الملل بسیج‌شده و به‌کار گرفته شد. درحالی که دادگاه کیفری بین‌المللی (ICC) بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین اورا به ارتکاب جنایت‌های جنگی و جنایت علیه بشریت متهم کرد، امانوئل ماکرون و دولت او در مورد دستگیری آنان اگر شرایطش فراهم گردد، ابرازتردید کردند. حتی، در ۸ ژانویه، رئیس دولت فرانسه به آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا نشان لژیون دونور اعطا کرد. برخی کارها هیچ نیازی به تفسیر ندارد. و با وجود ریختنِ اشک تمساح بر سر تلفات غیرنظامیان، فرانسه به همکاری نظامی بین دو کشور که از فروش سلاح فراتر رفته و شامل تحویل تجهیزاتی است که مورد مصرف دوگانه‌ی فناوری جنگی اسرائیل واقع می‌شود، پایان نداد (۳). و ما هم‌چنان در انتظار دستگیریِ سربازان اسرائیلی با ملیت فرانسوی به دلیل مشارکت در نسل‌کشی هستیم.

ورشکستگی اخلاقی

سرانجام، بدون «پشتیبانیِ رسانه‌ای از نسل‌کشی»، همه این جنایت‌ها نمی‌توانست به مدت بیش از ۴۶۰ روز ادامه یابد (۴). نشریه ما (اوریان بیست‌ویکم)، بارها روش‌های رسانه‌ها را در روایتِ مغرضانه‌ی ۷ اکتبر افشا کرده است. هم‌چنین، این رسانه‌ها، زمان درازی به‌بهانه‌ی «واقع‌بین» نبودن، از دادن حقِ بیان به روزنامه‌نگاران فلسطینی برخلافِ روزنامه‌نگاران اسرائیلی-فرانسوی، خودداری کردند. آنان به ممنوعیت دسترسی خبرنگاران به منطقه جنگی توسط مقام‌های اسرائیلی و قتلِ بی‌سابقه‌ی شماری از خبرنگاران برخلاف مناقشه‌های دیگر، به‌صورتی بسیار کمرنگ اعتراض کردند. این رسانه‌ها، با نادیده گرفتن وجود فلسطینی‌ها و با تکرار عامدانه‌ی سخن‌پراکنی‌های اسرائیل، به دستگاه تقویتِ تبلیغات نظامیِ اسرائیل تبدیل شدند و فعالانه در تولید رضایتِ همگانیِ جامعه‌شان نسبت به نخستین نسل‌کشی «با پخش مستقیم» در قرن بیست‌ویکم شرکت کردند. حرفه روزنامه‌نگاری به‌ندرت دچار چنین ورشکستگی اخلاقی شده است.

به تازگی، یک بررسی مجله‌ی هفتگی اومانیته ( ۵) بر روی روزنامه‌های لیبراسیون، فیگارو، روزنامه یکشنبه JDD، لوموند و اومانیته نشان داد که مسئله فقط به تلویزیون سی نیوز و تلویزیون‌های دولتی محدود نمی‌شود. بدین‌سان، بحث درباره خطر نسل‌کشی واقعاً در فرانسه صورت نگرفته است. در مورد سه روزنامه نخست، استفاده از این واژه فقط بین ۶ تا ۸ درصد بوده، برای لوموند ۱۱% و در اومانیته از ۱۸% تجاوز نمی‌کند. به استثنای اومانیته، استفاده از واژه «ضربه»(شلیک) به طور گسترده‌ای جای واژه «بمباران» را گرفته است. حال آنکه، در ۶۳% از مقاله‌های لیبراسیون و ۷۲% از مقاله‌های فیگارو که به غزه اختصاص داشت، از فلسطینیان هرگز یاد نشده است. شایسته‌ی یادآوری است که حُسنِ تعبیرِ(خوشایند کردن) واژه‌ی بمباران با جنگ عراق در سال‌های ۱۹۹۰-۱۹۹۱ و اراده‌ی ارتش آمریکا برای تحمیل واژه-ای منطبق بر هدف‌هایش آغاز شد. ویرانیِ ساختمان‌های غیرنظامی به «خسارت‌های جانبی» تبدیل شد، و قتل‌ها به «ضربه‌های هدف‌مند» و کودکان کشته‌شده به دست اسرائیل، به‌طورمعجزه‌آسائی شد «بازیافتِ [کودکان] مرده‌». نسل‌کشی به حد حادثه معمولی کاهش یافته است.

هنوز هیچ مسئله‌ای حل نشده است. درست در شب ۱۵ ژانویه، در طول چند ساعت پس از کنفرانس مطبوعاتی نخست‌وزیر قطر، ۷۳ نفر کشته شدند. آتش‌بس دارای سه مرحله است، و اصلاً معلوم نیست که مرحله دوم به اجرا درآید و ارتش اسرائیل عقب‌نشینی کند. هم‌زمان، تهاجم اسرائیل به فلسطینی‌های کرانه باختری و بیت‌المقدس شرقی شدت یافته (۶) و از پایان ژانویه فعالیت‌های اونروا UNRWA ممنوع شده (۷)، غصبِ زمین‌ها ادامه داشته، اهالی را جابه‌جا می‌کنند و از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بیش از ۸۰۰ فلسطینی کشته شده اند و از جمله با حمله‌های خودسرانه‌ی ساکنان «شهرک‌ها». همچنین، این خطر وجود دارد که اسرائیل از «دادن چند امتیاز» برای کشاندنِ ایالات متحده در جنگی علیه ایران سوءاستفاده کند.

بااین‌وجود، به‌رغم این ترس‌ها و این پرسش‌ها، نمی‌توان برای جان‌هایی که در امان خواهند ماند، برای صدها زندانی فلسطینی و گروگان‌هایی که آزاد خواهند شد؛ همچنین برای خبرنگارمان در غزه، رامی ابو جاموس، پسرسه ساله‌اش وَلید و سه برادر بزرگ‌ترش و برای همسر حامله‌اش صباح احساس آرامش نکرد. حتی اگر موقتی باشد.

زیرنویس‌ها:

۱ مراجعه کنید به گفتار آندرِکس میلر کسئول امور اسرائیل-فلسطین در وزارت امورخارجه آمریکا: Les déclarations d’Andrex Miller, en charge au département d’État sur Israël-Palestine dans Ben Samuels, « Former Biden Officials Slam U.S. Failure to Curb Israel’s Disproportionate Use of Force in Gaza », Haaretz, 13 janvier 2025.

۲ – Zeina Jamaluddine, Hanan Abukmail, Sarah Aly, Oona M R Campbell, Francesco Checchi, « Traumatic injury mortality in the Gaza Strip from Oct 7, 2023, to June 30, 2024 : a capture— recapture analysis », The Lancet, 9 janvier 2025.

۳ – Voir Ariane Lavrilleux et Nina Hubinet « Guerre à Gaza : la France a fourni en secret des équipements de mitrailleuses à Israël », Disclose, 25 mars 2024. Et aussi l’article très fouillé de Coralie Pinson-Hindawi, « Exposing the Iceberg : France’s Discreet Ties to Israel’s Military Sector and Grassroot Activism to Decenter Arms », Prisme, automne 2024.

۴ مقاله «غزه. همراهان رسانه‌ای یک نسل‌کشی»، اوریان ۲۱ https://orientxxi.info/magazine/article6998

۵ – Arthur Dumas, « Ces Palestiniens que la presse française ne saurait voir », L’Humanité magazine, 9-15 janvier 2025.

۶ - مقاله «شبح نکبه دوم در کرانه باختری»، اوریان ۲۱ https://orientxxi.info/magazine/article6893

۷ مقاله « هدف اسرائیل «اونروا»(UNRWA) نیست، «حق بازگشت» است»، اوریان ۲۱

https://orientxxi.info/magazine/un-soulagement-beaucoup-d-interrogations,7925

 

آلن گرش

Spécialiste du Proche-Orient, il est l’auteur de plusieurs ouvrages, dont De quoi la Palestine est-elle le nom ? (Les Liens qui… (دنباله)

 

 

 

یادداشت های غزه (۶۹)

«پیش از بازسازی غزه، باید خود را بازسازی کنیم»

رامی ابو جموس یادداشت های روزانه خود را برای «اوریان ۲۱» می نویسد. او که بنیانگذار «غزه پرس» - دفتری که در ترجمه و کارهای دیگر به روزنامه نگاران غربی کمک می کند- است، ناگزیر شده با همسر و پسر دو سال و نیمه اش ولید، آپارتمان خود در شهر غزه را تحت فشار ارتش اسرائیل ترک نماید. پس از پناه بردن به رفح، رامی و خانواده اش مجبور شدند مانند بسیاری از خانواده ها که در این منطقه فقیر و پرجمعیت گیر افتاده بودند، مجددا به تبعید داخلی خود ادامه دهند.. او رویداد های روزانه خود را در این فضا برای انتشار در «اوریان ۲۱» می نویسد:

Rami Abou Jamous > 21 ژانويه 2025

 

پنجشنبه ۹ ژانویه ۲۰۲۵

امروز ۷۰ کامیون حامل مواد پزشکی، دارو و مازوت وارد نوار غزه شدند و محموله های خود را مستقیما به بیمارستان صحرایی اردن تحویل دادند. این بیمارستان توسط دولت اردن اداره می شود اما با اجازه اسرائیل سازمان های غیردولتی ای مانند پزشکان بدون مرز، پزشکان جهان، موسسه پزشکی بین المللی و بیمارستان بریتانیایی هم در اداره آن مشارکت دارند.

مکان های پزشکی دیگری نیز توسط موسسه های غیردولتی کوچک تر اداره می شوند. همه این موسسه ها ساختارهایی موقت اند که در زیر چادر برپا شده و برای میدان های جنگ و فاجعه های طبیعی پیش بینی شده اند. ورود این کامیون ها ثابت می کند که اسرائیلی ها اگر بخواهند، به خوبی می توانند اجازه ورود کمک های انسان دوستانه را بدهند بدون آن که محموله ها مورد حمله یا غارت قرار گیرند.

همه این کامیون ها برای کمک به فقط یک موسسه خارجی به غزه وارد می شوند، درحالی که بیمارستان های خود ما فلسطینی های غزه، به خصوص بیمارستان های شمال تخریب شده و غیرقابل استفاده اند. نمونه آنها بیمارستان کمال عدوان یا بیمارستان اندونزیایی است. دکتر حسام ابوصفیه، متخصص کودکان و مدیر بیمارستان کمال عدوان در ۲۷ دسامبر توسط ارتش اسرائیل ربوده شد و در همان زمان شماری از کارکنان بیمارستان نیز بازداشت شدند. اسرائیلی ها این آدم ربایی ها را انکار می کنند و این انکار به نگرانی از وضعیت آنها می افزاید. در زمان نگارش این مطلب، خبری از این درمانگران شجاع در دست نیست.

اشغال، محاصره و بمباران شده

در نیمه شمالی غزه، برای ارائه خدمات پزشکی به حدود ۵۰ هزار تن که هنوز در آنجا باقی مانده اند، تنها یک موسسه کوچک به نام العودا وجود دارد. در آوریل گذشته، یک جراح ارتوپد به نام دکتر عدوان البورش توسط ارتش اشغالگر ربوده شد. او براثر شکنجه در یک زندان اسرائیل کشته شد.

در نیمه جنوبی هم وضعیت وخیم است. در زمانی که ۷۰ کامیون به غزه وارد می شد، وزارت بهداشت غزه درخواست کمک کرد چون بیمارستان های باقی مانده در نیمه جنوبی به خاطر نداشتن سوخت به زودی از کار می افتند. از روز نخست جنگ برق هم وجود ندارد اسرائیلی ها زیرساخت ها را بمباران نموده، مرکز برق را از کار انداخته و ۳ خط فشارقوی که از اسرائیل به غزه برق می رساند را قطع کرده اند. بنابراین، برق بیمارستان ها از مولدهای خصوصی یا صفحه های تولید برق خورشیدی تأمین می شود اما این نوع برق برای تأمین نیازهای یک بیمارستان بسیار ناکافی است. برای اکسیژن، مراقبت های ویژه، بخش زایمان و دستگاه های رشد به مولدهای بزرگ نیاز است. در زمانی که وزارت بهداشت این درخواست کمک را کرد، زنی که درحال دیالیز بود به علت قطع برق جان خود را از دست داد.

همه اینها روشنگر راهبرد اسرائیل برای ازبین بردن نظام سلامت عمومی در غزه است. ۲ یا ۳ بیمارستانی که در نیمه جنوبی باقی مانده، بیمارستان شهداء الاقصی در دیرالبلح و بیمارستان ناصر بارها توسط ارتش اشغالگر هدف گرفته شده اند. آنها بارها اشغال، محاصره و بمباران شده و اکنون با توان کمتر شروع به کار کرده اند ولی تحت مدیریت یک موسسه غیردولتی (ONG) قرار دارند و دیگر بیمارستان دولتی به شمار نمی آیند. بیمارستان اروپایی در رفح هم چنین وضعیتی دارد، هدف قرار گرفته و از کار انداخته شده و اکنون سعی می شود دوباره راه اندازی شود. این بیمارستان ها دچار کمبود همه چیز از جمله مواد، سوخت و دارو هستند، اما اسرائیلی ها اجازه نمی دهند که مواد لازم به دست این موسسه ها برسد.

بخش سلامت تنها یک نمونه است. همین وضعیت در وزارت امور اجتماعی هم وجود دارد. معمولا این وزارت خانه باید به مدیریت کمک های انسان دوستانه و مقرری های خانوادگی و یارانه پرداختی به افراد فقیر بپردازد ولی درحال حاضر همه این امور توسط موسسه های غیردولتی (ONG) بین المللی انجام می شود. درمورد آموزش هم وضع به همین ترتیب است. بنابر اعلام «دفتر امداد و کاریابی سازمان ملل متحد برای پناهندگان فلسطینی در خاور نزدیک» (UNRWA)، ۷۰ تا ۷۵ مدرسه به طور کامل یا تا حدودی تخریب شده و از مدرسه هایی که باقی مانده، جابجا شده ها که جایی برای سکونت ندارند، به عنوان پناهگاه استفاده می کنند. این مدرسه و بیمارستان های استفاده شده به عنوان پناهگاه هم به طور مرتب توسط ارتش اسرائیل بمباران می شوند و مردان، زنان و کودکان بسیاری در آنها کشته شده اند.

درمان، آموزش و امداد در زیر چادر

اقداماتی برای کوشش در تداوم آموزش به چشم می خورد که غالبا تحت حمایت «یونیسف» (نهاد آموزشی و فرهنگی سازمان ملل متحد) است اما اینها مدارس واقعی نیستند. این موسسه های غیررسمی، مانند بیمارستان ها یا مراکز توزیع کمک های انسان دوستانه، در زیر چادرها برپا شده اند. می شد آنها را در ساختمان هایی پابرجا برپا کرد اما خود ما هم زیر چادر زندگی می کنیم و اسرائیلی ها می خواهند که چشم های ما در همه جا چیزی جز چادر نبیند. ماباید بپذیریم که همیشه زیر چادر درمان شویم، آموزش ببینیم و کمک دریافت کنیم. باید که همه زندگی ما تحقیرآمیز و به دور از هرگونه عامل مدرن باشد. حتی با این که اکنون جنگ متوقف می شود، ولی بازسازی از فردا آغاز نمی گردد. درحال حاضر، ۷۰ تا ۷۵ درصد از مردم وابسته به کمک های انسان دوستانه هستند.

من این را بین المللی سازی غزه می نامم. همه ما وابسته به کمک بین المللی خواهیم شد. با آن که هنوز جنگ پایان نیافته و همچنان در غزه هستیم، همسرم صباح در یک بیمارستان صحرایی زایمان خواهد کرد و فرزندان او و پسرمان ولید هم زیر چادر درس خواهند خواند.

جنگ روانی اسرائیلی ها چنین است. جنگ فقط خشونت های اسرائیل و کشتارهایی که هزاران تلفات بجا می گذارد نیست، بلکه کشتن انسان ها در درون خودشان است. چیزهایی را می پذیریم که تا اندکی قبل، قاطعانه از پذیرش آنها خودداری می کردیم. پس از ۱۵ ماه جنگ، بیش از داشتن نیاز به بازسازی غزه، ما نیاز به بازسازی انسان یعنی خودمان داریم. اما قوی ترین است که تصمیم می گیرد و این قوی ترین تصمیم گرفته که ارجحیت را به آنچه از خارج می آید و آنچه که می تواند در تغییر روح و روان فلسطینی ها نقش داشته باشد بدهد. نتانیاهو گفته که غزه را ۶۰ سال به عقب بازمی گرداند و واقعیت این است که ما را خیلی بیش از این به عقب رانده است.

ما در وضعیتی از بی ثباتی مداوم فرورفته ایم: بی ثباتی جغرافیایی، به دلیل جابجایی های مکرر تحت فرمان ارتش و تهدید بمباران ها، می باید چادرها را برچید، وسائل را جمع کرد، کودکان را برداشت، یک گاری برای حمل آنها پیدا کرد و محل دیگری یافت. تکه زمینی که بتوان در آن مستقر شد. بی ثباتی امنیتی، غذایی و بهداشتی. همه اینها برای این است که در نهایت زیر بمباران بمیری یا همه انسانیت خود را از دست بدهی. دیگر درد را حس نکنی و به نقطه ای برسی که روزی که به تو می گویند «باید بروی»، با آن که می دانی بمباران می شوی حرکت نکنی. و این بیش از پیش اتفاق می افتد. اکنون کسانی هستند که دیگر نمی خواهند باز جابجا شوند، آنها درحال ازدست دادن طبیعت انسانی خود هستند [؟!].

ما در یک قفس هستیم. به سوی گوشه آرام تری از قفس جابجا می شویم اما ضربه ای می خوریم که تکانمان می دهد. در نهایت، برخی دیگر تکان نمی خورند زیرا دیگر ضربه را حس نمی کنند یا چون مرده اند.

جنگ در غزه چنین است. آنجا درحال حرف زدن از مذاکرات، آتش بس و غیره هستند. مردم خوشحال اند چون بی تردید آتش بس برقرار خواهد شد و شاید همه اینها متوقف شود.اما، جنگ واقعی پس از این جنگ خواهد بود. باید انسان ها و روابط اجتماعی را بازسازی کرد. باید افکار و شیوه زندگی مان را بازسازی کنیم. این کار زمان زیادی طول می کشد. بسیاری از مردم، اگر امکانش باشد، غزه را ترک خواهند کرد اما گستره مشکلات روانی بسیار بزرگ خواهد بود و این مشکلات هم شامل کسانی می شود که می روند و هم آنهایی که می مانند.

Rami Abou Jamous



 

 

 

 

 

 



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت