پارلمان روسیه لایحه حذف نام طالبان از فهرست «گروههای تروریستی» را تصویب کرد
به گزارش ایراف، پارلمان روسیه دیروز با تصویب لایحهای نام طالبان را از فهرست گروههای ممنوعه حذف خواهد کرد.
پارلمان روسیه لایحه را که مدتها مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود، تصویب کرد که براساس آن زمینه برای حذف نام طالبان به عنوان یک گروه تروریستی را برای مسکو فراهم میکند.
این لایحه برای تبدیل شدن به قانون نهایی نیاز به تصویب مجلس اعلا و امضای ولادیمیر پوتین دارد.
این اقدام میتواند گامی مهم در به رسمیت شناختن طالبان از سوی مسکو باشد.
مسکو در جریان بیش از سه سال گذشته به یکی از متحدین جدی طالبان تبدیل شده است.
ولادیمیر پوتین در یکی از سخنرانیهای خود طالبان را واقعیت جامعه افغانستان خوانده بود.
طالبان در سال ۲۰۰۳ در فهرست گروههای تروریستی روسیه قرار گرفت.
نگاهی به وضعیت حقوق بشر در افغانستان و رویکرد طالبان به حقوق زنان، رسانهها و اقلیتها
با فرا رسیدن ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر، نقض حقوق بشر توسط طالبان در افغانستان به طور آشکاری دیده میشود و سه سال پس از بازگشت دوباره آنها به قدرت، تصمیمات و اقداماتشان نشان میدهد که اعتقادی به حقوق افراد، رسانهها و اقلیتها ندارند.
به گزارش ایراف؛ پیشتر هیئت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) به مناسبت روز جهانی حقوق بشر از طالبان خواست که تعهدات جهانی حقوق بشر را برای حفاظت و شکوفایی نسل کنونی و آینده زنان و مردان کشور بپذیرند.
اقدامات طالبان در افغانستان در مواردی مانند زنان و دختران، اقلیتهای قومی و مذهبی، رسانهها، نهادهای اجتماعی و غیره آشکارا نقض حقوق بشر را نشان میدهد.
طالبان در هفته گذشته در اقدامی تازه، انستیتوهای آموزش پزشکی را به روی دختران دانشجو بستند در حالی که این آخرین امید دختران جوان بازمانده از تحصیل برای یادگیری بود که آنان را بیش از پیش ناامید ساخت.
یکی از بزرگترین نقضهای حقوق بشر توسط طالبان همین است که این گروه به زنان و دختران اجازه دسترسی به تحصیل، کار تفریح و به طور کل حضور در اجتماع و حقوق اساسی دیگر را نمیدهد.
از همین رو زنان و دختران در افغانستان محدود به خانههای خود میشوند و اغلب به سرپرستی مردان زندگی میکنند.
این اقدامات تبعیضآمیز و غیرانسانی باعث سرکوب و تحقیر زنان میشود.
علاوه بر این، طالبان به شدت علیه زنان فعال و فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنها برخورد میکند. زنانی که به عنوان فعالان مدنی و حقوق بشری برای حقوق زنان و دختران در افغانستان تلاش میکنند، مورد تهدید، ضربه و شکنجه از سوی طالبان قرار میگیرند.
ممنوعیت تحصیل، کار، حضور در اماکن عمومی، رفتن به پارکها، آرایشگاهها، کافهها، حرف زدن با مردان نامحرم و حق سفر بدون محرم، از جمله ممنوعیتهایی هستند که طالبان در طی سه سال حاکمیت دوباره شان بر زنان و دختران افغانستان وضع کرهاند.
ذبیح الله مجاهد در همان روزهای اول حاکمیت دوباره طالبان بر افغانستان که رسانهها نگران نباشند چون میتوانند در چارچوبهای فرهنگی و اسلامی به کار خود ادامه دهند اما بیان دو اصطلاح گسترده و مبهم -چارچوبهای فرهنگی و ارزشهای اسلامی- بیش از پیش به نگرانیهای زیادی در مورد سرنوشت رسانههای آزاد افغانستان دامن زد و متعاقب آن زمامداران طالبان دستورالعملهایی که حاکی از محدودیتهای جدید در مورد چگونگی کار خبرنگاران و رسانهها بود را صادر کردند.
جلوگیری از کار زنان در رادیو و تلویزیون ملی، پوشاندن صورت توسط زنان در برخی تلوزیون ها، ممنوع شدن پوشش رسانهای تظاهرات و اعتراضهای مدنی، ممنوعیت نشر تصاویر موجودات زنده، وضع محدودیت بر دسترسی به اطلاعات و نشر خبر و گزارش و تولید محتوا، ممنوعیت نشر موسیقی، ممنوعیت حضور زنان در فیلم های تلویزیونی و سینمایی، بسته شدن سینماها، تفکیک زنان و مردان در رسانهها و ممنوعیت مصاحبه زنان با مردان و یا مردان با زنان و …از جمله ممنوعیتها و محدودیتهایی است که این گروه بر رسانهها در افغانستان حاکم کردند.
پیامد این دستورالعمل برای تلویزیونها گسترده بوده و بسیاری از تلویزیون ها در افغانستان بسته شدند.
یافتههای مرکز خبرنگاران افغانستان نشان میدهد که خبرنگارانی که این دستورها را نادیده گرفتهاند، تهدید و یا زندانی شدهاند و رسانهها نیز با اقدامهای تنبیهی از جمله منع فعالیت موقت یا دائمی مواجه شدهاند.
پیشتر وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا در گزارش سالانهاش خبر داد که نقض حقوق اقلیتهای مذهبی توسط طالبان در افغانستان افزایش یافته است.
این وزارت در مورد آزادی مذهبی بینالمللی اظهار کرد که طالبان از اماکن مذهبی اقلیتها در افغانستان محافظت نمیکنند.
با این وجود طالبان در نشستهای خبری و همچنین در دیدار با شماری از نمایندگان اقلیتهای قومی-مذهبی گفتهاند که آنان به حقوق همه اقلیتهای قومی-مذهبی احترام می گذارند.
این در حالی است که اقلیتهای قومی و مذهبی در طول سه سال حکومت طالبان همچنان به صورت سیستماتیک و هدفمند مورد حملات مرگبار قرار میگیرند.
در یکی از این موارد در شهریورماه سال جاری،۱۴ نفر غیرنظامی هزاره در مناطق مرزی ولایتهای دایکندی و غور تیرباران و شش نفر دیگر زخمی شدند.
براساس گزارشها، پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، بیش از ۹۰۰ شهروند سیک و هندو این کشور را ترک کردهاند.
سفیر آمریکا بر سر محدودیت تحصیلات پزشکی زنان افغانستان به دولت طالبان تاخت
سفیر و نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل و رئیس دوره ای شورای امنیت به محدودیت تحصیلات پزشکی زنان در افغانستان بشدت اعتراض کرد و به دولت طالبان تاخت.
به گزارش خبرنگار ایرنا، «خانم لیندا توماس گرینفیلد» سفیر و نماینده دولت جو بایدن در سازمان ملل روز پنجشنبه به وقت محلی در نشست شورای امنیت درباره افغانستان در سخنانی به شدت به دولت طالبان در افغانستان تاخت و گفت: « طالبان فرمانهای قرون وسطایی را صادر کرده اند که هدف از آن محروم کردن زنان و دختران از حقوق اساسی، فرصت یادگیری، زندگی و شکوفایی با آزادی و کرامت است.»
سفیر آمریکا در سازمان ملل افزود: «اخیراً، طالبان دسترسی زنان به آموزش پزشکی را ممنوع کرده است، که به معنای عدم دسترسی به مراقبت های پزشکی است. اگر پزشک، پرستار، دندانپزشک و ماما زن واجد شرایطی وجود نداشته باشد، نیازهای سلامتی زنان در آینده چگونه برآورده خواهد شد؟ و پزشکان مرد اجازه درمان زنان را ندارند.»
گرینفیلد اضافه کرد:« این محدودیت جدید، منطق را به چالش می کشد و می تواند حکم اعدام زنان و دختران افغان را که نیاز مبرمی به درمان های پزشکی بالقوه نجات دهنده دارند، صادر کند. این امر بر هر مادر، هر نوزاد متولد نشده – پسر و دختر – و بر آینده افغانستان تأثیر خواهد داشت.»
این دیپلمات ارشد آمریکایی در سازمان ملل تصریح کرد: «این نه فرهنگی است و نه مذهبی. غیرقابل درک است. آزارگرایانه است. بی دلیل است. یعنی این مردان - طالبان - مادرانشان را که آنها را به دنیا آورده اند، خواهرانشان، همسرانشان، دخترانشان را محکوم می کنند که اگر مریض شوند، جلوی چشمشان بمیرند. پیام من به مردم افغانستان و به ویژه زنان افغان این است: ما در همبستگی در کنار شما هستیم. در مواجهه با این سرکوب، ما و شرکای ما بر تعهد قاطع خود برای حمایت از مردم افغانستان ثابت قدم می مانیم.»
سفیر آمریکا ادامه داد: ما همچنین از وضعیت وخیم بشردوستانه در افغانستان نگران هستیم. نزدیک به ۲۳ میلیون افغان، یعنی بیش از نیمی از جمعیت این کشور، در نتیجه ناامنی غذایی، سوءتغذیه، جابجایی گسترده و آلودگی ناشی از مواد منفجره به کمک های بشردوستانه نیاز دارند.
گرینفیلد افزود: محدودیتهای غیرقابل دفاع طالبان مانع از دسترسی بشردوستانه به جمعیتهای آسیبپذیر میشود و نیازهای بشردوستانه شدیدی را که اکنون شاهد آن هستیم، تشدید میکند، بهویژه وقتی سخن از سلامت زنان است.
او گفت: ایالات متحده آمریکا و شرکای بشردوستانه ما به ارائه کمک های حیاتی به افغان های نیازمند ادامه خواهند داد و ما به فشار بر طالبان برای تغییر مسیر ادامه خواهیم داد.
سفیر آمریکا ادامه داد: ما با طالبان به صورت دوجانبه و همچنین از طریق نشستهای سازمان ملل متحد همکاری کردهایم تا راههایی برای حمایت از مردم افغانستان بیابیم اما، با بزرگتر شدن شکاف بین ما در زمینه مسائل سیاسی و حقوق بشر، دشوار است که ببینیم چگونه ادامه تعامل را، حتی در مورد مسائل فنی، توجیه می کنیم.
این دیپلمات ارشد آمریکایی در سازمان ملل اضافه کرد: همانطور که در قطعنامه ۲۷۲۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد پیش بینی شده است، هرگونه تعامل باید با گفتگوی گسترده تر در مورد حقوق بشر و یک نقشه راه سیاسی مرتبط باشد.
او ادامه داد: همکاران، یک سال از تصویب این قطعنامه توسط این شورا (شورای امنیت) می گذرد، که در آن ما همچنین از دبیرکل سازمان ملل درخواست کردیم که یک نماینده ویژه را برای تهیه این نقشه راه برای پیوستن مجدد افغانستان به جامعه بین المللی تعیین کند.
گرینفیلد گفت: ایالات متحده آمریکا انتظار دارد که روند دوحه به رهبری سازمان ملل متحد از این نقشه راه حمایت کند و پایبندی طالبان را به انتظارات جامعه بین المللی و همچنین مهمتر از آن به انتظارات مردم افغانستان ارتقا دهد.
انگلیس: محدودیت تحصیلات پزشکی برای زنان در افغانستان را محکوم میکنیم
«جیمز کاریوکی» معاون نماینده دائم انگلیس در سازمان ملل نیزروز پنجشنبه به وقت محلی در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد افغانستان افزود: انگلیس به صراحت این تصمیم را محکوم می کند. چنین سیاست سختگیرانه و کوتهبینانه، ارائه خدمات سلامتی به زنان و کودکان افغان را به شدت تضعیف میکند و جان هزاران نفر را به خطر میاندازد.
او تاکید کرد: این یک شکست غم انگیز دیگر است که بر رنج زنان افغان افزوده است. ما خواهان انتصاب سریع یک فرستاده ویژه سازمان ملل هستیم، همانطور که در قطعنامه 2721 مقرر شده است، تا به مشارکت طرفهای افغان و جامعه بین المللی در گفتگوی معنادار کمک کند.
معاون سفیر انگلیس افزود: انگلیس در کنار شرکای بین المللی خود، به طور سازنده با فرآیند رهبری سازمان ملل متحد، از جمله ایجاد گروه های کاری در زمینه مبارزه با مواد مخدر و بخش خصوصی، تعامل داشته است.
او ادامه داد: اما همکاری با طالبان مستلزم تعامل متقابل از سوی آنها است. طالبان باید پیشرفت معنی داری را در راستای تعهدات بین المللی افغانستان در زمینه حقوق بشر، همکاری همه جانبه سیاسی و مقابله با تروریسم نشان دهد.
این دیپلمات انگلیسی اضافه کرد: در نهایت، ما عمیقاً نگران وضعیت بشردوستانه افغانستان هستیم. انگلیس از طریق توزیع بیش از 200 میلیون دلار کمک در سال مالی جاری به حمایت از مردم افغانستان ادامه خواهد داد.
تبعات کشتهشدن ستون اصلی شبکه حقانی
افغانستان انترنیشنل : خلیلالرحمان حقانی، وزیر مهاجرین و عودتکنندگان طالبان، ساعت ۲ بعد از ظهر چهارشنبه در یک حمله انتحاری در کابل جان باخت. مهاجم انتحاری، پس از عبور از پاسگاههای امنیتی، خود را به مقر وزارت رسانده و منتظر حقانی بود.
وقتی حقانی از موتر حاملش پایین شد و با حاضران احوالپرسی کرد، مهاجم که ظاهرا یک دست و پایش قطع بود، خود را به او رسانده و جلیقه انتحاری جاسازیشده در بدنش را منفجر کرد.
در این رویداد، شماری از محافظان حقانی و کارمندان وزارت مهاجرین نیز کشته و زخمی شدند. ساعاتی بعد، داعش مسئولیت این حمله را برعهده گرفت. سخنگوی طالبان اما پیش از اعلام داعش، این حمله را کار «خوارج» خوانده بود. طالبان از گروه داعش با عنوان «خوارج» یاد میکنند.
خلیلالرحمان حقانی، دومین و بلندپایهترین مقام طالبان است که طی سه سال اخیر ترور شده است. پیشتر، داوود مزمل، والی طالبان در بلخ، نیز در حمله مشابهی در مقر ولایت کشته شده بود که مسئولیت آن را نیز داعش پذیرفت.
فرد اول شبکه حقانی
گرچه بهصورت رسمی، سراجالدین حقانی رهبر شبکه حقانی محسوب میشود، اما ستون اصلی این شبکه خلیلالرحمان حقانی بود. هنگامی که سراج از صحنه غایب بود، خلیل حقانی مسئولیت مدیریت ارتباطات، منابع و فعالیتهای سیاسی و نظامی این شبکه را به عهده داشت. جایگاه ویژه او در مشرقی به ویژه در میان قوم زدران نیز به قدرت و نفوذش میافزود.
حقانی فردی سرزنده، جاهطلب و قدرتطلب بود. او از نخستین رهبران طالبان بود که پس از پیروزی این گروه به کابل آمد و مدیریت اوضاع را به دست گرفت. در جریان تقسیم کرسیهای دولتی، او بهشدت با جناح قندهار کشمکش داشت. گزارشهایی از درگیری فیزیکی وی با ملابرادر نیز منتشر شد.
در نتیجه این جاهطلبیها، شبکه حقانی توانست سهم قابل توجهی را در کرسیهای دولتی در کابل و ولایات به دست آورد.
مرگ خلیل حقانی، ضربه سنگینی به شبکه حقانی وارد کرد. این شبکه، یک عنصر کلیدی و یک چهره بانفوذ و تاثیرگذار خود را از دست داد. او به دلیل سن و سال و تجربه طولانی جنگ- چه در دوره جهاد برضد شوروی و چه در جنگ ۲۰ ساله- مهره اثرگذار قومی و نظامی بود. چنین افرادی در ساختارهای سنتی و قبیلهای طالبان، نقشی مهمی ایفا میکنند.
بدگمانی میان طالبان
قتل خلیلالرحمان حقانی در شرایطی رخ داد که اختلافات داخلی طالبان آشکارتر شده است. رهبر شبکه حقانی بارها از «انحصار قدرت» و «تکبر» جناح قندهار انتقاد کرده است. همچنین گزارشهایی وجود دارد که این دو جناح در موضوعاتی مانند تحصیل زنان نیز دچار اختلاف شدهاند.
برخی از اعضای طالبان معتقدند که سیاستهای رهبر این گروه، طالبان را به انزوای بیشتر کشانده و بقای آن را تهدید میکند. از سوی دیگر، رهبر طالبان نیز بهمرور، اختیارات و صلاحیتهای شبکه حقانی را محدود کرده است. چنانچه، صلاحیت سراج الدین حقانی در توزیع سلاح سلب شده است.
در چنین فضایی، این رویداد بر تنش و بیاعتمادی میان جناحهای داخلی طالبان خواهد افزود. شبکه حقانی، که با نحوه اجرای حملات انتحاری آشناست، بهخوبی میداند که انجام چنین حملهای بدون هماهنگی داخلی بعید است.
در گذشته نیز گرچه داعش مسئولیت برخی حملات را برعهده میگرفت، اما اطلاعات نهادهای امنیتی حکومت پیشین نشان میداد که این حملات اغلب توسط شبکه حقانی طراحی و اجرا میگردید. اکنون نیز رهبران شبکه حقانی احتمالا با سوظن بیشتری به جناح قندهار نگاه خواهند کرد.
به نظر میرسد که پس از این رویداد، تنشها و اختلافات و بی اعتمادی درونی بین طالبان بالا رود. رهبران طالبان پس از این از سایه خود هم میترسند.
نفوذ داعش در درون طالبان
پذیرش مسئولیت این حمله از سوی داعش، نکته دیگری را نیز برجسته میکند: نفوذ این گروه در ساختارهای امنیتی طالبان. این حمله نشان میدهد که داعش موفق شده در میان طالبان نفوذ کرده و از نیروهای آن سربازگیری کند.
احتمالاً، برای یک مهاجم انتحاری دشوار است که بدون همکاری داخلی و کمک شبکههایی در درون طالبان، به یکی از چهرههای برجسته این گروه دسترسی پیدا کند. این امر، صحت گزارش شورای امنیت سازمان ملل متحد را که پیشتر از نفوذ داعش در نهادهای امنیتی طالبان هشدار داده بود، تایید میکند.
این در حالی است که طالبان در واکنش به نگرانیهای بینالمللی مدعی بودند که داعش سرکوب شده و توانایی احیای مجدد را ندارد.
تضعیف شبکه حقانی
خلیلالرحمان حقانی پس از پیروزی طالبان، بهعنوان چهرهای مصلح و میانهرو ظاهر شد. او با رهبران حکومت پیشین در تماس بود و برای ختم دشمنیها پیامهایی ارسال میکرد.
پس از سقوط کابل، او نخستین چهره برجسته طالبان بود که وارد پایتخت شد. حقانی به خانه عبدالله عبدالله، رئیس شورای مصالحه پیشین رفت و در جمع مقامات سابق، ازجمله حامد کرزی، اعلام کرد که جنگ پایان یافته و جان و مال شما در امان است. او در شرایط پر اضطراب که برخی جناحهای طالبان در پی انتقامگیری از کرزی و فرماندهان نظامی جنوب بودند، در تامین امنیت آنها نقشی پر رنگ بازی کرد.
شبکه حقانی با مرگ خلیل الرحمان، یکی از چهرههای برجسته سیاسی–نظامی خود را از دست داد؛ کسی که در جنگ و مذاکرات سیاسی پیشگام بود.
حذف خلیل حقانی، ضربه بزرگی به شبکه حقانی و شخص سراج است که در رقابت با جناح قندهار قرار دارد. بعید نیست که ترور کاکای سراج بدگمانی را نسبت به جناح قندهار بیشتر کرده و فاصله را زیادتر سازد.
طالبان کوشیده اند که وحدت درونی خود را به نمایش گذاشته اما اظهارات متناقض و کنایهآمیز مقامهای ارشد این گروه، به ویژه سراج الدین حقانی، نسبت به یک دیگر گوشهای از اختلافهای داخلی را آشکار کرده است.
رهبری طالبان تمایلی به رفتار و اطلاع رسانی شفاف ندارد. شفافیت و حسابدهی میتواند برای شبکه حقانی نشان دهد که در پشت ترور وزیر مهاجرین، داعش است و نه دست پیدا و پنهان حلقه قندهار. باید دید که آیا طالبان به روش دیگر حکومتها کمیسیونی برای رسیدگی به این ترور تشکیل میدهد یا به انداختن مسئولیت قتل حقانی به دوش داعش بسنده میکند.
احتمالا، مخفیکاری به تردید و بدبینی در میان طالبان دامن زند. بدبینی حلقه حقانی به تنهایی گروه ظاهرا یکپارچه و منسجم طالبان را به چند دسته تقسیم نخواهد کرد اما رقابت برسر قدرت و دنبال کردن برنامهها و اهداف متفاوت با این بدبینی تقویت خواهد شد.
وزیر کهنهکار انگلیسی متهم به پنهان کاری در جنایات جنگی در افغانستان شد
به گزارش ایراف به نقل از تلگراف، یک وزیر کهنهکار بریتانیایی متهم به امتناع از کمک به تحقیقات در مورد جنایت جنگی در افغانستان شد.
آل کارنز، وزیر کهنه کار متهم به خودداری از کمک به تحقیقات عمومی برای بررسی گزارشهایی مبنی بر ارتکاب جنایت جنگی توسط نیروهای ویژه بریتانیایی در افغانستان شده است.
گفته میشود که او اطلاعاتش را تا زمانی که پس از انتخابات ۴ژوئن به عنوان نماینده حزب کارگر و سپس وزیر انتخاب شد، پنهان کرده بود.
او چهار بار رهبری یک تور در افغانستان را هدایت کرده است. همچنین زمانی در کنار نیروهای ویژه نیز خدمت کرده است.
مسئله جنایت جنگی نیروهای خارجی در افغانستان از سال ۲۰۰۱تا ۲۰۲۱ یکی از موضوعاتی است که در جریان جنگ در این کشور رخ داده است.
استرالیا، انگلیس ، آمریکا و هلند از جمله کشورهایی هستند که متهم به جنایات جنگی در افغانستان هستند. اما آنچه نگران کننده به نظر میرسد این هست که روند بررسی این جنایات گاهی طولانی و زمانبر بوده است.
در همین رابطه وزیر دفاع پیشین انگلیس، در مهرماه سال جاری به کشتار غیرنظامیان در افغانستان اعتراف کرد.
او با حضور در کمیته هیئت مستقل تحقیق در مورد اتهام جنایت جنگی نیروهای ویژه انگلیس در افغانستان پاسخ داد.
او در این جلسه، گزارش ها مبنی بر کشتار غیرقانونی غیرنظامیان افغانستان توسط نیروهای ویژه انگلیس را دقیق توصیف کرد.
مسئله جنایت جنگی در افغانستان امر تازهای نیست. در سالهای اخیر هرازگاهی گزارشهایی مبنی بر جنایتهای جنگی کشورهای خارجی که در دو دهه گذشته در افغانستان حضور داشتند مانند هلند، استرالیا، امریکا منتشر میشود، اما آنچه نگران کنندهتر به نظر میرسد، این امر است که روند تحقیقات در این باره طولانی و گاهی همراه با مشکلات بوده است.
سال گذشته شاهزاده هری از اعضای خانواده سلطنتی انگلیس نیز افشا کرده بود که در دوران اشغال در افغانستان دست به جنایت جنگی زده است و ۲۵ نفر را غیرمسئولانه در افغانستان کشته است. اعترافی که جنجال برانگیز شد.
پیش از این نیز گزارش شده بود که نیروهای نظامی انگلیس در افغانستان ۵۴ نفر را در یک دوره شش ماهه بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ در ولایت هلمند تحت عملیات «دستگیر کن یا بکش» کشته بودند. که بیشتر این افراد غیرنظامیان بودند.
بلینکن در کنگره: هیچ اتفاق نظری مبنی برفروپاشی دولت و ارتش افغانستان وجود نداشت
به گزارش ایراف، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا با حضور در جلسه استماع کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان در مورد خروج از افغانستان شهادت داد.
شهادت او بیش از سه سال از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان صورت گرفت.
بلینکن قبلا از اجرای احضاریه کمیته تحت رهبری جمهوریخواهان برای شهادت در سال ۲۰۲۴ در مورد خروج از افغانستان خودداری کرده بود.
متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در همین رابطه گفته بود که او برای شهادت به کنگره نمیرود.
او پیشنهاد داده بود که به جای بلینکن، معاون او را برای شهادت در کنگره بپذیرند.
بعداز این اظهارات کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا بار دیگر، آنتونی بلینکن را برای شهادت درمورد خروج این کشور از افغانستان احضار کرد.
این کمیته هشدار داده بود که اگر بلینکن از حضور در کنگره امتناع کند، او را به دلیل اهانت به این نهاد و نقض احضاریه متهم خواهد کرد.
او در جلسه از کشته شدن 13 سرباز آمریکایی در جریان خروج از افغانستان عذرخواهی کرد و افزود که باید برای محافظت آنها تلاش بیشتری صورت می گرفت.
بلینکن در دفاع از این اقدام گفته است دولت بایدن توانسته است برخی از بدترین مشکلات خروج را کمرنگ کند. او تصریح کرد که القاعده نتوانست خود را در داخل افغانستان احیا کند.
بلینکن در دفاع از عملکرد دولت بایدن از روند خروج از افغانستان گفت جدا از ائتلاف های از هم پاشیده و سقوط جایگاه آمریکا این کشور با دوستان محکم تر و امنیت بهتر در صحنه بین المللی ظهور کرده است.
او در این رابطه افزود که خروج آمریکا از افغانستان به این کشور این امکان را داد که ائتلافی را ایجاد کند به اوکراین در مقاومت در برابر تهاجم روسیه در فوریه 2022 کمک کرد.
بلینکن همچنین گفت که دولت بایدن خروجی را که ترامپ درباره آن مذاکره کرده بود را دنبال کرد. اما فروپاشی خیره کننده دولت و پیشروی طالبان همه را غافلگیر کرد.
وزیر خارجه آمریکا همچنین در دفاع از عملکرد خود در جریان این جلسه گفت که ارتش آمریکا مجبور به تخلیه شتابزده آمریکایی ها و متحدان افغانش شد، مجبور شد تجهیزات آمریکایی را از بین ببرد و تلاش کرد تا بدترین نتایج یک دولت جدید تحت کنترل طالبان را خنثی کند.
سازمان جهانی بهداشت: سلامتی به عنوان یک واقعیت برای هر شهروند افغانستان است
به گزارش ایراف؛ سازمان جهانی بهداشت در افغانستان با انتشار پستی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است که امروز روز پوشش سلامت جهانی است. سازمان جهانی بهداشت در افغانستان در این روز بر تعهد خود برای اطمینان از اینکه سلامتی به عنوان یک واقعیت برای هر افغان باشد، تأکید میکند.
این درحالی است که صندوق جمعیت سازمان ملل متحد با بیان اینکه زایمان زنان هنوز در افغانستان بسیار دشوار و آسیب زا است گفت که هر دو ساعت یک مادر به علتهای قابل پیشگیری وابسته به بارداری و زایمان در افغانستان جان میبازد.
صندوق جمعیت سازمان ملل با تاکید بر دسترسی محدود زنان به خدمات بهداشتی و درمانی گفت: “زیرساختهای شکننده مراقبتهای بهداشتی این کشور و دسترسی محدود به خدمات سلامت مادر و باروری، به ویژه در روستاها، خطرات جدی برای مادران و نوزادان به همراه دارد.”
همچنین رئیس بخش آسیا و اقیانوسیه در صندوق جمعیت ملل متحد با بیان اینکه زنان و دختران افغان با مشکلات روانی ناشی از محدودیت ها دست و پنجه نرم می کنند گفت: “درگیری طولانی مدت، محدودیتها و از دست دادن شغل به زنان و دختران آسیب جدی وارد کرده است.
این نهاد اعلام نمود که با ۶۳ درصد از جمعیت زیر ۲۵ سال افغانستان در تلاش ارایه خدمات بشردوستانه در این کشور است.
در همین حال، ریچارد بنت، گزارشگر سازمان ملل در امور افغانستان در واکنش به ممنوع شدن انستیتوهای آموزش خدمات پزشکی برای دختران در افغانستان پیشتر در حساب رسمی خود در ایکس خود نوشت که از ممنوعیت گزارش شده مبنی بر آموزش پزشکی زنان در افغانستان که بیشتر حقوق زنان و دختران در مورد بهداشت، آموزش و کار را نقض می کند، وحشت زده شده است.
وی افزود که این اقدام طالبان در صورت اجرا تأثیر مخربی بر کل جمعیت افغانستان خواهد داشت و باید معکوس شود.
سازمان ملل در روز جهانی حقوق بشر: طالبان باید تعهدات جهانی حقوق بشر را بپذیرد
به گزارش ایراف، در روز جهانی حقوق بشر با شعار امسال که «حقوق ما، آینده ما، همین حالا» است یوناما در بیانیهای بر این نکته تاکید میکند که چگونه حقوق بشر، افراد و جوامع را برای ساختن آینده بهتر توانمند میسازد؛ چگونه حقوق بشر یک راه حل است و نقشی حیاتی به عنوان یک پیشگیری دارد.
یوناما این تعهدات را کلیدی برای حفاظت و شکوفایی نسل کنونی و آینده زنان و مردان کشور عنوان کرده است.
رزا اتونبایوا، رئيس یوناما گفت که با وجود بهبود امنیت و کاهش خشونتهای مسلحانه در افغانستان یک فرسایش مداوم و خطرناک در حمایت از حقوق بشر وجود دارد و زنان و دختران بار سنگینی را متحمل میشوند.
این سازمان سابقه حقوق بشر طالبان بهویژه تبعیض علیه زنان و دخترانی که از بیشتر حوزههای زندگی روزمره و عمومی، از جمله تحصیل و کار کنار گذاشته شدهاند، مشخص شده است.
اوتونبایوا اظهار کرد که ادعای مقامهای طالبان مبنی بر اینکه نمایندگان قانونی مردم افغانستان هستند، باید با تلاشهای واقعی برای حفظ و پیشبرد هنجارها و ارزشهای مشترک ما همراه باشد.
از طرفی هم فیونا فریزر، کمیساریای عالی ملل متحد در امور حقوق بشر در افغانستان میگوید که اگر افغانها بهویژه زنان و دختران، همچنان از حقوق خود محروم شوند، این یک شکست آشکار و عمدی در حمایت و مسئولیت پذیری از رفاه همه کسانی است که در افغانستان زندگی میکنند.
این در حالی است که گروه طالبان پس از حاکمیت دوباره حقوق و آزادیهای شهروندان بهویژه زنان را سلب کرده و آنان را با محرومیت های زیادی مواجه ساخته اند.
ممنوعیت تحصیل، کار، حضور در اماکن عمومی، رفتن به پارکها، آرایشگاهها، کافهها، حرف زدن با مردان نامحرم و حق سفر بدون محرم، از جمله ممنوعیتهایی هستند که طالبان در طی سه سال حاکمیت دوباره شان بر زنان و دختران افغانستان وضع کردهاند.
استمرار اجرای فتوای طالبان در تحریم مواد مخدر با شرایط کنونی امکانپذیر نیست
به گزارش خبرنگار ایراف، جلسه پنجم سلسله نشست های بررسی تحولات بازار مخدری در افغانستان تحت عنوان «تغییر بازار مخدری در افغانستان؛ از رویا تا واقعیت»، به اهتمام موسسه هم اندیشی راه برتر (کادراس) و با همکاری خبرگزاری ایراف، دوشنبه ۱۹ آذر در عمارت بلخ برگزار شد.
بیات دبیر این نشست در ابتدا گفت: یکی از ادعاهای طالبان پس از مسلط شدن بر امور کابل، مبارزه با تولید و قاچاق مواد مخدر و اصطلاحا ریشه کنی این پدیده بود. این مسئله در حکمی که هبت الله آخوند زاده، رهبر طالبان صادر کرد نیز کاملا مشهود است.
اماگزارش هایی که اخیرا سازمان ملل منتشر کرده است، نشان می دهد که اساسا تجربه سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ در حال تکرار شدن است و سطح کشت خشخاش در افغانستان به شکل چشمگیری کاهش پیدا کرده است. به این معنا که طالبان به نوعی کارآمدی ازخود نشان می دهد و مدعی می شود که این گروه در حال از بین بردن یکی از تهدیدات بین المللی در افغانستان به این عنوان قدرت قادره در این کشور است.
اما آنچه که به آن پرداخته نشده، بحث سهم اقتصاد مخدری در تولید ناخالص داخی افغانستان است. به این معنا که اگر این کشور سالانه بین ۱۲ تا ۱۶ میلیارد دلار درآمد داشته باشد، سهمی بین ۱.۵ الی ۲ میلیارد دلار به درآمد حاصل از کشت خشاش اختصاص پیدا می کند و این رقمی نیست که به راحتی بتوان از آن چشم پوشی کرد.
طی مطالعاتی که اخیرا صورت گرفته و مخصوصا بر اساس داده هایی که موسسه انگلیسی الکیس منتشر کرده است، متوجه این مسئله شدیم که اگرچه زمین های زیر کشت خشاش در افغانستان در حال کاهش است و یک سیر نزولی را طی می کند اما به صورت موازی در برخی ولایات شرقی افغانستانتحولات جدیدی در حال رخ دادن است و آشپرخانه های تولید شیشه یا متامفتامین به صورت چشمگیری در حال افزایش است.
می دانیم که برای تولید و ساخت شیشه نیاز به پیش سازهای صنعتی هست تا این مواد وارد لابراتورها بشوند و طی فرآیندی که این مواد در آشپرخانه های صنعتی یا خانگی طی می کنند، تبدیل به مواد محرکی بشوند که وارد بازار می شود. اما ما در افغانستان شاهد رشد گیاه خودرویی هستیم به نام«افدرا»، که جز تنها گیاهانی هست که از درونش یک ماده شیمیایی به نام افدرین استخراج می شود و به عنوان پیش ساز متامفتامین مورد استفاده قرار میگیرد.
طبق آخرین آمارهایی که دفتر مبارزه با مواد و جرم سازمان ملل متحد (UNODC) منتشر کرده است، مسیرهای که پیش از این از طریق آنها قاچاق تریاک، هروئین و باقی مشتقات ناشی از این مواد مخدر صورت می گرفت، تبدیل به مسیر انتقال متامفتامین شده است. به این معنی که افغانستان در حال حاضر علاوه بر اینکه از طریق مواد مخدر در حال اتهام زدایی از خود برای به دست آوردن مشروعیت در سطح جهانی و به رسمیت شناخته شدن از سوی همسایگان خود است، به شکل موازی در حال حرکت به سمت تغییر بازار با توجه به نیازهای جدید نیز هست. در بازارهای جدید جهانی بیشتر توجه مصرف کنندگان به سمت کانابیس (ماری جوآنا)، متامفتامین و مشتقات آن مثل کپتاگون و یا فنتانیل و قرص های روان گردان است. پس یک نوع میل جهانی هم به سمت این مواد وجود دارد.
حالا افغانستان به عنوان بزرگترین بازیگر در صحنه مواد مخدر، همزمان با این تغییرات در حال بروز کردن خود است و از این منظر به سمت روش های جدید تولید مواد مخدر حرکت می کند.
هدفی که در جلسه پنجم پیروی می شود، این است که آیا وقعا ادعای طالبان در مورد مبارزه با تولید و قاچاق مواد مخدر صحت دارد یا خیر؟
سهم ۲۷ درصدی کشت خشخاش در تولید ناخالص داخلی افغانستان
حسین فرجاد امینی پژوهشگر مسائل شبه قاره گفت: مطابق با آمار، ۲۷ درصد تولید ناخالص داخلی افغانستان در بخش کشاورزی است و بخش عمده زمین های زیر کشت خشخاش به عنوان اقتصادی ترین محصول در این کشور است. چرا که ارزش کشت خشخاش قابل قیاس با کشت گندم، جو و سایر اقلام باقی نیست و از طرف دیگر برخلاف تصور عموم، کشت خشاش در مقایسه با گندم و جو نیاز به آب زیادی ندارد و از داشت تا برداشت با چند نوبت آبدهی قابل برداشت است.
وی در مورد موانعی که بر سر راه تخریب مزارع کشت خشخاش وجود دارد گفت که دولت سابق افغانستان به دلیل نیاز به کسب مقبولیت و دریافت آرا از سوی مردم هرگز به سمتی نمی رفت که موجبات نارضایتی کشاورزان و عوام را فراهم آورد و از این رو حتی در دولت حامد کرزی رئیس جمهور پیشین افغانستان و در نشستی که وی با هیئت ایرانی داشت، به صراحت برای تخریب مزارع خشخاش اعلام معذوریت کرد و دلیل آن را هم قانع کردن کشاورزان جهت کسب آرا عنوان داشت.
فرجاد امینی افزود: اما در این سوی قضیه دولت طالبان نیازی به رای ندارد و لذا می تواند دستور فرمایشی صادر بکند. تا جاییکه هبت الله آخوندزاده رهبر این گروه فرمان تحریم مواد مخدر را نیز صادر کرد.
وی در ادامه گفت که از ۲۰ سال گذشته و بعد از شکل گیری نظام جدید توسط آمریکایی ها، تولید مواد مخدر به یکباره و به میزان ۵۰ برابر افزایش یافت. یکی از بازارهای بزرگ مصرف مواد مخدر در خود کشور افغانستان است که تا قبل از آن مشاهده نمی شد. چرا که به میزانی که کشت و تولید خشخاش بالا رفت در جامعه افغانستان سرریز کرد و پدیده اعتیاد به معضلی در این کشور تبدیل شد و حکم هبت الله آخوندزاده هم ناظر بر همین موضوع است.
فرجاد امینی افزود: بررسی آماری نشان می دهد که بعد از حکم هبت الله آخوند زاده، کاهش مواد مخدر در جوامعی که از مواد مخدر (تریاک) استفاده می کنند، قریب به ۶ هزار تن بود و در نتیجه در جامعه ایران نیز کاهش چشمگیر مواد مخدر صورت گرفت و به موازات این امر ما شاهد افزایش قیمت ده برابری مواد مخدر در جامعه ایران و سایر جوامع مصرفی بودیم و این را می توان به نوعی یک عمل اقتصادی تلقی کرد چرا که وقتی عرضه کم و تقاضا زیاد می شود، قیمت مواد مصرفی نیز بالا خواهد رفت.
وی همچنین گفت که حتی مسئولین ستاد مبارزه با مواد مخدر مدعی هستند که همین موادی که در بازار عرضه می شود نیز موجودی ته انبار افغانستان است و تولید در سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ در همین حدی که گفته شده، کاهش پیدا کرده است.
پژوهشگر مسائل شبه قاره گفت: در حال حاضر در ولایات مشرقی از جمله بدخشان درگیری جدی بین طالبان و مردم بر سر تخریب مزارع کشت خشخاش وجود دارد و حتی در برخی موارد منجر به تیراندازی و کشته شدن برخی افراد نیز شده است.
وی افزود: هم اکنون در جامعه افغانستان یک دو دستگی در مورد پذیرش فتوای تحریم مواد مخدر وجود دارد و عده ای این فتوا را قبول ندارند و این مسئلهای است که در بین خود رهبران طالبان هم مطرح شده است.
تخریب مزارع کشت خشخاش بدون کشت جایگزین امکان پذیر نیست
فرجاد امینی تصریح کرد: اینکه این فتوا و حکم حکومتی چقدر دوام بیاورد و در جامعه افغانستان استقرار پیدا کند، بستگی به این دارد که دولت چقدر در ناراضی کردن مردم اصرار بورزد. خصوصا وقتی که مزارع خشخاش تخریب می شود قطعا باید جایگزینی برای کشت آن وجود داشته باشد و همچنین باید برای این کشت جایگزین بازار تعریف شود.
وی افزود: تفاوتی که بین مواد مخدر و سایر محصولات در افغانستان وجود دارد این است که مواد مخدر از سوی قاچاقچیان به صورت عمده پیش خرید می شود و در واقع به نوعی خرید مواد مخدر تضمینی است. حال آنکه این موضوع در مورد سایر محصولات صدق نمی کند. لذا خرید تضمینی سایر محصولات نیاز به فرهنگ سازی و بازار گسترده اقتصادی دارد و همانگونه که برای خشخاش پیش خرید وجود دارد، باید برای سایر محصولات هم وجود داشته باشد و کشاورز هم باید از بابت دریافت سود از زمین خودش تضمین دریافت کند.
فرجاد امینی افزود: در سه سال گذشته یعنی از ۱۴۰۱ و زمان صدور فتوا تا امسال، ظاهرا بازار جهانی توسط سایر کشورها مانند میانمار جبران شده است.
کاهش کشت خشخاش منجر به افزایش قیمت و در نتیجه گرایش به سمت مواد صنعتی شد
وی افزود همچنین در طی این سالها دو عامل موجب افزایش قیمت مواد مخدر شد. به نوعی شوک قیمتی که در سال ۱۴۰۱ ایحاد شد را جبران کردند. یکی شیوع کرونا و شایعه این باور که کسانی که تریاک مصرف می کنند، به کرونا مبتلا نمی شوند که منجر به افزایش گرایش به سمت استفاده از تریاک رفت و تقاضا بالا رفت و همزمان عرضه متوقف شد و در نتیجه قیمت هم افزایش یافت.
بنابراین، الان که کشاورز افغانستانی قیمت های حال حاضر را مقایسه میکند به هیچ وجه زیر بار توقف کشت خشخاش نمی رود. همچنین مطابق با آمار، جمعیت مصرف کننده که به طور مستقیم درگیر هستند ۵۰۰ هزار نفر و به طور غیر مستقیم ۲ میلیون نفر اعلام شده است که هر کدام به نوعی سهمی از این سفره داشتند.
پژوهشگر مسائل شبه قاره در ادامه گفت که از دیگر سو ماده مخدر جدیدی که پایه تولید آمفتامین هست، از قبل هم وجود داشته و در واقع گیاه وحشی بوده که تکثیر شده و به میزان قابل توجهی در حال کشت در مزارع است. تفاوتی هم که با مواد مخدر سنتی دارد این است که کوچک و کم حجم است و بنابراین به راحتی و به روش های مختلف قابل قاچاق است.
وی افزود: طبق آماری که دفتر مبارزه با مواد و جرم ملل متحد اعلام کرده است در سه سال گذشته باندهایی از داخل افغانستان، این مواد مخدر را در بارهایی از ۵ کیلو تا ۳۰ کیلو به مقاصدی در اروپا و جنوب شرق آسیا منتقل می کنند.
وی تصریح کرد: برای مصرف کننده ای که هزینه رفع نیازش با افزایش قیمت بسیار بالا رفته است، این مواد صنعتی که ارزان تر است جایگزین راحتتر و به صرفه تری است. در نتیجه کشت گیاهی که آمفتامین از آن تولید می شود، رونق پیدا کرده است.
فرجاد امینی در پایان تاکید کرد که ارزش تجارت قاچاق مواد مخدر در سطح بین المللی آنقدر قابل توجه است که ذینفعان آن به هیچ صورت نمی توانند از آن چشم پوشی کنند.
در ادامه امیر ارسلان خزائی پژوهشگر حوزه دفاعی و امنیتی گفت: بعد از فتوایی که طالبان صادر کردند، این گروه به دلایل مختلف، کشت خشخاش در افغانستان را محدود کردند. این کشور در سال ۲۰۲۰ بالغ بر۲۳۰ هزار هکتار زمین کشت خشخاش داشت اما بعد از محدویت هایی که صورت گرفت این میزان به ۱۲ هزار و ۸۰۰ هکتار تقلیل پیدا کرده است.
وی افزود که این تقلیل در سال ۱۴۰۲ روند نزولی داشته اما روایاتی وجود دارد که در ۱۴۰۳ روند صعودی به خود گرفت و ۱۹ درصد نیز افزایش یافته است و این راستی آزمایی با استفاده از ماهواره، تصاویر هوایی و کشفیاتیاست که صورت گرفته و آمار موجود نیز خود بیانگر این امر است.
خزائی افزود: که در کنار این امر کارگاههای تولید متامفتامین افزایش پیدا کرد و بخشی از این به جامعه خاص افغانستان با جغرافیای پیچیده این کشور برمی گردد که همواره با مشکلات فراوانی نظیر فقر، بیکاری، جنگ، یورش قدرت های جهانی در ادوار مختلف دست و پنجه نرم کرده و در تلاش برای رفع مشکلات معیشتی بوده است و این به نقطه ای رسیده که حتی برخی از مسئولان محلی در دام تولید مواد مخدر افتاده اند.
وی افزود: اما بعد از فتوایی که صادر شد، کشت و تولید مواد مخدر محدود شد و بنابر آماری که منتشر شده، قریب به ۶۰۰ کارگاه تولید مواد مخدر نیز تخریب شده است. و نکته ی مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که بعد از صدور فتوا مالیاتی که برای کشت خشخاش وجود داشت نیز حذف شد و یکی از گامهایی مثبتی بود که در این راه برداشته شد.
تولید شیشه و متامفتامین در مناطق دوره افتاد خارج از کنترل طالبان
خزائی تاکید کرد که در افغانستان به دلیل جغرافیای پیچیده، جامعه قبیله ای و همسبتگی درونی که دارند، افشای جرم به راحتی صورت نمی گیرد و همچنین برخی مناطق دور افتاده نیز در کنترل طالبان نیست و بنابراین پیش بینی می شود که برخی با استفاده از این خلا و پیچیدگی جغرافیایی از این مناطق برای کارگاه های تولید شیشه استفاده می کنند.
بیات دبیر این نشست گفت: حالا این سوال مطرح می شود که آیا به دلیل اینکه حکومت سرپرست افغانستان در همه مناطق کنترل کامل ندارد، این ناکارآمدی و عدم کنترل سبب افزایش تولید شیشه شده است و شاید در نگاه دیگر این امر خود به شکل سازمان یافته صورت گرفته باشد و طالبان در حال تست بازار برای مواد صنعتی باشد.
مسیرهای قاچاق مواد مخدر سنتی تبدیل با قاچاق مواد مخدر صنعتی شده است
خزائی در ادامه گفت: در سال ۱۴۰۱ بیشترین کشفیات مواد مخدر توسط نیروهای انتظامی ایران صورت گرفته و در واقع به نوعی اوج کشف مواد مخدر بوده است. و تجربه ثابت کرده است که باندهای قاچاق مواد مخدر به راحتی منبع درآمد خود را از دست نمی دهند چنانچه که کریدورهایی که قاچاق مواد از آنها صورت می گیرد همه فعالند و مسیر های قاچاق مواد مخدر سنتی تبدیل به مسیر های قاچاق شیشه شده است. فقط بعضی کشورها فعال ترند و در برخی کشورها این کریدورها ضعیف تر شده اند.
وی افزود: همچنین با توجه به وضعیت اوکراین، مسیری که قاچاق مواد مخدر به کشورهای شمالی افغانستان و از آن سو به سمت اروپا منتقل می شد، دستخوش تغییر شده است و در نتیجه قاچاق مواد مخدر به اروپا کاهش پیدا کرده است. ولی به جای آن مسیر های دیگر نظیر بالکان، هندوستان، استرالیا و جنوب شرق آسیا تقویت شده است.
خزایی همچنین تاکید کرد که نباید از منطقه قبایلی پاکستان که با منطقه قبایلی افغانستان پیوستگی دارد، غافل شویم. اگر ما به ۳۰ سال گذشته رجوع کنیم خواهیم دیدکه کارگاه های تولید هروئین در ایالت بلوچستان پاکستان و در مناطق قبایلی فعال بوده است. در نتیجه باید گفت که مسیر ترانزیت شیشه علاوه بر اینکه بخشی از آن از خود افغانستان است اما پاکستان هم در این مسیر نقش یک بارانداز را پیدا کرده است. و این احتمال وجود دارد که بخشی از این شیشه در خود افغانستان تولید شده باشد اما بخش دیگرش در پاکستان و در مناطق قبایلی پاکستان که دولت این کشور حضور کافی ندارد، تولید شده باشد.افزون براین یکی از منابع درآمدی گروههای تروریستی موجود در این مناطق نیز قاچاق مواد مخدر است.
وی افزود: شگردهایی که در گذشته برای قاچاق مواد سنتی استفاده می شد، هم اکنون برای قاچاق مواد صنعتی هم استفاده می شود.
در ادامه محمد تقی جهانبخش پژوهشگر ارشد پژوهشکده مطالعات پیشرفته خاورمیانه گفت: باید دید که سیاست طالبان در قبال کاهش تولید مواد مخدر تاچه زمانی میتواند ادامه داشته باشد. طالبان و یا هر گروه حاکم دیگری در افغانستان نمی تواند از پول کثیف بگذرد. دلایل آن هم مشخص است. کشوری که سالانه ۵ الی ۶ میلیارد دلار بودجه نیاز دارد و کمک های خارجی ندارد، با مالیات و عشریه قابل چرخش نیست ضمن اینکه اینها در دراز مدت (۲۰ الی ۳۰ سال) با پول کثیف زندگی کرده اند و تغییر چنین جامعه ای نیاز به تحول اساسی دارد.
درآمد حاصل از کاشت خشخاش قابل قیاس با کاشت جو و گندم نیست
وی افزود: همچنین درآمد کاشت گندم و جو قابل قیاس با درآمد حاصل از کاشت خشخاش نیست چرا که درآمد حاصل از کاشت گندم نسبت به خشخاش یک به شصت است. و از دیگر سو فروش گندم در افغانستان بسیار سخت است.
بنابراین طالبان و ذینفعان این امر از سود قاچاق مواد مخدر نخواهند گذشت و حتی اگر نیت صادقانه هم برای توقف کشت خشخاش داشته باشند جایگزینی برای آن ندارند و در نتیجه نمی توانند پاسخ ذینفعان مالی و سیاسی این امر را بدهند. لذا نیاز به یک ساز و کار اساسی در این خصوص وجود دارد.
برای توقف کاشت خشخاش نه تنها محصول بلکه معیشت باید جایگزین شود
وی افزود: هر کدام از فرآیندهای کشت، فرآوری و تولید، ارزش افزوده دارند و هیچ ذینفی از سه نوبت ارزش افزوده راحت و در عین حال کثیف نخواهد گذشت. لذا ترک این عادت مستلزم یک مجموعه پیچیده ای از اقدامات سیاسی و اجتماعی و فنی هست تا نه فقط محصول بلکه معیشت جایگزین شود.
جهانبخش افزود در قسمت تولید خشخاش در افغانستان جغرافیای کاشت از جنوب و جنوب غرب به شمال شرق از جمله بدخشان و تخارجابجا شده است که هم مرز با تاجیکستان است بنابراین همین نسبت به تنهایی کافی است که بگوییم مسیر شمال فعال تر شده است.
وی در ادامه گفت: در بلخ و بادغیس و فاریاب و فراه هم افزایش چشمگیر تولید خشخاش را شاهد بوده ایم و در واقع یک جابجایی جغرافیایی در کاشت صورت گرفته است.
وی افزود: در ادامه این سیاست کشاورزان اقدام به کاشت پنبه، گندم و غلات کردند که به دلیل نبود بازار و سودی که قابل قیاس با کشت خشخاش نبود، نتیجه ای نداد. چرا که کاهش چشمگیری در درآمد کشاورزان داشته و از ۱۶۰۰ دلار در سال به ۲۶۰ دلار کاهش پیدا کرده است.
جهانبخش همچنین گفت: میزان کشت خشخاش نسبت به ۲۰۲۱ کاهش چشمگیری داشته اما در ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ افزایش یافته است و بخش زیادی از این کاهش تولید از طریق افزایش قیمت جبران شده است. اما به هرحال فاصله اقتصادی آن بسیار زیاد است.
وی افزود که چند اتفاق در این خصوص مانع از توقف کشت خشخاش می شود، یکی عشریه هایی است که طالبان بر کشت خشخاش دریافت می کند و بخشی از این دریافت ها هم مربوط به چشم پوشی از کشت خشخاش توسط کشاورزای از سوی طالبان است. و مورد دیگر نارضایتی مردم است که در طولانی مدت قابل تمیشت نیست و دیگری نارضایتی ذینفعان است.
جهانبخش گفت که یک نکته شرعی وجود دارد و اینکه برخی علما مشکلی با کاشت و قاچاق تریاک به عنوان یک ماده طبیعی ندارند اما با برخی از آنها با شیشیه و آمفتامین به لحاظ شرعی مشکل دارند.
وی افزود: در این مدت افغانستان در قسمت فراوری تولید هروئین کاهش داشته اما باز تولید شیشه و متافتامین افزایش داشته است.به لحاظ ارزشی هم هر دوی اینها مخصوصا هروئین افزایش داشته است.
وی گفت: در قسمت قاچاق هم افزایش وجود داشته و یک نکته وجود دارد و اینکه سهم قاچاق دریایی افزایش یافته است.
جهانبخش گفت: در قسمت مصرف هم افزایش استفاده از مواد صنعتی بوده است. چیزی حدود ۳میلیون نفر مصرف کننده در افغانستان وجود دارد و رقمی نزدیک به این و حتی بیشتر هم در ایران وجود دارد. افزایش قیمت سبب تغییر مصرف افراد از سنتی به صنتعی شده و با توجه با جمعیت بالایی که دارند، عوارض بهداشتی و سلامتی آنها به سرعت آشکار خواهد شد.
وی افزود: سه مسیر سنتی قاچاق مواد مخدر در افغانستان وجود دارد. یکی مسیر شمال که به سمت روسیه می رود. یکی مسیر غرب که به پاکستان و ایران است و مسیردیگر هم مسیر بالکان است. مطابق با آمار دفتر مبارزه با مواد و جرم ملل متحدد میزان قاچاق انسان در مسیر غربی زیاد است و دریایی در جنوب و سهم مسیر شمال هم در حال تقویت است.
استمرار توقف کاشت و قاچاق مواد مخدر با شرایط حال حاضر امکان پذیر نیست
جهانبخش افزود: آنچه که محل مناقشه هست این است که استمرار وضع موجود چقدر ممکن است؟ از دیدگاه اینجانب به شرایط حال حاضر این استمرار ممکن نیست مگر اینکه تحولات اساسی شکل بگیرد و درهمین دو سال بعد از فتوا روند کشت افزایش یافته است. اگر چه افزایش به نسبت اعداد گذشته ناچیز بوده اما به هر صورت افزایش داشته است و آنچه مشخص است این است که نمی شود با سرکوب این امر را پیش برد.
اگر فرض کنیم که حتی طالبان بتواند با ابزار سرکوب جلوی کشت خشخاش را بگیرد باز هم تبعاتی دارد، از جمله مهاجرت قاچاقچیان به کشورهای همسایه از جمله ایران و در واقع سریز بحران به سمت ایران خواهد بود. همچنین مشکلات اقتصادی دارد. هزینه های سرسام آور درمانی دارد و همچنین روش های نادرست ترک اعتیاد که روند دقیقی نیست و به لحاظ سیاسی هم موجب نارضایتی ذینفعان خواهد شد و در نتیجه این روند در دراز مدت استمرار نخواهد داشت.
در ادامه حسین فرجاد امینی به یکی از اشتباهات استراتژیک ایران در سال ۱۳۸۰ اشاره کرد و گفت که ایران در این زمان برای کشت جایگزین خشخاش در افغانستان، پیازهای زعفران به همراه تراکتور ها و سایر موارد مورد نیاز را به افغانستان فرستاد و بعد از گذشت زمان این کشور نه تنها کشت خشخاش را متوقف نکرد بلکه علاوه بر کشت خشخاش و ماده اولیه آمفتامین، زعفران هم تولید می کند و رقیب ایران شده است بنابراین فتوای رهبری طالبان نه تنها موجب جلوگیری از کشت خشخاش نمی شود بلکه ماده اولیه شیشه هم تولید می شود و طبق آمار دفتر مبارزه با مواد و جرم ملل متحد، تپه های عظیمی از این گیاه در افغانستان کشت شده و آماده ارسال به آزمایشگاه است.
تاثیر تحولات حاضر در کشت خشخاش بر امنیت ملی و انسانی در ایران
پس از ان منصور براتی معاون پژوهشی موسسه کارداس به بررسی تاثیرات این تحولات جدید به امنیت ملی و انسانی در ایران پرداخت.
وی گفت: ما با یک ادعای جدی از سوی طالبان مبنی بر کاهش کشت خشخاش در افغانستان رو به رو هستیم اما در موازات با این روند هایی وجود دارد که باید به آن اشاره کرد از جمله چگونگی جبران سهم ۲۹ الی ۳۰ درصدی کشت خشخاش در تولید ناخالص داخلی افغانستان و همچنین افزایش قیمت تریاک و مشتقات آن در افغانستان و بیرون از آن و ناخالص شدن تریاک در بازارهای مصرف و افزایش تولید شیشه و متامفتامین و مشتقات آن که از میزان کشفیاتی که در خود ایران و کشورهای اطراف افزایش یافته است، قابل رهگیری است.
براتی افزود: در کنار این مسئله ما شاهد این هستیم که یک پوشش رسانه ای خوبی در حال انجام است به نفع حاکمیت جدید افغانستان و در این زمینه شرکای بین المللی هم دارند از موسسه الکیس گرفته تا خود دفتر مبارزه با مواد و جرم ملل متحد که در حال ترویج نگاه خوشبینانه ای نسبت به تحولات و تغییراتی که طالبان در سیاست خود ایجاد کرده است و این میتواند یک پاس گلی باشد در امر شناسایی بین المللی که طالبان به دنبال آن است برای مشروعیت بخشی و به رسمیت شناخته شدن و در عین حال اتهادم زدایی از افغانستان در حوزه تولید مواد مخدر چه سنتی و چه صنعتی.
وی افزود: هنوز سطح جدید تولید شیشه که در منطقه در حال اتفاق افتادن است برای هیچ کشوری تثبیت نشده است و این قطعا در سالهای آینده یک معضل امنیتی برای ایران ایجاد خواهد کرد.
براتی در ادامه گفت: این امر در حال تبدیل شدن به یک روند در پژوهشکده ها و اندیشکده هاست و برای مثال کشورهای عربی عنوان کردند که ماده مخدر کپتاگون درسوریه افزایش یافته است و جنبش هایی عنوان شد و رفته رفته نیز تثبیت شد و حتی در ادبیات سیاستمداران این کشور ها نیز مطرح و استفاده شد.
وی تصریح کرد: وقتی که یک موضوعی در اندیشکده های کشور ها مطرح می شود، قرار هست در چند سال بعد تبدیل به یک سیاست بشود، یعنی در ابتدا گرایش های در اندیشکده های اصلی مشاهده می شود و بعد آنها در رسانه ها و سپس به سیاستمداران سرایت پیدا می کند و سیاستمداران فهم افکار عمومی را تحت تاثیر قرار می دهند.
براتی افزود: به عنوان مثال وقتی الکیس عنوان می کند که طالبان ۸۰ درصد از کشت خشخاش را کاهش داده است و این موضوع در گزارش های دفتر مبارزه با مواد و جرم ملل متحده منعکس می شود و در کنار آن این دفتر با انتشار گزارش های دیگر به افزایش باغات میوه در افغانستان می پردازد و در واقع عنوان می کند که بخشی از انرژی که سابقا صرف تولید خشخاش می شد به سمت باغات میوه رفته است و به نوعی کمک به ایجاد باور کاهش کشت خشخاش در افغانستان در جهت اتهام زدایی از این کشور در این زمینه می کند.
وی در ادامه گفت: اما این خوش بینی ناشی از کجاست؟ قبلا هم در زمان دور اول طالبان، برخی کشورها به طالبان کمک کردند تا کشت جایگزین بکنند اما کشاورز بعد از یک فصل نه تنها کشت خشخاش را متوقف نکرد بلکه از همان ابزار ها و کمک ها برای کشت خشخاش استفاده کرد و به دلایل مختلف کشت جایگزین در افغانستان به نتیجه نرسید. و این چرخه شکل نگرفت. حالا در موج جدید این چرخه شکست خورده دوباره مطرح شده و در حال آزموده شدن است و خیلی خوشبینانه به این موضوع نگاه می کنند و رسانه ها هم با انتشار گزارش هایی در حال پروموت کردن این موضوع هستند.
وی افزود: در کنار این گزارش ها ما می بینیم که کم کم، فرد ایرانی، ماشین ایرانی و در نتیجه شیشه ایرانی مطرح می شود. یعنی این روند اتهام زنی انقدر تکرار می شود که کسی به آن تردیدی نمی کند و این از اندیشکده ها آغاز و به سمت رسانه ها و بعد به سمت سیاستمداران می ورد و سپس تبدیل به سیاست می شود. لذا ما نیاز داریم که از الان به سیاستمدار خود در کشور گوشزد کنیم که برای جلوگیری از برچسبی که قصد چسباندن به ایران را دارند باید برنامه ریزی صورت بگیرد. و کارهای رسانه ای انجام شود و طرف های مقابل هم باید به این موضوع پاسخ بدهند.
براتی گفت: همچنین باید با روندی که از طالبان به نحو بسیار خوش بینانه ای اتهام زدایی می کند هم مقابله کنیم. در واقع باید بررسی شود که اگر در جایی کاهش کشت صورت گرفته باید دید که آیا پایدار خواهد ماند یا نه و اینکه آیا سهم ۳۰ درصدی تولید خشخاش در جی دی پی که طالبان از آن دست کشیده، با کمک های بین المللی جبران شده، یا با کشت جایگزین جبران شده یا اینکه اساسا یک قطب جدیدی در حال ایجاد شدن است.
وی افزود: آیا قرار است که مانند سال ۲۰۰۰ که ۹۰ درصد کشت کم شد و بعد قیمت به اوج رسید و سپس مشخص شد که این مواد در انبار ذخیره شده بود و در سالهای ۲۰۰۷، ۲۰۰۸ در انبارها توسط خود طالبان باز شد و وارد بازار شد و با قیمت بسیار گزافی به فروش رفت، چنین رویه ای اتفاق بیفتد؟
وی تاکید کرد : چون طالبان در این خصوص سیاست خود را چندین بار تغییر داده است. از ۱۹۹۶ که طالبان برای بار اول به قدرت رسید تا ۲۰۰۱ ، کشت خشخاش سالانه ۱۵ درصد افزایش پیدا کرده است. و بعد از ۲۰۰۱ منع کشت صادر شد و بعد وقتی از قدرت خارج شد منع کشت توسط گروه طالبان در مناطقی که هنوز حاکم بودند، اجرا نشد. بعد از آن در ۲۰۱۷ کشت خشخاش به اوج خود رسید و سپس در ۲۰۲۱ طالبان دوباره به قدرت رسید و منع کشت صادر کرد. این تغییرات در سیاست طالبان سبب می شود که ما نتوانیم در ایران نسبت به این موضوع خوشبین باشیم. حتی اگر این موضوع از سوی طالبان به شکل درست هم انجام شده باشد ما باز هم باید در این خصوص آسیب شناسی کنیم.
کاهش کشت خشخاش و افزایش گرایش به سمت مواد پر خطر و ایجاد بحران سلامتی در ایران
براتی تصریح کرد: سیاست گذار در ایران باید به این موضوع توجه کند که وقتی که کشت خشخاش در افغانستان کاهش پیدا کرد، با توجه به جامعه مصرفی ۵۰ درصدی که ما در ایران داریم، عرضه کم و تقاضا زیاد و در نتیجه قیمت افزایش پیدا می کند و همچنین مواد مخدر دچار ناخالصی می شود و این جامعه را به سمت مصرف مواد پر خطر تر سوق می دهد و این مسئله می تواند به بحران سلامتی در ایران تبدیل شود و الگوی مصرف مواد مخدر در ایرن را هم تغییر بدهد. ما باید از نظر امنیت ملی و امنیت انسانی به همه بخش های این مسئله فکر بکنیم.
بیات دبیر نشست گفت: گزارش هایی که تاکنون در خصوص کاهش تولید خشخاش از سوی طالبان صورت گرفته و همچنین افزایش تولید متافتامین تا چد اصالت دارد و آیا میتوان گفت که طالبان در حال کنار گذاشتن کشت سنتی و جایگزینی مواد صنعتی است و آیا طالبان در مرحله تست بازار صنتعی است؟
طالبان در حال تست بازار مواد مخدر صنعتی است
فرجاد امنیتی گفت: در ارتباط با حاکمیت افغانستان در دوره گذشته مشهور بود که دولت صرفا به مراکز حاکمیت دارد و مناطق دور افتاده خیلی در کنترل دولت نیست. در این مناطق اغلب کمپ های آموزشی طالبان بود و طالبان با دریافت عشریه گذران زندگی می کردند و دولت هیچ حاکمیتی نداشت. حال که طالبان به مرکز منتقل شده آن مناطق به حال خود رها شده است. در نتیجه در بخش هایی که اکنون تحت کنترل طالبان نیست اجرای حکم هبت الله غیر ممکن است.
همچنین این تا حدودی درست است که طالبان در حال تست بازار صنعتی است تا میل بازار جهانی را در نظر بگیرد و در نتیجه در کنار کشت خشخاش منبع درآمد جدید دیگری هم برای خود ایجاد کند. لذا با توجه به قاچاق آسان، قیمت ارزان و استفاده راحتتر مواد صنعتی اگر گرایش به این مواد در بازار جهانی افزایش پیدا کند، طالبان علاوه بر سهم ۲۷ درصدی کشت خشخاش در جی دی پی، سهم دیگری را هم از تولید و قاچاق مواد صنعتی خواهد داشت. چرا که بودجه ی سالیانه افغانستان یا باید از طریق کمک های خارجی تامین شود یا از طریق بخش کشاورزی که در انحصار کشت خشخاش بود.
وی افزود: تصاویر ماهواره ای وزارت نیروی ایران نشان دهنده سبزی مزارع از مسیر رودخانه ی هیرمند از سد کجگی تا بند کمال خان، است که بنابر گزارش های محلی مربوط به کشت خشخاش است.
این توسعه که از چند صد تن به شش هزار تن رسید به یکباره صورت نگرفته است و با برنامه ریزی که صورت گرفت و با آبی که به ایران ندادند صورت گرفته است و الان بزرگترین چالشی که برای آنها وجود دارد این است که شما آبی به کشاوز افغانی دادید و او زمینی را آباد کرده است و حالا به او می گویید که کشت نکن.
بنابراین این روند در افغانستان استمرار نخواهد یافت و کسانی که به دنبال تطهیر و سفید نمایی طالبان هستند، اگر به اهداف خود برسند بعدا و زمانی که احیانا این روند به حالت عادی خود برگردد، شاید به این سوال برسند که شیشه از کجا قاچاق می شود و نقش جمهوری اسلامی ایران در این خصوص چیست؟ در نتیجه نیاز به یک کار رسانه ای در این خصوص هست که باید دید که دشمن ما در حال انجام چه برنامه ای است تا بتوان با آن مقابله کرد.
افشای سه مسیر قاچاق مواد مخدر از مبدا افغانستان به اروپا
به گزارش ایراف، کانی بیک یوسنف، رئیس بخش پیشگیری و روابط عمومی سرویس مبارزه با قاچاق مواد مخدر قرقیزستان ضمن افشای مسیرهای قاچاق مخدر از مبدا افغانستان به اروپا گفت که این مواد از مسیرهای شمالی و بالکانی وارد کشورهای اروپایی می شود.
وی افزود: مسیر اول در امتداد افغانستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، روسیه، کشورهای اروپایی قرار دارد.
کانی بیک یوسف مسیر دوم را گذر از افغانستان به ایران، سپس به ترکیه و بعد از آن از طریق دریا به اروپا عنوان کرد.
وی همچنین گفت که مواد مخدر صنعتی اکثرا از طریق کشورهای روسیه، قزاقستان، اروپاف چین و آمریکا وارد قرقیزستان می شود.
رئیس بخش پیشگیری و روابط عمومی سرویس مبارزه با قاچاق مواد مخدر قرقیزستان گفت از آنجایی که محموله های مواد صنعتی ابعاد کوچکی دارند با استفاده از پست سریع مانند DHL ارسال میشوند.
این اظهارات در حالی مطرح میشود که طالبان پس از تسلط بر کامل برای به دست آوردن مشروعیت بین المللی و به رسمیت شناخته شدن از طریق همسایگان، به دنبال اتهام زدایی از خود در خصوص کشت و قاچاق مواد مخدر است و در این خصوص هیبت الله آخوندزاده رهبر طالبان با صدور فتوای کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان را تحریم کرد و به گفته دفتر مبارزه با مواد و جرم ملل متحد میزان کشت خشخاش در سه سال گذشته به میزان چشمگیری کاهش داشته است.
به گزارش ایراف، برنامه “آگاهی دهی کاهش آلودگی هوا و جلوگیری از تخلفات محیط زیستی” عصر چهارشنبه، ۲۱ آذر از سوی شهرداری کابل با حضور رهبری این نهاد، مقامات طالبان، علمای دینی، وکلای گذر و نمایندگان اصناف در تالار باغ وحش کابل برگزار شد.
محمد خالد سجستانی، معاون شهرداری کابل در این برنامه با بیان این که چهل سال جنگ باعث ویرانی و گسترش فقر در کشور شده افزود که جنگهای چهل ساله و افزایش جمعیت باعث ایجاد آلودگی هوا در پایتخت شده است.
وی خطاب به شهروندان پایتخت افغانستان گفت که هر فرد نسبت به محیط زیست و اطرافیان خود مسئولیت دارد و شهروندان در راستای کاهش آلودگی هوا تلاش کنند.
معاون شهردار کابل با تاکید بر این که مردم در کنار مسئولیت فردی، مسئولیت اجتماعی و دینی دارند تا محیط زیست را پاک نگاه دارند، بیان داشت که اگر مردم مسئولیت شهروندی خود را انجام ندهند مشکلات پایتخت حل نخواهد شد.
صدای افغان در ادامه نوشته است که در ادامه این مراسم مطیع الحق خالص، سرپرست عمومی اداره ملی حفاظت محیط زیست، در این برنامه آلودگی هوا را نه تنها برای انسانها بلکه برای حیوانات و نباتات نیز مضر دانسته گفت که جنگهای مداوم در کشور مردم ما را به مشکلات زیاد از جمله آلودگی هوا گرفتار کرده است.
وی تغییرات اقلیمی و آلودگی هوا را یکی از مشکلات عمده جهان امروزی بیان کرده افزود که کارخانه ها و تولیدات صنعتی باعث آلودگی و تغییر اقلیم گردیده و در این زمینه کشورهای توسعه یافته توجه جدی به خرج دهند.
سید کاظم هاشمی، استاد دانشگاه کابل نیز در این برنامه با بیان این که آلودگی هوا باعث بیماریهای گوناگون در بین اطفال و افراد کهنسال شده گفت که در افغانستان سالانه حدود ۳ هزار نفر جان خود را بر اثر آلودگی هوا از دست می دهند.
وی تراکم بیش از حد جمعیت، مشکلات در حملونقل عمومی و نبود یک سیستم نظارتی منظم را از عوامل عمده آلودگی هوا در کابل دانسته و گفت که دانشگاه ها و دیگر نهادهای تحقیقی مسئولیت دارند تا در این زمینه تحقیق نموده و در راستای کاهش آلودگی هوا سهم بگیرند.
گفتنی است که با فرارسیدن فصل سرما هر ساله آلودگی هوا در پایتخت افغانستان چشمگیر مییابد و علت اصلی آن هم استفاده از سنگ زغال عنوان میشود.
کنایه وزیر خارجه طالبان به همسایگان: کشورهای همسایه نباید به داعش پناه دهند
به گزارش ایراف، امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان روز پنجشنبه ۲۲ آذر اظهار کرد که پس از تکمیل تحقیقات درباره این حملات، مشخص خواهد شد که این حملات به کجا مرتبط هستند.
متقی از کشورهای همسایه افغانستان خواست که همکاری و هوشیاری لازم را در برابر این گروه تروریستی داشته باشند.
وی گفت: «ما از همه کشورهای همسایه میخواهیم چشم خود را بر این ظالمان نبندند. داعش خراسان نهتنها تهدیدی برای ما، بلکه خطری برای شما نیز محسوب میشود. به آنها پناه ندهید و از آنها حمایت نکنید. این آتش دامن همه را خواهد گرفت.»
سرپرست وزارت خارجه طالبان گفت که بربنیاد تحقیقات، برنامه ریزی شش حمله اخیر در بیرون از کشور صورت گرفته و در مورد این رویداد نیز تحقیق صورت خواهد گرفت.
خلیل الرحمن حقانی سرپرست وزارت مهاجرین و بازگشت کنندگان طالبان در حملهای انتحاری منتسب به داعش در نمازخانه این وزارت کشته شد.
مراسم خاکسپاری وی دیروز تحت تدابیر شدید امنیتی در ولسوالی گرده سیری ولایت پکتیا با حضور سران طالبان برگزار شد.
گامهای افغانستان به سوی انرژی آفتاب
افغانستان به عنوان کشوری که به شدت از کمبود انرژی برق رنج می برد، به تازگی تلاش هایی را برای حرکت به سمت تامین بخشی از نیاز خود به انرژی از طریق ایجاد مزرعه های صفحات خورشیدی آغاز کرده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری ایرنا در کابل، وزارت آب و انرژی حکومت سرپرست افغانستان با صدور بیانیه ای از آغاز تلاشهایی برای تامین برق آفتابی برای ولایات شرقی این کشور خبر داد.
بر اساس این بیانیه، یک نیروگاه تولید انرژی آفتابی در منطقه دشت شهر مهترلام، مرکزولایت شرقی ننگرهارساخته میشود که این نیروگاه، توانایی تولید یک صد مگاوات انرژی را خواهد داشت.
هزینه ساخت این نیروگاه که قرار است بخشی از برق مورد نیاز ولایات ننگرهار، لغمان، کنر و نورستان را تامین کند، هشتاد میلیون دلار برآورد شده است. گروه بررسی کننده وزارت انرژی و آب اعلام کرده است که به زودی کارهای عملی برای ساخت این نیروگاه انرژی آفتابی، آغاز میشود.
افغانستان بخش عمده برق مورد نیاز خود را از کشورهای دیگر از جمله ایران و ترکمنستان تأمین میکند.
چندی پیش نیز وزارت آب و انرژی حکومت سرپرست افغانستان از علاقهمندی سرمایهگذاران چینی در حوزه پروژه انتقال آب پنجشیر به کابل و نیز تولید برق از منابع آفتابی در افغانستان خبر داده بود.
مسئولان وزارت آب و انرژی حدود دو هفته پیش از دیدار ملا عبداللطیف منصور، سرپرست این وزارتخانه با لیشین جی یان، رئیس شرکت خواه فوتین شین از کشور چین و نماینده یک شرکت ملی چین در کابل خبر دادند.
مسئولان این شرکتهای چینی علاقهمندی به سرمایهگذاریدر پروژه انتقال آب از پنجشیر به کابل، تصفیه آب آشامیدنی کابل و تولید برق از منابع آفتابی را اعلام کردند.
سرپرست وزارت آب و انرژی حکومت سرپرست افغانستان در این دیدار ضمن استقبال از سرمایهگذاری این شرکتها عنوان داشت: اکنون از هر لحاظ زمینه سرمایهگذاری در افغانستان مهیا شده و ما از تمام سرمایهگذاران داخلی و خارجی میخواهیم که در پروژههای آب و انرژی سرمایهگذاری کنند.
طرفین در پایان این نشست، خواستار برگزاری جلسات مشترک میان کارگروه های فنی دو طرف برای تسریع فاز اجرایی طرح های مذکور شدند.
چندی پیش شرکت چینی «اف-چین» (افغانستان-چین) عملیات حفاری ۱۸ چاه نفتی جدید در حوزه «آمو دریا» واقع در افغانستان را آغاز کرد.
سرنوشت نامعلوم هفت کارمند تلویزیون آرزو پس از تعطیلی این رسانه
به گزارش ایراف، برخی منابع آگاه با اشاره به تعطیلی تلویزیون آرزو اعلام کردند که با گذشت نزدیک به هفت روز از بازداشت کارمندان این تلویزیون، هنوز هیچ خبری از وضعیت آنها در دست نیست و خانوادههایشان نگران و مضطرب هستند.
این منابع افزودند که در بعد از ظهر چهارشنبه گذشته، شماری از افراد مسلح وارد ساختمان تلویزیون آرزو در کابل شده و کارمندان زن و مرد را در اتاقهای جداگانه بازداشت کردند، سپس گوشیهای همراه آنها را چک کرده و برخی از مدیران را مورد ضرب و شتم قرار دادند و با خود به جای نامعلومی منتقل کردند.
این اقدام طالبان نگرانکننده است و نشاندهنده محدودیتهای فزایندهای است که بر آزادی رسانهها و بیان در افغانستان تحمیل شده است. علاوه بر بازداشت کارمندان، طالبان تعدادی از هارد دیسکهای این شبکه را نیز با خود بردند که حاوی اطلاعات و محتواهای مهم رسانهای بودند.
یک روز پس از بازداشت این افراد، وزارت امر به معروف و نهی از منکر اعلام کرد که این رسانه به منظور حفظ ارزشهای اسلامی، پیشگیری از سوءاستفاده از رسانهها و برقراری نظم اجتماعی بسته شده است. این تصمیم به وضوح نشاندهنده رویکرد سختگیرانه طالبان نسبت به رسانهها و آزادی بیان است.
تعطیلی تلویزیون آرزو با واکنشهای گسترده داخلی و بینالمللی مواجه شده است. خانه آزادی بیان و دیگر سازمانهای حقوق بشری این اقدام را محکوم کرده و از حکومت سرپرست افغانستان خواستهاند که از سرکوب رسانهها دست بردارد و به حقوق کارمندان رسانهای احترام بگذارد. این نگرانیها در حالی مطرح میشود که افغانستان در سالهای اخیر شاهد کاهش شدید آزادیهای مدنی و حقوق بشر بوده است.
خانوادههای کارمندان بازداشت شده خواستار آزادی فوری آنها و شفافیت در مورد وضعیتشان هستند.
این وضعیت نامعلوم نه تنها بر روحیه کارمندان رسانهها تأثیر منفی گذاشته، بلکه به اعتماد عمومی نسبت به حکومت طالبان نیز لطمه میزند. در این میان، جامعه جهانی نیز باید به این وضعیت توجه کرده و فشارهای لازم را برای رعایت حقوق بشر و آزادی رسانهها در افغانستان اعمال کند.
از دمشق تا کابل؛ پیوندهای پنهان در دل بحرانها
به گزارش ایراف؛ همزمان، طالبان افغانستان از این شکست به عنوان فرصتی برای شادمانی بهرهبرداری میکنند که سوالات جدی درباره همسوییهای ایدئولوژیک و سیاسی میان این گروهها و حامیان خارجی آنها مطرح میشود.
ارتش سوریه متلاشی شد و بیش از نیم قرن حاکمیت دودمان اسد پایان یافت.
سوریه در رجعتی حیرتانگیز به تاریخ پرشور و شر خود بار دیگر به دست افراطیون افتاد و ابومحمد الجولانی در رویدادی تاریخی در میان مردان مسلح در مسجد اموی دمشق ظاهر شد؛ تصویری بازآفرینیشده که یک بار با «جلوس» خلیفه داعش بر منبر مسجد نوری موصل، چشمهای حیرتزده میلیونها تماشاچی را در سراسر خاورمیانه در بهت فروبرده بود.
البته شکست در دمشق نشانههای پرشمار دیگری نیز دارد؛ نشانههایی که بدون شک، بیش از هر کس دیگری، نگاههای بهتزده و دلهای هراسان سوریها را میآزارد.
در یکی از تصاویر، وقتی مردان مسلح، مردم و حتی کودکان، وارد کاخ ریاست جمهوری سوریه شده و شادمان از تسخیر دفتر کار رئیسجمهور متواری، اموال کاخ را غارت میکنند، مردی که از حیرت و اندوه در جای خود میخکوب شده، سری به حسرت تکان میدهد و به معدود خبرنگاران حاضر در محل میگوید: «این خوب نیست، این بد است، متاسفم!»
سوریه شاید هرگز به اندازه امروز غریب و درهمشکسته نبوده است.
تانکهای اسرائیلی با فروپاشی ارتش سوریه وارد خاک این کشور شده و دستکم یک شهر مرزی و بسیاری از مناطق استراتژیک را در امتداد بلندیهای جولان اشغال کردهاند.
جتهای اسرائیلی هم از هوا در حال نابودی آخرین ذخایر تسلیحاتی، پدافند هوایی و زرادخانه موشکی و سیستمهای راداری سوریه هستند تا این کشور هرگز به گذشته نه چندان دور خود به عنوان یک ضلع مهم و قدرتمند محور مقاومت بازنگردد؛ همان چیزی که ظاهراً الجولانی هم در نخستین نطق تلویزیونی خود آن را تکرار کرد: راهی برای بازگشت به عقب وجود ندارد، آینده از آن ماست!» البته با چشمپوشی معنادار نسبت به جنایاتی که اسرائیل مرتکب میشود و تروریستهای مسلح همپیمان آن به عنوان وارثان بلامنازع سوریه پسا اسد، هیچ واکنشی نشان نمیدهند.
با اینهمه، کیلومترها دورتر از دمشق در کابل، کسانی هستند که شکست دمشق را جشن میگیرند و از سیطره همفکرانشان بر سرنوشت سوریه شادمان هستند: طالبان افغانستان.
به نظر میرسد که رهبران و هواداران طالبان باید درباره این واقعیتهای حیرتانگیز تأمل کنند که چرا آنها درست به اندازه نتانیاهو، بایدن، مکرون، شولتز و اردوغان از شکست دمشق خوشحالاند؟ چرا طالبان در قبال کشتارهای اسرائیل در لبنان و ترور بیرحمانه سران و رهبران جبهه مقاومت اسلامی سکوت کردند؛ اما برای شکست متحدان حزبالله و دشمنان اسرائیل در سوریه به سرور و شادمانی میپردازند؟
چرا بیانیه رسمی وزارت خارجه طالبان را به سادگی میتوان در کنار پیامهای شفقتآمیز نتانیاهو و رهبران غربی برای شورشیان فاتح در سوریه قرار داد؟!
نتانیاهو گفت که فروپاشی سوریه، نتیجه مستقیم «ضرباتی» بود که رژیم او به ایران و حزبالله وارد کرد؛ پس چیزی مشترک درباره سوریه وجود دارد که نتانیاهو و شماری دیگر از حامیان شورشیان سوری را به یک اندازه خوشحال میکند؛ چیزی فراتر از پیوندهای پایدار ایدئولوژیک و نسبت نزدیک با القاعده.
پاسخ به این پرسش و بازتعریف نسبت طالبان با سایر حامیان تروریستهای سوری نزدیک به القاعده بیتردید به روشن شدن بسیاری از ابهامات کمک خواهد کرد و تفاوت طالبان با تروریستهای مورد حمایت اسرائیل در سوریه را مشخص خواهد کرد.
فروپاشی دولتها؛ شباهتهای سقوط کابل و دمشق
افغانستان انترنیشنل : سقوط دولتهای افغانستان و سوریه، با وجود تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی شباهتهای زیادی در زمینههای سرعت پیشروی مخالفان، ضعف نیروهای امنیتی، نبود موضع سیاسی حاکمان و خلاء قدرت دارد.
سرعت پیشروی مخالفان
در هر دو کشور، مخالفان مسلح حکومتها بهسرعت و بهطور غیرمنتظرهای موفق به پیشروی سریع شدند. در افغانستان، طالبان پس از سالها جنگ علیه نیروهای خارجی و دولت افغانستان، توانست در مدت کوتاهی مناطق وسیعی از کشور را تصرف کند. پیش از آن، طالبان فقط میتوانست هر از گاهی قلمرو محدودی در برخی مناطق داشته باشد.
با خروج نیروهای امریکا و ناتو از افغانستان، شهرها یکی از پی دیگری به دست طالبان سقوط کردند. زوال جمهوریت در پانزدهم اسد ۱۴۰۰، با سقوط شهر تاریخی زرنج، مرکز ولایت نیمروز رقم خورد. جوزجان دومین و سرپل سومین ولایتی بودند که به ترتیب به تاریخ شانزدهم و هفدهم اسد به دست طالبان افتادند. طالبان پس از آن وارد ولایتهای قندوز، تخار، سمنگان و بدخشان شدند.
این پیشرویهای برقآسا ادامه داشت که در نهایت در بیست و یکم اسد غزنی و هرات، و روز بعد آن قندهار، هلمند و غور نیز فروپاشیدند. در شماری از این شهرها اردو و پولیس ملی هیچ مقاومتی در برابر طالبان نکردند.
در بیست و سوم اسد، طالبان ولایتهای بلخ، فاریاب، لغمان، پکتیا، پکتیکا و کنر را هم گرفتند و یک روز بعد، سقوط جلالآباد باعث هرج و مرج و موجب تضعیف روحیه دولتمردان در کابل شد.
رسیدن طالبان به دروازههای کابل باعث هرج و مرج و گسست سوق و اداره در پایتخت شد. با وجود آنکه طالبان اعلامیه صادر کردند که منتظر توافق با اداره کابل اند اما به تاریخ ۲۴ اسد با فرار اشرف غنی، کابل بدون درگیری به دست طالبان سقوط کرد، به این ترتیب نظام جمهوریت پس از ۲۰ سال فروپاشید.
پنجشیر یگانه ولایتی بود که در مقابل طالبان یستادگی کرد، با این وجود این ولایت پس از مدتی مقاومت به دست طالبان افتاد.
سرعت بالای سقوط ولایات افغانستان به دست طالبان در روزهای آغازین ماه اسد سال ۱۴۰۰ مقامات ارشد دولت وقت را دچار حیرت کرده بود.
سقوط حکومت بشار اسد در سوریه طی یک دوره کوتاه ده روزه، به یکی از غیرمنتظرهترین تحولات سیاسی در تاریخ معاصر خاورمیانه تبدیل شد. مخالفان مسلح اسد با بهرهگیری از ضعف ساختاری ارتش سوریه، نارضایتی عمومی و همچنین کاهش حمایتهای بینالمللی از رژیم دمشق، توانستند بدون برخورد با مقاومت شدید، کنترول بخشهای وسیعی از کشور را بهدست آورند.
در پی پیشروی سریع و بیدردسر گروههای مخالف دولت بشار اسد، این گروهها پس از تصرف شهرهای حلب، حما، حمص، دیرالزور و درعا، روز یکشنبه ۱۸ قوس ۱۴۰۳ بدون مواجهه با مقاومت نیروهای دولتی، وارد دمشق پایتخت سوریه شدند و رسما به حکومت بشار اسد پایان دادند.
عدم مقابله نیروهای امنیتی
یکی از ویژگیهای مشترک در سقوط هر دو کشور، عدم توانایی نیروهای امنیتی در مقابله با مخالفان بود.
در افغانستان، نیروهای امنیتی تحت فرمان دولت پیشین بهویژه پس از خروج نیروهای ناتو، بدون انسجام و هماهنگی عمل کردند. برخی به این باورند که فساد در نهادهای امنیتی افغانستان سبب شده بود که این نهادها کارآمدی و موثریت نداشته باشند؛ هر چند که اردوی افغانستان به لحاظ تعداد سرباز و تجهیزات نظامی قابل توجه بود.
در سوریه نیز، نیروهای دولتی به رهبری بشار اسد در بسیاری از مناطق قادر به مقابله با شورشیان نبودند، بهویژه در مناطقی که نیروهای خارجی مانند ترکیه و قطر به مخالفان کمک میکردند.
یکی از دلایل اصلی فروپاشی درونی ساختارهای امنیتی و نظامی سوریه بود که به دلیل سالها فساد، فرسایش و جنگ داخلی شدید تضعیف شده بودند. در بسیاری از مناطق، نیروهای دولتی بدون مقاومت تسلیم شدند یا عقبنشینی کردند. همکاری برخی فرماندهان ارتش با مخالفان و پیوستن بخشهایی از نیروهای نظامی به اپوزیسیون نیز در تسریع این روند نقش داشت.
نکته قابل توجه دیگر این است که پس از خروج کامل امریکا از افغانستان، فرار اشرف
غنی و ورود طالبان به کابل، گروه جهادی هیات تحریر شام در سوریه به گروه طالبان
تبریک گفت.
بشار اسد رئیس جمهور سوریه در آن زمان به تحولات افغانستان اشاره کرد و خروج امریکا
از افغانستان را شکست خواند.
رئیس جمهور پیشین سوریه گفت پس از شکست امریکا در افغانستان، جنگهای جدیدی رخ خواهد داد. او به افسران گفت: «به زودی شما را در جبهههای جنگ میبینم».
موضع سیاسی گنگ حاکمان
نبود اراده سیاسی کافی برای جنگ یا صلح با گروههای مخالف، وجه تشابه دیگری بین سقوط دولت غنی و دولت اسد میتواند قلمداد شود. در هر دو کشور، حاکمان برای مدتهای طولانی در اتخاذ مواضع شفاف و مشخص در قبال بحرانهای داخلی و خارجی دچار سردرگمی بودند.
در افغانستان، دولت تحت رهبری اشرف غنی در بسیاری از مواقع نتوانست سیاستهای مشخصی در مقابله با طالبان اتخاذ کند، بهویژه زمانی که توافق دوحه بدون حضور حکومت افغانستان در ۲۰۲۰ بین ایالات متحده و گروه طالبان امضا شد.
در سوریه نیز، دولت حاکم نتوانست تا بعد از پایان جنگ داخلی، زمینه را برای صلح دوامدار از طریق راهکارهای سیاسی ایجاد کند. علاوه بر این، بحران اقتصادی ناشی از تورم، بیکاری و کمبود کالاهای اساسی، وضعیت داخلی را بحرانیتر ساخت.
از سوی دیگر، فشارهای بینالمللی از طریق تحریمهای سیاسی و اقتصادی از سوی کشورهای غربی و منطقهای، حکومت را تضعیف کرد. شکافهای داخلی ناشی از اختلافات قومی، مذهبی و سیاسی نیز ناآرامیها را گسترش داد. در نهایت، تداوم جنگ داخلی و از دست دادن کنترول مناطق کلیدی به گروههای شورشی و مخالف، بقای حکومت را با چالشهای جدی مواجه کرد.
خروج ناگهانی و خلاء قدرت
یکی از مهمترین مشابهتها در سقوط دولتها در افغانستان و سوریه، خروج ناگهانی نیروهای خارجی و ایجاد خلاء قدرت است که در هر دو کشور تأثیرات گستردهای داشت.
در افغانستان، خروج نیروهای امریکایی و ناتو در ۲۰۲۱ میلادی، که طبق توافق دوحه برنامهریزی شده بود، به سرعت خلاء قدرتی ایجاد کرد که طالبان توانست به سرعت آن را پر کند. با کاهش حمایتهای خارجی و ناتوانی نیروهای امنیتی افغانستان در مقابله با طالبان، دولت جمهوری اسلامی افغانستان در مدت زمانی کوتاه فروپاشید. از آنجا که هیچ آمادگی سیاسی و نظامی برای مدیریت این خروج وجود نداشت، بسیاری از مقامات دولتی از جمله اشرف غنی، رئیسجمهور پیشین، به جای مقابله با بحران، کشور را ترک کردند. این وضعیت به سرعت به سقوط شهرها و در نهایت به سقوط کابل منجر شد، که نشاندهنده ضعف در سازماندهی و مدیریت بحران بود.
در سوریه نیز تغییر سیاست برخی نیروهای خارجی مانند ایالات متحده و تغییر رویکردهای روسیه و ایران، متحدان نزدیک اسد موجب بحرانهای جدی برای دولت بشار اسد شد. پس از تصرف مناطق وسیعی از سوریه توسط مخالفان و شورشیان، که بسیاری از آنها از حمایتهای غربی و منطقهای بهرهمند بودند، نیروهای اسد مجبور شدند برای حفظ حکومت خود به کمکهای خارجی بیشتری، به ویژه از روسیه و ایران، اتکا کنند. اما در واکنش به تحولات داخلی و فشارهای بینالمللی، وضعیت سیاسی اسد به شدت آسیب دید.
حمایت در خوست از تغییر نظام سوریه، نقطه عطفی در سرنوشت سیاسی طالبان است
به گزارش ایراف، علی موجانی، پژوهشگر و کارشناس مسائل افغانستان حمایت شماری از مردم در ولایت خوست افغانستان از سقوط دولت اسد در سوریه آن را یک «نقطه عطف» در سرنوشت سیاسی طالبان خوانده است.
موجانی در حساب رسمی خود در ایکس نوشته است که تظاهرات روز گذشته خوست در افغانستان به حمایت از تغییر نظام در سوریه را باید یک عطف بی سابقه برای سرنوشت سیاسی طالبان و گفتمان درونی این اندیشه دانست.
این کارشناس مسائل افغانستان همچنین به طور تلویحی به اختلاف دیدگاه در مورد تحولات منطقه خاورمیانه در میان رهبران طالبان اشاره کرده است.
موجانی برگزاری تظاهرات حمایتی از تحولات سوریه در ولایت خوست را درحالی شهروندان قندهار اجازه برگزاری تظاهرات برای حمایت از فلسطین را نداشتند، پرسش برانگیز خوانده است؟
او آورده: معلوم نیست در حالی که شیخ صاحب برای حمایت از غزه اجازه تجمع نداد، چگونه خلیفه صاحب حقانی این امکان را داده است؟
لازم به ذکر است که قندهار به عنوان خواستگاه اصلی طالبان و پایگاه مهم هبت الله
آخوندزاده است. درحالی که خوست در شرق افغانستان پایگاه شبکه حقانی به رهبری سراج
الدین حقانی است که نفوذ زیادی در این منطقه دارد.
در پی تحولات اخیر سوریه شماری از حامیان طالبان در شبکه های اجتماعی حمایت خود را
از تهاجمات تحریر شام و تغییر نظام سیاسی در سوریه اعلام کردند.
وزارت خارجه طالبان نیز روز گذشته با انتشار بیانیه ای تسلط تحریر شام بر سوریه را تبریک گفت.
در این بیانیه با ابراز امیدواری از اینکه مراحل باقیمانده انقلاب به گونهای مدیریت شود که زمینهساز ایجاد نظامی امن، متحد و باثبات باشد، تأکید شده است که روند انتقال قدرت باید به نحوی پیش برود که نظامی اسلامی و مستقل، پاسخگوی خواستههای همه اقشار مردم سوریه باشد و از هرگونه تبعیض و انتقامجویی اجتناب کند.
وزارت خارجه طالبان بر لزوم اتخاذ سیاست عفو عمومی تأکید و ابراز امیدواری کرده است که این سیاست، زمینهساز اتحاد تمامی اقشار جامعه سوریه شود.
سازمان ملل: ۶.۶ میلیون نفر در افغانستان به سرپناه نیاز دارند
به گزارش ایراف، کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در گزارشی گفت که آمار بالای بازگشتکنندگان از کشورهای همسایه، بحرانهای طبیعی از جمله سیلابها و زمینلرزهها و افزایش سطح فقر و بیکاری را از علتهای عمده افزایش نیازمندی به سرپناه در میان شهروندان افغانستان عنوان کرده است.
بر بنیاد آمارهای سازمان ملل، زمینلرزههای هرات در ماه اکتبر سال ۲۰۲۳ میلادی ۴۸ هزار خانه را ویران کرد و جاری شدن سیلاب نیز بیش از ۱۸ هزار و ۴۶۰ خانه مسکونی را در سراسر کشور تخریب یا ویران کرده است.
این سازمان در ادامه توضیح داده است که این عوامل تابآوری جوامع را در پی بیش از ۴۰ سال جنگ، با فرسایش شدید رو به رو ساخته و نیازهای شدید به سرپناه را در سراسر افغانستان ایجاد کرده است.
کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان یکی از اولویتها در کمک رسانی را تامین سرپناه برای آسیبدیدگان و نیازمندان افغانستان در سال جاری میلادی عنوان کرد.
همچنین کمکهایی در زمینه سرپناه دائمی، کمک تعمیر سرپناه، سرپناه اضطراری و کالاهای غیرغذایی برای اطمینان از دسترسی به راه حلهای آبرومندانه برای خانواده هایی که با بحران مواجه هستند، را از دستاوردهای این سازمان برشمرد.
در گزارش این سازمان آمده است که مسکن مناسب بیشتر زیربنای حیثیت، امنیت و حریم خصوصی خانوادهها است.
این سازمان میگوید که در ارائه کمک سرپناه، به مهاجران بازگشت کننده، آوارگان داخلی بازگشته به مناطق بومی شان و اعضای آسیبپذیر جوامع اولویت میدهد.
مهاجران بازگشته از کشورهای همسایه با فرارسیدن فصل زمستان با مشکلات جدی مواجه هستند.
زندگی در چادرها و نداشتن سرپناه مناسب با آغاز فصل زمستان، نبود غذای کافی و عدم اشتغال در کشور از چالش های عمده ای است که بسیاری از شهروندان افغان با آن دست و پنجه نرم می کنند.
اتحادیه اروپا: مبارزه طالبان با مواد مخدر مؤثر است
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «توماس نیکلاسون» نماینده خاص اتحادیه اروپا برای افغانستان در دیدار با «محمد عبدالکبیر» معاون سیاسی نخستوزیر حکومت طالبان اظهار داشت هیئت حاکمه افغانستان در راستای تأمین امنیت، از بین بردن فساد و مواد مخدر در حال مبارزهای مؤثر است.
وی افزود در کنار فعالیتهای طالبان برای مبارزه با مواد مخدر، نیاز است نهادهای بینالمللی مربوطه نیز در زمینه کشت جایگزین خشخاش و درمان معتادین سهیم شوند.
نیکلاسون گفت: اتحادیه اروپا تلاش میکند در آینده نزدیک، از سوی نهادهای بینالمللی همکار 45 میلیون یورو بخاطر کشت جایگزین خشخاش برای کشاورزان کمک شود.
نیکلاسون همچنین دسترسی کارمندان اتحادیه اروپا به تمام نقاط افغانستان را برای کمکرسانی ضروری دانست و گفت با کشورهای همسایه صحبت کرده تا از اخراج اجباری مهاجرین افغان خودداری کنند.
عبدالکبیر نیز با مهم دانستن کمکهای اتحادیه اروپا به کشت جایگزین در افغانستان، خاطرنشان کرد هیئت حاکمه این کشور برای مبارزه موثر و مداوم با مواد مخدر و مشروبات الکلی یک کمیسیون عالی ایجاد کرده و به تمام تعهدات خود عمل میکند.
به گزارش ایراف؛ نورالدین عزیزی میگوید که ارزش معادن لیتیوم افغانستان به یک تریلیون دلار میرسد.
سرپرست وزارت صنعت و تجارت گفت: «یک تحقیقی که خود آمریکاییها کردند، تنها از یک مواد معدنی ما و شما یک الحمدالله یک تریلیون دلار ذخیره داریم که امروز تمام دنیا به لیتیوم افغانستان نیازمند است و ضرورت دارد.»
عزیزی در بخش دیگر سخنانش، با اشاره به بیشتر شدن اهمیت و کارگیری از انرژی پاک در سطح جهانی، سرمایهگذاری نهادهای داخلی در بخش استخراج معادن به ویژه لیتیوم را مهم خواند.
او در ادامه افزود که طالبان بر بنیاد سیاست اقتصاد محور، آماده پذیرایی از سرمایهگذاران در بخشهای گوناگون است.
نورالدین عزیزی افزود: «شعار امارت اسلامی این است که ما اقتصاد محور هستیم. نظام ما نظام شرعی اسلامی و عدل شرعی است و محوریت اقتصاد را دارد. مهم بودن محوریت اقتصاد به خاطر چیست؟ بخاطر این که واقعیت ما خیلی نفوذ زیادی داریم که باید همرایشان کمک شود.»
لیتیوم که مهمترین ذخیرهکننده نیروی برق به شمار میرود، بیشتر در فناوریهای نوین بهویژه در ساخت باتری تلفنهای همراه، خودروهای برقی، کامپیوتر و باتری هواپیماهای بیسرنشین کارگرفته میشود.
پیش از این وزارت معادن افغانستان گفته بود که معادن لیتیوم تاکنون با هیچ شرکتی قرارداد نشده است.
زنان افغان دیگر نمیتوانند پرستار شوند!
فرمان صادر شده از سوی رهبر طالبان و به طور شفاهی از سوی وزارت بهداشت برای اخراج دانشجویان زن تا اطلاع ثانوی خبرساز شد.
به گزارش اطلاعات آنلاین، وزارت بهداشت افغانستان به طور شفاهی به موسسات آموزشی در حوزه بهداشت دستور داده است تا از حضور بانوان در این موسسات جلوگیری کنند. یکی از زنان افغان با نام مستعار سجا به خبرگزاری فرانسه میگوید با شنیدن این خبر شوکه شده است. برای سجا، تحصیل در رشته پرستاری در "انستیتو مراقبتهای صحی" در کابل آخرین راه نجات او پس از محرومیت دو سال پیش زنان از دانشگاهها در افغانستان، بود تا آینده خود را بسازد. اما دولت طالبان این آرزو را با دستور حذف زنان افغان از آموزش پزشکی، به گفته منابع متعدد، از بین برده است و باعث وحشت در سراسر موسسات شده است.
مدیران و کارمندان مراکز آموزشی صحی به خبرگزاری فرانسه گفتند در روزهای اخیر از فرمان صادر شده از سوی رهبر طالبان و به طور شفاهی از سوی وزارت بهداشت برای اخراج دانشجویان زن تا اطلاع ثانوی مطلع شدهاند.
به گفته یک منبع در وزارت بهداشت، در حال حاضر ۳۵ هزار زن در حدود ۱۰ موسسه دولتی و بیش از ۱۵۰ موسسه خصوصی دانشجو هستند که دیپلم دو ساله را در رشتههایی از جمله پرستاری، مامایی، دندانپزشکی و کار آزمایشگاهی ارائه میدهند. سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل که گفته است زنان افغان قربانی «آپارتاید جنسیتی» هستند، قبلاً در مورد عواقب ویرانگر این طرح هشدار دادهاند، در کشوری که مرگومیر مادران و نوزادان از بالاترین میزان مرگ و میر در جهان است.
کارشناسان سازمان ملل هشدار دادند در صورت اجرای ممنوعیت جدید "بدون شک منجر به رنج، بیماری، و احتمالاً مرگ زنان و کودکان افغان در حال حاضر و در نسلهای آینده خواهد شد که میتواند به خودکشی میان زنان تبدیل شود."
روسیه و ازبکستان در افغان-ترانس همکاری میکنند
به گزارش ایراف؛ روسیه و ازبکستان برای ساخت خطآهن افغان-ترانس همکاری میکنند و در حال تهیه مطالعه امکانسنجی برای این پروژه هستند.
هدف این پروژه بهبود اتصال منطقهای در آسیای میانه و اوراسیا است.
پیش از این معاون وزارت حمل و نقل ازبکستان اعلام کرده بود پروژه راه آهن افغان-ترانس تا سال ۲۰۲۷ میلادی تکمیل میشود.
پروژه ترانس – افغان در جولای ۲۰۲۳ در یک توافقنامه سه جانبه به امضا رسید و سه کشور در فبروری ۲۰۲۱ برای اجرایی سازی این پروژه با یکدیگر موافقت کردند.
این کریدور کشورهای سازمان همکاری شانگهای و یوروآسیا را به هم متصل و به یکپارچگی منطقهای کمک میکند و دسترسی کشورهای مشترک المنافع، قفقاز، اتحادیه اروپا و چین را به بنادر اقیانوس هند فراهم می کند. وضعیتی که یک بازی برد – برد برای همه خواهد بود.
هزینه برآوردی این پروژه ۴.۸ میلیارد دلار است. انتظار می رود این پروژه تا سال ۲۰۲۷ تکمیل شود و میتواند میزان حمل بار را تا سال ۲۰۳۰ به ۲۱.۷ میلیون تن برساند و تا سال ۲۰۴۰ به ۳۳.۸ میلیون تن برسد. علاوه بر این، این پروژه زمان ترانزیت از ازبکستان به پاکستان را به ۵ روز کاهش می دهد و هزینه حمل و نقل را تا ۴۰ درصد کاهش خواهد داد.
در ازبکستان تانزیلا نربائوا، رئیس مجلس سنا این کشور این موضوع را “رویداد قرن” نامیده است.
ازبکستان که با افغانستان، قزاقستان، تاجیکستان و قرقیزستان مرز مشترک دارد، پس از تکمیل این پروژه می تواند مرکز فعالیت های تجاری باشد و میتواند بخشی از پروژه کریدور اقتصادی پاکستان و چین باشد و گسترش یابد.
کمکهای بشردوستانه یونیسف به کابل؛ ژاپن در حفظ میراث فرهنگی افغانستان همکاری میکند
رسانههای افغانستان از ارسال کمکهای صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف) به این کشور در آستانه زمستان خبر داده و اعلام کردند که این کمکها در قالب حمایت بشردوستانه به ویژه به کودکان ارائه میشود.
به گزارش ایرنا از خبرگزاری صدای افغان (آوا)، دفتر مطبوعاتی اداره ملی آمادگی مبارزه با حوادث افغانستان اعلام کرد که عبدالقادر موسی، سرپرست صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد در افغانستان با نورالدین ترابی، سرپرست این اداره دیدار و گفتوگو کرده است.
سرپرست یونیسف در افغانستان گفت: این کمک های بهداشتی و زمستانی به زودی و در آستانه فصل سرما از طریق اداره آمادگی مبارزه با حوادث برای خانواده های نیازمند در ۱۲ ولایت واقع در شرق و مرکز افغانستان توزیع خواهد شد.
بر اساس این گزارش، مسئول یونیسف و سرپرست اداره آمادگی مبارزه با حوادث، درباره ایجاد پناهگاه برای فصل سرما و پخش بسته های کمکی در نقاط آسیب پذیر افغانستان نیز رایزنی داشتند؛ پناهگاههایی که بتواند در مواقع اضطراری به نیازمندان کمکرسانی کند.
همکاری توکیو و کابل در حوزه فرهنگی
دفتر مطبوعاتی وزارت اطلاعات و فرهنگ حکومت سرپرست افغانستان اعلام کرد: خیرالله خیرخواه، سرپرست این وزارتخانه با کورومیا تاکایوشی، سفیر کشور ژاپن در کابل دیدار کرده است.
بر اساس این گزارش، در دیدار یادشده دو طرف در زمینه رشد بخشهای هنری و فرهنگی، حفظ و نگهداری میراثهای فرهنگی و تاریخی و هماهنگی مشترک تأکید کردند.
سفیر ژاپن در کابل با بیان اینکه احترام ویژه ای به فرهنگ افغانستان قائل است، درباره همکاری همهجانبه و تلاشهای فرهنگی برای حفظ و نگهداری میراث تاریخی افغانستان اطمینان داد.
آوا نوشت: به دلیل جنگ های طولانی در افغانستان، برخی از آثارهای تاریخی و فرهنگی این کشور آسیب های جدی دیده است.
دیدار مقام طالبان با نمایندگان آلمان و هلند
رئیس دفتر سیاسی حکومت سرپرست طالبان در قطر، با سفیر هلند در کابل و کاردار سفارت آلمان در امور افغانستان دیدار و درباره موضوعاتی همچون آموزش، تغییرات اقلیمی و کمکهای بشردوستانه در افغانستان گفت وگو کرد.
سهیل شاهین، رئیس دفتر سیاسی طالبان در قطر با انتشار مطلبی در شبکه ایکس نوشت: با لائتیا وان آش، سفیر هلند برای افغانستان و رولف دیتر راینهارد، کاردار آلمان در امور افغانستان دیدار کرده است.
وی افزود: در این دیدار پیرامون آموزش، تغییرات اقلیمی و کمکهای بشردوستانه در افغانستان رایزنی شده است.
آوا نوشت: مردم افغانستان به کمک های بشردوستانه نیاز دارند و با فرارسیدن فصل سرما مشکلات شهروندان افزایش یافته است.
حجت خراسان در کوهستان یمگان؛ آرامگاه ناصر خسرو در افغانستان بازسازی شد
اندپندنت فارسی : بنیاد آقا خان آرامگاه ناصر خسرو قبادیانی، یکی از شاعران و نویسندگان نامدار فارسیزبان، را که در منطقه کوهستانی یمگان بدخشان افغانستان واقع است، مرمت و بازسازی کرد. بخشهایی از این آرامگاه در سالهای اخیر، به دلیل حوادث طبیعی و نیز درگیری میان طالبان و نیروهای دولت پیشین افغانستان تخریب شده بود.
ذبیحالله امیری، رئیس اداره اطلاعات و فرهنگ رژیم طالبان در بدخشان، به ایندیپندنت فارسی گفت که هزینه بازسازی این آرامگاه را بنیاد آقا خان پرداخت کرده و آرامگاه پس از تکمیل روند بازسازی، به وزارت اطلاعات و فرهنگ واگذار شده است.
آرامگاه ناصر خسرو در روستای حضرت سید شهرستان کوهستانی یمگان در بدخشان افغانستان قرار دارد.
ذبیحالله امیری افزود که روستای حضرت سید در یمگان از سال ۲۰۱۴ تحت کنترل طالبان بود و چندین بار درگیری، از جمله بمباران هوایی این روستا، به آرامگاه آسیب رسانده است.
پیشتر گزارشهایی درباره تلاش اعضای طالبان برای تخریب آرامگاه ناصر خسرو منتشر شده بود، اما ذبیحالله امیری تاکید کرد که این آرامگاه بهدلیل قرار داشتن در منطقه تحت سلطه طالبان، هدف دستبرد قرار نگرفته است. با این حال، در طول سالهای گذشته، نه طالبان و نه دولت پیشین افغانستان، برای نگهداری و بازسازی آن اقدامی نکردند.
امیری افزود که در این آرامگاه هیچ آثاری مانند کتاب یا اشیای متعلق به ناصر خسرو وجود ندارد، اما نقاشیها، خطاطیها و حکاکیهای روی در و دیوار آرامگاه حفظ شدهاند.
آرامگاه ناصر خسرو در زمینی به مساحت هفت جریب واقع است که در بخشی از آن یک مسجد ساخته شده و بخش دیگر باغ است. رئیس اطلاعات و فرهنگ طالبان در بدخشان گفت که این آرامگاه در فهرست میراثهای فرهنگی افغانستان ثبت و پس از بازسازی، از مردم محلی خواسته شده است که در حفظ و مراقبت آن همکاری کنند.
به گفته امیری، مسئولیت مراقبت از این آرامگاه به یکی از اهالی یمگان به نام سید عباس واگذار شده است. سید عباس ژوییه امسال در مصاحبه با تلویزیون آریانا گفته بود که «افراد ناشناس آمدند و این آرامگاه را عمدا تخریب کردند».
پیروان مذهب اسماعیلیه در بدخشان
بخش بزرگی از پیروان مذهب اسماعیلیه در افغانستان ساکن بدخشاناند. ناصر خسرو به دلیل ایفای نقش برجسته در ترویج و تبلیغ مذهب اسماعیلیه از احترام ویژهای در میان پیروان این مذهب برخوردار است و آرامگاه او برای بسیاری از اسماعیلیهها زیارتگاه به شمار میرود. پیروان مذهب اسماعیله ناصر خسرو را بیشتر با لقب «حجت خراسان» میشناسند. در متون مذهبی اسماعلیه، حجت به کسی اطلاق میشود که واسطه بین امام و مردم است و مسئولیت تبیین آموزههای مذهبی را بر عهده دارد.
ناصر خسرو در سفرهایش به مصر رفت و در دربار المستنصر بالله، خلیفه فاطمی، حضور یافت. او تحت تاثیر تعالیم فاطمیان قرار گرفت و به مذهب اسماعیلیه گروید. پس از بازگشت به خراسان، او بهعنوان مبلغ رسمی این مذهب منصوب شد و حجت خراسان لقب گرفت. این لقب مسئولیت سنگینی به همراه داشت، زیرا حجت نماینده امام زمان در منطقهای مشخص بود و وظیفه داشت آموزههای اسماعیلی را تبلیغ و از پیروان این مذهب حمایت کند.
اقامت حدود ۱۵ ساله ناصر خسرو در بدخشان به رواج مذهب اسماعیلیه در این منطقه کوهستانی که اکنون میان افغانستان و تاجیکستان تقسیم شده است، منجر شد.
پیشتر در مورد تهدید و فشار برخی فرماندهان طالبان بر پیروان مذهب اسماعیلیه در بدخشان گزارشهایی منتشر شده است. بر اساس این گزارشها، طالبان در روستاهایی که همه ساکنان آنان پیروان مذهب اسماعیلیهاند، مساجد و مدارس دینی برای ترویج مذهب حنفی برپا کردهاند تا کودکان خانوادههای اسماعیلیه به این مدارس و مساجد جذب شوند.
ذبیحالله امیری در مورد این گزارشها گفت که «ممکن است در برخی مناطق افراد افراطی وجود داشته باشند» اما این اقدام هدفمندانه صورت نگرفته است. او ادعا کرد که در بدخشان «عیسی به دین خود و موسی به دین خود» است و برای پیروی از مذهبی خاص اجباری وجود ندارد.
ناصر خسرو چگونه به یمگان رسید؟
ناصر خسرو در اشعارش به دوران سکونتش در یمگان اشاره کرده و در قصیدهای با مطلع «پانزده سال برآمد که به یمگانم»، از ۱۵ سال اقامت در این منطقه خبر داده است. ناصر خسرو در این قصیده، دلایل تبعیدش به یمگان را هم شرح داده و بیان میکند که به دلیل پیروی از خرد و دوری از اهریمن، به این مکان پناه آورده است.
ناصر خسرو که سال ۳۹۴ هجری قمری در قبادیان در نزدیکی بلخ به دنیا آمد، در دربار غزنویان و سپس سلجوقیان دیوانسالار بود. او در این دوران، به خوشگذرانی و دنیاپرستی مشهور بود تا اینکه در سال ۴۳۷، یک تحول معنوی در او رخ داد که خود آن را ناشی از رویایی میداند که در آن پیامبر اسلام او را به ترک دنیا و پیوستن به حقیقت دعوت کرد.
پس از این واقعه، ناصر خسرو بهطور کامل از زندگی درباری فاصله گرفت و به جستوجوی حقیقت و دین روی آورد و از همان سال قدم در راه سفرهایی گذاشت که از بلخ آغاز شد و تا سرزمینهای عرب ادامه یافت. او جزئیات این سفرها را در سفرنامه خود شرح داده است.
ناصر خسرو حدود سال ۴۴۴ هجری قمری (۱۰۵۲ میلادی) از سفرهایش به بلخ برگشت و به تبلیغ عقاید اسماعیلیه پرداخت. اما بهدلیل مخالفتهای شدید علمای سنی و فشار حکومت سلجوقیان، مجبور به ترک بلخ شد و به بدخشان رفت و به روستای کوهستانی یمگان پناه برد.
ناصر خسرو باقی عمرش را در یمگان به تدریس، نگارش کتاب و سرودن شعر گذراند و تا پایان عمر در این منطقه سکونت داشت. از ناصر خسرو، علاوه بر دیوان اشعار، آثاری در زمینه فلسفه، کلام و سفرنامهنویسی به جا مانده است که از نظر ادبی هم بسیار ارزشمندند.