رئیسجمهور در سایه
معاون ترامپ که کودکی را در فقر سپری کرده، هنوز هم طبقه حاکم را علیه خود حملهور میبیند و زخمی از گذشته در دل دارد که دائم او را بهسوی جنگ سوق میدهد.
به گزارش ایسنا، رسانه آلمانی در گزارشی با اشاره به مسیر زندگی «جی دی ونس» معاون رئیسجمهور آمریکا، نحوه بدل شدن او به یکی از قدرتمندترین معاونین رئیسجمهور ایالات متحده در تاریخ را شرح داده و ریشههای عقاید افراطی او را در سرگذشتش جستجو میکند.
اشپیگل در مطلبی با عنوان «جنگجوی مقدس، ضدنظام، رئیسجمهور سایه؛ قدرت ماورایی ونس» مینویسد که او در یکی از فقیرترین شهرهای آمریکا به دنیا آمد و در نبود پدر، توسط مادری تربیت شد که هرگز نتوانست اعتیادش به مواد مخدر را ترک کند. از چنین جایگاهی بود که او به موقعیت کنونیای بهعنوان معاون رئیسجمهور ایالات متحده رسید.
در این گزارش آمده است: با این حال، به طرز عجیبی، موفقیت ونس، او را با سرزمینش آشتی نداده است. معاون رئیسجمهور اکنون از قدرتش برای ویرانکردن همان آمریکایی استفاده میکند که زمینه پیشرفت او را فراهم کرده بود. او شورشی علیه نظام است و ترامپ که ونس ۴۰ ساله را وارث جنبش «آمریکا را دوباره عظیم کنیم» نامیده، تمامی ابزارها را برای تحقق این هدف در اختیار او گذاشته است. به ندرت در تاریخ ایالات متحده معاون رئیسجمهوری تا این اندازه بانفوذ دیده شده است.
به گزارش اشپیگل، ترامپ تقریباً هر هفته او را برای ناهار به کاخ سفید دعوت میکند و تقریباً هیچ جلسهای با سران دیگر کشورها نیست که ونس در آن حضور نداشته باشد. او در اواخر فوریه در دفتر بیضیشکل کاخ سفید با «ولودیمیر زلنسکی»، رئیسجمهور اوکراین درگیر شد؛ درگیریای که روابط کییف و واشنگتن را برای همیشه تیره کرد.
او از مواضع رایج غرب فاصله گرفت و در کنفرانس امنیتی مونیخ، بزرگترین خطر برای اروپا را نه «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهور روسیه، بلکه چیزی دانست که خودش آن را «دیکتاتوری عقاید در قلب قاره کهن» مینامد. این اقدام لحن سیاست خارجی دولت جدید آمریکا را تعیین کرد و پاریس، برلین و بروکسل را آشفته ساخت.
اما ونس فقط در سیاست خارجی سنتشکنی نمیکند. دولت او مهاجران را بدون طی روند قانونی به یک زندان در السالوادور منتقل میکند؛ زندانی که به گفته مقامات آن کشور، تنها در تابوت میتوان از آن خارج شد. ونس همچنین حملهای بیامان را علیه استقلال دانشگاههای آمریکا به راه انداخته است. سخنرانی معروف او با عنوان «دانشگاهها دشمناند» که در پاییز ۲۰۲۲ در کنفرانس ملی محافظهکاران انجام شد، نمایانگر این خط فکری بود. به گفته ونس، دانشگاهها به «مضحکترین ایدههایی» که تاکنون در آمریکا رواج یافتهاند، مهر اعتبار میزنند. او میگوید: «اگر واقعاً بخواهیم به اهدافمان در این کشور برسیم، باید دانشگاهها را به طور تهاجمی مورد حمله قرار دهیم.»
جنبش «عظمت رابه آمریکا بازگردانیم» سالها فاقد یک هسته ایدئولوژیک سختگیرانه بود؛ عمدتاً به این دلیل که شخص ترامپ بیشتر یک چهره سرگرمکننده بود تا یک سیاستمدار. او یک دلال املاک بود که مسابقات زیبایی ترتیب میداد و بعدها با یک برنامه تلویزیونی به شهرت رسید. ترامپ دیدگاههایی داشت که سالها همراهش بود: این که آمریکا از سوی اروپا و چین بهرهکشی شده و باید از درگیریهای جهانی فاصله بگیرد؛ اما ترامپ هرگز در دنیای سیاست چهرهای جدی نبود و حتی وفادارترین طرفدارانش نیز ادعا نمیکنند که او یک محافظهکار اصولگرا بوده است.
در مورد ونس اما وضعیت متفاوت است. به گزارش اشپیگل، ونس مردی عمیقاً مذهبی است که در سال ۲۰۱۹ به آیین کاتولیک گروید و یک روز پیش از درگذشت پاپ فرانسیس، در رم با او دیدار کرد. او اهل مطالعه کتاب است و دانش خود را از برنامههای شبانه فاکسنیوز نمیگیرد. ونس تحت تأثیر اندیشمندی به نام «چارلز موری» قرار دارد؛ نویسنده کتابی جنجالی درباره توزیع نژادی هوش و همچنین نویسنده کتاب «از هم پاشیدن»، که از اولین هشدارها درباره شکاف اجتماعی در آمریکا بود.
او از طرفداران «راد دریهر»، نویسنده محافظهکار و منتقد تند سیاستهای هویتی چپ نیز هست. معاون رئیسجمهور آمریکا سفری فکری را پشت سر گذاشته که او را تا مرز راست افراطی آمریکا کشانده و با ایدههایی مواجه کرده است که تا همین اواخر در کاخ سفید غیرقابل تصور بهشمار میرفتند.
به گزارش اشپیگل، چهرههای افراطی دور ونس را احاطه کردهاند، از جمله افرادی مانند «جک پوسوبیک» که نظریه توطئهای درباره اداره یک حلقه قاچاق کودکان توسط «هیلاری کلینتون» در زیرزمین یک پیتزافروشی در واشنگتن را منتشر کرده بود! این شخص باور دارد نباید با چپگرایان مانند انسانها رفتار کرد و بردهداری را «شکلی طبیعی از روابط انسانی» توصیف کرده است!
از دیگر دوستان ونس، «کرتیس یاروین» است؛ برنامهنویسی که به یکی از متفکران اصلی جنبشی تحت عنوانهای «پستلیبرالیسم»، «راست نوین» یا «روشنگری تاریک» تبدیل شد. یاروین معتقد است که «فرانکلین روزولت» رئیسجمهوری که آمریکا را در جنگ جهانی دوم هدایت کرد، آخرین رئیسجمهور واقعاً تأثیرگذار آمریکا بوده است. به روایت یاروین، پس از مرگ روزولت در پایان جنگ جهانی دوم، قدرت به معاونش، «هری ترومن» منتقل شد؛ کسی که به باور یاروین، فاقد توانایی لازم برای حفظ قدرت عظیم در کاخ سفید بود. در این لحظه، به گفته یاروین، انتقال قدرتی رخ داد که تا امروز ادامه داشته است. او میگوید آمریکا از آن زمان به سوی یک دیوانسالاری حرکت کرده که مستقل از رئیسجمهور وقت، واشنگتن را اداره میکند. این، همان چیزی است که ترامپ و ونس آن را «دولت پنهان» مینامند.
ونس در مصاحبهای در سال ۲۰۲۱ گفته بود: «من همیشه با این اندیشه همدلی داشتهام که ما دیگر یک جمهوری بر مبنای قانون اساسی نداریم. ما یک کشور دیوانسالار هستیم که در آن دیوانسالاری همه چیز را کنترل میکند.» به همین دلیل او خواستار یک شکاف افراطی و آغاز «انقلابی از بالا» شده بود.
ونس گفته بود: «اگر اجازه دهیم که دیوانسالاران کشور را اداره کنند، حتی اگر جمهوریخواهان پیروز شده باشند، ما شکست خوردهایم.» او توصیه کرده بود که ترامپ باید کارمندهای دولت را اخراج و با نیروهای خود جایگزین کند؛ قوه قضاییه را تحت کنترل درآورد و اگر دادگاهها جلوی او را گرفتند، باید همانند «اندرو جکسون» رئیسجمهور سابق آمریکا، در برابر ملت بایستد و بگوید: «دیوان عالی حکم خود را صادر کرده است؛ حالا بگذارید خودش آن را اجرا کند.»
وقتی ونس در گذشته حرفهایی از این دست میزد، هنوز حتی به سنای آمریکا هم راه نیافته بود. اما امروز این سخنان برنامهای را منعکس میکند که ترامپ طی ۱۰۰ روز اول دوره دوم ریاستجمهوری خود پیاده کرده است: نابودی سازمانهای دولتی و تهدید قضات مخالف کاخ سفید. در واشنگتن اکنون صحبت از «بحران حکومتی» است. ترامپ وزیر آموزشی منصوب کرده که مأموریت اصلیاش منحل کردن وزارتخانه خود است. این برنامه، همان چیزی است که کرتیس در سال ۲۰۱۲ آن را با عنوان «بازنشسته کردن همه کارمندان دولتی» مطرح کرده بود؛ البته با افزودن این توصیه که ایالات متحده باید همچون یک شرکت اداره شود: «ما به یک مدیرعامل نیاز داریم و مدیرعامل یک ملت را دیکتاتور مینامند.»
آیا ونس هم چنین دیدگاهی دارد؟ همراهان او میگویند ترامپ و ونس این مأموریت را دارند که آمریکا را به شکلی بنیادین تغییر دهند. آنان معتقدند که ترامپ نه تنها آرای مردمی را به دست آورده، بلکه در همه ایالتهای رقابتی نیز پیروز شده است. ترامپ در برابر رسانههای دشمن و موجی از دادخواستها و پیگردهای قضایی مقاومت کرده است. از منظر ونس، این او و ترامپ نیستند که به دموکراسی بیاعتنایی میکنند، بلکه دشمنان دموکراسی در واقع همان مخالفان آنها هستند.
به گزارش اشپیگل، پیوستن به نیروهای مسلح آمریکا و عملیات در عراق تردید و بدبینی ونس نسبت به کشورش را عمیقتر کرد. ونس بعدها در مقالهای برای مجله کاتولیک «لامپ» نوشت: «در سال ۲۰۰۵ به عنوان یک ایدهآلیست جوان وارد عراق شدم تا لیبرالیسم و دموکراسی را به ملتهای عقبمانده جهان بیاورم. در سال ۲۰۰۶ در حالی به آمریکا بازگشتم که از اساس نسبت به جنگ و ایدئولوژی آن شک داشتم.» گرچه جنگ عراق بر پایه دروغ استوار شده بود و این نقد ونس یک انتقاد بهجا بود، اما این تجربه همچنین تصور ونس را از وجود یک «رژیم» غیرقابل اعتماد در واشنگتن تقویت کرد؛ تصوری که هنوز هم آن را باور دارد.
حتی در مقام معاون رئیسجمهور ایالات متحده، ونس همچنان نقش یک چهره شورشی علیه نظام مستقر را بازی میکند. او در اظهاراتی که یادآور شرایط دشوار زندگیاش در کودکی است، میگوید: «زمانی که طبقه حاکم به شما حمله میکند، پاسخ درست این است که حقیقت را بیان کنید!»
رسانه آلمانی این را کلید فهم شخصیت ونس میداند؛ شخصیتی که «کینه یا زخمی از گذشته در دل دارد» و این زخم دائماً او را به سوی رویارویی و جنگ سوق میدهد. ونس حتی در لطفها و کمکهایی که دریافت کرده نیز نوعی تحقیر از سوی نخبگان را میبیند؛ حرکتی از سر تکبر که هدفش تأیید وجاهت اخلاقی خودشان بوده است.
ونس که در دانشکده حقوق دانشگاه «ییل» تحصیل کرده، میگوید در آنجا خود را یک «بیگانه فرهنگی» میدیده است. او سرانجام در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد که هیچ آمریکایی عاقلی نباید فرزندان خود را به این دانشگاهها بسپارد و گفت: «خانمها و آقایان، ما فرزندانمان را به دست دشمنانمان میسپاریم. این باید متوقف شود.»
به گزارش اشپیگل، توضیح دیگر برای تغییر مسیر ونس، فرصتطلبی است. سیلی از مقالات اولیه، مصاحبهها و پیامکهای فاششده وجود دارد که نشان میدهد ونس در ابتدا دیدگاه تحقیرآمیزی نسبت به ترامپ داشت. او ترامپ را «هیتلر آمریکایی» و «افیون تودهها» خوانده بود. در فوریه ۲۰۱۶، زمانی که ترامپ برای نخستین بار قصد داشت نامزد جمهوریخواهان شود، ونس نوشت: «به سرعت فهمیدم که ایدههای سیاسی واقعی ترامپ میان بیاخلاقی و پوچی در نوسان است.» کمتر کسی در جناح راست آمریکا به اندازه ونس با چنین شدت و تلخی علیه ترامپ موضع گرفته بود.
اما زمانی که ونس برای ورود به سنا از ایالت اوهایو نامزد شد، به حمایت ترامپ نیاز پیدا کرد. بنابراین، او به عمارت مارالاگو رفت، با «دونالد ترامپ جونیور» پسر ترامپ دوستی برقرار کرد و به صورت علنی از گفتههای گذشته خود عذرخواهی کرد. این تغییر موضع آنقدر آشکار بود که تمسخر و نقد ونس به یک ژانر خاص در رسانههای لیبرال آمریکایی تبدیل شد. تیترهایی نظیر «جیدی ونس به لاشخورها پیوست» یا «سقوط اخلاقی جیدی ونس» در رسانهها دیده شد. غمگینترین متن را «دیوید فروم»، نویسنده سابق سخنرانیهای «جورج دبلیو بوش» نوشت. فروم نوشت: «بسیاری از کسانی که ونس سابق را میشناختند، این سوال را میپرسند که چه بر سرش آمده؟ اما من دیگر زیاد به این سوال فکر نمیکنم؛ پاسخ خیلی واضح است.»
به گزارش رسانه آلمانی، دوستان ونس در جناح راست معتقدند که دولت جدید آمریکا در مبارزه علیه «رژیم» هنوز بیش از حد محتاطانه عمل میکند. گرچه لیبرالهای واشنگتن از «ایلان ماسک» و تیم او که به نیابت از ترامپ هزاران کارمند دولت را اخراج کردهاند، واهمه دارد، اما «کرتیس یاروین» ماسک را فردی میبیند که عظمت مأموریت ترامپ را درک نکرده است.
یاروین میگوید: «همه فکر میکنند ماسک یک راستگراست، اما این یک سوءتفاهم بزرگ است. ماسک یک دموکرات است، درست مانند دموکراتهای دوران بیل کلینتون.» از نظر یاروین، ماسک و تیمش هدفی برای تغییر بنیادی حکومت ندارند، بلکه فقط به دنبال صرفهجویی چند میلیارد دلاری و ایجاد ترس هستند.
با این حال، به نظر میرسد که مردم آمریکا در حال حاضر خواهان آشوب بیشتری نیستند. میزان محبوبیت ترامپ از زمان آغاز دومین دوره ریاستجمهوریاش به طور مداوم کاهش یافته و اکنون به طور قابل توجهی در منطقه منفی قرار دارد؛ یعنی تعداد افرادی که از عملکرد او ناراضی هستند بیشتر از افرادی است که از او رضایت دارند. ونس به عنوان نامزد معاونت ریاستجمهوری، به مسائلی پرداخته بود که دغدغه بسیاری از آمریکاییهاست: خروج مشاغل صنعتی با دستمزد بالا به چین و مکزیک، جنگهای بیپایان در غرب آسیا که آمریکاییهای طبقه فرودست را به کشتن داد، عدم تمایل اروپاییها برای تأمین امنیت خودشان و نخبگان جریان چپ.
اما ونس، که در کتابش با نگاهی ظریف به آمریکا و زندگی خودش پرداخته بود، در مسیر ورود به سیاست به یک افراطگرای تمامعیار تبدیل شده است؛ یک جنگجوی مقدس از جناح راست. سیاست تجاری دولت او در آستانه فروبردن اقتصاد جهانی به هرجومرج است. ونس طرفدار نوعی انزواگرایی است که بسیاری را در اروپا نسبت به بقای ناتو دچار تردید کرده است.
اشپیگل مطلب خود را اینگونه به پایان میرساند: سوال اینجاست که آیا آمریکاییها واقعاً این جنگ فرهنگی ونس را میخواهند؟ آیا آنها خواستار یک «ضدانقلاب راستگرایانه» هستند؟
خبرگزاری رویترز در گزارشی تصریح کرد: رئیس جمهور ترامپ که شعار «اول آمریکا» را برجسته کرده، اکنون در حال واژگون کردن نظم جهانی است.
به گزارش ایسنا، «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا از زمان روی کار آمدن دوباره در کاخ سفید یک جنگ تعرفهای جهانی بیسابقه را آغاز کرده و کمکهای خارجی ایالات متحده را کاهش داده است. او متحدان ناتو را تحقیر کرده و روایت روسیه در مورد حمله به اوکراین را پذیرفته است. او همچنین در مورد الحاق گرینلند، بازپسگیری کانال پاناما و تبدیل کانادا به ایالت پنجاه و یکم آمریکا صحبت کرده است.
در ۱۰۰ روز اول پر هرج و مرج از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید، او یک کارزار غیرقابل پیشبینی را آغاز کرده که بخشهایی از نظم جهانی مبتنی بر قانون را که واشنگتن به ساختن آن از خاکستر جنگ جهانی دوم کمک کرد، واژگون کرده است.
«الیوت آبرامز» محافظهکاری که در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان و جورج دبلیو بوش خدمت میکرد و سپس در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به عنوان فرستاده ویژه ایالات متحده در امور ایران و ونزوئلا منصوب شد، گفت: ترامپ اکنون بسیار رادیکالتر از هشت سال پیش است. من شگفتزده شدهام.
به گزارش رویترز، دستور کار ترامپ مبنی بر «اول آمریکا» در دوره دوم ریاست جمهوریاش، دوستان را از او دور و دشمنان را جسورتر کرده و در عین حال سوالاتی را در مورد میزان آمادگی او برای پیشروی مطرح کرده است. اقدامات او، همراه با این عدم قطعیت، برخی از دولتها را چنان نگران کرده است که به شیوههایی واکنش نشان میدهند که حتی اگر یک رئیس جمهور سنتیتر در سال ۲۰۲۸ در ایالات متحده انتخاب شود، جبران آن دشوار خواهد بود.
تمامی اینها در بحبوحه شرایطی است که منتقدان آن را نشانههایی از عقبگرد دموکراتیک در داخل کشور میدانند که نگرانیهایی را در خارج از کشور نیز برانگیخته است. این موارد شامل حملات لفظی به قضات، کارزار فشار علیه دانشگاهها و انتقال پناهندگان به یک زندان بدنام در السالوادور تحت عنوان بخشی از یک طرح گستردهتر اخراج مهاجران است.
«دنیس راس» مذاکرهکننده سابق در امور خاورمیانه برای دولتهای دموکرات و جمهوریخواه گفت: آنچه ما شاهد آن هستیم، یک اختلال بزرگ در امور جهانی است. در حال حاضر هیچکس مطمئن نیست که در مورد آنچه اتفاق میافتد یا آنچه در آینده رخ خواهد داد، چه باید بکند.
رویترز در ادامه خاطرنشان کرد، این ارزیابی از تغییر نظام جهانی توسط ترامپ را در نتیجه مصاحبه با بیش از ۱۲ مقام دولتی فعلی و سابق، دیپلماتهای خارجی و تحلیلگران مستقل در واشنگتن و پایتختهای سراسر جهان به دست آورده است.
بسیاری میگویند که اگرچه برخی از آسیبهای وارده میتواند طولانیمدت باشد، اگر ترامپ رویکرد خود را نرمتر کند، ممکن است اوضاع قابل جبران باشد. او قبلاً در برخی مسائل، از جمله زمان و شدت تعرفههایش عقبنشینی کرده است.
اما آنها احتمال کمی برای تغییر چشمگیر توسط ترامپ میبینند و در عوض انتظار دارند که بسیاری از کشورها برای محافظت در برابر سیاستگذاریهای نامنظم او، تغییرات پایداری در روابط خود با ایالات متحده ایجاد کنند.
پیامدهای این وضعیت از قبل آغاز شده است.
برای مثال، برخی از متحدان اروپایی به دنبال تقویت صنایع دفاعی خود برای کاهش وابستگی به سلاحهای آمریکایی هستند. بحث در کره جنوبی در مورد توسعه زرادخانه هستهای خود شدت گرفته و گمانهزنیها مبنی بر این افزایش یافته است که وخامت روابط میتواند شرکای ایالات متحده را دست کم از نظر اقتصادی به چین نزدیکتر کند.
از طرفی دیگر، بر اساس نظرسنجی رویترز و موسسه ایپسوس که در ۲۱ آوریل انجام شد، بیش از نیمی از آمریکاییها، از جمله یک پنجم جمهوریخواهان فکر میکنند که ترامپ بیش از حد به روسیه نزدیک است و مردم آمریکا اشتیاق کمی برای دستور کار توسعهطلبانهای که او ارائه کرده است، دارند.
کارشناسان میگویند که آینده نظام جهانی که طی هشت دهه گذشته عمدتاً تحت سلطه ایالات متحده شکل گرفته، در خطر است. این سیستم بر اساس تجارت آزاد، حاکمیت قانون و احترام به تمامیت ارضی بنا شده است اما در دوران ترامپ که نسبت به سازمانهای چندجانبه بیاعتنا بوده و اغلب امور جهانی را از دریچه معاملاتی یک توسعهدهنده سابق املاک و مستغلات میبیند، این نظم جهانی در حال متزلزل شدن است.
با این حال، کاخ سفید این ایده را که ترامپ به اعتبار ایالات متحده آسیب رسانده است، رد میکند و در عوض بر لزوم پاکسازی پس از آنچه رهبری بیاثر «جو بایدن» رئیس جمهور پیشین در عرصه جهانی میخواند، تأکید دارد.
روزترز در ادامه با اشاره به برخی اقدامات رئیس جمهور آمریکا، ازجمله اعمال تعرفههای وارداتی، تغییر سیاست واشنگتن در قبال جنگ اوکراین و روسیه، تحقیر اروپا و ناتو توسط دولت که مدتها ستون اصلی امنیت فرا آتلانتیک بودند، لفاظیهای توسعهطلبانه برای تصاحب جزیره گرینلند، تبدیل کانادا به ایالت پنجاه و یکم آمریکا، تهدید به تصرف کانال پاناما و بهعلاوه تصرف منطقه جنگزده غزه و تبدیل آن به یک تفرجگاه به سبک ریویرا خاطرنشان کرد که ترامپ با این اقدامات ضربهای دیگر به وجهه جهانی واشنگتن وارد کرده است.
برخی از تحلیلگران میگویند که ترامپ ممکن است به دنبال احیای یک ساختار جهانی به سبک جنگ سرد باشد که در آن قدرتهای بزرگ حوزههای نفوذ جغرافیایی را تقسیم میکنند. اما او هیچ جزئیاتی در مورد چگونگی دستیابی ایالات متحده به قلمرو بیشتر ارائه نکرده است.
برخی از کارشناسان میگویند که او ممکن است به عنوان ترفندهای چانهزنی، این مواضع افراطی و حتی اغراقآمیز را مطرح کند.
با این حال، برخی از کشورها او را جدی میگیرند.
«مته فردریکسن» نخستوزیر دانمارک در اوایل ماه آوریل در یک کنفرانس خبری در گرینلند گفت: وقتی شما درخواست تصرف بخشی از خاک پادشاهی دانمارک را دارید، وقتی ما با فشار و تهدید از سوی نزدیکترین متحدمان مواجه میشویم، چه چیزی را باید در مورد کشوری که سالها تحسینش کردهایم، باور کنیم؟
او افزود: این، مربوط به نظم جهانی است که ما در طول نسلها در سراسر اقیانوس اطلس با هم ساختهایم.
به گزارش رویترز، در این میان، دولتهای دیگر شروع به تنظیم مجدد سیاست خود کردهاند.
اتحادیه اروپا که ترامپ بدون هیچ مدرکی ادعا کرده برای سرکوب ایالات متحده تشکیل شده است، در صورت شکست مذاکرات مجموعهای از تعرفههای تلافیجویانه را آماده کرده است.
برخی کشورها مانند آلمان و فرانسه به دنبال افزایش هزینههای نظامی خود هستند، چیزی که ترامپ درخواست کرده است اما این، میتواند به معنای سرمایهگذاری بیشتر در صنایع دفاعی خود و خرید سلاح کمتر از ایالات متحده نیز باشد.
کانادا که دوست دیرینه ایالات متحده به شمار میآید، به دنبال تقویت روابط اقتصادی و امنیتی با اروپا است.
کره جنوبی نیز از سیاستهای ترامپ، از جمله تهدیدهای او برای خروج نیروهای آمریکایی از منطقه نگران شده است. اما سئول قول داده است که با ترامپ همکاری کند و اتحادی را که در برابر تهدید کره شمالی حیاتی میداند، حفظ کند.
همچنین ژاپن، متحد ایالات متحده نگران شده است. یک مقام ارشد دولتی ژاپن که به نخست وزیر این کشور نزدیک است، گفت که توکیو از شدت تعرفههای ترامپ غافلگیر شده و اکنون در تلاش برای پاسخگویی است.
سوال کلیدی این است که آیا برخی دولتها بیسروصدا با ایجاد روابط تجاری نزدیکتر با چین که هدف تعرفهای شماره یک ترامپ است، از خطرات پیش روی خود جلوگیری خواهند کرد یا خیر.
«آرون دیوید میلر» دیپلمات کهنهکار سابق آمریکایی در دولتهای جمهوریخواه و دموکرات اظهار داشت: برای ترامپ خیلی دیر نیست که مسیر سیاست خارجی خود را تغییر دهد، بهویژه اگر او از سوی جمهوریخواهان که به دلیل خطرات اقتصادی نگران هستند، تحت فشار قرار گیرد، زیرا آنها به دنبال حفظ کنترل کنگره در انتخابات میاندورهای سال آینده هستند.
او که اکنون عضو ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی در واشنگتن است، گفت: آنچه در حال اتفاق افتادن است، هنوز به نقطه بیبازگشت نرسیده است. اما اینکه اکنون چه میزان آسیب به روابط ما با دوستان وارد شده و دشمنان چقدر سود خواهند برد، احتمالاً غیرقابل محاسبه است.