فرانسه و اسلام: پیام‌های متضاد یک گزارش

«تهدیدی جدی و آشکار علیه امنیت ملی» عبارتی است که محافل سیاسی پاریس این روزها با اشاره به گزارشی درباره فعالیت‌های اخوان‌المسلمین (برادران مسلمان) در فرانسه به کار می‌برند. این ادعا متکی بر گزارش مفصلی است که چندین گروه از «اسلام‌شناسان» و کارشناس امور امنیتی فرانسه بعد از چند سال پژوهش و کاوش، تهیه کرده‌اند. نخستین نسخه گزارش موردبحث در سال ۲۰۲۰ در ۶۷ صفحه تهیه شد. اما آنچه اکنون مطرح است، تازه‌ترین نسخه آن است که در ۱۶۷ صفحه از سوی وزیر کشور فرانسه، آقای برونو رتایو، در اجلاس اضطراری کمیته امنیت ملی با حضور آقای امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری، به بحث گذارده شد. 

مطالعه این گزارش ممکن است خواننده را اگر بی‌طرفانه بنگرد، به یاد تصاویر چشم‌فریب بیندازد‌؛ تصاویری که اگر از یک سو بنگریم، یک چیز و از سوی دیگر یک چیز دیگری نشان می‌دهند. مثلا یک طرف سیمای عیسی مسیح و طرف دیگر طرحی از پونتیوس پیلات، حکمران رومی اورشلیم، است.

آقای رتایو که گزارش را از یخدان وزارتخانه بیرون آورد، در سخنان خود هم در کمیته امنیت ملی و هم در مصاحبه با رسانه‌ها، به فوریت خطر تکیه کرد. به گفته او، اخوان‌المسلمین بر اساس یک برنامه فرابردی، می‌کوشند تا با ایجاد یک جامعه موازی، فرانسه را به دو اردوگاه مسلمان و غیرمسلمان تقسیم کنند. او آنان را جدایی‌طلب می‌خواند و مدعی است که هدفشان رسیدن به جدایی فرهنگی‌ــ‌اجتماعی به‌عنوان نخستین گام در راه رسیدن به جدایی جغرافیایی‌ــ‌منطقه‌ای است. 

بر اساس این برنامه فرابردی، فعالان «اخوان» می‌کوشند تا مسلمانان فرانسه را نخست از نظر ظاهرشان، از دیگر فرانسویان متمایز کنند. بدین ترتیب انواع حجاب اسلامی از روسری گرفته تا نقاب و برقع، به زنان مسلمان تحمیل می‌شود. مردان مسلمان زیر فشار اخلاقی و از بیم انزوای اجتماعی ریش می‌گذارند، دشداشه می‌پوشند، تسبیح می‌گردانند، مرتب خلال دندان به کار می‌برند و مو و ریش خود را با گلاب خوشبو می‌کنند. کودکان و نوجوانان تشویق می‌شوند و هرگاه تشویق کافی نباشد، تطمیع یا تهدید می‌شوند که در کلاس‌های ویژه آموزش اسلام و افکار رهبران اخوان شرکت کنند.

در همان حال، کوشش‌های گسترده‌ای برای دادن حال‌وهوای اسلامی به محله‌ها و شهرک‌هایی که مسلمانان در آن اکثریت دارند، یا شمار بزرگی را به خود اختصاص می‌دهند، صورت می‌گیرد. مغازه‌ها و رستوران‌های اسلامی حلال جای مراکز بازرگانی کفار را می‌گیرند. در بعضی نقاط شهرهای بزرگ، از جمله پاریس و حومه آن، دیگر حتی یک قصابی کفار‌ــ یعنی غیرحلال‌ــ دیده نمی‌شود. شبکه حلال روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود. در ۲۰۲۲ که آخرین بررسی‌ها صورت گرفت، تجارت حلال در فرانسه از سطح ۱۰ میلیارد یورو بالاتر رفت.

بانکداری حلال و شرکت‌های سرمایه‌گذاری حلال نیز به‌سرعت در حال رشدند. صندوق‌های قرض‌الحسنه اسلامی با عرضه وام‌های کوچک و متوسط، خلائی را که بانکداری کفار نادیده گرفته است، پر می‌کنند. شمار مسلمانان فرانسوی که هر ساله به سفر دینی و مذهبی می‌روند‌ــ از جمله حج و دیدار از شهرهایی که روزی زیر سلطه مسلمانان بود‌ــ نیز روبه‌افزایش است. 

در زمینه سیاسی، «اخوان» از تاکتیک «رخنه» یا «لکه مرکب» بهره می‌گیرد. فعالان جنبش داوطلبانه برای خدمت در نهادهای سیاسی‌ــ‌حکومتی در سطح محلی، روستاها، شهرهای کوچک و حومه‌ها داوطلب می‌شوند. یک لکه کوچک مرکب بدین‌سان پخش می‌شود و سطح وسیع‌تری را می‌پوشاند. هم‌اکنون بیش از ۱۵ درصد از شهرداری‌های فرانسه که تعدادشان ۳۵ هزار است، در کنترل فعالان مسلمان قرار دارند.

«برادران» در باشگاه‌های ورزشی، خیریه‌ها و زاویه‌های صوفیان نیز حضوری روبه‌گسترش دارند. یک هدف آنان جلب ستاره‌های ورزشی، رسانه‌ای، فرهنگی و تجاری است که می‌توانند الگویی برای سربازگیری بیشتر «اخوان» باشند. هدف دیگر سربازگیری در میان پزشکان، پرستاران، بهیاران و گردانندگان مهد کودک‌ها است.

از آنجا که در فرانسه از کسی نمی‌پرسند که دین شما چیست (برخلاف انگلستان به طور مثال) تعیین شمار مسلمانان در بخش‌های گوناگون زندگی کشور آسان نیست. با این حال بهترین تخمین‌های نیمه‌رسمی تعداد مسلمانان در ارتش فرانسه را ۱۷ درصد و در پلیس فرانسه را ۱۲ درصد می‌داند.

گزارش موردبحث نشان می‌دهد‌ــ یا دست‌کم ادعا می‌کند‌ــ که تعداد فعالان «اخوان‌المسلمین» در طی ۱۰ سال اخیر تقریبا دو برابر شده است و امروز بیش از ۱۰۰ هزار تن است.

 گزارش بی آنکه مستقیما تاکید کند، تلویحا مدعی است که «اخوان» در یک ائتلاف اعلام‌نشده اما واقعی با نیروهای چپ‌گرای فرانسه، خود را برای سهم‌گیری از قدرت سیاسی آماده می‌کند. حزب «فرانسه خم‌نشده» به رهبری ژان‌لوک ملانشون، یک رهبر دیرپای چپ، شریک اصلی ائتلاف با «اخوان» است. در حالی که حزب کمونیست فرانسه‌ــ که اکنون کوچک‌تر از همیشه است‌ــ به‌شدت مخالف همکاری با «اخوان» است.   

ملانشون و همکاران او در محاسبات انتخاباتی خود، مسلمانان را در نقش «پرولتاریا» می‌بینند و پیروزی خود را در انتخابات بعضی شهرهای صنعتی و حومه‌های فقیرنشین مدیون حمایت «اخوان» می‌دانند.

چند سال پیش میشل ولبک، رمان‌نویس، با انتشار رمان جنجالی خود، «تسلیم»، آینده‌ای را ترسیم کرد که در آن، یک فعال اسلام‌گرا با کمک گروه‌ها و احزاب به اصطلاح مترقی سوسیالیست و چپ‌گرا به طور کلی، در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز می‌شود و پرچم مجازی اسلام را بر فراز کاخ الیزه به اهتزاز درمی‌آورد.

از سوی دیگر، راست‌گرایان افراطی مانند اریک زمور مدعی‌اند که هدف نهایی «اخوان» جایگزین کردن فرانسویان مسیحی و یهودی با فرانسویان مسلمان است؛ آن هم به‌عنوان نخستین گام در مسیر اسلامی کردن کل اروپا و نابودی کامل تمدن غرب. 

آیا این پیش‌بینی‌های هولناک را باید جدی گرفت؟ بی‌تردید هرجا که تهدیدی علیه امنیت کشور، یک جامعه و یک تمدن مطرح باشد، عاقلانه است که مسئله را جدی بگیریم، اما جدی گرفتن به معنای پذیرفتن همه ادعاهای هراس‌انگیز نیست.

مطالعه دقیق گزارش موردبحث نشان می‌دهد که «اخوان» و دیگر مبلغان انواع و اقسام اسلام کاری جز کوشش برای یافتن مومنان جدید انجام نداده‌اند؛ کاری که در چارچوب قانون و فرهنگ فرانسه، نامشروع به شمار نمی‌رود. در همان حال، همین گزارش نشان می‌دهد که علی‌رغم کوشش‌های وسیع و خرج مبالغ هنگفت، که غالبا از باج‌گیری از مغازه‌داران مسلمان تامین می‌شود، به اضافه کمک‌های نقدی کشورهایی مانند قطر و ترکیه که اکنون کنترل شبکه جهانی «اخوان» را به دست گرفته‌اند، اکثریت مسلمانان فرانسه هنوز در مسیر دلخواه «برادران» قرار نگرفته‌اند.

نزدیک به دو دهه پیش، دولت فرانسه به ابتکار نیکولا سارکوزی، وزیر کشور وقت، سازمانی به‌عنوان «کلیسای اسلامی فرانسه» بر پا کرد تا مسلمانان بتوانند نمایندگان و رهبران مذهبی خود را انتخاب کنند و مانند دیگر ادیان‌ــ از جمله کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها و یهودیان‌ــ با دستگاه دولتی در دادوستد سیاسی‌فرهنگی باشند.

در آن زمان، آقای سارکوزی از نویسنده مقاله نظر خواست. نظر من مخالف تشکیل چنین سازمانی بود، با این پیش‌بینی که برنامه آقای سارکوزی یا شکست می‌خورد یا مسلمانان فرانسه را به جان هم می‌اندازد. تحلیل من متکی بر دو واقعیت بود: نخست اینکه اسلام برخلاف مسیحیت و یهودیت، هرگز دارای یک سازمان مذهبی مشخصی نبوده است و نمی‌تواند باشد. دوم، مسلمانان فرانسه زیر کنترل چند کشور خارجی بودند‌ــ البته در مسائل دینی‌ــ ترکیه از طریق وزارت دیانت، الجزایر از طریق سازمان امنیتش، مراکش از طریق دربار پادشاه، کشورهای ثروتمند عرب از طریق صندوق‌هایی زیر کنترل دولت و در مورد شیعیان فرانسه، دولت جمهوری اسلامی از طریق شبکه اهل بیت و حزب‌الله لبنان.

برای «حل» این مشکل، آقای سارکوزی برنامه ایجاد «شورای فتوا» را در سطح اتحادیه اروپا مطرح کرد. این شورا به ریاست شیخ یوسف القرضاوی، یکی از رهبران «اخوان»، زیر حمایت دولت قطر با بودجه‌‌ای خوشگل از طرف اتحادیه اروپا تشکیل شد. شیخ مصری‌الاصل در سفر به اروپا از روی فرش قرمز گذشت و درباره «گفت‌وشنود تمدن‌ها» داد سخن داد، اما نتوانست بخش بزرگی از مسلمانان اروپا را که تعدادشان بیش از ۳۰ میلیون تن است، به خود جلب کند.

برنامه سارکوزی در جهت عکس برنامه‌های پیشینیان او به‌عنوان وزیر کشور فرانسه قرار داشت. یکی از آنان شارل باسکوا بود که در یک دیدار در دفترش در میدان بووه پاریس، نظر مرا پرسید. نظر من این بود که با ظهور گروه‌های افراطی در میان مسلمانان سنی‌مذهب و با تسلط خمینی‌گرایان بر ایران، اسلام با بعد سیاسی تازه‌ای به میدان آمده است که چندان ربطی به دین و مذهب ندارد. در این بعد سیاسی، اسلام‌گرایان سنی و شیعه از پول، ترور، آدم‌ربایی و تبلیغات ضدغربی بهره می‌گیرند. هدف آنان کشاندن ملل غربی به یک جنگ دینی با اسلام است و این درست تله‌ای است که نباید نادیده گرفته شود.

در انتخاباتی که سارکوزی برای «کلیسای فرانسوی اسلام» به خرج دولت برگزار کرد، کمتر از ۱ درصد مسلمانان فرانسه شرکت کردند و همانطور که انتظار می‌رفت، برنده اصلی، در واقع تنها برنده، همان اخوان المسلمین، آن هم با هویت شمال‌‌آفریقایی و خاورمیانه‌ای بودند. تبلیغی‌های پاکستانی که گذرنامه بریتانیایی داشتند و به خاطر عضویت بریتانیا در بازار مشترک، می‌توانستند آزادانه به فرانسه بیایند و بروند، پول و کوشش فراوان خرج کردند، اما چیزی گیرشان نیامد.

برگردیم به وضع موجود. گزارش نشان می‌دهد که فرانسه اکنون میزبان بیش از هشت میلیون مسلمان است که بیش از نیمی از آنان یا تبعه فرانسه نیستند یا دوتابعیتی‌اند. آنان با ۲۱ زبان گوناگون اهالی ۵۳ کشور گوناگون در آسیا آفریقا و مستحکمات فرانسه در کارائیب و اقیانوس هند هستند. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، ده‌ها هزار مسلمان چچن، اینگوش، تاتار، باشکیه، داغستانی، چرکس‌ قره‌چای و ازبک نیز خود را به فرانسه رسانده‌‌اند. ادامه جنگ و بحران در افغانستان نیز ده‌ها هزار افغان را با مذاهب گوناگون به فرانسه کشانده است.

تعداد آوارگان و پناهجویان ایرانی نیز که در زمان باسکوا، در حدود ۹ هزار تن تخمین زده می‌شد، اکنون به رقم ۱۰۰ هزار نزدیک شده است، اما همانطور که گزارش نشان می‌دهد، در هیچ یک از فعالیت‌های «اسلامی‌ کردن» فرانسه شرکت ندارند. اکثر پناهجویان افغان نیز روش همکیشان ایرانی خود را پذیرفته‌اند. 

تفرقه میان مسلمانان فرانسه واقعیتی است که گزارش به‌طورتلویحی می‌پذیرد. این تفرقه گاه به خشونت میان مسلمانان با هویت‌های ملی و قومی مختلف می‌انجامد. الجزایری‌ها و مراکشی‌ها حاضر نیستند حتی از مساجد یکدیگر دیدن کنند. سال گذشته یک جنگ سه روزه بین مسلمانان مراکشی و چچنی‌ــ بر سر دوستی یک دختر مراکشی و یک پسر چچنی‌ــ با دخالت پلیس ویژه امنیتی پایان یافت و «رومئو و ژولیت» اسلامی شهر دیژون از هم جدا شدند. 

بعضی سیاست‌بازان در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی با تکان دادن مترسک اسلام و بزرگ‌نمایی تهدید امنیتی ناشی از مهاجرت مسلمانان، می‌کوشند تا آرای بیشتری به دست آورند. اما واقعیت این است که همه آنان آنچه را خطر اسلام می‌خوانند، بزرگ‌نمایی می‌کنند. واقعیت این است که تاکید بر بعد سیاسی اسلام از سوی «اخوان» و خمینی‌گرایان با ترسیم چهره‌ای کریه از اسلام، به توقف روند اسلام‌آوری که در فرانسه به‌ویژه در میان «روشنفکران» مد شده بود، پایان داد. در سال‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی هر سال صدها فرانسوی، غالبا از میان نویسندگان، شاعران و چهره‌های رسانه‌ای، از طریق فرق گوناگون صوفی به اسلام می‌گرویدند. امروز کمتر کسی را می‌توان یافت که این سنت را ادامه دهد.

اسلام در سطح وسیع‌تر نیز نه‌تنها روبه‌رشد نیست، بلکه هر سال، لااقل تا آنجا که به جنبه‌های عملی آن مربوط می‌شود، در حال کوچک‌تر شدن است. پژوهش «مرکز ملی تحقیقات علمی» (CNRS) نشان می‌دهد که کمتر از ۱ درصد از مسلمانان فرانسه به مسجد می‌روند و فقط ۱۳ درصد هویت خود را «اسلامی» اعلام می‌کنند.

بدین‌سان کوشش «اخوان» که موضوع اصلی گزارش مورد بحث است، مسلمان کردن یا «از نو مسلمان کردن» مسلمانان فرانسه است که از اسلام فاصله گرفته‌اند. «اخوان» در این زمینه موفقیت‌هایی در میان مسلمانان جوان‌تر داشته‌اند؛ کسانی که اسلام را در حد یک هویت می‌پذیرند و برخلاف والدین و نیاکان خود، فرهنگ و تمدن غربی را ارج نمی‌نهند.

اما این ارج ننهادن، اگر نخواهیم بگوییم طرد دلگیرانه فرهنگ و تمدن غربی، مختص جوانان مسلمان نیست. بسیاری از جوانان فرانسوی غیرمسلمان نیز همان دلگیری را دارند. به عبارت دیگر، فرهنگ و تمدن غربی که در طی دهه‌های گذشته زیر سلطه جهان‌گرایان و به‌اصطلاح ترقی‌خواهان، تبدیل شده است به یک کارخانه قربانی‌سازی خیالی، شما را مجبور می‌کند که برای رساندن صدای خود در نقش «قربانی» تاریخی، مذهبی، اقتصادی، جنسی و فرهنگی ظاهر شوید.

فعالان «اخوان» فراموش می‌کنند که خود آنان نیز در ردیف متهمان قرار دارند. چند تن از رهبران و چهره‌های سرشناس آنان به جرم تجاوز جنسی به زندان رفته‌اند. ده‌ها تن دیگر به شرکت در قاچاق از جمله مواد مخدر یا اخاذی از بازرگانان مسلمان متهم شده‌اند. تعداد نامعلومی از آنان مزدبگیران نیمه‌رسمی دولت‌های خارجی یا خیریه‌های وابسته به دولت‌های خارجی هستند.

فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی با تاکید بر ارزش‌های فرهنگی‌ــ‌تمدنی خود می‌توانند و باید، با آنچه رتایو «تهدید امنیت ملی» می‌خواند، روبرو شوند. «اخوان» و نسخه ایرانی آن یعنی «فداییان اسلام» تنها دشمن فرهنگ و تمدن غربی یا ایرانی نیستند. آنان دشمن خود اسلام نیز هستند؛ اسلام در همه انواع بی‌شمار آن.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

 

نتیجه گزارشی محرمانه: اخوان‌المسلمین به‌دنبال سلطه ایدئولوژیک بر غرب است

 

افغانستان انترنینشنل : گزارشی محرمانه درباره تلاش‌های اخوان‌المسلمین که به‌تازگی از وزارت داخله فرانسه درز کرده، فاش می‌کند که این سازمان اسلام‌گرای سُنی با نفوذ در جامعه مدنی فرانسه یک شبکه‌ ایدئولوژیک گسترده در این کشور ساخته است که هدف دگرگونی تدریجیِ کل اروپا به سمت اسلام‌گرایی را دنبال می‌کند.

روزنامه فیگارو هفته گذشته یک گزارش ۷۳ صفحه‌ای با مُهر محرمانه – دفاعی را منتشر کرد که بر پایه پرونده‌های اطلاعاتی، تحقیقات میدانی و ده‌ها مصاحبه تهیه شده است و هشدار می‌دهد که اخوان‌المسلمین از طریق مدارس، خیریه‌ها، مساجد و با قدرت نرم یک زیرساخت ایدئولوژیک گسترده در فرانسه ساخته است.

در این گزارش آمده است: «استراتژی اخوان‌المسلمین، استقرار نوعی سلطه ایدئولوژیک از طریق نفوذ در جامعه مدنی تحت پوشش فعالیت‌های دینی و آموزشی است

این گزارش یک نتیجه‌گیری صریح ارائه کرده است: «اخوان‌المسلمین پروژه‌ای سیاسی است. هدف آن انقلاب ناگهانی نیست، بلکه دگرگونی تدریجی و تسخیر قلب‌ها و ذهن‌هاست. قدرت این سازمان نه در پنهان‌کاری، بلکه در ابهام راهبردی است و این هدف را تنها در فرانسه دنبال نمی‌کند، آن‌ها به تمام غرب چشم دوخته‌اند

این گزارش، جامع‌ترین مطالعه دولتی تا به امروز درباره حضور اخوان‌المسلمین در اروپا و حاصل ماه‌ها کار میدانی و تحلیلی دو کارمند عالی‌رتبه دولتی است که با مشورت دیپلومات‌ها، ماموران اطلاعاتی، دانشگاهیان و شخصیت‌های مذهبی تهیه شده است.

اخوان‌المسلمین یک جنبش اسلام‌گرای فراملی است که تلاش دارد شریعت اسلامی را از طریق ابزارهای ایدئولوژیک تدریجی مانند مدارس، خیریه‌ها و شبکه‌های مذهبی ترویج دهد. گرچه این سازمان در ظاهر خشونت را رد می‌کند اما گروه‌های افراطی مانند حماس در آموزه‌ها و تشکیلات این سازمان ریشه دارند و اثربخشی‌اش اغلب به‌ نحوی است که مرز میان عدم خشونت و رادیکالیزه شدن را مخدوش می‌کند.

رسانه امریکایی فری پرِس (The Free Press) در گزارشی که روز دوشنبه ۱۲ جوزا منتشر شد، ابعاد گزارش محرمانه وزارت داخله فرانسه در خصوص این گروه را بررسی کرده است.

بر اساس این گزارش، شبکه اخوان‌المسلمین در فرانسه شامل ۲۸۰ نهاد مذهبی است؛ ۱۳۹ مسجد به‌طور رسمی به اخوان‌المسلمین وابسته‌اند و ۶۸ مسجد دیگر از نظر ایدئولوژیک با این جریان هم‌سو هستند.

۲۸۰ نهاد یادشده ۱۰ درصد از کل مساجدی است که ظرف ۱۵ سال اخیر در این فرانسه تاسیس شده‌اند و هر جمعه حدود ۹۱ هزار مسلمان برای عبادت در این مساجد حاضر می‌شوند.

افزون بر این، اخوان‌المسلمین ۲۱ مدرسه خصوصی را کنترل می‌کند یا آنها را تحت نفوذ دارد. از این تعداد، سه مدرسه با بودجه دولتی فرانسه اداره می‌شوند.

به علاوه مدارس، ۸۱۵ مدرسه قرآنی از سوی اخوان‌المسلمین تاسیس شده است. بیش از ۶۶ هزار کودک در این مراکز تحت آموزش‌هایی هستند تا خود را عضوی از امت مسلمان و در تضاد اخلاقی و فرهنگی با سکولاریسم غربی بدانند.

در این مدارس چه چیزهایی آموزش داده می‌شود؟

طبق گزارش وزارت داخله فرانسه، محتوایی در مدارس مرتبط با اخوان‌المسلمین میان دانش‌آموزان توزیع می‌شود که شریعت اسلام را برتر از قواعد بشری معرفی می‌کند، ازدواج میان‌دینی را نکوهش می‌کند و نفرت از یهودیان را ترویج می‌دهد.

طبق تحلیل‌های ارائه‌شده در این گزارش، یهودستیزی در نهادهای وابسته به اخوان‌المسلمین نه‌تنها اتفاقی نیست بلکه نقشی محوری دارد.

در این گزارش به‌روشنی آمده است که «نفرت از یهودیان» یکی از مؤلفه‌های اصلی ایدئولوژیکی این جریان است که اغلب در قالب شعارهای ضد صهیونیستی مطرح می‌شود.

در مسجدی نزدیک پاریس، یکی از سخنرانان به‌تازگی خطاب به جمعیت فریاد زد: «من حماس هستم» و با تشویق حضار مواجه شد.

در مساجد دیگر، شعارهای ضد اسرائیلی به‌آسانی به کلیشه‌های کلاسیک یهودستیزانه گره می‌خورند. نمونه دیگر حسن اقیوسن، واعظ مشهور مرتبط با اخوان‌المسلمین است که به‌تازگی به‌دلیل انتشار مکرر تئوری‌های توطئه یهودستیزانه از فرانسه اخراج شد. او مدعی شده بود که «یهودیان با کنترل رسانه‌ها، حافظه تاریخی را با هدف حفظ نفوذ خود بر افکار عمومی جهانی دستکاری می‌کنند».

یکی از مکاتب لیسه وابسته به اخوان‌المسلمین در شهر لیل که با کمک‌های مالی قطر اداره می‌شد، محتوایی برآمده از اسلام‌گرایی افراطی آموزش می‌داد.

در این گزارش بارها از قطر به‌عنوان یکی از حامیان اصلی موسسه‌های وابسته به اخوان‌المسلمین که تحت عنوان خیریه فعالیت می‌کنند، نام برده شده است.

این گزارش تاکید می‌کند که قطر تنها تامین‌کننده مالی اخوان نیست، ترکیه قطب منطقه‌ای این جنبش است.

از زمان سرنگونی محمد مرسی در مصر در سال ۲۰۱۳، رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه میزبان اعضای تبعیدی اخوان‌المسلمین است و با برگزاری جلساتی در استانبول، شبکه‌های وابسته به این نهاد در سراسر اروپا را حمایت می‌کند.

اخوان‌ به مسجد و مدرسه بسنده نکرده است

نویسندگان این گزارش تاکید می‌کنند که استراتژی اخوان‌المسلمین به موسسات دینی و آموزشی محدود نمی‌شود، بلکه در حوزه‌های مختلفی مانند فروشگاه‌های حلال، مراکز جوانان، آموزش‌های شغلی و خدمات همسریابی وارد شده‌اند.

این گزارش ساختار برآمده از این شکل مداخله را یک «اکوسیستم» می‌داند که اخوان‌المسلمین از ترکیب آن‌ها به عنوان ساختارهای موازی قدرت برای مسلمانان بهره می‌گیرد.

این شبکه‌ها غیرقانونی نیستند، ویژگی‌هایی دارند که سبب شده اثرگذار باشند و مهم‌ترین کارکردشان این است که به‌مرور یک جهان‌بینی ویژه را عادی‌سازی می‌کنند.

این گزارش جهان‌بینی مد نظر این شبکه‌ها را این‌گونه توصیف می‌کند: «این نگاه چندفرهنگی‌گرایی و سکولاریسم را رد می‌کند، قانون دینی را فراتر از قوانین کشور می‌دانند و با وارد آوردن فشار اجتماعی آن‌ها را به انجام کارهایی مانند پوشیدن حجاب وادار می‌کند

این گزارش یکی از ویژگی‌های اخوان‌المسلمین را «چهره عمومی آراسته و نمایش میانه‌روی در عرصه عمومی» عنوان می‌کند و با تاکید بر «گفتمان دوگانه» اخوان، به ترویج یهودستیزی، جداسازی جنسیتی و تفکیک ایدئولوژیک در محافل خصوصی اشاره می‌کند.

به گفته این گزارش این دقیقا همان راهبردی است که طارق و هانی رمضان، نوه‌های بنیان‌گذار اخوان‌المسلمین دنبال می‌کردند. طارق، با ظاهری آراسته، مسلط به چند زبان و آشنا با رسانه که در دانشگاه‌های بزرگ تدریس می‌کرد و مشاور رهبران سیاسی بود، خود را مصلحی مترقی معرفی می‌کرد. این تصویر زمانی فرو ریخت که او به تجاوز جنسی محکوم شد.

هانی مسیر سخت‌گیرانه‌ای را در پیش گرفت و آشکارا از احکام اسلام و ضرورت تسلط مردان بر زنان حمایت می‌کرد. این گزارش دوگانگی میان این دو چهره‌ حامی اخوان را بازتابی از الگوی این سازمان می‌داند: «در ظاهر قابل احترام و معتدل، در باطن افراطی

اخوان به دنیای آنلاین چشم دوخته است

در گزارش محرمانه وزارت داخله فرانسه به آموزش گروه بزرگی از اینفلوئنسرها از سوی اخوان‌المسلمین اشاره شده است که اهداف مورد نظر این سازمان را ترویج می‌کنند و جوانان را هدف می‌گیرند.

برخی از آن‌ها خود را فعالان ضد اسلام‌هراسی معرفی می‌کنند و گروهی دیگر ایدئولوژی اسلام‌گرایانه را با روان‌شناسی یا کارآفرینی ترکیب می‌کنند. یکی از چهره‌های برجسته این جریان مروان محمد است که اکنون از کانادا فعالیت می‌کند و پیش‌تر رئیس «جمعیت مقابله با اسلام‌هراسی در فرانسه» بود. این نهاد در سال ۲۰۲۰ منحل شد.

چرا اخوان‌المسلمین بدون مواجهه با هیچ چالشی فعالیت می‌کند؟

این گزارش با پیش کشیدن این پرسش که چرا اخوان‌المسلمین به‌راحتی و بدون مواجهه با هیچ مانعی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد، به نکته‌ای مهم اشاره می‌کند: «اخوانی‌ها بر خلاف بسیاری از گروه‌های اسلام‌گرا دست به اقداماتی نمی‌زنند که زنگ خطر را به‌سرعت به صدا درآورد؛ مثلا به جای هواپیماربایی، با هیئت‌مدیره مدارس لابی می‌کنند، در کافه‌ها بمب‌گذاری نمی‌کنند، بلکه استارت‌آپ‌های حلال، مدارس اسلامی و پلتفرم‌های ازدواج راه می‌اندازند

گزارش وزارت داخله فرانسه روش این گروه را «تدریجی، غیرمتمرکز و اغلب غیرقابل تمایز با مشارکت مدنی» توصیف می‌کند و ادامه می‌دهد:«اما نیت آن‌ها خیرخواهی برای شهروندان نیست؛ بلکه نفرت‌پراکنی در اروپا علیه غیرمسلمانان را دنبال می‌کنند

به نظر نویسندگان دِ فری پرس، فرانسه با دست گذاشتن بر این مشکل، نخستین گام را برداشته است. امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه، که گویا در ابتدا از افشای این گزارش خشمگین بود، اکنون در واکنش به فشار افکار عمومی، یافته‌های آن را تایید و فرمان واکنش ملی صادر کرده است.

سویدن هم همین مسیر را دنبال می‌کند؛ مقام‌های این کشور از فرانسه خواسته‌اند گزارش کامل را در اختیارشان قرار دهد و در کنار آن تحقیقات خود را آغاز کرده‌اند. اتریش پیش‌تر ارزیابی‌هایی منتشر کرده بود، اما تعداد کمی از آن‌ها اقدام عملی به دنبال داشت.

دِ فری پرس گزارش خود را با بررسی این پرسش که ایالات متحده درباره اخوان‌المسلمین چه می‌کند؟ به پایان برده است: «اصلا در این باره گفت‌وگو نمی‌شود. با وجود اینکه برخی سازمان‌های مسلمان در امریکا با اخوان‌المسلمین پیوند تاریخی یا ایدئولوژیک دارند، به‌ندرت مورد بررسی قرار می‌گیرند و گفتمان سیاسی حاکم به‌طور کامل از پرداختن به این موضوع پرهیز دارد

اخوان‌المسلمین دقیقا چیست و چطور به وجود آمد؟

حسن‌البنا معلم و از چهره‌های مذهبی مصر در سال ۱۹۲۸ (۱۳۰۷ شمسی) اخوان‌المسلمین را بنا نهاد. از نظر او اسلام نظامی کامل در تمامی زمینه‌ها از جمله دین، سیاست، حقوق و اقتصاد بود. ایده‌های او و نهادی که ایجاد کرده بود با سیاست‌های نظام حاکم بر مصر در تضاد بود و به همین دلیل مورد غضب حکومت وقت این کشور قرار گرفت و در نهایت به دست حکومت کشته شد.

با ممنوعیت و سرکوب ایده‌های اخوان‌المسلمین در جهان عرب، بسیاری از نظریه‌پردازان اخوان به دموکراسی‌های غربی پناه آوردند. داماد حسن‌البنا، سعید رمضان، در سال ۱۹۶۱ مرکز اسلامی ژنو را در سوئیس تاسیس کرد و دو پسرش، طارق و هانی رمضان، هر دو بعدها به چهره‌های برجسته تفکر اسلام‌گرای اروپا تبدیل شدند.

در دهه‌های بعد، اخوان‌المسلمین با روشی منظم حضور خود را در سراسر قاره اروپا گسترش داد و با راه‌اندازی شبکه‌ای از مساجد، خیریه‌ها، موسسه‌های آموزشی و انجمن‌های مدنی در جوامع محلی مستقر شد.

براساس گزارش وزارت داخله فرانسه همه این نهادها در جهت ترویج اسلام سیاسی تحت پوشش فعالیت‌های دینی طراحی شده‌اند.

 

 

آمریکا به زودی اخوان‌المسلمین را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار می‌دهد

به گزارش واشینگتن فری بیکن، قانون‌گذاران آمریکایی و برخی منابع دیگر اعلام کردند که دولت ایالات متحده در هفته‌های پس از سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه، در آستانه اعلام رسمی نام گروه اخوان‌المسلمین به عنوان یک سازمان تروریستی قرار دارد.

بر اساس این گزارش، منابع آگاه می‌گویند که قانون‌گذاران آمریکایی برای ایجاد محدودیت‌های مالی برای اخوان‌المسلمین راهکارهای متعددی در نظر دارند.

گفته می‌شود تلاش‌های اخیر قانون‌گذاران آمریکایی برای این موضوع، ماه گذشته، وقتی موسسه مطالعات یهودستیزی و سیاست جهانی، جلسه‌ای توجیهی پشت درهای بسته برای اعضای کنگره برگزار کرد، شتاب بیشتری گرفت.

اخوان‌المسلمین پیش از این در عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر، سوریه و بحرین یک سازمان تروریستی معرفی شده است. با این حال، ایالات متحده به‌رغم تلاش‌های مکرر کنگره در گذشته، این اقدام را انجام نداد.

در طول دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، مقام‌های کاخ سفید و اعضای کنگره زمینه‌سازی برای تحریم شاخه‌های جهانی اخوان‌المسلمین را آغاز کردند، اما این روند به درج رسمی نام این گروه در فهرست سازمان‌های تروریستی نینجامید.

با بازگشت ترامپ به قدرت و اکثریت یافتن جمهوری‌خواهان در کنگره، منابع آگاه می‌گویند هرگونه تلاش مجدد برای تروریستی اعلام کردن اخوان‌المسلمین احتمالا با حمایت گسترده جمهوری‌خواهان همراه خواهد شد. این تلاش همراهی متحدان کلیدی عرب آمریکا را هم که از قبل، این گروه را منبع افراط‌گرایی خشونت‌آمیز می‌دانستند و در سفر ترامپ به کشورهای خلیج فارس در مورد این موضوع بحث کردند، به دنبال دارد.

یک منبع ارشد در کنگره که در زمینه مسائل خاورمیانه و مبارزه با تروریسم فعالیت می‌کند، گفت: «ایالات متحده برای طبقه‌بندی گروه‌ها به‌عنوان تروریستی چندین روش دارد و کنگره انتخاب می‌کند که کدام یک از این روش‌ها مناسب است، اما در هر حال حرکت به سمت این اقدام شتاب گرفته است.»

این منبع افزود: «رئیس‌جمهوری ترامپ از خاورمیانه بازدید کرد و سفر بسیار موفقی داشت. او به نگرانی‌های متحدان ما که بیشترشان اخوان‌المسلمین را یک سازمان تروریستی می‌دانند، توجه کرد.»

یک مقام عرب نیز به واشینگتن فری بیکن گفت که بسیاری از کشورهای عربی دوست دارند ایالات متحده علیه اخوان‌المسلمین اقدام کند. این مقام رسمی تاکید کرد: «هر کشوری در خاورمیانه که اخوان‌المسلمین را یک سازمان تروریستی اعلام کرده باشد، از اقدام مشابه ایالات متحده استقبال خواهد کرد.»

به باور کارشناسان، یکی از رویکردهایی که ایالات متحده می‌تواند اتخاذ کند، تعیین اخوان‌المسلمین به‌عنوان یک سازمان تروریستی خارجی است که در این صورت، رهبران آن تحریم و دارایی‌هایشان مسدود خواهد شد. به گفته منابع آشنا با این تلاش‌ها، گزینه دوم، اضافه کردن نام این گروه به فهرست سازمان‌های تروریستی جهانی ویژه است که در این صورت نیز تحریم‌های مالی مشابهی اعمال خواهد شد.

تد کروز، سناتور جمهوری‌خواه، از افرادی است که مدت‌ها است به دنبال در نظر گرفته شدن اقدام‌های شدیدتری علیه اخوان‌المسلمین است. او در گفتگو با فری بیکن گفت که زمان اقدام فرا رسیده است. کروز افزود: «اخوان‌المسلمین برای دستیابی به اهداف سیاسی و بی‌ثبات کردن متحدان آمریکا چه در داخل و چه در خارج از مرزها از خشونت استفاده می‌کند.»

کروز استدلال کرد که اخوان‌المسلمین از دولت بایدن برای تحکیم و تعمیق نفوذش سوءاستفاده کرد، اما وقت آن رسیده است که دیگر اجازه داده نشود آمریکایی‌ها و امنیت ملی ایالات متحده را تهدید کنند.

اشلی هنسون، نماینده جمهوری‌خواه هم در این زمینه گفت: «تلاش‌های مداوم دولت ترامپ برای هدف قرار دادن گروه‌های تروریستی مرتبط با رژیم ایران می‌تواند راه را برای گسترش دامنه آن به شاخه‌های بین‌المللی اخوان‌المسلمین هموار کند.» او تاکید کرد: «من از دولت دونالد ترامپ به دلیل دفاع از ایالات متحده در برابر دشمنانمان سپاسگزارم، چیزی که بایدن در اولویت قرار نداد. صلح از طریق قدرت به کاخ سفید بازگشته و ما باید به نشان دادن توان بازدارندگی‌مان ادامه دهیم.»

 

ایندیپندنت فارسی

 

 

 

 

 



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت