سوسن سيستانی
سويدن
دهن کجی يک
دختر افغان با تعصبات مذهبی
يکی از عکس العمل های زنان افغان در برا بر
تعصبات دينی که از ده دوازده سال به اين سو در شرايط بد و تحقير آميزی قرار داشته
اند ، اشتراک ويدا صمدزی در مسابقات بين المللی زيبايی اندام بخاطرانتخاب ملکهً
زيبايی زمين است. اين دختر خانم افغان در ايالت کليفورنيای امريکا زندگی ميکند و
امسال خود را برای احراز مقام ملکهً زيبايی کانديد کرده است.
اين خبر در رسانه های بين المللی انعکاس
وسيع و خوش بينانه داشت ، البته در جوامع پيشرفته غرب اشتراک در مسابقات زيبايی اندام
برای پسران و دختران يک امر عادی است ، مگر در جوامع اسلامی اينگونه مسابقات
هواداران چندانی ندارد و به همين علت در افغانستان اين کار منافی موازين و ارزشهای
اسلامی تلقی شد و اعتراض محافل مذهبی را برانگيخت. و اين يک امر طبيعی بود ، زيرا
نميتوان از گردانندگان چرخ های دين انتظار تائيد اين کار را داشت. ولی واقعيت
اينست که دختران افغان در جوامع دموکراتيک غرب می خواهند از دختران کشور ميزبان
کمتر نباشند وآرزو دارند مثل دختران ديگر در فعاليت های ورزشی و رقابت های زيبايی
اندام اشتراک کنند ، چه والدين شان بخواهند چه نخواهند.
از ديدگاه حقوقی در جوامع دموکراتيک آزادی
فردی حق هر انسان است و تازمانی که عمل فرد به آزادی ديگران صدمه نزند ، مجاز است
هرطور دلش می خواهد عمل کند. ويدا صمدزی نيز دارای يک چنين حقی است و اشتراک او در
مسابقات بين المللی زيبايی اندام يک عمل انفرادی در چوکات آزادی های مدنی است. به
هيچکس ديگری صدمه نزده و به هيچکس ديگری هم مربوط نيست که مانع آزادی عمل او
بگردد. از ديدگاه اخلاق شرقی اگر کسی خوشش نمی آيد ، می تواند زيبايی اندام او را
نبيند ويا از معاشرت يا دوستی با او منصرف شود ، بيش از اين هيچکس حق ندارد او را
مورد توهين يا تحقير قرار دهد. او نه کشوری را به حراج گذاشته و نه با اين عمل خود
شهری را به راکت و خمپاره بسته و خراب
کرده و نه مردم را بخاک وخون کشانيده است.
محافل مذهبی يا ستره محکمه که خود را مدافع
ناموس اسلام ميداند ، چرا مانع تجاوز و دست درازی های تفنگ سالارانی نمی شود که هر
شب ده ها زن و دختر اسلام را درهمان شهر کابل مورد تجاوز جنسی با زور و جبر قرار
ميدهند و اين زنان و دختران از ترس تفنگ داران صدای اعتراض خود را بلند کرده نمی
توانند. چرا مانع اختطاف و قاچاق پسربچه ها و دختر بچه هايی نمی گردند که هر هفته
و هر ماه صد ها تن آنان درحالی که بيش از 7 تا 14 سال ندارند از آغوش مادران و
پدران شان محروم ميگردند و ابتدا مورد
تجاوز جنسی قرار ميگيرند و بعد بخارج صادر می گردند و در خارج به بردگی و کنيزی
کشانيده می شوند.
مقامات قضايی افغانستان باری به اعلاميه ها
وميثاقها و کنوانسيون های بين المللی رفع تبعيض عليه زنان توجه کنند و می بايد از
تعصب و اپارتايد جنسی دست بردارند و نياز های نسل قرن 21 را در نظر بگيرند.
درمادهً اول اعلاميهً جهانی حقوق بشر می
خوانيم که : « تمام افراد بشر آزاد به
دنيا می آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابر هستند و همه از کليه حقوق و
آزادی های که دراين اعلاميه بيان شده است ، بدون هيچگونه تمايزی از جمله تمايز در
جنسيت برخوردار ميباشند. »
و در مادهً اول اعلاميهً رفع تبعيض از زن
مصوب 1975 مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصريح شده است : « تبعيضاتی که متکی به جنسيت باشد و بالنتيجه مانع
برقراری حقوق مساوی برای زنان و مردان گردد و يا اين تساوی را محدود کند، امريست
غيرعادلانه و تجاوزی است که به حريم شان و مقام انسانيت وارد ميشود.»
يکی از مهمترين و جديدترين اسناد حقوق بشر
دربارهً زنان « کنوانسيون رفع کليه اشکال تبعيض عليه زنان » مصوب 1979 مجمع عمومی
سازمان ملل متحد است. دراين کنوانسيون « عبارت تبعيض عليه زنان به معنی قايل شدن
به هرگونه تمايز ، محروميت ، يا محدوديت براساس جنسيتی است که نتيجه و هدف آن خدشه
دار کردن يا لغو شناسايی ، بهره مندی يا اعمالی که بوسيلهً زنان انجام می گيرد ،
صرف نظر از وضعيت تاهل آنها برمبنای برابری حقوق انسانی مردان و زنان و آزادی های
اساسی در زمينه های سياسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، مذهبی و يا هر زمينهً
ديگری اطلاق می گردد.»
درمادهً دوم اين کنوانسيون تاکيد شده که : « دولتهای عضو ، تبعيض عليه زنان را در تمام
اشکال آن ، محکوم می کنند و بی درنگ و با کليه ابزار های مناسب سياست محو تبعيض
زنان موافقت می کنند و آنرا پی گيری می کنند .»
درحالی که افغانستان به عنوان عضوی از جامعه
جهانی هم اعلاميهً جهانی حقوق بشر و هم چند ماه قبل کنوانسيون رفع کليه تبعيض عليه
زنان را امضاء کرده ، ولی مقامات ستره محکمهً دولت انتقالی با ناديده گرفتن اين
اعلاميه ها و کنوانسيون ها و ميثاقهای بين المللی بازهم برضد حقوق زنان فتوا و
فيصله صادر می کند.
متاسفانه تمام احکام اسلام سنتی که مبتنی بر
تفاوت حقوق زنان با مردان است با اعلاميهً جهانی حقوق بشر و کنوانسيون رفع تبعيض
عليه زنان د رتناقض مستقيم قرار دارد. به گفتهً صاحبنظر مسلمان ايرانی داکتر کديور
: « در اسلام تاريخی جنسيت مقدم برانسانيت
است. دراين نظام فکری نمی توان از حقوق ذاتی انسان سخن گفت . بلکه گفته می شود :
بگو اين انسان زن است يا مرد تا آنگاه از حقوق او برايت بگويم. در اسلام سنتی حقوق
مرد و حقوق زن داريم ، اما حقوق انسان يا حقوق بشر نداريم.» ( ماهنامهً آفتاب
شمارهً 27 ، تير 82 )
بنابرين اگر احکام اسلام سنتی معيار حق و
حقوق برای زنان پنداشته شودبايد زنان مسلمان تا ابد در چهار ديواری خانه محصور
بمانند ووسيلهً تمتع مردان باشند و فقط بچه درست کند و بزرگ کند ، در حالی که نياز
عصر و خواست زمان چنين چيزی را رد می کند و نسل امروز را به طغيان عليه سنتهای
کهنه برمی انگيزد.
طورمثال می توان گفت : اين عمل ويدا صمدزی
واکنشی است در برابر تعصبات مذهبی دکانداران دين که از يک دهه بدينسو زندگی را
برای زنان و دختران افغان جهنم ساخته اند. در جوامع اسلامی که افراد از آزادی های
فردی و حقوق عادی خود محروم اند ، برهنه ظاهر شدن برروی ستيژ تماشاچيان و فلم
گيران با لباس شنا معلومدار دراين جوامع تحسينی در پی نخواهد داشت. اما ويدا صمدزی
که با اين عمل شجاعانه خواست بامذهب و تعصبات مذهبی دهن کجی کند و آزادی خود را تبارز دهد، نام خود
را بحيث دومين دختر افغان در مسابقهً ملکهً زبايی جهان ثبت تاريخ نمايد ، چه موفق
بشود يا نشود ، من اين عمل ويدا صمدزی را
اقدامی درجهت ابراز وجود زن افغان در صحنه تلقی می کنم و گامی در جهت مبارزات حق
طلبانه و دادخواهانه زنان افغان در برابر تفکر مرد سالاری ارزيابی می کنم و برای
او و ديگر دختران و زنان افغان موفقيت آرزو می نمايم.