شفیع عیار
۱۴۳۵- یک نخود کله ویک من دستار

برنامه های ویودیویی شفیع عیار

برنامه های تازه
جمهوری پنجم : رزاق مامون

عثمان نجیب : برنامه‌ی های گفتاری گذرگاه
پیام عيدی من به جوانان خراسانی، خردورزی کاربرد اندیشه و گفتار تان باشد‌

دیپلوماسی روز

احمدشاه راستا
برنامه های فیس بوکی و یوتیوب تلویزیونی پندارها و گفتارها

بحث های ویدویویی نبی هیکل
بحث های ویدویویی بیشتر

تلويزيون های افغانی
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا







سنجرغفاری
روسیه از طالبان چی میخواهد؟


مطالعات شرق
بررسی رویکرد و رفتار طالبان در قبال «معاهدات بین‌المللی 


مهرالدین مشید
انزوای نمایشی، همکاری پنهانی: از انکار علنی تا توافق پشت پرده


عثمان نجیب
ریشه‌یابی پیدایش سادات، خواجه، آقا و بار بی‌معنای مذهبی دادن به آنان


بصیر همت
پاپولیزم چیست و پاپولیست ها چگونه سیاستمدارانی اند


الکساندر کنیازوف
افغانستان در معادلات روسیه؛ نگرانی یا فرصت ژئوپلیتیکی


سایت گروه ۱۰۰ مهر
مهندسی جنگ نیابتی: از کابل تا کی‌یف، میراث خونین نئوکان‌ها 


 دکتر امین پرتو
بحران در روابط هند و پاکستان؛ ریشه‌ها و پیامدها


عبدالروف لیوال
احمق پولی امریکا وزرنگی چین


عثمان نجیب
چرا خشونت سیاسی پسا دعوت مهاجران در اروپا و آمریکا؟


پوهندوی دوکتور سیدحسام مل
وقتی سربازان روسی و اوکرایینی به خانه می آیند چه اتفاقی می افتد؟


دکتر بصیر کامجو
گفتاورد های فلسفی وعلمی وانسانی


داکتر غلام محمد دستگیر
م. نبی هیکل


پوهندوی دوکتور سیدحسام مل
د یوی معاملی قیمت او یا توله لویدیز اسیا کی د جگری قیمت؟


بصیر دهزاد
مسئولیت اخلاقی رسانه ئی  در دفاع مشترک از روشنگری ، حقوق و آزادیهای مدنی جامعه کنونی ما


خوشه چین
خانۀ ما


جنرال عبدالواحد خرم
آغاز دشمنی هند و پاکستان از کجا شروع شد؟


سمیرا محمدی
بلوچ‌ها نیروی نیابتی هند یا متحد منطقه‌ای طالبان؟


عثمان نجیب
چرا خراسان سوته مسلمان نی‌ست؟


پوهندوی دوکتور سیدحسام مل
ترامپ در مذاکرات با ایران می تواند به پیروزی سه گانه دست یابد


مطالعات شرق
گوادر: فرصت‌ها و چالش‌های کریدور اقتصادی چین و پاکستان 


مهرالدین مشید
روز جهانی مطبوعات و روزگار آشفته و نابسامان روزنامه‌نگاری در افغانستان


م. نبی هیکل
معمای مبدآ / منشاء حیات


پوهندوی دوکتور سیدحسام مل
برتری طلبی صهیونیستی و قتل بی گناهان




Dr. Basir Kamjo : Philosophical, scientific, and humanitarian discourses


الحاج عبدالواحد سيدی
اسلام از سپیده دم تا ایندم : سلسله های طریقت چهار گانه


محمد قاسم آسمایی
نشترهستی، خاطرات یک جراح»






 
 

 

 

 

سه شنبه ۱۶ ثور ۱۴۰۴ خورشیدی برابر با ۶ می  ۲۰۲۵ میلادی

 

شکست ترامپ در برابر طالبان؛ تجربه افغانستان در اوکراین تکرار می‌شود؟

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در افغانستان در برابر طالبان با شکست تاریخی مواجه و تسلیم شد.او، در کاراز انتخاباتی‌اش قبل از رسیدن به صندلی ریاست جمهوری برای بار دوم، وعده داد که جنگ اوکراین را فقط در ظرف ۲۴ ساعت پس از به قدرت رسیدنش پایان می‌دهد اما اکنون با گذشت بیش از ۱۰۰ روز از ریاست جمهوری او، این وعده محقق نشده است.ناظران به این باور هستند که سرنوشت مشابه افغانستان برای اوکراین دور از انتظار نخواهد بود.

به گزارش ایراف، باب کوسترا، دو دور معاون فرماندار جمهوری‌خواه ایلینوی و قانون‌گذار ایالتی آمریکا، با انتشار تحلیلی در نشریه dailygazette به این موضوع پرداخته است.

در این مقاله تحلیلی که باب کوسترا در تاریخ ۱ مه ۲۰۲۵ منتشر کرده، او به شدت از عملکرد دونالد ترامپ در قبال جنگ افغانستان و همچنین وعده‌های او درباره پایان دادن به جنگ اوکراین انتقاد می‌کند.

نویسنده خاطرنشان کرده، وعده کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ مبنی بر پایان دادن به جنگ اوکراین ظرف ۲۴ ساعت پس از انتخاب، حالا با گذشت ۱۰۰ روز اول ریاست جمهوری‌اش، پوچ و بی‌اساس از آب درآمده است. یک روز، او علت جنگ را به گردن اوکراین می‌اندازد و روز دیگر، پس از حمله موشک بالستیک روسیه به شهر سومی که در روز یکشنبه بیش از ۳۰ کشته و بیش از ۸۰ زخمی بر جای گذاشت، سرانجام ولادیمیر پوتین را مورد انتقاد قرار می‌دهد.

به گفته کوسترا، پس از انتقاد ترامپ از دوست همیشگی‌اش، پوتین خواستار آتش‌بس سه‌روزه در اوایل ماه مه شد؛ حرکتی که روزنه‌ای از امید برای مذاکرات صلح باز کرد، اما نه به اندازه‌ای که نشانی از آتش‌بس دائمی باشد؛ و آن هم از سوی رهبری زیرک و فریبکار مانند پوتین که تاکنون ترامپ را مثل یک ساز در دست گرفته و نواخته است.

یکی از شروط ترامپ برای حمایت از استقلال اوکراین و پایان دادن به جنگ، دریافت امتیازی در زمینه منابع معدنی از رئیس‌جمهور ولادیمیر زلنسکی است. ترامپ حتی با درخواست زلنسکی برای توافق امنیتی با آمریکا در قالب این معامله نیز موافقت نکرد. اینجا شاهد رئیس‌جمهوری هستیم که تصمیم‌گیری‌هایش بیشتر بر اساس منفعت شخصی و نمایش “هنر معامله‌گری” استوار است تا اصول اخلاقی یا منافع ملی. کتابی که با عنوان هنر معامله منتشر کرد، ابزاری بود برای فریب رای‌دهندگان ساده‌لوح طرفدار “مگا” و رأی‌دهندگان مستقل، تا باور کنند او چیزی فراتر از یک تاجر ورشکسته است که چندین بار اعلام ورشکستگی کرده است.

این تحلیلگر نگاشته: در تحلیل‌ها و گزارش‌های مربوط به خروج آمریکا از افغانستان در سال ۲۰۲۱، استراتژی ناکام ترامپ و مذاکره‌کنندگانش که کاملاً به سود طالبان تمام شد، اغلب نادیده گرفته شده است. او در این مذاکرات مغلوب شد.برای پنهان کردن آن، به سادگی تقصیر را به گردن جو بایدن انداخت؛ کسی که البته مسئولیت زیادی در مدیریت ضعیف و آشوب‌زده تخلیه نیروها داشت. اما پیش از آن‌که بایدن در سال ۲۰۲۱ قدرت را در دست گیرد، ترامپ و تیمش بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ در مذاکرات صلح با طالبان توافقنامه دوحه را تأیید کردند؛ توافقی که چارچوب تعاملات میان آمریکا و طالبان در روند خروج آمریکا از افغانستان پس از یک مأموریت ۲۰ ساله ناموفق را تعیین کرد.

بر بنیاد تحلیل کوسترا؛ لیسا کرتیس، که در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ به‌عنوان معاون رئیس‌جمهور و مدیر ارشد شورای امنیت ملی در امور آسیای جنوبی و مرکزی فعالیت می‌کرد، در مقاله‌ای برای اندیشکده محافظه‌کار هوور، خطاهای ترامپ را که خودش هرگز به آن‌ها اعتراف نمی‌کند، بررسی کرده است. مقاله‌ای با عنوان «چگونه توافقنامه دوحه شکست آمریکا در افغانستان را تضمین کرد» به‌وضوح نشان می‌دهد که ترامپ در سال ۲۰۲۰ مسیر خروج تحقیرآمیز آمریکا و حاکمیت سخت‌گیرانه و مطلق طالبان را هموار کرد.

به گفته کرتیس، نخستین اشتباه دولت ترامپ این بود که دولت افغانستان را از مذاکرات صلح کنار گذاشت؛ اشتباهی که ترامپ اکنون نیز با تلاش برای دور زدن زلنسکی در مذاکرات صلح اوکراین تکرار کرده است.

اشتباه دوم زمانی رخ داد که طالبان در حین مذاکرات صلح، با انفجار خودرو بمب‌گذاری‌شده در پایگاه هوایی بگرام، که در آن زمان در اختیار آمریکا بود، دو افغان را کشت و ۸۰ نفر را زخمی کرد. کرتیس می‌گوید اینجا نقطه‌ای بود که باید مذاکرات متوقف می‌شد تا طالبان جدیت آمریکا در برابر چنین حملاتی را درک کند. اما ترامپ مذاکرات را متوقف نکرد.

برای بدتر شدن ماجرا، طالبان یک گروگان آمریکایی گرفت؛ موردی که باز هم می‌بایست مذاکرات را متوقف می‌کرد. اما ترامپ یک ماه بعد توافق دوحه را امضا کرد ـ کاری که کرتیس آن را “نشانه‌ای نهایی از ضعف و بی‌عرضگی آمریکا” می‌نامد. سومین اشتباه، به گفته کرتیس، دادن همه امتیازات به طالبان بدون دریافت هیچ‌گونه امتیازی در مقابل بود. استراتژی دوحه ترامپ، دولت افغانستان را وادار کرد ۵۰۰۰ زندانی طالبان را آزاد کند؛ زندانیانی که به طالبان پیوستند و به خشونت در این کشور جنگ‌زده دامن زدند. یکی از این زندانیان سه سرباز استرالیایی را کشته بود.

نخست‌وزیر استرالیا از ترامپ درخواست کرد که از آزاد کردن این فرد صرف‌نظر کند، اما ترامپ این درخواست را نادیده گرفت.

مذاکره‌کنندگان ترامپ مدعی شدند که موفق شده‌اند طالبان را به قطع ارتباط با القاعده متعهد کنند، اما کرتیس می‌گوید این تعهد، وعده‌ای بی‌اساس و با زبانی مبهم و بی‌معنا بود. او معتقد است ترامپ و بایدن هر دو میزان آسیب توافق دوحه به ساختار دولت افغانستان و شکاف در میان نخبگان سیاسی این کشور را دست‌کم گرفتند. زمانی که بایدن در سال ۲۰۲۱ به قدرت رسید، می‌توانست مسیر مذاکرات صلح را تغییر دهد، اما تصمیم گرفت به توافقی که ترامپ بد امضا کرده بود، پایبند بماند.

کوسترا در ادامه افزوده: عملکرد بایدن را به تاریخ‌نگاران واگذار می‌کنیم، اما ناتوانی ترامپ در مذاکره با طالبان نشان می‌دهد که او چگونه ممکن است بخواهد به جنگ روسیه علیه اوکراین پایان دهد. با توجه به شکست او در افغانستان، بهتر است امیدوار باشیم که در زمان مذاکرات صلح، ترامپ در زمین گلف مارالاگو باشد؛ جایی که تنها آسیبی که می‌تواند بزند، به توپ گلف است.

 

انگیزه‌های مسکو برای گسترش تعامل با کابل؛ از مهار تهدید تا تثبیت جایگاه منطقه‌ای

تحولات اخیر در روابط روسیه و طالبان بیانگر چرخشی مهم در سیاست منطقه‌ای مسکو است؛ چرخشی که نه از سر نزدیکی ایدئولوژیک، بلکه بر مبنای تهدید مشترک و محاسبات واقع‌ گرایانه صورت گرفته است.

به گزارش ایراف، نشریه پالیسی سیرکل با انتشار مقاله‌ای نگاشته است که مهم‌ترین عامل نزدیکی روسیه به طالبان، تهدید فزاینده‌ی داعش شاخه خراسان است، گروهی که مسئولیت حمله مرگبار مارس ۲۰۲۴ به سالن کنسرت کروکوس در مسکو را برعهده گرفت، حمله‌ای که ۱۴۵ کشته برجای گذاشت.

این نشریه ادعا کرده است که داعش خراسان در افغانستان حضور دارد و بارها منافع روسیه، از جمله سفارت این کشور در کابل، را هدف قرار داده است.

در چنین شرایطی، طالبان و روسیه به‌صورت ضمنی در یک جبهه قرار گرفته‌اند، هر دو گروه داعش را دشمن مستقیم خود می‌ دانند.

در همین راستا، ضمیر کابلوف، نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان، تصریح کرده است که «داعش دشمن مشترک ماست

این موضع‌‌گیری، هم‌راستا با تلاش‌‌های پیشین برای همکاری‌‌های اطلاعاتی میان دو طرف از سال ۲۰۱۵ به این‌سو، اکنون شکل رسمی‌‌تری به خود گرفته است.

از سوی دیگر، به باور نویسنده این تحلیل؛ زمینه‌های اقتصادی نیز در حال تقویت این رابطه هستند. افغانستان در سال گذشته بیش از ۲۷۵ هزار تُن گاز مایع از روسیه وارد کرد که ارزشی بالغ بر ۱۳۲ میلیون دلار داشته و اکنون یکی از مشتریان اصلی آرد روسیه نیز محسوب می‌شود.

در کنار این، رایزنی‌هایی درباره همکاری در حوزه معادن، انرژی و زیرساخت در حال انجام است‌.

این تعاملات می‌تواند بخشی از بحران انسانی و اقتصادی افغانستان را کاهش دهد و در عین حال جایگاه روسیه در منطقه را تقویت کند.

اما این رویکرد روسیه بدون بستر ژئوپولیتیکی قابل درک نیست.

با خروج نیروهای ناتو از افغانستان، خلأ قدرتی در منطقه ایجاد شده که رقابت برای پر کردن آن در جریان است. روسیه تلاش دارد با نزدیکی به طالبان، مانع از ورود بازیگران نظامی بیگانه به این خلا شود و خود را به عنوان ضامن ثبات معرفی کند.

سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، نسبت به بازگشت تجهیزات و نیروهای ناتو به افغانستان هشدار داده و آن را “بمب ساعتی” دانسته است.

در مقاله نشریه پالیسی سیرکل آمده است که از نظر تاریخی، این سیاست چرخشی آشکار نسبت به دوران جنگ سرد است، زمانی که روسیه از ائتلاف شمال در برابر طالبان حمایت می‌ کرد.

اما در دنیای امروز، مقابله با تروریسم فراملی اولویتی فراتر از مرزبندی‌ های گذشته یافته است. از این‌ رو، رویکرد “تعامل محتاطانه” دربرابر “انزوای ایدئولوژیک” در حال شکل‌ گیری است.

این تغییر صرفاً محدود به روسیه نیست. کشورهای منطقه، از جمله چین، ایران و جمهوری‌ های آسیای مرکزی نیز در حال برقراری ارتباطاتی عملی با طالبان هستند.

به‌طور مثال، معاون نخست‌ وزیر قزاقستان اخیراً به کابل سفر کرده تا درباره همکاری‌‌های تجاری رایزنی کند. این روند، البته به معنای به‌رسمیت‌ شناسی طالبان نیست، بلکه بیشتر نوعی پذیرش واقعیت سیاسی افغانستان کنونی است.

با این حال، روسیه هنوز حکومت طالبان را به‌ رسمیت نشناخته و به تحریم‌های سازمان ملل علیه اعضای آن پایبند است، اما در عمل مسیر همکاری عملی و حساب‌ شده را در پیش گرفته است.

این تعامل، محصول “واقع‌گرایی استراتژیک” است، تلاشی برای مهار تهدید، حفظ منافع ملی و تثبیت جایگاه منطقه‌‌ای در دورانی پرمخاطره و متغیر.

 

واکنش‌ها به طرح اخراج پشتون‌ها از سوییس؛ «همه پشتون‌ها طالب نیستند»

اندپندنت فارسی : گزارشی افشاشده‌ از اسناد داخلی دولت سوییس درباره طرح احتمالی اخراج شهروندان افغانستان بر اساس وابستگی قومی، واکنش‌های گسترده‌ای را در فضای سیاسی و مدنی افغانستان به‌ دنبال داشته است.

بر اساس این گزارش که نخستین‌بار روزنامه زوریخ نویه‌سایتونگ روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشت منتشر کرد، مقام‌های اداره فدرال مهاجرت سوییس در پاییز ۲۰۲۴ پیشنهاد دادند که پشتون‌ها، به‌عنوان بزرگ‌ترین قوم افغانستان و از دید آنان «کم‌خطرترین گروه قومی در افغانستان تحت سلطه طالبان»، در اولویت بازگشت اجباری به افغانستان قرار گیرند.

در بخشی از این سند آمده که «با توجه به حملات تروریستی اخیر در آلمان، بررسی تغییراتی در سیاست پناهندگی، از جمله اخراج بر اساس معیارهای قومی، نباید منتفی دانسته شود» و در ادامه تصریح می‌کند که «اخراج پشتون‌ها می‌تواند آغازگر یک راهبرد سیاسی جدید برای بازگرداندن گسترده افغان‌ها باشد».

این روزنامه سوییسی نوشت که ایده اصلی این است که افغان‌هایی که با طالبان از یک قوم‌اند، در صورت بازگردانده شدن به افغانستان ممکن است کمتر از سایر اقوام در معرض خطر قرار داشته باشند و استدلال می‌کند: «پشتون‌ها بزرگ‌ترین گروه قومی در افغانستان‌اند و طالبان بیشتر اعضایشان را از میان آن‌ها جذب کرده‌اند.»

طالبان در سال ۱۹۹۴ از میان گروهی از روحانیون و دانش‌آموزان مدارس دینی قندهار که شهری عموما پشتون‌نشین است، شکل گرفت و به‌تدریج از میان دیگر اقوام نیز نیرو جذب کرد. با وجودی که در حاکمیت کنونی طالبان، افرادی از اقوام تاجیک، ازبک، ترکمن، بلوچ و هزاره در ساختار رژیم این گروه حضور دارند، سازمان ملل متحد در گزارش‌هایی از وضعیت افغانستان، حکومت این گروه را «مردانه و پشتون‌محور» توصیف کرده است.

هرچند طرح دولت سوییس برای اولویت دادن به پشتون‌ها در روند اخراج مهاجران هنوز رسما اعلام یا تایید نشده، بازتاب این گزارش واکنش‌ شدید کنشگران، چهره‌های دانشگاهی و نهادهای سیاسی افغانستان را به‌دنبال داشته است.

روند سبز به رهبری امرالله صالح، معاون نخست دولت پیشین افغانستان، در بیانیه‌ای اعلام کرد: «پشتون‌ها را با طالبان یکی ندانید. همه پشتون‌ها عضو گروه هبت‌الله نیستند و از تداوم جهالت و تعصب طالبانی حمایت نمی‌کنند.» این بیانیه تاکید می‌کند که پشتون‌ها هم در مبارزه علیه طالبان قربانی‌های بسیاری داده‌اند و نامیدن پشتون‌های افغانستان با نام غیررسمی «طالب» اقدامی نادرست، خطرناک و به نفع طالبان است.

روند سبز افزود: «این سوءاستفاده نه‌تنها زمینه‌ مشروعیت‌بخشی به گفتگو با طالبان را با کشورهای اروپایی فراهم خواهد کرد، بلکه آنان را به‌عنوان تنها نماینده سیاسی قوم بزرگ پشتون معرفی می‌کند، که پیامدی فاجعه‌بار برای آینده افغانستان خواهد بود.»

صالح از کشورهای اروپایی و مهاجرپذیر خواست که «روایت‌های فردی آوارگان افغان را با دقت گوش کنند» و هویت قومی را از رفتار سیاسی جدا بدانند.

امین احمدی، رئیس پیشین دانشگاه ابن‌سینا و عضو سابق هیئت مذاکره‌کننده با طالبان در دوحه، نیز در واکنشی گفت اگر دولت سوییس چنین اقدامی انجام دهد، مصداق قضاوت و پیشداوری بر اساس قومیت است و به نتیجه‌ای نخواهد رسید.

او در ادامه تاکید کرد که هزاره‌ها نیز قربانی همین نوع از داوری‌ها شده‌اند و باید به اصول عدالت پایبند بود؛ چنانچه برخی عناصر پشتون‌تبار در خارج از افغانستان نیز چنین قضاوت‌هایی را در مورد هزاره‌ها دارند.

در همین حال سفارت افغانستان در ژنو در بیانیه‌ای رسمی اعلام کرد که از انتشار این گزارش مطلع است و موضوع را از مقام‌های اداره مهاجرت سوییس پیگیری کرده است. در این بیانیه آمده: «در مطبوعات و فضای اجتماعی اخباری مبنی بر اینکه دولت سوییس شهروندان پشتون افغانستان را بر اساس قومیتشان راحت‌تر قابل‌اخراج و در افغانستان تحت سلطه طالبان کمتر در معرض خطرند، منتشر شده است. سفارت و نمایندگی دائمی موضوع را با مسئولان مربوطه اداره مهاجرت مطرح کرده و منتظر پاسخ رسمی آن‌ها است.»

سفارت افغانستان تاکید کرد که سوییس پس از تسلط طالبان، روند اخراج افغان‌ها را جز در مورد مجرمانی که به‌کرات مرتکب جرم شده‌اند، متوقف کرد و هیچ سیاست رسمی مبتنی بر قومیت هم در جریان نیست، زیرا هرگونه اقدام به اخراج مهاجران افغان بر اساس قومیت مخالف کنوانسیون‌های مهاجرت و حقوق بشر خواهد بود.

پیامد نقش افغان‌ها در حوادث تروریستی در اروپا

این رویکرد در سوییس پس از چندین مورد حمله خونین پناهجویان افغان به مردم عادی در آلمان شکل گرفت. در مه ۲۰۲۴، سلیمان عطایی، یک مرد افغان ساکن مانهایم، با چاقو به یک تجمع سیاسی حمله کرد. او یک افسر پلیس را به قتل رساند و دست‌کم پنج تن دیگر را زخمی کرد. در فوریه ۲۰۲۵ نیز یک جوان افغان با خودرو به تظاهراتی در مونیخ حمله کرد که به کشته‌ شدن یک زن و فرزندش منجر شد.

هر دو این حمله‌کنندگان پناهنده بودند و از آلمان اقامت گرفته بودند. این حوادث فشار بر سیاست‌گذاران اروپایی را برای بازنگری در سیاست‌های پذیرش درخواست پناهندگی افزایش داد. در دو سال اخیر در اتریش، فرانسه، سوئد، ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و شماری دیگر از کشورها هم چندین مهاجر افغان به اتهام عضویت در گروه‌های تروریستی از جمله داعش خراسان بازداشت شده‌اند.

پس از این حوادث، آلمان در دو مرحله ده‌ها پناهجوی افغان را که به اتهام سرقت، تجاوز جنسی، خشونت و تهدید علیه امنیت عمومی زندانی بودند، به کابل اخراج کرد. مقام‌های آلمان گفتگوهایی را هم با دولت ازبکستان آغاز کردند تا زمینه اخراج مهاجران غیرقانونی افغان را به مکان امن در نزدیکی افغانستان فراهم کنند. به دنبال این اقدام آلمان، اتریش نیز از تسریع تلاش‌ها برای اخراج مهاجران افغان که غیرقانونی در این کشور زندگی می‌کنند، خبر داد.

 

پیامدهای ماموریت افغانستان برای شاهزاده انگلیسی: القاعده و نئونازی‌ها تهدیدم می‌کنند

دومین فرزند پادشاه انگلیس اخیراً در بیانیه‌ای اظهار داشته است که به دلیل حضور نظامی‌اش در افغانستان، او و خانواده‌اش با تهدیدات امنیتی جدی از سوی گروه‌های افراطی، از جمله القاعده، مواجه هستند.

به گزارش ایراف، شاهزاده هری که به مدت یک دهه در ارتش انگلیس خدمت کرده و دو بار به افغانستان اعزام شده، اعلام کرده است که در سال‌های اخیر، تهدیدات علیه او و خانواده‌اش از سوی گروه‌های نئونازی و افراط‌گرای دیگر شدت یافته است.

به گفته او دو ماموریتش در افغانستان و پوشش رسانه‌ای گسترده، موجب افزایش این تهدیدات شده است.

شاهزاده هری که در سال ۲۰۲۰ به همراه همسرش از وظایف سلطنتی کناره‌گیری کرده و به ایالات متحده مهاجرت کرده، اعلام کرد که به دلیل این تهدیدات امنیتی، قصد دارد که به وزارت کشور انگلستان نامه‌نگاری و درخواست حفاظت کامل از پلیس را مطرح کند.

با این حال، او تأکید کرده است که همچنان قصد دارد به انگلستان برود تا فرزندانش با فرهنگ و هویت این کشور آشنا شوند.

در حالی که شاهزاده هری در تلاش است تا روابطش با خانواده سلطنتی را بهبود بخشد، منابع گزارش می‌دهند که این روابط همچنان پرتنش باقی مانده است.

این در حالیست که شاهزاده هری با اشاره به تهدیدات امنیتی ناشی از دوران حضورش در افغانستان، به خوبی نشان می‌دهد که نظامیان پیشین که در مرکز توجه رسانه ها هستند تا چه حد ممکن است مورد تهدید گروه های افراطی قرار بگیرند.

از طرف دیگر، روابط پیچیده او با کاخ سلطنتی همچنان نشان‌دهنده کشمکش‌های درونی و فشارهای وارده بر خانواده سلطنتی است.

شاهزاده هری، که در سال ۲۰۲۰ از وظایف رسمی سلطنتی کناره‌گیری کرد و همراه با همسرش مگان مارکل و فرزندان شان به کالیفرنیا نقل مکان کرد، با کاهش سطح حفاظت دولتی مواجه شد. او و خانواده‌اش اکنون در عمارتی مجلل در کالیفرنیا زندگی می‌کنند.

هری در کتاب خاطراتش، که در ۱۰ ژانویه ۲۰۲۳ منتشر شد، نوشت که طی خدمت نظامی‌اش در افغانستان، در یک حمله هوایی ۲۵ عضو طالبان را کشته است.

 

فرصتی برای پیگیری حقابه هریرود

کاهش آب ورودی به سد دوستی می‌تواند امنیت آبی کشورهای پایین‌دست و از جمله امنیت آب آشامیدنی دومین شهر بزرگ ایران یعنی مشهد را با خطرات جدی مواجه سازد.

در جریان سفر یک هیئت بلندپایهٔ طالبان به ترکمنستان در اسفندماه گذشته بر گفت‌وگوهای دوجانبه و لزوم همکاری عمیق‌تر در زمینهٔ مدیریت منابع آب بین طرفین تأکید شد. طرف ترکمنستانی در این دیدار خاطرنشان کرد که استفادهٔ منطقی از منابع آب در منطقه باید بر اساس هنجارهای شناخته‌شدهٔ عمومی حقوق بین‌الملل ناظر بر رژیم مصرف آب در رودخانه‌های فرامرزی، آبراه‌ها و دریاچه‌های مرزی انجام شود.

البته نگرانی عمدهٔ طرف ترکمنستانی در زمینهٔ منابع آب مشترک با افغانستان، همچون دیگر کشورهای آسیای مرکزی، عموماً مربوط به رودخانهٔ آمودریا (جیحون) در شمال افغانستان و ترکمنستان و جنوب تاجیکستان و ازبکستان است؛ چراکه کانال قوش‌تپه که جهت انحراف بخشی از آب آمودریا به افغانستان از سوی طالبان در حال احداث است، پس از بهره‌برداری می‌تواند تا حدود ۲۰ درصد از آب این رودخانه را منحرف کند.

شایان توجه است که روند خشک‌شدن دریاچهٔ آرال به‌عنوان ریزشگاه نهایی آب رودخانه‌های آمودریا و «سیردریا» به‌دلیل سیاست‌های توسعه‌محور شوروی که مبتنی بر توسعهٔ بی‌ضابطهٔ کشاورزی و به‌ویژه تولید پنبه در آسیای مرکزی بود، از اواخر دههٔ ۱۹۸۰ شروع شد و نهایتاً در دههٔ ۲۰۰۰ بخش عمده‌ای از سطح این دریاچه خشک شد. با توجه به سموم شیمیایی استفاده‌شده در مزارع حوضهٔ دریاچهٔ آرال که نهایتاً در کف این دریاچه ته‌نشین شده‌اند، سطح خشک‌شدهٔ دریاچهٔ آرال در اثر وزش باد و طوفان، گسترهٔ وسیعی از سطح کشورهای آسیای مرکزی و حتی بعضاً خراسان ایران را با توفان‌های نمکی و سمی تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. بدین ترتیب، هرگونه تغییر در رژیم آبی حوضهٔ آمودریا می‌تواند علاوه‌بر ترکمنستان، بر ازبکستان، قزاقستان و حتی ایران نیز اثرات منفی داشته باشد.

کشورهای آسیای مرکزی با درک و لمس خطرات و پیامدهای خشک‌شدن دریاچهٔ آرال، پس از فروپاشی شوروی از طریق برگزاری نشست‌های مشترک و همچنین ایجاد برخی سازوکارها و نهادهای منطقه‌ای یا زیرنظر سازمان‌های بین‌المللی، درصدد کاهش اثرات مخرب این پدیده برآمده‌اند. البته با توجه به اینکه افغانستان در دهه‌های اخیر با حملهٔ شوروی و آمریکا و همچنین جنگ‌های داخلی مواجه بود، فرصت بهره‌برداری از حقابهٔ خود از آمودریا یا حضور در مذاکرات و توافق‌های آبی مربوطه را نداشت و به‌همین دلیل است که ایجاد کانال قوش‌تپه را حق خود می‌داند؛ مخصوصاً با توجه به اینکه در بالادست این رودخانه قرار دارد و بخش مهمی از آب آن را تأمین می‌کند.

موضوع تعیین حقابه‌های مشترک می‌تواند در قالب دیپلماسی آب بین کشورهای ساحلی منابع آب مشترک پیگیری شود. همسایگان شمالی افغانستان در حوضهٔ رودخانهٔ آمودریا نیز هرچند تاکنون با جدیت، پیگیر مذاکرات آبی با طالبان بوده‌اند، اما از لفاظی‌های خصمانه و تهدید خودداری کرده‌اند. در همین راستا در شهریورماه گذشته، «شوکت میرضیایف»، رئیس‌جمهور ازبکستان در مورد اینکه چگونه کانال قوش‌تپه می‌تواند به تغییر اساسی رژیم آب و پایداری زیست‌محیطی در آسیای مرکزی منجر شود، صحبت کرد. وی سپس پیشنهاد داد که نمایندگان هیئت حاکمهٔ افغانستان نیز در گفت‌وگوهای منطقه‌ای در مورد استفاده از منابع آب مشترک مشارکت داشته باشند.

بیانیهٔ اخیر ترکمنستان نیز در راستای دیپلماسی آب و پرهیز از تنش یا مناقشهٔ آبی است. عشق‌آباد با لحنی ملایم به تلاش برای همکاری‌های فنی بیشتر، رویکردی دانش‌پایه برای برداشت آب از رودخانه‌های فرامرزی، استفاده از متخصصان بسیار ماهر جهت مدیریت مناسب منابع آب و اصل حسن همجواری برای تأمین منافع همهٔ کشورهای ساحلی آب‌های مشترک توصیه کرده است.

هرچند وزارت امور خارجه ترکمنستان از فضای دوستانه و سازندهٔ دیدار با هیئت افغانستانی سخن گفته است، اما این صمیمیت تاکنون نتوانسته پیشرفت پروژهٔ کانال قوش‌تپه را آهسته کند. تا جایی‌که در اسفندماه گذشته، یکی از رسانه‌های افغانستان گزارش داد مرحلهٔ دوم اجرای این پروژه نیز آغاز شده است. بر این اساس، ۱۹۸ کیلومتر کانال در مرحلهٔ اول حفاری شده است و ۱۷۷ کیلومتر دیگر نیز طی یک دورهٔ یک‌ساله تکمیل خواهد شد.

یکی از اهداف افغانستان از تکمیل کانال قوش‌تپه و گسترش اراضی کشاورزی در حوضهٔ آمودریا، خودکفایی این کشور در تولید گندم اعلام شده است. خودکفایی افغانستان در تولید غلات می‌تواند صادرات غلات از دیگر کشورهای مشترک در حوضهٔ دریاچه آرال از جمله قزاقستان به این کشور را متوقف کند. تا جایی‌که قزاقستان جهت تسهیل صادرات غلات به افغانستان، ساخت ترمینال غلات در مرز شرقی ترکمنستان را خواستار شده است و در این راستا، ساخت یک سیلوی ذخیره‌سازی به ظرفیت ۱۰۰ هزار تن غلات در مرز ترکمنستان و افغانستان برنامه‌ریزی شده است. در نتیجه، تکمیل کانال قوش‌تپه باعث خواهد شد کشورهای آسیای مرکزی علاوه‌بر تحمل آثار مخرب محیط زیستی خشک‌شدن دریاچهٔ آرال یا حتی کاهش آب کشاورزی، با کاهش درآمدهای ناشی از صادرات نیز مواجه شوند.

هرچند بهره‌برداری از منابع آب مشترک در آمودریا، حق طبیعی افغانستان به‌عنوان یک کشور در ساحل این رودخانه است، اما با توجه به شرایط وخیم محیط زیستی حوضهٔ آرال، می‌توان در چارچوب دیپلماسی آب و پس از تعیین حقابهٔ کشورهای ساحلی، از طریق خرید حقابهٔ افغانستان یا روش‌های دیگر، جلوی انحراف آب بیشتر از این رودخانه را گرفت. به‌عنوان مثال، کشورهای آسیای مرکزی که صادرات غلات به افغانستان را انجام می‌دهند، می‌توانند در ازای عدم توسعهٔ کشاورزی در بخش افغانستانی حوضهٔ آمودریا، بهای کمتری بابت غلات صادراتی خود به این کشور دریافت کنند یا در حوزهٔ مدیریت منابع آب آن مشارکت و یاری کنند.

رودخانهٔ هریرود دیگر رودخانهٔ مشترک بین افغانستان و آسیای مرکزی است که برخی پروژه‌های آبی در بالادست آن و از سوی طالبان در حال پیگیری هستند. این رودخانه که از خاک افغانستان سرچشمه می‌گیرد، در ادامهٔ مسیر خود، مرز مشترک ایران-افغانستان و ایران-ترکمنستان را تشکیل می‌دهد و نهایتاً وارد خاک ترکمنستان می‌شود. ایران و ترکمنستان در سال ۱۳۸۴ سد دوستی را در مرز مشترک دو کشور و بر روی هریرود به بهره‌برداری رساندند. با توجه به اینکه افغانستان در بالادست این سد قرار گرفته و در توافق‌های آبی دو کشور پایین‌دستی حضور نداشته است، به‌صورت یک‌جانبه اقدام به احداث سدهای «سلما»، «کبکان» و «پاشدان» در بالادست این رودخانه کرده است.

کاهش آب ورودی به سد دوستی می‌تواند امنیت آبی کشورهای پایین‌دست و از جمله امنیت آب آشامیدنی دومین شهر بزرگ ایران یعنی مشهد را با خطرات جدی مواجه سازد. در همین راستا، «حسین امیرعبداللهیان»، وزیر امور خارجه ایران در سفر چندی پیش خود به ترکمنستان به رایزنی‌های صورت‌گرفته دربارهٔ موضوع حقابهٔ ایران و ترکمنستان از سد دوستی که تحت‌تأثیر پروژه‌های آبی افغانستان قرار دارد، اشاره کرد. وی همچنین از تشکیل کمیته‌ای خبر داد که در این رابطه تلاش‌های جدی انجام خواهد داد تا اقدامات خارج از حوزهٔ اختیارات تهران و عشق‌آباد تأثیری در حقابهٔ ایران و ترکمنستان در سد دوستی بر جای نگذارد.

با توجه به اینکه پروژهٔ انحراف آب آمودریا به داخل افغانستان و احداث کانال قوش‌تپه تأثیرات به‌مراتب وخیم‌تر و گسترده‌تری بر محیط زیست منطقه دارد و حداقل چهار کشور منطقه با اثرات مخرب آن مواجه خواهند بود و به‌صورت جدی پیگیر این موضوع هستند؛ و با عنایت به اینکه طرف ترکمنستانی در پیگیری موضوع آب‌های مشترک با افغانستان، تمامی این منابع را مدنظر قرار داده و صرفاً بر آمودریا تأکید ندارد، در نتیجه، ایران می‌تواند از این ظرفیت موجود برای پیگیری حقابهٔ خود از هریرود استفاده کند.

بدین ترتیب، موضوع هریرود نیز می‌تواند در قالب دیپلماسی آب بین افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی پیگیری شود و حتی ایران هم در این مذاکرات شرکت کند؛ چراکه علاوه‌بر آثار مخرب محیط‌زیستی خشک‌شدن دریاچهٔ آرال که بعضاً ایران را هم دربرمی‌گیرد، باید توجه داشت که پس از احداث کانال قره‌قوم (که آب آمودریا را به‌سمت جنوب ترکمنستان منحرف می‌کند)، حوضهٔ رودخانهٔ هریرود که این کانال از آن عبور می‌کند نیز بعضاً زیرحوضهٔ دریاچهٔ آرال به حساب می‌آید و در نتیجه، ایران نیز در کنار پنج کشور آسیای مرکزی و افغانستان، هفتمین کشور ساحلی حوضهٔ دریاچه آرال به شمار می‌رود.

 لینک کوتاهhttps://www.iras.ir/?p=10299

 

 

سفر هیئت طالبان به قطر برای همکاری در مبارزه با مواد مخدر

هیئتی به ریاست معاون مبارزه با مواد مخدر وزارت کشور حکومت طالبان به دعوت رسمی دولت قطر به دوحه سفر کرده است تا درباره گسترش همکاری‌ها در زمینه مبارزه با مواد مخدر گفتگو کند.

به گزارش  خبرگزاری تسنیم، وزارت کشور حکومت طالبان اعلام کرد که یک هیئت بلندپایه به ریاست «عبدالحق آخوند» معاون مبارزه با مواد مخدر این وزارت به دعوت رسمی دولت قطر به دوحه سفر کرده است.

هدف این سفر، گفتگو با مقام‌های قطری در زمینه تلاش‌های مشترک برای کنترل مواد مخدر و گسترش همکاری‌های دوجانبه عنوان شده است.

 وزارت کشور حکومت طالبان در بیانیه‌ای از جزئیات بیشتر دیدارها و توافقات احتمالی ارائه نکرده است.

قطر در سال‌های اخیر نقش مهمی در تسهیل گفتگوهای بین‌الافغانی و مذاکرات طالبان داشته است.

«امیرخان متقی» وزیر خارجه طالبان هفته گذشته در دیدار با «محمد بن عبدالعزیز الخلیفی» وزیر خارجه قطر، زمینه‌های توسعه روابط دوجانبه، گسترش همکاری‌ها و مسائل منطقه‌ای را بررسی و بر ایجاد یک مکانیسم تماس منظم تأکید کرد.

متقی در این دیدار با ابراز امیدواری از ارتقای سطح روابط دیپلماتیک و توسعه همکاری دو کشور در آینده نزدیک، روابط کابل و دوحه را مثبت ارزیابی کرد.

محمد بن عبدالعزیز الخلیفی نیز روابط دو کشور را نزدیک توصیف کرد و اظهار داشت: برای پیگیری مؤثرتر امور، ایجاد یک مکانیسم تماس منظم بین وزارتخانه‌های امور خارجه دو کشور ضروری است.

 

تحلیل فرصت‌های تجاری ایران و افغانستان، شراکتی راهبردی برای ثبات منطقه‌‌ای

پیام باقری، نایب رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران به تازگی گفته است که تقویت همکاری اقتصادی بین ایران و افغانستان به ثبات منطقه‌ای کمک کرده و چارچوبی برای مشارکت‌های پایدار ایجاد خواهد کرد.

به گزارش ایراف، در پی افزایش محسوس تعاملات اقتصادی میان ایران و افغانستان، مقامات دو کشور بر توسعه شراکت‌ های راهبردی تاکید دارند، شراکت‌‌هایی که نه‌ تنها منافع دوجانبه را تامین می‌ کند، بلکه می‌ تواند بستری برای ثبات و همگرایی در منطقه فراهم آورد.

در جریان نشست بررسی فرصت‌ های تجاری ایران و افغانستان که با حضور مقامات بلندپایه اقتصادی برگزار شد، پیام باقری، معاون اتاق تجارت، صنایع، معادن و زراعت ایران، بر ظرفیت‌ های مکمل دو کشور تأکید کرد. او ضمن اشاره به مزیت‌‌های صنعتی ایران و منابع طبیعی و انسانی افغانستان، این دو کشور را «شرکای طبیعی» در عرصه اقتصاد توصیف کرد. به گفته او، ایران می‌ تواند با ارائه زیرساخت‌‌های صنعتی، دسترسی به بازارهای جهانی و صادرات خدمات فنی و مهندسی، در انکشاف پایدار افغانستان نقش‌آفرین باشد، درحالی‌ که افغانستان با منابع معدنی غنی، زمین‌ های حاصل‌ خیز و نیروی کار جوان، زمینه‌ ساز رشد مشترک خواهد شد.

تحلیل‌ گران اقتصادی معتقدند یکی از عوامل متمایزکننده روابط ایران و افغانستان، اشتراکات زبانی، فرهنگی و تاریخی میان دو ملت است. این پیوندها، زمینه‌‌ای برای شکل‌‌گیری همکاری‌‌هایی فراتر از مبادلات صرف تجاری فراهم می‌کند. ایران به‌ ویژه از زمان بازگشت طالبان به قدرت، تلاش کرده است روابط خود با افغانستان را در چارچوبی واقع‌‌گرایانه و بر پایه منافع مشترک باز تعریف کند.

آمارهای رسمی از جهش ۸۴ درصدی حجم تجارت دوجانبه در سال ۲۰۲۴ خبر می‌‌دهد. ایران با صادرات بیش از ۳.۱ میلیارد دالر کالا به افغانستان، سهمی حدود ۲۵ درصدی در کل واردات این کشور دارد. صادرات افغانستان به ایران نیز با رشد ۱۱۶ درصدی به ۵۴ میلیون دلار رسیده است. این ارقام نشان‌‌دهنده بازگشت اعتماد و نیاز متقابل در فضای تجاری دو کشور است.

در دیدار غلامرضا نوری قزلجه، وزیر جهاد کشاورزی ایران، با مقام‌‌های طالبان، پیشنهاد تشکیل کمیته مشترک کشاورزی مطرح شد، کمیته‌‌ای که قرار است در کابل مستقر شده و فرآیند هماهنگی و تدوین توافق‌ نامه‌‌های مشترک را تسهیل کند. ایران همچنین اعلام آمادگی کرده است تا با اعزام کارشناسان و انتقال دانش، در بازسازی و مدرن‌ سازی کشاورزی افغانستان مشارکت فعال داشته باشد.

از سوی دیگر، تلاش برای آموزش نیروی انسانی و تربیت متخصصان، بخشی از سیاست ایران برای تعمیق روابط بلندمدت با افغانستان است. اتاق تحارت ایران اعلام کرده در حال همکاری با مؤسسات آموزشی برای تربیت نیروی کار متخصص در هر دو کشور است.

در نشست مشترک فنی ایران و افغانستان که در قصر مرمرین کابل برگزار شد، طرفین درباره مشکلات ترانزیتی، تسهیل گمرکات و جذب سرمایه‌ گذاری در بخش معدن گفتگو کردند. یکی از چالش‌ های اساسی در روابط اقتصادی دو کشور، نبود نظام بانکی فعال میان تهران و کابل و دشواری‌‌های انتقال پول است. همچنین نگرانی‌ هایی درباره ثبات سیاسی در افغانستان و نوع نگاه جامعه بین‌ المللی به تعاملات با طالبان وجود دارد. با این حال، ایران تلاش دارد با در پیش گرفتن سیاستی عمل‌‌گرایانه و تقویت حضور بخش خصوصی، از فرصت‌‌های موجود بهره‌برداری کند.

مجموعه تحولات اخیر نشان می‌‌دهد که ایران و افغانستان در مسیر شکل‌‌دهی به نوعی «شراکت راهبردی اقتصادی» قرار گرفته‌‌اند. این شراکت، برخلاف تعاملات کوتاه‌مدت و تاکتیکی گذشته، بر پایه منافع پایدار و پیوندهای عمیق تاریخی و فرهنگی طراحی شده است. اگرچه چالش‌ های سیاسی و ساختاری همچنان پابرجاست، اما رشد بی‌سابقه حجم مبادلات و گسترش همکاری‌‌ها در حوزه‌‌های حیاتی همچون کشاورزی، معدن و آموزش نیروی انسانی، نوید بخش دوره‌‌ای از همگرایی اقتصادی میان دو کشور همسایه است؛ همگرایی‌‌ای که می‌‌تواند به الگویی برای تعامل سازنده در منطقه‌‌ای پرچالش تبدیل شود.

 

معاهده آبی هند و پاکستان؛ ضربه‌ای جدید بر زخم کهنه نشست

خبرگزاری رویترز به نقل از منابع خود اعلام کردند که هند برای نخستین‌بار عملیات فنی و پاک‌سازی مخازن ۲ سد بزرگ در کشمیر را بدون اطلاع پاکستان آغاز کرده است؛ اقدامی که می‌تواند منازعه دیرینه دو کشور بر سر منابع آبی را وارد مرحله‌ای تازه و تنش‌آلود کند.

به گزارش ایرنا از این رسانه‌ انگلیسی، هند در پی تعلیق یکجانبه معاهده ۶۰ ساله آب‌های رود ایندوس با پاکستان، عملیات موسوم به «شست‌وشوی مخزن» را از پنجشنبه گذشته در سدهای «سالال» و «باگلیهار» بر روی رودخانه «چناب» آغاز کرده است.

شست‌وشوی مخزن (flushing)، فرآیندی است که به تخلیه بخش عمده‌ای از آب سد برای خارج کردن رسوبات تجمع‌یافته در کف مخزن نیاز دارد.

براساس این گزارش، شرکت ملی تولید نیروی برق‌آبی هند (NHPC) با هماهنگی مقام‌های این منطقه‌ برای افزایش بهره‌وری نیروگاه‌ها و جلوگیری از آسیب به توربین‌ها این عملیات را آغاز کرده است.

به گفته این منابع، هند برخلاف مفاد معاهده آبهای ایندوس، پاکستان را از این اقدام آگاه نکرده است. این معاهده که در سال ۱۹۶۰ میان ۲ کشور امضا شد، مدیریت مشترک رودخانه‌های بین‌مرزی شامل ایندوس، جِلم و چناب را تنظیم و انتقال آب به پاکستان را تضمین می‌کرد.

تعلیق این توافق‌نامه پس از حمله‌ای در کشمیر انجام شد که در جریان آن ۲۶ نفر کشته و ۲ نفر از مهاجمان شهروند پاکستانی معرفی شدند. دهلی در واکنش این موضوع اعلام کرد که دیگر خود را متعهد به اجرای این معاهده نمی‌داند و وزیر منابع آبی هند هم در اظهاراتی بی‌سابقه تاکید کرد: «اجازه نخواهیم داد حتی یک قطره از آب ایندوس به پاکستان برسد

در سوی دیگر، اسلام‌آباد هرگونه نقش در حمله را رد و تهدید کرده است که این اقدام دهلی را به مراجع بین‌المللی خواهد کشاند. همچنین اسلام‌آباد هشدار داده است که هرگونه تلاش برای انحراف یا قطع آب‌های ورودی به پاکستان، «اقدامی جنگی» تلقی خواهد شد.

براساس گزارش رویترز، طرح‌های «سالال» (با ظرفیت ۶۹۰ مگاوات) و «باگلیهار» (۹۰۰ مگاوات) از جمله مهمترین تاسیسات برق‌آبی در کشمیر هند هستند که ساخت آنها با مخالفت‌ها و مذاکرات طولانی با پاکستان همراه بوده است.

یکی از منابع حاظر در این عملیات، اظهار داشت: «ما برای نخستین‌بار مجاز شدیم بدون محدودیت، درهای قابل تنظیم سد را باز و رسوبات را تخلیه کنیم

این در حالی است که برخی کارشناسان تاکید می‌کنند اینگونه انجام طرح‌ها بدون اطلاع به مقام‌های کشورهای پایین‌دست، می‌تواند موجب هدررفت آب و حتی ایجاد سیلاب شود.

همچنین برخی دیگر از تحلیل‌گران بر این باورند که تعلیق این معاهده می‌تواند راه را برای اجرای آزادانه طرح‌های آبی در منطقه هموار کند؛ از جمله سدهای مورد مناقشه مانند کیشنگانگا و راتله که پیش‌تر در دادگاه داوری لاهه محل اختلاف بوده‌اند.

در حال حاضر، سکوت مقام‌های رسمی هند و پاسخگو نبودن شرکت ملی تولید نیروی برق‌آبی این کشور به درخواست‌های رسانه‌ای، همچنان فضای ابهام‌آلودی را پیرامون ابعاد دقیق این تصمیم به وجود آورده است.

 

 

  

 


Copyright ©ariaye 2002_2025
استفاده از مطالب آريا يی با ذکر ماخذ آزاد است

بالا

آرشيف
صفحة دری
بازگشت