رویکرد روسیه در قبال شرایط  بحرانی اسرائیل در منطقه

معصومه محمدی

  پژوهشگر مسائل اوراسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc  

 در ماه اخیر  طی حمله هوایی اسرائیل به سفارت ایران در سوریه، سه نیروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چهار مستشار ایرانی شهید شدند. سپاه پاسداران نیز شنبه شب و در پاسخ به جنایت‌های اخیر رژیم صهیونیستی در حمله به بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق و به شهادت رساندن جمعی از فرماندهان و مستشاران نظامی کشورمان در سوریه، حملات گسترده‌ای را با صد‌ها موشک و پهپاد علیه مواضع رژیم صهیونیستی انجام داد.

روسیه در بیانیه‌ای درباره تحولات اخیر منطقه و ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل در اقدام مناسب در زمینه حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، از همه طرف‌ها خواست که برای جلوگیری از وخامت بیشتر وضعیت منطقه، خویشتنداری کنند. این نوع واکنش روسیه در خصوص بحران جدید منطقه در شرایطی است که، روسیه دهه گذشته را صرف تقویت نفوذ خود در منطقه کرده است. البته باید گفت که روسیه اغلب از درگیری‌های محلی به نفع خود استفاده می‌کند. این بیشتر در لیبی، جایی که روسیه از جنگ داخلی کشور برای ایجاد جای پای خود بهره برداری کرد، و در سوریه، جایی که مداخله روسیه اسد را از سقوط قریب الوقوع در سال ۲۰۱۵ نجات داد، مشهود است. سپس روسیه ردپای خود را در سوریه گسترش داد و با در اختیار گرفتن پایگاه در طرطوس و حمیمیم، حضور دائمی نظامی در این کشور ایجاد کرد.

پس از خروج ایالات متحده از سوریه در سال ۲۰۱۹، روسیه به نیرو‌های دولتی سوریه کمک کرد تا کنترل شمال شرق این کشور را دوباره به دست گیرند. در همان سال، روسیه تمرینات دریایی مشترکی را با مصر برگزار کرد. ساخت یک نیروگاه هسته‌ای ساخت روسیه در مصر در اوایل سال جاری نشان دهنده رشد مداوم روابط بین دو کشور است. در حالی که روسیه از بی ثباتی در سوریه و لیبی برای تثبیت جایگاه خود به عنوان یک ضامن امنیت منطقه‌ای استفاده کرد، در صورت تشدید جنگ اسرائیل و حماس، این کشور در موقعیتی نیست که از مزایای مشابهی بهره‌مند شود.  هرچند مسکو از هرج و مرج در خاورمیانه سود می‌برد، چرا که در سایه آن توجه و منابع غرب را از اوکراین منحرف می‌کند؛ اما اگر درگیری اسرائیل و حماس به یک جنگ گسترده‌تر تبدیل شود، ضرر زیادی متوجه مسکو خواهد شد.

از زمان آغاز حمله روسیه به اوکراین، این کشور مشارکت خود را با ایران تعمیق بخشیده و همکاری دفاعی و اقتصادی بیشتری را با تهران دنبال کرده است. روسیه یک تامین کننده مهم تجهیزات نظامی در ایران پیدا کرده که سیستم‌های هوایی بدون سرنشین، موشک‌های بالستیک و جت‌های جنگنده را در اختیار مسکو قرار داده است.

روابط نزدیکتر با ایران همچنین توانایی روسیه را برای مقاومت در برابر تحریم‌های بین المللی بهبود بخشیده است. دوستی رو به رشد مسکو با تهران ممکن است نشان دهنده این باشد که نفوذ روسیه در خاورمیانه همچنان قوی است. با این حال، می‌تواند نشانه‌ای برعکس این تحلیل هم باشد، شاید روسیه متوجه شده که نقش آتی این کشور در منطقه به ایران توانمند نیاز دارد. مسکو برای دستیابی به اهداف استراتژیک بلندمدت خود در خاورمیانه، باید روابط استراتژیک نزدیک تری با تهران داشته باشد. در این میان ایجاد یک بحران جدید و یک درگیری منطقه‌ای وسیع‌تر، به‌ویژه اگر شامل درگیری مستقیم بین اسرائیل و ایران باشد، توانایی ایران را برای ادامه خدمت به عنوان تأمین‌کننده نظامی روسیه محدود می‌کند.

از سوی دیگر ممکن است در چنین شرایطی ایران درخواست و انتظار حمایت بیشتری از روسیه داشته باشد و مسکو ظرفیت محدودی برای این کمک رسانی داشته باشد. در این صورت نه تنها عاملی در پایین آمدن سطح تعاملات میان دو کشور را شاهد خواهیم بود بلکه چشم انداز روشنی نیز برای آینده منطقه انتظار نمی رود. متاسفانه خاورمیانه منطقه ای پر تنش است که تا کنون تا این حد به مرز تنش و بحران در این منطقه دیده نشده است. همچنین برای روسیه عامل نگران کننده دیگری هم وجود دارد، یک درگیری گسترده‌تر در خاورمیانه می‌تواند به چین فرصتی بدهد تا به عنوان یک میانجی عمل کرده و نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد. این در حالیست که چین به دنبال فرصتی است تا موقعیت خود را در منطقه تثبیت و نفوذ خود را در میان کشورهای منطقه گسترش دهد، تهدیدی که تاثیری مستقیم بر حضور و نفوذ روسیه در منطقه دارد. جنگ اوکراین تاکنون هم به وابستگی بیشتر روسیه به چین منتهی شده است. روسیه به ویژه نسبت به تلاش‌های چین برای تحت الشعاع قرار دادن نفوذ روسیه در منطقه خاورمیانه حساس است.

حمله مستقیم هواپیماهای بدون سرنشین و موشکی ایران به اسرائیل که شامگاه شنبه چندین ساعت به طول انجامید، شرایط دیرینه تعامل بین دو کشور متخاصم را تغییر داده است. همچنین خاورمیانه را به یک درگیری گسترده نزدیکتر کرده است که اگر مهار نشود، اثرات موجی جدی و بی ثبات کننده در سراسر منطقه خواهد داشت. ایران در سیاست خارجی خود از استراتژی بازدارندگی بهره می برد و برای گسترش نفوذ خود در منطقه با ایجاد ائتلافی تحت عنوان محور مقاومت مانع نفوذ و دخالت بازیگران خارجی از جمله آمریکا شده است. اما با توجه به تنش اخیر میان ایران و اسرائیل و با توجه به خواسته ایالات متحده که هیچ تمایلی به ایجاد و گسترش جنگ در خاورمیانه را ندارند نتانیاهو کاملا بر خلاف نظر شریک راهبردیش خواستار افزایش تنش و کشاندن پای غرب به منطقه برای مهار سیاست بازدارندگی ایران در منطقه است.

در این میان روسیه با توجه به شهروندان روسی مستقر در اسرائیل و کشورهای همسایه و همچنین همکاری های نظامی و اقتصادی مسکو با تهران تمام تلاش خود را در جهت ایجاد فضایی آرام و به دور از تنش و فروکش کردن بحران پیش آمده داشته است. از دیدگاه مقامات روسی، ریشه تنش‌های امروز منطقه یک‌سری مشکلات حل‌نشده منطقه از جمله بحران فلسطین است. به طور کلی چنین به نظر می رسد؛  تنش بین ایران و اسرائیل می‌تواند یک بحران حاد دیگر را در غرب آسیا کلید بزند و با یک بحران حاد جدید در منطقه روبرو خواهیم شد. این در حالیست که، پیام ثابت ایران این بوده است که به دنبال اجتناب از یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر است و از این پس همه چیز به رفتار اسرائیل و ایران بستگی خواهد داشت.

 

واژگان کلیدی: اسرائیل، ایران، روسیه، خاورمیانه، ایالات متحده آمریکا

https://www.brookings.edu/articles/what-is-russias-role-in-the-israel-gaza-crisis/

https://www.rand.org/pubs/commentary/2024/04/why-russia-doesnt-want-war-between-israel-and-iran.html

https://www.khabaronline.ir/news/1895031

https://www.mashreghnews.ir/news/1593391 

https://donya-e-eqtesad.com

رویکرد کشورهای عربی به پاسخ ایران به اسرائیل و چشم انداز آینده

 

داود احمدزاده 

کارشناس مسائل غرب آسیا 

مرکز بین المللی مطالعات صلح– IPSC

پاسخ  ایران به اقدام اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران  در سوریه  با انبوهی از موشک و پهپاد های  مختلف ، شرایط جدیدی را برای  نظم منطقه ای  و توازن قوا در خاورمیانه رقم زده است  . گرچه  برای مقابله با این حملات موشکی ایران به اسرائیل،  آمریکا و تروئیکای اروپا به همراه اردن  در دفاع از آسمان اسرائیل تمام امکانات پدافندی خود را به کار بستند . با این وجود، با حملات موشکی ایران ، سیاست جنگی پیشدستانه اسرائیل  مبتنی بر اصل غافلگیرانه  و حمله به دشمن در خاک خود  “برای حفظ برتری نظامی مطلق در منطقه”  برای دهه های  طولانی از سوی استراتژیست های این رژیم دنبال می شد به نظر می رسد که در وضعیت موجود با ابهاماتی روبرو شده است .

در طول حیات اسرائیل به غیر از جنگ  اکتبر1971که با تهاجم  گسترده سازمان یافته کشورهای عربی به رهبری مصر برای کسب پیروزی انجام شد ونیز حملات موشکی محدود صدام در جنگ دوم خلیج فارس  به مناطق اشغالی  همواره این اصل  اساسی در دکترین نظامی آن مبتنی بر غافلگیری دشمن و جنگ پیشگیرانه به عنوان  راهبرد  اصولی در حفظ امنیت و برتری  نظامی اسرائیل در دستورکار سیاست گذران این رژیم  بوده واست . البته این گزاره ای در 7 اکتبر نیز با حمله غافلگیرانه حماس  نقض گردید .

ولی فراتر از جنگ حماس و اسرائیل این نخستین حمله نظامی ایران به خاک اسرائیل (حداقل به صورت عیان و آشکار) از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی محسوب می شود که به نوعی جنگ میان ایران و اسرائیل را از سایه خارج کرد. چراکه در دهه های اخیرا  سیاست ایران در مقابله با اسرائیل در منطقه متکی بر تقویت نیروهای نیابتی خود از طریق حمایت های سیاسی و نظامی و تنگ تر نمودن  حلقه محاصره این رژیم  و به نوعی در بن بست  قراردادن طرح های نظامی آن پیگیری می شد.

در راستای این سیاست ، ایران در محور مقاومت علاوه بر تقویت حزب ا.. لبنان به عنوان  نیروی بازدارنده  و ذخیره استراتژیک  خود در مقابله با اسرائیل ،حمایت نظامی از حماس وجهاد اسلامی  و فعال نمودن حشد شعبی  و نجبا در عراق  وحتی بکارگیری  توانمندی های نظامی حوثی های  یمنی  برای ایجاد توازن استراتژیک در جنگ احتمالی با این رژیم و حامیان آن را دنبال می کرد.

البته آنچه شرایط را  به نوعی  برای اسرائیل پس از جنگ 7اکتبر 2023 حمله حماس سخت تر نموده تلاش های  هدفمند ایران برای نفوذ در عمق استراتژیک این رژیم  از طریق خاک سوریه  و فعال نمودن جبهه ی دیگرعلیه آن است . حضور مستشاری  ایران در سوریه برای حفظ  امنیت متحد نزدیک خود از یک سو  واصل راهبرد استراتژیک  همزمان برای تنگ تر نمودن حلقه محاصره اسرائیل در منطقه از دیگرسو ، بسیار مهم است .

این امر با توجه به جایگاه  ویژه سوریه به عنوان حلقه ارتباطی ایران در ایجاد هماهنگی و فرماندهی محور مقاومت بحث درگیری ایران وسوریه قابل درک است  . از این منظر اسرائیل هم  در چند سال اخیر  با قدرت آتش بیشتری  تلاش نموده از گشوده شدن جبهه جدید علیه خود از طریق خاک سوریه و تثبیت حضور نظامی ایران که در واقع معادلات جنگ در آینده را با تغییرات جدی تری مواجه می سازد جلوگیری کند.

در این راستا اسرائیل  با حملات گسترده به مراکز نظامی و امنیتی ایران در سوریه  ترور برخی از فرماندهان  نظامی عالی رتبه آن برتری نظامی و اطلاعاتی خودرا  در منطقه تثبیت کند . آخرین اقدام اسرائیل در این راستا حمله به کنسولگری ایران در دمشق و ترور فرماندهان ارشد نظامی ایران بود.

در کشاکش گسترش جنگ در منطقه پس از حمله اسرائیل به کنسولگری  واکنش های  دنیای عرب به ویژه کشورهای همسایه ایران به نقض آشکار قوانین بین المللی  و تعهدات  این رژیم در کنوانسیون وین مهم بود . اکثر کشورهای عربی این حمله را محکوم کردند و با ابراز  نگرانی عمیق از گسترش جنگ در منطقه خواهان خویشتن داری طرفین منازعه شدند .

پاسخ ایران نیز به  حمله اسرائیل و دور تسلسل حملات احتمالی  متقابل،  ترس و نگرانی  های امنیتی  کشورهای عربی  از آینده درگیر ی را بیشتر هم نموده است . سوال مهمی که مطرح است اینکه  با توجه به برخی ارتباطات سیاسی و امنیتی کشورهای عربی با اسرائیل در قالب پیمان صلح ابراهیم منجر به توافق و روابط دیپلماتیک با این رژیم در منطقه شده درگیری احتمالی  ایران و اسرائیل چه شرایطی را برای این پیمان  رقم خواهد زد ؟ و موضع کشورهای عربی در قبال  جنگ گسترده در منطقه چه خواهد بود ؟

در پاسخ به سوال باید گفت : پیمان صلح ابراهیم تلاش های منسجم  آمریکا از دوره ترامپ  مبتنی بر  ایجاد سازوکارهای  سیاسی و امنیتی برای زدودن  اختلافات میان اعراب و اسراییل  از طریق سرمایه گذاری های مشترک اقتصادی و تجاری ونیز حل و فصل  معضل اصلی  یعنی  تشکیل دولت فلسطینی  استوار بود  این موضوع مهم در دوره جو بایدن هم پیگیری شد و حاصل این اقدامات نیز در  نزدیکی امارات و بحرین و گشایش روابط دیپلماتیک  و تلاش همزمان برای عادی سازی  روابط تل آویو- ریاض متبلور گشت.

با این وجود ،این تلاش ها  با آغاز جنگ غزه  و اقدام طیف جنگ طلب  اسرائیل به رهبری نتانیاهو بابن بست جدتری روبرو  گردید.  نزدیکترین متحدان  اسرائیل در منطقه نیز  مانند  امارات متحده عربی بحرین  به دلیل تداوم  جنگ در غزه و تلفات انسانی  بالا در غزه  مجبور به محکومیت اسرائیل  و دفاع از  طرح های آتش بس در غزه شدند . بطوریکه  امارات  از مبتکران طرح آتش بس در غزه در شورای امنیت سازمان ملل شد. در این میان موضع  عربستان سعودی  نسبت به زمان قبل از آغاز درگیری در نوار غزه  تندتر هم شده است . بن سلمان ولیعهد عربستان  بارها از الزام  و تعهد  اسرائیل  به آتش بس  ونیز  لزوم  اجرایی شدن طرح دو دولت و تشکیل  دولت فلسطینی به پایتختی قدس شرقی  سخن گفته است .

مصر هم با نگرانی های بیشتری  حوادث غزه را پیگیری می کند. هرگونه  اقدام  در حمله به رفح  به منزله آوارگی بیشتر مردم  نوار غزه و فشار برای ورود  به صحرای سینا خواهد  بود. امری که مقامات مصری بشدت نگران ساخته است.  از سوی دیگر در حادثه حمله  به کنسولگری  ایران  دولت عربی با موضع گیری رسانه ای خود این حمله محکوم  بر لزوم  حفظ امنیت منطقه اجتناب از گسترش  جنگ تاکید  کردند .

هراس از رویارویی ایران و اسرائیل وقوع جنگ تمام عیاری منطقه ای کابوسی بزرگ برای رویا پردازی  هم مقامات سعودی و اماراتی است.  چراکه با تغییر رویکرد بن سلمان پس از آشتی موقت با ایران  آتش بس با حوثی های یمن  به دنبال اجرایی نمودن طرح های بلند پروازنه اقتصادی  و گسترش همکاری منطقه ای وفرامنطقه ای بوده وهستند.  طبیعی است که وقوع جنگ جدید احتمالی گسترده ضمن آسیب جدی به امنیت منطقه  می تواند مسیر توسعه اقتصادی  ریاض را هم با  موانع دشواری روبرو سازد . ریاض به دنبال ایجاد آرامش و پرهیز از هرگونه  جنگ در منطقه و ایجاد آتش بس در نوار غزه است.  از دیگر سو ؛ امارات نیز به دلیل همسایگی با ایران و مراودات اقتصادی گسترده به رغم اختلافات سیاسی  بدنبال  پرهیز از هرگونه جنگ احتمالی است .

بنابراین اقدام  تلافی جویانه  ایران  در پاسخ به حمله  اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه ناقوس خطر را  برای دولت های عربی  بصدا  در آورده  است.  جمهوری اسلامی ایران پس از نا امیدی از رویه های دیپلماتیک در محکومیت  اسرائیل در شورای  امنیت سازمان ملل متحد  به دلیل جانبداری آمریکا و فرانسه و انگلیس از اسرائیل در جلسه این شورا  ناچارا برای اعاده حیثیت و پرستیژ سیاسی و نظامی در منطقه در یک برهه  حساس این بار با عبور از راهبرد  صبر استراتژیک به راهبرد توازن  استراتژیک روی آورد و حملات ترکیبی را به اسرائیل انجام داد. در این مسیر  برای اطمینان بخشی  به همسایگان عرب خویش چگونگی و زمان حمله موشکی وپهپادی  به اسرائیل را اعلام کرد.

بنابراین پس از حمله ایران کشورهای عربی به ویژه همسایگان آن در شورای همکاری خلیج فارس  به صدور بیانیه  و الزام خویشتن داری طرفین منازعه از پرهیز اقدامات نظامی بیشتر اکتفا کردند .

در شرایط فعلی به نظر می رسد کشورهای حوزه حاشیه خلیج فارس بشدت در مقابل وقوع هرگونه جنگ گسترده منطقه ای آسیب پذیرند.

نکته مهم ماجرا این است که کشورهای عربی  اعتماد کامل به حمایت آمریکا  در قبال هرگونه جانبداری از  اسرائیل در جنگ اخیر با ایران نمی بینند. طوری که حتی  در دوره  ترامپ به رغم روابط استراتژیک نزدیک ریاض با واشنگتن  کاخ سفید در قبال حمله به آرامکو  از سوی انصارا… یمن واکنش جدی نظامی از خود نشان نداد.

از این رو در طرح صلح ابراهیم عربستان سعودی شرط نزدیکی با اسرائیل و برقراری روابط سیاسی با آن در الزام به حمایت نظامی و سیاسی  همسان با اسرائیل از سوی آمریکا منوط کردند. به نظر می رسد با تداوم جنگ در غزه  و حملات متقابل ایران و اسرائیل به خاک یکدیگر اصل  ابراهیم به محاق رفته است. همچنین  اعراب از خطرات همسویی وهمرایی با سیاست های  جنگی اسرائیل در  منطقه اطلاع دارند. تسلط ایران بر تنگه هرمز  ونیز نفوذ آن در  دریای سرخ از طریق حوثی های یمنی علاوه به خطر انداختن امنیت کامل کشتیرانی موجب اختلال کامل در  عبور کشتی تجاری از این آبراه استراتژیک و آبراه حیاتی آگاهی دارند. بنابراین عربستان و امارات در شرایط دشوار موجود  بهترین گزینه رو حفظ بی طرفی مثبت  و تلاش برای ایجاد آرامش در منطقه می بینند .

 

اروپا و رویکرد دوگانه با بحران غزه و تحولات خاورمیانه

علی بمان اقبالی زارچ

کارشناس ارشد مطالعات اورآسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

در هزاره سوم توامان با رشد سریع علم و تکنولوژی ، تحولات بین المللی نیز روندی سرعتی مضاعف به خود گرفته و اگر در قرن بیستم وقوع هر تحول و رویداد جدید یک دهه زمان می برد اکنون این فرایند به سالانه تبدیل شده است به طوری که در سال های اخیر شاهد چند رویداد و بحران مهم نظیر اوکراین و غزه هستیم که بر فرایند تغییرات نظم بین الملل و روابط بین کشورها سایه انداخته است. در این میان اروپایی‌ها بیش از هر زمان دیگر از تداوم درگیری و خشونت در مناطق اشغالی فلسطین نگران شده اند. چرا که بار دیگر توجه جامعه جهانی به منطقه غرب آسیا جلب شده و موضوع اوکراین به تدریج در حال فراموشی است. اظهارات زلنسکی رئیس جمهور اوکراین و دودا رئیس جمهور لهستان موید همین امر می‌باشد. در واقع اروپا به این درک رسیده است که وقوع درگیری گسترده در غرب آسیا به تضعیف موضع جناح یورو آتلانتیک در مواجهه با روسیه می انجامد.

اتحادیه اروپا با داشتن 16000 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی به عنوان یکی از بالاترین درآمدهای سرانه جهان ؛ از ابتدای هزاره سوم سعی در تقویت نقش و بازیگری خود در عرصه بین المللی دارد ولی در مدیریت دو بحران امنیتی داخلی قاره یعنی جنگ بوسنی و جنگ کوزوو در سال های پایانی قرن بیستم نتوانست ظرفیت شایسته ای را به نمایش بگذارد و نهایتا با نقش آفرینی امریکا بر این دو بحران فائق آمد. این اتحادیه در دهه‌های ابتدایی هزاره سوم ضمن توجه به تثبیت ساختاری داخلی؛ فصل جدیدی را در نقش آفرینی سیاست خارجی و امنیتی بویژه دریای سیاه تجربه می نماید.

اتحادیه با بیش از 3 هزار میلیارد یورو مبادلات خارجی بزرگترین قطب تجاری جهان بوده و بیش از 50 % انرژی مورد نیاز خود را از منطقه غرب آسیا تامین می نماید. بطور کلی منطقه غرب آسیا بواسطه موضوعات امنیت انرژی، تروریسم، چالش مهاجرت، بحران قدیمی فلسطین و رژیم صهیونیستی و داعش در سوریه؛ عراق؛  لیبی و غیره  برای اتحادیه اهمیت فوق العاده ای دارد. ولی اتحادیه بیشتر رویکرد نرم ، غیرفعال و اجتماعی را برای مدیریت بحران‌ها در نظر دارد و به دلیل تنوع منافع و مواضع کشورهای مهم و تاثیر گذارتر خود بویژه سه کشور  آلمان ، فرانسه و ایتالیا  با همراهی انگلیس و پیروی از مواضع آمریکا و توجه به رعایت ملاحظات شورای همکاری خلیج فارس ؛ ترکیه و  رژیم صهیونیستی کمتر توانسته است با ایفای نقش فعال در منازعات غرب آسیا با موفقیت شایان روبرو باشد.

اروپا با جغرافیای سیاسی خاص خود نقش مهمی در تعاملات منطقه ای و بین المللی داشته و می‌توان اذعان نمود که  5 اصل استوار سیاست خارجی به عنوان شعار همه دول عضو و احزاب سیاسی و جامعه مدنی مورد موافقت بوده است:

 تامین امنیت و ثبات با رویکرد اجتماعی فرهنگی در مسیر ارتقاء درآمدهای اقتصادی و بهبود رفاه عمومی در سطح ملی کشورهای عضو و در سطح ساختاری اتحادیه اروپا

ارتباط دوستانه با امریکا و رژیم صهیونیستی

تلاش برای تقویت و گسترش اتحادیه و ناتو به سمت شرق برای مقابله با روسیه

کمک و اقدام لازم برای تقویت سازمان ملل متحد و سازمان‌های بین المللی بویژه در آفریقا

همکاری نزدیک با کشورهای آسیایی و بویژه غرب آسیا

به هر حال اهداف سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تعامل با  منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به دلیل دسترسی به کشورهای خلیج فارس، آسیای مرکزی  و ثروت منابع طبیعی و انسانی کاملا روشن است و ضرورت دارد با عنایت به پیوندهای دیرینه تاریخی و فرهنگی جایگاه ویژه ای به جمهوری اسلامی ایران اختصاص دهد. کلام آخر این که اتحادیه اروپا باید دیپلماسی ترکیبی عمومی و خصوصی بین کار بلندمدت فناوری و تعامل ژئوپلیتیکی تعادل برقرار نماید.

با حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق بار دیگر رویکرد دوگانه اروپا و غرب در نحوه مواجهه با رویدادهای منطقه ای و بین المللی و حمایت بی حد و مرز از صهیونیست ها ظهور و بروز نمود و در حالی که اتحادیه اروپا حملات رژیم صهیونیستی به حاکمیت قانونی کشورمان را محکوم ننمود. اکنون رویکردی تهاجمی نسبت به پاسخ بر حق تهران به این رژیم گرفته است و به گفته دیپلمات‌های اتحادیه اروپا، اجلاس سران باید یک سیگنال قوی از خویشتن‌داری به همه طرف‌های مناقشه ارسال کند و درباره تحریم‌های جدید وارد بحث و گفت‌وگو شود و از  سه‌شنبه ۱۶ آوریل، وزیران خارجه کشورهای اتحادیه اروپا، در پی پاسخ هوایی ایران به اسرائیل، در یک کنفرانس ویدئویی به موازات فراخوان به خویشتنداری میان طرفین مناقشه، در مورد تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی به بحث خواهند نشست.

اتحادیه اروپا تا کنون به دلایل واهی فعالیت‌های جمهوری اسلامی در راستای تولید سلاح‌های هسته‌ای، نقض حقوق بشر و حمایت نظامی از جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین، تحریم‌های گوناگونی را علیه ایران اعمال کرده است. به گفته دیپلمات‌های اتحادیه اروپا، اکنون قرار است تحریم‌ها علیه موشک‌ها و پهپادهای تولید شده در ایران که در منطقه مورد استفاده قرار می‌گیرند، بررسی و اجرا شود که همه این امور حکایت تکرار مواضع یک طرفه و دو گانه رهبران قاره سبز در تعامل با مهمترین کشورهای منطقه غرب آسیا دارد.

 

 

 

 



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت