انتخابات آينده، كرزی و بحران بی اعتمادی

 

انور نورزاد- هالند

 لويه جرگه قانون اساسي افغانستان درس هاي بزرگي به ملت ما داد و در عين حال بزرگان زيادي را نيز كوچك ساخت. اين مجلس بزرگ ملي يا لويه جرگه با تشديد بحران بي اعتمادي، هوشياري توام با نگراني عامه را به نحو بي سابقه اي افزايش داد.حلقهء اطراف كرزي در اولين ابتكار عمل سياسي از معاهده بن به اينطرف، بازي خامي را به نمايش گذاشت.

  لويه جرگه و حوادث پس از آن ثابت كرد كه فارمول كرزي براي آوردن ثبات در افغانستان ،‌ ناقص و معيوب است.

حلقهء اطراف كرزي طوري طرح ريزي نموده بودند تا بتوانند با بازي كردن كارت قومي براي آقاي كرزي يك پايگاه قومي بسازند. آنها شايد در اين طرح غير افغاني خويش تا جايي موفق شدند، اما متاسفانه به قيمت بر هم زدن فضاي وحدت ملي افغانستان.

حلقهء اطراف كرزي با قومي كردن لويه جرگه قانون اساسي – كه يك صحنه سياسي ملي مربوط به تمام مردم افغانستان بود-  نيات و ماهيت اصلي خود را برملا ساخته و مقام كرزي را از يك رهبر ملي به سطح يك مشر قومي تنزل دادند.  

از طرف ديگر معامله با به اصطلاح جنگ سالاران براي تحكيم قدرت كرزي، شعار ها و تبليغات ضد جنگ سالاري وي را نيز بيشتر از پيش بي اعتبار ساخته است. در لويه جرگه ، اين جنگسالاران نبودند كه در مقابل برتري طلبي هاي حلقهء اطراف كرزي مقاومت مي كردند، بلكه روشنفكران و زنان بودند كه بيرق دموكراسي خواهي و پاسخگو ساختن سيستم رياست جمهوري مطلقهء كرزي را برداشته بودند. وقتي دنيا عكس هاي بيش از 85 نماينده زن را در صف اول اعتصاب كنندگان مخابره كردند، تمام صحنه سازي هاي ملالي گونه در حمايت از حقوق زن توسط كرزي، در نزد دنيا زير سوال رفت، چرا كه  زنان هم از كرزي و طرح استبدادي سيستم رياست جمهوري اش انتقاد ميكردند. به عبارت ديگر زنان افغانستان درك كردند كه برخي صحنه سازي هاي سمبوليك، بيشتر به منظور بهره برداري سياسي از مسئله حقوق زنان است.

بعد از اين كرزي نمي تواند هر گونه نارسايي و ناكار آمدي دولت خود را به نام جنگ سالارن رقم زند، زيرا همانهايي كه در مطبوعات غربي به اصطلاح  به جنگسالاران معروف ساخته  شده بودند، از حاميان اصلي كرزي در لويه جرگه بوده و با وي به تفاهم رسيده، همسو  و همسود شده بودند. اين «جنگ سالاران» در بعضي موارد لقب «شخصيت ملي» را هم توسط اخضر ابراهيمي و ساير همدستان وي كمايي نمودند.

به همين ترتيب نظريه هاي اليتيستي تئوريسين هايي بي بي سي و اشرف غني احمد زي نيز كاملا غلط  و بي اساس ثابت شدند. آنها در مصاحبه هاي پر طمطراق مي گفتند، مسايل قومي در افغانستان وجود ندارد. مردم امنيت ميخواهند و فقط يك عده قوماندانان و رهبران هستند كه مسايل قومي را دامن مي زنند تا قدرت شخصي خود را حفظ كنند. اما لويه جرگه شاهد سكوت مرگبار اين رهبران بود. سكوتي كه خبر از معاملات شيرين مي داد. اما مقاومت مردمي از طرف وكلاي لويه جرگه ثابت ساخت كه خودآگاهي سياسي در افغانستان آنقدر عميق شده است كه ديگر نمي توان با خريدن رهبران مردم را به نوكري گرفت. اين مردم بودند كه بازي قومي حلقهء اطراف كرزي را درك كرده و مقاومت خودجوش را عليه آن براه انداختند.

از طرف ديگر جايگاه و موقف كرزي بعد از لويه جرگه با جايگاهش قبل از آن تفاوت اساسي پيدا كرده است. قبل از لويه جرگه كرزي به دنياي خارج اينطور وانمود مي كرد كه ابتكار عمل سياسي در دست وي نيست، بلكه يك عده جنگ سالاران هستند كه مانع از تحقق فارمول هاي وي براي افغانستان مي شوند واگر آنها بگذارند و دنياي خارج كمك كند، كرزي فارمول هاي خود را پياده كرده و در افغانستان ثبات و امنيت بوجود مي آيد. اما حوادث لويه جرگه و حوادث پس از آن سوالات جديدي را در مقابل دنياي خارج قرار داد. آنها براي اولين بار به فارمولهاي كهنه و تكراري حلقهء اطراف كرزي كه حذف ديگران را شرط آوردن ثبات قلمداد مي كردند،‌به ديده شك و ترديد مي نگرند. كريستوفر پتن كميسر جامعه اروپايي در روابط خارجي در تاريخ 16 فبروري در دهلي نو اعلام نمود كه ما نگراني داريم در مورد اينكه آيا شرايط براي انتخابات فراهم است يا ني. مقامات اروپايي بطور فزاينده اي شك و ترديد خود را در مورد انتخابات ماه جون آينده افغانستان ابراز مي كنند. كريس پتن در اين زمينه اضافه كرد كه ما از كمك كنندگان و حاميان بزرگ پروسه دموكراسي و تكثر گرايي در جامعه افغانستان هستيم.

در نتيجه ابتكارات كرزي در لويه جرگه اعتماد ملي تنزل يافت و بحران بي اعتمادي بطور قابل ملاحظه اي تشديد شده است. لويه جرگه درسهاي ذيقيمتي را براي انتخابات آينده، فرا روي ما مي گذارد.

اكنون بغير از مسايل امنيتي ، اين بحران بي اعتمادي نيز يك فكتور عمده در چالش هاي انتخاباتي آينده به حساب مي آيد. از همين رو تا وقتي كه در مسايل سه گانهء ذيل دقت كافي صورت نگيرد،‌ اعتماد و استقبال عمومي مردم افغانستان به  انتخابات آينده جلب نمي گردد:
1. 
كميسيون انتخاباتي را كه آقاي كرزي تعيين كرده است، تركيب آن بايد ملي بوده و توازن قومي كاملا رعايت گردد. ملي سازي نهاد هاي دولتي نبايد محدود به وزارتخانه هاي باشد كه زير نظر شخصيت هاي جبهه متحد ضد طالبان در دوران مقاومت ملي بوده است.
2. 
پروسه هاي ثبت نام راي دهندگان و نيز طرز العمل راي دادن بايد كاملا به اطلاع افكار عمومي مردم افغانستان رسانده شود. اينكه اخيرا گفته شده است 70 فيصد واجدين شرايط راي دادن هم اگر ثبت نام شوند براي برگزاري انتخابات كافي است، سوال بر انگيز است. اينكه آقاي خليلزاد و جاويد لودين ( در واشنگتن پوست 16 فبروري و اخضر ابراهيمي (دو هفته قبل از آن ) تقريبا بطور همزمان از عمليات عظيم قبل از انتخابات ياد مي كنند، سوال برانگيز است. اميدواريم منظور از اين عمليات عظيم، نقل وانتقال عظيم قبايل ماوراء سرحدي پاكستاني بداخل افغانستان و شركت دادن آنها در پروسه ثبت نام راي دهندگان نباشد. آزاد ساختن اعزازي  جنگ سالار بزرگ پاچا خان زدران اين شك و شبهه را بيشتر دامن مي زند.
3. 
بايد بر مسئله انتخابات نظارت بين المللي متوازن وجود داشته باشد. اگر سرنوشت انتخابات مانند لويه جرگه قانون اساسي فقط به دست يونيما داده شود، تكرار اشتباه است. بايد سازمانهاي بين المللي بي طرف و درعين حال كشور هاي  ( 2+6 ) نيز در امر نظارت بين المللي بر انتخابات رياست جمهوري دست داشته باشند.



بعدی * بازگشت * قبلی