سريال طنز وسياست
حميد برنا
پيــــــوست به گذشته
مناظرهء
کاکه تيغون وکربلايی
بخش سی ودوّم
در اين روزها برخلاف توقع که بايد هوا گرم شود، در آلمان با وجوديکه امروز 29 حوت 1385 است، هوا سرد شده می رود وفردا که روز اوّل بهار است در اينجا هـــــوا تحت صفر پيش بينی شده است ، لذا هردو رفيق ترجيع ميدهنـــــد که در خانهء کاکه تيغون بنشينند ودر همين جا باهم صحبت نمايند، بعد از صرف نهار کاکه تيغون از اوضاع وطن می پُرسد:
کاکه تيغون: چه خبرا ره شنيدی کربلايی جان؟
کربلايی: بعد از نوشيدن يک جُرعه چای جواب ميدهد:
خبرا مثل هميش چندان خوشايند نيس، روز شنبه گذشته 5 پوليس دولتی ره ده گرشک امريکايا کشتن و7 نفر پوليس مفقود اس، امريکايا خوده بی خبـــــــر انداختن، اما مقامـــــات اوغانی گفتن که اشتباهن اين کارشده و خيال طالب کده بودن، ده اوروزگان سيل آمده بيش از
صدنفر وهزار حيوان کشته شده، چنـــــــد صد خـانه خراب شده وحتا ده ديراود يک قريه زير برف کوچ گير مانده که شايد اکثر مردمايش تلف شده باشن، همی رقـــــــــم ده هراتم ده بازی ولسواليا سيل آمده.
کاکه تيغون: کربلايی جان! جلو ای سيلاره چرا نميگيرن، ای خو کار سخت نيس؟
کربلايی: کاکه جان اَين تقريبن دوسال پيش وختی که آقــــای فرهنگ وزير بازسازی بود وده مونشن ده مسجـــــد آمده بود، يک اوغان ما که ده همی رشته درس خوانده ومالوماتام داره، ازش پرسان کد، که وزير صاحب، ما اوغانا بيشترين آب منطقه ره داريم، اما خود ما بی آب استيم، چرا جلو ای آبا( آبها) گرفته نميشه وهمه آب ما يا ده دريای سند، يا جهيل سيستان يا ده جهيل اورال ميفته( می افتد) وخود ما از او قدر آَو (آب) زياد استفاده نميکنيم، حتــــا همو اوغان گفت که مه با تجربه ای که دارم حاضر هستم که پروژه هايی ره روی دست بگيرم که از آب ما به منظور زراعت و توليد انرژی برق کار گرفته شوه وما از ای جنجــــــــال بی آبی خلاص شويم، می فامی که آقای وزير چه جواب داد؟
کاکه تيغون: نی کربلايی جان مه خو ده اونجه نبودم.
کربلايی: وزير صـــايب گفت که امسال خشک سالیيس، يک قطره آبام نيس، وزير صايب که بسيار وخته ده خارج تير کده نمی فاميد که هرسال خشک سالی نمی باشه وبايد يک مملکت ده فکر چاره های اساسی وبنيادی باشه، ای خشک سالی يک گپ مؤقتی اس، همو اوغان ما که خودش کارشناس اس گفت او برادر، آب بايد به سيستم فنی آن ذخيره شوه وبه تدريج از آن کار گرفته شوه، اما کو! گوش شنوا که کسی حرف های مسلکی وفنی ره بشنوه!
کاکه جان اينه همو پيش گويی همو اوغان مـــــا درست برآمد، هموطو که ده اوروزگان سيل آمد، امسال چند روز باد، بسيار قريه ها، شهر ها و حتــا شار کابله هم سيل خات بورد و باز اينا بشينن وبگوين که خشکسالی اس، اينه همی خانهء تو نشانی ببين که سيلا ب چقدر ماره متضرر خات ساخت!
کاکه تيغون: همو اوغان ما راستی گفته بود امسال بسيار جاياره سيل خات بورد، خو کربلايی جان دگه ده اوغانستان چه خبراس؟
کربلايی: کاکه جان ده روز 19 مارچ دوشنبه ده يکه توت کابل سر کاروان موترای امريکايا که معاون سفير امريکا هم دمی موترها بود يک حمله انتحاری صورت گرفت که از خبــــرای واقعی چيزی نگفتن يانی تير خوده آوردن که مالوم دار چنــد نفر افغان وامريکايی کشته شده باشه، امّا ده پاکستان که بخاطر برطرفی افتخـــــــــار احمد چودری قاضی القضات اين کشور، مظاهرات شديد عليه حکومت شده بود، چندين رابرهای اسلامی از جمله قاضی حسين احمده هم حکومت بندی کد و هفت قاضيام استعفاء داد، چندان وضع خوب نيس!
آقای کرزی يام کتی مِرکل صدراعظم آلمان ده برلين ملاقات کد وده امريکا وچند کشور اروپايی مظاهـــــرات ضد امريکايی شد که مردم مخالف حمله بر عراق بودن، چرا که امروز دوسال از حمله بر عراق تير شد( 20 مارچ 2007) امّا ده bbc از نوشته کدام اخبار داخلی گفت که ده چندين ولسوالی ولايت هلمند از جمله ولسوالی سنگين طالبا گشت وگذار ميکنن، مردمه ماکمه ميکنن، حتا می برن وبدار می آويزن، کاملن ولسواليا ده دست شان اس!
اينه کاکه جان تو از اوغانستان پرسان کدی، مه کل خبرای، جهانام بريت گفتم، وضع ده هيچ جای خوب نيس.
يک روزنامـــــهء انيس که يگان وخت بريم از کابل روان ميــــکنن، ده صفـــــحــــه 9 تاريخ 6/7/1385 خويش نوشته بود که" وزارت داخلهء انگلستان بيست وپنج افغان پناهنده را از آن کشور اخراج نمود" چند نفر شان که ده کابل ده ميدان هوايی با روزنامه نگارها مصاحبه کدن نارصايتی خوده نشان داده واي عمل ره خلاف موازين حقوقی خاندن، همی پناهنده هـــا زندانی هم شدن، شکنجه هم ديدن وده آخر آخراجام شدن!
کاکه تيغون: گرچه ای کار نو، نيس بسياری از کشورهــــای اروپايی ومتمدن ای کار ميکنن، اما همی زندانی کدن، شکنجه دادن وباز اخراج کدن که حالی مود شده، از نگاه اعلاميـــــــــه جهانی حقوق بشر چطو اس؟
کربلايی: زندانی کدن وشکنجه بدون موجب خو بالکلُ خلاف اعلاميهء جهانی حقوق بشر اس و اينه سيل کو(ببين)، ده مــــاده سوم گفته" هــــــــرکس حق زندگی، ازآدی وامنيت شخصی دارد"ده ماده پنجم نوشته" احـــدی را نميتوان تحت شکنجه يا مجازات يا رفتاری قرارداد که ظالمانه ويا برخلاف انسانيت وشئون بشری يا موهن باشد" همچنان ده ماده پانزدهم بند دوم ايطو نوشته" هيچ کس را نميتــــــوان از تابعيتی که دارد محروم ساخت ونيز نمی توان حق تغيير تابعيت را از او سلب کرد" يانی هــــــــــرکس حق داره تغيير تابعيت بته ، مالوم دار ده کشوری که آمده مجبور اس تابعيت شه قبول کنه، اگه قبــــــول نه کنه خی ده کجابره، که ای قانون"... ونميتوان حق تغيير تابعيت را از اوسلب کرد" بجـــــــــــای شوه، امّا بری انگريزا وامريکا ودگرايش که هميشه خلاف قانون وضد اعلاميهء حقوق بشر ده هر کشور آزاد حمله ميکنن واوره مستعمره خود می سازن وباز مردمای شه ( مردم های شانرا) ميکشن، مثليکه
همی امروز شنيدی که نماينده گی اداره جهانی حقوق بشرکه ده کابل اس، گفت: که امريکايا خلاف معيارهای اعلاميهء جهانی حقوق بشر ده افغانستان عمل ميکنن مردم بی گنـــــــاه ره ميکشن، بايد اصلاح وتنظيم شون، برايطو کشورها وحکومتها، ای اعلاميه مهم نيس، چرا که خوده بالاتر از همه فکر ميکنن وبرخلاف اعلاميه اونه 25 جوانَ هم از انگلستان اخراج کدن وهم حقوق شانه پايمال کدن، ای بيچارا حتا بازی شان بکس وکالام نداشتن!
کاکه تيغون: کربلايی جان، حال دِگه حکومتا ومردمای دنيـــــــــــا چرا چُپ استن، ايقدر کُشت وکشتار، ايقه رفتــــــار خلاف موازين دموکراسی وحقوق بشر، چرا انتقــــــاد نمی کنن، بايد اعتراض کنن وبری شان اخطار بتن!
کربلايی: کاکه جان ای بادارای جهان يانی انگليس وامريکا ايطو مردمه ده کلافه پيچاندن، که هيچکس صدای خوده کشيده نميتانه، هرکسه به جان خودش انداختن، ای مثـــــــل هموس که ميگفتن ده سالای قديم يک ديو پيدا شده بود وروزانه چند نفر ره استحقاق داشت که بخوره، رفته، رفته مردمام عادت کده بودن، همو استحقاقشه تيار می مـــــاندن، ديو ميامد، ميگرفت، ميخورد وميرفت.
حاليـــــــام مردم جهـــــان عادت گرفتن که روزانه بايد ده عراق، اوغانستان، فلسطين وبازی کشورهای دِگه، 70- 80 تا صد نفره کشته شون وبه همو قناعت کده وصــدای خوده نکشن، اگه مردم بيچاره ای کشور های مظلوم صدای خوده هم بلند کنن، سرکوب ميشن!
کاکه تيغون: آدمهای روشنفکر ودانشمند هم کمتر ده ای باره تماس ميگيرن، کربلايی جان تو کدام مثال داری که ای گپه روشن بسازه؟
کربلايی: بلی کاکه جـــــان! هستند کسای که بی ترس وبيم جنايات وکج رفتـــــــاری های ای سردمدارا ره افشا ورسوا ميکنن، پروفيسور دکتور فرانسيس آ، بوئيل (Professor dr francis A.Boyle ) يکی از کارشنان برجستهء امريکايی ده رشتهء حقوق بشر ده يک برنامهء راديويی (K.L.B.News Radio) که از منابع هالندی توسط طارق پيکار ترجمه شده، ضمن افشای اشتراک وسمتدهی يک تن از مشاوران ارشد قصر سفيد ده پروسه اعدام صدام حسين وشتابزده گی ده عملی کدن اعدام صدام گفته؛ که ای گپ به منظور تشديد بحران وخشونت های جاری وتحريک هرچه بيشتر احساسات قومی، مذهبی ده منطقه واستفاده از آن جهت اعزام واستقرار نيروهای بيشتر واضافی نظامی امريکا - ناتو ده شرقميـــانه پلان شده اس، وی همچنان ؛ ميگويد: " نازيستهای نو" نمی توانن بيشتر ازای مخفيــــانه عمل نماين، وی ده رابطه به افغانستان وعراق چنين ادامه ميته:
" درگيری آتش جنگها در افغانستان و عراق، دقيقاً به اساس پلانهـــــای تدوين شدهء قبلی مقامهای صلاحيتدار اسراييلی و پنتاگون صورت گرفته است. راه اندازی و موجوديت چنين جنگها وسيله ييست که ابرقدرت جهان و شُرکايش، ميخواهند در نهايت امر از آن به منظور تصاحبِ «دو- سوم» منابع طبيعی توليد انرژی جهــــــــان سود ببرند و از جهت ديگر به آن منحيث ضمانتی برای تسلط بر اقتصاد جهان مينگرند؛ پس به هيچ صورتی حاضر به ترک منطقه نخواهند بود"
وی بازهم ادامه ميته:"قدرتهای مذکور تحت رهبری ايالات متــــحدهء امريکا، آگاهانه و با استفاده از نيروی تمام عيار جنگی، به شکل کاملاً وحشيانه و غيرانسانی در راستای بسط و توسعهء حاکميت خود بر جهــان فعلاً در افغانستان و عراق و بعداً، در صورتی که نيروهای صلحخواه جهان مانع شان نشوند، بالای ايران و سوريه جنگ را تحميل خواهنـــــــــد نمود و در نتيجه اشغال، بی ثباتی و بحران را در ابعاد وسيع آن به جامعهء بشری بيشتر از حــــــال همراه خواهند داشت."
دُکتور بوييل، "وضعيت کنونی جهان را با دوران جنگ امريکا در ويتنـــــــام مقايسه ميکند، دورانی که او به شکل صلح آميز مبارزه ميکرد تا نقاب را از صورت جنگ طلبان امريکايی برداشته و اهدافِ استثمارگرانه و استعماری آن ها را افشا نمايد."
اينه اينی هم يک موقف کارشناسانه وآگاهانه!
کاکه جــــان مه ده سال 2003 يک شعر گفته بودم بد نيس که همو ره هم بريت بخانم که کوفت دلت برآيه:
بربريت زيرکانه
اوّل اندر قنــدوز زود در قندهار خلق افغـــان را بکشتند چنــد هزار
باردوّم توره بوره شد نشــــان خـــون مردم را بريختنــــــد رايگان
باز در گـــرديز کردند اين پلان پُشته هااز کشته ها ساختند بی گمان
بار چارم رو سوی وردک نمود کُشت، بهــــــانه باز آن مردک نمود
آخرهم القــــــــــــاعده پيدا نشد بن لادن و ملا عمـــــــر رسوا نشد
عامـــــلين آن ترور واين ترور بم بريزند، گوش گر، چشمــــان کور
هردو را پنهان نمودند از نظر تا که مردم هم نداننــــــــد خير وشّر
اين جهـــان تنگ است بهر آن که بيابنــــــــــد رَدّ پای طالبـــــــان
بهر کسب پول وثروت بيدريغ می کشند افغانيـــــــــان را بيــدريغ
تا بکف آرند نفــــــت وگاز را همه ميداننــــــــد خوب اين راز را
هيچ کس در اين جهان پُر جلال هم نکرد رسوا که اينست چَل وچال
کاکه جان اينه ده ای شعر شنيدی که مه به سهـــم خود يک چيز، چيزکی گفتيم وده آينده هم ميگم ، امّا ای که بسياری ها چُپ استن بانشان که چُپ باشن، البته اوناهم محاسبه خوده دارن، شايد آنها خوب تر بدانن که عقل مه وتو کار نمی کنه، کاکه جــــان از مه می دانی شوله ته بخو، پرده ته بُکو، پُشت همی گپــــــا چندان نگرد که فايده نداره، بيا بريم جماعت خانه، که از راه سودا گرفتنيام هستم ، ناوخت نشه!
بخش های قبلی