انجنیر حفیظ ا له حازم
یادداشتی از: حفیظ حازم
من چه میتوانم؟
جامعه بشری و بشریت در کل از آدمها عبارت است. این آدمهای منفرد هستند که خانواده ها، بستگان، دوستان، اجتماعات، اقوام و مردم یک جامعه را میسازند.
بنآ از فردیت است که کل ریشه میگیرد، از همینجاست که فرد در ساختار جوامع بشری نقش اساسی و سازنده را دارد.
در بعضی از جوامع نسبت عدم آگاهی ها، نبود اعتماد بنفس،خود ناباوری، شکست حق خود ارادیت و وابستگی های مادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی وغیره عوامل باعث میگردد که نقش فرد در اجتماع ضعیف و کمرنگ باشد.
در جوامعی چون کشور ما یکعده فرصت طلب همیشه از همین ضعف ها و نقاط خالی ها استفاده اعظمی نموده و خود ها را در قالب رهبر، مرشد، صوفی، بزرگ وغیره جا زده اند و از نقش افراد بخاطر برآورده شدن امیال شخصی شان استفاده های ابزاری نموده اند.
بوجود آمدن اصطلاحات، خان، ملک، رهبر قوم، رهبر دین، رهبر جهاد، رهبر فلان حزب و سازمان ، رهبر سمت و یا تشکیلات متعدد دیگر که میخواهند افراد جامعه را زیر چتر خودشان داشته باشند و نقش سازنده آنها را منفعل نمایند در حقیقت نمونه کشتن و گرفتن حقوق فردی و انسانی آنهاست.
با وجودیکه در هیچیک از جوامع بشری فرد آنچنان که فرد گرا و فرد محور باشد و حق عمل فردی البته در چوکات نظم و قوانین جاری کشور ها راداشته باشد هنوز ندارد، با آنهم در جوامع دموکرات و پیشرفته افراد این جوامع تا حدودی میتوانند فردی عمل کنند که این ناشی از سطح درک، دانش و تسجیل حقوق شان در برابر قانون و چوکات های انتظامی آن جامعه میباشد.
در کشور ما نقش فرد از خانه و مکتب و اجتماع از همان آغاذین روز های حیات تحت فشار و نابرابری قرار داده شده و حس آزاد بودن در وجود اکثریت مطلق افراد جامعه کشته میشود و شخص حالت خنثی و منفعل را بخود میگیرد که همیش مطیع و فرمانبردار و رعیت باشد و دیگران باید برایش فرمان برانند و تعیین تکلیف کنند.
بنآ غرض رسیدن به عدالت اجتماعی، حقوق شهروندی، جامعه مرفع و باشکوه، داشتن حق فردی و اراده داشتن بخاطر نقش اجرا کردن فرد در مناسبات اجتماعی و سیاسی امریست ضروری.
ما باید بخود مان ایمان داشته باشیم که منحیثیک فرد در اجتماع بزرگ انسانی میتوانیم نقش بزرگ و سازنده داشته باشیم و مسوولیت مانرا بگونه عقلانی ادا نماییم.
طوریکه گفته اند:
(تا ما گوسفند نشویم هیچکس نمیتواند بالای مان چوپانی کند. )
__________