پژوهشی از دکتر حمیدالله مفید
ریشه شناسی واژه گپGap و کاربرد آن در زبان گفتاری فارسی مردم افغانستان:
——————————————————————————
چمهور دانشمندان و زیانشناسان به این باوراند ، که جایگاه پیدایش و پرورش زبان فارسی پشته شرقی ایران که شامل کشور های افغانستان ، تاجکستان و بخش های شرقی ایران امروزی می شوند، می باشند.
زبان گویشی فارسی مردم افغانستان مملو از هزار ها واژه ناب و سچه اوستایی و سنسکرت پیشین است ، که به گونه ای گیتایی در این زبان نگهداری شده اند.
یکی از واژه های بسیار باستانی که در زبان گویشی مردم افغانستان کاربرد شگفت انگیز دارد، واژه « گپGap » است ونزدیک به۷۱معنی را در خود نهان داشته است ، در حالی که جای این واژه را در بخش های غربی ایران امروزی واژه« خبر و حرف » در تاجکستان اغلب همراه با خبر زیادتر واژه « سخن » به کار می رود.
رویکرد فرمایید به کاربرد واژه ای گپ Gapدر زبان گفتاری فارسی مردم افغانستان:
گپ به معنی خبر در فراز : چی گپ است ؟ گپ از چی قرار است ؟ در ایران امروزی می گویند : «چه خبر؟»
گپ به معنی موضوع : گپ مفت . گپ هوایی.
گپ به معنی سخن و کلام در فراز : از گپ ماندن ، سر گپ آمدن ( به دو معنی هم به معنی طفلی که تازه به سخن گفتن آغاز کند و هم به معنی کسی که پس از سکوت یکباره زیاد سخنرانی کند.)
گپ به معنی حرف : زیاد گپ نزن ، گپته بگو ! یعنی زیاد حرف نزن و حرفت را بگو .
گپ به معنی سخن نیش دارد : گپ پهلو دار ، گپ نیش دار، گپ زشت ،گپ ته وبالا نزن
گپ به معنی تهمت در فراز : گپ ساز یعنی تهمت گر ! برایش گپ ساختن یعنی بالای او اتهام بستند
گپ به معنی غیبت ، سخن چینی و نمامیت : در فراز : پشت سر کسی گپ زدن ، یعنی به کسی اتهام بستن.گپ رسان ، گپ را برایش برسان و گپ چینی.
گپ به معنی سخن سنجیده و معقول : در فراز : گپ جان دار، گپ پخته ، گپ درست .گپ معقول ،
گپ به معنی فتنه و فساد . در فراز : گپ خیست و یا گپ خیستن ، گپ خراب شد، گپ گوی در گو شد. گپ روده شد، گپ از گپ تیر شد.
گپ به معنی فهم و درایت : در فرازی : به گپ رسیدن ، آدم گپ فهم ، گپ دان ، گپ را از هوا قاپیدن.
گپ به معنی اطاعت و فرمانبرداری : در فراز : آدم گپ شنو ، به گپ کسی کردن یعنی از او فرمانبرداری کردن
گپ به معنی اطلاع و آگهی . در فراز : از کسی گپ کشیدن ، . گپ گیر .از دهنش گپ بگیر ، به گپ برسانیش.
گپ به معنی کسی را بافتن و از خود کردن ، در فراز : کسی را گپ دادن و یا او را گپ دادم .گپش بتی ،
گپ به معنی ساده گی : در ترکیب : آدم گپ رو . بی گپ و سخن ،
گپ به معنی راز : در ترکیب : گپ پت و پنهان ، گپ بین من و خودت باشه ، ، از گپ کسی خبر نشه ،
گپ به معنی نزع و بی حالی : در فراز ، بیچاره از گپ مانده ،
گپ به معنی دشنام : در این سروده ای مولوی:
که ز هر ناشسته رویی گپ زنی
شرم داری از خدای خویش نی.
گپ زدن به معنی شعر سرودن : در این سروده حکیم سنایی غزنوی:
هر کجا ایازی دیدخواهی در جهان
عشق بر محمود بینی گپ زدن بر عنصری.
گپ به معنی سخن بیهوده و گزاف : گپ های چتی نزن ! گپ بیهوده نگو . چنانی که انوری گوید:
چند گویی خواهر من پارساست
گپ مزن گرد حدیث او مگرد.
گپ به معنی اندیشیدن در فراز : ما در گپ خود غرق هستیم.
گپ به معنی سخن :به گپ آمدن یعنی به سخن آمدن
به معنی مقصود و مراد : سر اصل گپ بیایم.
به معنی ازدست رفتن و موقع نا مناسب شدن : گپ از گپ تیر شد.گپ روده شد،
به معنی سخن غیر حسابی: گپ بیراه.
گپ به معنی سخن ژرف و حسابی : گپ پخته
گپ به معنی مطلب مهم : گپ جاندار
گپ به معنی سخن نه چندان معقول : گپ خام.
گپ به معنی نکته سنج : گپ رس ، به گپ رسیدی
گپ به معنی وصیت : مانند : گپ های مسلمانی بزن ، ، گپ های خدایی ،
گپ به معنی حل کردن یک دشواری : در فراز ؛ گپ را صاف کردن .گپ را حل کردن ، گپ را خلاص کرد.
گپ به معنی ایجاد دشواری : در فراز : گپ را جر کرد ،
و ترکیب های دیگری چون : از گپ گپ می خیزد، گپ رو ، گپ پیش پای افتاده ، گپ گوی ، پر گپ ، گپ نا مفهوم ، گپ بی معنی ، گپ های پهلو دار ، گپ های عمیق ، گپ چینی ، گپ دل ، گپ درست ، گپ شاخدار ، از گپت بوی خون می آید و غیره.
واژه گپ افزون در زبان گفتاری و نوشتاری فارسی مردم افغانستان در زبانهای شرقی چون: سانسکرت ، هندی ، اردو، مراتی ، گجراتی ، سندی ، بلوچی فراوان به کار می رود ،تنها در زبان پشتوی جدید مانند فارسی( گویشی ایران ) جای واژه گپ را واژه (خبر )تازی گرفته است ، چنانی که در فراز : په خبری پسی مه گرزه ( یعنی پشت گپ نگرد)، یا:( ما ته بدی خبری کوی : برای من گپ های بد می زند. ) به جای گپ واژه خبر بکار می رود.
در زبان اشکاشمی گپ ، در زبان منجی که یکی از باستانی ترین زبان بازمانده اوستایی است به گونه ای گف و گپ کاربرد دارد.
واژه گپ در زبانهای پنجابی ، هندی ، اردو:
در زبانهای هندی و پنجابی :
گپ : سخن فضول و بی هوده و دروغ بیش تر به معنی دروغ به کار می رود.
گپ چهدنا (با دال هندی) gap chadna حرف دروغ گفتن و سخن بی معنی و گپ زدن .
گپ مارانا gap marna بی معنی.
گپان (با نوع غنه) gappan جمع گپ .
گپنا و كپنا gapna – kapna : گپ زدن .
گپو gappu دروغ گو – كسی كه حرف بسیار و بی معنی می گوید .
گپی gappi دروغ گو – كسی كه حرف بسیار و بی معنی می گوید .
گپ شپ : ۱- سخن بی هوده – دروغبانی ۲ – صحبت دوستانه، دوستی .
گپ شپ هونا : دوست بودن، رفیق شدن، دوستی .
گپ در زبان اردو :
گپ : به معنی سخن پوچ و بی هوده و بی معنی و هرزه و دروغ .
گپ ارانا : (با رای هندی) gap orana : سخن دروغ میان مردم پراگندن .
گپ هانكنا : gap hankna : دروغ و حرف بی معنی گفتن
گپ مارنا : gap marna : گپ زدن
گپین : (بانون غنه در آخر) gappen : جمع گپ – گپ ها .
گپین ارانا : (با رای هندی ) orana دروغ گفتن و میان مردم پراكندن .
گپین هانكنا : گپ زدن ولی در صورت جمع رایج است .
گپ باز : دروغ گو، پر حرف، حراف .
گپ بازی : صحبت دوستانه میان دوستان برای تفریح و وقت گذرانی .
گپ شپ : ۱- صحبت دروغی. ۲ – صحبت دوستانه، دوستی و آشنایی .( این واژه مهمل است مانند نوکر شوکر ، کمره شمره ، روتی ، شوتی وغیره ) که در زبان گفتاری فارسی نیز این گونه مهمل سازی کاربرد دارد، مانند: غلام ملام ، نوکر موکر ، بنده منده وغیره
گپ شپ كرنا :صحبت كرنا – حرف زدن .
گپ شپ هونا : صحبت شدن میان دوستان برای تفریح
گپ گپورا : (با رای هندی) gap gapora : شلوغ ، زیاد حرفی .
گپی ( gappi ) : كسی كه گپ زند و حرف های او وزن نداشته باشد و میان مردم به دروغ گو معروف باشد (۱).
ریشه شناسی واژه گپ:
واژه گپ از واژه های خاوری و شرقیست ، که در زبان سنسکرت به گونه ای Gasp آمده است ، ودر اوستا و پهلوی باستان به گونه ای Vaç ودر زبان های مانوی که مادر زبان فارسی است به گونه ای Gaub وGöwän ثبت شده است .اما واژه گفتن یا گفتار در زبانهای باستانی Gaf , Gaubataiy آمده است. که با واژه ای گپ تفاوت دارد. با همه حال واژه گپ با همین ویژه گی هایش در زبان های پیشین و مادر زبان فارسی بکار رفته و آمده است. ودر زبان گفتاری فارسی مردم افغانستان از زبان سنسکرت و هندی باستان وام شده و با همان ویژه گی هندی آن بکار می رود. که ما نمونه های و چم های آن را در بالا خواندیم.
مانده دار
—————
Kitabistan twentieth century standard Dictionary)
(Urdu – English )-