دکتر حمیدالله مفید

 

نوشته: دکتر حمیدالله مفید

گذری بر دستور زبان

ویژه گی های جمع در زبان دری- فارسی

 

پژوهشگران  وزبانشاناسان ، زبانهای جهانی را به خانواده های گوناگون بخش بندی کرده اند ، آنها در این بخش بندی ویژه گی های ساختاری ، ویژه گی های دستوری ، جایگاه پیدایش آواها ، واژشناسی یا فونولوژی، واژه شناسی  یا مورفولوژی،ترکیب واژه ها ،حروف ربط یا پیوندها ،پسوندها وپیشوندها، جمع سازی زبانی ،سختارهای نحوی یا سنتیکس  یا فراز شناسی  و معنا شناسی یا سمانتیک را به دیده داشته وزبانها را به خانواده های گونا گون بخش بندی کرده اند.

 یکی از ویژه گی های زبانهای خانواده هندو اروپایی ویا (هند وژرمن ) که شامل زبانهای :(حتی ،هندی،گروه زبانهای ایرانی یا اریانی شامل( سه دوره : دوره باستانی شامل زبان  های اوستایی،پارتی باستانی،سکایی باستان و زبان دولت مادها،دوره میانه  شامل زبانهای :سغدی ، بلخی ،ختنی، سکایی میانه وخوارزمی ، دوره جدید شامل زبانهای فارسی جدید یا دری، پشتو، کردی،ودیگران) زبانهای تخاری،ارمنی،یونانی،آلبانی،گروه ایتالیک،گروه سلتی،گروه ژرمن،گروه بالتی و گروه سلاوی اند، افزون از داشتن همگونی ها یا شباهتهای واژه های بنیادی، داشتن  ترکیب سازی وجمع سازی زبانی نیز  در آنها بدیده می اید   که در همه ی  زبانهای این خانواده بزرگ واژه های مفرد یا یکه به واژه های جمع یا چنده با افزودن پسوند ها  ساخته می شود.

برخلاف زبانهای خانواده ای حامی وسامی که شامل زبانهای(اکدی(بابلی وآشوری)کنعانی،فنیقی،عبری،آرامی،یا سریانی ،عبری کهن در عربستان ،حامی کهن .مصری باستان وعربی است  که افزون از پسوندها واشتقاق با تغییر در بنیاد واژه که آن را جمع مکسر یا شکسته  می گویند ، واژه مفرد یا یکه به واژه جمع یا چنده  دگرگون می شود.

در زبانهای خانواده هندواروپایی با وامواژه ها یا واژه های که داخل زبان می گردد همان برخوردی را می کنند که با واژه های زبان خود شان می کنند ، به گونه نمونه انگلیسی ها هر واژه ای را که داخل زبان شان می شود با قواعد یا دستور زبان خود تغییر می دهند وهر گاه آن واژه را جمع بسازند با افزودن پسوند یا نشانه جمع انگلیسی آن را جمع می کنند ویا آلمانها نیز به همین گونه با افزایش نشانه جمع  در پایان وامواژه مفرد  را جمع می سازند . همین ویژه گی حتا در زبان پشتو که در افغانستان وپشتونستان وبرخی از روستاهای کشور هندوستان کاربرد دارد نیز واژه های آمده از زبانهای دیگر را با افزودن نشانه جمع پشتو جمع می سازند.

با دریغ در زبان فارسی – دری که در کشور های افغانستان ، ایران ، تاجکستان، شمال هندوستان ، شرق ازبکستان، جنوب آذربایجان در  بخشی از عراق کاربرد دارد ، سیستم جمعبندی یا چندینسازی واژه ها بر خلاف دستور مروج جهان به گونه نا درست وناجور ساخته می شود .به این گونه :

نخست نشانه های جمع یا چندی سازی در زبان دری :  

اسم   کلمه یی است که برای شناختن یا شناختاندن کسی یا چیزی به کار می رود. از نگاه معنا بخش بندی شده به اسم مفرد وجمع ،اسم خاص واسم عام، اسم ذات واسم معنا ،اسم صوت ،اسم زمان واسم مکان مقصود در این نگارش اسم جمع است که به شناسایی آن پرداخته می شود .

اسم مفرد  اسمی است که برای نشان دادن یک کس یا یک چیز به کار می رود و اسم جمع اسمی است ، که به منظورشناساندن وشناختن چندین چیزی ویا نام به کار می رود .

در دستورهای زبان فارسی- دری نشانه های جمع «ها» و«ان » شناسانیده  شده اندوسپس افزوده اند که در زبان دری – فارسی  شماری  از واژه های عربی   راه یافته اند وبر بنیاد قاعده های عربی  جمع بسته می شوند ، از این رو قواعد جمع عربی نیز در زبان دری- فارس کاربرد داردبه این گونه:

نخست جمع سالم دوم جمع مکسر یا شکسته.

نخست جمع سالم  آنست که هنگام جمع ساختار واژه مفرد تغییر نمی پذیر ، بلکه درپایان آن نشانه های جمع (ات،ین،  وون) افزوده می شود . مانند

جمع با پسوند «ات»افتخار ، افتخارات ، امتیاز ، امتیازات، اختیار اختیارات، انتخاب انتخابات .انتقاد ، انتقادات.اطلاع ، اطلاعات وغیره.

جمع با پسوند «ین» معلم ، معلمین.مومن ،مومنین. محبوس، محبوسین.

جمع با پسوند «یون» انقلابی ، انقلابیون ، روحانی ، روحانیون. افراطی ، افراطیون وغیره

دوم جمع مکسر یا شکسته:

واژه های بروزن(فعل) که می شود (افعال) مانند : خلق، اخلاق.دور ، ادوار.عمل ، اعمال.رزق، ارزاق.رب، ارباب.شجر ، اشجار. وزن ، اوزان. ولد ، اولاد وغیره(اولادها) جمع الجمع نادرست است.

بروزن(مفعل) که می شود (مفاعل) چون: مکتب ، مکاتب.مطلب ، مطالب. منصب ، مناصب . وغیره

بروزن(مفعول) که می شود (مفاعیل) چون: مکتوب ، مکاتیب.

بروزن(فعل) که می شود(فعول) امر ، امور ، شیخ شیوخ وعلم علوم

بروزن( فاعل) که می شود( فعلاء). چون: فاضل، فضلاء. عاقل، عقلاء وجاهل ، جهلاء

بروزن ((فعیل) که می شود(فعلا) چون: ندیم ، ندما، حکیم ، حکما و فقیه ، فقها

بروزن(فعل) که می شود (افعال) چون:قول ، اقوال. عمل ، اعمال. اثر ، اثار

بروزن(فاعل) که می شود(فعله)کاسب ، کسبه. خادم ، خدمه وغیره

بروزن (فاعل) که می شود( فعال) چون:ناظر، نظار، تاجر تجار. عامل ، عمال

بروزن( فاعل) که می شود (افعال) ، چون:صاحب ، اصحاب،شر یف، اشراف. ناصر ، انصار

بروزن(فٍعل) که می شود(فُعل) چون :همت ، همم،علت ، علل

بروزن (مفعله ) که می شود (مفاعل) چون: مدرسه ، مدارس.مطبعه، مطابع.مرتبه، مراتب

بروزن (مفعل) که می شود (مفاعل) چون مطلب، مطالب ، منبر ، منابر

بروزن(افعل ) که می شود (افاعل) چون: اکبر، اکابر، افضل ، افاضل و اعظم ، اعاظم

بروزن(فعیل) که می شود (فعال) چون: کبیر، کبار. صغیر، صغار و کریم کرام

بر وزن(فعله) که می شود (فعلات) چون:نغمه ، نغمات. صدمه، صدمات و دفعه ، دفعات

این است وضعیت جمع در زبان فارسی – دری که در کتابهای دستور زبان بازتاب یافته است

پیشنهادهای جدید:

 

 زبان فارس – دری که یکی از پیشینه ترین وماندگارترین زبانهای جهانیست در سده های نخست ، دوم، سوم وچهارم خورشیدی نود تا نود وپنج در صد عاری از زبان عربی بود ، شهنامه فردوسی که در سده ای چهارم خورشیدی سروده شده تنها پنج در صد عربی دارد ، این زبان توئایی آن را دارد تا از گنجواژه های خود نزدیک به نود درصد وام واژه های به ویژه عربی را به دور ریزد .

این زبان توانایی آن را دارد تا مانند دیگر زبانهای این خانواده ویژه گی های جمع خود را در زبان بکار ببرد.از این رو نخست پیشنهاد می شود تا: تا اکنون نشانه(علایم) جمع در زبان دری «ان»و«ها» ارایه شده است . در حالیکه در زبان فارسی- دری نشانه های جمع چهار نوع است به این گونه:

نخست: نشانه پسوند«ان» که بیشتر به جمع سازی نامهای که جاندار باشند به کار  می رود.مانند: کودک کودکان، مرد ، مردان ، خرگوش ، خرگوشان وغیره

دوم: نشانه پسوند «ها» که برای دیگر نامها بکار می رود. مانند:برگ، برگها ، کاغذ ، کاغذ ها ، دیوار ، دیوار هاوغیره همچنان می توان برای جانداران نیز ها به کار برد مانند: شیرها، دستها ، گرگها وغیره

سوم: نشانه پسوند «یان» که به نامهای که به (واژ (ا) یا(و) پایان پذیرفته باشند ، می آید. مانند: دانا ، دانایان، بینا بینایان ، جنگجو، جنگجویان، ترسو ، ترسویان وغیره

چهارم: نشانه پسوند«گان» که در پایان جمع نامهای که به «ه»  کوتاه(«ه» غیر ملفوظ در فرهنگ ها آمده از دیدگاه این قلم نادرست  وتقلیدی است از عربی ومعنی آن چیزی که تلفظ نمی شود، می باشد، در حالیکه این«ه» تلفظ می شود مگر کوتاه بهتر است بجای غیر ملفوظ بنویسیم ( ه) کوتاه و«ه» واژه ای هنر ، هرات ، شهیر را که با کشیده گی ادا می شوند بگویم «ه» کشیده). پایان پذیرفته باشند ، می اید: مانند: برده ، برده گان، زنده ، زنده گان، مرده ، مرده گان وغیره.

پنجم: تمام واژ ه ها ونامهای عربی را که در زبان فارسی- دری  بکار می بریم نخست تلاش کنیم تا معادل  یا همسوی دری آن را دریابیم وبکار بریم واگر درنیافتیم همه ی آنها را با پسوند های (ان،ها،یان،وگان) جمع  بندیم مانند: معلم نخست بجای آن آموزگار در غیر آن بجای معلمین (نرینه) ومعلمات( مادینه) معلمان فارسی را به کار ببریم.بجای محصل، محصلات ومحصلین ،دانش آموزان ویا محصلان را بکار ببریم

بجای امر که جمع آن امور می شود دستور ودستور ها ویا امر ها را بکار ببریم

بجای جاهل که جمع آن جهلا است نادان ونادانان ویا جاهلان را بکار ببریم

بجای تاجر که تجار می شود ، بازرگان وبازرگانان ویا تاجران را بکار ببریم

بجای قاضی که قضات می شود، دادگر یا دادستان ویا قاضیان را بکار ببریم

بجای قله که قلل می شود بلندا وبلنداها ویا قله ها را به کار ببریم.

بجای حرف که حروف می شود واژ و واژها یا حرفها را بکار ببریم

بجای کلمه که کلمات می شود واژگان و واژگانان ویا کلمه ها را بکار ببریم.

 به هیچرو نباید واژه های فارسی را با ویژه گی های عربی جمع یا چنده ساخت مانند: پیشنهاد نباید پیشنهادات نوشته شود باید پیشنهادها ساخته ونوشته شود ، جنگل را نباید به جنگلات جمع بست باید با جنگلها  جمع بست.

 

اگر این فارسی نویسی ها را ادامه دهیم نه تنها ناهنجاری های زبانی را از بین می بریم ، بل که دستور زبان ویا گرامر زبان فارسی- دری را نیز اسانتر ورساتر می سازیم .

این یک پیشنهاد است، امید وارم تا استادان ودانشمندان بخش زبان آنرا به دیده بنگرند واز زبانشناسان تقاضا می دارم تا در این مورد به گفتمان بپردازند. بادرود . دکتر حمیدالله مفید

در این نوشتار از کتابهای زیرین سود جسته ام: دستور زبان دری (جناب استاد دکتر اسدالله حبیب) ناشر هدایت حبیب چاپ اینفورماپرنت سال چاپ ۱۳۸۸

دستور زبان فارسی دکتر پرویز ناتل خانلری چاپ حیدری چاپ بیستم سال ۱۳۸۰

دستور سخن  مولف استاد یاسین فرخاری سال چاپ۱۳۶۹ چاپ نخست کابل.

 

  

 


بالا
 
بازگشت