محمد عالم افتخار
به دنیا هرچه کار زشت ـ برای رفتن به بهشت!!
اخیراً در سایت جاودان؛ برنامه ای ویدیویی از «پرگار» بی بی سی را با عنوان «قرآن؛ رویا های پیامبر؟» دیدم و شنیدم که به علت حضور شخصیت های سیر دانش و پروسواس و پرکاووش در مسایل دینی و مذهبی مسلمانان؛ همچون دکتور عبدالکریم سروش؛ وزن و جذابیت ويژه و کم سابقه ای داشت و دارد.
تصادفا همزمان دکتور فرید یونس؛ اندیشنده دیگر هموطن و همزبان در غامضه اسلام و مسلمانی؛ هم درین سایت مقاله تازه و روشن بینانه ای به نشر سپرده اند که عنوان دارد:
ـ چرا مردم با طبقه مذهبی یا ملا میانه خوب ندارد؟
http://jawedan.com/2016/10407/
نگارشی از آدرس محترم وخشور بدخش با فرنام " چشم انداز کوتاهی به یک نوشتهِ احمد ذکی موسی" نیز درین سایت به کنار تأملات ژرف در محتوای سخنان بزرگان پیشگفته، اهمیت کسب نموده است . نوشته که دارای انتقادات متعجبانه از قلمپرازی های یک نوچه ملا در سیاههِ «این دین؛ با آن دین تفاوت دارد» می باشد؛ از یک معضل مغزی کهنه و فراگیر در عالم آشفته و تیره و تار اسلامی ما؛ به سهم خویش؛ پرده بر می دارد.
شاید از آنجا که با وصف زیاد بخردانه و دانشمندانه بودن حد اقل یکی از طرف های این گفتمان ها؛ در تداوم 1400 سال (و هزاران سال آنسو تر!)؛ هنوز نتیجه قاطعی بر آنها مترتب نیست و کم ازکم توده های میلیونی مردمان گرفتار جادو و جمبل متولیان دین و مدعیان نمایندگی خدا بر زمین و جانشینی پیامبر... ؛ سودِ نجات بخشایی از آنها برنمی دارند؛ آهسته آهسته شروع کرده اند به اینکه آدرس مستقیم را بیابند و رُک و راست با خدای خویشتن وارد راز و نیاز و استدعا و پرسش و پاسخ و عرض حاجت و طلب گشایش گردند.
به راستی آنچه در عالم انسانی و حیوانی و نباتی، اصل اصیل و رکن رکین بوده و هست و می باشد؛ همین است و نه اینکه در مقاطعی از زمان؛ مشتی اغلب شیاد و شداد، ادعای نمایندگی خدا کرده و با طرح و تحمیل بند و بساطی؛ مخلوقات خداوندی را به زنجیر فکری و بدنی کشانیده مرکوب سواری و رمه قصابی... خودشان درست نموده اند.
یکی از شاهکار های سینمایی معاصر در افشا گری همین راستا؛ همانا فیلم کمیدی ـ انتقادی"PK" می باشد که اینجانب قبل بر این طی فرسته «شهکار بیدار گر و معرفت بخش سینمای هند» آنرا به هموطنان و همزبانان به معرفی گرفته و راه های به دست آوردن و تماشا و استفاده اش را نشان داده ام. عزیزانی که تازه به موضوع بر می خورند؛ می توانند؛ جریان را منجمله درینجا پیگیری بفرمایند:
http://ariaye.com/dari12/farhangi/eftekhar.html
عمده ترین پیام این شاهکار است که از سوی فریبکاران و خدا جلبان دین باز و دینساز سفسطه گر؛ به مردمان از خدا و آفریدگار شان؛ «رانگ نمبر» یعنی آدرس چپه؛ داده شده و کلید نجات تنها؛ دریافتن «رایت نمبر» یا مسیر راسته و آدرس صحیح میباشد.
البته حتمی نیست که برای تلاش و مبارزه و مجاهده درین استقامت؛ تنها سینما و امکانات سینمایی در دسترس باشد. هنر های سنتی و سیرعُمر بشری همانند نقاشی و ادبیات و شعر و تیاتر نیز درین راستا دارای استعداد و امکانات بی حد و مرزی استند. حتی میتوان گفت که اساساَ تاریخ شعر و ادبیات و هنر های تجسمی و نمایشی بشری؛ عبارت از تاریخ سخن گفتن آدمیان با خدایان و آفریدگاران شان طبق باور های هر عصر و هر برهه زمانی میباشد.
با عرض پوزش از اینکه اینجا فرصت احتجاج و استناد و استدلال بیشتر را ندارم؛ منحیث شاهد نمونه؛ اینک توجه شما خوبان را به یک مونولوگ طنزی شاعرانه بسیار سلیس و بی تکلف جلب می نمایم که حالت ثبت ویدیویی و آوایی آن نیز در یوتیوب به نشانی زیر قابل دریافت می باشد:
بیت هایی چند از مجموعه:
سلام خدا؛ خدای کُل هستی!
خدای عقل و هوش و عشق و مستی...
اسپ خدایی ات؛ حسابی تاختی
یک هفته ای؛ کُلِ کُراتو ساختی...
خلاصهِ کلام؛ کارت دُرسته
پایهِ عقل منکر تو سسته
میخوام یه بار همین جوری ـ خدایی
یه خورده اختلاط کنیم دو تایی...
سرم مثل کلاف سر در گُمه
بس که پُر از مَغلطهِ مُردمه
بس که جواب دیگران چرنده
هرچی بگن عقل نمی پسنده
گفتم اگر وقتیشه داشتی در دم
هرچه سواله، از خودت بپرسم...
رفتی رو سقف آسمان نشستی
برای ما سفیر می فرستی
اونم نه در حد دو و سه و چهار تا
یهو صد و بیست و چهار هزار تا
خودیت که عیب و نقص ماره دیدی
از اولیش دُرست می آفریدی!؟
یه چی میگم فقط نگی جفنگه
فکر کنم یه جای کار می لنگه
ولله کشیش و شیخ و شاه که نیستی
اهل دروغ و اشتباه که نیستی
یه عالمه جانور آفریدی
کرگدن و اسپ و خر آفریدی...
نوبت خلقت که به آدم رسید
یک دفعه ای بال و پرِت ته کشید
الان میگی من به تو عقل دادم
که هیچ کی هم نداره غیرِ آدم
پیش خودت نگفتی: این کار بده؛
عقل بِدی که به هیچ چیزی قد نده؟!
آدمه ساختی که خرابیش کنی؟
از تو بهشت یهو جوابیش کنی؟
به خاطر یک سیب نیم خورده؛
کی آبروی بنده ای را بُرده؟!
میخواستی شوتیش کنی توی زمین
پس چرا گفتی: «احسن الخالقین»؟...
روی زمین ببین چه غوغایی یه
کارای بنده هات تماشایی یه!
دویست تومن دست فقیر میذارن
توقعِ کُل بهشتو دارن
چه میشد اصلاً تو بهشت نداشتی
خلق رو به حال خودشان میذاشتی
الان تو دنیا هرچه کار زشته
برای رفتن تو همان بهشته!!!
دست یک عده آدم طمع کار
یک عده دیگر شدن گرفتار
بیخودی گیر میدهند به موی مردم
جفت پا میرن تو آبروی مردم...
آخر بهشتت هم که چیزی توش نیس
فقط چهار تا نهره توی پردیس!
شیر و شرابیش هم که توی جوبه!؟
باز هم همین که هست خیلی خوبه!...
چقدر میشه رفت لب چشمه آب خورد؟
چقدر میشه فقط نشست شراب خورد؟
راستی؛ شراب و حُوری و میکـده
اونجا خوبه؛ پس چرا اینجا بده!؟؟...
مرد ها که دور شان پر از حُوریه!
شرایط زن ها هم؛ اینطوریه؟؟!
میگم؛ اگر بهشت پُر از حُوریه؛
تکلیف این زن های مومن؛ چیه؟؟!
شنیدم اونجا بی فرود گاهه
بدون جاده و بزرگراهه!!
اونجا بریم باید شتر سوار شیم؟
توی بیابانهاش باید قطار شیم؟
وقتی بهشت؛ کامپیوتر نداره؛
هر کی بخواد؛ باید خودیش بیاره؟
وقتی وسایل رفاهیش کمه؛
پس چرا تبلیغ میکنند اینهمه؟
اینجا که ما کُلی وسایل داریم
با اینهمه هزار تا مشکل داریم...
اونجا میگن هزار سال نوری
آدم باید سر کنه با یک حُوری...
می بینی بنده هات چه کار میکنند
همدیگر را لت و پار می کنند
جوان ریشدار قندهاری
میاد میشه قاتل انتحاری
از سر بی فکری و بی کله ای
همینجور آدم میکشند؛ فله ای
میگن به خاطر رضای خداس!
رضای تو واقعاً اینجور چیزاس؟
نمیدانم ولله کجا نوشته
که جای قاتلا توی بهشته؟!
خلاصه هم که خیلی خیلی پستند
اون ها که از قول تو؛ خالی بستند
کاش از تو این جمله را می شنفتم
که بچه جان! اینا رو من نگفتم!
*********
این مکالمه طنزی شاعرانه با خدا که بسیار تازه بوده و چه بسا الهامبخش عمده آن؛ دریاهای خون ریخته شده و خرمن های جان و تن پرپر شده جوانان افغانستانی منجمله در 31 حمل امسال در نتیجه دهشت انگیزی اراذیل مزدور آی ایس آی پاکستان است؛ تداعی کننده طنزواره دیگری گشت که حدوداً یک دهه پیش از یک برنامه ستلایتی شنیده و ثبت و یاد داشت برداری نموده بودم. اینک آنرا به مثابه تکمیله ای بر مناجات بالا اینجا درج می نمایم:
ولی پیشاپیش محض نظر داشت خاطر مومنان محترم؛ عرض میدارم که اینها هیچکدام نظر و طرح و اندیشه من بنده نمی باشد. اینجانب درین موارد؛ حایز دکتورین مدون و معین همه جانبه ای میباشم که در کتاب «معنای قرآن» و سلسله گفتار های انترنیتی «آیا احکام قرآن تابع زمان و مکان هست؛ نیست؟» منعکس میباشد و از آن جمله تیزیس هایم در مورد ـ بازتاب تصورات آرمانی بدویان شبه جزیره بیابانی عرب؛ اینجا دریافتنی است.
http://ariaye.com/dari10/siasi/eftekhar8.html
معهذا نه خودشیفته رأی و نظر شخص شخیص خویشم و نه بنده و عبد و عبید کس یا کسان دیگر. معهذا به همه آثار و اندیشه های اساطیری و هنری و خلاقه بشری عشق و علاقه و احترام داشته در حد توان خویش سعی میورزم چنین آثار و اندیشه ها را نیز اعم از قدیم و جدید؛ جهت بهره گیری هموطنان و همنوعان اشاعه بدارم و به نقد و بررسی و معرفی بگیرم.
اینک متن ضبط شده از سال 2008 میلادی:
************
«درود های مرا قبول فرمائید . این ایمیل را درحالی برایتان میفرستم که هنوز دچار خلسه هستم .
شب 27 رمضان را بیدار بودم و در فضای آزاد ؛ طهارت و همه چیزم درست بود ؛ گاهی قرآن ترجمه دار میخواندم و گاهی « تاریخ تمدن اسلام » تألیف جرجی زیدان و گاهی هم «پیامبر» اثر زین العابدین رهنما... .
به نظرم دو قسمت از شب گذشته بود که ناگهان همه جا روشنتر از روز گردید . هراس و ارتعاش عجیبی سراپایم را فرا گرفت ؛ از وارخطایی نتوانستم کتابهایم را بغل کنم تا به طلا تبدیل گردد و از بد بختی و فقر نجات یابم . در حقیقت خودم سنگ و منگ شده بودم .
فقط دیدم که در روی دیوار سفید و صاف منزلم چیزی چون یک سورهء متوسط قرآن نقش بست . متن به زبان عربی بود ولی معانی آنرا کاملاً فهمیدم و فهمیده های خود را عاجلاً روی خالیگاه پشتی کتاب نوشتم و بعد غش کردم.
هنوز نمیدانم و نمیتوانم بدانم من کجا و این متن و خطاب آن کجا ؟
شاید متن اصلی حتماً در مراکز مقدس فرود آمده و چنانکه ایجاب میکند آنان بایستی آنرا به بنگاه های بزرگ نشراتی چون سی ان ان و ان بی سی و غیره همراه با فیس ساعات پخش آن بسپارند . اما من که از بیننده های برنامهء شما هستم لازم دیدم برداشت خودم را به شما بفرستم . نمیگویم چه بکنید و چه نکنید . چون بدبختانه من توان پول پرداختن برای نشر آنرا که رکلام عجیبی است ؛ ندارم .
اعلان از عرش کبریایی
به نام خودِ ما که الله رحمن و رحیم استیم !
به اولادهء آدم و آنان که پیش از آدم بوده اند :
برای اولین بار در عُمر خدایی خویش ؛ همهء شما را که در زمین می باشید ؛ چه آنانکه بر ما مؤمن هستید و چه به دلیل اینکه در ازل برچشم ها و گوش ها و دل های شما مهر زده ایم ؛ به شناختن و ایمان داشتن بر ما قادر نیستید ؛ صرف نظر از اغراض و اهداف همیشه گی ذات شخیص خویش ؛ مخاطب می فرمائیم :
آیات و هدایات ما از ابراهیم تا محمد چنان بود که آدمیان نباید جز در حالت غارنشینی و بادیه نشینی و بیابانگردی و با کار بازو و عرق ریزی و دشمن همدیگر بودن ؛ بخورند و بیاشامند و زنده گانی بگذرانند.
ما را درین تجویز ها حکمت ها بود ؛ ولی دیریست که بر اشتباه کبریایی خویش پئ برده ایم . ما بایستی به جای نابود کردن شهر های عاد و ثمود و نزول طوفان نوح و دیگر بلایا بر آدمیان ؛ در همان آغاز بر شیطان ؛ مهلت نمی دادیم و او را نابود می کردیم .
اینکه امروز آدمیان به چه عجایب تمدن ها و اندیشه ها و اخلاقیات و ذوق ها و هوس هایی رسیده اند ؛ هم ناشی از همان اشتباه نخستین خود ما ست و هم از بی کفایتی و بی لیاقتی پیامبران ما و مخصوصاً جانشینان آن ها در زمین .
به هر حال ؛ بازهم از میلیاردران بانکدار و صاحبان انحصارات و مستعمرات شادمان و راضی هستیم که جز برای خود و طبقهء خود ؛ آیات و ادیان ما را برای سایر آدمیان محفوظ داشته و حکومت های آسمانیی نیرومند و جبار و قهار در سراسر عالم برپا داشته اند که به نام های ما و ادیان ما و رسولان ما ؛ وفا و صفای خود را ابراز و اثبات میدارند .
ما درین امور از حاکمان و قدرتمندان بریتانیای کبیر و امریکای جلیل به طور خاص رضائیت داریم ؛ همیشه به آنان نصرت و فتح بخشیده ایم و می بخشیم .
اینکه درین اواخر یاران مقتدرما را در امریکای جلیل و جمیل کدورت خاطر ناشی از بحران سخت مالی پیدا شده است ؛ ما از حال شان غافل نیستیم .
اگرچه دنیا و آدمی برخلاف اراده و اوامر و نواهیی ما بسیار تغییر خورده است ؛ ولی یک دلیل بزرگ ما را وادار به تحمل آن میکند و آن این است که ما خود در بهشت و دوزخ به مشکلات پیشبینی ناشده برخورده ایم و به این لحاظ هم هست که کار حشر آدمیان از یک هزاره به هزارهء دیگر به تعویق می افتد .
بنابر این ارادهء کبریایی ما برآن رفت که جنت ها و دوزخ ها و متعلقات آن ها را مطابق تمدن عصر حاضر در زمین ؛ باز سازی کنیم ؛ چونکه در مقابل یک عمل ناخواسته ولی انجام شده قرار گرفته ایم !
برای این کار به همیاری پیشتازان تمدن و تکنالوژی ایکه در زمین هست ضرورت می باشد . ما از کس این خدمات را مفت و رایگان نمی خواهیم ؛ و بشارت میدهیم که از راه آن بحران مالی ابرقدرت های زمین مخصوصاً امریکای جلیل برای یک هزارهء دیگر هم رفع و دفع می شود و آن ها با قوت و حرارت بالاتر می توانند برای ما حکومت های پر اقتدار اسلامی و مسیحی و یهودی ساخته بروند و از آنچه هست به طریق جهاد های فی سبیل الله قاطعانه و علی الدوام دفاع نموده نام و شأن ما را بلند نگهدارند .
موارد عاجلی که در « جنات عدن تجری من تحتها الانهار » باید باز سازی شود ؛ قرار زیر است :
با اینکه ما هنوز بر سُور اسرافیل ندمیده و خلایق را حشر نکرده ایم و صرف در جنات عدن ؛ پیامبران و اولیا و شهدای فی سبیل الله آمده اند و می آیند ؛ معهذا جنات ما بسیار ناپاک و نازیبا و شلوغ شده است .
زیراکه تقریباً همهء اینها بسیار حریص و پُرخور اند ؛ در خورد و نوش حد نمی شناسند.
پس از خوراک بسیار و مست کردن هرکدام چندین حوری را از حال می اندازند و حامله می کنند . سپس درکنج و کنار درختان و بته ها و گلبته های جنات رفته ؛ خود را تخلیه می نمایند و در انهارِ روان ؛ ماتحت های خود را شستشو میدهند .
اینان اکثراً آنقدر مست و بیحال می باشند که به جای نهر آب و چشمهء کوثر؛ در نهرهای شیر و شراب و حتی در نهر عسل این کار را به انجام میرسانند . چون مقام آدمی را از فرشته گان بالا قرار داده ایم ؛ لهذا آنان هیچ بالادست و هدایت کننده جز خود ندارند .
اینجاست که نه باغ های بهشت سُتره و سالم مانده است و نه انهارو چشمه های آن ها ؛ بر علاوه به دلیل اینکه در بهشت مرگ و میر وجود ندارد ؛ تعداد نفوس بیحد زیاد شده و اولادهء بسیاری ها از نتیجهء معاشقه با حوری ها سر به هزاران هزار زده است . خوشبختانه که خیلی ها نیز با غیلمان ها خود را مصروف و راضی می کنند و الا وضع از این هم وخیمتر می شد.
لذا اولاً ضرورت است که سراپای جنات با محکمترین و عالیترین سیستم کانالیزاسیون مجهزو دارای تخلیه گاه های کافی بشود و تمامی جوی های آب و شراب و شیر و عسل به آخرین سیستم ؛ لوله کشی گردیده با شیر دهن ها و مرتبات « هوشمند » از این وضح مفتضح نجات یابد .
ثانیاً تمام ساحات بهشت ها حسب نقشه های مهندسی تقسیمات گردیده راه های عمومی و فرعی از باغ ها و قصر ها تفکیک شوند و حوالیی قصر ها و باغ ها به طور محکم کتاره های فولادی و سیم های خار دار و برق دار گرفته شوند .
ثالثاً تمامی راه های اصلی و فرعی درون و بیرون بهشت به طرز و ترازعالی و اعلا قیر ریزی و یا کانکریت ریزی شده و در جا های لازم احجار کریمه و فلزات نجیبه فرش گردند .
از اینکه شهدای فی سبیل الله که تازه تازه به بهشت می رسند ؛ چون شهدای اعلای ما در 11 سپتامبر؛ انتحاری های طالبانی و القاعده ای با بازتاب دادن تحولات زمین ؛ سطوح توقعات و آرزومندی ها و هوس ها را در همه باشنده گان بهشت ها بالا می برند ؛ لهذا ناگزیر باید برای پیامبران و اولیا و شهدای خود یک تعداد امتیازات جدید ارزانی بداریم تا مقام و منزلت آنان از امرای جهاد افغانستان و مقامات عالیرتبهء حکومات عدل الهی در شرق میانه و اماکن مقدسهء های اسلامی و مسیحی و یهودی کمتر نباشد .
بدینجهت دم نقد صرفاً برای 124000 پیغمبر خود 124000عراده خودروِ کروزینک و کادیلاک و مرسیدس بنز ضرورت داریم و تعداد عراده جات درجه دوم و سوم ... « بِغیر حساب » می باشد .
رابعاً چون حوریان و غیلمان های بهشت بیش از یک نوع « سِکس » نمی دانند و حوریان از نتیجهء آن ؛ دفعتاً حامله می شوند ؛ همچنان از سِکس یکنواخت ؛ حبیبان و محبوبان ما خسته شده اند و خسته می گردند ؛ لذا به گروپ های استادانی که هزاران نوع سکس به حوریان و غلمان ها بیاموزانند ؛ تمام راه های جلوگیری از حامله شدن را به حوریان یاد بدهند و بر علاوه نظام عیش و عشرت بهشت را به سطوح آرمانی و پر جاذبه و غنی تر از زمین برسانند؛ اشد ضرورت هست .
سایر جهات بازسازیی « جنات عدن تجری من تحتها الانهار » نوبت به نوبت و سر فرصت به اطلاح رسانیده می شود .
داوطلبان این پروژه های تریلیون ها دلاری در خواست ها و آفر های خود را هرچه زود تر به کلیسا ها و کنیسه های اعظم و مسجد الاقصی و مسجد الحرام ما در زمین بسپارند و منتظر فرمان قبول الهی باشند که الله بسیار سنجش کار با حکمت است .
بر تمام مراکز عبادی از زمان ابراهیم تا کنون که به نام ما خمس و زکات و جزیه و صدقه و نذر و وقف گرفته و اندوخته اند ؛ حکم محکم ربانی اینست که هرچه زود تر حساب های خود را دقیق ساخته و نقدینه ها و طلا ها و جواهر ؛ و اراضی و دیگر ارزش ها را تمام و کمال آماده کنند که منجمله از همان مدارک ؛ مصارف بازسازی بهشت ها و جهنم ها پرداخت می گردد . الله بر خطاکاران و خدعه گران و اسراف کاران نمی بخشاید و آنان را عاقبت بس تلخ وبس زشت خواهد بود .
اما در مورد جهنم ها مسأله اینست که ما یک تعداد افراد کافر بیحد فضول مانند اوپن هایمر و آینشتاین و نیوتن و گالیله و کپلر و لامارک و داروین و اپیکور را که در درون اتوم و مالیکول و سلول و کائیناتِ قبل از ما متعرض شده بودند برای اینکه هرچه بیشتر و هرچه عادلانه تر مجازات شوند ؛ استثناءً حشر کرده و به دوزخ ها افکنده بودیم .
چون مواد سوخت جهنم ها چوب های درخت های خشکیدهء بهشت ها و سرگین های دام ها و احشامی است که بیرون و بالاتر از بهشت ها مکان دارند و جوی های شیر را مملو میسازند ؛ بدینجهت این کفار متکرر منفد های هوای کوره ها را بسته ، از فرمول های شیطانی شان کار گرفته نه تنها نظام سوخت در دوزخ ها را مختل کرده اند بلکه با تجرید هایدروژن و گازات دیگراز مواد سوخت عضوی و ترکیب آن با اکسیژنی که منجمله ما برای شعله ور ماندن آتش ها فراهم داشته بودیم بخارات آب هنگفتی تولید نموده بر فضای دوزخ ها ابرهای بارانی و آتش کُش پدید آورده اند که موجب خاموش شدن آتش در بسا قسمت ها شده است .
در علم لدونیی ما نیز معلوم گردیده است که آنان در کارساختمان بمب های اتومی وهایدروژنی و کیمیاوی هم خیلی پیشرفت کرده و اهداف ابلیسانه برای نابود کردن پل صراط و طبقات جنات دارند .
البته ایشان از خیلی پیش قادر شده بودند که از نزدیک شدن نمایندگان ما اعم از انس و جن و فرشته به خویشتن مانع شوند .
لهذا این موضوع به طور کاملاً خاص و فوق العاده میان دانشمندان اتومی و اهل تکنولوژی های بر تر؛ به مسابقه گذاشته میشود .
هر گروه علمی و تکنولوژیکی که قادر شود ؛ شر اوپن هایمر و اینشتاین و یاران شان را از جهنم های ما دفع نماید و آنان را دست و پا بسته به چنگال عدالت الهی ما تسلیم بدارد ؛ پوره معادل بودجه « نجات ملی » جورج بوشِ عزیز( 700 میلیارد دالر) طلای زرد 18 عیار برایشان جایزه خواهیم داد و سهمی از عرش اعلای خویش را هم برایشان خواهیم بخشید که ما بخشنده و بر فرازندهء بی همتائیم .
اینگونه داوطلبان نیز به همان مراجع متذکره در خواست ها و کلیات طرح های خود را تقدیم دارند و در قطار صابران صف ببندند که ما همیشه دوستدار صابران و شاکران هستیم .
آنان را که مشمول قبول و پذیرایی ذات اقدس و اعظم و اکبر ما خدای ابراهیم و اسحق و اسماعیل و اسرائیل و موسی و عیسی و محمد واقع گردند با تمامی وسایل و امکانات و ضروریات کاری و رفاهی و ذوقیی ایشان از همان کانال های زمان و مکان که عیسی را نزد خویش آوردیم و معراج محمد خاتم النبین را محقق ساختیم؛ به طبقهء هشتم آسمان فرا می خوانیم.
بر آنان هیج بیم و حرج و دشواری نیست ؛ زیرا که ما خدای ارحم الراحمین استیم و چیزی نگفته ایم و نکرده ایم و نمی کنیم مگر آنکه همه انس و جن و زمین و آسمان ها و آنچه در آن ها هست؛ مؤکد و مرتب بگویند: ((صدق الله العلی العظیم ))
بالاخره ناگفته نگذاریم که اگر اوقاف و نذورات عبادتگاه های ما در زمین وجه قرار داد ها و پروژه های بازسازی جنات و جهیم هارا تکافو نکند؛ ما از قصر های بهشت که یک خشت آن طلا ، یک خشت آن نقره ، یک خشت آن زمرد و یک خشت آن عقیق یا لعل و جواهر و برلیان و احجار کریمهء پر بهاتر دیگر میباشد؛ بهره گیری می نمائیم و به جای آن ثروت های راکد و اصراف شده درین قصر ها ؛ از مواد تعمیراتیی پُر کیفیت آسمانخراش های زمین کار می گیریم.
سرمایه داران و سرمایه گذاران با ایمان و بی ایمان به ما که « رب الناس ، ملک الناس ، اله الناس » می باشیم ؛ از این رهگذر ها نگرانی و اضطراب نداشته باشند .
خزانه های اصلی و حقیقی عالم ها در کف ماست و ما هر آنچه اراده کنیم به انجام میرسانیم !
ما هرکه را بخواهیم خوار و گمراه می کنیم و هرکه را بخواهیم راه می نمایانیم و عزت و منزلت می بخشائیم ! ما علام الغیوب و ستار الذنوب هستیم ؛ ما بصیر و علیم و خبیر و قدیر می باشیم .
و این ها را در میان نهادیم تا باشد شما را بیازمائیم که کدام تان بر کدام تان اولی تر و درستکار ترید!
ما هیچگاه خلاف عهد نمی ورزیم و الا پیامبران و اولیا و شهدای راه خویش را به کار پاکسازی و بازسازی جنت ها مأمور و مجبور میکردیم!
به یاد داشته باشید که ما قادریم تمدن و دانش و تکنالوژی شما را برباد کرده ؛ دنیا را به دوران ابراهیم و قبل از آن بر گردانیم ولی خواستیم یکبار دیگر بر شما ببخشائیم؛ بر شما رحمت آوریم و بر آنچه شما را شادمان میکند؛ راه ها را گشاده داریم!
باشد که خدای مهربانترین خود را هرچه بهتر دریابید؛ بر ما ایمان آورید و در پیشگاه ما نماز را برپا دارید ؛ فوج فوج در دین الله در آئید و رستگار شوید تا ما هم شما را نصرت ببخشیم و از آمرزش یافته گان بگردانیم.
ما همه گان را به حساب «مثقال ذرة خیراً یره و مثقال ذرة شراً یره » سزا و پاداش میدهیم !!
سال هشت از هزارهء سوم روح ما : عیسی مسیح
نیمهء هزارهء دوم از میلاد حبیب ما : محمد مصطفی
{ یابنده و فرستنده : شب زنده دار لیلة القدر }