د کتور طلا پامیر

طفلک افغان به سرباز امريکايی ميگويد : من القاعده نيستم

ناتو از حریم خود پا فراترمی گذارد

طبق اظهارات منابع سازمان اتلانتیک شمالی( ناتو) قرار است این سازمان در آینده نزدیک رهبری نیرو های بین المللی کمک به امنیت افغانستان(ISAF) را به عهده گیرد.نیروهای (ISAF) به اساس پیشبینی سند نها یی کنفرانس بن «موافقتنامه ترتیبات موقت درافغانستان تا زمان تاسیس مجدد موسسات دایمی دولتی» مورخ (5 دسامبر2001) ضمیمه شماره اول وبر بنیاد اجازه و قیمومیت «» سازمان ملل متحد مندرج قطعنا مه شورای امنیت سا زمان ملل متحد (شماره1386مورخ 20 دسامبر 2001) بشکل رضا کا رانه تشکیل«» یافت. تا (20)سپتامبر(2002) کشور های آتی الذکر جمعآ (4829) نفر پرسونل نظامی در اختیارقرار داده اند:

البانیا (30) نفر , استرلیا (72) نفر , آذربایجان (30) نفر, بلغاریا(27) نفر, چک(133) نفر, دنمارک(37)نفر فنلند(43) نفر, فرانسه(454)نفر, مقدونیا(2)نفر, جرمنی(1139)نفر, یونان(123)نفر, ایرلند(7)نفر, ایتالیا(442)نفر, لیتوانیا(4)نفر, رومانیا(35)نفر, اسپانیا(268)نفر, سویدن(31)نفر, ترکیه(1331)نفر, انگلستان(379)نفر.

ماموریت و اختیاراتISAFکه ابتدا برای شش مه تعین شده بود, بعد ها توسط قطعنامه های شماره(1413) و(1444) شورای امنیت تمدید یافت. رهبری نیروها ی ISAF بشکل دورانی تا اکنون بعهده کشور های انگلستان, ترکیه, جرمنی وهالند(بطور مشترک) بوده است.

در پهلوی نیروهای ( ISAF  ) دول معروف به ایتلاف ضد تروریستی در راس ایالات متحده امریکا, همچنان قوت های نظامی رابه افغانستان فرستاده اندکه بطور مستقل مصروف فعالیت های نظامی میبا شند.

موجودیت ووضعیت حقوقی نیرو های ایتلاف ضدتروریستی با نیرو های ISAF یکسان نیست, عملیات این نیروها (نیرو ها ی ایتلاف) بر اساس ماده (51) منشور ملل متحد دایر بر حق دفاع از خود صورت میگیرد که از جانب شورای امنیت سازمان ملل متحد حق ایالات متحده امریکا در پاسخ به حمله «11سپتامبر» شناخته شده است. تفکیک دقیق و مرز بندی وظایف و صلاحیت های (ISAF) ونیروهای ایتلاف و اینکه کدام کشور عضوISAFو کدام کشور عضو ایتلاف میباشد مهم است.در واقعیت امر رهبری تاکتیکیISAFتوسط ایتلاف ضد تروریستی در راس امریکا صورت میگیرد. سازمان ملل متحد کدام نقش خاص به استثنای استماع گذارشات متناوب در زمینه ندارد, زیرا در چوکات سازمان ملل متحد هیچ ارگان برای قیمومیت , برنامه ریزی عملیات وکنترول بر نیروهای ISAF تاسیس نگردیده است.

بهرحال اکنون سخن بر سر دخالت مستقیم نا تو بطور کل بحیث یک سازمان است نه اعضای آن بشکل انفرادی که از قبل در چوکات نیروهایISAFونیروهای ایتلاف ضد تروریستی در افغا نستان حضور دارند. این به چه معنی است؟

اوضاع امنیتی در افغانستان بد تر شده است و  ISAFنتوانست ما موریت خود را بطور موثر انجام دهد؟   ناتو میخواهد وآماده است وضع امنیتی در سایر ولایات را تحت پوشش قراردهد وحساب جنگ سالاران که امنیت, استقرار ثبات و روند دموکراسی را گروگان گرفته اند تصفیه کند؟ وباین اقدام در یک محاسبه بزرگ بیانگراستراتیژی جدید و نقش ناتو بمثابه یک سازمان جهان شمول و بدون مرز ها است؟

با توجه به فکتورهای داخلی و خارجی ,آثار و علایم بازی بزرگ به شکل و شیوه دیگر در پیرامون افغانستان پاسخ بطور نسبی روشن است.

اینکه وضع امنیتی در کشور با گذشت (یک سال ونیم) مداخله بین المللی تا هنوز نا مطلوب است چیزی تا ره نیست . چنانچه با برگشت جنگ سالاران و گروها ی مسلح خود سر بعد از شکست رژیم طالبان, وضع نظامی-سیاسی در افغانستان در بسا موارد بگونه سال (1992) انکشاف کرد. جنگ سالاران به استفاده از فرصت حاکمیت ها ی خود کامه بخصوص در محلا ت تشکیل داده مواضع شانرا تحکیم بخشید ند, ارتکاب جنایات جنگی, برخوردهای گروهی, تصفیه های قومی,کشتن وغارت اموال اقلیت های قومی , ترور, اعدام های حودسرانه, تجاوزات خشن به حقوق بشر, غارت وحیف ومیل دارایی ها و ثروت های ملی و شخصی بشمول استخراج غیر قانونی منابع زیر زمینی وبه صد ها جنایت مکشوف ونا مکشوف دیگر به امر عادی تبدیل شده است. اما آنچه که در این میان تازه ونو به نظر میرسد, اعتراف جامعه بین المللی به این واقعیت است که دیگر نه طالبان بلکه جنگ سالاران و سـَو اداره کشور است که استقرار ثبات سیاسی و روند دموکراسی و باز سازی را به مخاطره انداخته و زیر سوال برده است.

اگر طالبان در تبانی با افراطیون دیگر در سطح افراد و بشکل انفرادی تلاش کرده اند تجدید قوا نمایند, اینجا وآنجا حا دثه ایجاد کنند , علت اصلی آن عدم توسعه و تحکیم اداره مرکزی و سراسری است که باز هم جنگ سالاران و گروه های خود سر منجمله گروه های درون حاکمیت مانع از آن اند. در غیر آن نا امنی در شهر کابل و حومه آن و جنا یات تکان دهنده و سیستماتیک در شمال کشور و حوزه جنوب غرب عمدتآ تصفیه های قومی و بر خورد های گروهی , تجاوز به زنان و....که هیچگونه فعالیت و حضور طالبان در انجا به مشا هده نرسیده است چگونه میتوان توجیه کرد . تصادفی نبود که لخطر ابراهیمی در اجلاس مورخ (6) می شورای امنیت با گزارش همه جانبه و تفصیلی خود در باره اوضاع افغانستان زنگ خطر را به صدا در آورد.

و اما در مورد نقش و موثریت (ISAF) لازم است تا قبل از همه این موضوع روشن شود که این نیرو به چه منظور و با چه اختیارات به افغانستان فرستاده شده است, چه میتوانست انجام دهد که انجام نداده است؟

سر وصداها وتبلیغات اغراق آمیز در باره استقرار نیروهای حافظ صلح در افغانستان در بدو امر تصورات غیر واقعی وتوقعات بیش از حد نزد مردم افغانستان  بوجود آورد که گویا این نیروها امنیت جانی و مالی کافه مردم را تضمین خواهد کرد. گروه های مسلح خود سر وتنظیمی خلع سلاح شده, قوای امنیتی و اردوی واقعآ ملی (بیطرف) تشکیل خواهد یافت, دست هر جنایت کار , یاغی وباغی را بسته وبه محاکمه خواهد کشانید و افغانستان به کمک ملیارد ها دالر کمک منظور شده جامعه بین المللی به سرعت در جهت تشکیل نهادی جامه مدنی, ثبات سیاسی,بازسازی و انکشاف خواهد کرد. آیا این همه توقعات از ISAFبجا بوده است؟ نخیر.

 

اولآ:  نیروهای ISAFصلاحیت, اختیارات واستقلال عمل لازم برای تحقق وظایف فوق الذکر نداشته است.د ر قطعنامه شماره(1368) مورخ 20دسامبر 2001 شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورداختیاراتISAF آمده است که: «شورای امنیت سازمان ملل متحد, متکی به ضمیمه شماره اول موافقتنامه بن تشکیل نیروهای بین المللی برای مدت شش ماه بخاطر کمک به ارگان موقت افغا نی در امر تا مین امنیت در کابل و حومه آن,مجاز میدانند, تا ارگان موقت افغانی و همچنان پرسونل ملل متحد بتوانند در شرایط امن کار و فعالیت کنند.»

در ماده(6) این سند  از طرف های افغانی خواسته میشود تا مطابق تعهدات شان در موافقتنا مه بن, تمام قوت های نظامی را از کابل و محلا تیکه ISAF جابجا میشود خارج سازند.

در ماده(10) قطعنامه ازکشور های عضوISAF دعوت شده است تا به ارگان موقت افغانی در کار تشکیل و آموزش قوای امنیتی وقوای مسلح کمک نمایند. طوریکه دیده میشود ISAF مستقیمآ و بطور مشخص مکلف به تامین امنیت عامه, خلع سلاح,انحلال ویا اخراج گروه های مسلح از شهر کابل نمی باشد. مزید بر آن در مقدمه این سند گفته سده است که:« تامین امنیت و نظم قانونی در سراسرکشور بدوش خود افغانها است.»

 

ثانیآ:  در قطعنامه شورای امنیت ضمانت های اجراییوی ماموریت نیروهای ISAFو تحقق موافقتنامه بن بصورت کل پشبینی شده است. در قطعنامه تصریح شده است در صورتیکه طرف های افغانی یا برخی از طرف های افغانی نخواهند نیروهای خود را از کابل خارج سازند ویا اخلال امنیت کنند, پروسه تطبیق موافقتنامه بن و رشد نهاد های دموکراتیک را سبوتاژ کنند, ISAF چگونه تدابیری را میتواند علیه متخلفین اتخاذ نماید.در اینجا کمبودیهای موافقتنامه بن را نیز در نظر گرفت که امکانات سؤ تعبیرو تفسیر را بوجود آورده است.در این سند هیچ حرف از خلع سلاح و انحلال گروه های مسلح به چشم نمی خوردو مزید بر آن در فقره اول احکام عمومی این سند میخوانیم که « بمجرد انتقال رسمی قدرت تمام مجاهدین, نیروها و گروه های مسلح افغان در کشور تحت فرمان و کنترول حاکمیت موقت قرار میگیرد ودر چوکات قوای امنیتی ومسلح جدید افغان بر حسب ایجابات دوباره تنظیم شوند. یعنی قوای مسلح و امنیتی متشکل از مجاهدین و گروه های مسلح. اینست اساس تشکیل قوای امنیتی و اردوی ملی که جنگ سالاران خود را حق بجانب دانسته, گروه های مسلح مربوط شانرا دریک روز اردوی تمام عیار , آماده وملی نامیدند.

 

ثالثآ:  برخورد دوگانه ایالات متحده امریکا به مساله امنیت و اداره کشوربدون تردید تا ثیر منفی بجا گذاشته است. ایا لات متحده امریکا همواره با توسعه ISAFبه سایر ولایات ومحلات مخالفت نموده ,از یکطرف از حکومت موقت و انتقالی حمایت کرده , از طرف دیگر در محلات با جنگ سالا ران روابط مستقیم و خاص بر قرار ساخته است وآنها بنوبه خود به کمک مالی و تخنیکی امریکا نیرو های پراکنده و نامنظم شانرا تجدید آرایش وسازماندهی و مسلح ساخته, مواضع شانرا از هر وقت دیگر مستحکم تر کرده اند که اکنون اگر به خطر بالقوه نه برای امریکا  حد اقل برای استقرار ثبات سیاسی وتحکیم حاکمیت واحد دولتی در افغانستان مبدل شده اند.مسلمآ که در چنین وضع و با داشتن اختیارات محدود ISAFچیزی بیشتر از آنچه که هست انجام داده نمی توانست.بنابر این تصور میشود که جامه بین المللی به پیچیده تر شدن اوضاع در افغانستان و شیوه برخورد به آن متوجه شده اند, به این ارتباط ومنظور مداخله ناتو با داشتن تجربه و امکانات کافی میتواند باعث یک چرخش در اوضاع نظامی سیاسی افغانستان گردد.این امر بستگی دارد به آنکه به مسایل کلیدی چون خلع سلاح, انحلال گروه های مسلح تنظیمی و غیر تنظیمی , کنار زدن جنگ سالاران از روند سیاسی و امر تشکیل اردو, پولیس و استخبارات واقعآ ملی(بیطرف) به اساس مسلک و جلب واحضار مکلفیت عمومی عسکری نه بر اساس قومی , قبیلوی وتنظیمی وهمچنان اسقرار و استحکام اداره واحد سراسری که بر تمام کشور حاکمیت وکنترول موثر داشته وقادر باشد تعهدات بین المللی خود را ایفا کند بر خورد ناتو چگونه خواهد بود؟ وآیا ناتو تصمیم دارد سایر ولایات وقلمرو افغانستان را تحت پوشش امنیتی قراردهد؟

تجربه نشان داد که تامین امنیت و بهبود اوضاع صرفآ در کابل به وضع عمومی وسرتاسری تاثیر چندان بجا نمی گذارد.چی بعد از فروپاشی حکومت مرکزی در (1992) کابل دیگر نقش خود را بحیث پایتخت مرکزوکلیدتحولات سراسری از دست داده است.طبیعی است که حل تمام مسایلکه در بالا ار آن ذکر بعمل آمد در شرایط کنونی ساده و بدون درد سرنخواهد بود, بخصوص که بعد از آغازعملیات ضد تروریستی برهبری امریکا و فعالیت اداره موقت و عبوری فرصت های زیادی از دست رفته است و بسی مار ها که در آستین پروره شده اند. واگر مداخله ناتوصرف به مفهوم گرفتن مسـولیت رهبری نوبتی ISAFباشدبدون آنکه اختیارات و حدود صلاحیت آن تغیر کند , دراین صورت فقط تنها مشکل رهبری ISAF حل خواهد شد, چی دیگرکمتر و شاید هم هیچ کشور حاضر نیست تا این مسـولیت را متقبل شود.

بهر حال واقعیت قضیه هر چه باشد یک چیز روشن است و آن اینکه ناتو بمثابه یک بلاک نظامی- سیاسی برای اولین بار از بدو تاسیس خویش در( 4 اپریل1949 ) از حریم خود پا فرا تر میگذارد که طبق قرارداد واشنگتن حوزه اتلانتیک شمالی-اروپا وامریکای شمالی تعریف شده است این چیزی است که با استراتیژی ناتو در قرن(21) مطابقت دارد. قابل یاد آوری است که در پیمان نا تو(قرار داد واشنگتن) مشارکت در عملیات حفظ صلح وامنیت بین المللی خارج حوزه پیشبینی نشده است. به این ارتباط در بخشی از ماده (7) قرارداد واشنگتن گفته میشودکه :«........این قرارداد همچنان مکلفیت اساسی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای حفظ صلح و امنیت بین المللی را خدشه دار نمی سازد.»

ولی این همه مربوط به دوران جنگ سرد بود با فرو پاشی اتحاد شوروی, انحلال پیمان وارسا و شکست دیوار برلین ,مرزبندیها وآرایش بین المللی بطور بنیادی تغیر کرد. در چوکات نا تو بحث های گرم مبنی بر ضرورت موجودیت ناتو , اهداف وعملکرد آن وگرفتاری ایالات متحده امریکا در امور امنیتی اروپا با توجه به رفع خطر از شرق(اتحاد شوروی) براه افتاده است.

امریکا مساعی فراوان بخرچ داد تا نا تو را نه تنها حفظ بلکه توسعه بخشد. اجلاس شورای ناتو مورخ(7-8 ) (1991)درشهر روم« اعلامیه روم در باره صلح وهمکاری » استراتیژی جدید ناتو را بتصویب رسانید. در ماده (19) این اعلامیه از موجودیت خطرات دارای خصلت فراگیر و گلوبال به امنیت کشور های عضو ناتو از جمله تکثیر اسلحه کشتار جمعی,اخلال در رسانیدن منابع حیاتی (Ressurce), اعمال تروریستی و سبوتاژ نام برده شده است. به این ارتباط مداخله ناتو در افغانستان گرچه اهداف دراز مدت و جانبی را هم تعقیب نکند, حد اقل سابقه (Precedent )را بوجود خواهد آورد.

ختم


بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت