سوسن سيستانی
شهر گوتنبرگ ، سويدن
20 دسمبر 2003
فراخوانی
درحمايت از ملالی جويا
خواهران ، مادران ، زنان درد رسيده و آگاه
افغان گجا ئيد !
درهرکجايی که هستيد از ملالی جويا اين زن
دلير و شجاع افغان که جز حقيقت سخن نگفته است و به نمايندگی از من و تو ميخواست فرياد
در گلو خفه شدهً هزاران مادر داغديده را بروز بدهد،مگر از سوی مشتی تفنگ سالار که
دستان شان بخون برادران ما ،فرزندان ما ، پدران ما و کودکان ما آلوده است مورد بی
حرمتی و توهين قرار گرفت و از تالار جلسات لويه جرگه به بيرون پرت شد. اين حرکت رئيس جلسه لويه جرگه چون خنجری
زهرناک قلب هر زن روشنفکر و آگاه و حق طلب افغان را جريحه دار ساخت.
جريان طوری واقع شد که ملالی جويا در روز
چهارم جلسه لويه وقتی ديد نمايندگان را در
کميته های پنجاه نفره که در ده کميته تقسيم گردند و زنان در هر کميته هشت ، ده نفر را تشکيل ميدهند پس نقش زن دراين کميته
ها به صفر ضرب ميشود فرياد زد که به وی
اجازه اظهار نظر بدهد. رئيس مجلس
که صدای او را شنيده بود به وی وقت داد و او پشت مکروفون قرار گرفت و بر نحوهً
کميته سازی و سيستم بحث بر مسوده قانون اساسی انتقاد کرد و توضيح داد که دراين
کميته بازيها زنان نقش موثر خود را از دست ميدهند و درکميته ها به خواست و نظر شان
توجهی صورت نمی گيرد ، مخصوصا در کميته هائيکه رئيس آن يکی از رهبران جهادی و يا
يکی از روحانيون قرار دارند بصدای ز ن گوش
نميدهد. و بنابرين برای اينکه استدلال خود را قوت ببخشد گفت : دراين کميته ها
کسانيکه دست شان بخون مردم آلوده است و جنانت
کارند جمع شده اند. بهتر است اينها بجای دخالت در قانون اساسی در دادگاههای بين
المللی محاکمه گردند. « آزموده را آزمودن خطاست.» چون اين ضرب المثل اشاره به
حکومت برهان الدين ربانی رهبر جميعت اسلامی بود ، لذا طرفداران برهان الدين ربانی
با داد و فرياد سخنرانی خانم ملالی را اخلال کردند تا بيشتر به افشاگری نپردازد و
آبروی جنايت کاران تنظيمی را نبرد.
متاسفانه عده يی از جنانت کاران تنظيمی بسوی
ملالی تا جايگاه هيئات رئيسه پيش رفتند و
باسروصدای پيهم و دشنام و توهين نسبت به ملالی ، آبروی خود و مردم افغانستان را در
انظار جهانيان بردند.
ريس لويه جرگه نبايد چنين
ميکرد
درد آور اين بود که رئيس لويه جرگه آقای
مجددی نخستين رئيس دولت اسلامی افغانستان به جای آنکه آب بر آتش اين اعتراض
کنندگان بريزد خود هيزم بهيار اين آتش گرديد و با برافروختگی به توبيخ و انتقاد از
ملالی جويا و تحسين و تمجيد از مجاهدين پرداخت و در اخير اتهام های ، کمونست و
کافر وتحريک شده را باردوش ملالی کرد
ودستور داد تا او را از سالون لويه جرگه اخراج کنند . آقای مجددی کاری کرد که عقل سليم و سنت افغانی آنرا نمی پذيرد. رئيس جلسه بايد بيطرفانه عمل ميکرد
و از مجاهدين و رهبران تنظيمی که خود بدان منسوب است جانب داری نميکرد. ما علت
تشنج را موضع گيری خصمانه او نسبت به ملالی جويا و طرفداری از عناصر تنظيمی
ارزيابی ميکنيم.
آقای مجددی در دوران حکومت دو ماهه اش بار ها
زور گويی ، تجاوز غارت و چپاول دارايی مردم توسط مجاهدين را محکوم ميکرد و به
صراحت ميگفت از اين لحاظ او خجالت ميکشد که نام مجاهد را بزبان آورد. بگواهی تاريخ
در روز 6 سرطان مطابق 26 جون 1992 که شهر کابل از طرف حکمتيار برای يک شبانه روز
به راکت بسته شد و صد ها انسان جان خود را از دست دادند ، آقای مجددی اين سخنان را
در مسجد پل خشتی بزبان آوردند که از راديو تلويزيون هم پخش گرديد : « چه کار هايی که نشد.
والله اگر روس ها اين کار ها را کرده باشند ، والله اگر کمونست ها کرده باشند يا
هيچکس ديگر. والله ما خجالت ميکشيم که نام مجاهدين را بگيريم. عزتی را که خداوند
به مجاهدين داده بود به زمين زده شده شد».
آقای مجددی مردم سخنان و کار کرد های شمارا
به ياد دارند و عملکرد حکومت استاد ربانی و بعد اداره طالبان را هم بخاطر دارند. چرا ديده و دانسته از اين حقيقت که شهر کابل
را مجادين شما خراب کردند ، منکر ميشويد؟
روز هشتم ثور 1371 که شما قدرت دولتی را از
رژيم قبلی تسليم ميشديد ، شهر کابل يک شهر سالم و آباد بود. در تمام شهر ده خانه
ويران از اثر راکت پرانی های حکمتيار خراب ديده نمی شد ولی با ورود تنظيم های
جهادی جنگ فاحشی برسر قدرت دولتی شروع شد و شهر دومليون جميعتی کابل در دوران
حکومت ربانی به خاکدان تبديل گرديد. مردمش در غم از دست دادن فرزندان و عزيزان خود
داغدار و بيخانه و دربدر به پاکستان و ايران يا روسيه و يا در داخل کشور آوراه
شدند . بيش از پنجاه هزار نفر از باشندگان کابل کشته و يا معلول گشتند و دهها
هزاران منزل شخصی و ساختمان های دولتی غارت شد ويا با خاک يکسان گرديد که امروز
خاک توده های آنها در هر بخش آن بچشم ميخورد.
شما را به وجدان تان قسم ميدهم بگوئيد که
چنداول را با تمام سکنه آن در يک شب از طريق هوا و زمين چه کسی به خاکدان برابر
ساخت ؟ آيا فاجعه افشار را فراموش کرده اند ؟ اگر شما در اين پس پيری جرأ ت گفتن
حقايق را بخاطر مصلحت های سياسی نداريد بگذار من بگويم که تنظيم جميعت اسلامی
ربانی و تنظيم اتحاد اسلامی استاد سياف جمع تنظيم حرکت اسلامی محسنی که با شورای
هم آهنگی مرکب از حرکت اسلامی حکمتيار و حزب وحدت و جنبش ملی اسلامی می جنگيدند.
در تاريخ دهم فبروری 1993 بيش از چهار هزار نفر بی گناه افشار را در کابل بوسيلهً
توپ و مسلسل و بمباردمان بی امان خود قتل عام کردند . اين جنانت جنگی يکی از شواهد
انکار ناپذيری است که تمام مردم کابل و مردم افشار که اهل آن بيشتر هزاره اند و
قربانی اين قتل عام و فاجعهً المناک شده اند ، آنرا تا هنوز فراموش نکرده اند. پس
اگر اين عملکرد ها جنانت نيستند و عاملين آنها جنانتکار ، پس چه نامی برآن ميشود
گذاشت ؟
من از تمام زنان آگاه کشور در هر
کجايی که هستند تمنا ميکنم تا از ملالی جويا اين شير زن افغان که قربانی حقوق ما زنان ميشود به دفاع برخيزند و از
طريق پيام های دفاع از حق بيان و حقوق بشر
بر دولت افغانستان فشار وارد کنند تا بدينوسيله جلو
زور گويی تنفگداران بی باک تنظيمی گرفته شود.
به اميد توفيق زنان محروم افغانستان