قانون اساسی جديد افغانستان دست آورد يکقرن مبارزه آگاهانهً ملی ـ دموکراتيک ـ قربانی و شهادت است

 

در نتيجه انقلاب صنعتی و انقلابات اجتماعی درکشورهای غربی ، ظهور وگسترش نفوذ استعمار و تحولات تاريخی جهانی ، قيامهای مسلحانهً ملی اول ( 1838 ـ 1842 ) و دوم ( 1879 ) افغانان آزادی دوست و جنگ فاتحانهً ميوند عليه استعمارگران بريتانيا از فيض سخنرانی های تند و بيدارکنندهً سيد جمال الدين افغان برای ملل و مردمان نيم قارهً هند ، خاور عربی و ديگر کشورهای تحت ستم استعمار و گرايش نيرومند سيد افغان ، با استقرار حکومت قانون و اشاعه تمدن و معارف نو

ـ و در نتيجهً اصلاحات اداری ، فرهنگی و نظامی امير شيرعلی خان ، زمينه های ظهور نهضت نوين فکری ، اجتماعی و سياسی و جنبش متشکل مشروطيت اول ( 1906 ) مشروطيت دوم ( 1911 ) ، فعاليتهای روشنگرانهً محمود طرزی و نسلی از مبارزان ملی افغان مساعد شد.

نبردهای گستردهً ملی ضد استبداد داخلی و استعمار خارجی در منطقه ، جنگ جهانی ، پيدايی تناسب و تعادل نوين قوای بين المللی ، خلق افغان را نيز امکان بخشيد تا بپا خيزد و سومين قيام مسلحانهً ملی 1919  خود را آغازنمايد، زنجير های پوسيدهً استبداد استعماری را پاره کند و استقلال خود را بدست آورد و دولت مستقل ملی خود را برهبری شاه امان الله ادامه دهندگان سنن نبردهای عادلانهً ملی آزاديخوهان و مشروطه طلبان پايه گذاری کنند.  در دوران شاه امان الله و بطور کلی در دوران استقلال افغانستان ، هرچند مشروطه خواهان جوانان افغان سازمانهای سياسی تند رو ، کند رو و ميانه رو سربلند کرد و در دولت ملی امان الله امکان اشتراک فعال يافت.

ـ بعد از جنگ جهانی دوم ويش زلميان ، ندای خلق ، جميعت وطن ، جنبش محصلان ، شواری ملی ، حزب دموکراتيک خلق افغانستان ، افغان ملت ، وحدت ملی ، دموکرات مترقی ، دموکرات نوين ، سازا و سازمانها ، حلقه های علنی و مخفی ملی ـ دموکراتيک ديگر

ـ تنظيمهای تندرو ، کندرو و ميانه رو اسلامی

امکان فعاليت علنی ، مخفی ، پارلمانی و مسالمت آميز بدست آوردند.

حزب دموکراتيک خلق و تنظيمهای اسلامی ، طی يکربع قرن افغانستان را به گرهگاه تضاد های حاد بين المللی و ميدان کشمکشهای خونين برای حفظ و کسب قدرت و بميدان آزمايش سلاح های  جنگی و ساحهً حضور و نفوذ ابرقدرتها مبدل و حاکميت های متمرکز را با انديشه ها و ديدگاهای متفاوت و پايه های اجتماعی مختلف و با توسل به قهر انقلابی ، ضد انقلابی و طراز فاشيستی طالبان ظلمت تجربه کرده اند. در حال حاضر نيز نهضتهای ملی و دموکراتيک ، اسلامی و نوظهور در داخل و خارج مصروف صف آرايی و سازماندهی نيروهای سياسی و اجتماعی اند مرزهای کهن فکری و سازمانی فروميريزد ، پروسه اتحاد ووحدت نيروهای ملی و دموکراتيک از هم گسسته تسريع ميشود. و نسل ديگری از مبارزان پخته جوش کشور با عبرت اندوزی از اشتباهات گذشته وارد کارزار تبليغاتی و صلح آميز انتخاباتی ميشوند و برای غنامندی محتوای دموکراتيک قانون اساسی جديد به تلاش های پراميد آغاز نهاده اند. مگر با همه اين قربانيهای بيشمار ، آزاديخواهان ، مشروطه طلبان مبارزان ملی و دموکراتيک ، مسلمانان پاکباز ووارسته ، ملت افغان دست آوردههای ملی ـ دموکراتيک ناچيزی دارد. جهان و همسايگان ما ، طی صد سال گذشته از چندين پلهً تکامل تاريخی عبور کرده اند. مگر شور بختانه افغانان هنوز برای پاره کردن زنجيرهای اسارت معنوی ، بی سوادی ، جهل مؤقت ، ظلم ملی ، اجتماعی ، اقتصادی ، نابرابری حقوقی در بيابان های خشک انديشی و استبداد و صحراهای سوزان قبيله سالاری وپراگندگی فئودالی دست و پا ميزنند. عليه همديگر سرگرم پيکار خرابکارانه ميباشند و بسوی صلح ، آزادی و دموکراسی ، ترقی ، باز سازی و مردمسالاری و گرايش نيرومند مردم زمان خويش لجوجانه و با ترس و لرز و در فضای تردد و بی باوری گام می نهند. حالانکه پيشگامان قيامهای آزاديخواهانهً ملی ، جنبش های دموکراتيک ، نهضتهای ملی ، مقاومت های عادلانه ميهنی ، هريکی برای رشد مستقل ملی ، دموکراتيک و ساختار يک افغانستان مستقل دموکراتيک ، متحد ، صلحجو و پيشرفته ، اهداف سياسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مشخص مرامنامه ها ، آئين نامه و برنامه های عمل تنظيم شده داشته اند و در شرايط اختناق و استبداد استعماری و نظام های متمرکز و ضد دموکراتيک سلطنتی يا جمهوری با قبول هرگونه قربانی با اشکال و شيوه های مختلف مبارزه ميکرده اند.

اين قافله سالاران آزادی و دموکراسی و تحولات کيفی ، صلح و عدالت اجتماعی ، درجريان اين پيکارهای دشوار تير باران شده اند ، لقمهً توپ شده اند ، بچوبه های دار حلق آويز ، زنجير و زولانه و شکنجه های جسمانی و روانی شده اند.  اما هريکی از آنان بطور کلی از راهيکه انتخاب کرده بودند برنگشتند. شرف خود را نباختند.

يکی در آخرين لحظه زندگی بقول غبار فقيد نوشت :

«  ترک مال و ترک جان و ترک سر

در ره مشــروطه اول مــنزل است »

( مولوی محمد سرور واصف کندهاری )

ديگری عليه طوق آهنين و زنجير و زولانهً « استبدادکبير »  فرياد اعتراض بلند کرد و سرود :

« بــندی ای را بــــــــــــس بود زولانهً

اينهمه زنجير در زنجير چيست؟ »

( ميرزمان الدين بدخشی )

ديگری در زندان « استبداد صغير » نوشت که :

( من نه آن عنصر سستم که به تحريک « بهار »

پيش اغــــيار فـــرومايــه به فــريـاد شـــــوم )

( سرور جويا ) (1)

(1 ) بروايت زنده ياد « نعيم شايان »

 وديگری در زندان « دموکراسی تاجدار سرود :

افتــــــاده بدل  ، مهر جــهان ووطنم

مهر خس و خار و سبزه های چمنم

بيـــــداد شهــــان و رنج زندان سيه

خــــــم می نکـــند ارادهً نا شکنــــم

( فروغ هستی)

دردوران حاکميت تنظيم های بنيادگرا ، آزاد مرد ديگری به هنگام شکنجه و سنگباران از سوی رهزنان حزب اسلامی ، در آخرين لحظهً حيات پر افتخار خويش اين سرود غرور آفرين را با خوش بينی تاريخی و منصور وار ، زمزمه می کرد که :

« اگرچه بار گرانی چو کوه به شانهً ماست

از آن خوشيم که فردا زمان زمانهً ماست »

شهيد شهپر عضو رهبری نخستين کنگرهً ح د خ ا

اينک وارثان شايسته و ادامه دهندگان سنن نبردهای عادلانهً آزاديخواهان،  ميهنپرستان ، مشروطه طلبان ، ترقی خواهان و تمامی نيروهای ملی و دموکراتيک سازمان يافته و حلقه های پراگنده درون مرزی و بيرون مرزی بار ديگر بعد از دهاسال اختناق ، پراگندگی ، کشمکشهای خونين و مهاجرتهای اجباری بپا خاسته اند ، حرکت ميکنند ، قطره قطره موج ميشوند ، دريا ميشوند  ، طوفان ميشوند و به پيش ميروند. و بصخره های بنيادگرايی می کوبند. « حماسه های ناتمام » مقاومت جويان و قهرمانان نامدار و گمنام و شهيدان نامدار و گمنام و پيشگامان نهضت ملی آزادی ، دموکراسی، صلح ، ترقی و مردمسالاری را رهنمای کار زندگی مبارزه خويش ميکنند و با گرفتن درس عبرت تاريخی از اشتباهات و شکستهای گذشته ، راه خود را بسوی نهضت های عمومی ملی ، ميهنی ، تفاهم و بازسازی ميهن مشترک همه افغانان جسورانه ميگشايند و شانه بشانهً يکديگر در تنظيم حيات ملی ، انتخابات آزاد و دموکراتيک و عادلانه ، لويه جرگه و تصويب قانون اساسی اشتراک فعال ميورزند.

بباورم دروضع مشخص کنونی ، نسل پخته جوش ، سخت پيمان و آبديده ، کارآگاه ، باتجربه و نوانديش ، رسالت تاريخی نوين مبارزه را ميتواند و بايد بعهده گيرند. بسوی توده های قوی تراز مرگ و قربانی بروند و بمردم خود بفهمانند که آتشفشانهای خشم و خروش توده ها و آتش عشق و حقيقت هيچگاه خاموش نميشود. مردم سرچشمه پايان ناپذير الهام و انرژی اند و بقول واصف باختری « ...و آفتاب نميميرد.» و آرزوهای نهضت آزادی ، دموکراسی و ترقی برباد نرفته است بل در زمان ديگر و در شرايط مساعد ديگر و در بهاران ديگر جوانه ميزند و به شگوفه می نشيند و شاخ و برگ و بار و بر ميکشد.

خلاصه وظيفه لحظه ً کنونی نسل جوان و رسالتمند ما همين خواهد بود که آرمانهای سرکوفتهً رزمندگان دوران استبداد استعماری را با وسايل ممکن از جمله بوسيله رسانه گروهی مطبوعات و تبليغات شفاهی بمردم برسانند و از طريق نمايندگان وارد تالار لويه جرگه( مجلس کبير ملی ) نمايند و با طنين دلاويز انديشه های آزادی ، دموکراسی ، صلح و ترقی عقول و قلوب نمايندگان را تسخير و قانون اساسی را محتوی فعال دموکراتيک و ملی بخشند و با چنين فعاليت های شجاعانه اجتماعی و سياسی اندکی حق قربانيان استبداد و شهيدان راه آزادی ، صلح ، ترقی و مردمسالاری را ادا کنند.

تاجاييکه از اخبار و جرايد و مطبوعات درون مرزی و بيرون مرزی شنيده و خوانده ميشود در حال حاضرمباحثات گرم و گفتگوهای سودمندی پيرامون قانون اساسی جديد جريان دارد ، احزاب سياسی ، سازمانهای اجتماعی ، تنظيمها  ، نهضتهای ملی ، ميهنی ، نهضت تفاهم ، جنبش های ملی ، حلقه های سياسی دموکراتيک و متحد هريکی انديشه ها ، ديدگاهها و گرايشهای سياسی ، اقتصادی و فرهنگی ، ملی دلخواه خود را ، ضمن مقاله ها ، طرح های پيشنهادی و قطعنامه ها تنظيم ميکنند و به کميسيون محترم تسويد قانون اساسی ميسپارند ، نکات عمده اين طرحها که اکثريت نيروهای سياسی ديروز و نوظهور کشور به آن توافق و نظريات مشابه و يا همگون دارند دراين مقاله ها جمعبندی شده است و اينک در دسترس علاقمندان سرنوشت و مقدرات تاريخی مردم امروز و فردای افغانستان قرار داده ميشود تا آنرا غنا بخشند و با يکزبان ازاين ارزشهای ملی دفاع کنند.

وارثان شايستهً آزاديخواهان و مشروطه طلبان با شناخت خصلت تحولات شتابندهً جهان طی چند صدسال گذشته ، غالبا به اين فکر و ذکر اند که در قانون اساسی جديد افغانستان از تاسيس و تشکيل جمهوری پارلمانی يا فدرالی يا رياستی دفاع عادلانه و قاطع صورت گيرد. اين يکی از مسايل مورد اختلاف ارباب عقد و حل و طرفداران دولت اسلامی با طرفداران جمهوری پارلمانی يا رياستی است که اميد است عقل سليم و ضرورتهای زمان کنونی بر گرايشهای طالبان و بنيادگرايان غلبه کند.

ـ از استقلال ملی ، صلح ، دموکراسی ، حاکميت ملی و عدم وابستگی افغانستان به پيمانهای تجاوزکارانهً نظامی پشتيبانی نيرومند بعمل آيد.

ـ در جمهوری افغانستان حاکميت ملی به مردم تعلق ميگيرد. اين حاکميت توسط انتخابات آزاد ، سری ، عمومی ، با رای مستقيم و عادلانه و تاسيس شورای ملی عملی شود.

ـ به آيين اسلام ، بحيث دين مقدس مردم افغانستان برخورد احترام آميز شود.

ـ به پيروان ساير اديان ساکن کشور ، طبق ارزشهای اعلاميهً حقوق بشر و احکام دين اسلام ، حق برگزاری آزادانهً مراسم دينی ، مذهبی و سنن شايسته فرهنگی فراهم گردد.

ـ نظام اجتماعی افغانستان بايستی بر مبنای اصول آزمون شدهً تاريخی ـ جهانی بر مبنای اصول دموکراسی پلوراليزم ( سيستم چند حزبی ) نظام پارلمانی ، آزادی بيان ، قلم و مطبوعات و انتخابات آزاد و دموکراتيک استقرار و استحکام يابد.

ـ دين از دولت جدا شود ، رهبران دين ، پيشوايان مذاهب ، طريقه های عرفانی و فرقه ها و امامان ، نقش شايسته رهبری دينی ، مذهبی ، اخلاقی و عرفانی خويش را از طريق عبادتگاهها ، مساجد،  منابر ، تکيه خانه ها ، خانقاها ( خانه گاهها ) جماعت خانه ها ، مدارس و محاکم آزادانه ايفا کنند و دولت وظايف اساسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، بهداشتی و نظامی و خدمات را انجام دهد.

ـ از الغای مناسبات عقب نگهداشته شدهً قبيله يی ، بقايای نظام نيمه جان فيودالی ، تاسيس شرکتهای تعاونی زراعتی و شبکه های آبياری ، آبادی اراضی بکر و باير ، پرورش و تکثير حيوانات و ايجاد صنايع ملی و اقتصاد بازار آزاد پايه گذاری و بازسازی زيربنای اقتصادی کشور حمايت صورت گرفته.

ـ اردوی منظم ملی افغانستان پاسدار صلح و امنيت ، مدافع استقلال ملی و ادامه دهندهً سنن مبارزات ضد استعماری ، و ضد تجاوز ميراثخواران استعمار بوده است. با درک اين حقايق تاريخی بايد به ارتقای قابليت دفاعی کشور ، تامين صلح و امنيت پايدار و حفظ اعتبار و حيثيت ، بهبود وضع مادی و معنوی منسوبين قوای مسلح غير تنظيمی و غير حزبی توجه جدی مبذول گردد.

ـ  شورای ملی عاليترين مقام قانونگذاری  درکشور است. اين مجلس از طريق انتخابات آزاد ، مساوی ، عمومی و با آرای مستقيم و سری مردم افغانستان تاسيس گردد.

ـ لويه جرگه در احوال و اوضاع بحرانی و يا بهنگام جنگ و صلح با بيگانگان ، در دوران اميران و شاهان افغانستان تشکيل ميگرديد و منافع طبقات حاکمه فئودالی و قبيله يی را با محافل رهبری کننده ، شاه يا امير هم آهنگی مي بخشيده است.

در لويه جرگه ها ، غالبا سران و سربرآورده گان اقوام و قبايل و اشرافيت فيودالی حق اشتراک می يافته است. اما در قانون اساسی آينده به ترکيب اجتماعی ، قومی و ملی اين جرگه بايد تجديد نظر اساسی شود. از جمله بايد لويه جرگه ( مجلس کبير ميهنی ) از نمايندگان شورای ملی ، قوه قضائيه ، قوهً اجراييه ، واليان وولسوالان منتخب مردم افغانستان تشکيل گردد. به هيچ قوم و قبيله به هيچ اسم رسمی حق انتصاب به عضويت لويه جرگه حاتم بخشی نشود. وشعار جهانی « يک فرد يک رای » اکيدا برای اولين باردرکشور ما رعايت شود.

درقانون اساسی افغانستان استقلال قوهً قضائيه تامين گردد. امور قضايی و محاکماتی برمبنای احکام دين ، اصول دموکراسی ارزشهای اعلاميهً حقوق بشر و ديگر قوانين مملکتی تنظيم شود.

ـ از تشکيل جمهوری پارلمانی يا نظام دولتی فدرال و يا رياستی در افغانستان مستقل ، متحد ، دموکراتيک و صلحدوست دفاع بعمل آيد.

دولت جمهوری برپايه منافع همه طبقات ، اقشار زحمتکش ، تمام اقوام و قبايل ، مناطق ، پيروان کليهً اديان ، مذاهب ، فرقه ها و طريقه های مذهبی در قلمرو افغانستان واحد استقرار يابد.

درقانون اساسی جديد ، از تشکيل جبههً متحد ملی ـ دموکراتيک پشتيبانی فعال گردد. جبههً متحد ملی ـ دموکراتيک برپايهً اتحاد داوطبانهً احزاب سياسی ، سازمانهای اجتماعی ، اتحاديه های صنفی ، انجمنها و کانونهای فرهنگی ، ادبی ، هنری ، مسلکی ، جنبشهای ملی ، نهضتهای ملی ـ دموکراتيک ، متنفذين روشن بين محلی ، علمای آزاد انديش و شخصيتهای مستقل ملی ، اجتماعی ، فرهنگی و سياسی تشکيل گردد. و زمينهً اشتراک فعال و آزادانهً همه زنان و مردمان و طرفداران اصول دموکراسی ، صلح ، بازسازی و ترقی اجتماعی در جبههً ملی و دموکراتيک مساعد شود.

درجبههً متحد ملی ـ دموکراتيک ، اعضای جمعی و انفرادی حق عضويت و فعاليت سياسی آزادانه و مساوی را داشته باشند. تصاميم رهبری جبههً متحد ملی ـ دموکراتيک باساس موازين و اصول دموکراسی و به اکثريت آرای جبهه اتخاذ گردد.

جبههً متحد ملی ـ دموکراتيک در حال حاضرميتواند و بايد تشکيل شود و در انتخابات لويه جرگه ، تصويب قانون اساسی ، استقرار جمهوری پارلمانی و نهضت بازسازی افغانستان اشتراک فعال و سازنده کند.

ـ در عرصهً سياست خارجی و مناسبات بين المللی منافع حياتی و موقعيت جغرافيايی کشور حکم ميکند که : درقانون اساسی جديد افغانستان ، از سياست خارجی مستقل ملی ، صلحجويانه ، برقراری مناسبات سالم بين المللی ، تساوی حقوق ، عدم استعمال قوه برای حل منازعات و عدم مداخله در امور کشورها و همزيستی صلح آميز ميان کشورهای دارای نظامات اجتماعی متفاوت پشتيبانی فعال صورت گيرد.

ـ از برقراری روابط دوستانه باکشورهای همسايه ، کشورهای عضو عدم انسلاک ، سازمان « ايکو » و کنفرانس اسلامی پشتيبانی بعمل آيد.

ـ از رعايت منشور ملل متحد ، اعلاميه ً جهانی حقوق بشر ، موازين قبول شدهً بين المللی ، خلع سلاح عام و تام ، سلاح های کشتار دستجمعی تحت نظارت ملل متحد دفاع و حمايت شود.

ـ از جنبش جهانی صلح و مبارزه عليه تروريزم بين المللی ، کشت ، توليد ، قاچاق و ترافيک مواد مخدردفاع نيرومند صورت گيرد.

ـ از تقويت همکاری و گسترش مناسبات اقتصادی و تجارتی با همسايگان و کشورهای همسايه و منطقه حمايت قوی بعمل آيد.

ـ از همکاری فعال بين المللی در زمينهً انسداد و قاچاق مواد مخدر با سازمانهای مماثل کشورهای همسايه و منطقه و جهان حمايت شود.

ـ از برقراری و گسترش مناسبات بين المللی احزاب سياسی ، سازمانهای اجتماعی ، جنبش صلح ، انجمن های فرهنگی و اتحاديه های مسلکی و صنفی افغانستان با سازمانهای مماثل بين المللی و انجمن های فرهنگی از مجاری ديپلوماتيک حمايت فعال صورت گيرد.

درعرصه مناسبات قبايل و اقوام

دردل و دامان وطن محبوب ما ، اقوام و قبايل پشتون ، هزاره اوزبک ، تاجيک ، ترکمن ، بلوچ ، پشه يی ، نورستانی ، اهل هنود و ديگران بااحساس درد ها ، رنجها و افتخارات مشترک کار ، زندگی و مبارزه ميکنند. اتحاد برادرانه ، دوستی و همبستگی آنان ثروت سرشار مردم آزادی دوست افغانستان است. اما طبقات حاکم ، سلاطين جبار ، شاهان و اميران و محافل حاکمه کهنه کار کشور ، با استفاده از شيوه های ادارهً استبدادی ، استعمار « تفرقه بينداز و حکومت کن » طی قرون متمادی بويژه در سراسر قرن 19 و بيست گرايش های نا سالم سيطره جويی ملی و سياسی ، ظلم ملی ، خصومت ملی ، استثنا طلبی ملی ، عظمت طلبی ملی و تضاد های فرعی ، نژادی ، محلی و مذهبی را برانگيخته و شوربختانه ، مانع تساوی حقوق سياسی ، اقتصادی ، فرهنگی و گروههای قومی و قبايل کشور ما شده اند.

لويه جرگه( مجلس کبير ميهنی ) آينده و طراحان قانون اساسی جديد افغانستان بايستی حل عادلانهً مسالهً ملی و نظم عادلانه و قانونی ، تساوی حقوقی گروههای قومی ، قبايل و شهروندان ملت افغان را در مرکز توجه خود قرار دهند و برمبنای کرامت انسانی ، اصول آزموده شدهً دموکراسی ، اصول حق تعيين سرنوشت ملل و ارزش های اعلاميهً جهانی حقوق بشر ، سنن پسنديدهً ملی و اخوت اسلامی ، با اين مساله حاد ملی برخورد استراتيژيک ، عادلانه ، تاريخی و مسئولانه کنند زيرا سرنوشت صلح و جنگ، امنيت پايدار و بازسازی تشکل ملت ، تامين وحدت ارگانيک ملی و شکل و ماهيت دولت مقدم برهمه به حل اين مساله منوط و مربوط ميباشد.

دروضع کنونی ارزشهای که ميتواند و بايد در قانون اساسی جديد افغانستان بازتاب روشن و شفاف بيابند عبارتند از :

ـ درتشکيلات ملکی و اداری افغانستان کهن براساس تعداد نفوس ، درجه رشد اقتصادی ـ اجتماعی وويژه گی های تاريخی ، فرهنگی ، قومی و قبيله يی تجديد نظر اصولی اساسی و قانونی بعمل آيد.

ـ به اقليتهای ملی ، مذهبی و اداره های محلی وولايتی درچهارچوب افغانستان واحد و ادارهً متمرکز ملی ، صلاحيتها و اختيارات وسيعتر اداری و حقوقی اعطا گردد. از جمله ولسوالان وواليان از سوی شورا های  منتخب محلی وولايتی به شيوهً دموکراتيک و عادلانه انتخاب شوند.

ـ درقانون اساسی جديد افغانستان ، تمامی امتيازات ناروای نژادی ، محلی ، لسانی ، قومی ، قبيله يی ، مذهبی ، جنسی و ميراثهای دروان استبداد استعماری لغو و منسوخ اعلام گردد.

ـ  تساوی حقوق تمام گروههای قومی ، پيروان اديان و مذاهب ، فرقه ها ، طريقه های اسلامی کشور برسميت شناخته شود و قانون بر همه افراد جامعه يکسان تطبيق گردد.

ـ درقانون اساسی افغانستان نوين از جملهً زبانهای مردم کشور زبانهای دری و پشتو بحيث زبانهای رسمی دولت برسميت شناخته شود و از حق آموزش بزبان مادری فرزندان همه گروههای قومی دفاع شود.

ـ ازتوزيع« شناسنامه » به تمامی افغانان بشمول کوچندگان و باديه نشينان کشور دفاع شود.

ـ  از تطبيق قانون مکلفيت عسکری دفاع عادلانه و صريح بعمل آيد.

ـ همه افغانان بدون تبعيض و امتياز از افتخار خدمت زير بيرق و دفاع از استقلال ملی ، حاکميت ملی و تماميت ارضی کشور واحد و تجزيه ناپذير افغانستان برخوردار شوند.

ـ درقانون اساسی افغانستان نوين داشتن « شناسنامه » و خدمت داوطلبانه زير بيرق بايد شرط لازم افغانيت و شهروندی پنداشته شود.

ـ از حل مساله کوچندگان سرگردان و اسکان داوطلبانهً تمام افغانان باديه نشين طرفداری عادلانه و قاطع صورت گيرد و از محو و ريشه کن شدن نابرابری در سطوح رشد اقتصادی ، اجتماعی مناطق دور افتاده کشور دفاع عادلانه شود.

ـ برای انجام صحيح و دقيق اين اهداف ملی ، دولت قانونی و دموکراتيک آيندهً افغانستان مؤظف گردد تا طی حد اکثر يک دوره تقنينی ، زمينهً سرشماری نفوس افغانستان را مساعد کنند و سرشماری بهمکاری و اشتراک و تحت نظر کار آگاهان سازمان ملل متحد انجام و رسميت يابد.

ـ مسايل مورد اختلاف با همسايگان ، از جمله با پاکستان و ايران ، از تاريخی ترين و مزمن ترين ميراثهای جنجال برانگيز استعمارگران بريتانيا ، ميراثخوران و پادوهای منطقه يی استعمار کهنه و نو است. حل و فصل صلح آميز اين مسايل مزمن و ريشه دار از مهمترين و مبرم ترين مسايلی است که ميتواند و بايد در قانون اساسی جديد با همه شفافيت بازتاب يابد و از انکشاف و همکاری ، اقتصادی ، تجارتی و فرهنگی ميان ملل و مردمان منطقه طرفداری نيرومند صورت بگيرد.

ـ ميراثهای فرهنگی ، ارزشهای ادبی ، هنری ، زبانها ، ادبيات شفاهی مردم ، سنن ، رسوم و روايات و تاريخ زندگی کار و مبارزه تمام گروههای قومی ثروت سرشار ملت افغان است.

درقانون اساسی جديد بايد توجه دولتها و نسلها امروز و فردای وطن را بحفظ ميراثهای معنوی و فرهنگی رشد زبانها و مفاخر ملی ، پاسداری آثار باارزش ادبی و هنری ، گردآوری فلکلور و حفظ ادبيات شفاهی مردم ، سنن پسنديده و روايات تمام اقوام و قبايل ساکن افغانستان معطوف نمايند. و بااين وسايل ظريفانه معرفتی هنری وآموزشی ، دوستی همبستگی مردم ووحدت ملی ما مساعدت قانونی و تاريخی صورت گيرد.

وپروسه رشد شعور ملی و روان اجتماعی ، آهنگ شتابنده گيرد و در نهايت رشته های گسستهً دوستی و همبستگی وصل و بيش از پيش تقويه و تحکيم شود.

درعرصهً اقتصاد ملی

ـ در قانون اساسی جديد ، از انکشاف سريع اقتصاد ، تجارت ، افزايش صادرات و رشد شتابنده نيروهای توليدی پشتيبانی بيدريغ بعمل آيد.

ـ از لغو و رفع انحصار دولتی از اقتصاد و بازار ، از تشبثات آزاد سرمايه داران ملی ، ايجاد و رشد صنايع ملی و فراهم شدن تسهيلات قانونی حمايت نيرومند صورت بگيرد.

ـ از تقويت همه بخش های اقتصادی ملی از جمله :ـ

بخش خصوصی ، کوپراتيفی ، مختلط و بخش دولتی دفاع شود

ـ از همکاری های اقتصادی و مساعدتهای مالی بی قيد و شرط خارجی ، بانکها ، سازمانهای خيريه بين المللی و سازمانهای غير دولتی جهان ، بمقصد رفع ويرانی های جنگ و بازسازی افغانستان پشتيبانی نيرومند صورت گيرد.

ـ از ايجاد ، تقويت و گسترش جنبش کوپراتيفی بويژه در عرصه زراعت دفاع شود.

ـ از ضرورت ميکانيزه شدن زراعت ، استفاده صرفه جويانه و بهره برداری از اراضی بکر و باير منابع آبی ، جنگلها و حيوانات ، بخاطر پيشرفت و توسعهً اقتصادی حمايت فعال صورت گيرد.

ـ از ارتقای سطح زندگی دهقانان ، مالداران ، اسکان کوچيان و تمام باديه نشينان از بازگشت داوطلبانه و آبرومندانه و اسکان مجدد مهاجران و تبعيديان پشتيبانی عادلانه بعمل آيد.

ـ از رشد سريع صنايع ملی ، صنايع دستی ، پيشه وری ، انکشاف صادرات قالين ، قره قل ، پشم ، پنبه ، ميوه جات ، توسعه وسايل ترانسپورت ، احيای شبکه های برق ، مخابرات و مواصلات پشتيبانی بيدريغ و همه جانبه شود.

ـ بارسنگين ماليات غيرمستقيم از دوش مردم افغانستان برداشته شود. از افزايش ماليات مستقيم ، بمقصد حمايه از صنايع ملی و از ماليات مترقی براموال لوکس و تجملی حمايت شود.

ـ از طرح حفظ و پاگيزگی محيط زيست  و پاک کردن ماين ها و مهمات منفلق ناشده دفاع قاطع صورت گيرد.

ـ از ضرورت استفاده از آخرين تجارب علمی و دست آورد های تخنيک معاصر ، بمقصد بهره برداری از منابع و ثروتهای طبيعی و معادن افغانستان حمايت نيرومند شود.

ـ همچنين بمقاصد ، تقويت استقلال اقتصادی ، تحکيم پايه های صنايع و اقتصاد ملی از طرحهای ايجاد دستگاهای فلزکاری ، ذوب آهن ، استخراج و انتقال گاز ، معادن ، توليد انرژی و برق و احداث راههای آهن ، توسعه خطوط مواصلاتی و ترانسپورتی ، ايجاد صنايع سبک و استهلاکی دفاع قوی بعمل آورد و از يک ادارهً سالم و مؤثر برای پيشرفت اقتصاد ملی کشور و انکشاف سيستم امارگيری احصائيه و پلانگذاری پشتيبانی بعمل اورد.

ـ وبا درک اين ضرورتها مبرم و حياتی ، در تمام استقامت های رشد اقتصاد ملی ، بايد طراحان اين قانون اساسی از تجارب و دانش کار آگاهان رشته های مختلف اقتصاد و پلانگذاری استفاده کنند و مواد و فقره های بسيار دقيق و صريح کوتاه مدت و دراز مدت را درج اين قانون اساسی تاريخی نمايند.

درعرصهً اجتماعی

درقانون اساسی افغانستان بمنظور ارتقای سطح رفاه جامعه و بهبود شرايط زندگی مادی و معنوی مردم بايد اين ارزشها و اين خواستها عادلانهً مردم بازتاب روشن يابد :

ـ  مواظبت و مراقبت جدی و دايمی از معلولين و معيوبين

ـ فراهم شدن تسهيلات لازم قانونی برای رفاه مادی و معنوی.

ـ بازماندگان شهيدان ، قربانيان جنگ ، متقاعدين.

ـ کارمندان شايسته علم ، هنر و فرهنگ.

ـ خانواده های بی سرپرست ، بيوه زنان و يتيمان.

ـ توجه به وضع بهداشت و صحت عامه ، احيای مجدد مراکز صحی و بيمارستانها ، ساختمان مراکز صحی

ـ توسعه موسسات حمايهً طفل و مادر

ـ توجه بمرخصی بامزد و معاش يکسال بزنان باردار کارمند و کارگر.

ـ  مبارزه قانونی ، شرعی و عادلانه ، عليه توليد و کشت ترياک ، خريد ، فروش ، استعمال ، قاچاق و ترافيک مواد مخدر.

ـ جهاد ملی عليه رشوه ستانی ، احتکار ، اختلاس ، فساد اداری ، سوء استفاده از مقام ، آدم ربايی ، گروگان گيری ، رهزنی ، طياره ربايی ، رهبندی ، باجگيری و مبارزه برضد مصادره و غصب غير قانونی جايداد های اشخاص ، غارت دارايی عامه

ـ ريشه کن کردن فساد ، ميگساری ، فحشا ، دزدی ، قمار و ديگر جرايم و منکرات.

ـ مبارزهً گسترده قانونی و شرعی عليه نقض حقوق و آزاديهای دموکراتيک مردم و ارزشهای اعلاميهً حقوق بشر.

ـ توجه همه جانبه به آموزش و پرورش نسل جوان.

ـ پشتيبانی قاطع از حقوق اجتماعی ، سياسی و فرهنگی فرزندان وطن.

ـ زنان مستعد به کار ، حق اشتراک فعال زنان در حيات اجتماعی ، فرهنگی ، سياسی ، اقتصادی ، اداری بدون هرگونه تعصب ، تبعيض و تحجر قرون وسطايی

ـ تامين حق کار برای تمام افراد مستعد به کار ، حق استراحت ، ورزش ، سيروسفر ، مصئونيت مسکن ، مخابرات ، حقوق تقاعد ، بيمه صحی، اجتماعی ، حق تعيين حد اقل دستمزد.

ـ حق تشکيل اتحاديه های مسلکی و صنفی  برای کارگران ، دهقانان و زنان ، جوانان ، روشنفکران مبتکر.

ـ  حق تشکيل احزاب سياسی ، حق اعتصابات ، تظاهرات مسالمت آميز ، حق قرارداد های جمعی برای کارگران ، کارمندان و تمام زحمتکشان و شهروندان کشور.

ـ و تامين حقوق قانونی ، شرعی ، آزاديهای دموکراتيک و حقوق اساسی مردم

در عرصه فرهنگ :ـ

در قانون اساسی جديد افغانستان برای فراهم شدن زمينه های مساعد آموزشی ، پرورشی و فرهنگی بايد

ـ از انکشاف معارف عصری ، احيای تعليم و تربيت ملی عمومی ، توسعه موسسات تحصيلات عالی و مسلکی ، تقويت جنبش سواد و سواد آموزی و از پژوهشهای محققان و دانشمندان حمايت نيرومند صورت گيرد.

ـ از احيا و انکشاف موزيمهای ملی ، فرهنگی و تاريخی ، وترقی وسايل اطلاعات جمعی ، مطبوعات ، کانونهای فرهنگی و کورسهای آموزشی دفاع شود

ـ عليه دستبرد بميراثهای تاريخی ، فرهنگی و معنوی و مادی مردم و برضد حفريات خودسرانه آثار باستانی و تاريخی افغانستان از تدابير لازم قانونی و طرحهای روشن دراين زمينه ها قويا حمايت قانونی بعمل آيد.

ـ  از طبع و نشر آثار با ارزش علمی ، آفريده های ادبی و هنری دانشمندان و روشنفکران مبتکر دفاع و پشتيبانی بيدريغ گردد.

ـ از مواظبت دايمی نسبت به پيشگامان علم ، هنر و فرهنگ حمايت شود.

ـ از احيا وباز سازی موسسات تعليمات ابتدائيه و متوسط مجانی و اجباری برای دختران وپسران و توسعه مکاتب عالی و مسلکی دولتی و خصوصی پشتيبانی نيرومند شود.

ـ ازپرورش کادرهای علمی و فنی وزارتهای تعليم و تربيه و تعليمات عالی و مسلکی ، ارگانهای علمی و صنفی قوای مسلح ، اکادمی علوم و ديگر مراکز تعليمی ، فنی و تخنيکی افغانستان و از تجديد نظر اساسی درنصاب تعليمی اين مراکز آموزشی و پرورشی ، متناسب به نياز نسل رشد يابندهً قرن بيست و يکم حمايت قوی صورت گيرد.

ـ از استفاده موثر دست آورد های علوم و تکنالوژی معاصر بمنظور اعمار مجدد و بازسازی و نوسازی افغانستان ويران شده ، بدون هرگونه تعصب و تنگنظری دفاع پرشور بعمل آيد.

ـ از فراهم شدن تسهيلات لازم عصری نظير ميدانها و کلوپهای ورزشی ، قرائت خانه ها ، اتاقهای کنفرانس و ديگر تسهيلات فرهنگی ، هنری ، ورزشی و آموزشی برای تربيت بدنی و ذهنی نسل جوان و آينده سازان،  پشتيبانی همه جانبه صورت گيرد.

ـ از تبليغ گسترده اصول عالی اخلاقی ، بويژه احترام بجوهر معارف اسلامی ، سنن پسنديده مردم ، وفاداری به آرمانهای صلح ، دموکراسی ، استقلال ملی ، ترقی اجتماعی ، عدالت اجتماعی ، عشق بوطن و احترام بمقام والای انسان و مردم زحمتکش و گرايش کار دوستی درصفوف شاگردان و محصلان و نسل جوان حمايت شود.

ـ از ايجاد و پرورش کينه مقدس عليه شعله افروزان جنگهای تجاوزکارانه و نفرت دشمنان وطن ، استبداد ، بنيادگرايی ، واپسگرايی ، ظلم ملی ، اجتماعی ، طفيليگری ، بهره کشی ، نابرابری حقوقی ، قانون شکنی ، بيعدالتی ، زن سـيزی ، مرد سالاری ، تعصب و انحرافات اخلاقی دفاع بعمل آيد.

از تمام نيروهای طرفدار صلح ، دموکراسی ، تفاهم ، آزادی ، ترقی ، عدالت ، اتحاد ووحدت ، در هرکجا که هستند صميمانه تقاضا ميشود تا اين ارمانهای سرکوفتهً آزاديخواهان و« حماسه های نا تمام » مقاومت جويان قرن بيستم را با گفتگوهای سازنده و اتخاذ تدابير خلاق سازمانی ، سياسی و مبارزات عادلانه و دموکراتيک به پيروزی و کمال برسانند و برای تشکيل جبههً متحد ملی ـ دموکراتيک به گفتگو های سازنده و تدابير مشخص آغاز نمايند.

 به اميد غلبهً انديشه های آزادی ، دموکراسی ، صلح و مردمسالاری درکشور.

اکادميسين دستگير پنجشيری

ايالت واشنگتن

اکتوبر 2003

 

 

تا قافـــــــــــــــله آرزوی تسخير شود

نســــــلی زمـــــــــبارزان ما پير شود

گــــرمانرسيــــــديم به آن قلــه ســــبز

نســـــــل ديگری رسد ، ولی مير شود

زندان پلچرخی

اول حمل 1370



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت