نوشته : ی. بیدار

تشکيل حزب متحد ملی افغا نستان

خواست مردم افغا نستا ن ونياز مبرم زمان است.

آیا سهمگيری در باز سازی کشور وطنفروشی ياآرمانفروشی است؟ مگر سهم گرفتن  در مبارزه عليه تروريزم وطنفروشی است؟

اخيرا يک بخش  از مطبوعات برون مرزی ما  مطالبی  در مورد تشکيل حزب متحد ملی افغا نستان که سه ماه و اندی قبل در کابل تاسيس گرديد به نشر رسانيده اند. نويسنده های مقاله ها ضرو رت و چگونگی تاسيس  حزب متحد ملی افغا نستان و سمت و سوی حرکت فکری و بر ناموی آنرا مورد سوال قرار  داده اند. در بعضی نوشته ها که رويهمرفته رنگ و بوی عکس بر داری از نسخه واحد را دارند,  همچنان پيرامون همکاری محترم نور الحق علومی رئيس حزب متحد ملی افغا نستان با دولت انتقالی افغا نستان   قلم فر سائی هاوتبصره ها صورت گرفته و اتهامات و دشنامهای فراوان نثار شده است.

 

 بعد از موضعگيری شورای ستره محکمه دولت انتقالی افغا نستان در ضديت با تاسيس حزب متحد ملی افغا نستان اين در واقع دومين موضع گيری رسمی است که در  ضديت با اين حزب صورت ميگيرد.

 

مسئو لين و  دست اند کاران حزب متحد ملی  افغا نستان که عميقا به دموکراسی و آزادی قلم و بيان و انديشه با ور دارند انتقاد از خود و حزب متحد ملی افغا نستان و فعاليت های آنرا از جانب دوستان و مخالفين يک امر طبعی پنداشته برای روشن ساختن موا ضع فکری و سياسی خود حاضر به جر و بحث و تبادل نظر اند. آنچه برای ما دارای اهميت اساسی است  اين است که دو ستان بدانند ما کی هستيم و چه ميخواهيم. اينکه چه کسی طر ح ها و بر نامه های ما و سياست های ما را  رد ميکند ويا چه کسی با آن بمقابله بر ميخيزد,  در هر حال,  برای ما دارای اهميت ثانوی است.

 

به اين سبب خواستيم با استفاده از فر صت با ارائه يکرشته توضيحات ديد خود رادر مورد تاسيس حزب متحد ملی  افغا نستان با دوستان در ميان بگذاريم.

 

بايد به  توجه خواننده گان عزيز برسانم که تاسيس  حزب متحد ملی افغا نستان يک حادثه به اصطلاح خلق الساعه نبود و يا نتيجه ماجرا جوئی کدام  شخص نيست بلکه  نتيجه تلاش يکعده فعالان ميانه رو و دگر انديش  سابق حزب  وطن (و يکعده اعضای سابق کميته مرکزی حزب وطن)  در داخل وخارج کشور است که پروسه کار آناز اواسط دهه نود آغاز گرديدودر پروسه شکل گيری خطوط فکری و بر ناموی آن که بصورت  سيستماتيک  از ماه جولای سال 1999به اينطرف ادامه داشته است در حدود  پنجاه نفر سهم گرفته اند.

 

در اين راستا در ماه جنوری سال 2000  طی فرا خوانی از اعضای حزب وطن در  سراسر جهان  خواسته شد  تا در  يک پروسه  مشوره و نظر پرسی سهم بگيرند.  در ماه مارچ همين سال( سال 2000) طی اجلاسی که در هالند تدوير يافت و  در آن  بيش از  200 نفر از فعالان  حزب وطن  سهم گرفته بودند يک سلسله نقاط نظر در رابطه به تشکيل يک ساز مان سياسی مورد مشوره قرارد اده شد.در پيامی که در همين جلسه  به تصويب رسيد يکرشته ديد گاه های جديد در  مورد اوضاع کشور و تاسيس يک سازمان نو مطرح بحث قرار داده  شده است .

 

 به تعقيب اين اجلاس عده ای از حلقه های فعا ل در آلمان نيز که قبلا در اين راه کار را آغاز نموده بودند با فعالان هالند پيوستند و پس از يک رشته نشست ها  و تبادل نظر ها  درماه  دسامبر سال 2001 در فرانکفورت اجلاسی را تدوير نمودند  که در ان در حدود 300 نفر از فعالان حزب وطن اشتراک نموده  بودند . اين اجلاس  کميته 53  نفری را بحيث کميته تماس و تفاهم با اعضای سابق حزب وطن تعين نمود.

 

 اين اجلاس که مصادف بود با حادثه تروريستی 11 سپتامبر, کنفرانس بن و تشکيل حکومت موقت در افغا نستان, به اتفاق ارا مصوبه ای را نيز  به تصويب رسانيد که در آن از کنفرانس  بن در مجموع حمايت صورت گرفته است. در مصوبه از عمليات نظامی نيرو های ائتلاف بين المللی با اين قيد حمايت صورت گرفته که "  سر نگونی  حاکميت  طالبان, قلع و قمع شبکه تروريستی القاعده , باز سازی افغا نستان , اعاده دمو کراسی و تا سيس  يک حکومت با پايه های وسيع..... با منافع ملی ما مطابقت دارد "  در اين اعلاميه همچنان بر ضرورت تشکيل ارتش ملی افغا نستان  بجای  جا بجايی نيرو های  ائتلاف در افغانستان تاکيد بعمل آمده است.

 

طی جلسات بيشمارو  صحبت ها و جر و بحث هايکه طی اين مدت صورت گرفت نتيجه گيری کلی اين بود:

 

- حزب وطن پس از  سقوط حاکميتش در سال1992 فرو پاشيده است و ديگر حزبی و جود ندارد.

 

- تشکل مجدد اعضای سابق حزب وطن در چار چوب يک ساز مان جديد در واقع  آغاز جديدی خواهد بود و به هيچ وجه معنی احيای حزب وطن را نخواهد داشت.

 

- دنيا نگری های ايديولوژيک  که در مرحله جنگ سرد اساس تفکر و فعاليت يکعده احزاب را  در کشور های جهان سوم تشکيل ميداد ديگر از ميان رفته و  اساسا دوران ديگری جای آنرا گرفته است که مشخصه عمده آنرا دموکراسی , حاکميت قانون, حل دموکراتيک مسايل ملی وغيره تشکيل ميدهد.

 

- با درک اين واقعيت که فروپاشی حزب وطن و حاکميت آن  بحران هويت از يکسوو بحران اعتماداز جانب ديگر در قبال داشته است , مشکل کنونی جنبش دموکراتيک و ترقيخواهانه افغا نستان را افزون بر قلت چهره های قابل قبول  برای اکثريت همچنان نبود يک خط فکری واحد تشکيل ميدهد. بهمين سبب جمع هندسی گروپ های کوچک بدون تفاهم کلی روی مسايل اساسی و کليدی نميتواند الزاما به تشکيل  يک حزب منتهی شود . دليل  عمده  تلاشی حزب وطن هم از همين جا ناشی ميشود که رهبران  آن از زندگی و سياست  کشور درک واحد نداشتند. بهمين سبب حزب دو صد هزار نفری به حلقات متعدد تجزيه شد.

 

- جامعه افغا نی  در نتيجه جنگ 25 ساله ونفوذ و مداخله دوامداراجنبی از هم پاشيده است. انسجام, يکپارچگی و وحدت خود را از دست داده است.  وحدت ملی ماشديدا صدمه ديده, هويت ملی ما صدمه ديده و حتی تاريخ و جغرافيه ما  صدمه ديده است. جامعه افغانی را نمی توان مطابق قوانين عام  اجتماعی تعريف کرد. نوع مالکيت , نيرو های مولده , مناسبات توليدی و حاکميت کی بر کی ومرز بندی های طبقاتی و غِيره نا روشن ونا مشخص است.کشور در  حالت گذار از جنگ به صلح و استقرار قرار دارد. بنابر آن تشکل آينده نميتواند پيشآهنگ اين و يا آن طبقه باشد. بلکه سعی گردد که اين تشکل به مرکز تجمع همه نيرو هایملی , دموکرات, سيکولار و ضد بنيادگرائی و تروريزم, خواهان زيست متمدن مبدل گردد تا بدان وسيله بتوان جنبش بزرگ فراگير ملی را راه اندازی نمود.   ثانيا در چنين حالتی بر نامه حزب بايد اول برای مرحله گذار از جنگ به صلح و استقرارتدوين گردد .

 

 افزون بر آن, بر نامه حزب بايد جنبه تر ميمی و التيام بخشنده داشته باشد.نميتوان و نبايد از کنار  اين همه زخم خون چکان ملی بی تفاوت گذشت وخود را با شعار های دهن پر کن مصروف ساخت. نبايد فراموش کردکه بر نامه يک  حزب بنابر  ضرو رت  های اجتماعی  اقتصادی و سياسی تعين وتدوين ميگردد نه به اساس آرمانهای غير  قابل  دسترسی افراد.

 

بدينترتيب روی آوردن بسوی خود آگاهی ملی يا  ناسيو ناليزم افغانی که ميتوان آنرا نوعی تعمق يا باز گشت به خويشتن نيز ناميد در سر خط بر نامه حزب قرار گرفت.

 

بهمين تر تيب در نتيجه بحران  25 ساله کشور آزادی زن, دموکراسی و سيکو لاريزم معينی را که در کشور ما بصورت نورمال و طبعی داشت رسوب مينمود از دست داده ايم. بنابر ان مبارزه برای آزادی زن و تساوی حقوق  زن و مرد, اعاده دموکراسی کامل و  دسترسی به يک  نظام سيکولار در سر خط بر نامه های حزب ما قرار گرفت.مبارزه بخاطر عدالت اجتماعی و دفاع  ا زمنافع اقشار و گروه های جنگ زده و بی بضاعت جامعه پيوسته در  صدر بر نامه های ما با قرار خواهد داشت. 

 

طوريکه مشاهده مِنماييد رسيدن به اين موضعگيری ها  نتيجه گيری های مشخص فعالان سابق حزب وطن بود.

 

در تبصره های مطبوعات برون  مرزی ما  چگونگی  مسافرت محترم جنرال نور الحق علومی رئيس حزب  متحد ملی افغا نستان به کابل و همکاری ايشان با دولت انتقالی افغا نستان مورد سوال و انتقاد قرار گرفته است.

 

آنچه اين نويسنده و ديگر همفکران و اعضای حزب متحد ملی افغا نستان در ا روپا مطلع اند اين است که حکومت موقت افغا نستان برای همکاری در  تشکيل اردوی ملی افغا نستان از محترم علو می که  چهل سال  عمرش را در راه خدمت به اردوی ملی افغا نستان  صرف نموده است رسما دعو ت بعمل آورد. ابتدا دعوت ايشان از طريق محترم عالم رزم  وزير صنايع خفيفه  صورت گرفت سپس مستقيما آقای حامدکرزیرئيس دولت انتقالی طی تماس تيلفونی از ايشان خواست که به افغا نستان بروند و در  قسمت تشکيل اردوی ملی افغا نستان همکاری نمايند.

 

مقدمتا بايد  عرض کنم که چنانچه در فوق تذ کار بعمل آمد در اعلاميه ايکه در  اجلاس ماه دسامبر سال 2001 در فرانکفورت صادر گرديد و همچنان در بيانيه محترم علومی در اجلاس موسس حزب متحد ملی افغا نستان نيز آمده است,   حزب متحد ملی  از پرو سه بن که ساز مان  با اعتبار  ملل متحد آنرا  تنظيم نموده بود در مجموع  حمايت و پشتيبانی  مينمايد . يعنی از نظر حزب متحد ملی افغا نستان  حکومت انتقالی افغا نستان با حفظ اين مساله که تر کيبی از بنياد گرا ها ست, بمثابه محصول همين پروسه,  ازلحاظ حقو قی مشر وع است و همکاری با آن روی مسايل معين ملی معنی خيانت  را ندارد. همانطوريکه ده ها و شايد هم صد ها نفر از منسوبان حاکميت سابق همين اکنو ن تا سطح وزرا در دولت کنونی ايفای وظيفه مينمايند. همين اکنون در حدود يکصد وپنجاه نشريه آزاد و دولتی در سراسر کشور نشر وپخش ميشود و ده ها سازمان سياسی, اجتماعی وغيره در کشور فعاليت دارند. افزون بر آن دو لويه جرگه به اين حکومت مهر تاييد گذاشته است.

 

 در خواست مشوره وکمک از مخالفين سياسی بخصوص در حالات فوق العاده که پای مصالح ملی در ميان باشد يک مساله  عام در سياست کشور هاست. در تمام کشور ها رسم بر اين است که در چنين مواقع احزاب سياسی با کنار گذاشتن  اختلافات شان با حکومات شان  در راه يافتن راه های حل برای معضلات ملی , همدستی و همکاری ميکنند.

 

 در کشور ما نيز اين مساله تازه گی ندارد. در دوران  سلطنت همه رهبران احزاب و شخصيت های سياسی کشور ما با سلطنت و ارکان حکومت آنوقت که در راس  هرم سياسی کشور قرارداشتند در تماس و مشوره بودند.

 

 در دوران حاکميت ح د خ ا بخصوص  در مرحله پس از 6 جدی تلاش فرا وان برای جلب همکاری سياستمداران از ميان مخالفين صورت گرفت. منجمله برای جلب همکاری  شاه سابق تلاش های معين بعمل آمد.

 

در دوران مشی مصالحه ملی  پا از اين هم فرا تر گذاشته شد . برای فر ماندهان مخالفين مقا مات دولتی بشمول وزارت دفاع پيشنهاد شد. در اين دوره  برای جلب همکاری محمد ظاهر شاه سابق  محترم نورالحق علو می را برای مذاکره به روم فر ستادند. همچنان برای مرحوم پو هاند اصغر که سمت  نماينده شاه سابق را در کابل داشتند اجازه داده شد تا  ساز مان سياسی شانرا که بنام  رستگاری ملی مسمی شد درکابل تاسيس نمايند. هذ القياس  با نماينده های حزب اسلامی حکمتيار در بغداد و طرابلس ملاقات ها  صورت گرفت.

 بهمين تر تيب با نماينده های آقای گيلانی و ديگران ملا قاتها و تماس هابلا انقطاع ادامه داشت. اينکه آنها بخاطر مصالحه ملی و ختم جنگ و خونريزی و نجات کشوراز بحران نتوانستند مستقلا نه تصميم بگيرند و يا اصلا حاضربه همکاری   نشدند خود پاسخگوی اعمال خود اند.

 

 در تمام اين تماس ها و ملا قاتها و تبادل نظر ها هيچکدام از طرفها روی انديشه های شان پا نگذاشتند و ملا قاتهای در عقب در وازه های بسته ايما ن و آرمان کسی را خدشه دار نساخت.

 

حالا که وضع کشور  هزار برابر پيچيده تر و ا بتر تر است و هر لحظه خطر بر گشت طالبان و القاعده بقدرت,  ملت را تهديد ميکند  چرا بايد چنين همکاری ها  صورت نگيرد. هوشدار آقای لخدر براهينی فرستا ده خاص ملل متحد مبنی بر اينکه در صورت ادامه وضع کنونی ملل متحد بر نامه هايش را در افغا نستان قطع خواهد کرد و  همچنان اظهارات آقای لارد رابنسون سکر تر جنرال  ناتواز احتمال ناکامی آن ساز ما ن در افغا نستان در بيانيه ايکه در ختم وظيفه اش در ماه گذشته در امريکا ايراد  نمود, آژير خطری است برای تمام افغا نهای دموکرات وطرفدار زيست متمدن.

 

مينويسند که گو يا ميان علومی ,  کرزی و شاه سابق که اتفاقا همه از کندهار اند تبانی وجود دارد که اين تبانی با پا گذاشتن روی  آرمانها  صورت گرفته است. و اينکه گويا علومی اعضا و فعالان حزب وطن را در راه بر نامه های انها يعنی اعمار مجدد افغانستان و مبارزه بر  ضد تروريزم بسيج مينمايد.

 

اگر از تبصره اضافی بگذريم مگر از  شاه سابق و سلطنت جز نام آنهم روی کاغذ ديگر چی باقيمانده. بخصوص که  قانون اساسی  نظام کشور را  جمهوری اعلان نموده است. بهمين تر تيب آقای حا مد کرزی رئيس دولت انتقالی افغا نستان يک فرد است وکدام پايگاه  معين اجتماعی ندارد. و اگر قرار باشد که او رئيس جمهور افغا نستان تعين شود بايد مطابق قانون اساسی به آراء مردم مراجعه کند. اما حالا در اين موارد  قضاوت کردن و بخصوص نتيجه گيری کردن بدون مورد و خيلی ها قبل از وقت  ا ست .  اما اينهمه خط کشی ها و موازی  رسم کردن ها ی مغرضانه که گويا همه شان از کندهار اند برای چيست؟ مگر کندهار افغا نستان نيست؟ اگر از تمايلات سياسی بگذريم, مگر شاه سابق افغان نيست؟ مگر اقای کرزی افغان نيست؟ چه عيب  دارد که با يک افغان دگر انديش به مذاکره بنشينيم و در مورد سر نوشت کشور مشوره بدهيم.؟ مگر سهمگيری در باز سازی کشور وطنفروشی يا ارمانفروشی است؟ مگر سهم گرفتن  در مبارزه عليه تروريزم وطنفروشی است؟

 

در تبصره ها  با حروف درشت نوشته اند که مصارف علومی و  مخارج حزب متحد ملی را  چه کسی ميپر دازد.

 

محترم علومی  از وقتيکه به دعوت آقای کرزی به افغا نستان سفر کردند دو مرتبه به اروپا بر گشتند. اگرکرايه راه  هر مرتبه شانرا  هزار دالر (يورو)محاسبه کنيم  مصرف دو سفر ميشود دو هزار دالر.

 

مصارف ماهانه يک شخص در  داخل افغا نستان بهيچوجه از ماه پنجاه دالر تجاوز نمی کند. خوب,  ميپذ يريم  ماه صد دالر. مصرف يکسال ميشود  هزار و  دو صد دالر. ايشان در سفرهای شان به کشور های سويدن و دنمارک مصرف نداشتند  بخاطر آنکه توسط موتر رفقا  سفر نمودند و  اقامت شان هم کدام مصرفی که ارزش ياد آوری را داشته باشد نداشت گر چه مخارج مصارف شان از  درک اعانه اعضای حزب در اروپا تدارک شده بود.

 

خلاصه آنچه را  نويسنده بنام مصارف بی انتهای محترم علومی  ياد ميکند از 5000 دالر تجاوز نميکند. فکر ميکنيد 5 هزار دالر آنهم در اروپا پول قابل ملاحظه است که ايمان يک شخصيت سياسی مثل علومی  را متزلزل بسازد. اين مقدار پول را تقريبا هر خانواده افغان مقيم در ارو پا ميتواند  چاره سازی کند. چه رسد به آنکه يک ساز مان متشکل از 53 نفر که حد اقل  سی نفر آن در تقريبا تمام  جلسات حاضر بوده اندازمحترم علومی  حمايت نموده است.

 

حزب متحد ملی بجز اجلاس موسس  که مصارف آنهم از اروپا چاره سازی شد ديگر تا حال مصرف قابل  ياد آوری نداشته است.؟

ميگذريم.  در  اجلاس  موسس حزب بيش از 850 نماينده اشتراک نموده بود. اگر هر نماينده ازپنج الی ده نفر نمايندگی کند بايد بين چهار تا هشتهزارنفر  در حزب متحد ملی افغا نستان پيوسته  باشند. اگر هر نفر  ماهانه 5 افغانی حق العضويت بدهد. فکر ميکنم  عمليه ضرب ساده را همه ميتوانيم انجام بدهيم . نميدانم دوستان ما به اين مساله پيِش پا افتاده چرا تا اين حد بها قايل شده اند.  اين را می گويند ديدن دنيا از دفه سوزن .

 

در تبصره های نويسنده های محترم همچنان ادعا هايی صورت گرفته که کذ ب محض است. مثلا افراد امنيتی علو می امريکايی ها اند. يا افراد شورای نظار, که هردو  ادعا از ريشه دروغ محض است و هدف پرو پا گندی دارد و ارزش  جواب را ندارد. فکر ميکنم محترم علومی در کدام سياره غير قابل دسترسی ااقامت ندارند که کسی نتواند ببيند که ا فراد امنيتی شان کی است. فقط اينقدر به توجه خواننده گان می رسانم که قوای امنيتی افغا نستان مدت ها قبل از انحصار تنظيم ها مخصوصا شورای نظار بيرون شده است.

 

در نوشته ها امده است که گويا علو می روی آر مانها پا گذاشته است. در اين مورد اينقدر ميگويم که آر مان علو می و همکاران و همراهانش در تمام دوران  مبارزات تا امروز,  تر قی افغا نستان و سر بلندی مردم آن بوده و هست.  چنانچه در مرامنامه حزب متحد ملی صراحت يافته است.  اگر هدف آن باشد که گويا علومی از مواضع ايديولوژيک گذشته عدول نموده فکر ميکنم در اين مورد کمی سوء  تفاهم صورت گرفته است. وقتی حزب دموکرا تيک خلق افغانستان به حزب وطن مبدل شد در واقع رسما مواضع ايديولوژيک خود را تصحيح و تعد يل نمود. مجموع206 نفر اعضای اصلی و علل البدل شورای مرکزی منتخب همان کنگره که ماشا الله اکثريت شان در قيد حيات و در اروپا اند به اين تعديلات رای مثبت دادند.  اعلان مشی مصالحه ملی عملا اعلان ناکامی راه رفته گذشته بود. پس اين کدام آرمان است که علومی زير پا نموده است. واقعا اين کدام آرمان است  که بخاطر آن نويسنده ها بخود حق داده اند اين همه گرم و سرد بر روی علو می و اعضا و هوا داران حزب متحد ملی افغا نستان پف کنند و به اصطلاح ايرانی ها اين همه" صغرا کبرا" به آدرس يک شخصيت محترم و يک حزب نو بنياد بگويند و اعضای اين حزب و اشتراک کننده گان اجلا س موسس آنرا تا سر حد تو هين دشنام  بدهند و آزادی مطبوعات را تا سر حد اشمئزاز بکشانند.

 

فهم ما اين  است که کشور های ذيدخل در  بحران افغا نستان که تشديد خصو مت ها وحفظ انقطاب ايديولوژيک و سياسی نيرو ها ی داخلی افغان با  اهداف ستراتيژيک شان  مطابقت ميکر د و ميکند و عملا کشور را  به ساحات نفوذ خود تقسيم نموده اندظهور يک نيروی ملی  افغان را که بتواند  ما فوق  تمايلات ايديو لو ژيک ,  قومی, زبانی, سمتی و محلی صعود نمايد و مسايل کشور را در کليت آن مطرح کند تحمل کرده نميتوانند. به گفته ژان ژاک روسو " کدام کشوری است که از بد بختی و فساد کشور  همسايه خود خرسند نگردد."

 

 درجر يان جنگ های  25 ساله کشورما اجانب عملا از  تشکيل چنين نيرو ئی جلو گيری بعمل آوردند. بنظر من نبود چنين نيرویبزرگ ملی که ميتو ا نست ميان ا نقطاب سياسی- نظامی ديروز پل بسته کند يکی از عوامل ناکامی سياست مصالحه ملی بود  .

 

با تشکيل حزب متحد ملی افغا نستان بحيث يک حزب ملی فراگير و سراسری افغا نستان , ديده ميشود  که عده ای به هراس افتيده اند و آگاهانه برای سر کوب و خفه ساختن آن کمر بسته اند.

 

امروز مردم خسته از جنگ افغا نستان, مردميکه از تنظيم بازی ها, افراطی گری ها و سياستهای فر قه گرايانه و محلی و زبانی و قومی به ستوه آمده واز جان و دل خواهان تشکيل چنين حزب ملی فرا گير بودند و هستند,  از تاسيس حزب متحد ملی افغا نستان استقبال نمودند.

 

ميتوانم به جرآت بگويم که تشکيل حزب متحد ملی افغا نستان بزرگترين و با اهميت ترين حادثه سياسی در يک دهه اخير در کشور ما پنداشته ميشود که در آن جاذبه شخصيت محترم جنرال علومی از يکسو وعطش فعالان سياسی داخل کشور که راه اندازی چنين تشکلی  برايشان معنی آب حيات را دارد, از جانب ديگر ,  دست بدست هم د اده  در فاصله زمانی شش ماه کميت بزرگی گرد هم آمدند. در حاليکه در طی يکدهه گذشته تلاش های فراوان بنامهای گو ناکون بعمل آمد اما موفقيت چندانی بدست آورده نشد. تصادفی نيست که هم حزب متحد ملی افغا نستان و هم  شخص جنرال علومی آماج تبليغات, تبصره های ميان تهی و بی پايه وپرو پاگند های خود غرضانه افراد و حلقه های معين مطبو عاتی و سياسی واقع شده اند. وگر نه کم نيست تعداد سازمانها و رهبران سياسی کشور ما که کسی  از وجود شان اطلاع ندارد.


بالا

بعدی * بازگشت * قبلی