انجنیــر خلیل روًوفی

 

   غم برسرغم آمد وما هیچ نگفتیم

    هرغم زغم ملت افـگار کشید یم

 

 

آیا وطـن ــ وطـن خـواهــد شـد ؟

 

مسًلهً بازشدن باب مذاکره باطالبان واحتمال جا گرفتن آنها درقدرت وتشکل فدراسیون حوزه های جنوب واکنشها ونگـرانیهای قابل توجهی را چه دربین عـوام الناس بیچاره یی که بمانند مارگزیده گان تاریخ از هرریسمان سیاهی می هراسند وچه درحلقات سیاسی واجتماعی ونهاد های مدنی، برانگیخته است. سرو صداهای ناشی ازین فـراخوانی مدتهاسـت بمثابه دستورالعمل کاری دولت که مسلماً با دورنمای اهــداف ستراتـیژیکی امریکا وبریطانیا همآ هنگی دارد وازرنگی به رنگی تغیرشکل می یابد، خـاطره های درد آورگذشته را که واهمـهً آن تا هنـوز ازمغزوروان مـردم ما فراموش نگـردیده، یکباردیگــر درذهنیت ها تکرارمیکند و تصاویرآیندهً دموکـراسی ومملکت سازی را درغبارتاریکی های بد فرجـام فـرومیبرد.

تجارب تلخ این سه دههً غمبــارکه عوامل جنگ وویرانی داخلی را ازیکسو، ستراتیـــژی تجاوز ونقشــهً اشغال بیگانه گان را ازسوی دیگرهمیشه با خودداشته است، نشان میدهد که چنین داد وستد های فرصت طلبانهً سیاسی دولتها که درپنهان کاری ازانظارملت به چالش درآمده است، نه تنها درجهت منافع علیای کشورومـردم کاری راانجام نداده بلکه عواقب آن به تشدید بحرانهای بیشتری نیزافزوده است             چنین است برنامـهً فـراخوانی ازطالبان واصرار مشارکت آنها درتقسیــم قدرت سیاسی که ازجانب عــدهً خاصی ازدست اندرکاران دولت، درآسـتانهً سروسامان یافتـن است. بند وبست ها ئیکه مسـلماً نتیجــهً آن بجزازتشدید وخامت اوضاع وبالا گرفتن تنشها وقطب بنـدی های تجـزیه کن که عقـــده های ناسورآن تا هنـوزهم اززیرخاکسترداغ تشنجـات قومی وتبعیـض نژادی قـد راست میکنـد، دیگرکـدام ثمـرهً شفـافـــی راببارنخواهد آورد.

ازآزمون تاریخ بیاد داریم هررژیمی که درافغانستان روی قـدرت رسید با استفــادهً سوء ازنام وپشتـوانهً مـردم، خویشتن رامنتخب خلق کشورجارزد وادارهً خودرا مبنـی برخدمت خلق الله عـرضه نمود اما پس ازچند صباحی که میخهــای حاکمیت خودرا به نحوی ازانحا برزمین کوبیــد وواژهً فـرمان روا را بخود گرفت، توگفتی دیگـرنه ملتی بوده ونه خدمتی، نه وعدهً ونه تعهدی. نه تنها این، که سرنوشت همان ملت بیخبررا بدون آنکه به صاحبان اصلی اش حقی وحـرمتی قایل شده باشند، دربازاردلالان مافیــای جهانی بمثابه جنس کم بهائی ازدستی بدستی درمعـرض تبادله وتجارت سیاسی عـرضه نموده اند.

ادارهً شش سالهً دولت منتخب آقای کــرزی اگـرگفته شود ازین قاعده مستثنا نیست حقیقتیست که با همــهً تلخیهای فـراوانش همین اکنون درجامعــــهً پریشان ما روی زبانها جاریست. همان ملتی که بخاطـربهره برداری درانتخابات ریاست جمهوری وبعد پارلمانی اورا نیروی دورانسازگفتنــدی وقدرتش را زوال نا پذیر. دربرابر همین ملت بنام خداوند تعهــد سپـردندی ودم ازدموکـراسی زدندی وگفتندی حکومت ما از مـردم است و بدست مردم اداره خواهد شـد،  شعــاریکه  تاریخ زمانه هارا هـمیشه به چالش گرفته است مردم خوشباورما نیزمومنـانه به این وعده ها دل بستند ودرانتـظارشگـفتـن سبزینـه باغهای همیشه  بهار امیـدوارنشستند ولی بزودی دریافتند که درقماراعتماد وخوشباوری خـود چنان بازنده وقـربانی شده اند که با همـــه نیرومنـدی به حاشیـهً روزگاررانده شــده اند، درتصامیـم حیاتی ودگــرگونی هـــای سیاسی دیگـربه رایزنــــــی ومشـورهً آنهــا ضرورتی دیــده نشــده وصـدای  دادخــواهانهً شان بگــوش مسنــــد نشینان قدرت ناشنیـده باقی مانده است.

چنانچه امروزیکی ازین تصامیم عمده وحیاتی که مستقیمـاً به سـرنوشت کشورومــردم آن تعلق میگـیرد همین مسًلهً داغ روزیعنی فـراخوانیهای مکررازطالبها زیرنام مذاکرات صلح اما درحقیقت معاملهً سری پشت پرده ها که حد وحـد بخشی قدرت سیاسی واحتمالاً طـرح یک فدراسیون مستقل منطقه ای را برای آنها مجوزدانسته وسهم قابل ملاحظهً شـانرا درادارهً دولت تسجیل نماید مگرمردم که رکن اساسی جامعه وعنصـرمحرکهً نظام را باید احتوا مینمود ازواقعـیت اینهمه چالشها وفیصله ها بدورنگه داشته شـده ودر بیخـبری کامل بسـر میبرند.

ستراتیژی این مسایل مهـم وتصامیم مـربوط به آن مطابق خواست ونظـردهی تیم خاصی ازصدرنشینـان مورد اعتماد آقای کرزی ومشاوران ارشـد خارجی به جریان می افتد. مقـربان پرنفوذ وهمه کاره ئی که درسایهً اربابان قدرت قضایای جاری کشوررا از زاویهً برتری جوئی تباری وتعصبات قومی ویا هـم از

طـریق توطیهً میراث خـــواری استعمار قدیم ، تفـرقــه انداز وحکومت کن، نگاه میکنـند ومجـدانه تلاش میورزند تا با این افکارتنگ نظرانه همیشه برذهن وروان وسرنوشت دیگران مسلط باشند ازهمینجاست روال مملکت سازی ونظم دولتمداری علیرغم ملیاردها دالرکمکی ازتحرک و نوسازی ورشد اقتصـادی بوضع نا هنجاری به عقب افتاد، اداره فاسد گشت وانجوهای مافیائی بدولت دیگـری عرض وجود کرد.

با توجه به چنین حال واوضاع آشفتهً کشورواضح است که عملی شدن مصالحه باطالبــان وحکمتیارآنهم خارج ازآگاهی وارادهً سایرملیتها کاریست سخت دشواروهضم ناشدنی ، جـز آنکه دولت ازین دوکاربرد سیاسی یکی آنرا بحیث الترناتیـف کاری بپـذیرد. یا میباید به خواستهای مشروع ویا نامشروع مخالفـــان گردن نهاده مسًولیت تاریخی این مسـًله مبنی برتجزیه وچند پارچه گی جغرافیای افغانستان وافتراق ملی آنرا بدوش گـیرد ویا آنکه با عزمی قاطع وآهنیــن متکی به ارادهً مـردم وموجودیت یک اردوی پرقـوت ومستقــل که میتوانست درسرکــوب وعقب راندن تروریزم تامـرزهای دیــورند، کشوررا ازگـرداب این فاجعــه، رهائی بخشد، دست به  کارشود. طبعیسـت درکاربرد تصمیم دویمی که باعــزت وشرف مـردم افغانستان ازیکسو وحفظ تمامیت ارضی کشورازسوی دیگربستگی مستقیم دارد، هیچ مغـزمتفکـرووطن پرستی نمیتــواند آنرا رد کنــد ویا ازان پشتیبـانی ننماید ، واما انتخاب وریانت اول این مسًـلـه ، که آتـش اختلافات را در همـهً عـرصه ها به شــدت دامن خواهـد زد و یکجا باخــود آرمان واندیشـهً مـلی را نیـز یکبـاردیگـربه  بازیچهً روزگارمبـدل خواهـد ساخت، هیچگاهــی باخواست مردم آزادهً ما، سرسازگاری ندارد.

درصورت ادامهً همچو بحران مهــارناشدنی آنوقت معلوم نیست دولتی با این سازوبرگ ناتوانی چگـونه خواهــد توانست آماج چنیـن حوادث سنگینی راتحمل کند. آیا آن زمان دروجود سلطــهً مافیای ملی وبیـن المللی که نسبت بوضع موجـود دوچنـدان بالا خواهــدرفت، دولت آقای کـرزی ازچه نظامی نماینــده گی خواهـدنمود. آنگاه سرنوشت وتکلیف ولایات شمال ومـرکزی افغانستان درچه حالتی قرارخواهـد گرفت آیا امتیازفدراسیون مستقلانهً طالبان که زیرفـرمان حکومت بی مـرز آنها تاصوبه سـرحد ارتباط مستقیم پیدا خواهـد کرد، درخصوص داعیهً برحق ولایات شمال که مبتنی برحکومت انتخابی مـردم بدست خود مردم خواهدبود، دولت مرکزی چه تدابیری را اتخاذ خواهدنمود ! آیا درانزمان بازهم جمعه خان همدرد وهمدردهای دیگرویا اسحاق زی واسحاق زی های دیگـرمشروعیت ادامهً قدرت را دربین اهالی آنجاها پیدا خواهندکرد ! تا بازهم بحیث حکام بیگانه ازفـرهنگ وسنن منطقه ومـردم بالای عوام الناس مومن و بیچارهً جوزجان وبغلان ویا سایرمناطــق شمال جبراً تحمیـل شوند وبا اینهمـه توطیه های خونبــارتوسن مراد  برانند !

بناءً جناب رئیس جمهورمیبــایست درین امـرمهــم ملی نه تنها بانظـریات تیم کاری خود کـه مـلت ازآنها فاصله گرفته است ویا پیشنهـادات نا سازگارمشاوران خارجی، سرنوشت کشوررا یکجانبـه فـیصله کنــد بلکه ضروراست درتصمیم گـیری همچو مسایل حیاتی به نظـرخــواهی سراسری ملت مـراجعـه  شود ، عقیده وآرای سایرملیتها نیزدرگره گشائی همچو بحرانها نادیده گرفته نشود ، درغیرآن مسًولیت تاریخی آن کمرشکن بوده وضـربه اش به ستراتیژی مملکت سازی، استقلال ووحدت ملی ، سخت جبران ناپذیر تمام خواهـد شـد.

درامهً اینهمه سیاست بازی های زیرزمینی که با برنامه های ضدونقـیض دولت وهــم پیمانان بین المللی شان به نمایش درآمده است ازعـرصهً چند سال پیش آنگاهیکه آقای خلیلزاد بحیث سفیرکبیرایالات متحدهً امریکا درکابل وظیفـــه داربود طـرح ریزی شـد. زمزمه های نخستین آن ازاخبارسرچوک به گوش می رسید تا اینکه درمصاحبه های سران طالبان ازجمله مولوی متوکل ومولــوی ضعیف ، خواستهــای بلنـد پروازانهً شان به مقامات دولت پیشکش گـردید وازطــریق رسانه هـای خبری بویژه بی بی سی بارباربه آگاهی مـردم رسانیده شـد. بعدها بخاطـرتحقق بخشیدن به آن، ادامــــهً این ماموریت به جناب صبغت الله مجددی محول گشت. آقای مجددی هم که این کاررا ساده  تصورمیکرد به امید آنکه مهـرپیروزی بنامش مسجل گـردد شتابزده وعجولانه ازسران طالبها وحکمتیـاربا پیش کش کردن عفو عمومی دولت، دعوت بعمــل آورد تا به پروسهً صلح بپیــوندند، به ادامـهً آن دست به سخاوت وحاتــم بخشیهــا درازکرد تا آنجا که صلاحیــت کاری اش اجازه میــداد دررهــائی اسرای زندانی طالبــان ازهـیچگــونه مسامـحت دریـغ نکـرد، مگـرعکس العمل این کـرنش یکجانبه دردگرگونی اوضاع، نقش معکوس را بخودگرفت به دلیل آنکه توازن سیاست دولت را برهم زد وتوانمندی قوتهای دفاعی کشور وناتو را دربرابرطالبها به تزلزل

وتضعیــف واداشت ونتیجـه همان شد که نیــــروهای تروریستی درتکتیک انفجارات انتحاری جلوه های مرگبارتهاجمی رابه ابعاد وسیعی بکار بندند وازین طریق روحیـهً برتری جنگی خویش را درانظاربـین  المللی به نمایش درآورند.

با محاسبهً این معادلهً مجهول خواست طالبان تا آنجا فراتررفت که شرط حاضرشدن به مذاکرات صلح  درواگــذاری ده ولایت به اختیار آنها، رهائی تمام اسرای جنگی شان وخروج زمانی قوتهای خارجی از افغانستان، به چلنــج گذاشته شـد.  هـرچند این تقاضا ازطـرف دولت بصراحت رد گـردید مگــر ادامـــهً مذاکرات برای رسیدن بیک راه معقــول دیگـری،  بخاطـر قطع جنگ وخونریزی درمنطقـه ، بازهـم از جانب سخنگوی حکومت با طالبان مورد تاکید قرارگرفت.

این هنوز بسنده نبود زمانیکه آقای کرزی چندی پیش ازسفـرامریکا ودیداربا آقای بوش دوباره بوطن بر گشت با عجلهً تمام درمحضرخبرنگاران اعلان داشت که دولت آمادهً مذاکرهً رویاروی با طالبان است و ایکاش آدرس ملامحمدعمروحکمتیارصاحب را میداشتم تا خودم نزدهـریک آنها میرفتـم ومیگفتـم بیائیـد بلحاظ خدا دیگـرجنگ وبرادرکشی را بس کنید وازطـریق مشارکت درقدرت دولتی صلح وامنیت را در کشورخود بکاربندیم ... بازهم این فراخوانی ضعیفانه وتکراری آنهم درحد یک رئیس جمهوربمانند میخ آهنینی که درسنگ فرونرود نتنها موًثرواقـع نشد بلکه تکانهً آن اضطراب مردم را بیشتربازتاب داد ودر مقابل، دستاویزخـوبی بود برای مخالفـان وتروریستان که بازهم تهاجمـات وشبخــونهــای انتـحاری آنهـا بسرعت تشـدید یافت. یکروزپس ازین فراخوانی سخن گوی طالبان بقسم گذشته ها آنرا مصرانه رد کرد وگفت « موقف ما تغیـرناپذیراست تا زمانیکه شرایط وخواست ما برآورده نشود جنگ را ادامه خواهیـم داد »

جالب اینکه مدت کـوتاهی بعـدازین فراخوانی ، جناب کرزی به تکتیک تازه یی متوسـل واعلان نمــــود «ما تلاش نداریم با ملاعمـروحکمتیـارمذاکره یی داشته باشیم.  فراخوانی بمشارکت ملی با روشنفکـران دولتهای گذشته مطرح گفتگوی ما قرارخواهــد گرفت که آنها فعـلاً روی بعضی مجبوریتها درمهاجـرت بسر میبرند »

درعین زمان، گفتگـوهای سردرگم ازطـریق جرگهً امن بامصارف گزاف ملیونها دالربا روسای قبایل و سرکرده گــان طالب دوسوی مـرزادامه دارد جرگــهً نمایشی که به عـقـیـدهً آگاهان سیاسی روز، هـرگـز نتیجهً ازان انتظاربرده نمیشود وهـرگزقادرنخواهند بود دربحران پیچیـــدهً مرزی افغا نستان دررابطه با طالبان والقاعده کاری را به نفع صلح وثبات در منطقه انجام دهـند.   تشویش پرازابهام دیگری که دولت امریکا درنظردارد به سران قومی وباشنـده گان صوبه سرحد سلاح توزیع نماید.  آیا این ستراتیژی کمر بند جغرافیای سیاسی منطقـه را درآسیا تغییرنخواهد داد ؟

امروزکجا هستنـد آن آقایانیکه اگرحرفی ازسیستم ادارهً فدرال بالا میشد باحسادت تمام دربرابرآن غوغـا براه می انداختند، اظهارنظردرانرا، به  تکفیرمی بستند ومیگفتنـد که مسـًلهً فدرال شمال به مفهوم تجزیهً افغانستان است هرکسی که درایجاد وابقـــای چنین سیستمی تلاش میورزد خیانت ملی را مرتکب میشود ولی امروزکه دوکتورین تشکل احتمالی فدراسیون جدید طالبان درچوکات وبرنامهً ویژهً تجاوزوتجـــزیه مطـرح است یعنی احیاناً اگـــراین ستراتیژی امکان ظهــورپیـدامیکنــد آنوقت نه دولت مرکـزی پذیرفتـه خواهد شد ونه قانون اساسیً وجود خواهد داشت بلکه خود درتبانی با هم پیمانان مشترک خویش به طور مستقـلانه حوزه های مربوطـه را زیر فـــرمان وکنتـرول خود اداره خواهنــد کرد.  بناءً زمانیکه تا ایـن سطح « حادثه اخطارمیشود » وزمانیکه مملکـت بسوی بحـران و تجـزیه بحرکت مییاید ، این آقـایا ن نه تنها با رضائیت خاطـرسکوت اختیارکـرده اند بلکه مـوافــق با تهاجـم صاعـقــــه وتـوفــان بحرکت خود نیـزادامه میدهند.

چه روزگاری که ازچارسو، درین میهـن آواره گان خون وخاکستـرمیبارد آدمهای برگشته روزکارما در حومه های جنوب زیررگباربم وخمپاره همه روزه جان میدهنـد. واقعــهً خونباربغلان چند روزپیش ملت را درسوگ عظیـم فـروبرد، توطئـه قبلاً سازمان یافتــه ئی که زنده گی بیشتر ازصد انسان بیگنـاه را به ابدیت کشاند مگرچه خجالت زده وجدانهای حقیری که جنـون قدرت درمغـزوروان مسـًولین بی کفایت و مظنون این واقعـهً خونین بازهم فروکش نکرد تا خود ازوظیفه کنارمیرفتند و یا دربرابرآماج فریاد مردم کارمندان سهل انگارومظنون، ازجانب حاکمیت نظام فوراً ازوظیفه برکنار وبه دادگاه کشانده میشدند.

بلی عزیزخوانندهً ارجمند ! روزگاربدی مـردم را سراسیمه وپریشان ساخته است. هرکسی دراندیشهً سر درگم زنده گی خود گیچ ومبهوت مانده است ازیکسونا امنی وفضای آگنده ازوحشت وگسیختگی که هـر

لحظه دربدن تیرمیکشد، ازسوی دیگربیـداد فقـروبیخانمانی ، صعود سرسام آورقیم مواد غذائی ، قحطی انرژی برق وتسخیـن، درآستانهً آمد آمد یک زمستان یخبنــدان، مـردم غریب وبی همه چیــزرا بیشتـراز سالهای پاردرتکانهً عذاب ونیستی قرارداده است.  حقیقت درهمه جا مسـخ میشود. مردم ازشنیـدن حرف های کاذب ووعــده های میان تهـی دولت وجعل پراگنی های سخن گـویان ارگانهــای امنیتی، بلند گویان وزارت دفاع وعرصهً مواد مخدر، بکلی بیزارگشتـه اند. اکثریت وزرا وروسا و ارگانهـای شیــری، بی کفایتی، فساد ودستبردهای آشکارادارهً خودرا ازطریق بخش وترکهً ملیونها دالـربباد آورده شده، با مافیا های قدرت، به مهروصحهً خدمت گزاران وطن برچسپ میزنند ودنیارا به چشم آقای کرزی گل وگلزار جلوه میدهند. برنامه های خالی ازظرفیت خودرا که همـه میداننـد دریخ نوشته اند ودرآفتـاب گــذاشته اند برخ ملت میکشند وبا عطش آز مهارنا شدنی،  بازهم درفکررسیـدن به پستهای چاق وچاق تردیگری که ستونهــــای ثروت نا مشروع شانرا هنوزهم دربانکهــای خارج تا اوجهای ننگ وشرمساری بالاببــرد، بسرمیبرند. اینست نمونهً ازسیاست بازیهای کـدری به اصول سنت مذمـوم مصلحت نگری وروحیــهً خودی پروری که همـــهً پستهای مهم درداخل وخارج کشور را درانحصارخود  درآورده است. حضرت سعــــــدی چه خوب میفرماید :

آن شـنیـدسـتی که درصحـرای غـور

بار سـالا ری بـیفــتا د  ازسـتــــــور

گـفـــت چشــم تنـگ دنیــــــا دار را

یا قـناعـت پـرکنـد یا خـاک گـــــور

 

حتا دیده میشـود که به تعـداد ده ها تن ازسا لخورده گان فـلـــج وازکارافتـادهً دوران ظاهـرشاه ویا چهـره های مطرح آزرده خاطرجهادی وتنظیمی بدون هیـچ فرایند کاری وظرفیتی، بنامهای وزیرارشـد، وزیر مشـاورویا هـم  وزیرپارلمانی دربستهای دلخواه وبدون تشکیل منصوب گشته وقسمت هنگفـتی ازبودجهً بازسازی کشور به معاشات دالـری ماهانهً آنها تخصیص داده میشود.

مـردم همـه بایک کلام ازیکدیگــرمیپــرسنـد، آخـرچه باید کـرد !  حرکت را ازکجا باید آغازنمود !  این وطن آیا دوباره وطن خواهد شد ! پرسشهائیکه بسیاردشوارمینماید تا بساده گی برای آن راه برون رفتی راجستجوکرد. دشواری ئی که ما بیانیـهً  رئیس جمهـورکشوررا شنیـدیم که اوخودش در موجودیت نظام تشکیلاتی خود، درحل آن، ای بسا که شـشدرمانده است. ولی ازجانب دیگـرآقای کرزی درادارهً مملکت با امکاناتی که ازپشتیبانی قوی وهمـه جانبهً جامعهً ملـل بویژه ادارهً قصرسفیــد امریکا بر خورداراست، چانـس بیشتررا درادامهً قدرت وتصفـیـهً بنیادی سیستم نظام، نسبت به سایرفعــالان سیاسی دارا میباشــد مگـرسخت عسرتباراست اگرازین چانس بزرگ تاریخی درراه محبـوبیـت خود واعماریک جامعهً نوین یکجا باروبیدن فساد ومفسـدین مافیائی، درافغانستان دست بکارنشود وحیف است اگردرحلقــهً تنگ تیــم کاری واطرافیان تفوق طلب وتبعیض گرای خود تحول فکری ایجاد ننماید وازین طـریق اعتماد اکثریت ملترا نسبت بخود کمائی نکند.  جناب رئیس جمهور با استفاده ازین چانس طلائی که هنوزفرصتها کاملاً نسوخته است شما میتوانیــد درحل معـادلهً ملی « چه باید کرد » یک راه منطقی وسازنده یی را بدرستی پیدا کنید. مگرشدت اینهمه بحرانها حاکی ازان است که ستراتیژی نظام بیک راه دیگری درحرکت است

شما مسلماً آرزو دارید که همیشه بامردم خود باشید ولذت رهبری رادرخوشبختی آنها جستجوکنید، ازین کاروقتی موفــق بدرخواهید شـد که درستراتیـــژی حاکمیت خویش بیک سـلسله تغیرات وتحولات کاملاًً بنیادی متوسل گـردید، تغیراتیکه بمثابه یک نظام سرازنوتولــد یافتـه ، متعهـد و منضبط ، به دگـرگونی عمیق کادری وتعویض لا اقل هشتاد درصد ازوزرای کابینه ًموجود شما بانجامد، یک خانه تکانی کاملاً شفاف به اصول دموکراتیک ، تا ازیکسودرسایهً دسپـلین نظام ، وجدانهای متعهـد وظـرفیت سازبا اصل شایسته گی مسلک وتخصص، آمادهً مملکـت سازی گـــردد وازســوی دیگـرمیخ برتابــوت مناسبت های ننگین مصلحت نگری ، میراث خواری دولتی وگرایشات قومی وقبیله ای ، فـروکــوبد.

درین راستا تجهیــزیک اردوی مستقـل وقدرتمنـد واقعاً ملی وپولیس تعلیم یافتــه با روحیهً مـردم دوستی بخاطـردفاع ازحیثـیت وتمامیـت ارضی کشوروتامین امنیــت سراسری مسـًلـهً نهایت حیاتی وسرنـوشت سازبشمارمی آید زیرا اردو وپولیس موجود که درتشکیل ملیشه های قراردادی خدمت میکنـنـد علیرغــم هزینه های مصارفاتی سرسام آور، هیچگاه قادرنخواهند بود دردفاع مستقلانهً مملکت وسرکوب دشمنان وتروریستان، پیروزی را ازآن خود سازند.

جناب کـرزی بحیث رئیس جمهور افغانستان که ازیکسو صدای خودرا با صدای ملت بینوای خود همنوا میسازد. ازدردها وبی بند وباریهای مافیای دولت وپارلمان، ازقصرهای مجلل وثروت بیشمارآنها سخـن میراند، ازسوی دیگردرپای برنامه های بدنام وبحران زای بعضی ازوزرای خود، مهـرصحه میـگـذارد که خوب میداند ریشهً آن ازکجاها آب میخورد.

نگاه کنیم به برنامهً پشتـو سازی جناب اتمـروزیرمعارف افغانستان که آیا درین برهـــهً حساس وبحــران زای کشور، کدام  ضرورتی به آن احساس میشـد ؟ آقــای اتمرگــذشته ازان که صدها ملیـون دالـرکمکی معارف را درین عصرتمدن وتکنالوژی به ایجاد مدرسه های پرهزینهً  فقـی بحساب هرولایت رویدست گرفتـه تا به شیوهً  تدریس دیوبنـدی پروگرام آنرا درنصاب معارف تحمیل کند ، اینک مسـًلهً پشتـوسازی را آنهـم درمکاتب پایتخـت کشـوربمنصهً اجـرا درآورده است. کاریکه بدون تردید نصاب درسی قبـــول شدهً معارف افغانستان را شدیداً دچارانحطاط خواهـــد نمود ، هرچند عمردرازی نخواهد داشت اما نتایج زیانبارزمانی آن قابل تشویش ونگرانی است. آقای اتمـرمیبایست بجای اینهمه تنش آفرینیهـا، به فرهـنگ خیمـه سالاری معارف توجه میـکرد که اکثریت اطفال مکاتب کشورتا هنوزازتدریس روی خاک وخیمه نجات پیدا نکرده اند وسرانجام آیا هنوزهم متوجه نشده اند که با این پلانهــای تهاجمی ودستوری خـویش نیمی ازملت مارا درخط فاصل بی اعتمــــادی نسبت به شخص رئیس جمهورمملکت قـرارداده اند ؟

ازطـرف دیگرمافیای اقتصادی روزتا روزافغانستان را درگــرو لاشخواران داخلی وخارجی عمیـــق و عمیقتـرفرومیبـرد کارگذاران این عـرصه زیرنام خصوصی سازی تجارت واقتصاد بازارآزاد اکثــریت تاسیسات فعال ویا تخریب شدهً فابریکات صنعتی ومنــابع زیرزمینـی با ده ها جریب محوطـهً آنرا بـدون آنکه دولت کوچکترین سهمی دران گرفته باشد به قیمتهــای خیلی نازل، بفـروش رسانده اند که اینک در نتیجهً آن درآمد تولیدی این فابریکات ازدولت سلب وبدسترس دلالان مافیا قرارگرفت. به رشد اقتصادی ضـربه زد ومملکت را به مارکیت کالاهای وارداتی بی کیفـیـت وبازاری مبـــدل ساخت. همـه میــداننــد عواقب ناگوارچنین سیاستی هـزاران انسان حرفوی وطن را دربیکاری سوق داده ومملکت را درگـودال احتیاج ابدی غرق خواهد ساخت.

آیا روزی خواهــد رسید تا ازدست اندرکاران مسـًول ازجمله آقــای فرهنگ وزیرتجارت که دو وزارت  دیگررا پشت سرگذاشت وامروزهم ازکنارقیمتی وقحطی مرگبارمردم بساده گی و بی هیچ برنامهً بدیل  ذخیره وی دیگری میگذرد.  یا از آقای احدی وزیرمالیه که درحسابدهی پانزده ملیارد دالر کمکی حیف ومیل شده، دربرابر تاریخ ومـردم باید مسـًولانه پاسخگــوئی میکرد ویا از سایردولتمـــردان بی تفــاوت وتماشا چی، پرسانی بعمل آیـد؟  آنگونه که یکی ازشاعران تیرباران شدهً امریکای لاتین، گفتـه بود :

      روزی خواهـد آمـد که سـاده ترین مــردم مـیهـن مـن / روشـنفـکران ابترکشـوررا اســتنـطاق خـواهــنـد کــرد /

       و خـواهـنـد پرسـید / روزی که ملت بمـاننـد یک بخاری کوچک وتنهـا فــرومیمـرد / بچه کاری مشغول بودید ؟ وآیا جناب رئیس جمهــورتوجه کرده اند که بگــونهً مثــال، با فـروش معــــدن ذغــال سنگ کرکـرشمال دولت دیگـرنمیتـوانـد ازتولید این معدنیکه به ملـت تعلـق داشت چه درجهت رفع نیازمندیهای مبرم مردم درزمستانهای یخ بسته وطاقـت فرسا وچه درعرصهً تاسیسات حرارتی ، با دست باز مساعدتی را انجام دهــد ؟  آنگونه که دولت دوکتورنجیب درسخت ترین شرایط روزگار ازعهدهً چنین تعهـد دولت مداری بدرستی برامده بود.

بهمینگونه درهمهً عرصه های دولتی، وزارتخانه ها ونهـادهای خودسرانجـوئی هزاران قصـه های درد ناک وواقعیتهای تلخ درجریان است که شما جناب رئیس جمهوراگربخواهیـد بایک تکانهً بنیادی وتجـدید نظردرساختــار نظام، میتوانیـد این کشـتی شکسته را به ساحـل نجات رهنمـونی کنید درغیــرآن باچنیـن کاروان سنگ بسته ودرخـرم آباد شگوفــــهً کوکناربه راحت لمیده ، انتظارآن هـرگزبرده نمیشود که این وطن، بـاری وطن شود، مردم فـقیـروآواره اش فارغ ازرنج ومحن شود.

 

ومـن الله تـوفیـق

نوامبر ۲۰۰۷  آلمان

 

 


بالا
 
بازگشت