انجنیــر خلیل روًوفی

 

آخرمهـرومحبت نه همین سوختن است

تاچها برســرخاکستـــــــر پـــروانه رود

 

 

ضرورت اپوزیسیون درنظام ریاستی کشور

 

علی رغم خوشبینی ها وانتظاراتیکه مردم درطول بالاترازپنجسال ازدولت انتخابی داشتنــد اما برعکس انتظار، سیرحوادث وجریانات سیاسی چنان آمد که بر این امیــــدها وآرزوها سایه افگنـــد وروزتا روز اوضاع را بسوی آشفته گیهای بیشترفروبرد. ستراتیژی مملکت سازی درپهلوی ملیاردها دالـر،  درقمار سیاست بازیها به سرنوشت ملت، به یغما رفت، هزینهً سرسام آوری که منت تاریخی آن بمثابه خونبهای سنگین روح صدها هزارشهید را معذب ساخت وازکنار صدها هزارمعیوب، آواره وپریشان دیگـری که همین اکنون درفقــرخانمانسوزبسر میبـــرند آنگونه مرموزوبی تفاوت گـذشت که کسی ندانست این سیل کمکها ازکجا آغاز یافت وبالاخره بکجا رفت.  هیچــــگونه کـاربنیادی یی که آغازگــریک تولد نوین در مملکت میبود درعمل پیاده نگــردید. سـرنوشت ملت درمیانه انبــوهی ازتنشها ورویا روئی های  داخلی ازیک طــرف واهداف سودجــــــویانهً کشورهای خارجی ازسوی دیگــردرگــیرشد واینک معلوم نیست که سرانجام بکدام استقامتی راه خودرا باز خواهد کــــرد.

گفتنی ها ودردهای مشترک را پایانی نیست چه سالهای غمباری که ازاین بدبختیها به تکرارسخن گفتـــه ایم وبه تکــرارشنیـده ایم ازهرحقـیقــت وجنایتی  که درنزد ارکان رهبـــــری دولت جزافسانهً بیش نبوده است با صراحت کلام یاد کــرده ایم وبه خون وخاکستر مردم نا توان خود به سختی گریسته ایم .

من ازگریستن گفتم ، گریستن نه بمعنی آنکه گویا نسل بلند قامت این ســرزمین درمقابله با توطئه گــران سیاسی، واهــریمن تجاوز، ازپا افتاده باشنــد بلکه برعکس دربرابرهردسیسهً که به عـــــــــزت وآزادی افغانستان لطمه وارد کند شجاعانه خواهند رزمید وداعیــهً تعهد خودرا درصدای شاعــران، ژورنالستان نویسنده گان آگاه وسایرنهــــادهای نهضت گــرا وخود جوش کـشور انعکاس خواهند داد. اما این حرکت واین صداها درصورتی که با یک بــرنامهً واحد ومنسجـم ملی هم آهنگ نباشد نتایج آن پراگنده وحتا بی اثرازآب برخواهـــد آمد . تجارب نیم دهـــهً اخیــرنشان داد که با وصف مطبوعات نسبتـــاً آزاد وموضع پیشــــروندهً رسانه ها درانتشار مطالب بــرحـق وانتقـــادی وافشای حقـــایق ازکارکــردهای دولت مبنی برفساد وخودپرستی وقومــگرائی، موفـــق نگــردید تا برقسمتـــی ازین ناهنجاریها فایق آید ویا اززندان متحجرسیه اندیشان نقبی بسوی روشنی  باز نماید.

علت اینهمه نابسامانیها عمدتاً دروجود مافیـــای موادمخدر، سهل انگاری وبی تفاوتی مسًـــولان اموردر برنامه سازی پروژه های غیرحیاتی ونمایشی که نیمی ازتخصیص بازسازی آن درکمیشن قرارداد های دولتی حیف ومیل میگــردد ، خلاصه میشود.  دربعضی حلقات دستاوردهای ناچـیزپنجسالهً دولت را که با ملیاردها دالربازی کـرده است با دوران ادارهً تجرید شدهً طالبان به مقایسـه میگیرند، وسیلهً که اولیای مسًول میخواهند برغفلت ودستبردهای خود مهـرفراموشی زده وازین طـریق ذهنیت عوام الناس راغافل گیرکنند که گــویا اینست ترقی، آزادی ودموکــراسی وآن بود عقب گرائی وسرکــوبگری .

بیائید چنین مقایسهً را لااقل باکشــورهای همجواردرمحاسبه قــراردهیم . هرچند همسایه گان ماهم بمثابه کشورهای کم رشد جهان سوم با پرابلم های شدید اقتصادی واجتماعی خود گــرفتاراند که افغانستــان در مقایسه با آنها میبایست راه خودرا همـــــگام با کاروان جهانی بازمیکــــرد ودرعرصهً این شش سال که چانس یاری ومساعدتهای قوی جامعهً ملل را نیزبا خود داشت، دست کــم نیمی ازین راه را باید میپیمود مـگربا دریغ که ظرفیت نظام حاکـم توانائی آنرا نداشت تا به این آرمان سوختهً مـــردم پاسخ مثبت ارایه میکـرد. همین اکنون که خود منابع عظیم زیرزمینـی وامکانات وسیع کمکی جهان را با خود داریم  ولی بازهم نیازمند دستگیری همین کشـورها هستیم .  با این حالت رقتبارزمانیکه متــوجه اوضاع بحــــرانی کشورمیشویم ناخود آگاه پرسشهائی ازمحکمهً وجدان تاریخ ســـربلند میکند که آخــــــرهمین دولتمداران

نصب شده درکرسی های بلنــــد دولتی به چه کاری مشغول اند.  پرسشی که یکتن ازشاعــران تیرباران

شدهً امریکای لاتین آنرا درمورد روشن فکــران جامعهً خود بکار میبرد.

تجارب غمباراین سه دهه به ما آموخت که ازسـکوت وتماشا هـرگــــــــزتعهـد آرمانی برآورده نمیشــود وهرگـزدرین راه دل ووجدان هیچ کشـور خارجی یی بحال ما نمیسوزد.  دربرابرسوال عمـــده وحیــاتی « چه باید کـرد» باید سرانجام ازننگ عقب افتاده گی وزوال، خودما خودرا نجات دهیم وبمثابه فرزندان نمک شناس یک خانهً مشترک، با ایمان وخـــرد جمعی حــرکتی را به خیـروطن ومردم خود آغازکنیــم  حرکتی که ازیکسوبه نوسازی وآرمان دموکـراسی نیاز مبرم دارد ازسوی دیگرتعصب سیاه عقبگرایی وقبیله ای دربرابر آن با کمین گـیــریها ودام گسـتریها، ایستاده است.  عــرصهً که رویای زنده گی مدنی کشور را درآئیینهً شکستهً آهن دلان پیش ازپیش به انکسارمواجه ساخته است.  طبعـیست که ازین تنشها ودام گستریها، هردسته وهرتیم ، هــرتنظیم وهـرگروهی به نفع خود بهـره برمیدارد ولی درمیانهً آن باز هم همان ملت مظلوم است که بقسم گذشته ها درزیرصم ستــوران خودکامــــه گان ثروت وخنجرلگـــــد مال میشوند.

امروزمی بینیم که درقاموس همین قدرت سالاران واژهً آبادی، آزادی ودموکـراسی سراپا بگونهً دیگری تعبـیرمیشود. ستراتیژی همین قاموس است که به برنامـه های زیرین نه تنها مجــــــــازمیدهد بلکه بکار گیری آنرا خدمت به خلق الله عــرضه میدارند :

   ــــ  گسترش کشت خاشخاش وقاچاق آن ازقلمــــرو افغانستان تا آنسوی اوقیانوس ها.

   ــــ  فروش منابع زیرزمینی وفابریکات دولتی ، زیرنام اقتصاد بازار آزاد.

   ــــ  عقد قـــراردادهای دولتی که تنها درانحصار دلالان مافیا قراردارد. معاملات بزرگـی که نیمی از هزینهً تخصیص یافتهً پروژه ها، به کمیشن وزیر، رئیس وسایرکلاه برداران داخلی وانجــوهای خارجی بخش ورصد میشود.  کلاه برداری که امروزدردفتر ودیوان دولتی به روال معمول شکل گرفته است.

   ــــ  اوجگیــری فاصلهً زنده گی میان غریبـــه ها وغولهای  سرمایه و خوش گذرانی هائیکه با میراث خونبهای شهیدان درکــاخهای قیصــری دوبــی واروپا ، جریان دارد.

   ــــ  رسمیت بخشیدن به تابعییت دوگانــه وحتا سه گانــه به وزرا وسفرا ومامورین عالی مرتبت که از خارج تشریف آورده ودرمسندهای پرهزینه نصب شده اند. جلالتمـــــآبانی که منفعت وافتخار کشورهای دومی خود را بیشتر درنظــردارند تا افغانستان جنگ زده وویران.

   ــــ  غصب وفروش ملکیتهای دولتی وساحات بیت المال چه ازجانب شاه مخلوع وخانــــواده اش وچه ازجانب تفنگ سالاران قدرتمند که دربرابرآنها حتا زبان قانون لال گـــردیده است.

   ــــ  حاتم بخشی مناصب اعزازی وامتیازات بلند بالای مصلحتی به عدهً ازوزرا ، والی ها وسفیرهای مقیم درکشورهای خارج. مهـــره هائیکه بمثابه میراث داران تنظیمی ، قومــی وسلطنتی سالهاست درین چوکیهای راحت بخش وطلائی چسپیده اند ولی ادارهً مصلحتی تماشاگــر، به کارآنها کاری ندارد.

   ــــ  آشتی ملی درفــــراخوانی ملاعمــر و گلب الدین حکمتیارکه به آن مصالحهً اسلامی وبرادری نام گذاشتــه اند ونصب احتمالی آنها درآینده های دورویا نزدیک درصدررهـبری کشور، همـه وهمـه شامل مدینه های فاضلهً نظامی میشود که بخاطرتسلط عام وتام برسرنوشت ملت ورسیـدن بمعراج بلا منازعهً قدرت، درمشوره با اراکین نشسته درپشت پرده های دربار، ماهــرانه دنبال میشود.

همین اکـنون روند کــاری قــــوای ثلاثهً دولت با بی نظمی وعدم همآهنگــی با یکدیگــردرجــریان است کمین گــریها و رویاروئی های سیاسی یکی علیه دیگرستراتیژی مملکت سازی رامختـل ورسیده گی به حال مــردم را سخت به اشکال مواجه گــردانیده است.

آماج قابل لمس این تنشها ، بیشتر ازهمه دردرون پارلمـان بمشاهده میرسد که درمجموع انگیـــزهً آن نه تنها از مناسبتهای سنت زدهً قومی ، تنظیمی وسیاسی سربلند کــرده است بلکه بامداخــله وتوطئــــه های حلقهً خاصی ازدرون دولت وسازمانهای جاسوسی ازخارج، مستقیماً سازمان داده میشود.

باگذشت زمان گسترهً این اختلافات بویژه درعــرصه ًسیاسی جـــــــلوهً بیشتری پیــدا کــرده و هـرعضو شورا درقالب فـرکسیـونهای پارلمانی موضع گیـــــری خودرا به نمایش گذاشته است. با آنکه این نماینده گان ملت درجلسات نخستین شورا باشتاب زده گیهای غیرمنتظـره بدون آنکه فقــروسیه بختی مردم خود را درنظـرمیـداشتند ، درپی امتیازات خود آستین برزدند ، خود نشستند ومقرره های پرشاخ وبری را به نفع خود به تصویب رسانیدند همان بود که باورمردم را نسبت به خود گسـستنـد وبرآرزوهای شـــان آب سرد پاشیدند. اما بهـرحـال پارلمان بمثابه خانهً ملت مرجع آمال مردم بوده دردفاع ازحقوق شهروندان و

نظارت از تطبیق قانون درجامعه مسًولیت دارد.

پارلمان نوپای افغانستان درمدت زمان کم خود با ماجــراهای کم سابقــــهً که با خواست وسرنوشت ملت اصلاً ارتباطی نداشته بلکه ازتنشهـای ذات البینی خود، سرچشمه گــرفته است دست وگـریبان بوده است ازجانبی چون صلاحیت اجـــــرائی شورا درنظام ریاستی محــــدود وبه اکثرتصاویب آن ازجانب رئیس دولت فـرمان تائید وتوشیح داده نمیشود بناءً قادرنیست تا با دست بازتری بمسایل حیاتی کشوررسیده گی کند. ولی با پا نهـادن به آستان تجارب وسیاست درین اواخــرآجندای جلسات تصمیم گـیـری خودرا روی پارهً ازنیازمندیهای مــردم ومسایل اصلاحی جامعه ، با جدیت متمرکزساخته است.

ازجملهً تصامیم جنجال برانگیــزاخیر، سلب اعتماد دوتن ازوزیران خارجه وامــــورعودت کننده گان به خاطــربی خبری وبی تفاوتی شان ازحیثیت اتباع مهــاجـرافغان دررابطه به برگشت دادن آنها بشکل بی نهایت رقتبارووحشیانه ازجانب پاســداران ایرانی بود که به اکثریت آرای مجلس مورد تائید قـرارگرفت هرچند این گـامی بود مستدل ودموکـراتیک که به منظوراعادهً حقوق وعزت این مهاجـران برگشته روز گاربه جـرئت برداشته شد اما نتیجهً شفاف این فیصله ازجانب رئیس دولت ودستگاه قضا نخست درپردهً ابهام جا گــرفت ولی بعدترآشکارگــردید که رئیس دادگاه عالی با آنکه خود انتخابی ملت نیست وقانــون دانهای کشورنیزاین صلاحیت اورا درمورد پارلمان مجوزندانسته اند بهرحال تصویب شورا را بدلایلی رد نموده وبه آقای سپنتا وزیرخارجه مشروعیت اعطا گردید تا کما فی السابق بوظیفهً خود ادامه دهد. 

اینست صلاحیت شورای نماینده گــان ملت واینست بلا تکلیفی تصامیــــم پارلمان کشوردرسیستم نظـــام ریاستی که اداره واختیارکــل را درعنان مطلق رئیس جمهورقــرارمیدهد. 

درشرایط موجودیت چنین بحـران وجوسیاسی ناشی ازان که فضای کشوررا درهـالهً خفقان وسردرگمی فــروبرده است، سوال « چه باید کرد » را تاریخ دربرابرآزمون رسالتمندی ملت قرارمیدهــــد واین چه باید کرد درگام نخست به قاید ، رهبروقهرمانی ضرورت دارد که دروجود یک حــزب فعــال وغمخوار ازموقف اپوزیسیون دولت، حرکت اصلاحی خودرا درجامعـه شجاعانه آغاز کند وصدای داد خواهـــانهً

ملت را دربرابرکجـرویها، بیعدالتیـها ویکه تازیهای مافیای قدرت بیک نیروی سرنوشت سازتبدیل نماید

 

چندی پیش تعدادی ازاعضای نماینـــــده گـان شورا جــریانی را تحـت نام  خط سوم ایجاد کرده وسرخط کــاری خودرا با شعاردموکراسی وعدالت خواهی درجامعـــهً افغانستان به نمایش گرفتنـد، پدیدهً نوی که انتظاری مـردم بخصوص طبقهً روشنفـکر جامعه را بیشتر بسوی خود متوجه ساخت اما مدتی نگــذشت که اهداف آن دولتی شد وجانبــداری ازپالیسی حکومت ، خانوادهً سلطنت وروشنفکران تعهد ستیزوتسلیم گرا، را درخط آرمانی خود قــرارداد.

بعداً اتحاد وسیع البنیاد دیگــری بنام جبههً متحد ملی که جریانات واحزاب مختلف ، شخصیتهـای شناخته شدهً جهادی، بلند پایه گــان دولتی وحــزبی های سابق درترکیب آن شامل است پا بعـرصهً ظهورگذاشت که همزمان با اعلان موجودیت، سروصداهای پرخاشــگرانهً مخالفـــان را علیه خود بـرانگیخت. انگیزهً ایجاد این ائتلاف وتشکیـــل جبههً متحد ملی ازطــرف مخالفـان به سرپوشی تعبیــرشد که گــویا اعضای جبههً متحد میخواهند آنرا برروی جنایات جنگی خود گذاشته وبدینوسیله قضایای دردناک سالهـای مرگ وویرانی را به فراموشی بسپارند. ازسوی دیگــراین حریفان میدان رقابت وکشمکشها، اتحاد وتفاهـم این دوحزب متضادرا که درگذشتـه ها نیز بارباربه چنین تکتیک هائی مبادرت میورزیدند وبعـد عهد شکنی کرده جنگهای ویرانگــررا آغاز مینمودند، به دیدهً تردید نگریسته وآنرا یک پیمان شکنندهً تکتیکی وزود گذرقلمداد میکنند.  اما بیائید عمیق تر موضوع را دنبال کنیم ، درکشورما شوربختانه میراث بدی حاکــم براراده ومنطق ماست وآن اینکه هــررویدادی را درنخستین گــام باید اززاویهً افتــراق قومی وزبانی به داوری یگیریم وسریعاً ناقوص عکس العمل را به صدا درآوریم .  درغیرآن آیا معقول تر نمی نمود اگر منتقدان با یک حوصلهً فــراخ مدت زمانی ناظــرقضایائی می بودند که جبههً متحد مــلی برنامــهً خودرا ازکجا آغازمینماید وبکدام خط درحــرکت می افتد. ازبطن جامعهً فقــر زده وویرانه های جنگ والتیـــام بخشیدن به زخمهـای خونین مردم ویا بازهم از همان آش و ازهمان کاسه. دران وقت میبـود که قضاوت برکرسی حقیقت می نشست مــگردرحال حاضر اینهمــه واکنشهای شتابزده وعمدی نمیتــواند بازدارندهً

جریانی شود که تازه به تولــد آغاز کــرده وهنــوزآینده اش هم روشن نیست. آیا همیـن مشارکت ملی در

چوکات یک جبههً متحد که توانسته است کادرها ونـیروهای مطــرح ملیتها واحزاب مخالف را بخاطـــر صلح واستقــراریک نظام کــارا ودموکـرات درکشورگردهــم جمع نموده وبه مثابه یک اپوزیسیــــــــون قـوی دولت  درجامعه سربلند کنــــــــــــــــد ، یک اقدام نیک وقابل تائید است ویا محکوم به نکــوهش !

جبههً متحد ملی با فراخوانی فـرا ملیتی خود هنوزهم میبایست شخصیتهای شناخته شده ومبارزملی مانند بشردوست ها واحزاب مترقی ودموکـرات مانند کنگـرهً ملی وامثال آنرا با دلایل موجه وانعطاف پذیری های سیاسی بجانبـداری خود بکشاند تا درونمایهً تشکیــلاتی خودرا بیشتـربا نیروی معنـوی مجهزساخته ودرین راستا بحیث یک جبههً اثـرگذار، بمرجع خدمت گزاری مردم ازیکسو ونیروی حساب گیــری از دولت ازسوی دیگرحضورگرانسنگ خودرا تثبیت سازد.

بامطالعهً دقیق وبیطرفانه به تشکل وبرنامه های عمل احزاب وگـروهای نوتشکیل درافغانستان، احساس میشود جبههً متحد با اهداف ملی ومیهنی خود، دریک خط سرنوشت ساز، مصمم وبا نیـــرو که خواست اکثریت مردم را با خوددارد بحرکت آغاز کـرده است. هرچند پسمـنظرآن روشن نیست وازبدوتشکیل با مخالفت نظام حاکـم وسایرحلقـات نزدیک به دولت مواجه گـردیده است اما معتقـــد برانست که با اتکا به خداوند و نیروی مردم خود میتواند این کشتی توفان زده را بساحل نجات رهنمونی کنـد. جبههً متحد ملی ستراتیژی خودرا با عبرت گیری ازتجارب تلخ جنگهای خانمانسوزگذشته آغازکرده ومبارزهً  سختی را بخاطراعماریک افغانستان سربلند ومتمـدن ومقابله با خود سریهای مافیائی امروزه بدوش خواهـد داشت

 

اعلان موجودیت جبهه متحدمــلی بازهم بیشترازهمه دردرون شورا باعث سراسیمه گی وناراحتی سایر تنظیم ها ونماینده گان مخالف گـردید. بویژه آقای سیاف را بران واداشت که با نا راضیـــان بنیاد گــرای دیگــردریک خط قومی گــرد آمـده حزب دیگـری را که ترجیحاً ملاعمر وحکمتیار نیزازجملهً اعضـای افتخاری آن خواهند بود با موافقــت آقای کــرزی درین زودیها تشکیل دهند.

به همینگــونه بازیچهً وارداتی دیگـری تحت نظــرملل متحــد بنام پارلمان آموزشی جوانان درتالارشورا راه اندازی گـردیده است. ماشاءالله که دیگـــرهمه کارها انجام یافت واینک کار حیاتی دیگــری دردست اجرا قـرارگــرفت، بازی نادرست، کـودکانه وپرمصرفی که درشرایط بحــران زدهً موجــود ازیکسو به حیثیت و موقف پارلمان لطمه وارد کـرده وازسوی دیگـرنتیجهً این بازی که با روحیهً جامعهً عقب افتاده وفقـرزدهً ما سازگار نیست درآینده به تننشها ودرگیریهای سیاسی جدیدی بخصوص درحلقات دانشگاهی که هنوزازتبعیـض زبان وقومیــت رنج میبرد، بیشتـردامن خواهـد زد وبیشـتـربه نیشخـند جامعه مواجـه خواهــد گـردید.

ازجملهً اهـدافی که دربرنامهً کاری جبههً متحد ملی بازتاب یافته بویژه دواصل مهم آن یعنی تغیرنظام از سیستم ریاستی به پارلمانی وانتخابی بودن والی ها که بمثابه یک ضرورت عاجل وقابل عملی پذیرفتـــه میشود، سخت توجه برانگـیـزگــردیده است.  روی همین علت عــدهً زیادی ازنهادهای مــدنی وحلقـــات روشنفکــری که هـوا خواه جدی این دوتغیرمثبت درحیات سیاسی افغانستان بوده وهستند، با خوشبینی و توجه بیشتراساسنامهً جبهًه متحد را قابل تائید پنداشته وبا تطبیق آن همنوائی خودرا اعلان کرده اند.

تغیرنظام سیاسی ازسیستم ریاستی به پارلمانی، برگــزیدن والی ها بشکل انتخابی و درکنارآن ایجاد یک اردوی منظم ومستقـل ملی، عناصــرحیاتی یی است که به یقین مملکت را درراستای یک ادارهً سالــم و مهاربحران وامنیت به پیش میکشاند.

گرماگرم ایجاد جبهــهً متحــد جنـاب کرزی علی العجاله عــدم رضائیت خودرا بخصوص درمــورد این دو مادهً بحث برانگیـــزابرازکـرد وگفـــت : تاریخ نشــانداده است که ادارهً نظامهای افغانستان به سیستم پارلمانی هرج ومرج واختلافات بیشتری را بار آورده وبه ادارهً واحـد درمملکت صدمـــه رسانده است. به همینگــونه تعیـن والیها ازطــریق انتخابات معنی آنرا دارد که ادارهً کشور باید به سیستم نظام فدرالی درآورده شود. ولی برعکس اظهارات رئیس جمهور، این سیستم پارلمانی بوده که درطول ســده ها نتنها درتمثال ادارهً سالـــم میان حکومت ومـردم نقش اساسی بازی کرده، بلکه درکشورعقب افتاده یی مانــند افغانستان بمثابه یک بازوی قـــوی دولت دررابطهً رسیــده گی به قضایای مملکت همیشه برجستـــه گی داشته است.  ولی ازاینکه امروزقدرت عام تام کشوربرسبک مودل امریکائی به اختیارمطلق یک فـــرد ویا یک تیم خاص قــرارمیگیرد طبیعیست که تطبیـق عدالت وقانونـیت درجامعـــه جریحه دارگشته ودر

  نهایت امرگسترهً نا امنی ، فساد ونا بسامانی به وخامت بیشترمیگــراید. تاریخ شاهــد است که درطـول زمانه ها این صدراعظمان مدبر بــوده اند که درمقایسه با شاهان وروسای دولت، حکومت را با شایسته گی اداره کرده ودرحل پرابلمهای مردم نزدیکتر وکارا ترنسبت به سلاطین عیاش عمل کــرده اند. درینجا تشویش وهــــراس هواخـواهان نظام ریاستی بوضاحت آشکار است که نمیخـواهند بخاطــربهبود ادارهً مملکت ازسکوی قدرت مطلقه پائین شده وبه رگه های خشکیدهً کشور، درهمکاری مشترک وهمه جانبهً دولت وحکومت به اصول پارلمانی، جان تازه یی بخشیده باشند. 

تعین والیها به ارادهً خود مردم فــازپرتحرک دموکراسی یعنی حکومت مـردم بدست مردم را درجامعــه زنده نگهمیدارد.این نوع طرزالعمل انتخابات مبیـیـن عدالت گستری درجامعــه بوده رابطه میان مردم و حکومت را براساس جرگه های عام المنفعهً قومی برقرارمیسازد. یکی ازمزایای مهم این سیستـــم دران  است که روحیــهً دموکراسی وهمـــزیستی صلح آمیـزرا دربین مردم بیک سنت شایسته ومردم سالاری ترویج میبخشد. این سیستم به ادارهً فدرالی آنگونه که جناب کرزی تعبیرمیکند ارتباطی ندارد واگراحیاناً  بخاطرشکست تابوهای مسلط برجامعه واستقرارعدالـت بازهم ایجــاد چنین ادارهً مطـرح بحث باشـد آیا این تغیــریک حرکت مثبت وعادلانه خواهــد بود ویا به قسم گذشته وامروزدرلاک مفت خـواری ودست نگری فرورفتن ومنجمـــد شدن را ادامه باید داد !  ما چــرا ازدموکراسی گــریزکنیم !  بجای آنکه مردم محلات طـــی جـــرگه های سازنده وکـاری، خود  نماینـــدهً خودرا انتخاب کرده وبعـد با خاطـــرآرام به کار وتولید ادامه دهند، برعکس بنابرپالیسی مصلحت وسازش ازیکسو واستبـــداد برتری جوئی ازسوی دیگـر اشخاص وافراد بیگانه ازفرهنگ وزبان ورسوم محـیط یک منطقه بحیث والی وفرمانروای مطلق العنان همان حوزه تعین وبرسرنوشت مردم بیچارهً آنجا جبـــراً تحمیل میشوند. پالیسی یی که خواستهای مردم  درچارچوب تبعیض وتعصب سرکــوب وسرانجام مسًلهً ادارهً اموربه پرابلمهای حاد سیاسی تبدیل میشود که ما با مثالهـــای تلــخ آن، دردوره هــای استبــداد خانـوادهً سلطنـت به خوبـی آشنـــــائی داریــم وامروزنیزبا تاًسف درتعین جمعـه خان همدرد درولایت جوزجان ویا درسایر ولایات کشــــوراین مسًـله یکباردیگــــربا خاطـــــرهً بس تراژید وخونین آن تکرار میشود. خاطره یی که لجــــاجت داکترنجیب را دراصراراومبنی برادامهً کارقوماندان احًک بحیث حکمران مطلق العنان سمت شمال، بیاد میدهــد که ما دیدیم عاقبت آن بکجا انجامید.

درینجا هم اصرار وپا فشاری نظام، مبنی بردوام وظیفهً یک والی که ازیک ولایت به رسوائـی کنارزده میشود ودرولایت دیگراهالی غریبی را درچارراه عام به رگبار میکشد آخربچه معنی یی میتواند تعبیــر شود. درمعنی قحط الرجالی ، بحران اعتماد ویا تصبات قومی !

این مسًله بخودی خود پیداست که اگر والیها ازطریق انتخابات مردم برگزیده میشــــدند به یقین که چنین مصیبت سنگین بربالای مرم منطقه سایه گسترحوادث خونبارنمیگـردید.

بهــرحال این دومادهً پیشنهــادی جبههً متحد ملی درحقیقــت تکانــهً یک مـرحلهً پیشتازدرحیات سیاسی و اقتصادی مــردم افغانستان بحساب میرود. همــه پرسی وحـرکت « چه باید کـــــرد » را نیزباید ازهمین مقطع زمانی آغاز نمود وبخاطــراعماریک افغانستان مستقـل، سربلند و نهضت گرا همه با هم یکجــا به پیش حــرکت باید کـــرد.

 

 

           

دپلــوم انجنیــر خلیل روًوفی

کســل ــ   آلمان

جــون 2007

 

 

 


بالا
 
بازگشت