جليل پرشور

 

قصه ها وحقايقی ازداخل وطن

بخش دوم

 

رفقای بسیار گرانقدر ومبارزدر نهضت فراگیر ترقی ودموکراسی افغانستان وهمه رفقای محترم ودوستان گرامی!

بعد درود وسلام بشما :

قبل از آنکه موضوعات ومطالب ضروری ومدنظر داشته ام را در تداوم به نوشتهً ( قصه ها وحقایقی از داخل وطن )روی صفحه ً فاروم به نشر بسپارم . خواستم مسایلی را که به حیات سیاسی وتشکیلاتی مشترک مان ارتباط جدی وحیاتی دارد ودرروند مبارزه وتلاش های وطن پرستانه و مشترک مان جدا ًاثر گذاراست . باشما درمیان گذاشته وطالب ابراز نظر های سودمند ، مداخله ، سهم گیری جدی وعملی تان درحل بموقع این پرابلم ها وسايرمواردی كه بعداً خدمت تان بعرض خواهد رسيد، شوم .

اوضاع ،سیاست ها وانکشافات درداخل وطن ، بسرعت شکل میگییرند ، متحول میگردند ، متقلب میشوند وازسطح بعمق واز شفافیت وعلنیت به مخفی کاری ، معامله گری و منفعت جویی تبدیل گردیده وخاک زدن به چشم مردم خوب ما ، پیشه وحرفهً سیاست بازان حقه باز گردیده است .

تجار سیاسی با استفاده از خوشباوری ، خوش قلبی ، عقبمانده گی ، فقر، تنگ دستی وگرسنگی اکثریت مردم شریف وطن وبرای دراسارت نگهداشتن آنها، بادامهای تذویر ، ریا وچال بازیهای از دیر زمان باینسو گسترده شده ویا درقوالب جدید افکار مذهبی ، سیاسی وقومی - زبانی ( راست وچپ(!) ) برای تداوم ،باداری بر مردم وچوروغارت وطن سعی ومجاهدت میکنند.

درچنین اوضاع واحوالی ، مسووليت ، رسالت ودین ملی ووطنی وطن پرستان واقعی وميهن ما، خاصتا ً فرزندان صادق وایثارگر دموکراتیک خلق ( حزب وطن )، نسبت به هر وقت دیگر سنگین تر وحساس تر گردیده است . وضع کنونی وطن ازهرکدام ما میطلبد که باچشمان بازتر ، عقلهای کاملتر واحساسی بیشتر ، حقایق را طوری که هستند وشکل میگییرند ، درک کنیم ودرقبال آن برخورد واقع گرایانه تر ، علمی تر ، دقیقتر نموده وموضع گیری سالم ، بموقع وروزانه نماییم ، نه سالانه ويا ده ساله.

ببرداشت من ، بسیاری از مقاله ها وتحلیل های رفقای نشسته درعقب میزهای کار وکمپیوتر ( دورازوطن)تراوش عقل ها ، مغز ها ،برداشتها و اعتقادات خوب دیروزماست ،كه متاسفانه بازنده گی عملی مردم ومبارزین جان بکف داخل وطن وتحولات مثبت ومنفی وخطرناك داخلی وماحول وطن ، بسيار توامیت وهم خوانی ندارد.

بناً ، گفته میتوانیم که نحوه ًکارها وتلاشهای تشکیلاتی اکثریت احزاب دورازوطن ویا تشکیلات های پرزرق وبرق وضخیم اروپایی آنها ، بمانند جزایر خورد وکوچک وبی ارتباطیست با پیکراصلی وطن ومبارزین داخل كشور.چون ديده ميشود كه تعدادی از اينها ،حتا اطلاعات وخبرهای دقیق را ازداخل وطن ، یا نمی شنوند ویا به آن خبرها وانکشافات ، نسبت منافع خاص خود شان ، ارزش نمیدهند.!

خوشبختانه ، باوجود همه مشکلات ودشواریها ،بچشم سر مشاهده ميكنيم كه تعداد زیادی از رفقای دیروزما ، دوستان ومتحدین حزب وحاکمیت ونیرو های وطن پرست جدیدا ً عرض اندام کرده دروطن ، برای خوشبختی وطن وترقی آن مبارزه میکنند . آنها تلاشهایی را نیزبخرچ داده اند تا اگربتوانند تشریک مساعی پیدا کنند ویا متحد شوند . این تلاشهای خوب هنوز ادامه دارد وامید است، بكمك وتلاشهای صادقانه وپيگير همهً فرزندان واقعي حزب وزحمت كشان وطن ، به نتایج مطلوب برسد. بايد اذعان كرد كه تامين دوبارهً وحدت رفقا وجزاير حزبی ، كارآسان وساده نيست . زحمت وپشتكارميخواهد ، آگاهی ودلسوزی بكاردارد وجُراًت وجسارت انقلابی ميخواهد .زيرا دستان ناپاك وتلاشهای شوم متعددومختلف الالوان واشكال داراي اهداف گوناگون ولی متفق دراختلاف داشتن ما ، درزمينه خيلی فعال اند . بايد به سينهً اين نيروهايی شرانداز وتفرقه افگن دشمن ويا دوستان (!) تاحال شناخته ناشده ، كه دروحدت دوبارهً ياران منافع شوم خودرا ازدست ميدهند ويا باثر عمل كردهای منفی وضد حزبی شان ، جُراًت حضوريابی درجمع غفيری از ياران وهمرزمان قديمی را ندارند . بامشتها ی كوبندهً ( رَ د) جواب داد.

میخواهم بعرض برسانم که تصمیم وجود دارد، تا پیرامون تعداد زیادی این احزاب دوست ورفیق، معلومات مفیدی را که جمع آوری نموده وبا رهبران ومسوولین شان صحبت هایی داشته ام، نوشته وتقدیم تان نمایم .پیرامون رفقا وهمرزمانی که تشنهً آشتی ، دوام رفاقت ، برخوردهای صادقانه ، اتحاد با همه وطن پرستان وترقیخواهان سیاسی ومذهبی وتامین وحدت یاران وهم رزمان جفا روا داشته شده درحق شان اند.

می خواهم درباره ً مردمان زحمت کش وشریفی بنویسم که باوجود گذشت سال ها از حاکمیت حزب ما ، هنوز بما ، چشم امید دوخته اند وانتظاراتی ازما دارند . ازماییکه بین هم افتاده ایم ، مخالف وحتا دشمن هم شده ایم وتعدادی ازما ، بزرگان دیروزی وامروزی(!) ما ، فقط ازدریچهً مصالح ومنافع شخصی ، خانواده گی وحلقه بازیهای خود عمل میکنندوبس .

باید ، بمفهوم واقعی کلمه ، ماشویم ، تا مردم زحمت کش وتهیدست وطن وهمه عاشقان آزادی ، دموکراسی واقعی وفرزندان افغانستان واحد و دوست داشتنی ، به اطراف ما جمع شوند ويا ما با قدرت ونيرومندی لازم درصف آنها بايستيم ونقش سازندهً خودرا بخاطر سربلندی وطن وسعادت مردم آن ايفا نماييم .

توجه داشته باشيد كه : ماهنوز نيروی عمده ، اساسی وحتا بی رقيب سياسی بالقوهً ترقيخواه ، باتقوا ، مردم دوست ، فداكار ، آزموده شده ودموكراتيك وطن هستيم. اگر متحد شويم ، هيچ نيروی داخلی وخارجی با ما رقابت وهمسری نموده نمی تواند.

این نوشته ها را ازنهضت فراگیردموکراسی وترقی افغانستان ، آغاز میکنم.

یکی از احزاب رفیق ،مبارز وفعال درداخل وطن ، نهضت فراگیر ترقی ودموکراسی افغانستان است . دراین حزب مبارز ووطن پرست ، تعداد زیادی از رفقا واعضای سابق حزب ما جمع شده ودرتحت رهبری مجلس موسسان که دارای این تشکیلات میباشد فعالیت میکنند.

1 : مجلس موسسان ( یا کمیتهً مرکزی ) نهضت فراگير ترقی ودموكراسی افغانستان : دارای 45 عضو( از سراسر افغانستان)

2 : هیت اجراییه : 11 عضو

3: هیت رییسه : 3 عضو ( رییس حزب ودونفر از معاونین آن )

4: دراکثریت ولایات ، کمیته های ولایتی وولسوالی ها ی نهضت، فعال است ورفقا با شور وشوق ، مبارزه میکنند.

میخواهم باطلاع رفقا برسانم که : اکثریت اعضای حلقهً رهبری واعضای نهضت درداخل وطن ، با وجود تنگدستی ومحتاج بودن به اساسی ترین نیازمندیهای زنده گی،پرچم آرمانهای دیروز را درشرایط جدید مبارزه وموجودیت سیاسی درحد توان شان برافراشته نگهداشته اند . اگر این رفقا را ازدل وجان کمک کنیم ودرحل پارهً از نیازمندیهای جدی شان صادقانه کمرهمت ببندیم و کمک های ما مشروط نباشند . آنها بهتر تر قامت راست خواهند کرد ودرقطار فعالترین واکتیف ترین احزاب سیاسی وطن ، برای آن قرار گرفته میتوانند که باتقواترین شخصیت ها وچهره ها را درحلقات رهبری وحزبی خود دارند .

اگر به آنها شرایط میسر گردد ودرکارهای شان تحت هیچ اسم ورسمی ، ازبیرون (خاصتا ًاز اروپا)مداخله نشود وامکانات مالی سازمانهای نهضت درکشورهای اروپایی مستقیما ً به مرکز کمک شود وارگان نشراطی نهضت درداخل نشر وتوزیع گردد ، وضع شان هرروز بهترتر خواهد شد وبردشواریهای موجود هرچه زودتر غلبه خواهند کرد.

 

رفقای بسیار عزیز نهضت دراروپا وخارج از وطن !

من خودرا ناگزیر می یابم تا پاره حقایقی را دراینجا شمار کنم وتوجه هرکدام تان را درزمینه معطوف سازم. ازجمله میخواهم از شما صمیمانه بخواهم که به ارقام تشکیلاتی رهبری نهضت یکباردیگر مراجعه کنید ، آن را ازنظر بگذرانید وبه این ارقام متوجه شوید وقضاوت کنید که ما دراروپا چه میکنیم ویا تعدادی مصروف چه کارهای ساختمانی اروپایی هستند.!

به اساس گزارشی که مسوولین اروپایی به رهبری نهضت در افغانستان ارسال کرده بودند . ازهر پنج نفر عضو نهضت ،یکنفر در جلسهً سراسری نهضت که بوسیله ً رهبران اروپایی برخلاف مندرجات اساسنامهً نهضت، پلینوم خوانده شده بود ، انتخاب(!) گردیده بودند. اگر تعداد انتخاب شده گان جلسهً سراسری اروپا را به اساس این فورمول درنظر بگیریم، تمام تعداد اعضای نهضت دراروپا ، درحدود 1300 نفر میشود .ازاین رقم ، تنها ازهالیند 83 نفرواز آلمان 68 نفر به اساس معلومات مسوول قبلی تشکیلات نهضت دراروپا، در جلسه اشتراک نموده بودند.

من درحالیکه درمورد تعداد رفقای نهضت درسایر کشور ها چیزی گفته نمی توانم . اینرا میخواهم یاد آوری کنم که فورمول ازهر پنج عضو نهضت ، انتخاب ویا انتساب یک نفر ، غرض اشتراک در جلسهً اروپایی ، درمورد سویدن دقیق نیست . زیرا درجلسهً سراسری نهضت که درشهر گوتنبرگ دایر گردیده بود ورفیق رزمیار به نماینده گی از رهبران نهضت اروپایی در آن اشتراک داشت . مجموع شرکت کننده گان جلسه که نصف ایشان را اعضای غیر حزبی وتا آن روز غیر نهضتی ،خانواده های رفقای نهضت وساکن درشهر گوتنبرگ تشکیل میدادند ، بیشتراز40 نفر نبود. درحالیکه درهمان جلسه ، به تعداد 17 نفر غرض اشتراک در جلسهً سراسری اروپایی انتخاب گردیده بودند . قابل ذکر است که : ازآن 17نفر ، فقط ، سه نفردرجلسه اشتراک داشتیم وبس . (رفیق حساس ، رفیق هدایت حبیب وپرشور)

حال ، تشکیلات نهضت اروپایی را که درجلسهً دوم ویا پلینوم (!) اروپایی ، گویا به آن توافق شده ولی درحقیقت قبلاً تصمیم وفیصله ً آن درجلسهً مختصرومحدودی (....) گرفته شده بود .( این موضوع را درفرصت مناسب وبا اسناد وشواهد افشا میکنم ) با تشکیلات نهضت درداخل وطن

( حزب اصلی) مورد مقایسه قرار میدهم تا شما قضاوت کنید که آیا رهبران نهضت درداخل وطن هستند ویا شاخهً اروپای غربی نهضت ، خودرا تنه ً حزب میداند وافغانستان را سازمان شعبوی اش.(!)

1 : تعداد اعضای شورای اروپايی( شورای مرکزی نهضت اروپای غربی) 75 نفراست ، درحالیکه اعضای مرکزی نهضت درکابل ویا درسراسر افغانستان،45 نفرميباشد.

2 : تعداد اعضای شورای اجراییه ً سازمان اروپای غربی نهضت ، درجلسهً دوم سراسری ، 29 نفر تعین گردیده بود که درجلسهً تاریخی این هفته درهامبورگ بصورت غیر قانونی به 38 عضو ارتقا بخشیده شده است. حال آنکه تعداد اعضای شورای اجراییهً نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ، درداخل وطن ( 11) نفراست .

3 : تعداد هیات رییسهً شورای اروپایی همین اکنون ( 13 ) نفر است . ولی هیات رییسهً نهضت یاحزب درداخل وطن، صرف (3) نفر عضو دارد وآنها عبارت اند از : رفقای محترم ، شیرمحمد بزرگر ،رییس شورای مرکزی ( مجلس موسسان )، حسن سپاهی وداکتر داوود راوش ، معاونین رفیق بزرگر . غرض معلومات شما ، اضافه ميگردد كه: دربند دوم ، مادهً بیستم اساسنامه ً نهضت ترقی ودموکراسی آمده است : ( رییس ومعاونین ، هیًت رییسه ًنهضت فراگیر را تشکیل میدهند. درچنین حالت این رییس ومعاونین درکجایند ؟ دروطن یا در اروپای غربی؟

4 : تعداد اعضای کمیسیون تفتیش شورای اروپای غربی نهضت ( 9) رفیق است. این درحالیست که به این نام درتشکیل نهضت فراگیر درداخل وطن ، هیچ شعبه ای وجود ندارد. زیرا درمادهً ( 14 ) اساسنامهً نهضت قید شده است که : (کنگره اعضای کمیتهً مرکزی وکمیسیون تفتیش مرکزی را برمی گزیند.) آیا بهتر نبود فرمان روایان شورای اروپایی ، اقلا ً نام شعبه را کمیسیون کنترول ونظارت میگذاشتند ، نه تفتیش . معلوم میشود که از طرف ایشان به اساسنامه نیز سراطاعت وجود ندارد.!!

5 :در اساسنامهً نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان ، از پلینوم نام برده نشده است . شورای اروپایی نهضت ،بکدام حق وتمسک قانون حيات داخلی حزبی ، جلسهً سراسری رفقای نهضت دراروپا را ، پلینوم نام گذاری کرد.؟

6 : اگر قبول كنيم كه تعداد اعضای معرفی شده به پلينوم شورای اروپايی ، بادرنظر داشت تعداد اعضای نهضت دراروپای غربی واز هر پنج رفيق ، يك نماينده انتخاب گرديده بود. دراين صورت اين ارقام ومحاسبه را بايد مورد توجه قرار دهيم وببينيم كه كارضروری را انجام داده اند .!

« به اساس موجوديت (75 )عضو در شورای اروپايی ، به نمايند گی از 1300(؟) رفيق راپورداده شده ، هر(17 )نفر نهضتی دراروپا ، (يك نفر )نماينده درشورای مركزی اروپايی داشته وهر(34 ) نفر (يكنفر) نماينده در شورای اجراييهً آن خواهند داشت. درحاليكه درهيًات رييسهً شورای اروپايی هر (يكصد نفرعضو) دارای (يكنفر ) نماينده ميباشند. اين درحاليست كه برای بازپرسی هر (144) عضو ( يكنفر ) تفتيش مقررشده است.»

دراین مورد میتوان این محاسبه را نیز بعمل آورد وتوجه شما ومسوولین کارساز را درزمینه جلب کرد. چون درکار جلسه ً شورای اروپایی ،162 نفر نماینده اشتراک نموده بودند واز جملهً ایشان 75 نفر بعضویت شورای اروپایی پذیرفته ویا انتخاب گردیدند . ملاحظه می فرمایید که از،هر 2،2 نفر نما ینده ، یک نفر به عضویت شورای اروپایی ، ازهر 4،3 نفر ، یک تن به شورای اجرا ییه ً اروپایی ، از هر 13،7 نفر ، یک نفر به عضویت هیًات رییسه واز هر 18 نفر نماینده ، یک نفر شان به صفت تفتیش تعین گردیده اند .اگر یک مقدار سخاوت را بیشتر میساختند واز انده کی تعصب کار نمیگرفتند ، همه نماینده گان ،شامل لیست رهبران میشدند وآنگاه هیچ حزبی با ایشان توان رقابت تشکیلاتی را هرگز پیدا نمیکرد. !

اگر اين تشكيلات اروپايی نهضت را خداناخواسته دولت قيمت دهيم ، آيا تعداد رهبران باتعداد افراد ملت ، قرابت ونزديكی عددی پيدا نخواهند كرد. ؟ و اگر تعداد اعضای نهضت درداخل وطن را درنظر بگيريم،وآنها نيز از نمونه وفورمول اروپايی در ضخيم ساختن تشكيلات حزبی ، نسخه برداری كنند وبمانند جلسهً روزاول رفقای نهضت اروپايی كه از 221 نماينده به تعداد 162 رفيق ، قرار گزارش درآن اشتراك داشتند وخوشبختانه، 132 رفيق خودرا به عضويت شورای اروپايی كانديد ويا سفارش وهدايت دريافت كرده بودند كه كانديد شوند. برای كسب ُرُتب ومقامات خودرا كانديد نمايند. آيا ميدانيد كه چه فاجعهً تشكيلاتی رُخ خواهد داد وما ، حتما ًهزاران رهبر وكانديد رهبری درداخل وطن خواهيم داشت .؟

 

* قابل دقت است که اصل حزب ، تنه وریشهً نهضت فراگیر درداخل وطن وجود داشته وفعاليت دارد. میرزمد وفداکاری میکند. ولی دراروپا ی غربی پیامها وشادباشها ، بطورمستقلانه رد وبدل میگردد . همه شاهد هستیم که بعد جلسهً سراسری نهضت دراروپا ، پیامی ازطرف شورای اروپايی ، عنوانی احزاب وگروه های سیاسی انتشار یافت .

آیا بخشی ازیک حزب ویا سازمانی وابسته به حزبی ، مطابق اساسنامه ، بادرنظر گرفتن صلاحيتهای مندرج دراساسنامهً حزبی واحترام بمقامات مادون ومافوق حزبی ، حق انتشار پیام ویا مذاکره با ساير احزاب وگروه هارا بدون موجوديت ويا كسب صلاحيت واجازهً مقامات مركزی حزب مربوطه و بصورت مستقلانه دارد ؟

آیا این ،منطقی وقانونمند نبود که شورای اروپایی نهضت ، پیام خودرا نه عنوانی احزاب وگروه های سیاسی ، بلکه عنوانی رهبران اصلی نهضت درداخل وطن ارسال میکرد وخودرا جزً پیکر اصلی نهضت میدانست ؟ وپابندی خودرا به اطاعت واحترام از كليه تصاميم وفيصله نامه های مركز ابراز ميكرد؟ ( مراجعه شود به پیامی که درسایت نهضت( مشعل ) دراین مورد نشر شده است.

* نداشتن ارگان نشراتی سراسری درداخل وطن ، یکی از مشکلات دیگر نهضت است. ( اگرچه نشریهً کوچکی بنام راه نهضت ) اخیراً اقبال نشر یافته است ) آیا ، مفید وسازنده نخواهد بود که اگربه پیشنهاد بعضی از رفقای شرکت کننده درکارجلسهً سراسری نهضت اروپایی،مبنی بر نشر مشعل ویا جریدهً دیگری ویا انتقال امکانات مالی آن درداخل وطن توافق میشد وبه این وسیله در ارتقای اتوریته ، حرمت گذاری، معنویت ، توفير تامين امکانات رهبری قوتمندتر وبلند بردن سطح نقش رفقای گرامی رهبری وكادرهای قهرمان نهضت درداخل وطن ، کارسودمندی صورت میگرفت.؟

 

رفقای عزیز !

آیا ، وقت آن نرسیده است که ازخود سوال کنیم که اینهمه کشمکش ها ورقابتهای ناسالم تشکیلاتی ، تبلیغات منفی علیه همدیگر، تشکیلات سازیها ورهبر تراشی های بیمورد ، برای چی وبخاطر کدام آرمان واهداف ، سازمان دهی گردیده وادامه دارد .؟

آیا ، با این تشکیلات ضخیم ،عریض وطویل اروپایی ، مابرای رهبری نهضت درداخل مشکل آفرین نشده ایم .؟ ورفقای عزیز رهبری وصفوف فداکار نهضت درداخل وطن ، نسبت بما سوً ظن پیدا نخواهند کرد.؟

من درجلسهً سراسری نهضت دراروپا ، درمورد ضرورت تشكيل شورای اروپايی نوشته وسخنرانی نموده بودم. آن صحبت ونوشته ً متعلق به آن طرف خشم وغضب تعدادی از رفقا وافرادی قرار گرفت كه ميخواهند هميشه ، بزرگ (!) ،رهبر، قوماندان سياسی، غير مسوول وواجب الاحترام باشند.

 

متن صحبت ونوشتهً من درجلسهً شورای اروپایی

 

اكنون كه درحدود 4ماه ازآن جلسه ، سه ماه ازسپری شدن جلسهً اوپراتيفی دوم وتشكيلاتی آن ويك هفته از جلسهً مشترك شورای اجراييه وهيًات رييسهً آن درشهر هامبورگ، ميگذرد . جادارد كه اين سوالها را بارديگر ، نه فقط با مسوولين اروپايی ، بلكه باهركدام شما رفقای عزيز مطرح كنم وبپرسم كه:

اكنون بشما ، ثابت نشده است كه درعقب اين همه تلاشهای وسیع، صرف تشكيلاتی ، دستان مرموزی كارميكرد كه خود بظاهر بالباس پارسايی سياسی وبی توقع بودن درمقامات حزبی ، گردانندهً امور وچرخ دهندهً دانه ها‍ی شطرنج سياسی وحاضر در تختهً بازی بودند كه بازهم بسان گذشته ، جز متفرق ساختن رفقا ورزمنده گان فداكار حزب ما ، هدف ديگری نداشتند وندارند.

آيا ، وقت آن نرسيده است كه متفقاً بپرسيم وبگوييم كه : هدف از توسعه دادن تشكيلات غير ضروری وحتا مضر اروپايی نهضت چيست وچرااين رفقاييكه ، روزی خودرا مفتخر به داشتن روابط تنگاتنگ با رهبری نهضت درداخل وطن ميدانستند، اكنون دارند برخ تشكيلات مركزی شمشير ميكشند وعمليهً شبيه سازی تشكيلاتی رادرلابراتوارهای ( خانگی) براه انداخته و شبيه شده را چند مرتبه بزرگتر ازاصل ميسازند.؟

جلسهً هامبورگ نهضت ( اولین چهله گریز سیاسی بیرون ازهالیند )، بزرگترین دست آورد شبیه سازی تشکیلاتی وشخصیت سازی میباشد که تعدادی ازنخبگان(!) با وجود داشتن سابقهً طولانی درحزب وکارهای تشکیلاتی ، مسوولیت حزبی درسطح ولایات وکار درتشکیلات مرکزی حزب ، افراد درسطح صلاحیت خود را(که هدف ما ابدا ً متوجه شخصیت وصلاحیت کاری آنها نیست ) خلق وبه آنها فرمان مقرری درپست های حزبی صادرکردند . در حالیکه خودشان ، خودرا محصول انتخابات آزاد ودموکراتیک وانمود میکنند . ولی اینجا با فراموش کاری ویا اقدامات عمدی ویا بی اهمیت نگری نسبت به اراده ، حقوق ونقش اعضای نهضت درتضمیم گیریها ، بخود حق شبیه سازی میدهند ودست آورد جدیدی برکارنامه های قبلی دموکراتیک (!) شان اضافه مینمایند .

من، وقتی نتایج نشست هامبورگ رفقای شورای اجراییه وهیت رییسهً آن را درسایت نهضت خواندم ، اوضاع دههً 90 میلادی وطن ما ، بیادم آمد . بخاطر آوردم که چطور رژیم ها وحکومتهای خودسر آن روزگار ، قدرتمندان وحکامی که خود اصلاً رتبهً نظامی قبلی نداشتند ویا افراد دارای رتب عسکری آن روز ، شخصیتها وافراد مورد نظر شانرا ، برتبه های دگر جنرالی وتورن جنرالی ، ارتقا می بخشیدند . آیا برید جنرالی حق ارتقای دگروالی را برتبه ً تورن جنرالی دارد ؟ بلی اگر قانون ، نظام ، معیار وپرسان وجود نداشته باشد ، دگروال خودمیتواند افرادمورد نظر ش را ، جنرال سازدد .!

چرا ، ما نمیتوانيم كه اين تشكيلات بی لزوم وغيرقابل تاييد برای رهبری وحتا صفوف نهضت درداخل وطن را هرچه محدود ومحدودتر بسازيم وبا صرفه جويی درمصارف بی لزوم ومسافرت های غيرمفيدوغيرحاصلده اين همه رهبران نهضت اروپايی ،رفقای محتاج ونيازمند مان رادرداخل ميهن كمك كنيم .

توجه به اين موضوع ازاهميت برخورداراست: همهً ما ميدانيم كه اگر، كار شورای اروپای غربی نهضت ، رسيده گی به امورات وفعاليت های همه اعضای نهضت دراين منطقه است . به اين بيند يشيم كه، فعاليت و كارهای سياسی رفقای نهضت درساير مناطق اروپا ، امريكا وآسيا ، به كدام شكل تنظيم وبا چه ميكانيزمی ، روابط شان با رهبری نهضت دركابل ، تامين گردد.؟ آيا ،بايد آنها نيز تجربهً درد آلود وجنجالی شورای اروپای غربی را كه دارد روزتاروز وسعت ودامنه پيداميكند وبی اعتمادی ، سوً تفاهم وجنگ قدرت را تشديد كرده است ، ادامه دهند.؟

آيا ، پيشنهاد من درجلسهً روزاول نهضت( نهم جنوری درهاليند ، اين مقر دايمی نهضت ) مبنی بر غير ضروری بودن تشكيل شورای اروپايی ودرصورت پافشاری بعضی رفقا ، قبول مسوولين شوراهای کشوری اروپايی نهضت ، بحيث اعضای شورای اروپايی ، مفيد تر وقابل قبول تر نبود.؟

زیرا اگر آن پيشنهادها قبول ميشد ، ما وضع بهتری ميداشتيم .رفقای ما، باثر كارهای تدابيری ومكارانهً افراد معلوم الحال وهميشه تفرقه افگن ونامرد ، بي اتفاق نمی شدند وبجان هم نمی افتادند. هم چنان شورای اروپايی می توانست با استفاده از تجارب اتحاديهً اروپا ، هرشش ماه رهبری شورای اروپايی نهضت را ، بيكی از شوراهای كشوری نهضت دراروپا ، به نوبت تحويل ميداد كه خود زمينه ساز وحدت وتقويهً اعتماد ميگرديد .

اما ، با تركيب فعلی شورای اروپايی نهضت و شورای اجراييهً آن كه اكثرا ً اعضای شورای هاليند درآن تعين گرديده اند . محال است كه ساير شوراها بتوانند رهبری شورای اروپايی رادرصورتيكه دوام كند ، بدست آورند .

بااينكه ، رياست شورای اروپايی دورانی قبول گرديده است . اين دورانی بودن بخاطر حرمت به دموكراسی ، فرصت دادن به سايرين وعدم تمركز دايمی قدرت دردست يكنفر نبوده، بلكه باثر موجوديت گروه ها ، تفكرات وجناح بنديهای مختلفهً قدرت درداخل شورای اروپایی نهضت است كه درابتدای شكل گيری نهضت ميهنی به آن وعده داده شده بودونهضت شكل اتحاد را داشت.

اما،باسپری شدن زمان وتغييراتی كه بوجود آمد . تعدادی از افراد كليدی ايكه سمبول مشاركت ساير گروه های غير پرچمی درداخل نهضت بودند، نهضت راترك نموده وخصوصيت جديدی به نهضت بخشيده شد كه خالی ازمشكلات نبود. اگرچه برای رفع آن تلاشهای صورت گرفت ،ولی وضع بهترترنشد . اما موجوديت چند نفر غير پرچمی ، هنوز ميتواند سمبول فراگير بودن آن باشد. !

آیا ،بجا ومنطقی نخواهد بود كه بجای اين همه شورا سازی ها ، رفقای ما درهركشوری كه زنده گی وفعاليت دارند، تشكيلات مستقل خودرا داشته باشند ومستقيما ً روی دلايل ذيل با رهبری نهضت درداخل وطن ، ارتباط قايم نمايند .

1 : برای تامين وحدت حزبی . زيرا باداشتن وحدت صادقانه، دادن مجال برهبران درداخل وطن ، برای ادای نقش وكار مستقلانه ، نه تنها وحدت داخلی نهضت وضع بهتری پيدا ميكند ، بلكه رهبری نهضت با دست بازتر ميتواند ، بارفقا واحزاب رفيق پروسهً زخمی وغم آلود فعلی وحدت را به شكل سالم تر به پيش ببرد.

ازآنجاييكه ، بهمهً ماازدير باز ثابت گرديده است كه ،بارشوت ومقام نميتوان همراه ، همرزم ورفيق مطمين دريافت كرد. حاكميت ما به صدها آدم تصادفی وابن الوقت ، مقامهای بزرگ را بنام مشاركت ساير نيروها ، حكومتی باقاعدهً وسيع ومصالحهً ملی تفويض كرد ولی تعدادی ازايشان بدتر ازهر دشمن آشتی ناپذير داخلی وخارجی عمل كردند وتاتوان داشتند  بما خيانت كردند ، دروغ گفتند وتهمت بستند .

پس، لازم است كه درتشخيص شخصيت های سالم ، باوقار ، صاحب قول وقرار ، نمك شناس وبا پاس ،صادق ، باتقوا وقانع وتفكيك شان از آدمكهای نيرنگ باز ، منفعت پرست ، قوم پرست وتفرقه افگن ،متعصب نسبت به اقوام وزبانهای غير قوم وزبان خودشان ، ازلحاظ سياسی بيكفايت وجفا كار درحق حزب ورهبران صادق آن ، كوشا باشيم ، اقدام كنيم وبرای پاك ساختن صفوف رزمنده گان حزب ، ازوجود اين افراد نامطمًين كه هميشه نقش ستون پنجم را عليه رفقای ما ايفا كرده اند ، تلاش های مشترك را سازمان دهی كنيم .( زبی دردان علاج درد خود خواستن بدان كاند *** كه خار بيرون آرد كسی با نيش عقرب ها )

2 : غرض ايجاد خط واحد فكری

3 : برای تطبيق اساسنامه ومقررات حزبی

4 : بمنظور ايجاد رهبری واحد وجلو گيری ازامراض تباه كنندهً قدرت طلبی كه متاسفانه بابت اشتباهات قبلی درزمينه ، تا حال نه تنها رفقای ما ، بلكه همهً مردم شريف وطن ما ، كفاره پرداز اند.

5 : بمنظوركمك ومساعدت بيشتر مالی به رفقای داخل كشور

6 : برای مطرح شدن قوتمند تردرجامعه، رقابت نيرومند با مخالفين وكمك به تامين وحدت با رفقا وهمراهان قبلی ، بادرپيش گرفتن سياست واحد واقدامات سازنده ويك دست ويك زبان .

7 : غرض جلو گيری از بوجود آمدن چند مركز قدرت وچند دسته گی دررهبری نهضت كه كسانی از مخالفين ، دشمنان وحتا فرصت طلبان وخرابكاران داخلی نيز درزمينه به فعاليتهای مخفی وعلنی شان ، ازدير زمان به اينطرف شدت بخشيده اند.

8 : بمنظور نشر ارگان نشراتی باارزش تر ، غنی تر ، پرمحتواتر وسياسی نهضت درداخل كشور ، كه نقش بزرگی را درامر تحكيم امورسازمانی ، تبليغاتی ، بيداری وتشكل اعضا ، هواداران ومردم زحمت كش ، صلح وامنيت طلب وعدالت خواه وطن وافشای دشمنان داخلی وخارجی شان ايفا خواهد كرد.

باذكر مطالب بالا، من اعتقاد راسخ دارم كه موجوديت شورای پهناور اروپايی نهضت ، تشكيليست اضافی ، بيمورد ، پرمصرف ، وقت تلف كن ووسيلهً سوً تفاهمات وبی اعتمادی بين رفقای اروپا ورهبران نهضت درداخل كشور. علاوتا ً اگر كار اين شورا بهمين شكل ادامه پيدا كند ، كشمكشها درداخل هيت رهبری نهضت اروپايی تشديد خواهد يافت وجنجال آفرين تر خواهد شد.

لذا ، پيشنهاد ميكنم كه همه رفقای محترم نهضت دراروپا ، بايد فشار مشترك وارد كنيم تا اين شورا منحل گردد ويكی ازين دوپيشنهاد را اگر مفيد بدانند عملی سازند.

 

اول : شوراهای كشوری نهضت دراروپا، بايد تقويه وتحكيم يابند وتمام امورخودرا خود گرداننده گی نموده ومستقيما ً با رهبری نهضت درداخل وطن تماس داشته ، حق عضويت واعانه های اعضا را مستقیما ًبه مركز بفرستند.

دوم : اگر نظر اولی را عملی نميدانند ويا آنرا تطبيق نميتوانندويا فشار لازم را برای عملی شدن آن بوجود آورده نمی توانيم . پيشنهاد ميكنم كه شورای اروپایی نهضت درمشورهً مستقيم بارهبران نهضت وبا نظر خواهی دموكراتيك اعضای نهضت دراروپا ، تشكيلات خودرا اگر منحل نميكند ، ازلحاظ عددی ،تعداد اعضای خودرا جداً بايد تقليل دهد ، تاباشد تعداد رهبران اروپا سه برابر رهبران اصلی نهضت نباشند ودوست ودشمن بما وخاصا ً برهبران نهضت درداخل كشور ، نگويند كه رهبری نهضت دراروپاست ، نه درکابل . وبه این وسیله كسی به ايشان به ديد ، رهبری نهضت ننگرد واهميت قايل نشود.

بايد ، همهً ما تا تدوير كنگرهً نهضت ( اگرخدای ناخواسته نتوانيم كنگرهً وحدت مجدد را با سهم گيری مستقيم ، فعال و متساوی الحقوق تمام احزاب ، گروه ها وشخصيت های حزبی رفيق وهمرزم داير ودعوت نماييم ) به اين اعتقاد پيدا كنيم واين را بپذيريم كه رهبران ما درداخل وطن فعاليت دارند ودرراس همهً ما ، رفيق محترم شيرمحمد بزرگر، قرار دارد . ما نبايد به كسان ديگری اين حق را بدهيم كه بين رفقای خوب ما ، تخم نفاق بپاشند ، آب را گل آلود بسازند وبسان گذشته از ساده گی ، خوش قلبی واعتمادها واحترامهای بی لزوم ما سود ببرند.

افغنستان عزيز ، اين حق را دارد كه هر وطن پرست ومدعی خدمت گذاری ، به آغوش آن بپيوندد واهداف خودرا ، بشمول رهبر شدن درداخل وطن واز طريق سهم گيری فعال وخدمت گذاری بمردم وحزب حاصل نمايد . نه آنكه بابذر تخم نفاق دربين مبارزين وحزبيهای صادق وطن ، برای خودشان كه تصميمی برای بازگشت بوطن ندارند ، دوكانك های سياسی بسازند وفرزندان مردم را درآن مورد خريد وفروش قرار دهند.

بابرشمردن اين مطالب،اعتقاد راسخ دارم كه فرزندان واقعی حزب يكديگر خودرا پيداخواهند كرد ، بارديگر متحد ويكپارچه خواهند شدوبمانند گوشت وناخن ازهم جدايی ناپذير خواهند گرديد وهمه دسايس را خنثی خواهند كرد.

من، خودرا با كل صداقت وابسته ومديون به وطن ، مردم شريف آن وهمه رفقای عزيزم درهر گروه وتشكلی كه فعلا قرار دارند دانسته وبرای تحقق اهداف نهضت درتحت رهبری مجلس موسسان كه درراس آن رفيق شير محمد بزرگر قراردارد ، مبارزه ميكنم .

من، بسان بسياری از رفقا ، اعتقاد وايمان راسخ دارم كه بزودی ديوار های كينه ودشمنيهای غير طبيعی وساخته شده بوسيلهً دشمنان مختلف را ، چپه نموده ووحدت مجدد خودرا هم درسطح نهضت وهم درسطح مجموعی حزب بازخواهيم يافت. همچنان بايد اذعان كنم كه ما ، بصفت وطن پرستان افغانستان ، راهی ، جز نزديكی با نيروهای ترقيخواه ،دموكراتيك وملی – مذهبی سالم وشريف وطن ، برای دفاع از ميهن عزيز ما ومبارزه دربراير ديو جهالت ،عقب مانده گی وبنياد گرايی خون ريز طرف حمايت پاكستان وارتجاع منطقه وجهان نداريم . لذا ،بايد به تعصبات كور، سياسی ، فركسيونی ، قومی، زبانی ومنطقوی ، بی مفهوم ، كشنده وجدا ً مضر بحال همهً ما ، برای نيل به اهداف مقدس وانسانی مان ، هرچه زودتر خاتمه بدهيم.

بادرود واحترام . جليل پرشور

 

ادامه دارد

 

بخش اول اين نوشته

 


بالا
 
بازگشت