نویسنده: محمد حلیم یارقین

 

عاشق انتخابات!

         خان میرزا از میان تمام مزایای گوناگون «دموكراسی» بیشتر از «انتخابات» خوشیش می آیه. او این گرایش و علاقمندی خوده هم ده عمل و هم ده نظر نشان میته و تا اندازه توانیش، دیگه هاره هم تشویق و ترغیب می كنه. او تا حالی هیچ كدام از «انتخابات» هاره بی كاندید شدن ایلا نكده!

         فعالیت های او ده ای مورد از فامیل تا كوچه و گذر؛ از دفتر تا شهر و بازار؛ از مجلس ها تا همایش ها دیده می‌شه. او حتی ده تلویزیون ها هم به عنوان «تحلیلگر امور سیاسی»، «آگاه سیاسی» و حتی «آگاه امور!»  اشتراك كده، بیشتر ده باره مزایای «انتخابات» صحبت می كنه.

         این كه او ده فامیل و ده دفتر تمام مسایله همیشه از طریق «آرای» افراد حل می كنه، شاید ناشی از همی شیفتگی او به «انتخابات» بوده باشه! به گونه مثال اگه ده باره ای كه بری  شو چی غذایی پخته شوه؟ كسی ده فامیل حرف بزنه، خان میرزا زودی كده نظرسنچی ده راه انداخته، از روی فكر اكثریت اعضای فامیل نوع غذای شوه تعیین می كنه. یا ده مسایلی مانند رفتن یا نرفتن به كدام مهمانی، توی یا میله هم مطابق آرای اعضای فامیل تصمیم گرفته می شه. واقعاً ده ایطور یك عمل كرد دموكراتیك، هركس بی اختیار هوسش می آیه!

         گذشته از ای گپا، خان میرزا ده تمام انواع «انتخابات» خورد و بزرگ كشور خوده كاندید كده، ده امر تشویق و پخش فرهنگ «دموكراسی» و فرهنگ «انتخابات» سهم فعال گرفته آمده. ده گپیم باور كنین. او نه تنها ده «انتخابات» لویه جرگه ها، ریاست جمهوری ها، مجالس شورا و سنای پارلمان خوده كاندید كده بود، بلكه حتی «انتخابات» تعیین «وكیل گذر» را هم از نظر دور نمانده بود!

         بلی دوستا، خان میرزا ده هردو لویه جرگه «اضطراری» و «قانون اساسی» به خاطر نماینده انتخاب شدن خوده كاندید كده بود، ولی طالع ناآورده، كامیاب شده نتانس. همی قسم، او از قطار بیرون نمانده، ده هردو «انتخابات» ریاست جمهوری نیز خوده كاندید كده بود. پیش شرط كاندید شدن ده انتخاباته كه ده او وقت تهیه و ارائه ده هزار كارت رأی به كمیسیون «انتخابات» بود، میرزا خان چطور و از كجا برابر كده بود، ما ندانستیم، ولی ده همو «انتخابات» ها رأی او به (300) تا هم نرسیده بود!

         بلی دوستای عزیز، اگه ده همو دو «انتخابات» خان میرزا ره «بجلیش اسپ نشیشته» باشه هم، او روحیه ییشه از دست نداده، از «انتخابات» دلزده و مأیوس نشد. بلكه مثل خوردن «نمك اَو» اشتهای اوره نسبت به «انتخابات» هنوزه زیاد ساخت. از همی سبب او ده «انتخابات» های پارلمانی اشتراك كد. جالب اس كه ده هردو «انتخابات» پارلمانی گذشته «طالعیش خو كد» و بیچاره با گرفتن كمترین رأی ها شكست خورد!....

         خان میرزای «عاشق انتخابات» ای دفعه خوده ده «وكالت گذر» كاندید كد. او ده تمام مجالس و همایش ها، ده خانه و ده مسجد و كوچه یك لحظه هم آرام و قرار نگرفت و هی ده باره مزایای «وكالت گذر» و از طریق او رسیدگی به مشكلاتای مردم یكریز تبلیغ كد و مردمه تشویق نمود. او ای دفعه تنها به تبلیغای سرپایی هم قناعت نكده، حتی بعضی موی سفیدا، كلان شونده ها و اُوقی های كوچه و گذره هم ده خانیش دعوت كد و از اونا تقاضای پشتیبانی از خودشه كد!

         بلاخره روز «انتخابات» «وكیل گذر» هم رسید و اهالی گذر ده جای تعیین شده جمع شدن. از اهل گذر هشت نفر خوده كاندید ساخته بودن. ده قات اونا فقط خان میرزا مكتب رفته، فاكولته خوانده و گویا چیز فهم بود! بقیه كاندیدا تكه دار، دكاندار، دعواجلاب و ... بودن.

         صندوق مانده شده، زیر نظر رئیس ناحیه، ملا امام و مسؤول امنیتی همه نام كاندید مورد نظر خوده ده قاغذا نوشته، ده صندوق انداختند. جریان رأی دادن تمام شد و هیأت مخصوص رأی هاره حساب كدن. ده نتیجه، مامور متقاعد وارده-صادره میرزا ابریشیم خان نسبت به همه بیشترین آرا ره گرفته، به عنوان «وكیل گذر» انتخاب شد.

         بلی دوستا، ای دفعه هم فاكولته پاس خان میرزا ده برابر میرزا ابریشیم كه شش صنف مكتبه به زور خوانده بود، طعم تلخ شكسته چشید! اما او از ای شكست نه تنها مأیوس نشد، بلكه با خوشی تمام با فشردن محكم دستای میرزا ابریشیم، موفقیت او ره تبریك گفت و از شركت فعال مردم ده «انتخابات» «وكیل گذر» و ده نتیجه كمك به رویش و گسترش فرهنگ «دموكراسی» و «انتخابات» تشكر و قدردانی كد!...

         خان میرزا ده مكروریان می زیست. چی شد كه «وكیل بلاك» شان از وظیفه خود استعفا كد. «وكیل گذر یا زون» و امام مسجد بری انتخاب وكیل تازه به باشنده های بلاك خبر دادن. ببینین كه ده بین 3-4 نفر كاندیدای «وكیل بلاك» نام «عاشق انتخابات» خان میرزا هم بود!

         با كاندید شدن خان میرزا تمام اعضای فامیلیش مخالف بودن. چونكه ای كاره مناسب شأن او نمی دانستن. اونا بار بار با اصرار از او خواستن تا از كاندیداتوریش دست بكشه، ولی كو گوش شنوا؟

خان میرزا نسبت به پست وكالت بلاك از اشتراك ده «انتخابات» آن بیشتر لذت می برد و كیف می كد. آخر او «عاشق انتخابات» بود!

         خلص تا روز انتخاب وكیل گذر خان میرزا با هركس كه مواجه می شد، با تمام شدت و لذت به تبلیغ ده باره وكالت بلاك، اهمیتیش ده امر خدمت به هم بلاكی ها و ده نتیجه استحكام و نهادینه شدن «انتخابات» و «دموكراسی» تبلیغ و كمپاین می كد. به ای ترتیب، او نمونه تمام عیار یك «كمپاین انتخاباتی» ره به راه انداخت....

         نهایت، «انتخابات» صورت گرفت و یك آدم نیمچه سواددار به نام «چابك خان» برنده «انتخابات وكالت بلاك» شد. ده ای «انتخابات» رأی خان میرزا به اندازه یی نبود كه اوره بری شما بتانیم ده زبان بیاریم. چونكه برایش حتی اعضای فامیلیش هم رأی نداده بودند!

         خان میرزا ده حالی كه به «چابك خان» موفقیتشه تبریك می گفت و بریش آرزوی موفقیت می كد، وعده داد كه ده امر خدمت به هم بلاكی ها ده هرنوع شرایطی همرایش شانه بیته! همچنان، رأی ندادن اعضای فامیل خوده بریش نشانه بسیار عالی فرهنگ دموكراسی، بیطرفی و مردم سالاری ارزیابی كد و از اونا تشكر نمود!...

         یكی از روزها، ده فامیل خان میرزا صدای جار و جنجال و بگو مگوها بلند شد. هركس ده هرسنی و از هرجنسی فقط گپ می زد و كسی حاضر به شنیدن گپای هیچ كسی نبود. نه گپ خان میرزا ره اعتنا می كدن و نه هم واویلاهای مادر اولاداره می شنیدن. اینجا بود كه كاسه صبر مادر اولادا لبریز شد و دیگ غضبش به جوش آمد. او ده حالیكه صدایشه به بلندترین كرچیش رسانده بود، گفت:

         - او مردكه گنگس و او اولادای گپ نافام، تمام ای جنجالای بی مانا از ضعیفی اداره و ریاست نادرست فامیل اس!.... پس از جر و بحثای زیاد تمام اعضای فامیل پیشنهاد خان میرزا ره مبنی براین كه «بری اداره درست فامیل رئیس فامیل از طریق آرای اعضای فامیل تعیین شوه» تأیید كده، «انتخابات» كدنی شدن!

         آری دوستای عزیز، ده پست «ریاست فامیل» طبق معمول، خود خان میرزا و نیز مادر اولادا خوده كاندید كده بودن. اگرچه پسر كلانشان هم ده اول كاندید كدنی شده بود، ولی با یك چشم كشیدن و اشاره مادرش صرفنظر كد. خان میرزا ده باره تعمیم و نهادینه ساختن «فرهنگ دموكراسی» از درون فامیل تا سطح و عمق جامعه نطق غرایی كده، اشتراك ده ای امر خیره خصوصاً با بیطرفی كامل تأكید نمود. اعضای فامیل از خورد و بزرگ و از هرجنس جمله ده نفر بودند. یك كارتنك خورده یك طرفیشه سوراخ كده، به عنوان صندوقچه رأی تیار كدن....

         خلاصه، هركس چیزیكه دلیش می خواست نام یكی از كاندیداره ده كاغذك نوشته، اوره از سوراخك صندوقك ده بینش انداختن. پس از ختم رأی‌گیری، ده پیش چشم كلگی رأی هاره حساب كدن. ده نتیجه خان میرزا 2 رأی و خانمیش 8 رأی آورده بودن! اندكی بعد معلوم شد كه، یك رأی خان میرزا از خودش و دومی هم از آنِ پسر 16 ساله اش بود، كه مبتلا به بیمار پسمانی عقلی و كم هوشی بود! به این تریتیب، «عاشق انتخابات» خان میرزا حتی ده «انتخابات» درون فامیلی هم رأی آورده نتانس و مزه تلخ شكست «انتخاباتی» ره باردیگه تجربه كد. لیكن او اصلا مأیوس نشد و خوده از دست نداد....

         بلی خواننده عزیز، قهرمان داستان ما جناب خان میرزا، از شكستای پی در پی نه تنها مأیوس نشد و خوده نباخت، بلكه آتش عشق و شیفته گیش نسبت به «دموكراسی» و میوه شیرینش- «انتخابات» بیش از پیش مثلی كه پترول پاشیده باشن، زیادتر شد.... (پایان)

 

 


بالا
 
بازگشت