مینا شیر زن قهر ما ن افغا نستا ن
، بنیا نگذ ا ر ا ولین سا زما ن سیا سی ز نا ن افغا نستا ن بنا م " جمیعت
انقلا بی
ز نا ن افغا نستا ن ر ا و ا ) می با شد
که آ نر ا د ر سا ل 1356 د ر شهر کا بل بنیا د گذ ا شت و د ر ر اه تشکل و بلند بر د ن سطح آ گا هی ز نا ن کشو ر خد ما ت ا
ر ز ند ه و بی سا بقة انجا م د ا د. ا و تما م عمر د رخشند ه ا ش را
وقف ملت و مر د مش نمود و سر ا نجا
م د ر 15 د لو 1365 بوسیلة جا سو سا ن پلید " خا د" با همد ستی مستقیم
گلبد ین جنا یتکار ، د ر پا کستا ن
به شها د ت ر سید .
شهید مینا
هرگز بر نمی
گردم
من زنم که دیگر بیدار شده
ام
از خاکستر اجساد کود کانم
از جویبار خون برادرانم سر
بلند کرده ام
از طوفان خشم ملتم نیرو
گرفته ام
از د یوار ها و دهکده های
سوخته ای کشورم نفرت به دشمن بر داشته ام
حا لا د گر مرا زار و نا
توان مپندار ای همو طن
من زنم که د یگر بیدار
گشته ام
راه خود را یافته ام و هر
گز بر نمی گردم
من دیگر آ ن زنجیر ها را
از پا گسسته ام
من در های بسته ی بی خبری
ها را گشوده ام
من از همه چوری های زر
وداع کرده ام
هموطن وای ای برا در ،
دیگر آ ن نیستم که بودم
من زنم که دیگر بیدار شده
ام
من راه خود را یافته ام و
هر گز بر نمی گردم
با نگاه تیز بینم همه چیز
را در روز سیاه کشورم دیده ام
فریاد های نیمه شبی مادران
بی فرزند در گوشها یم غوغا می کند
من کود کان پا برهنه
،آواره و بی لانه را دیده ام
من عروسانی را دیده ام که
با دستان حنا بسته
لباس بیوه گی برتن نموده
اند
من دیوار های قد کشیده ی
زندان ها را دیده ام
که آ زا دی را در شکم های
کرسنه ی خود بلعید ه اند
من در میان مقاومت ها ، د لیری
ها و حماسه دوباره زاده شدم
ودر اخرین نفس ها در میان
امواج خون و در فتح و پیروزی
سرود آزادی را آموخته ام
حا لا دیگر مرا زار و نا
توان مپندار هموطن وای برادر !
من در کنار تو و با تو در
راه نجات وطنم همنوا و هم صدا گشته ام
صدایم با فریاد هزاران زیر
پا گشته پیوند خورده است
مشتم بامشت های هزاران
هموطنم گره خوره است
من در کنار تو و در راه
ملتم قدم گذاشه ام
تا یکجا بشکنیم این همه
رنج زند گی و همه بند برده گی
من آ ن نیستم که بودم
هموطن وای برادر !
من زنم که دیگر بیدار گشته
ام
من راه خود را یافته ام
و هرگز بر نمی گردم