تهنِیت گوئیم سالگرد آزادی را
نوشته: عصر دولتشاهی
هشتاد وچهار سال پیش از امروز مردم افغانستان
بعداز سومين مصاف ظفر آفرین و عبرت آموز
در برابر ابرقدرت زمان درفش آزادی را در سرزمين خویش برافراشتند و بدين ترتیب
زمینهء زوال بخت امپراطوری جبار و غارتگری را که آفتاب در سرزمينهایش غروب نميکرد
طلیعه بستند.
مردم ما که کشورشان با موقعيت حساس جغرافیایی
ميان دو امپراطوری خونخوار، استعمارگر و توسعه طلب روس وانگلیس قرار داشت، مجبور
شدند سه بار خاطر حفظ آزادی و استقلال خود در برابر متجاوزین و غارتگران بجنگند.
کشور مادر قرن نزده چندين باربا تهاجم و تجاوز
استعمارگران انگریزی به خاک شان شدند. این
تجاوزات بعد از مرگ تیمور شاه ابدالی و ناکام ماندن زمانشاه در حفظ ثبات سیاسی در
کشورصورت گرفته بود. فرزندان بیست و چهار
گانهء دتیمورشاه همراه با سرداران ديگر مدعی سلطنت برای تصاحب تخت وتاج به جان هم
افتیدند و مصروف کشتن، کور کردن، به تبعید راندن وبه غارت بردن دارایی های رقبای
خود شدند. اين خانه جنگی ها فرصت هرگونه ترقی و پیشرفت را از مردم ماگرفت و زمينه
ساز مداخلهء بيگانگان و تجاوزات متعدد آنها به کشور عزیز ما گرديد. تاریخ قرن نزده
کشور ما صرف حکايتی است تکرار وطنفروشی های سرداران، شاهان و شهزاده گان از یکسوو
قهرمانی مردم برای آزادی مجدد ازسوی ديگر.
حرص تاجخواهی و قدرت طلبی ديوانه گان سلطنت به
قدری شدید بود که بارها برای حصول تاج وتخت کشور را وآزادی اين سرزمین را به دشمن
فروختند و خود در پیشاپیش و یا درپناه لشکريان بيگانه بر تخت ننگ تکیه زدند.
واما اين هميشه مردم شجاع و آزادیخواه ما بوده
اند که درصف اول مبارزه و جهاد ملی برای آزادی کشور قرار داشتند وسینه های پرمهر
شان آماج تیرهای کینهء دشمنان خاک ووطن
ميگرديد. مگر درفردای پیروزی بر دشمنان بازهم سرداری ازتبعيد گاهی در دیره دون ویا
ذلتکده ای در بخارا سرمیرسید و درتبانی با استعمار امتیازات خون مردم را که در
میدان جنگ ریخته شده بود، در معاملات پشت پرده به دشمنان میبخشید تا پادشاهی برای
خودش و اخلافشان را از دشمنان خاک تضمین بگیرند.
تنها در سومين جنگ استفلال بود که سردارزاده ای
شریف و نجیب، با غیرت و شجاع، امان الله شاه غازی، رهبری ملت را بدوش دارد و همراه با همرهان چست
عناصرش که هريک خود قطبی بودند در راه مبارزه با استعمار و ستاره های درخشانی بودند
درآسمان آزادی و شرف و ستم ستیزی، در
برابر استعمار کهنه کار انگریز یکبار ديگر پیروز شده و مردم مارا آزادی مسجل
میگردد.
آزادی ايکه اين مردم سخت شایسته و مستحق آن
هستند.
زنجیر
اسارت وبرده گی گردن های افراخته اسلاف واخلاف مارا نزیبد، وفرزندان خلف نیاکان ما
تا هنوز که هنوز است درهمان سنگر اند و سرتسلیم به هیچ متجاوز و زورگویی خم
نکردند. که تا بادا!
خاطرهء تابناک و درخشان آن قربانی ها وقهرمانی
های نیاکان خویش را که منجر با امضای سند استقلا کشور مادر28 اسد سال 1919 میلادی
مطابق 1298 هجری گردید، همه ساله درسالگردآن که 28 اسد میباشد جشن ميگیريم و به
تجلیل می نشینيم.
بهترین تجلیل از سالگرد استقلال همانا تاکيد بر
استقلال کشور در همه حالات و پیروی از اجداد پرغرور ماست در راه حفظ آزادی خویش.
یاد آوری از شهدا و قهرمانان جنگهای استقلال و تقبیح کارنامه های ننگین وطنفروشان
و اظهار نفرت وانزجار از اعمال متجاوزین شاید از ایجابات اساسی یک تجلیل شایسته از
سالگرد استقلال کشور باشد.
اما بادرد ودریغ که در سال گذشته هنگام تجلیل
از سالگرد استرداد استقلال کشور، در سرتاسر مطبوعات وبیانیه های دولتی نامی از
استعمار انگلیس که کشور ما آزادی خویش ازآنها گرفتند، برده نشد. نميدانم دولتی که
تا آین حد جبون بوده و از گرفتن نام متجاوزین و دشمنان خاک ما ترس داشته باشند چه
حقی دارند خود را وارث آن نياکان پرغروربدانند. حتی پاکستان که وجودش را مدیون
استعمار انگلیس است در روز استقلال خود از ستم ها و مظالم استعمار انگلیس با قوت
تمام یاد آوری ميکنند؛ استعمار را تقبیح و آزادیخواهان را تمجيد مینمايند. مردم امريکا در چهارم حولای همه ساله از
استقلال خود تجلیل ميکنندواز استعمار انگلیس با نفرت و انزجار یاد آوری مینمایند.
یاد آوری واژهء «کرتی سرخ ها» که سمبول عساکر استعماری انگلیس است نزد تمام
امریکایی ها با نفرت همراه است. این درحالیست که برای امریکا در جهان امروز يگانه
متحدش دولت انگلستان است.
دولت امروزی انگلیس به صورت رسمی از کارنامه
های استعماری حکومت های پیشین خود انتقاد ميکنند. همانطوریکه دولت امروزی روسیه از
کارنامه های اتحاد شوروی سابق انتقاد کرده وتحاوز آنرا به افغانستان غیر عادلانه و
نادرست مِیخوانند. سوال اینجاست که دولتمردان ما چرا از گرفتن نام استعمارگران
انگریز ابا میورزند.
چرااز قهرمان مبارزات استقلال خواهی و شهدای
گرانقدر آن یادی و تجلیلی نمیشود. مرحوم غبار درجلد دوم کتاب خویش، افغانستان
درمسیر تاریخ، آورده است که درمحلهء ده افغانان مجذوبی بود به نام ملا وردک که
اکثراً اطفال اذيتش ميکردند و برایش ميگفتند که خدا ورک ببردت. اوهم بنا به علتی
که بود گوينده را به باد دشنام ميگرفت. مردم گاهگاهی برایش ميگفتند که اگر مرد
هستی انگریز را دشنام بده. ملا وردک در جواب با سر به ارگ اشاره کرده وميگفته است، «باز او خفه میشه».
آیا
مگر هنوزهم در ارگ سلطتنی کسی قراردارد که از بدگویی به انگریز خفه میشود واربابان
قدرت درکابل از گرفتن نام انگلیس منحیث متجاور و استعمار گر در هراس اند؟
جا دارد ازجان باخته گان و بزرگانی که جهاد های
سه گانه ملی را چه درعرصهء فرهنگ و سیاست و چه در میادين نبرد گرم و خونین برضد
استعمار گران رهبری کرده ویا دران سهم گرفتند یاد آوری درخور نموده ونام نامی شان
را با خط زر در حافظهء خود وفرزندان مان ثبت نمائیم.
ازين غازيان ومجاهدین ملی، ميتوان از نايب امین
الله خان لوگری، ملا مشک عالم اندر، محمد جان خان وردک، میرمسجدی خان کوهستانی،
میر بچه خان کوهدامنی، وزیر ا کبر خان، عبدالغفور خان تگابی، محمد عثمان خان
پروانی و سلحشوران و سپاهیان گمنام ديگری نام برد که بعد ها هريک توسط عمال انگلیس
ودولت های مزدور از کار مملکت خلع ید و با شیوه های مرموزی به قتل رسيدند.
با تاسف که رسم اين مملکت همين بوده است که
درفردای پیروزی مردم بر متجاوزين، نو به دولت رسيده ها با دشمنان دیروزی ملت
میسازند و با حیله ونامردی به قتل و نابودی جسمانی قهرمانان و مبارزین راه آزادی
میپردازند. میرمسجدی خان، میر بچه خان، ملا مشک عالم اندر و بعد ها آزادی خواهان
ديگر ودشمنان استعمار مانند عبدالرحمن لودين، غلام نبی خان چرخی و صدها مبارز ديگر
ضد استعمار درزندان های حکام خود فروخته ومزدور به قتل رسيده ویا آنقدر در زندان
نگهداشته شدند که ديگر رمقی در بدن نداشتند.
تجلیل بایسته از استقلال تجلیل وگرامیداشت از
شهدا وقهرمانانی است که درراه حصول آن تلاش کرده اند. تجلیل از استقلال را با
تقبیح ستم و اسارت و با ابراز نفرت وانزجار از مزدوران استعمار و دشمنان آزادی و
آزاده گان گرامی بداریم