انتخاب: منیژه
تمنا مسول انجمن ادبی :
گلشن چهار باغ بلخ
سلطان احمد ژور نالستی
ورزیده و کنجکاو ازشهر دوشنبه تاجکستان سال 2002
به مناسبت تولد احمد ظا
هر سفری به کابل داشته وهم درمجموع گذارشی از زنده گی
احمد ظاهرتهیه نموده که
کمتر از یک کتاب نیست .
میزان محبوبیت و اثر احمد ظاهردر آسیای میانه و منطقه قفقاز پیام اصلی کتاب است
. مطا لبی که ما نسل جدید افغان از آن کاملا بی اطلاع هستیم .صرف قسمتی این کتاب و
فشرده مطالب آن خدمت شماعزیزان تقدیم است
.
که بازهم کوتاه نبوده شامل هشت قسمت میباشد .
محبوبیت احمد
ظاهر در آسیای میانه
خواننده دوره گرد شیدائی
احمد ظاهر
وقتی او سر راه درشهر
دوشنبه میخواند مردم زیادی دورش جمع میشوند. یکی خواهش
میکند که {بیوفا یا رم }
یا{ شب های ظلمانی }و دیگری {اگرتویارک من
باشی} { خال به کنج لب یکی } یا
{ ستاره دیده فرو بست}{ازسنگ ناله خیزد روز
و داع یاران}را.........بخواند
...او در هم آوازی با آکوردیونش میخواند.....
همه می گویند بسیار مانند
احمد ظاهر میخواند به دستمال پیش رویش پول می اندازند.
عبدالخالق نابینا و از
طفولیت از نعمت چشم محروم است . پنجاه سال دارد.
سی سال پیش با شنیدن
صدائی احمد ظاهر انرا پیک محبت یافت . او میگوید صدائی
احمد ظاهرعشق و امید به
زنده گی را دوباره در من زنده ساخت و زنده گی برایم معنی پیدا کرد .
آفتاب وستاره ها سبزه
زاران دریاها وچشمه ساران را دیگراو درهمین صدائی جان افزا
وروح بخش میدیدومی شنید
ودرک میکرد .او از آن روزیکه بارنخست این صدا را شنید از آن جدائی ندارد .آنرا هر
روز میشنود. حتی شب در خواب آنرا می شنود .
بیشتر به آن هم آواز می
شود زیراآن صدا بیانگردرد و اندوه بوده وهنوز هم است .
امروز با گذشت 24 سال از مرگ او وقتی آهنگش {برایم گریه کن امشب که تنها امشبم باتو}را میشنود یا آنراخود برای مخلصان اش میخواند او در واقع برای احمد ظاهر می گرید .
کیست درشهر که از دست غمش داد نداشت ؟
کیست احمد ظاهر که باگذشت
بیش از 24سال از مرگش با تنها یادی از او قلبها به درد می آیند و اشکها از چشمان
دوستان و هوا دارانش چون قطره های باران جاری می شوند او چه انسانی بود .چه هنری داشت . چه افسونی
کرده است که هرگز نمی توانیم فراموشش کنیم
؟
بلی امروز هیچ همزبانی
یافت نمیشودکه نداند احمد ظاهرکیست ویا آهنگ های اورا نشنیده باشد .تنها فارسی زبان ها نی بلکه نمایندگانی از دیگر اقوام و ملت ها که دوست دار هنرو آواز
خوانی اصیل و والا هستند . امروز احمد ظاهر راخوب می شناسند .
آواز خوان جوان اوزبیک
سیاره قاضی با استفاده از آهنگ احمد ظاهرترانه ای را درکنسرت هایش می سراید که ورد زبان هواداران
جوان کشورش گشته است .آواز خوان معروف
ترکمن با با مرادهمدم نیز در یک کنسرت با خواندن آهنگی از احمد ظاهر
مورد استقبال بیحد قرار میگیرد .
بله نامش را میدانند
وآهنگ هایش را دوست دارند ومی سرایند .
ولی در باره احمد ظاهر در
افغانستان و چه در کشور های همزبانش
به آن طوری که شایسته است مقاله
رساله و کتاب تهیه و چاپ نشده است
.
به هرحال برای ما تنها دو کتاب معلوم است که یکی
سال 1992 در تاجکستان ودیگری سال 1995 در پشاور پاکستان به نشر رسیده است .
نام کتاب اول {باز آمدم } و مولفین آن وهاب آدینه وقهار محمد علی میباشند .
این کتاب شامل صد شعر از
آهنگ های احمد ظاهر وهم چنان مقالات از نویسندگان
افغانستان : عزیز آسوده
طهماس ببرک احساس محب بارش و روز نامه
نگاران
تاجکستان سلیم ایوب زاد و
امان بیگ شهزاده میباشد .
خوبی دیگر این کتاب اینست
که یک تعدا داشعاری راکه احمد ظاهر در آهنگ هایش
از شاعران تاجکستان به
کار برده نیز یاد شده است .
کتابی که در پاکستان به
حروف عربی نشر شده است {تنها صداست که
میماند} نام داردو ازیک مقدمه خیلی کوتاه و اساسآ متن 182 آهنگ است. اسد جان صافی آنراتهیه کرده .
چه در حیات و بعداز وفات
در مطبوعات ووسایط اخبار عموم در افغانستان از وی تجلیل
و یاد آوری مناسب نشده است
.
ولی با وجود او در قلب
مردم خویش جا داشت و همه دوست دار او بودند .
طالبان
حتی مقبره اورا تخریب کردند . وکوشیدند
تمام کست هایش را نابود کنند .
ولی بعد از حکومت موقت پیش از همه موسیقی نیز به کابل باز گشت
.تمام کست فروشی ها به کار آغلز نمودند و دوباره صدائی احمد ظاهر طنین انداز شد .
اینست احمد
ظاهر
ای عشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
وین خاک دان خشک راجنت
کنم کوثر کنم
تنیده یاد تو در تار
وپودم میهن ای میهن
روز های لویه جرگه اضطرای
رادیوی کشوراز صبح تا شام برنامه های را پخش میکرد
که مردم رابه وحدت ویگانگی دوستی و همبستگی دعوت میکرد. من مشاهده
کردم که همان شب وروز از همه بیش سرودهای
احمد ظاهر را از طریق رادیو پخش میکردند.
بیشتر همین خواندن {
تنیده یاد تو }و { ای وطن ..} به تکرار و تکرار ..
با اینقدر اهنگ های قشنگ
واینقدر ایجاد گری بازهم محفلی به مناسبت تولدش نبود .
من حیران شدم . از مسولین
وزارت فرهنگ کسی با دسته گلی بر سر مزارش نرفت .
از صد نشریه کابل به جز { انیس } و {کابل }
هیچکدام از تولد وی یادی هم نکردند.
با بعضی کارمندان فرهنگی
درتماس شدم و علت را پرسیدم گفتند : قدری فرصت پیدا
شود ووضع ما سرو سامان
یابد آینده تجلیل خواهد شد .ما اوضاع جهنمی را تازه پشت سر
گذاشته ایم .
من سر مقبره احمد ظاهر
رفتم انجارا ویرانه ای بیش نیافتم دخترکی را دیدم که قبر را
جارو میزد .
در تمام تکسی ها کست آواز
احمد ظاهر شنیده میشد .
نمایش ستاره های شرق در
تاجکستان
یک بررسی کوتاه نشان
میدهد که روزنامه نگاران و نویسندگان تاجکستان بیشتر از هم
مسلکان افغان خود در مورد
ایجاد گری وشخصیت احمد ظاهر کار کرده اند.
در تاجکستان اورا
بزرگترین خواننده ایجاد گر شرق میخوانند .
شاد روان محی الدین عالم
پوریکی از اولین خبرنگاران تاجکستان بود که در تلویزیون
تاجکستان در نمایش{ ستاره
های شرق }در باره احمد ظاهربرنامه ویژه ای تهیه کرد.
بعد تر موصوف نز د فامیل
احمد ظاهر به امریکا سفر نمود در آنجا با همسرو دختر و
خواهر احمد ظاهر مصاحبه
نمود که آن مصاحبه از بی بی سی هم پخش شد
.
به ابتکار آواز خوانان
تاجکستان وبرخی دوستان افغان هر سال چند مرتبه روز های
یاد بود احمد ظاهر بر
گزار میشود .
بعد از استقلال در
تاجکستان آوازه و شهرت او به حدی رسیده که اورا همه از خود میدانند
و در خانه ای نیست که کست وکتاب و عکس یا به نحوی اثر و خاطره او نباشد .
نشر کتاب { باز آمدم }
درسال 1992 بیان گرهمین موضوع است .
تنها این کتاب نی
موج مقالا ت و تبصره
درتمام نشرات .... هنوز هم عطش خوانندگان را رفع نمیتواند .
بطور نمونه نوشته داکتر
علوم پروفیسورخدای نظر عصا زاده {لیلی
لیلی لیلی جان ...}
میباشدکه بعد درنشرات{
چهره ها} و{ ادیب }دوشنبه سال نود شش به
طبع رسید .
درین مقاله پرو فیسور
مذکور به قسمت های ناروشن زنده گی احمد ظاهر پرداخت .
علت های مرگ اورا بررسی
نموده و دانشمند مذکور همه کار های گذشته را ناکافی
دانسته ابتکاری را به راه
انداخت و نظر دادکه { مکتب ایجادی احمدظاهر}غرض آموزش دایرشود .
ایجاد مراکز فرهنگی در
دوشنبه وخجند بنام احمد ظاهرپاسخی روشن به خواست مرد م
بود .
صرف طور نمونه از مقالات
پر محتوای ظفر میرزا و محمد زاد که مهم هستند نام می بریم .
درین اواخر مصاحبه پور
جهان گیر با جوره بیگ نظری دوست احمد ظاهر در روز نامه {صدائی
مردم } مورد استقبال مردم قرار گرفت .
گروه های آواز خوان جوان تاجکستان دست به
ابتکارزده و تصمیم گرفتند روز های یاد
بود برای احمد ظاهر برگزار کنند .
درین زمینه دو خواننده
مشهوربنام فرقت سعیدوپرویز فولادی
وروزنامه نگار شناخته شده
ایگم زاد پیش قدم شده
مراسم با شکوه در قصر{وحدت } دوشنبه
برگزار کردند .
در تاجکستان امروز تجلیل روز تولد وشهادت احمد
ظاهر به یک عنعنه نیک تبدیل شده است .
بت نازنینم مه ای مهربان
در تاجکستان احمد ظاهر را
انسان وطن دوست میدانند و این آهنگ اورا نشان آن میدانند
ایا صیاد رحمی کن مرجان
نیم جانم را
پرو بالم بکن اما مسوزان آشیانم را
–احمدظاهر 14 شعر ابوالقاسم لاهوتی را در آهنگ هایش زمزمه
کرده است . که عبارت از{بت نازنینم مه مهربانم ...} {عاشق شده ام گناه ام اینست
...} {عاشقم عاشق به رویت گر نمیدانی بدان ...} { یار ازدل من خبر ندارد ...} {صد
ره در انتظارت تا پشت در دویدم ...} {
دیوانه نمودم دل فرزانه خود را...}
فال روی کتابی بنام { مشاعره }
در یک مهمانی شهباز
دانشمند شناخته شده تاجکستان کتابی را بنا م مشاعره که مجموعه اشعار شاعران به
الفبای عربی بود به احمد ظاهر نشان میدهد
. وخواهش میکند که احمد ظاهر کتاب را باز کند و هر شعری که آمد آنرا فال
قبول کنند. احمد ظاهر کتاب را باز
میکند وشعر میرزا تورسون
زاده { تورا صدبارگفتم که غلامت من همین
کافیست}
میبراید .احمد ظاهر شعر
را میخواند ووعده میدهد که تا نوروز آنرا
آهنگ ساخته بخواند.
وعده تحقق یافت احمد ظاهر
این آهنگ را ساخت واین آهنگ محبوب مرد م شد .
میرزا تورسن زاده به اثر مریضی مدتی درشفاخانه بستری وچون شخص محبوب ومعروف وریس اتحادیه نویسندگان
تاجکستان بوده است از طرف شفاخانه طور
مخصوص مواظبت میشده یکی
از داکتران موظف حکایت نمود که : صدائی بلند تایپ
مرا متوجه ساخته وطرفش
رفتم ما کوشش میکردم که تورسن زاده آرام باشد.
متوجه شدم صدا از اطاق
تورسن زاده بلند میشود.داخل شدم ودیدم که چند نفر دیگر هم
آنجا نشسته اند. تاخواستم
توضیح بدهم که برای استاد مزاحمت نشود . استاد گفت :
بیا بنشین و بشنو ! این
خواننده احمد ظاهر نام دارد وشعر مرا تازه آهنگ ساخته میخواند.
چندی بعد استاد گفت ازخوشی به کلی صحت یاب شده ا م و
رخصت شدند .
تا استاد بود همین آهنگ
را بار بار شنیدیم : تورا صد بارگفتم که غلامت من همین کافیست بعد از آن همه کارکنان شفاخانه علاقمند احمد
ظاهر شدیم . شیدا ومشتاق .
بعد ها شنیدن آواز احمد ظاهرد ر شفا خانه به عادت تبدیل شد .
از آن لبان بوسه بده
استادعبدالله قادری که به
ممتاز نیزشهرت دارد شاعر خوب تاجکستان است .
باموصوف مصاحبه مفصل
نمودم وقصه نمود :
زمانیکه محصل بودم
دوستم محترم امنون آهنگ سازمشهور خواهش نمود شعری بگویم
تا به اساس آن آهنگ بسازد
. من به فکر فرو رفتم پانزده دقیقه بعد
این شعر را برایش گفتم :{ از آن لبان بوسه بده
}
امنون شعر را آهنگ ساخت
ودر روز های برگزاری جشن های ادبیات و
صعنت
1957 خوانده شد . مدت
ها بعد تصادفآ دوستم خرم رحیم کستی را بمن
داد که همین شعر را احمد ظاهر خوانده بود
.ولی بی حد شیرین ودلکش . تمام شعرم این بود :
از آن لبان بوسه بده
دل مرا غصه مده
ای یار من دل دار من
خورشید تابان منی
ماه درخشان منی
از آن لبان بوسه بده
دل مرا غصه مده
ای یار من دل دارمن
غنچه لب را بگشا
حرفی بگو بهر دوا
از آن لبان بوسه بده
دل مرا غصه مده
ای یار من دل دار من
ای اختر شب های من
مرغوب وهم زیبای من
از آن بوسه بده
دل مرا غصه مده
ای یار من دل دار من
بعد ازین این آهنگ روز شد
و همه در تاجکستان آنرا زمزمه میکردند .
در تئاتر اوپرا وباله
عینی در یک کنسرت کلان هنر پیشه مردمی تاجکستان
رعنا غالب
آنرا خواند .
در جریان روزهای ادبیات و
هنر بار ها پیشکش مردم شد . هنر پیشه قفقازی
خانم تامارا
نیزخیلی عالی
این آهنگ را خواند ومقبول همه شد .
هنر مندان ترکمنستان این
را سرودند ازجمله آواز خوان معروف ترکمن
آنا قلی .
گلشاد جان هنرمند با استعداد قرا قلپاقستان آنرا
خیلی قشنگ خواند .
سال ها پیش هنرمندان افغانستان حفیظ الله خیال عبدالجلیل
زلاند خانم رخشانه و ژیلا سفر
هنری به تاجکستان داشتند.
در جریان سفراین خواندن با همکاری هنرمندان تاجکستان
چندین بار برای تماشاچیان
تقدیم میشود که خیلی ها
مورد استقبال قرار میگیرد .
برنده این کنسرت
مشترک اکبر شاعر این آهنگ عبدالله قادری را به محترم خیال معرفی میکند و
استاد خیال تعجب میکند که چگونه یک جوان نورس سرودی چنین خوب
ایجاد کرده است .بعد ها
همین آهنگ راهنرمندان شایسته افغان ظاهر
هویدانعیم پوپل و افسانه خواندند .همچنان ستارخواننده برجسته ایران این آهنگ را خوانده است .
اما شاعر میگوید به
اندازه احمد ظاهر هیچکس آنرا خوب
وقشنگ نه سروده است .
درحالیکه
بیش از ده هنرمند همین شعر را خوانده اند ولی هیچ کس نمیداند شعر از عبدالله
قادری است .
{اولین عشقم تو بودی }
این شعر عبدالله قادری
است که احمد ظاهر آنرا مقبول خوانده است .
قادری قصه میکند سال 1964
در شهر عشق آباد مرکزترکمنستان
بودم که آنجا هنرمندان افغانی خانم رخشانه و محترم زلاند را ملاقات نمودم . درین اثنا چون آنها از
اشعار قبلی من آگاه بودند این مرتبه نیز
خواهش کردند اگر شعری داشته باشم .
من نزد خود شعری تازه
داشتم آنرا به زلاند تقدیم نمودم .
سال ها گذشت . روزی دوستم
بمن گفت احمد ظاهر از شعرت آهنگی قشنگی
سروده است که در مزار شریف غوغا پرپا
نموده ومردم ازتاثر بسیار اشک میریختند.
متن مکمل آن :
اولین عشقم تو بودی
آخرین عشقم توبودی
رفتی از من دل گرفتی
باگپ مردم نمودی
دردواندوهم فزودی
در سکوت نیمه شب ها
با خودم تنها نشستم
نغمه مرگم سرودم
کاش هرگز من نبودم کاش
هرگز من نبودم
خود بگو بامن چه هستی ؟
سرکش و مغرور ومستی
عشق یعنی نیمه مردن
رشته هستی بریدن
کاش هرگز من نبودم کاش
هرگز من نبودم
آه ای عشقا کجائی ؟
یک جهان غصه هایی !
با دل افسرده من
سالهاشده آشنایی
قادری حکایت میکند چنان تحت تاثیر صدایی احمد ظاهر
قرارگرفتم که با شنیدن این صدایی او باری
سخت گریستم :
{به تنگ آمد دلم زین زنده
گی ای مرگ جولانی }
قادری همچنان به سبک خلیل
الله خلیلی به تشویق احمد ظاهر شعری گفته
است :
شعر خلیلی{ به داغ
نامرادی سوختم ای اشک طوفانی }
شعر قادری : شب هجرا ن نباشدحاصلم جز اشک
سوزانی
به تنگ امد دلم
زین زندگی ای مرگ جولانی
گناهم چیست ای
ظالم چنین آزرده میداری ؟
مگر در غفلتی
ازموج خیز اشک طوفانی ؟
آه... که قادری بعد از
مرگ احمد ظاهر به ماتم نشسته و اشک باران برای وی به سبک
آهنگ اش شعری گفته که هنرمند
با استعداد تاجکستان دانه بهرام آنرا سرود :
ای به دیده ام تاریک ماه
آسمان بی تو
قادری : نوحه می کشد دل چون ابر دیدگان بی تو
تیره در نظر
تابدشمع شبروان بی تو
اشک سبزه شد شبنم لاله دردمن دلخون
غنچه های
نشگفته درچمن خزان بی تو
بزم ما بسی
دلگیرحرفها پراگنده
تلخ از
جدایی هاست عیش عاشقان بی تو
این بودخلاصه کتاب سلطان
احمد که پایان یافت .
و حال حرف خودمان :
هانوی کومسیوس آواز خوان
فرانسوی زمانیکه خواننده سال شد گفته بود احمد ظاهر بهتر
از من میخواند.
مه دو نه معروف ترین
خواننده امریکائی بیشتر از ده آهنگ از روی ترجمه اشعار مولانا
خوانده است . در مقابل
سوالی به خاطرانتخاب اشعار مولانا
گفت :
{در فرهنگ بشربه اندازه
اشعار مولانا شور عشق نمی جوشد .}
در حالیکه سال ها پیش
احمد ظاهرما این را تشخیص داد و با انتخاب
اشعار مولانا طوفان به راه انداخت .
وهیچکس شعر وکلام مولانا
را به اندازه احمد ظاهر دلکش ادا نکرده است .ازجمله :
ای قوم به حج رفته کجایید
کجایید معشوق همین جاست بیایید
بیایید
یا من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شهد وشکر
هیچ مگو
ما نسل نو هستیم ولی بااحمد ظاهر بی حد محبت داریم در حالیکه
اورا ندید یم .
اگر با او بی مهری شد
نباید ادامه یابد . دیگران کتاب ها می نویسند . ولی ما ساکت .
نسل گذشته حتی نتوانست از
آهنگ هاوکنسرت هایش فلم ثبت کند .
به زندان انداختندش وکسی
دردش رانشنید که میگفت :
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم برده به باغی ودلم شاد کنید
اینک بعد به قتل میرسد کس
نمی پرسد قاتل کیست .
در قبر هم به سراغ
اش رفتند و آنجا هم اذیت شد .
میگویند فلم از کنسرت
هایش در تهران ثبت شده ولی آنرا نیز ندیدیم .ومثل فلم سوارکاران
{تهیه هالیود }که تاریخ
وعظمت افغانستان را نشان میداد گم شد .
به ابتکار هنرمندان پر
کاروشایسته ما فلمی از زنده گی احمد ظاهر
قرار بوداوایل
2003 تکمیل شود هم تا حال چیزی نشنیدیم .
کتابی از زنده گی او تهیه نشده حتی در کابل
زیبا زادگاه او .
کتابی از مجموعه اشعار از آهنگ هایش هم
مکمل چاپ نگردیده است .
اکنون عده ای از نسل نو وجوان که می خواهند نام
شان در صفحه تاریخ ماندگار شود
پیش قدم شده در تلاشند کتابی بنام احمد ظاهر
منتشرکنند .
درهیچ سایت ازویادی نیست . به استثنائی سایت مقبول
{دریا نیزمیریزد}آنهم مختصر.
درحالیکه ما در تمام سایت ها به تعقیب اشعار
آهنگ های او هستیم ولی آنرا نیافتیم .
مجموعه مکمل آهنگ هایش هم در هیچ سایت نیست .
چرا ؟
ازین سایت های ادبی و
فرهنگی افغانی ما خواهش داریم که اشعار و
آهنگ هایش را بگزارند :
دختران افغان . نگاه .
عاشقانه . لحظه ها . هم آواز . سپیده دم . غزل .هم سخن . یک برگ. یگانه . مهر پاد
. دریا نیز میرزد . ارسی . پرواز . مرسل . در دری . راه نو .
بیگانه . یخن گیر . نسل
سوخته . دستان . جوانه . لیلا صراحت . افغانستان . گنبد آبی .
کلکین .ازین زاویه .غزل
نو . شوریده . بیست و هفتمین جان .بوی ماه . شقایق . برگزیده ها .
افغانستان امروز . کوتاهه
.هوای تازه . هلمند . هموطن .
خیزران .آهوی سه گوشه
. بامیان .قلعه تنهائی .فانوس هنر .شعر
خوانی .هم سخن . یگانه وغیره ...........................
خواهش است !
نوت : { گلشن چهار باغ بلخ } اسم قریه ایست
زیبا و شاعرانه دربلخ که کنون هم وجود
دارد . پیش از مولانا و بعداز او شاعران آنجا مشاعره میکردند .
منابع :
کتاب به نام { مولانا
جلال الدین محمد بلخی رومی } نویسنده رادی
فیش .مترجم محمد عالم دانشور.
گذارش سلطان احمد .