![]() الحاج عبدالواحد سيدی اسلام از سپیده دم تا ایندم : بر می گردیم به مجلس پنجم |
![]() محبت شماره یکم | سال ۲۸م|مارچ ۲۰۲۵ |
چهارشنبه ۲۷ حمل ۱۴۰۴ خورشیدی برابر با ۱۶ اپریل ۲۰۲۵ میلادی
رهبر طالبان نائب پیامبر شد
ندامحمد ندیم، سرپرست وزارت تحصیلات عالی طالبان، در سخنانی، ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان را «نایب پیامبر» خوانده و اطاعت از او را «واجب» و بیاحترامی به او را «حرام» دانسته است.
در فایل صوتی منتشرشده در صفحه رسمی وزارت تحصیلات عالی طالبان در شبکه ایکس، ندیم با استناد به آیات قرآن، ادعا کرده که اطاعت از امیر، رهبر کنونی طالبان، همانند نماز، زکات و روزه، از واجبات دینی است.
رادیو بینالمللی فرانسه نوشته این وزیر طالبان در سخنرانی خود، در تمجید از رهبر طالبان، پا را فراتر نیز گذاشته و افزوده که «اطاعت از امیر، اطاعت از پیامبر و در نهایت اطاعت از خدا است.»
برای سکوت منتقدان، ندیم همچنان بیاحترامی به «امیرالمؤمنین» را معادل بیاحترامی به پیامبر دانسته و گفته: «امیر، خلیفه خدا و رسول است.»
رهبر طالبان که در قندهار اقامت دارد، تاکنون در محضر عام ظاهر نشده، اما با صدور فرمانهایی، بهویژه در مورد محدودیتهای گسترده علیه زنان، بر زندگی شهروندان تأثیر عمیقی گذاشته است.
فرمانهایی که با واکنشها و انتقادی بینالمللی روبهرو شده و حتی کشورهای اسلامی نیز برخلاف آنها سخن گفتهاند.
زیان یک میلیارد دلاری اقتصاد افغانستان به دلیل اعمال محدودیت بر زنان
دفتر توسعهای سازمان ملل متحد در گزارشی گفته است که اعمال محدویتهای طالبان بر زنان افغان تاثیر منفی روی اقتصاد افغانستان داشته و موجب زیان یک میلیارد دلاری در دو سال آینده میشود.
به گزارش ایراف، این سازمان در گزارش خود یادآورشده که قبل از بازگشت طالبان به قدرت، مشارکت زنان در نیروی کار افغانستان ۱۹ درصد بود؛ اما این رقم در سال ۲۰۲۱ میلادی، به طور قابل توجهی کاهش یافت و بین سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ میلادی، نرخ اشتغال زنان به تنها ۶ درصد رسید.
بر بنیاد گزارش، زنان افغانستان در حال حاضر، برای شرکت در زندگی عمومی، کار ایمن، دسترسی به خدمات اجتماعی و هر نوع حضور در خارج از خانه، با محدودیتهای فزایندهای روبهرو هستند.
در این گزارش آمده است که افغانستان با بحرانهای متعدد اجتماعی-اقتصادی، از جمله تغییرات اقلیمی، زمینلرزههای شدید، ناامنی غذایی، معیشت شکننده و دسترسی محدود به خدمات ضروری مواجه است که بار سنگین از این بحرانها را زنان در این کشور به دوش میکشند.
با این حال، این سازمان میگوید که با کمک منابع اصلی، برای ۸ میلیون زن در افغانستان امکان دسترسی به خدمات و زیرساختهای اساسی و همچنین ایجاد شغل را فراهم ساخته و از شرکتهای کوچک و متوسط تحت رهبری زنان، تابآوری جامعه در برابر خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی و از کشاورزان برای کشت بدیل خشخاش حمایت کرده است.
اداره توسعهای سازمان ملل متحد افزوده که این سازمان در سال گذشته میلادی، ۴ میلیون دلار را به گونه مستقیم و ۳۴ میلیون دلار دیگر را به گونه غیرمستقیم به هدف پیشبرد توانمندسازی اجتماعی-اقتصادی زنان هزینه و سرمایهگذاری کرده است.
به گفته این سازمان با این هزینه بودجه در ۲۰۲۴ میلادی، حدود ۸۰ هزار کسبوکار کوچک تحت رهبری زنان در سراسر کشور ایجاد شده و نزدیک به ۴۰۰ هزار شغل عمدتاً برای زنان به وجود آمده است.
طالبان و مسالهای به نام حکمتیار؛ نزاع بر سر قدرت تا کجا ادامه مییابد؟
به گزارش ایراف،حبیب الرحمن حکمتیار، پسر گلبدین حکمتیار روز گذشته نامه ای از وزارت دادگستری طالبان را منتشر کرده بود که در آن این گروه دستور توقف فعالیت حزب اسلامی را صادر کرده است. در این نامه که حکمتیار آن را در صفحه ایکس خود منتشر کرده، آمده است که باید جلوی تمام فعالیت های این حزب گرفته شود.
طبق این نامه، فعالیت این حزب باید متوقف و تجهیزات آن ضبط و تمام کارمندان آن تا زمان «توبه کردن» بازداشت شوند. لحن این نامه تند و قاطع به نظر می رسد؛ مساله ای که نشان می دهد طالبان این بار در راستای سیاست گذشته خود مبنی بر لغو فعالیت تمام احزاب سیاسی در افغانستان، به دنبال برچیده شدن بقایای حزب اسلامی به عنوان تنها حزبی است که از زمان تسلط این گروه بر قدرت همچنان جسته و گریخته به فعالیت خود ادامه می دهد؛ اما پرسش این است که آیا طالبان تنها به دنبال لغو تمامی فعالیت های حزب اسلامی است یا مساله، چیز دیگری است؟
دستور طالبان علیه حزب اسلامی و مهم تر از آن گلبدین حکمتیار نخستین بار نیست. این گروه از زمان حاکمیت دوباره در افغانستان، زاویه هایی با حکمتیار و حزبش داشته است. پس از بسته شدن تلویزیون بریا متعلق به این حزب، طالبان اقامتگاه این چهره سیاسی افغانستان در منطقه غرب کابل را بست و مدتی او را در حصر خانگی نگه داشت. این گروه بعدتر دانشگاه حزب اسلامی را نیز بست و حتی مانع برگزاری نماز جمعه در منزل حکمتیار شد.
با بازگشت طالبان به قدرت حکمتیار از معدود چهره های سیاسی بود که با ماندن در کابل، حمایت خود از این گروه را اعلام کرد؛ اما این استقبال از تسلط دوباره طالبان بر قدرت چندان به مذاق طالبان خوش نیامد. چنانچه که بعدتر این چهره جهادی و سیاسی افغانستان به یکی از منتقدین جدی طالبان و سیاست های این گروه تبدیل شد. انتقادهای او از طالبان با همان ابزار دین و شریعت، حکمتیار را به یکی از مخالفان این گروه تبدیل کرد.
نبود قانون اساسی و عدم برگزاری انتخابات، ممنوعیت تحصیل دختران، گرفتن مالیات از شهروندان افغانستان و حتی عدم مشروعیت رهبر طالبان، نقدهایی بود که حکمتیار به نظام سیاسی طالبان وارد کرد؛ اما دامنه انتقادات از سیاست های طالبان تنها به شخص رهبر حزب اسلامی خلاصه نمی شد. چنانچه حبیب الرحمن حکمتیار، پسر او نیز سیاست های طالبان را اشتباه دانسته و هرازگاهی در واکنش به تصمیمات این گروه زبان به نقد گشوده است.
حکمتیار گمان می کرد با حاکمیت طالبان و اعلام حمایت از این گروه می تواند در بدنه نظام سیاسی جدید افغانستان سهمی از قدرت داشته باشد؛ امری که در حکومت قبلی نتوانسته بود به آن دست یابد؛ اما به نظر می رسد به یک وصله ناجور برای این گروه و به عبارت دقیق تر، طالبان قندهارنشین تبدیل شده است؛ چرا که گفته می شود او رابطه نزدیکی با شبکه حقانی دارد. تصاویر منتشر شده از او در مراسم فاتحه خوانی خلیل الرحمن حقانی، عموی سراج الدین حقانی درست در هنگام فضای متنشج اختلافات درون گروهی طالبان هم نشان داد که او طرف خود را در نزاع بر سر قدرت در میان طالبان مشخص کرده است.
اما رابطه طالبان و حزب اسلامی علیرغم آنکه هردو علیه نیروهای آمریکایی جنگیده اند مثبت نبوده است. تاریخی خصمانه که به دوران جهاد افغانستان بازمی گردد.
طالبان که بیشتر افراد آن وابسته به حزب حرکت انقلاب اسلامی محمدنبی محمدی و حزب اسلامی مولوی محمد یونس بودند، رقابت شدیدی با حزب اسلامی حکمتیار بود که ریشه آن به اندیشه های اخوان المسلمین برمی گردد. بعدتر هرچند این گروه به جنگ علیه آمریکایی ها ادامه داد؛ اما هیچگاه تحت لوای طالبان درنیامد.
در جریان پروسه صلح افغانستان این حزب اعلام کرد که به دنبال تشویق طالبان برای پیوستن به این روند است؛ اما در آن زمان، طالبان هرگونه ارتباط با این حزب را رد و اعلام کرد که هیچ ارتباطی بین این گروه و حزب اسلامی نیست.
در موردی دیگر با امضای توافقنامه صلح میان حزب اسلامی و دولت پیشین افغانستان، طالبان این اقدام را محکوم کرد و رهبر آن گفت که حکمتیار با پشت کردن به جهاد، مرتکب جرم بزرگی شده است.
این خصومت، تاریخچه خشونت باری نیز داشته است. در ماه مارس سال ۲۰۱۰ درگیری چند روزه بین این دو گروه در ولایت بغلان در شمال افغانستان رخ داد که در نتیجه آن ۶۰ شبه نظامی و ۲۰ غیرنظامی کشته شدند. بعدتر در ماه جولای همین سال نیز درگیری میان دوطرف در ولایت وردک شعله ور شد که منجر به کشته شدن ۲۸ جنگجوی طالبان از جمله یک فرمانده مهم محلی طالبان شد؛ درگیری هایی که ریشه آن را می توان در استراتژی سرایت جنگ از جنوب به شمال افغانستان از سوی طالبان نسبت داد.
جنگجویان طالبان حتی بعدتر مقامات کلیدی حزب حکمتیار مانند مولوی گل رحمان ، فرمانده مشهور حکمتیار در جریان شورش ضدشوروی را ترور کرد. همچنین گفته می شود زمانی که دولت افغانستان در برابر پیشروی طالبان به دیگر نقاط افغانستان به ویژه در شمال مستاصل بوده از حزب اسلامی به عنوان سپری در برابر طالبان استفاده می کرده است؛ اما حالا طالبان که به قدرت بی چون و چرای افغانستان بدل شده نمی خواهد و یا تحمل هیچ جریان دیگری در بیخ گوش خود را ندارد.
عدم تقسیم قدرت و تسلط انحصاری به یک اصل اساسی در مانیفیسم طالبان تبدیل شده است: این گروه با این استدلال که پیروزی بر افغانستان تنها حق آن است، تحمل هیچ رقیبی هرچند کوچک را ندارد.
سیاست های طالبان علیه حزب اسلامی و رهبری این گروه با تسلط مجدد بر قدرت علیرغم چراغ سبز حزب اسلامی به حاکمان کابل از یکسو، و چرخش رویکرد حکمتیار از دوستی به انتقاد از جانب دیگر، نشان می دهد که تجمیع این دوطرف سخت و دشوار است. حکمتیار همواره به دنبال سهمی از قدرت در نظام سیاسی افغانستان بوده؛ خواسته ای که به نظر می رسد در تحقق آن ناکام بوده است، او برخلاف خوشخدمتی ابتدایی در برابر طالبان، اکنون به یک مساله برای این گروه و یا به عبارت دقیقتر طالبان قندهاری تبدیل شده است.
برخلاف سختگیری های صورت گرفته در برابر حزب اسلامی، این حزب تاکنون توانسته به فعالیت خود در افغانستان هرچند محدودتر ادامه دهد؛ امری که نشان می دهد حکمتیار نفوذی قابل توجه دارد. به ویژه آنکه اکنون در میان نزاع های پیدا و پنهان طالبان به نفع شبکه حقانی (که ظرفیت تقویت جایگاه هردو طرف را دارد) عرض اندام کرده است.؛ امری که منجر به آن شده تا وزارتخانه وفادار به رهبر طالبان دست به طرد او بزند و یا هم در اقدامی پیشدستانه از هرگونه یارگیری علیه خود ممانعت کند.
طالبان در روز جهانی مینروبی: شعار بشردوستی غرب سیاسی است
شماری از مقامهای طالبان همزمان با روز جهانی مینروبی شعار کشورهای غربی در راستای تامین حقوق بشر را سیاسی خوانده و گفتند این کشورها در قبال جوامع ضعیف و به ویژه قربانیان انفجارهای افغانستان و غزه اقدام عملی انجام ندادهاند.
به گزارش ایراف، مطیعالحق خالص، رییس اداره ملی حفاظت محیط زیست طالبان، روز سهشنبه، ۲۶ فروردین در مراسم تجلیل از روز جهانی مینروبی، از خاموشی جهان در برابر کشورهای زورگو که کشورهای ضعیف را با بحران مواجه کردهاند، انتقاد کرد.
خالص افزود، اکثر کشورها از سوی کشورهای زورگو که مدعیان حقوق بشر هستند، با استعمال انواع سلاحهای ممنوعه و باروت متضرر شدهاند.
به گفته رییس اداره ملی حفاظت محیط زیست طالبان، استعمال بمبهای بزرگ و سلاحهای ممنوعه، مضرتر از مینها است.
مطیعالحق خالص تأکید کرد که مادر بمبها و سلاحهای ممنوعه در افغانستان استعمال شد و انفجارهایی زیادی در غزه صورت گرفت؛ اما جهان چشمپوشی میکند.
در این مراسم، نورالدین ترابی، رییس اداره ملی آمادگی مبارزه با حوداث طالبان گفت، ماهانه حدود ۵۰ نفر در افغانستان قربانی مهمات منفجرناشده میشوند که بیشترین قربانیان کودکان و کوچیها هستند.
ترابی از موسسات داخلی و خارجی خواست تا در زمینه مینروبی در افغانستان علاقه نشان داده و کارشان را سرعت بخشند.
او به موسساتی که در افغانستان در بخش مینروبی کار میکنند از هرگونه همکاری اطمینان داد.
در همین حال، نورالدین رستم خیل، رییس انسجام و هماهنگی مینروبی اداره ملی آمادگی مبارزه با حوادث طالبان گفت، تاکنون ۳ هزار و ۹۹۳ کیلومتر منطقه در افغانستان از وجود مین و مهمات منفجرناشده پاکسازی شده است.
به گفته رستمخیل، هنوز ۱ هزار و ۱۵۰ کیلومتر مربع منطقه آلوده به مین در این کشور باقی مانده است.
وی همچنین تاکید کرد که برنامههای مینروبی در افغانستان باید بدون درنظر داشت مسایل سیاسی از سوی جامعه جهانی حمایت شود.
در حالی از روز جهانی مبارزه با مین تجلیل میشود که افغانستان هنوز یکی از کشورهایی است که مینها و مهمات منفجر نشده تهدیدی جدی برای زندگی مردم به شمار میروند.
بر بنیاد گزارشها، در سال ۲۰۲۴، کمیته صلیب سرخ ۵۶۴ تلفات انسانی ناشی مینها را در افغانستان ثبت کرده که از این میان، ۴۳۴ نفر کودک بودند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، هیئتی به ریاست «یرکین توکوموف» رئیس موسسه مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری قزاقستان با «امیرخان متقی» وزیر خارجه حکومت طالبان در کابل دیدار کرد.
امیرخان متقی ضمن استقابل از سفر هیئت قزاقستانی اظهار داشت که افغانستان به کشور قزاقستان به عنوان یک دوست نزدیک مینگرد و امیدوار است که تعاملات مثبت میان دو کشور در زمینههای اقتصادی و تجاری گسترش یابد.
وزیر خارجه حکومت طالبان همچنین در این دیدار بر اهمیت ارتقای سطح روابط سیاسی تأکید کرد.
توکوموف نیز هدف از سفر خود را انعکاس واقعیتهای افغانستان به رئیسجمهور قزاقستان عنوان کرد و گفت که در طی این سفر تأثیرات مثبت وضعیت افغانستان را درک کرده است.
وی افزود که رئیسجمهور قزاقستان به مسائل افغانستان توجه ویژهای دارد و این نشاندهنده روابط خوب و تعامل گسترده میان دو کشور است.
بر اساس گزارش رسانههای افغانستان، در این دیدار، بحثهایی در خصوص همکاریهای مربوط به بازسازی و ساخت زیرساختها در افغانستان، بهرهبرداری از تجربیات متخصصان قزاقستان در زمینههای کشاورزی، تجاری و صنعتی و دولت الکترونیک انجام شد.
«قاسم جومارت توقایف» رئیس جمهور قزاقستان خردادماه سال گذشته در دیدار با رؤسای مجالس کشورهای عضو سازمان پیمان امنیت اعلام کرده بود این کشور رسماً طالبان را فهرست گروههای ممنوعه خارج کرده است.
رئیس جمهور قزاقستان در توضیح درباره این اقدام گفته بود: قزاقستان با توجه به اهمیت توسعه همکاری تجاری و اقتصادی با افغانستان و اینکه حکومت طالبان درازمدت است، آن را از فهرست تروریستی حذف کرد.
سرنوشت مبهم ۲۶۰۰ پناهجوی افغان منتظر انتقال به آلمان در پاکستان
در حالی که اخراج گسترده پناهجویان افغان از پاکستان ادامه دارد بیش از ۲۶۰۰ شهروند افغانستان به امید وعدههای آلمان همچنان در پاکستان ماندهاند و با سرنوشت نامعلومی روبهرو هستند.
به گزارش ایراف، روزنامه آلمانی بیلد اعلام کرده است که دولت آلمان همچنان باید بیش از ۲۶۰۰ شهروند افغانستان را که با تضمین پذیرش در پاکستان حضور دارند، به این کشور منتقل کند.
وزارت خارجه آلمان اعلام کرده که این کشور تعهد مشخصی در قبال افغانها دارد. با وجود تغییرات در دولت و تصمیمات جدید برای توقف برنامههای پذیرش داوطلبانه مهاجران، مقامهای آلمانی تأکید کردهاند که این تعهدات همچنان پابرجا است.
وزارت خارجه این کشور نیز تصریح کرده که تعهدات قانونی و بشردوستانهای در این زمینه وجود دارد و چشمپوشی از آنها امکانپذیر نیست. این تعهدات، به گفته مسئولان، بخشی از وظایف اخلاقی و انسانی دولت آلمان محسوب میشوند.
آلمان طی دو سال گذشته تعهد کرده است که افغانهای در معرض خطر، بهویژه افرادی که برای این کشور کار کردهاند را به خاک خود منتقل کند.
طالبان: انتظار اخراج ناگهانی پناهجویان از پاکستان را نداشتیم
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «عبداللطیف نظری» معاون وزارت اقتصاد حکومت طالبان با ابراز نگرانی از روند اخراج ناگهانی پناهجویان افغان از پاکستان اظهار داشت: هیئت حاکمه افغانستان انتظار نداشت کشورهای همسایه یکباره پناهجویان افغان را اخراج کنند.
نظری تصریح کرد: طالبان تلاش میکند برنامه جامعی را برای رسیدگی به پناهجویان افغان در دستور کار قرار دهد.
به گفته وی، کمیتهای بهمنظور رسیدگی به امور مهاجران تشکیل شده و تلاشها بر آن است تا در زمینههای تأمین سرپناه، آموزش و اشتغال، تدابیر لازم اتخاذ شود.
معاون وزارت اقتصاد حکومت طالبان اذعان داشت: تلاشها بر این است که در حوزههای مختلف از جمله تأمین سرپناه، فراهمسازی زمینههای آموزشی و ایجاد فرصتهای شغلی برای مهاجران، تدابیر لازم اتخاذ شود. این اقدامات در راستای کاهش مشکلات مهاجران و تسهیل روند بازگشت یا اسکان مجدد آنها صورت میگیرد.
«عبدالسلام حنفی»، معاون اداری نخستوزیر حکومت طالبان نیز پیشتر در رابطه به اخراج اجباری پناهجویان گفته بود: همسایگان ما باید از اخراج غیر اصولی و آزار و اذیت پناهجویان افغان خودداری نمایند.
پیشتر نیز «عبدالمطلب حقانی» سخنگوی وزارت مهاجرین حکومت طالبان ضمن تاکید بر لزوم ایجاد سازوکاری مشخص برای بازگرداندن تدریجی پناهجویان افغان از پاکستان گفته بود: اخراج اجباری به نفع پاکستان و افغانستان نیست.
ضربوشتم شدید یک دانشجو در سفارت افغانستان در تهران: از تمدید پاسپورت محروم شدم
یک دانشجوی مقطع دکترا مدعی شده است که در سفارت افغانستان در تهران مورد ضربوشتم شدید قرار گرفته و از تمدید پاسپورتش محروم شده است. او اکنون پرونده خود را در دادگاههای ایران دنبال میکند.
به گزارش ایراف به نقل از طلوع نیوز، مهرآقا مصدق، دانشجوی مقطع دکترا در دانشگاه تهران و از ساکنان شهرستان سالنگ ولایت پروان، ادعا کرده است که از سوی کارمندان حکومت طالبان در سفارت این کشور در تهران مورد ضربوشتم قرار گرفته است.
این حادثه، به گفته آقای مصدق، به تاریخ ۲۰ فروردین، زمانی رخ داده که او برای تمدید پاسپورت خود به سفارت افغانستان مراجعه کرده بود.
او مدعی شده است که با وجود ارائه مدارک قانونی، با برخورد «تحقیرآمیز و رفتار مشکوک» کارمندان سفارت روبهرو شده است. هنگامی که او تأکید کرده که پاسپورت حق قانونی اوست، یکی از کارمندان سفارت با مشت به صورتش ضربه زده و او را به زور به داخل راهرو و آشپزخانه سفارت برده و مورد ضربوشتم قرار داده است.
آقای مصدق اضافه کرده که مراجعین حاضر با مشاهده وضعیت جسمی وخیم او، او را نجات داده و با آمبولانس به بیمارستان منتقل کردهاند.
این دانشجوی افغان تأکید کرده که از حکومت طالبان شکایت کرده و پرونده او اکنون در یکی از دادگاههای ایران در حال بررسی است.
پس از تسلط طالبان، بسیاری از سفارتهای افغانستان در خارج از این کشور با چالشهای مدیریتی و موارد متعدد از برخوردهای غیرعادی مواجه شدهاند.
در موارد مشابه، دانشجویان و مهاجران افغان در کشورهای مختلف، از جمله ایران، با مشکلاتی در دسترسی به خدمات کنسولی و تمدید مدارک خود و حتی بعضاً بازداشت و شکنجه روبهرو بودهاند.
اعتراض علیه طالبان در مشاعره گل نارنج
اطلاعات روز : مشاعره «گل نارنج» روز جمعه، ۱۵ حمل، در باغ تاریخی «سراجالعمارت» در شهر جلالآباد، مرکز ولایت ننگرهار برگزار شد؛ رویدادی که با حضور جمعی از شاعران و فرهنگیان ایالت خیبرپختونخوا پاکستان، حاشیههای پررنگی علیه حاکمیت طالبان به همراه داشت.
در این برنامه، مطیعالله تراب و عزتالله زواب، دو شاعر برجستهی زبان پشتو، اشعار انتقادیای دربارهی وضعیت کنونی افغانستان و حاکمیت طالبان خواندند؛ اشعاری که بیپاسخ نماندند و تبعاتی برای برگزارکنندگان این رویداد بهدنبال داشتند.
یکی از واکنشها، برکناری احسانالله ساجد، رییس اطلاعات و فرهنگ طالبان در ننگرهار بود؛ فردی که مسئولیت نظارت بر اشعار و تنظیم این جشنواره را بر عهده داشت. منابع معتبر در درون طالبان به روزنامه اطلاعات روز گفتهاند که این تصمیم به دستور مستقیم نزدیکان ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان اتخاذ شده است.
این منبع افزود احسانالله ساجد بهدلیل ناتوانی در جلوگیری از خوانش اشعار انتقادی شاعران در مشاعره گل نارنج از سمتش برکنار شده است.
بهگفتهی این منبع، ساجد اشعار تمامی شاعران شرکتکننده را پیش از آغاز برنامه بررسی و سانسور کرده بود، اما اشعار مطیعالله تراب و عزتالله زواب را بهدلیل جایگاه شناختهشده و شهرت آنان، از بررسی دقیق معاف کرده بود.
برنامهی فرهنگی و ادبی «مشاعره گل نارنج» یکی از نشستهای شناختهشدهی شعرخوانی در افغانستان به شمار میرود و در میان پشتوزبانان جایگاه ویژهای دارد. برای مقامهای طالبان، که به زبان پشتو سخن میگویند، نیز این برنامه از محبوبیت بالایی برخوردار است.
یکی از نکات برجستهی این مراسم، حضور جمعی از شاعران و فرهنگیان پشتوزبان از ایالت خیبرپختونخوا پاکستان بود. شرکت این چهرهها و خوانش اشعار انتقادی در فضای رسمی حکومت طالبان، به عقیده ناظران، به نوعی به چالش کشیدن سیاستهای داخلی و رویکرد فرهنگی ملا هبتالله آخوندزاده به حساب میآید.
مطیعالله تراب، از شاعران سرشناس ادبیات پشتو در جریان مشاعره گل نارنج با کنایههایی روشن، از حکومت طالبان خواست که «مشاعره را از دستاربندی و امور سیاسی دور نگه دارد». این اظهارات که بهوضوح نارضایتیاش از دخالت سیاست در فرهنگ را نشان میداد، با استقبال گرم حاضران در این گردهمایی ادبی همراه شد.
تراب شعر خود را با ستایش از شهر کابل آغاز کرد؛ شهری که بهرغم جایگاه رسمیاش بهعنوان پایتخت افغانستان، در سایهی قندهار قرار گرفته است؛ جایی که ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان اقامت دارد و آن را به پایتخت غیررسمی حکومت طالبان بدل کرده است. در تحلیل محتوای شعر او، بهویژه با تکرار کابل، این برداشت تقویت میشود که تراب با تأکید بر جایگاه سیاسی و جغرافیایی کابل، تلویحا به رهبران طالبان یادآوری میکند که مرکز ثقل قدرت باید در پایتخت باشد، نه در قندهار. ملا هبتالله در طول سهونیم سال گذشته تنها دو بار بهگونهی رسمی به کابل سفر کرده است؛ مسألهای که همچنان از سوی منتقدان حکومتداری طالبان مورد پرسش قرار میگیرد.
یکی از ویژگیهای برجستهی شعرخوانی تراب، بداههگویی او است؛ شاعری که تمام شعرهایش را بدون نگاه به کاغذ میخواند و به نظر میرسد بخشی از سرودهها را همان لحظه، با مهارت در چینش قافیهها و ریتم کلام، خلق میکند.
مطیعالله تراب در اشعارش از طالبان خواست که لویه جرگهای برگزار کنند و تأکید کرد که «حکومت باید مبتنی بر خواست مردم باشد.» با این بیت، او به ضرورت شکلگیری مشروعیت سیاسی از دل ارادهی عمومی اشاره کرد؛ موضوعی که از نظر منتقدان، در ساختار کنونی حکومت طالبان نادیده گرفته شده است.
در بخشی دیگر از شعر، او خطاب به طالبان گفت که اگر درخواست رفع ممنوعیت در عرصههایی چون آموزش، موسیقی، رقص اتن، بیرق ملی و سرود ملی را «بغاوت» نمیدانند، باید اجازه دهند این ابزارهای فرهنگی از قید محدودیت و ممنوعیت آزاد شوند. این سخنان، بازتاب اعتراض بخش گستردهای از جامعهی فرهنگی افغانستان به سانسور و ممنوعیتهای گستردهی طالبان است؛ محدودیتهایی که بسیاری از چهرههای فرهنگی آن را تهدیدی برای هویت ملی و میراث فرهنگی کشور میدانند.
عزتالله زواب، دیگر شاعر برجستهی زبان پشتو نیز در اشعار خود به محدودیتها و ممنوعیتهای فرهنگی و آموزشی در دوران حاکمیت طالبان اشاره کرد. او از بستهماندن دروازههای آموزش، محدودیت در حوزه نشر کتاب و خروج گستردهی شهروندان، بهویژه روشنفکران و تحصیلکردگان از کشور ابراز نگرانی کرد؛ مسائلی که به دغدغههای مشترک جامعهی فرهنگی افغانستان تبدیل شدهاند.
جشنوارهی گل نارنج در فضای امنیتی سنگینی برگزار شده بود. نیروهای طالبان نهتنها مسئول تأمین امنیت محیط بودند، بلکه در میان صدها نفر از حاضران نیز حضور آشکار داشتند. حضور سنگین نظامیان طالبان در این رویداد فرهنگی، بهباور برخی ناظران، خود نشانهای از کنترل و نظارت سختگیرانهای است که این گروه حتا در محافل ادبی نیز اعمال میکند.
در سوی دیگر این مراسم، شماری از شاعران پشتوزبان هوادار طالبان نیز اشعاری در ستایش این گروه، دفاع از جنگ ۲۰ ساله و تمجید از حملات طالبان علیه حکومت پیشین و نیروهای خارجی خواندند. این اشعار با استقبال و تشویق نیروها و مقامهای محلی طالبان همراه شد؛ نمودی دیگر از دوگانگی فضای فرهنگی تحت حاکمیت این گروه.
در این مراسم از کودکان بهعنوان ابزار تبلیغاتی و سرودخوانی استفاده شد. در بخشی از این مراسم، دختر خردسالی شعری در وصف جنگ طالبان با حکومت قبلی و نیروهای غربی خواند؛ شعری که با تحسین گستردهی اعضای گروه و هوادارانشان مواجه شد. در حالی که او روی صحنه شعر میخواند، دو کودک دیگر -با یونیفرمهایی مشابه لباس نظامی طالبان و در حالی که سلاحهای پلاستیکی شبیه به سلاحهای واقعی در دست داشتند- در کنار او بهعنوان «محافظ» ایستاده بودند.
این نخستینبار نیست که طالبان از کودکان برای اهداف تبلیغاتی استفاده میکنند. در سهونیم سال گذشته از زمان بازگشت این گروه به قدرت، بارها تصاویر و ویدیوهایی از حضور کودکان با لباس نظامی و تجهیزات نمایشی در مراسم رسمی و غیررسمی طالبان منتشر شده است. این رفتار، در ادامهی همان سنتی است که طالبان در دوران جنگ با حکومت پیشین نیز در پیش گرفته بودند؛ دورانی که در آن، شماری از نوجوانان بهعنوان مهاجمان انتحاری توسط این گروه بهکار گرفته شدند.
حکومت طالبان توجه ویژهای به اشعار و سرودهایی دارد که در مدح این گروه، رهبران آن و جنگ ۲۰ سالهیشان با حکومت پیشین افغانستان و متحدان غربی سروده میشود. این رویکرد، بخشی از راهبرد تبلیغاتی طالبان برای مشروعیتبخشی به حاکمیت خود در میان هوادارانشان و بهرهبرداری از ابزارهای فرهنگی در راستای اهداف ایدئولوژیک است.
بر همین اساس، حکومت طالبان تجهیزات و امکانات رادیو و تلویزیون ملی افغانستان را در اختیار گروههای سرودخوانی نزدیک به این گروه قرار داده است تا سرودهایی با محتوای ستایشگرایانه دربارهی طالبان، با کیفیت بلند صدا ضبط و پخش شود. این در حالی است که طالبان موسیقی و آوازخوانی را «حرام» میدانند و در سهدههی گذشته، بهجای موسیقی، به اجرای سرودهای بدون ابزار موسیقایی روی آوردهاند.
در دوران جنگ دودههای طالبان، این گروه برای تقویت روحیهی جنگجویان خود، سرودخوانی را بهعنوان ابزاری برای تبلیغ جهاد و القای انگیزه استفاده میکرد. شمار زیادی از سرودهای تولیدشده در آن دوران، هنوز هم در میان نیروهای این گروه شنیده میشود. محتوای این سرودها عمدتا در ستایش جنگ، جهاد، رهبران طالبان، و شعارهای ایدئولوژیک آنان است.
با بازگشت طالبان به قدرت، این گروه تلاش کرده است تا محافل فرهنگی، از جمله مشاعرهها و گردهماییهای ادبی را نیز به بستری برای تبلیغات خود بدل کند. در بسیاری از برنامههای رسمی مشاعره، بخشهایی از شعرهای خواندهشده که در وصف طالبان یا رهبرانشان است، بهصورت گزینشی از طریق رادیو و تلویزیون ملی افغانستان یا شبکههای اجتماعی وابسته به طالبان منتشر میشود.
این سیاست، در واقع تلاشی است برای مهندسی فرهنگ و ادبیات در چارچوب روایتی مطلوب برای حاکمیت طالبان؛ روایتی که در آن، ستایش از رهبران و جنگ طالبان با قالبهایی از هنر سنتی مانند سرود و شعر، بهعنوان بخشی از «هویت فرهنگی» معرفی میشود. این در حالی است که هرگونه انتقاد یا محتوای متفاوت، با سانسور یا فشار مواجه است.
با گذشت بیش از سه سال از بازگشت طالبان به قدرت، شمار زیادی از شاعران، نویسندگان و فرهنگیان افغانستان ناگزیر شدهاند کشور را ترک کنند. حاکمیت طالبان با اعمال محدودیتهای شدید بر فعالیتهای فرهنگی و ادبی، فضای تنگ و سرکوبگرانهای را بر اهل فرهنگ تحمیل کرده است؛ فضایی که بهگفتهی بسیاری از ناظران، موجب فرار بیسابقهی چهرههای فرهنگی از کشور شده است و این روند همچنان ادامه دارد.
این اختناق تنها متوجه مردم عادی نیست، بلکه حتا مقامهای بلندپایهی طالبان نیز از امکان ابراز مخالفت با تصمیمهای رهبر این گروه، ملا هبتالله آخوندزاده محروم هستند. نمونهی روشن این وضعیت، سخنان شیرمحمد عباس استانکزی، معاون سیاسی وزارت خارجهی طالبان است. او در تاریخ ۲۹ جدی سال گذشته، در یک نشست علنی، ممنوعیت آموزش دختران را بهطور صریح زیر سؤال برد و گفت: «این ممنوعیت هیچ توجیه شرعی ندارد» و آن را نقض حقوق ۲۰ میلیون زن افغانستان دانست.
اما پیآمد این سخنان سنگینتر از آن بود که انتظار میرفت. استانکزی، پس از ابراز این انتقاد، مجبور شد افغانستان را به مقصد امارات متحده عربی ترک کند تا از بازداشت احتمالی توسط نیروهای وفادار به ملا هبتالله آخوندزاده در امان بماند.
این نمونه به روشنی نشان میدهد که فضای سیاسی افغانستان در دوران حاکمیت طالبان تا چه اندازه بسته و غیرقابلتحمل برای حتا چهرههای درونگروهی شده است؛ چه رسد به روشنفکران و شاعران مستقلی که تنها ابزارشان، زبان و اندیشه است.
Copyright ©ariaye 2002_2025
استفاده از مطالب آريا
يی با ذکر ماخذ آزاد است
بالا
آرشيف
صفحة دری
بازگشت