سراج الدین اديب
آرشیف نمبر (۷)
سراج الدین ادیب دنمارک (دوشنبه ۱۲ دلو ۱۳۷۶)
نجیب الله چه نوع انتقال قدرت را میخواست ؟
برای نخستین بار یک مقام سابق وزارت امنیت دولتی ( یارمحمد )، از این راز ها پرده بر میدارد .
۸ |
هفته نامهءامید شماره مسلسل ۳۰۲ |
شماره چهل و دوم/ سال ششم/ صفحه چارم/ دوشنبه ۱۲ دلو ۱۳۷۶/ ۵ شوال ۱۴۱۸/ ۲ فبروری ۱۹۹۸ دوست و همکار محترم امید آقای سراج الدین ادیب از دنمارک مطلب ذیل را ارسال کرده اند که قبلأ در یکی از نشرات برون مرزی(* ) انتشار یافته. اسم آن نشریه درین صفحات ذکر نشده، و در آغاز مطلب چنین میخوانيم : آنچه در ذیل از نظر عزیزان گرانمایه میگذرد، چشمدید یک شخص دخیل در قضایاست که در حساس ترین صحنه های قبل از انتقال قدرت به مجاهدین (سال ۱۹۹۲ م ) در کابل حضور فعال داشته است . نوشته یار محمد سابق معاون وزارت امنیت دولتی و اشخاص همردیف و همپای او به مثابه اسناد دست اول برای پژوهشگران و تاریخ نگاران، اهمیت ویژه ای دارند . |
حادثه ها در باز پسین ساعات حکومت پیشین چگونه شکل یافتند ؟
آخرین لحظات حکومت کمونیستی چگونه گذشت ؟
حوالی ساعت ۹ قبل از ظهر صدای زنگ تیلفون دفتر معاون وزیر امنیت بلند شد . از آنطرف کسی به زبان انگلیسی صبح بخیر گفت و پس از تعارفات تقاضای ملاقات کرد، وی معاون و مشاور نظامی آقای بینن سیوان نمایندهء سرمنشی ملل متحد برای حل معضلهء افغانستان بود.
ساعت ۱۰ قبل از ظهر به همراهی جنرال ولی رئیس دفتر و اسناد وزارت امنیت دولتی به محل اقامت که همزمان دفتر وی بود رسیدیم، در دفتر برعلاوه موصوف که در لباس نظامی ایرلیند با مشخصات نظامی های تحت امر ملل متحد ملبس بود، آقای حسین بوتسالی دیپلومات ترکی که وی نیز بحیث معاون آقای سیوان ایفای وظیفه می کرد حضور داشت. آنها تشویش شانرا از ناحیهء برخورد احتمالی قوای احمدشاه مسعود و قوت های رقیب داخل شهر کابل و خطراتی که از آن متوجه خارجی های مقیم کابل می شد ابراز داشتند، قوای مسعود در میدان هوائی بگرام و گلبدین در اطراف لوگر قرار داشت .
آنروز قرار بود آقای سیوان وارد کابل شود، من پرسیدم که چرا آقای سیوان که قرار بود ساعت ۸ وارد کابل شود، نیامد. آقای بوتسالی جواب داد که کارش در اسلام آباد دوام یافته ولی امروز حتمی می آید، لحظاتی بعد در جریان صحبت ما صدای زنگ تیلفون بلند شد و آقای حسین بوتسالی با آنطرف به زبان فارسی صحبت کرد و در ختم گفت که رئیس جمهور نجیب الله با وی کار عاجل دارد باید بملاقات برود. از ما خداحافظی کرد و رفت و ما به صحبت ادامه دادیم.
قرار اطلاع دفتر ملل متحد در کابل به وزارت خارجه افغانستان، آقای بینن سیوان ساعت ۸ نتوانست بیاید و باید ساعت ۱۱ قبل از ظهر وارد کابل می شد ولی برنامه به ساعت ۲ بعد از ظهر به تأخیر افتاد ولی ساعت ۲ هم نیامد و بعد از آنکه ریاست تشریفات وزارت خارجه اطمینان داد که ورود آقای سیوان بعدأ اطلاع داده می شود به مفرزه امنیتی مسیر میدان هوائی الی اقامتگاه بینن سیوان امر استراحت داده شد. روز مذکور در انتظار سپری شد ولی آقای سیوان تشریف نیاورد. حوالی ساعت ۲ بعد از نیمه شب همانروز جنرال باقر فرین معاون وزارت امنیت دولتی برایم اطلاع داد که رئیس جمهور در حالیکه جانب میدان هوائی روان بود توسط قوای اطراف میدان توقف داده شده، گفتم وزیر امنیت و سایر اعضای بیروی سیاسی را اطلاع دهید تا قرار صادر نمایند. وزیر امنیت آنشب بمنزل سید شرف الدین شرف لوی څارنوال مهمان بود .در این لحظات حادثه بد دیگری در داخل میدان هوائی رخ داد که افراد ملیشه هواپیمای اختصاصی آقای بینین سیوان را در معاصره قرار داده بی احترامی کرده بودند.
در مورد اینکه برای رئیس جمهور اجازه داده شود برود یا خیر باید بیروی سیاسی فیصله می کرد.اما نجیب الله بیشتر منتظر نمی ماند و بر میگردد به طرف شهر. وی به عوض ارگ داخل نماینده گی ( UNHCR ) ملل متحد می گردد و گویا پناهنده می شود، قوماندانی گارنیزیون کابل به قطعات تحت امر آن قوماندانی و وزارت های قوای مسلح امر احضارات یکدرجه بالاتر داد و اعضای قرارگاه مذکور به مقر آن واقع کلوپ عسکری احضار شدند. به اینترتیب معاونان وزیر و روسای ادارات مرکزی امنیت دولتی نیز برای اخذ هدایت خواسته شدند، تا از آن حادثه بی نظمی در شهر رخ ندهد.
حوالی ساعت ۵ صبح به گارنیزیون رفتم سترجنرال آصف دلاور لوی درستیز و عضو قرار گاه کارنیزیون کابل در محل قومانده قرار داشت . جنرال دلاور گفت که افراد ملیشه نسبت به جنرال عظیمی و جنرال سید اعظم سعید معاون وزیر امنیت و قوماندان گارد بی احترامی کرده اند . بعد از مداخله جنرال مجید روزی معاون عبدالرشید دوستم برای آقای سیوان، عظیمی و سید اعظم سعید اجازه داده شد از میدان هوائی خارج گردند، که سیوان و عظیمی نزد دکتور نجیب الله که اکنون در مقر جدید خود قرار داشت رفتند و سید اعظم سعید به کارنیزیون کابل آمده با ما ملحق شد، قوماندان های قطعات تحت امر گارنیزیون کابل یکی یکی وارد قرار گاه می شدند و انتظار جنرال عظیمی را داشتند .
حوالی ساعت ۸ صبح زنگ تیلفون مخصوص به صدا در آمد و جنرال دلاور گوشی را بر داشت بعد از صحبت گوشی را گذاشته با تأثر به حاضران گفت که جنرال محمد باقر فرین اطلاع داد که وزیر امنیت دولتی خودکشی کرده است . من از جمع حاضران اجازه خواسته جانب وزارت روان شدم . در آنجا محمد باقر فرین و جنرال میرعظم الدین معاونین وزارت در دفتر من نشسته و انتظار میکشیدند. جنرال فرین اظهار داشت که غلام فاروق یعقوبی صبح وقت به دفتر آمد و وقایع شب قبل را یک بار دیگر از زبان فرین استماع کرد و وزیر اظهار کرد که به لوای محافظ ریاست جمهوری هدایت داده که دکتور نجیب الله بیشتر ازین سرقوماندان قطعات قوای مسلح نیست و از اوامر او اطاعت نشود .
قطعات گارد که قوماندان آن جنرال سید اعظم سعید معاون وزارت امنیت دولتی بود در بالاحصار کابل، میدان هوائی کابل، دو سرکه پغمان مشهور به باغ داود، اطراف تونل سالنگ وجلال آباد مستقر بود و مستقیمأ توسط رئیس جمهور و متعاقبأ وزیر امنیت و معاون او سید اعظم سعید سوق و اداره می شد . لوای کارد محافظ ریاست جمهوری که از لحاظ تشکیل جزء قطعات گارد بود ولی چون در داخل ارگ جابجا شده بود، سوق و اداره و تعیین قوماندان آن در تفاهم با ریاست دهم امنیت دولتی که رئیس آن شاهپور احمد زی برادر رئیس جمهور بود صورت می گرفت و مسووٌلیت تأمین امنیت رئیس جمهور، اعضای بیروی سیاسی و صدراعظم و وزرأ را داشت.
قطعات گارت الی زمانیکه دکتور نجیب اله رئیس جمهور بود و استعفا نداده بود کدام حرکتی بر ضد رئیس جمهور و اوامر سرقوماندانی انجام نداد و از اوامر اطاعت داشت اینکه بعد ها قضاوت های غیر مسوولانه و من در اوردی و براأت جویانه بخصوص تحت تأثیر امراض قومی و زبانی صورت گرفت و متأسفانه تا هنوز ادامه دارد، همه دور از واقعیت است و تلاش دیگریست برای دامن زدن اختلافات قومی، زبانی و مذهبی که اکنون در سر خط کار خدمات مخصوص پاکستان برای نابود کردن آخرین بقایای روشنفکران افغان علیه کشور ما قرار دارد .
دربارهء خود کشی وزیر امنیت دولتی
قرار اظهارات و توضیحات اشخاصیکه در زمان خود کشی در محل واقعه یعنی قرار گاه وزارت امنیت بودند یعنی جنرال محمد باقر فرین، جنرال میرعظم الدین معاونین وزارت امنیت، محمد یاسین و میر ظهور شاه بادیگارد های وزیر که همیشه در عقب دروازه دفتر ورود اشخاص را زیر نظر داشتند و سکرتر وزیر آقای ژوبین که در دفتر خود جوار دفتر وزیر حضور داشت، جنرال غلام فاروق یعقوبی وقتی به دفتر می آید برایش گفته می شود که از کمیته مرکزی اطلاع دادند که اعضای بیروی سیاسی جلسه دارند باید به مقر کمیته مرکزی برود. وزیر با موتر خود طبق معمول حرکت می کند و وارد محوطء کمیته مرکزی می شود ولی بدون پیاده شدن از کنار درورودی تعمیر کمیته مرکزی برای راننده امر بازگشت می دهد. و بر میگردد به دفتر خود وقتی برایش اطلاع میدهند که روُسای ادارات مرکزی جهت اشتراک در جلسه ای که هر صبح دایر می شد امده اند وزیر در جلسه نرفته و کتابچه مخصوص جلسات را میدهد که یکی از معاونین جلسه را پیش ببرد. ( معمولأ زمانی وزیر مصروف می بود جلسه توسط یارمحمد و یا محمد باقر فرین پیش برده می شد و بعدأ به وزیر گزارش داده می شد.) چون من به نمایندگی از وزارت امنیت عضو قرار گاه گارنیزیون کابل بودم و ازساعت ۲ بعد از نیمه شب همان روز واقعات میدان هوائی رخ داده بود در قوماندانی گارنیزیون قرار داشتم و منتظر نتایج مذاکرات جنرال عظیمی با بینین سیوان و دکتورنجیب الله که در آنوقت پناهنده شده بود با جنرال دلاور و جمعی از جنرال های وزارت دفاع و وزارت داخله و قوماندان گارد نشسته بودیم . قرار اظهار جنرال فرین جلسه را او... رهبری کرده و در ختم از بادیگارد وزیر پرسیده که وزیر تشریف دارد ؟
جواب گرفته که بلی و وارد اتاق وزیر می شود ولی او را نمی بیند. بر میگردد به دهلیز و به بادیگارد میگوید که شاید تشناب باشد و فرین تقاضا می گند که وقتی بیکار شد برای او اطلاع بدهد و خودش میرود بدفتر خود . جنرال فرین اظهار کرد که لحظه ای بعد برایش اطلاع دادند که وزیر خود کشی کرده و جنرال فرین واقعه را به گارنیزیون که من نیز در آنجا حضور داشتم اطلاع میدهد.
مطابق مقررات قوانین کشور متخصصین کریمنالیتخنیک، واقعه، محل واقعه و علت و چگونگی مرگ وزیر امنیت را باید بررسی میکردند. که به این منظور محترم میر غلام حسین فخری معاون څارنوال در رأس هیئت بررسی قرار گرفت و بعد از بررسی علت مرگ خود کشی که توسط تفنگچه شخصی وزیر صورت گرفته بود به اطلاع عامه رسانیده شد.
هنگامیکه من به اشتراک معاونین وزارت و میر غلام حسین فخری و اهل خبره داخل دفتر وزیر شدیم تا محل را از نزدیک ببینیم از موقعیت آستانه در ورودی جسد دیده نمی شد زیرا در بین میز جلسه و میز کار وزیر که تقریبأ یک متر ازهم فاصله داشتند به عقب افتاده بود و میز جلسه و چوکی های اطراف آن مانع دیدن جسد بود. وقتی پیشتر رفتیم وزیر در حالیکه روولور شخصی در دست راستش قرار داشت به عقب افتاده بود و اطراف سرش به شکل دایره خون پهن شده بود. در شقیقه راستش سوراخ مرمی و سوختگی ناشی از تماس لوله تفنگچه هویدا بود.
سایر قسمت های وجود آسیبی نداشت. اینکه چرا و چگونه و از طرف کدام شخص، سازمان و یا دستگاه علت مرگ وزیر به معاون اول او که در لحظه وقوع حادثه اصلد در محل واقعه نبود نسبت داده شد و آن هم توسط یک مرمی نه بلکه ذریعه چهار مرمی خود سوال بر انکیز است. به هر حالت کسانیکه خود را مورخ و محقق و دانشمند و با خبر از همه چیز می گویند و می نویسند حد اقل به خود زحمت ندادند که این اتهام را که بذات خود نوعی دعوی حقوقی است، با کسانیکه شاهدان زندهء آن واقعه بودند مطرح می کردند و جویای واقعیت می شدند.
و آخرین جلسهء نظامی
قومندانان قطعات تحت امر قوماندانی عمومی گارنیزیون کابل در قرار گاه آن واقع کلوپ عسکری جمع شده بودند و به مسوده طرح دکتور نجیب الله در باره انتقال قدرت گوش میدادند.رئیس جمهور قبل ازحرکت جانب میدان هوائی مکتوب استعفای خود و بر طرفی تمام معاونین خود را امضا کرده بود، به همین دلیل محترم عبدالرحیم هاتف معاون اول رئیس جمهور ناگزیر شد به شورا رفته رای اعتماد بگیرد.
درطرح رئیس جمهور که به خط جنرال محمد اسحق توخی دستیار وی نوشته شده بود لیستی از قوماندان های قطعات قوای مسلح در رأس ستر جنرال عظیمی معاون اول وزیر دفاع و قوماندان گارنیزیون کابل برای اخذ قدرت دولتی پیشنهاد شده بود. در مورد هر کس که نظری داشت ابراز کرد و در اخیر نظر جنرال فاروق قوماندان گارنیزیون پروان مورد تدئید قرار گرفت .
جنرال فاروق این نوع انتقال قدرت را به شورای نظامی به گونه ای کودتا خواند و در حالتیکه رئیس جمهور ناگزیر به پناهنده شدن به مقر نمایندگی ملل متحد در کابل شده بود، نظامی ها از گرفتن قدرت امتناع ورزیدند و منتظر نتایج بعدی کار آغای بین سیوان ماندند.
(* ) صریر شماره ۲۲ صفحه ۱۰ و ۱۱ عقرب ۱۳۷۶ مطابق نومبر ۱۹۹۷ کشورهالند
Omaid Weekly هفته نامة امید
P.O. Box 30818 Alexandria, VA 22310 - U.S.A