سراج الدین اديب
سراج الدین ادیب دنمارک (دو شنبه ۱۳ عقرب ۱۳۷۵)
افغاتستان به عصر حجر بر میگردد
دخول طالبان بتاریخ 27 سپتمبر 1996 در کابل بعد از تسخیر جلال آباد، لغمان و کنر، واکنشهای داخلی و خارجی را بدنبال داشت که روی هر یک آن مکث صورت میگیرد:
واکنش های داخلی: غالبأ بر پایه تردید ها و نا باوری ها نسبت به آینده است، چنانچه تحلیلگران سیاسی خروج نیروهای مشترک را از کابل حرکت بظاهر نظامی و اما دور از مسایل و تدابیر سیاسی ارزیابی مینمایند، عده ای مدعی اند که این تحول برخی از استراتژی این سه رهبر برای حفظ نیرو های مسلح است. و نیز عده ای ورود طالبان رابکابل آغاز تصمیم سیاسی این گروه با بهره گیری از قدرت نظامی میدانند . بعقیده این گروه، طالبان از این پس ناگزیر است بخشی از نیرو های خود را صرف تقسیم موقعیت شان در کابل و تقویت پیوند های سیاسی کند ، چنانچه انتقال بخشهای نظامی آنها در نقاط مختلف باعث ناتوانی این گروه به بخش سیاسی خواهد شد، عده ای تجاوز طالبان را بحرم ملل متحد و کشته شدن داکتر نجیب الله رئیس جمهور پیشین افغانستان را که بشکل و حشیانه از طرف طالبان در شب جمعه صورت گرفت . ضد اسلامی و ضد بشری دانسته و مسلط ساختن طالبان را برپایتخت جز نقشه های شیطانی تجزیه افغانستان میدانند .
عده ای مدعی اند که تعصب و عملکرد طالبان در زمینه مقید نمودن زنان از دایرهء امور اجتماعی که بیشتر نان آور اطفال خویش اند و همچنان در زمینه مسدود نمودن مکاتب بروی دختران وریش ماندن بالای جوانان و تاقین اجباری بر سر مردان و حجاب اجباری بالای زنان آتش زدن فلم های سینمایی و شکستن و بدار آویختن تلویزیون و توهین کردن زنان و گوش نکردن موسیقی وقطع دست و پا و خلاصه اعدامهای خودسر را مطابق معیار های امروزی نداشته بلکه آنرا چرخشی به دوران حجر دانسته و عمل آنها را ضد فرهنگ و ضد کلتور افغانی بررسی می کنند.
واکنش های خارجی: نیز شکل گسترده و متعارض از دیدگاههای را در برابر این تحول نشان میدهد، چنانچه پاکستان نخستین کشوری بود که ساعتی پس از تشکیل شش نفری طالبان برای اداره افغانستان با آن روابط بر قرار کرد .
امریکایی ها با مواضع دو پهلو به نحوی که مساعی برای تایید طالبان بشمار می آید، از این گروه خواستند تا سایر گروه های افغان را در قدرت سهیم کنند . هندی ها با برخورد محتاطانه اولأ اعلام کردند که در حال مطالعه هستند و بعد شناسایی خود را از حکومت برهان الدین ربانی اعلام کردند. ایران اظهار داشت که چون حکومت قبلی برهان الدین ربانی در ملل متحد نماینده رسمی دارد بناأ ما آنرا برسمیت میشناسیم. روسیه تنها کشوریست که با لحن تندی نسبت به بروز خشونت افغانستان هوشدار داد و حتی خواستار طرح مسئله در شورای امنیت سازمان ملل شد .
تحولات نظامی مایه نگرانی مردم ماست زیرا در ۲۳ سال گذشته هفت بار(*) قدرت در کابل دست بدست شده و هیچ گروهی موفق نشده است تا به عنوان نماینده همه اقوام و گروهها به سازماندهی سیاسی وطن عزیز مان افغانستان تسلط کلی داشته باشند . ازاینرو برای همه ما و همه علاقمندان این سوال بیجواب مانده که جنگ و خشونت چه زمانی پایان میابد ؟ وچه کسی میتواند طیف گسترده و گروههای جنگجو را برای تصویب حکومت ملی متحد کند .
در حالیکه جنگ میان گروههای رقیب افغانستان در اطراف کابل ادامه دارد . یک هیئت بلند رتبه پاکستان بریاست نصیرالله بابر، وزیر داخله پاکستان بتاریخ 16 اکتوبر 1996 وارد کابل شد و با طالبان ملاقات کرد . نصیرالله بابر ، از طرف گروههای جهادی افغانستان متهم است در پیدایش و شکلدهی طالبان نقش مهمی داشته است . گرچه هیئت پاکستانی اعلام کرده است که هدف آنها مذاکره با طالبان برای باز گشایی سفارت پاکستان در کابل و تلاش برای بر قراری صلح و مشارکت در باز سازی افغانستان است. اما ناظران سیاسی به این باور اند که هدف اصلی این دیدار پیام سیاسی است. بعبارت دیگر اسلام آباد که طالبان را به لحاظ روحی بویژه پس از شکستهای پیاپی آنها در جبهه های جنگ ضعیف میبیند، سعی دارد با اعلام حمایت سیاسی و احتمالأ نظامی از طالبان موقعیت آنها را تقویه کند . اگر چنین فرضیه صحت داشته باشد ، احتمالاتیکه در مداخله پاکستان در امور داخلی وطن عزیزمان افغانستان مطرح بود، قوت بیشتر می یابد . چنین مسئله بنوبه خود میتواند پیامدهای مختلفی در بر داشته باشد. اولین پیآمد آن نقض یک اصل پذیرفته شده بین المللی یعنی اصل عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورهاست که میتواند آثار سؤ برروابط بین المللی پاکستان بگذارد. دومین پیامد اینست که بد گمانیها را در بین گروه های رقیب در افغنستان نسبت به پاکستان افزایش میدهد . بعبارت دیگر نوعی شک و تردید را در باره تلاشهای پاکستان برای بر قراری صلح در افغانستان به وجود می آورد. سومین پیامد آن افزایش نگرانی در میان کشور های منطقه است . زیرا کشور های منطقه معتقدند که مداخله در امور داخلی افغانستان ممکنست به گسترش دامنهء تشنج درین کشور کمک کند که این امر به نوبه خود میتواند ثبات منطقه را مخدوش سازد . چارمین پیامد همکاری پاکستان با طالبان مخدوش شدن دریچه بین المللی پاکستان است، زیرا این کشور از گروهی حمایت میکند که اعمال و رفتار آنها از مقبولیت بین المللی بر خوردار نیست . مهمترین پیامد پاکستان از طالبان تثیری است که میتواند بر اوضاع داخلی پاکستان بجا بگذارد، و هم اکنون حزب ملی عوامی پاکستان دولت را بدلیل مداخله اش در امور افغانستان مورد انتقاد قرار داده است و حزب نهضت انصاف پاکستان نیز ، تلویحأ دولت این کشور را بدلیل نزدیکی بیش از اندازه به امریکا تحت فشار قرار داده است .
نقش پاکستان بعنوان رابط میان طالبان و امریکا ضمن آنکه از نظر افکار عمومی داخلی پاکستان پسندیده نیست . گرانی مضاعف را در میان گروههای داخلی افغانستان و همچنین در میان کشور های منطقه بوجود آورده است. مجموعه این شرایط ایجاب میکند که اسلام آباد در سمتگیری سیاست خارجی خود نسبت به تحولات افغانستان تجدید نظر و یا محتاط عمل کند زیرا مسایل افغانستان و منطقه بگونه ای باهم گره خورده است که گام بر داشتن در مسیر مخالف آن به مصلحت منطقه نیست ./ عقرب ۱۳۵۷
(*) محمد داود، نور محمد تره کی، حفیظ الله امین، ببرک کارمل ، نجیب الله، صبغت الله، برهان الدین ربانی
Omaid Weekly هفته نامة امید P.O. Box 30818 Alexandria, VA 22310 - U.S.A
۳ |
هفته نامهءامید شماره مسلسل ۲۳۷ |
شماره -/ سال پنجم/ صفحه نهم / دو شنبه ۱۳ عقرب ۱۳۷۵/ ۲۲ جمادی الثانی ۱۴۱۷/ ۴ نومبر ۱۹۹۶ |