سراج الدین اديب
آرشیف نمبر (۱۷)
سراج الدین ادیب
پیک کابل |
||
الا ای پیک خوش گفتار کابل |
بگو از حال رقت بار کابل |
|
بگو از غربت و ویرانی شهر |
|
بگو از دیده ای خونبار کابل |
بگو با من ز حال زار کابل |
||
نـدارم طاقت دیــدار کـابــل |
||
الا کابل ز راکت خسته گشتی |
|
کنون با توپ هاوان بسته گشتی |
فدای خاک تو ، صد نو جوان شد |
|
به سوگ و مرگ شان پیوسته گشتی |
بگو با من ز حال زار کابل نـدارم طاقت دیــدار کـابــل |
||
بگو از زخم های پیکر خود |
|
بگو از دود و از خاکستر خود |
بگو از خانه های نیم سوخته |
|
بگو از شعله و از اخگر خود |
بگو با من ز حال زار کابل نـدارم طاقت دیــدار کـابــل |
||
بگو از بانوان بیوهء شهر |
|
بگو از طفلک رنجور و ابتر |
بگو از بیکسی و ناتوانی |
|
تو پنداری فلک کرده بر او قهر |
بگو با من ز حال زار کابل نـدارم طاقت دیــدار کـابــل |
||
بگو احوال آن گمگشته فرزند |
|
که باغم های فرزند خورده پیوند |
بگو از رنج آن طفل یتیمش |
|
نبــاشد در لــب او نیــم لبـخــند |
بگو با من ز حال زار کابل نـدارم طاقت دیــدار کـابــل |
||
بگو از خانه های تار و تاریک |
|
بگو از مشکلات دور و نزدیک |
بگو از فقر اشخاص تهی دست |
|
ز فاقه گشته اند رنجور و باریک |
بگو با من ز حال زار کابل نـدارم طاقت دیــدار کـابــل |
||
بگو از خــانه یی ویـــرانهء من |
|
بگو از کلبهء من لانه یی من |
زخشت و خاک او چیزی نمانده |
|
به ملک غیر گشته دانهء من |
بگو با من ز حال زار کابل نـدارم طاقت دیــدار کـابــل |
||
بگو از عاشقان و عارفانش |
|
بگو از عظمت و ارمغانش |
بگو با حضرت جابر انصار |
|
که ظالم را دهد زجر و فغانش |
بگو با من ز حال زار کابل نـدارم طاقت دیــدار کـابــل |
||
فرستنده : س. ادیب ۱۸ نشر در ماهنامه اطلاعاتی، فرهنگی افغانها در دنمارک شماره هفتم سال اول ماهنامه آزادی – فبروری ۱۹۹۸ دلو ۱۳۷۶ خورشیدی |
|
|