خلیل وداد

 

شاه امان الله، آغاز سده بیستم، مدرنیزاسیون، اصلاحات و ناسیونالیزم

بخش دوم

امیر امان االله خان و عصر اصلاحات

۱.۲ رژیم امان الله خان ۱۹۲۹-۱۹۱۹

پس از کشته شدن امیر حبیب الله در سال ۱۹۱۹ برادرش سردار نصر الله خان (نایب السلطنه که در هنگام قتل با امیر کشته بود) خودش را امیر نو افغانستان خواند. دراین کار او پشتیبانی دو پسر امیر (شهزادگان عنایت الله و حیات الله خان حاضر در قتلگاه) و بیشترین افراد دربار، روحانیان و همچنان سران قبایل را باخود داشت.[1] انگلیسها از بقدرت رسیدن نصرالله بحیث امیر درهراس بودند، چون میپنداشتند که تسلط او امکان آغاز یک جنگ (ضد انگلیسی) از سوی وی از مناطق مرزی- شرقی افغانستان (با هند) را مهیا میسازد. این ترس بیشتر ناشی از نفوذ گسترده نصرالله خان در میان سران عشایر و همچنان آمدن هیات نیدرمایر- فون هیتینگ در زمان جنگ جهانی اول بود. [2] امان الله چون سومین پسر امیر حبیب الله که در هنگام کودتای درباری در کابل سررشته دار کارهای سلطنت بود، حمایت ارتش را داشت، نصرالله را خلع سلطنت نموده و تاج شاهی را ازخود نمود.[3] امتیاز امان الله خان این بود که وی کنترول اردو، خزانه دولتی و جبه خانه را در پایتخت در دست داشت.[4] او همینگونه یکی از رهبران جریان ملی گرا و اصلاح طلب جوانان افغان متشکل از سیاستمداران کشور بود.[5] رقیب امان الله کاکایش سردار نصرالله شخصی با اندیشه های محافظ گرای اسلامی بود، درحالیکه امان الله (نوگرا) و مترقی و هوادار مدرن شدن افغانستان بود. او خودش را هم پیرو خلیفه عثمانی و حامی پان اسلامیزم میپنداشت.[6] مگر آنان یک وجه مشترک داشتند و آن  موقف ضد بریتانیایی شان بود.

در جریان این مبارزه کوتاه برای قدرت نصرالله خان از سوی امان الله خان به اتهام کشتن پدرش امیر حبیب الله با حصر خانگی زندانی شده (و پس از چندی وفات یافت).[7]  

امان الله در ماه جون ۱۸۹۲ در پغمان بدنیا آمده بود. او سومین پسر امیر حبیب الله خان بود که مادرش مقام علیاحضرت را دارا بوده و ملقب به سراج الخواتین (ملکه اصلی) بود. سراج الخواتین مربوط طایفه اشرافی بارکزی و از نوادگان درانیها بود.[8] امان الله در اوج خیزشهای ضد استعماری جهان اسلام برضد نیروهای بیگانه پرورش یافت. اصلاح طلبان اسلامی مانند محمد عبده، جمال الدین افغانی، سید احمد خان (بریلوی) و (بویژه) ترکان جوان ترکیه عثمانی (بوسیله محمود طرزی) بالای شهزاده جوان امان الله اثر گذار بودند. آنها همه دارای همان پندارهایی بودند که شهزاده جوان امان الله از آنها برخوردار بود. او خواستار شکست پندارهای سنتی محافظه کارانه و آرزومند اصلاحاتی با الگوی جهان غرب بودند. این ریفورمها باید عرصه های اقتصاد، سیستم قضایی و آموزش و پرورش را دربر میگرفتند.[9] همانگونه که پیش از این آمد، خانوادههای مهاجر و تبعیدی برگشتهء  زمان امیر عبدالرحمان خان بالای شهزاده امان الله خیلی اثرگذار بودند. خانواده طرزی که از ترکیه عثمانی برگشته بود و خانواده مصاحبان (طایفه یحیی خیل) که از هند برتانوی برگشته بودند، پندارها، (شیوههای کاری) و ایدیالوژیهایی (ن) را باخود به افغانستان آوردند. 

امان الله از نوجوانی از سوی مادرش علیاحضرت (ملکه) با شیوههای سیاسی و دیپلماتیک برای سلطنت آماده میشد.[10] در زمان آموزشهای نخستین شهزاده امان الله با روحیه ضدانگلیسی از جانب مادرش علیاحضرت تحریک میشد. احساسات ضد انگلیسی ریشه های ژرفی در دودمان شاهی بارکزی داشت که پیش از این دوجنگ را دربرابر انگلیسها باخته بودند.[11] این احساسهای ضدانگلیسی در وجود امان الله در زمان جنگ یکم جهانی و بویژه با آمدن هیأت نیدرمایر فون هیتینگ در سال ۱۹۱۵  نیرومندتر شدند. ازسویی شخص محمود طرزی که هم خسر امان الله و هم عنایت الله بود، تأثیر بسزایی بالای هردو شهزاده داشت. ایدیولوژی محمود طرزی بر شالودهء قوی ضد استعماری و بویژه ضد انگلیسی استوار بود.[12]

پس از آنکه امان الله  در سال ۱۹۱۹ بقدرت رسید، موقف ضد انگلیسی رهبر نو افغانستان ژرفتر و گسترده تر شد.[13] تغییر حاکمیت در روسیه در نتیجه انقلاب اکتوبر کمونیستها (بلشویکها) دلیل مهمی بود برای انگلیسها تا برشالوده معاهده پیشین گندمک ضمانتی را برای زیر کنترول داشتن سیاست خارجی افغانستان داشته باشند.[14] امیر امان الله و بیشترینه نخبه گان افغانی میپنداشتند که نفوذ بریتانیا بالای سیاست خارجی افغانستان بگونه یی نقض استقلال و حاکمیت ملی کشور میباشد.[15] امیر امان الله خسرش محمود طرزی را بمقام وزارت خارجه افغانستان برگزید. این کار وی ازسوی هند برتانوی همواره معتقد به معاهدات گذشته دوکشور هچمون تفتین و تحریک تلقی شد. (دیده شود، تصویر ۲.۱ پیوست).

امان الله پس از مرگ پدرش امیر حبیب الله در بهار سال ۱۹۱۹ اعلام جهاد برضد انگلیسها را کرد[16] که در واقع این امر آغاز جنگ سوم افغان و انگلیس بود. البته واحدهای ارتش  انگلیس در هند به علت جنگ یکم جهانی ضعیفتر شده بودند، ولی هنوز هم نسبت به اردوی افغانستان دارای اسلحه و تجهیزات مدرن (ازجمله نیروی هوایی) بودند. درآنزمان ارتش افغانستان از تقریبا ۲۰۰ هزار نفر تشکیل شده بود که در مقابل آن اردوی نیرومند انگلیس دارای ۳۴۰ هزار نفر بود.[17] جنگ سوم افغان و انگلیس توجه نظامیان آلمانی را نیز بخود جلب کرده بود. شالوده این علاقمندی آلمان با آمدن هیأت نیدرمایر- فون هیتینگ در سال ۱۹۱۵ شکل گرفته بود. جنگ (استقلال) بسیار دوام نکرده و در تابستان همانسال (۱۹۱۹) پایان یافت.[18] بروز ۸ اگست ۱۹۱۹ معاهده صلح راولپندی میان افغانستان و هند برتانوی امضأ شد. دستآورد بزرگ این عهدنامه برای افغانها کسب استقلال در عرصه روابط خارجی شان بود.[19] (تصویر ۲.۲ پیوست دیده شود). این جنگ برای شاه نو امان الله پرستیژ فراوانی را در جهان اسلام و بویژه در میان قبایل هند که وی را رهبر ملی گرایی میپنداشتند، ببار آورد. بیشترینه رهبران کشورهای اسلامی از امیر امان الله پشتیبانی کرده و اورا ادامه دهنده راه خلیفه مخلوع ترکیه عثمانی میپنداشتند. وی همچنان در میان جنبشهای پان اسلامیستی بدلیل اعلام جنگ آزادیخواهی از شهرت نیکو برخوردار بود.[20] امیر امان الله بنوبه خود متأثر از رهبران دیگر جهان اسلام شامل مصطفی کمال اتاترک و رضاشاه پهلوی شاه فارس که سرگرم مدرنسازی کشورهای شان بودند، بود.    

           

۲.۲  اصلاحات تقنینی- حقوقی

پس از زوال امپراتوری عثمانی ترکیه مدرن زیر رهبری مصطفی کمال اتاترک در سال ۱۹۲۳ بنیان هشته شد.[21] مطفی کمال در این حاکمیت نو اصلاحات فراگیر را آغاز کرد که مرام آن نزدیک سازی ترکیه با دنیای غرب برشالودههای سیاسی، آموزشی و سیکولار بود. افغانستان آنزمان نیز در میان سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۸ به اصلاحات آغاز کرده و در این راستا ترکها برای آن الگو و نمونه بودند.[22] در هماندوره اصلاحاتی همگون (ولی بشیوه دیگر) در کشور همسایه فارس پیشبرده میشد. چنانچه در سال ۱۹۲۱ پس از زوال دولت قاجار در فارس قدرت بدست رضاخان افتاد. اصلاحات رضاخان در فارس (ایران) نیز سرچشمه الهام برای امان الله خان بودند. امیر امان الله با آغاز اصلاحات میخواست این کشور را پیشرفته ساخته و نفوذ قدرتهای استعماری را تضعیف نماید.[23] استقلال افغانستان برای امیر امان الله شانسی بود برای پیشبرد اصلاحات در سطح کشور.

یکی از اصلاحات مهم امیر امان الله تمرکز بیشتر دولت مرکزی و تقویه اداره سیاسی کشور بود. این نوآوریها شامل ایجاد نخستین کابینه (هیأت دولت) و تصویب قانونهایی بود که باعث استحکام دولت شاهی امانی میشدند.[24] برای پیشبرد اصلاحات در سطح کشور ضرورت ساختار بیروکراتیک پیش آمد. این کار برای امان الله لازم بود تا اصلاحات را درسطح افغانستان تطبیق کند.[25] قانون اساسی افغانستان  سال ۱۹۲۳ برعلاوهء قوانین مصطفی کمال همچنان متأثر از قانون اساسی سال ۱۹۰۶ دولت فارس بود که در زمان قاجاریه تصویب گردیده بود.[26] بتاریخ ۹ اپریل سال ۱۹۲۳ قانون اساسی کشور بنام نظامنامۀ اساسی دولت علّیۀ افغانستان تصویب و نافذ شد.[27]  در اینکار امان الله از همکاری کارشناسان ترکی که بدستور مصطفی کمال به افغانستان گسیل شده بودند، برخوردار بود.[28] پسانها قوانین و اصولنامه های دیگری نیز نافذ شدند[29] که همچنان متأثر از قانونگذاری ترکیه سال ۱۹۲۴زیر رهبری مصطفی کمال بودند.[30]

با انفاذ بیشترینه این قانونها بویژه در دادگاهها (محاکم) مدنی نقش شریعت و روحانیان (علما) در قانونگذاری کشور محدود میشد.[31] درضمن اینکار باعث تقویه نقش شاه و هیأت دولت (کابینه) میشد.[32] برای تحقق قوانین مصوب سال ۱۹۲۳ وزیر پیشین نیروی بحری ترکیه عثمانی جمال پاشا (که از سال ۱۹۲۰ در افغانستان بوده و مقام مشاور ارتش افغانستان را داشت) که در کار آمادگی قانون اساسی نیز نقش داشت، گزیده شد.[33]

در میان سالهای  ۱۹۲۸-۲۹ کاظم اوربای (کاظم بیگ) نیز در افغانستان بود که بدستور مصطفی کمال اتاترک به اینکشور آمده بود. او پیشتر نیز در ترکیب هیأت نیدرمایر فون هیتینگ در سال ۱۹۱۴-۱۵ به نمایندگی از دولت عثمانی به افغانستان آمده و در کار نوسازی ارتش افغانستان سهم گرفته بود.

سپس او به مقام سرمشاوری اردوی افغانستان در دوره اصلاحات رسید.[34]

امان الله خان برای تقویه حاکمیت مرکزی به اردوی وفادار نیاز داشت. ارتش امان الله خان از سربازان گزیده شده از سوی رهبران محلی ترکیب یافته بود. بنابراین این سربازان همچنان به سران قومی  خویش که هوادار امان الله بودند، وابسته بودند.[35] اردوی افغانستان مگر هنوز منظم نبود و این کمبودی در جریان جنگ سوم افغان و انگلیس هویدا شد.

امیر امان الله بمشوره محمود طرزی مشاوران ترکی را برای حرفه یی شدن ارتش بکار گماشت. از همان دوره ارتش عمدتا از مردانی با منشأ قومی گوناگون تشکیل میشد که بیشتر به دولت وفادار بودند تا به رهبران طایفه شان.[36] برای توانمندی اردو خدمت همگانی (اجباری) برای همه مردان از سن ۲۱ ساله، برای یکدوره سه ساله آغاز شد.[37] (تصویر ۲.۳ پیوست دیده شود).

امان الله خان با الگوهای جهان غرب و در گام نخست با نمونه ترکیه، بکمک آلمانها و اتحاد شوروی دست به ایجاد نیروی هوایی زد. قوای هوایی افغانستان در آنزمان [38] متشکل از سیزده هواپیما بوده و درسهای مربوطه ازسوی کارشناسان خارجی برای پیلوتهای افغانی داده میشد.[39] در سال ۱۹۲۳ حکومت افغانستان شماری از افسران پیشین و کارشناسان اردوی آلمان را که همزمان مشاوران بازسازی ارتش افغانستان بودند، برای تدریس در مدرسه حربیه بخدمت گرفت.[40] در سال ۱۹۲۷ امان الله خان لقب شاه (پادشاه) افغانستان را برگزید. (تصویر شماره ۲.۴ دیده شود)  همزمان او سلطنت را موروثی ساخت (برایش ولیعهد برگزید). سفر درازمدت شاه امان الله (که حدود نیم سال را دربرگرفت) به اروپا در سال ۱۹۲۸ روی ادامه و همچنان شکست و توقف پروسه اصلاحات تاثیر هنگفتی داشت.[41]

 

۲.۳ اصلاحات اجتماعی

شاه امان الله علاقمند اصلاحات اجتماعی نیز بود. چنانچه که پیشتر آمد، وی مانند مصطفی کمال میخواست سیستم معارف عصری با الگوی غربی را در افغانستان پیاده سازد. تا پیش از سال ۱۹۲۲ کار تدریس کودکان و نوجوانان در مدارس دینی بیشتر از سوی اموزگاران مذهبی پیشبرده میشد.

در زمان پادشاهی امان الله خان، مکاتب نو مدنی- عصری بکمک آلمانها، ترکها و فرانسویها گشایش یافتند، مگر به علت کمبود مواد و امکانات درسی و جا بویژه در روستاها و مناطق دور افتاده افغانستان این پروژه عملی نشد.[42] امان الله خان شیوه آموزشی مروج در ترکیه را نمونه برای کشورش میپنداشت.

یکی از اصلاحات دیگر شاه امان الله ممنوعیت برده داری و کار کودکان بود. همچنان قانون ثبت احوال نفوس و توزیع تذکره نیز نافذ گردید که باعث دگرگونی اجتماعی در کشور شد. در اینکار مشاوران نظامی ترکی که تجربه خوبی در این راستا داشتند، کمک بارزی نمودند. آنان همینگونه در طرح و توزیع «تذکره» کمک مینمودند. توزیع شناسنامه ها (تذکره) در گام نخست برای حکومت لازم بود که میخواست شمار باشندگان کشور را بداند.[43] همچنان اقلیتهای مذهبی (و دینی) افغانستان (مانند شیعیان، اسماعیلیان،هندوان، سیکها و یهودان) از آزادی بیشتر و حقوق مساوی در امور دینی شان برخوردار شده و دیگر مانند گذشته بنام «دهیمی» یاد نمیشدند.

برعلاوه شاه امان الله با امضای فرمانها از مردم افغانستان میخواست تا پوشاک غربی بپوشتند. گویا لباس فرنگی واقعیت تفاوت موقف اجتماعی شهروندان افغان را میپوشاند.[44] مگر اقدامات در راستای آزادی زنان گامی جنجال برانگیز بود. این دگرگونی نخستین بار در تاریخ افغانستان پدید آمده و افغانستان در راستای شناسایی حقوق زنان یکی از نخستین کشورهای اسلامی بود. همچنان جلوگیری از کثرت ازواج، گرانی مراسم عروسی وغیره از نکات مهم این فرمان بودند. برعلاوه زنان حق مساوی آموزش و میراث را بدست آوردند. این اصولنامه ها همچنان برضد شکنجه جسمی زنان بوده، سال ازدواج دختران را مشخص ساخته و چند همسری (کثرت ازواج) را ممنوع اعلام مینمود.[45] در برخی اصلاحات اجتماعی ملکه ثریا که دختر محمود طرزی بود، نقش داشت.[46] 

 

۲.۴ صنعتی شدن افغانستان

شاه امان الله میخواست مناسباتش را با همسایه های نزدیکش چون ایران (فارس) و اتحاد شوروی مستحکم بسازد.[47] درحدود دو سال پس از پایان جنگ دوم جهانی نفوذ آلمان یعنی جمهوری وایمار در خاور میانه دوباره به گسترش اغازید. چنانچه اینشکور فهرستی از کشورهای خارج نفوذ بریتانیای کبیر و اتحاد شوروی در دست داشت که ایران (فارس)، ترکستان شرقی (ترکستان چین) و افغانستان شامل آن بودند.[48] امیر امان الله بوسیله یاکوب شرینر[49] یک عضو پیشین هیأت نیدر مایر- فون هیتینگ و نماینده سیاسی جمهوری وایمرعلاقمندی اش را به همکاری با آنکشور ابراز نمووده بود. امان الله خان خواستار سرمایه گذاری جمهوری وایمر در افغانستان بود تا برنامه اصلاحاتش را عملی سازد. امیر افغان میخواست آلمان تخنیکران، مهندسان و آموزگاران را به افغانستان گسیل نماید.[50]

بهبود روابط آلمان- افغانستان در عرصه های بازرگانی- اقتصادی و دیپلوماتیک برای هردوکشور اولویت داشت. اینکار به دانشجویان افغان امکان آموزش در موسسات عالی تحصیلی آلمان را داده و همزمان زمینه تدریس آموزگاران آلمانی را در افغانستان ممکن میساخت.[51] پس از آمدن دکتر فریتس گروبا[52] در ماه دسامبر سال ۱۹۲۳ به کابل نفوذ آلمان در اقتصاد افغانستان بسرعت گسترش یافت. پیش از آمدن دکتر گروبا جمهوری آلمان (جمهوری وایمر)[53] بروز ۲۶ اپریل سال ۱۹۲۳یک توافقنامه با افغانستان را بوسیله  شرکت آلمانی بازرگانی شرق[54] بسته بود. عقد این تفاهمنامه میان دوکشور آغاز توافقات گوناگون دو دولت در عرصه های دیگر و شروع عملی همکاری آنها بود. (تصویر پیوست ۲.۵) دیده شود.

یکی از این توافقات تحویلی چند فروند هواپیما از سوی شرکت یونکر و دورنیر بود: البته این کار آغاز پروازهای منظم بعدی میان کابل و اروپا (ازراه تاشکند در اتحاد شوروی) بود. از سال ۱۹۲۳انجینران، کارشناسان راهسازی و پزشکان بیشتر آلمانی وارد افغانستان شدند (تصویر پیوست شماره ۲.۶ دیده شود). همچنان در سال ۱۹۲۴ یک کارخانه سمنت سازی و یک فابریکه گوگردسازی در کابل ساخته شدند.[55] بتاریخ ۲۰ اپریل ۱۹۲۳میان شرکت یونکر و دولت افغانستان توافقنامه یی بکمک وزیر امور خارجه آلمان عقد شد که برشالوده آن پروازهای داخلی افغانستان آغاز میشد[56] (که بدلیل ممنوعیت پرواز خلبانان آلمانی عملی نشده ولی پسانتر توسط طیارات روسی با عمله افغانی و شوروی اجرا شد).

پسانها شاه امان الله در جریان سفر رسمی درازمدتش به خاور میانه و اروپا اندیشه های نوی را به برنامه اصلاحاتش اضافه نموده و با کشورهای اروپا در آن راستا توافقنامه های جدیدی بست. در این سفر بیشترینه توافقات با جمهوری وایمر (المان)، ترکیه و اتحادشوروی عقد شدند.[57] یکی از مواقتنامه های بینظیر شاه امان الله در هنگام سفر اروپایی اش ساختمان راه آهن سراسری افغانستان بود. این پروژه ازسوی شرکت ساختمان راه آهن برلین[58] در افغانستان باید ساخته میشد. درست پس از امضای توافقنامه میان شرکت نامبرده و افغانستان (موافقتنامعه را از سوی افغانستان سردار شیراحمد خان وزیردولت در سال ۱۹۲۸ در برلین امضأ نموده بود) انجینیر هالندی رییس پروژه نامبرده بنام ادریانوس فان لوتسنبورگ ماس[59] وظیفه گرفت تا از نام آنشرکت از چین به کابل رفته و ریاست پروژه را بعهده گیرد (تصویر ۲.۷ پیوست دیده شود). این مهندس هالندی یکی از چهره های مهم اجرای اصلاحات امانی بوسیله اروپایی ها بوده و باوجود دشواری ها توانست به شهرها و دهات افغانستان (مسیر احتمالی خط آهن  شامل کابل، لوگر، غرنی، قندهار و هرات ) رفته و کار سروی و نقشه سازی این پروژه را بپایان ببرد (تصویر شماره ۲.۸ پیوست یعنی مسیر راه آهن دیده شود).[60]

    

۲.۵ شکست ریفورمها و زوال رژیم امانی در سال ۱۹۲۹

(اصلاحات دولت امانی باعث تحریک حلقات بنیاد گرای داخلی شده و باعث شورشها و موج نارضایتیهای اجتماعی شد که در پشت پرده این حرکات انگلیسها قرار داشتند). چنانچه نخستین موج نارضایی در استان جنوبی خوست درسال ۱۹۲۴ بوقوع پیوسته و حدود ۹ ماه دوام کرد.[61] شورشیان مخالفان علنی اصلاحات و قوانین نو امانی بودند. (این شورش که بنام جنگ جنوبی مشهور بوده و برابر بودجه یکساله کشور خرچ برداشت، در نهایت بوسیله نیروی هوایی دولت که از طیارات و عمله شوروی تشکیل شده بود، سرکوب گردید). روحانیان محافظه کار اطراف اصلاحات امانی را خطری برای جایگاه اجتماعی، حیثیت و درآمد شان میپنداشتند،. گرچه بیشترینه روحانیون شهری (در اوایل) با اصلاحات امانی همنوا بودند مگر روحانیت روستایی و شهرهای کوچک قوانین نو را ناجایز و مخالف شریعت اسلامی میدانستند.  مجلس قانونگذار بزرگ ملی یا لویه جرگه در سال ۱۹۲۳ دایر شده، تا سال ۱۹۲۴ بدرازا کشیده و در آن روحانیون و سران قبایل از اقوام گونه گون اشتراک داشتند، همانند روغن بالای آتش به نفع سران (محافظه کار) مذهبی تمام شد. زیرا امان الله خان در جریان لویه جرگه بدون مشوره از پیش با دیگران برنامه اصلاحاتش را آشکارا نمود،(با مخالفت آشکارای اشتراک کنندگان مواجه شد). روحانیها و سران عشایر روستاها میخواستند که قانونهای نو مخالف تفاسیر قرآن و شریعت سنی حنفی نباشند. همچنان آنها خواستار حفظ جایگاه قاضیان (دینی) در شیوه دادگستری مروج کشور بودند.[62] روحانیانی که خلاف برنامه اصلاحات امانی بودند، اورا بیدین میدانستند، زیرا بگفته آنها وی مناسبات دیپلماتیک را با اتحادشوروی، ترکیه و ایران که همه کشورهاییی با سیستم لاییک اداره بودند، برقرار کرده بود.[63]

برنامه های اصلاحات شاه امان الله همه (بدون درنظرداشت واقعیتهای عینی جامعه افغانی) بر دانش و اصول تیوریکی استوار بود که او و هوادارانش از کتابها و برنامه های اصلاحی کشورهای دیگر یاد گرفته بودند.[64] همانگونه که پیشتر یاد شد، روحانیان شهرهای بزرگ (بصورت عموم) از امان الله و اصلاحاتش پشتیبانی کرده و در فتواهایشان شورشیان و روحانیهای مخالف دگرگونیهای شاه را خاین میپنداشتند.[65]

در سال ۱۹۲۴ شورشی در جنوب کشور زیر رهبری عبدالکریم (وی گویا پسر خوانده امیر محمد یعقوب بوده) آغاز شد. در این شورش وی پشتیبانی قبایل غلزایی مستقر در نواحی مرزی افغانستان با هند برتانوی را باخود داشت. همچنان وی از حمایت برخی رهبران مذهبی آنجاها که مخالف پیشبرد اصلاحات بودند، نیز برخوردار بود.[66]

همزمان در خوست نیز گروههایی تحت فرماندهی ملاعبدالله (مشهور به ملای لنگ که از حمایت یک ملای دیگر بنام عبدالرشید برخوردار بود) برضد اصلاحات به شورش دست یازیدند. او از پشتیبانی عشایر منگل و جدران برخوردار بود. شورش و جنگ خوست (حنوبی) به قیمت جان ۱۴ هزار تن تمام شده[67] (و خسارات هنگفت مادی و مالی را باخود داشت). شورشیان اسیر شده زیر رهبری ملا عبدالله و عبدالکریم در کابل بگونهٔ بسیار تحقیر آمیز در ملاعام اعدام شدند. عبدالکریم توانست دوباره به هند برتانوی فرار کند. شورش و جنگ ۱۹۲۴ محک تجربه اصلاحات بوده و جنبه های منفی این برنامه های شاه امان الله  و بویژه ناتوانی ارتش کشور را هویدا ساختند. امان الله برای جبران این کاستیها با رهبران مذهبی محافظه کار به تفاهم نشسته و برخی برنامه های اجتماعی اصلاحاتش را متوقف ساخت.[68]

مرحله دوم اصلاحات در افغانستان که امان الله خان آنرا انجام میداد متأثر از سفر اروپایی شاه از دسامبر ۱۹۲۷ تا جولای ۱۹۲۸ بود[69] (تصویر ۲.۹ دیده شود). در این سفر با امان الله خان ملکه ثریا و گروه بزرگی از وزرا (و اعضای رهبری دولت و دربار) همراه بودند. آین هیأت به کشورهای هند برتانوی، مصر، ترکیه، اتحاد شوروی، ایران، آلمان، فرانسه و بریتانیا (تصاویر ۳.۰ تا ۳.۳ پیوست دیده شوند) سفر نمود. مردم و زمامداران هند از شاه امان الله همانند قهرمانی پذیرآیی کردند. در اروپا (بیشتر با آلمان و اتحادشوروی) وزیران امان الله خان قرادادهایی را در راسستای گسترش و دوام اصلاحات امضأ نمودند.[70]

در پروسه اصلاحات امانی آلمان همچنان بزرگترین و فعالترین کشور بود. آلمانیها با گسیل آموزگاران به افغانها در کار اصلاحات آموزش و پرورش کمک نمودند. در سال ۱۹۲۴ نخستین مدرسه آلمانی بنام امانی گشایش یافت که مدیر و معلمانش آلمانیها بودند. در عرصه بهداشت و صحت عامه بیشتر ترکها و آلمانیها مشغول بوده مگر بیشترینه کمک جمهوری وایمار در بخش صنایع صورت میگرفت. بویژه پس از سفر اروپایی شاه امان الله موسساتی همچون تیلیفونکن، زیمنس و لوفت هانزا در افغانستان فعال شدند. تا سال ۱۹۲۹ آلمانیها بزرگترین کمک کنندگان خارجی در افغانستان بودند.[71] برعلاوه افغانستان بزرگترین شریک بازرگانی آسیایی آلمان بود.

مگر (خرچ) سفر اروپایی امان الله خان برای شهروندان افغانستان خیلی گران بوده[72] و در مرحله دوم اصلاحات شورشهایی بروز ۲ اکتوبر ۱۹۲۸ در شهر کابل مظاهره بزرگی راه اندازی شد که حکومت سرکوبش کرد. بدنبال این نمایشات اعتراضی تظاهراتی در ولایات کشور نیز رخ دادند.[73] (تصویر ۳.۴ و ۳.۵ پیوست).     

با گذشت هرروز شکست رژیم امانی آشکارتر میشد، چنانچه طایفه شینواری افغان (پشتون) در مشرقی در ماه نوامبر بشورش مسلحانه آغازید. شورشیها (بسیاری ساختمانهای دولتی و) همچنان دفتر قونسلی انگلیس در شهر جلال آباد را به آتش کشیدند. مگر قیام مسلحانه حبیب الله کلکانی در شمال کابل (شمالی) در ماههای نوامبر-دسامبر ۱۹۲۸ به معنی پایان کلی حاکمیت امانی بود. همچنان سربازان اردوی امانی (که بیشترینه دهقانان بیزمین و کم زمین بودند) نیز به صف مخالفان دولت امانی پیوستند.[74] (تصویر ۳.۶ پیوست).

بتاریخ ۱۴ جنوری سال ۱۹۲۹ حبیب الله کلکانی در راس قیام کنندگان بالای کابل حمله موفقانه یی را انجام داد که باعث فرار شاه امان الله شد. او تخت شاهی را به برادر بزرگش عنایت الله خان واگذاشت ولی وی (همراه با گروه بزرگ درباریان دیگر) به امیر نو حبیب الله کلکانی بیعت کرده (و پس از سه روز فرار کرد).

با بقدرت رسیدن امیر حبیب الله کلکانی (ملقب به خادم دین رسول الله) همه اصلاحات امالنی متوقف شدند.

 

******

 

 

هیأت عقد معاهده «استقلال» افغانستان در هند برتانوی در راس محمود طرزی.

 


تصویر ۲.۲  The Kyogle Examiner, 20 March 1928

  

تصویر ۲.۳ عکسی از ارتش عصری شده افغانستان در آغاز سالهای ۲۰ سده بیستم.

کاخ دارالامان که در آغاز سالهای بیستم قرن گذشته توسط مهندسان آلمانی ساخته شده بود. تصویر ۲.۴

 

پیوست ۲.۵. فوتوی قطاری که بکمک آلمان در کابل با خط آهنی  بدرازای ۷ کیلومتر ساخته شده و میان دارالامان و مرکز کابل در رفت و آمد بود.

 

 

تصویر ۲.۶ کاخ تاج بیگ که همچنان بکمک مهندسان آلمانی ساخته شده بود.

نمایه ۲.۷ خط آهن سروی شده توسط مهندس هالندی فان لوتسنبورگ ماس در سالهای ۱۹۲۸-۱۹۲۹

تصویر ۲.۸ ساختمان سفارت آلمان در کابل واقع در باغ بابر. عکس از مهندس هالندی ادریانوس فان لوتسنبورگ ماس. 

 

امان الله شاه و هیأت همراهش با مصطفی کمال اتاترک. سال ۱۹۲۸

پیوست ۲.۹ عکس امان الله شاه با محمد رضا خان شاه فارس در سال ۱۹۲۸.

 

The Sun (Sydney, NSW: 1910-1954) Thursday 29 March 1928 p.1 Article Illustratedپیوست ۳.۰

 

Daily Telegraph (Launceston, Tas.: 1883-1928) Monday 19 March 1928 p.4 Articleپیوست ۳.۱

 

 پیوست ۳.۲ سال ۱۹۲۸د امان الله خان در فرانسه 

3 King Amanullah in London in 1928پیوست ۳.۳ امان الله خان در جریان سفر رسمی در لندن سال ۱۹۲۸

 

3.4 Weekly Times (Melbourne, Vic.: 1869-1954) Saturday 27 April 1929 p.8 پیوست ۳.۴

The Queenslander (Brisbane, Qld.: 1866-1939) Thursday 24 January 1929. p.45پیوست ۳.۵

پیوست ۳.۶  The West Australian (Perth, WA: 1879-1954) Tuesday 19 February 1929 p.13

 


 

[1] - Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History p.290-

[2] - Ibid p.291

[3] - Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History p.290

[4] - Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p.46

[5] - Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History p.291-

[6] - Ibid p.109

[7] - Runion The History of Afghanistan p.88

[8] - Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p.36-

[9] - Ibid p.35

[10] - Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p.38

[11] - Ibid p.39

[12] - Ibid p.40

[13]- Ibid p.46

[14] - Hosking Russia and the Russians p.391

[15] - Poullada Refrm and rebellion in Afghanistan p.47

[16] - Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p.46

[17] - Strausz-Hupe The Anglo-Afghan War of 1919 p.91

[18]- Ibid p.92

[19] - Hyman Nationalism in Afghanistan p.304

[20] - Dupree Afghanistan, 1880 -1973 p.443-

[21] - Zürcher, Erik-Jan. Een Geschiedenis van het Moderne Turkije p.208-209

[22]- Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p.67

[23]  - Saikal Modern Afghanistan, A History of Struggle and Survival p.61

[24]- Ibid p.73

[25] - Rasanayagam Afghanistan a Modern History p.21

[26] - Ibid p.20

[27] - Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p.93

[28]- Saikal Modern Afghanistan, A History of Struggle and Survival p.74

[29] - بقول محمد صدیق فرهنگ «برعلاوه قانون اساسی، در این دوره حدود پنجاه قانون نامه دیگر بنام نظامنامه وضع و نافذ گردید که -موضوعات متنوع را با درجه اهمیت مختلف از تشکیلات دولتی و(خدمت) نظام اجباری گرفته تا امور مربوط به خانه های ییلاقی پغمان را دربرمیگرفت. مهمترین قوانین مذکور عبارت بودند «نظامنامه تذکره نفوس و حصول پاسپورت» مورخ جوزای۱۰۲، «نظامنامه فروش املاک سرکاری» ۱۷ ثور ۱۳۰۲، نظامنامه محصول مواشی»۱۷ میزان۱۳۰۲، «نظامنامه جزای عمومی» اول میزان ۱۳۰۳، «نظامنامه تقسیمات ملکیه افغانستان»، «نظامنامه مطبوعات» ۱۰ جدی ۱۳۰۳، «نظامنامه داکخانه» مورخ ۱۳۰۰، «نظامنامه اجراات تصفیه محاسبه چاپ دارالتفسیر قم، سال ۱۳۸۰ خورشیدی زندگانی عمومی وارد کرد یا یکی از از شقوق مهم کار و فعالیت دولت را تنظیم نمود.» میر محمد صدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، چاپ جدید، جلد اول قسمت دوم، ص. ۵۴۴-۵۴۵.   

[30] - Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p.75

[31] - Ibid p.74

[32]- Ewans Afghanistan: A Short History of Its People and Politics, A New History p.87

[33]- Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p.112-113

[34] - Ibid p.115

[35] - Ibid p.116

[36] - Saikal Modern Afghanistan, A History of Struggle and Survival p.78

[37] - Tomsen The Wars of Afghanistan, Public Affairs p.71

[38] - . نخستین هواپیماهای ارتش افغانستان موسوم به یونکِر با عملهء آلمانی از جرمنی (بشکل پرزه وبگون بسته بندیها و با کشتی ) از راه بحر هند وارد افغانستان شدند، مگر از آنجایی که آلمان بحیث بازندهء جنگ جهانی اول حق اشتراک در عملیات نظامی ازجمله پرواز را  در کشورهای دیگر برمبنای معاهدهء ورسای (ورسال) ازدست داده بود و افغانستان هم پیلوت خود را نداشت این هواپیماها بدون استفاده در کابل زمینگیر شدند.

پس از این عمل تجارتی- نظامی نامؤفق دولت امانی متوجه اتحاد شوروی شده و از آنجا ده فروند هواپیما را خریداری کرد، که توسط عملهء شوروی نخست به دهدای مزار شریف (بنا به اسناد تاریخی میدان هوایی دهدادی بلخ نخستین فرودگاه افغانستن میباشد) و سپس به کابل با بالهای خویش آمدند. و این تنها نبود، از سال ۱۹۲۴ به بعد میان کابل و تاشکند خط منظم پرواز بین المللی فعال گردیده و اتحاد شوروی از همان زمان به آموزش نظامیان هوایی افغانستان آغاز کرد (چنانچه نخستین گروه پیلوتان نظامی آینده افغانستان در سال ۱۹۲۳ به اتحادشوروی رفتند که سر گروه آنها عطاالحق خان نواسه میر مسجدی خان و وزیر خارجه افغانستان در زمان امیر حبیب الله کلکانی بود).  برای معلومات بیشتر مقاله و ترجمه (خلیل وداد) بنام چند نکته درباره مقالهء «خریداری نخستین هواپیماها برای نیروی هوایی افغانستان....» درسایت بی بی فارسی دیده شود:

http://archive.mashal.org/content.php?c=maqalaat&id=01107

http://archive.mashal.org/content.php?c=helmi&id=01220

 

[39]- Nicosia Drang Nach Osten' Continued? p.248

[40] - Rasanayagam Afghanistan a Modern History p.20

[41]- Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p. 128

[42] - Ibid p.88

[43]- Ahmad The Survival of Afghanistan, 1747-1979 p.183

[44] - Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p.81

بیهودگی این بدعت بی پایه را مهندس هالندی ادریانوس فان لوتسنبورگ ماس که در سالهای ۱۹۲۸-۲۹ بحیث آمر پروژه خط آهن سراسری به افغانستان آمده، با شخص امان الله خان ملاقات کرده و از ولایات گونه گون بازدید کرده بود، چنین مینویسد: «مگر او اینبار اشتباهات دیگری را نیز مرتکب شد، مثلاً به مردم کابل و حومه دستور داد که آنها فقط در لباس اروپایی میتوانند به ساختمانهای دولتی، بعضی پارکها و خیابانها منجمله به جادهء اصلی مشرف بکاخ جدید سلطنتی در دارالامان وارد شوند و مردان دارای پوشاک افغانی در آنجا هاممنوع الورود اند که در نتیجه به شمار مخالفانش افزود. برای اقشار پایین جامعه پوشاک اروپایی کماکان مخالفت برانگیزخواهد بود، زیرا آنها هنوز آمادهء آن نیستند که میز و چوکی (صندلی) خریدارای کنند و چهارزانو نشستن با شلوار (پتلون) تنگ اروپایی دشوار است». دیده شود سایت آریایی ترجمه خلیل وداد (نخستین پروژه خط آهن افغانستان و جنگ داخلی سال ۱۹۲۹):

http://www.ariaye.com/dari5/tarikh/wadad.html

 

[45] - Ahmad The Survival of Afghanistan, 1747-1979 p.184

[46]  - Saikal Modern Afghanistan, A History of Struggle and Survival p.75

[47] - Nicosia Drang Nach Osten' Continued? p.239

[48] - Ibid p.237

[49] - Jakob Schreiner

[50]- Ibid p.240

[51]- Hyman Nationalism in Afghanistan p.305& Nicosia Drang Nach Osten' Continued? p.242

[52]- Dr. Fritz Grobba

[53]- - در پایان جنگ یکم جهانی در سال ۱۹۱۸ زمانیکه دولت (قیصری) آلمان سقوط کرد، پس از یک دوره کوتاه انقلابی جمهوری وایمر (۱۹۱۸-۱۹۳۳) بقدرت رسید. مگر جمهوری وایمر با انبوه چالشها مواجه شده و همانند یک آزمایش دموکراتیک در سال ۱۹۳۳ زمانیکه آدولف هیتلر در سال ۱۹۳۳ بحیث صدراعظم و دیکتاتور قدرت را در آلمان بدست گرفت، ازهم پاشید. البته این نام از شهر وایمر که درآنجا در سال ۱۹۱۹ جمهوری نامبرده نخستین قانون اساسی اش را تصویب کرد گرفته شده است. البه نام اصلی این حکومت دولت آلمان بوده ولی بنام جمهوری آلمان بیشتر شهره شد. نام جمهوری وایمر از سال ۱۹۲۹ بیشتر بگونه منفی ازسوی مخالفان جمهوری (ازجمله محافظه کاران و نازیستها) و همچنان کمونیستها استفاده میشد (مترجم).

[54] - Nicosia Drang Nach Osten' Continued? p. 246. “Der Deutsch-Orientalische Handelsgesellschaft.”

[55] - Ibid p.247

[56] - Nicosia Drang Nach Osten' Continued? p.253

[57] - Rasanayagam Afghanistan a Modern History p.21

[58]-  The Berlin Railway Construction Company.

[59]-  Adrianus van Lutsenburg Maas

[60] - Wedad, Afghanistan, Through the Camera Lens of a Dutch Engineer in 1928-1929 p.7-9

[61]- Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History p.298

[62] - Ibid p.299

[63] - Overby Amanullah: The Hard Case of Reform in Afghanistan p.13

[64] - Gregorian The Emergence of Modern Afghanistan: Politics of Reform and Modernization, 1880-1946 p.256

[65] - Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History p.300

[66] - Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History p.300

[67] - Saikal Modern Afghanistan, A History of Struggle and Survival p.81

[68] - Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History p.300

[69] - Shahrani King Amanullah of Afghanistan Failed Nation-building Project and its Aftermath p.671

[70] Overby Amanullah: The Hard Case of Reform in Afghanistan p.17-

[71]- Hughes The German to Afghanistan, 1915-1916. p.473

[72]- برای مخارج سفر اروپایی امان الله شاه دستور داده شده بود تا والیها و نایب الحکومه ها مالیه دوساله را پیشکی از مردم تهیدست استانها همچون پول نقد بگیرند که این کار باعث بیچارگی بیشتر مردم، گسترش فساد و رشوه شده و در نهایت به قیامهای مسلحانه انجامید (مترجم خلیل وداد)

[73] - Saikal Modern Afghanistan, A History of Struggle and Survival p.87

[74]- Dupree Afghanistan, 1880 -1973 p.452

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´

 

Koning Amanullah, Modernisatie, Hervormingen en Nationalisme, begin twintigste eeuw in Afghanistan

 

مونوگراف

مولف: خالد وداد

سال ۲۰۱۷ شهر لایدن هالند

برگردان به فارسی- دری، پیوست نویسی، توضیحات و افزونها: خلیل وداد

 

فهرست مندرجات

 

 

آ. دیباچه مترجم ..............................................................................صفحات.........

ب. پیشگفتارمولف... ........................................................................ صفحات.........

پ. مرام پژوهش.................................................................................صفحات.........

ت. جستاری پیرامون منابع و کتب استفاده شده............................................صفحات.........

ث. درباره شیوه خوانش نبشته................................................................ صفحات.......

بخش یکم

 جایگاه افغانستان در پایان سده نزدهم و آغاز قرن بیستم.......................صفحات..........

۱.۱ امیر عبدالرحمان خان (ضیاالملت والدین)...................................... صفحات.........

۲.۱ امیر حبیب الله خان (سراج الملت والدین) ......................................صفحات.........

بخش دوم

امیر امان االله خان و عصر اصلاحات ............................................. صفحات.........

۱.۲ رژیم امان الله خان ۱۹۲۹-۱۹۱۹ ...........................................صفحات.........

۲.۲ اصلاحات تقنینی- حقوقی ......................................................صفحات.........

۳.۲ ریفرمهای اجتماعی ............................................................صفحات.........

شکست اصلاحات و واژگونی رژیم امانی در سال ۱۹۲۹ ..................صفحات.........

 

بخش سوم. تاثیر عوامل درونی و بیرونی دگرگونیها

 

۱.۳ محمود طرزی و سراج الاخبار ..........................................صفحات........

۲.۳ هیأت نیدر مایر – فون هیتینگ ..........................................صفحات.........

۴. نتیجه گیری ....................................................................صفحات.........

۵. کتابنامه ........................................................................ صفحات.........

عکسهای مربوط به بخش یکم ............................................................صفحات.........

عکسهای مربوط به بخش دوم ............................................................صفحات.........

عکسهای مربوط به بخش سوم ......................................................... صفحات.........

 

آ. دیباچه مترجم

خواننده فرهیخته دربرابر شما جستاری علمی- تاریخی از فرزندم خالد وداد قرار دارد که همچون تیزس علمی اش برای بخش خاورمیانه شناسی دانشگاه لایدن در سال گذشته ترتیب کرده و از آن موفقانه دفاع نموده است.

چنانکه از نام مونوگراف پیداست در این پژوهش آغاز قرن بیستم افغانستان و تأثیر جریانهای تجددگرایی و تأثیر خارجیها و اندیشه های فکری آنزمان چون پان اسلامیزم، پان ترکیزم و ملی گرایی، روحیه استقلال طلبی و مدرنیزه شدن (مانند جوانان افغان که از جوانان ترک الگو گرفته بودند و جریان مشزوطیت وغیره) به بررسی گرفته شده اند.

در این جستار به نقش هیاتهای خارجی (مانند هیأت نیدر مایر - فون هیتینگ) در جریان جنگ اول جهانی در سال ۱۹۱۵ که پسانها به آن نمایندگان ترکیه عثمانی (انورپاشا و رضا بیگ) و آزادیخواهان هندی (مانند مولوی برکت الله و راجه مهندرا پراتاب) نیز پیوستند و تأثیر آنها بالای هیأت حاکمه و شخص امیر حبیب الله سراج (۱۹۰-۹۱۹) و سپس فرزندش امان الله خان و همچنان نفوذ و اثرگذاری شخصیتهای برگشته به کشور چون محمود طرزی بدقت پرداخته شده است.

این مونوگراف برای علاقمندان تاریخ معاصر افغانستان بویژه روابط بین المللی آن پیشکش و توصیه میگردد.

همچنان یاددهانی میکنم که افزونهای مترجم در میان قوسها وهم در زیرنوشتها آمده اند.

خلیل وداد

نوامبر شهر لاهه (دنهاگ) هالند

ب. پیشگفتارمؤلف

در آغاز سده بیستم افغانستان همانند بخشی از خاور میانه و آسیای میانه بدلیل همجواری و زیر تاثیر بودن سیاسی نیروهای استعماری مانند بریتانیای کبیر و روسیه تزاری شاهد درگونیهای بسیاری بود. درجریان جنگ اول جهانی (۱۹۱۸-۱۹۱۴) افغانستان جایگاه «توپي» در مسابقهء دو اردوگاه متقابل جنگنده یعنی نیروهای متحد (متفق) شامل بریتانیا، فرانسه، صربستان و امپراتوری روسیه که بعدها ایتالیا، یونان، پرتگال، رومانیا و ایالات متحده هم به آنها پیوستند و قدرتهای مرکزی (محوری)  یعنی آلمان و اتریش- مجارستان (که بعدها ترکیه عثمانی و بلغاریا هم به آنها پیوستند)، را داشت.

در جنگ جهانی یکم امیر افغانستان حبیب الله خان (سراج الملت والدین) موقف بیطرفی را بخود گرفت. همین موقف بیطرفی کشور باعث آن شد تا نیروهای مرکزی (محوری) هیأتی را آماده گسیل به منطقه نمایند. هیات آماده شده مأموریت داشت تا امیر حبیب الله را معتقد سازد تا از موقف بیطرفی گذشته و طرف دولت عثمانی و آلمان را در جنگ جهانی اول بگزیند. قیصر آلمان ویلهلم ۱ در سال ۱۹۱۳به افسرانش نیدرمایر و فون هیتینگ[1] فرمان داد تا یک مأموریت کاری به افغانستان را سازماندهی نمایند. به اینگونه قیصر آلمان میخواست نفوذ جیوپولیتیک اش را در خاورمیانه بگستراند که افغانستان در راستای این برنامه نقش کلیدی را بازی میکرد.

سیاست افغانستان در این زمان هنوز زیر تأثیر بریتانیا بود، مگر مرام آلمانیها این بود که از راه افغانستان نقش نیروهای مرکزی (محوری) را در آسیای میانه بزرگ ساخته وهمزمان قیامهایی را در میان قبایل افغان در درون هند برتانوی برپا نمایند. این مأموریت بالاخره به یک هیات بزرگ تبدیل شد که دربرگیرنده نمایندگانی از ترکیه عثمانی، آلمان و هند بود. این امر به مأموریت نیدرمایر و فون هیتینگ انجامیده و خلاف اراده انگلیسها عملی گردید، چون هیات پس از یک سفر دراز بالاخره در ماه اگست ۱۹۱۵ به کابل رسید. 

در جریان این ماموریت نقش برخی چهرههای شناخته شده دولت ترکیه عثمانی مربوط به جریان «جوانان ترک» مهمتر شد: آنان باید بهروسیله ممکن امیر حبیب الله را معتقد میساختند، تا بحیث شاه سنی- مسلمان جهاد مقدس را در هند برتانوی برضد انگلیسها آغاز کند. اشخاصی که با سیاست نزدیکی امیر حبیب الله با انگلیس مخالف بودند، نزدیکان شخص شاه شامل فرزندانش عنایت الله و امان الله، مشاور ارشدش محمود بیگ طرزی و برادرش شهزاده نصرالله خان بودند. تاثیر هیات نیدرمایر و فون هیتینگ بالای سازمان جوانان افغان و بویژه رهبرانش محمود طرزی و امان الله خیلی بزرگ بود. این کار باعث شگاف میان گروه مخالفان شاه دربار که همزمان هوادار نیروهای مرکزی (محوری) در جریان جنگ جهانی بودند، شد. انشعاب و جبهه گیری درونی دربار درنهایت به مرگ امیر حبیب الله انجامید. رویارویی در سیاست افغانستان به کشتن امیر حبیب الله (در فبروری) ۱۹۱۹هنگام استراحت نوبتی اش انجامید. پس از قتل امیر حبیب الله (همه درباریان موجود در مراسم تدفین شاه به اتفاق نظر سردار نصرالله خان نایب السلطنه برادر امیر مقتول را در محل قتلگاه یعنی کله گوش به امارت افغانستان برگزیدند، مگر شهزاده امان الله فزرند جاه طلب و جوان وی که در آنزمان در کابل بود، با پشتیبانی لشکریان و کابلیان و حمایت مستقیم مادرش سراج الخواتین که ملکه اصلی و دشمن سرسخت شاه مرحوم بود، (در یک رویارویی کوتاه مدت) زمام سلطنت کشور را بنام امیر امان الله خان بدست گرفت.    

باید گفت که تا آنزمان معاهده گندمک سنگ بنای سیاست خارجی افغانستان را ساخته و در هر امر و مشی یی منجمله اصلاحات پشتیبانی و تایید انگلیسها لازم بود. مطابق این معاهده و توافقات دیگر بریتانیا از افغانستان میخواست تا کمک هیچ کشور خارجی بدون هند برتانوی را نباید بپذیرد.

پس ازبقدرت رسیدن امیر امان الله بیدرنگ جنگ سوم افغان و انگلیس آغاز شده و این امر باعث استقلال سیاسی افغانستان گردید. در میان سالهای ۱۹۱۹-۱۹۲۹ افغانستان با الگوی ایران و ترکیه زیر رهبری امیر امان الله خان به رفورمهای گسترده دست یازید، که مرام آن مذرنیزه شدن (سریع) کشوربود.

پ. مرام پژوهش  

در این جستار تلاش شده که تا پس منظر و عوامل (بویژه خارجی) رفورمهایی را که امیر امان الله در برهه زمانی ۱۹۱۹- ۱۹۲۹ عملی میکرد، جستجو گردند. در این مونوگراف پدیدههای پیشتر از اصلاحات واقع شده با بازیگران عمده و مختلف در مشی دولت امانی بررسی شده و از منابع گونه گون از جمله بفارسی و انگلیسی وغیره بهره گیری شده است. پرسش اصلی این پژوهش اینست: «سنگ بنای اصلاحات امیر امان الله در میان سالهای ۱۹۱۹-۱۹۲۸ چیست؟»

در جریان پاسخ به پرسش نامبرده ناگذیر باید به مسایل (فرعی) دیگر نیز پاسخ داده شود:

تا کدام حدی سیاست جد امان الله امیر عبدالرحمان خان و پدرش امیر حبیب الله خان در مشی اصلاحات وی موثر بودند؟ و چه تاثیری شخص محمود طرزی و هیات نیدرمایر و فون هیتینگ در تصمیمگیریهای سیاسی امیر امان الله داشتند؟

دوره زمامداری امیر امان الله خان نخستین تلاش گسترده برای دگرگونیهای اجتماعی- اقتصادی در افغانستان قرن بیستم است (که آغازگرش پدرش امیر حبیب الله سراج بود) که پس از ده سال پر از فراز و فرود درنهایت (در سال )۱۹۲۹ به ناکامی انجامید.

برای پاسخ به پرسشهای مطروحه  و ارایه متن  بهتر در این جستار بیشتر آثار کارشناسان وارد در این عرصه مانند لودویگ و. آدامک، باریفلد، وارتان گریگوریان، ستیوارت و بویژه لیون ب. پولادا مطالعه، استفاده و ارزیابی شده اند. همچنان در پهلوی این آثار مولف و مترجم از کتب و منابع افغانی که بفارسی نوشته و چاپ شده اند مانند کتابهای گرانسنگ میرغلام محمد غبار و میر محمد صدیق فرهنگ بهره برده اند. 

ج. منبع شناسی

همانگونه که در بالا تذکر رفت، یکی از پژوهشگران مطرح در عرصه روابط دیپلماتیک افغانستان در سده بیستم سالهای ۱۹۰۰-۱۹۲۳ لودویگ و. آدامک میباشد. وی در کتابش پیرامون مناسبات دیپلماتیک افغانستان با قدرتهای جهان مانند بریتانیا، دولت روسیه (از سال ۱۹۲۲ اتحاد شوروی) و ترکیه عثمانی[2] پژوهش ژرف نموده است. همچنان کتب پولادا، باریفلد، دوپری، ستیوارت و وارتان گریگوریان بگونه یی ادامه کار آدامک میباشند. ازسویی جستار توماس ل. هیوگس «هیأت آلمانی به افغانستان در سالهای ۱۹۱۹-۱۹۱۶» تکمیل کتب یادشده میباشد، چون بیشتر مرام این ماموریت آلمانی و گزینش اعضای هیات شامل نیدرمایر و فون هیتیینگ را به پژوهش گرفته است.[3]

لیون پولادا در کتابش «اصلاحات و شورش در افغانستان ۱۹۱۹-۱۹۲۹»[4] بیشتر به روابط سیاسی افغانستان در زمان حکمرانی امیر امان الله خان پرداخته است. همزمان او همه اصلاحات سالهای ۱۹۱۹-۱۹۲۹ را با موشگافی تحقیق نموده است.

همچنان وارتان گریگوریان در اثرش «محمودطرزی و سراج الاخبار: ایدیولوژی ناسیونالیزم و مدرنیزه شدن در افغانستان»[5] تلاش نموده تا ژرفای تاثیر محمود طرزی بالای امیر حبیب الله را از سال ۱۹۰۱ به بعد به تصویر بکشد. همزمان او در این نبشته اش از غنا و پهنای پان اسلامیزم و التقاط آن با ناسیونالیزم افغانی توسط محمود طرزی و نفوذ آن بالای افغانها بویژه نخبه گان آن تذکر داده است. وی در کتاب یاد شده اش از ناسیونالیزم افغانی میگوید پدیده یی که در آغاز قرن بیستم در افغانستان نفوذ کرده و در زمان جنگ اول جهانی در کشور بیشتر نامور شد.

وارتان گریگوریان در نبشته اش بنام محمود طرزی و سراج الاخبار:ایدیولوژی ناسیونالیزم و مدرنیزه شدن در افغانستان پیرامون رابطه ناسیونالیزم و مدرنسازی افغانستان آغاز سده بیستم مینویسد که این اندیشه در زمان جنگ اول جهانی در کشور کشش بیشترپیدا کرد. جستارفریدالله بیژن پان اسلامیزم در افغانستان در سالهای آغازین سده بیستم: از گفتمان تا مشی دولتی، ۱۹۰۶-۱۹۲۲، در واقعیت افرونی است به مقاله گریگوریان در راستای تاثیر پان اسلامیزم بالای محمود طرزی که در زمان تبعید و مهاجرتش زیر نفوذ آن قرار گرفته بود. چنانچه این اثرگذاری را پسانها در مقالات طرزی در سراج الاخبار نیز میتوان دید.

در کتب و آثار یاد شده سیمای افغانستان قرن بیستم بخوبی به تصویر کشیده شده است. بویژه موضوعاتی چون تاثیر بیگانگان بالای سیاستمداران افغان وغیره بگونه شایسته پیگیری شده اند. همچنان بازیگران و عاملان نفوذ خارجی در سیاست خارجی افغانستان در زمان جنگ اول جهانی بگونه مفصل در آفریدههای آدامک، پولادا و ستیوارت توضیح داده شده اند. نقش بازیگرانی مانند محمود طرزی و جریان جوانان افغان در نبشته های وارتان گریگوریان و فریدالله بیژن بازتاب فراخ یافته اند، چونکه در جستاریهای نویسندگان یادشده مسایل ناسیونالیزم و پان اسلامیزم تحقیق شده اند. داده های کتب و مقالات یادشده بیشتر روی رویدادهای جداگانه و افراد مستقل مؤثر در تاریخ آغازین سده بیستم افغانستان و همچنان روی روابط تنگاتنگ بازیگران و عوامل دگرگون کنندهء سیاست خارجی و مدرنیزاسیون در زمان جنگ جهانی اول مانند هیأت نیدرمایر- فون هیتنگ و محمود طرزی که پسانها در مشی اصلاحات امیر امان الله در میان سالهای ۱۹۱۹-۱۹۲۹ خیلی مؤثر بودند، نوشته شده اند.[6] این پایان نامه بیشتر روی روابط متقابل فاکتورها و پهنای عوامل خارجی در سیاست افغانستان آغاز قرن بیستم متمرکز شده است.

چ. ساختار پایان نامه

نقش هند برتانوی و دیگر بازیگران خارجی در پیروزی و بویژه ناکامی ریفرمهای امان الله در هر بخش رساله بررسی شده و همچنان تلاش شده تا بازیگران و عاملان این اصلاحات شناسایی شوند. اصلاحات و مدرنیزه سازی افغانستان مسأله ایست که حدود یک سده این کشور با آن تاکنون همچنان مخالفت میکند. این ناسازگاری بازدارنده ناشی از جامعه محافظه کار افغانی است که در آن دین، سنن و رواجها و بویژه محیط اجتماعی- اقتصادی نقش جدی بازی میکنند.

بخش نخست پایان نامه حاضر به ایجاد افغانستان متمرکز زیر رهبری امیر عبدالرحمان خان و فرزندش امیر حبیب الله پرداخته است. همچنان دراین فصل روابط سیاسی افغانستان با هند برتانوی و دولت روسیه تزاری بررسی شده اند.[7] برعلاوه نقطه عطف این بخش کتاب معاهده گندمک است[8] که پس از جنگ دوم افغان- انگلیس امضا شد.[9] در زمان سلطنت امیر حبیب الله سراج بویژه در زمان جنگ جهانی اول مسأله روابط خارجی افغانستان به موضوع داغی در مناسبات دیپلماتیک افغانستان با هند برتانوی تبدیل شد. معاهده پیشتر عقد شده گندمک همچون دیواری مانع سیاست خارجی مستقل و حتی سیاست داخلی آزاد افغانستان بوده و این مسأله با آمدن هیأت نیدر مایر و فون هیتینگ بازهم داغتر شد.[10]

چهره برجسته بخش دوم کتاب امیر امان الله و رویداد مهم آن جنگ سوم افغان و انگلیس در سال ۱۹۱۹ است که به استقلال سیاسی افغانستان انجامید.[11] همینگونه در اینبخش اصلاحات مهم اجرا شده  که باعث تغییر در جامعه افغانی و همچنان باعث چرخشهای ریشه یی در عرصه سیاست داخلی و روابط خارجی افغانستان شدند، ارزیابی گردیده اند. در اینفصل تاثیر کمک ترکها و آلمانیها در پروسه اصلاحات امیر امان الله خان در سالهای ۱۹۱۹-۱۹۲۹ وارسی شده اند. همچنان در این باب به نقش رهبری کننده محمود طرزی بالای امیر امان الله و بخصوص به ادامه بیهوده آن پس از سفر طولانی اروپایی اش که در امر زوال دولت امانی نقش ژرف داشت، پرتو افگنده شده است.[12]

دربخش پایانی کتاب کار روشنگرانه محمود طرزی از راه سراج الاخبار ارزیابی شده است. با آمدن دوباره محمود طرزی به میهن در زمان امارت حبیب الله خان (سراج) برخی اصلاحات با توافق بریتانیاییها رویدست گرفته شدند که در آنها طرزی نقش برجسته یی داشت. در این بخش به تأثیر مستقیم اندیشه های پان اسلامیزم و ناسیونالیزم هنگام هجرتش در دولت عثمانی نیز پرداخته شده است.[13] این فاکتورهای بیرونی با محمودطرزی به افغانستان وارد شدند، که در زمان جنگ جهانی اول و بویژه هنگام سفر هیأت نیدرمایر- فون هیتنگ در کشور شهره و پخش شدند. این هیأت آلمانی- ترکی زمان جنگ یکم جهانی تأثیر بسزایی بالای اندیشه های ضدانگلیسی جوانان افغان و نخبه گان سیاسی کشور در  زیر رهبری محمودطرزی داشت.  

******

بخش یکم

جایگاه افغانستان در پایان سده نزدهم و آغاز قرن بیستم

۱.۱ امیر عبدالرحمان خان ضیأ الملت والدین ( ۱۸۸۰-۱۹۰۱)

کشوریکه اکنون بنام افغانستان شناخته میشود، از گذشته ها گذرگاهی برای شاهان،سلطانها، امپراتوران و لشکرهای گونه گون اشغالگر بوده است. همچنان به سرزمین افغانستان معاصر در دورههای مختلف گذشته همواره بازرگانان، گروههای کوچ نشین، مبلغان مذاهب گونه گون و (دانشمندان) سفر میکردند. چنانچه اسکندر کبیر در سالهای ۳۳۰-۳۲۹ پیش از میلاد مسیح با لشکر بزرگی این منطقه را اشغال نموده و (از آنجا به آسیای میانه و سپس هند رفت). در سال ۶۲۳ میلادی لشکر عرب این سرزمین را اشغال نموده و کشور را اسلامی ساختند. سپس در نیمه نخست قرن ۱۳ میلادی این کشور که در آنزمان بنام خراسان یاد میشد از سوی مغلان زیر رهبری چنگیز خان اشغال شد. و در نیمهء دوم سده چهاردهم تیمور لنگ این سرزمین را تسخیر کرد. 

در سده های میانه راه ابریشم یکی از مهمترین گذرگاههای بازرگانی بود که افغانستان کنونی نقطه مرکزی این راه مهم تجارتی بود. به برکت سلطنتها، تمدنها و از جمله همین راه بازرگانی ابریشم، افغانستان امروز دارای زبان و لهجه های گوناگون و فرهنگ آمیختهء گروههای قومی مختلف است. بیجا نیست که این کشور لقب «گره گاه تمدنها» را کسب کرده است.[14]   

کشوری بنام افغانستان محصولیست معاصر که در پایان سده نزدهم (فوتوی ۱.۱ پیوست دیده شود) بمیان آمده است. نام «افغانستان» در اثر (تفاهم) و فشار دو قدرت استعماری گذشتهء بریتانیای کبیر در جنوب و روسیه تزاری در شمال بمیان آمده است. پس از دو جنگ خونین در سالهای ۱۸۳۸-۱۸۴۲ و ۱۸۷۸ تا ۱۸۸۰ امیر آنزمان افغانستان یعقوب خان معاهده گندمک را امضأ کرد. با این عهدنامه نقش انگلیس در سیاست افغانستان بویژه در مناسبات خارجی آن مستحکم و نهایی شد. پسانها در زمان پادشاهی امیر عبدالرحمان خان (۱۸۸۰-۱۹۰۱) تمام مواد معاهده گندمک باقوت باقی ماندند. در سال ۱۸۹۳ مرزهای میان افغانستان- هند برتانوی معین شدند. این مرزها که از ژرفای سرزمینهای قبایل پشتون میگذرد، نام مامور انگلیسی سازندهء آن سر مورتیمر دیورند یعنی خط دیورند را بخود گرفتند.

در پایان سده نزدهم سرزمینی که اکنون افغانستان نام دارد زیر رهبری امیر عبدالرحمان خان قرار گرفت. در اینزمان کشور دچار خانه جنگی ها بوده و همه جا در آتش جنگهای جدایی طلبانه (فیوالی) میسوخت.[15] و این در حالی بود که رقابت دوهمسایه توانمند افغانستان نوپا بریتانیا و روسیه تزاری در منطقه بشدت جریان داشت.

چنانچه پس از جنگ دوم افغان و انگلیس (۱۸۷۸-۱۸۸۰) بتدریج مرزهای افغانستان با تایید قدرتهای کهن استعماری یعنی روسیه و بریتانیا معین شدند (تصویر شماره ۱.۲ پیوست دیده شود).[16] امیر عبدالرحمان خان پس از حذف رقبای فیوالی خویش قدرتش را در کابل و پیرامون آن گسترش داد. این کار آغاز اداره متمرکز سیاسی افغانستان معاصر بود.[17] تا آنزمان مناطقی چون هزاره جات، نورستان و ترکستان (شمال افغانستان کنونی) عملاْ مستقل بودند. امیر عبدالرحمان خان با تمرکز قدرتش بیشترینه خاکهای افغانستان را زیر اداره اش قرار داده و لقب امیر (دارالسلطنته کابل) را گرفت.[18] وی پس از یک دوره جنگهای خشن و سرکوبگرانه در مرکز کشور و بویژه بعد از تسخیر خونین کافرستان (نورستان کنونی) شاه یگانه و بلا منازع افغانستان شد.[19]

در درازنای سالها هند برتانوی در قبال کابل سیاست گزینه یی اش را پیش برده (حمایت نوبتی از شاه شجاع و یا دوست محمد و غیره) و بویژه پس از جنگ دوم افغان و انگلیس از سرداران گونه گون رقیب مانند یعقوب خان فرزند پادشاه گذشته امیر شیرعلیخان و (سپس عبدالرحمان خان) حمایت میکرد. چنانچه پسانها امیر عبدالرحمان خان پشتیبانی قاطع (مادی و معنوی) بریتانیا را بدست آورده و با سیاست متمرکز داخلی اش افغانستان را (با توافق انگلیسها در عرصه بین المللی) بیشتر تجرید نمود. برشالوده این سیاست امیر افغانستان بویژه باید از نزدیکی با دو دولت همسایهء فارس و روسیه میپرهیزید. مگر امیر با این مشی اش بدون حرکات تحریک آمیز ضد بریتانیایی از نفوذ انگلیسها در امور داخلی کشور نیز جلوگیری نموده و خواستار ادامه اتحاد با آنها بود.[20] سیاست تجرید افغانستان از دنیای پیرامون خارجی برشالودهء عهدنامهء مورخ ۳۱ جولای ۱۸۸۰ فرستاده هند برتانوی سر لیپل گریفین و امیر افغان در کابل استوار بود.[21]  مطابق این توافقنامه امیر افغان حمایت مالی بریتانیا از افغانستان را میپذیرفت. همچنان افغانستان به کشوری حایل  و نیمه مستعمره تبدیل شد. (تصویر شماره ۱.۳ دیده شود).[22]

با پیروزی امیر عبدالرحمان خان بالای مناطق جدایی طلب مانند هزاره جات و کافرستان (که پسانها ازسوی امیر نامبرده اسم نورستان را بخود گرفت) پروسه تشکل دولتی مطلقه، متمرکز و (تاحدی) سیکولار آغاز شد.[23] مگر امیر نامبرده باوجود نزدیکی با انگلیسها هراس بزرگی از آنها داشت، همزمان از نیروی استعماری دیگر یعنی روسیه نیز میترسید.[24] برپایه همین نگرانی از ساحه حاکمیتش بود که وی زیر نام «جهاد» جنگهای خونینی را علیه مردم کافرستان و همچنان شیعه های هزاره جات[25] در سالهای ۱۸۹-۱۸۹۳ (برای گسترش، تثبیت  و استحکام دولتش) انجام داد. عبدالرحمان خان دولتی متحد در افغانستان میخواست و ارزشی به قومیت و مذهب اتباعش قایل نبود.[26]

در سال ۱۸۹۳ سر مورتیمر دیورند[27] خطوط مرزی میان افغانستان و هند برتانوی را مشخص ساخت. با تعیین مرزها و برسمیت شناختن خطوط بین المللی با هند برتانوی روابط امیر عبدالرحمان و انگلیسها بیشتر از پیش گرمتر شد. با تعیین مرزهای جدید نفوذ بریتانیا بیشتر شد، مگر همزمان این مرزبندی به نفع امیر عبدالرحمان خان برای پیشبرد مستقلانه سیاست داخلی اش نیز بود.  برعلاوه امیر عبدالرحمان خان حمایت مالی سالانه بریتانیا از کشور اش را پذیرفت.[28]  (تصویر شماره ۱.۴)

امیر عبدالرحمان سپس دست به اصلاحات محدودی زد: او مهندسان و کارشناسان اروپایی را استخدام کرد تا در کارخانه های کوچک ومحدود کشور تکنالوژی نو و صنایع جدید را معرفی و استفاده نمایند۰ ( تصویر ۱.۵).[29]

ازسویی رودخانه آمو (جیحون و یا اکسوس) باتوافق روسها مرز میان افغانستان و دولت روسیه شناخته شده و اینگونه این مملکت عملا بکشوری ضعیف، پوشالی و بیطرف (غیرفعال) بین دو دولت بزرگ امپریالیستی روسیه تزاری و برتانیه شد.[30] 

امیر عبدالرحمان خان نسبت به روسها بدبین بود و این احساس وی مربوط به دوران تبعیدش در آسیای میانه بود که زیر نفوذ روسیه تزاری قرار داشت.[31] عبدالرحمان خان همچنان آرزو داشت تا به اتحاد اسلامی با دولت فارس دست یازد، تا باهم نیرومندانه دربرابر روسیه و بریتانیا بایستند. مگر مادامیکه روسیه تزاری و بریتانیای کبیر قصد تصرف سرزمینهایش را نداشتند، او تلاش میکرد تا حس دشمنی دو دولت را بر نیانگیخته و دربرابر حضور نیرومند دو دولت امپریالیستی در منطقه نیکبین باشد.[32]

امیر عبدالرحمان خان بتاریخ ۱ اکتوبر سال ۱۹۰۱ بدلیل بیماری (نقرس) وفات کرده و در کابل دفن شد (تصویر ۱.۶ الف و ۱.۶ ب. ) پیوست دیده شود. البته مشی تمرکز دولتی و اصلاحات آغاز شدهء وی پسانها توسط اخلافش ادامه یافت.[33]

*******

پایان بخش یکم برگردان

تصویر ۱.۱

تصویر ۱.۱ افغانستان و فارس و بلوچستان سال ۱۸۸۶

Afbeelding 1.1 Afghanistan en Perzië 19e eeuw.

Victorian Print Bartholomew Map, 1886, Persia/Afghanistan/Baluchistan

 

 

 

 

تصویر

۱.2

Afbeelding 1.2 Tweede Anglo-Afghaanse Oorlog 1878-1880. The Illustrated London News, 8 october 1881, No. 2212, Vol. IXXIX

۲.۱

نقاشی از جنگ دوم افغان و انگلیس سالهای ۱۸۷۸-۱۸۸۰

اقتباس از جریده مصور لندن نیوز مورخ ۸ دسامبر ۱۸۸۱ شماره ۲۲۱۲

 

 

تصویر ۱.۳

افغانستان پس از جنگ دوم افغان و انگلیس بعد از عقد معاهده گندمک

Afbeelding 1.3 Kaart van Afghanistan na de Tweede Anglo-Afghaanse Oorlog, na het tekenen van het Verdrag van Gandamak

 

W5

تصویر ۱.۴

برگرفته از عکس مورای ج. در لندن . از سری زندگی امیر عبدالرحمان امیر افغانستان سال ۱۹۰۰

Afbeelding 1.4 Murray, J. London. The Life of Abdur Rahman, Amir of Afghanistan 1900

 

تصویر ۱.۵

امیر عبدالرحمان خان ۱۸۸۰-۱۹۰۱

Afbeelding 1.5 Amir Abdur Rahman Khan 1880-1901. The Sphere, Oktober 1901, No 90, Vol. VII


Afbeelding 1.6 De dood van Amir Abdur Rahman Khan, The Illustrated London News, 12 oktober 1901

تصاویر ۱.۶ الف

تصاویر امیر شیرعلی خان و امیر عبدالرحمان خان

 

 

تصویر ۱.۶ ب

گور امیر عبدالرحمان خان در کاخ بوستان سرای کابل در پارک زرنگار کابل

در این محل اداره حفظ آبذات تاریخی وزارت اطلاعات و فرهنگ قرار دارد.(عکس از خلیل وداد)

 


 

[1]- Von Hentig and  Niedermayer

 

[2]- Adamec Afghanistan:1900-1923, A Diplomatic History

[3] - Adamec Afghanistan:1900-1923, A Diplomatic History

[4] - Poullada 'Reform and Rebellion in Afghanistan, 1919-1929'

[5] - Gregorian Mahmud Tarzi and Saraj-ol-Akhbar: Ideology of Nationalism and Modernization in Afghanistan

 

[6]- Dupree, Afghanistan, 1880 -1973 p.441

[7] - Saikal. Modern Afghanistan, A History of Struggle and Survival p. 6-7

[8] --معاهده گندمک میان امیر محمد یعقوب خان شاه آنزمان (فرزند امیر شیر علیخان و نواسه امیر دوست محمد خان) و سر لوییس کیوناری، نماینده سیاسی انگلستان به  تاریخ ۲۶ می سال ۱۸۷۹ در ناحیه گندمک امضا شد. مطابق این عهد نامه  امیر محمد یعقوب خان از استقلال سیاسی افغانستان دست شسته و علاقه های کرم تا ابتدای جاجی، درهٔ خیبر تا کناره شرقی هفت چاه، لندی کوتل، سیبی و پشین را تا کوه کوژک را یکجا به هند برتانوی تسلیم داد.

[9] - Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History p. 231

[10] - Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p. 66-67-

[11]- Poullada Reform and rebellion in Afghanistan p. 66-67-

[12] - Bezhan Pan-Islamism in Afghanistan in the Early Twentieth Century p.193-195

[13] - Adamec Afghanistan:1900-1923, A Diplomatic History p.80-81 en p.90-91

[14] - Vogelsang, Willem. Afghanistan p. 7-8-

[15]- Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History p.268

 

[16] - Dupree Afghanistan, 1880 -1973 p.404-

[17]- Amir Abdurrahman Khan, Taj-ul Tawarikh, autobiografie p. 243- 245 en 263.                  

[18] - Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History p.266-267

[19] - Adamec Afghanistan:1900-1923, A Diplomatic History p.20-

[20] - Kakar A Political and Diplomatic History of Afghanistan 1863-1901 p.167

[21] - Ibid p.27

[22] - Thinker E. Through The Heart of Afghanistan p.53

[23] - Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History  p.272 en 274

[24] - Ibid p.266 en p.275

[25] -در گذشته ها این مناطق بنام بربرستان نیز یاد میشده اند. (برای اطلاعات بیشتر در مورد هزاره ات از جمله کتاب عین الوقایع تاریخ افغانستان در سالهای ۱۲۰۷-۱۳۲۴ق. اثر محمد یوسف ریاضی هروی ص-ص.. ۲۰۸-۲۲۵- چاپ سال ۱۳۶۹ دانشگاه تهران مطلعه شود (مترجم) -

[26] - Adamec Afghanistan:1900-1923, A Diplomatic History p.16-17-

[27] - Sir Mortimer Durand -

[28] - Dupree Afghanistan, 1880 -1973 p.428-

[29] - Adamec Afghanistan:1900-1923, A Diplomatic History p. 17-

[30]- Ibid p.25

[31]- Adam Ibid p.25ec Afghanistan:1900-1923, A Diplomatic History p.26

[32] - Dupree Afghanistan, 1880 -1973 p.428

[33] - Barfield, Thomas. Afghanistan: A Cultural and Political History p.289

 

 

 


 
بالا

صفحة دری * بازگشت