نظری به کتاب اخلاق تطبيقی ـ بيداری دگر دوستی
اخلاق تطبيقی ( بيداری دگر دوستی ) نام کتابی است که با پيشگفتار مؤلف در سه فصل و ( 301 ) صفحه ، از سوی دستگاه انتشارات و مطبعهً ميوند ، در سال 1382 خورشيدی ، با تيراژ يکهزار جلد ، برای نخستين بار ، در شهر کابل چاپ شده است. مؤلف کتاب پوهنمل بصير کامجو وارث شايسته مبارزات ضد استبداد استعماری مردم آزادی دوست ميهن عزيز ما ميباشد.
فهرست مأخذ و منابع و فهرست آسامی افراد با رعايت معيارها و موازين اصول تحقيق تنظيم شده است. هرگاه فهرست جای ها ( اماکن ) نيز به ترتيب الفبايی تنظيم و تکميل ميگرديد برای پژوهشگران تسهيلات بيشتری فراهم می شده است.
در طبع و ديزاين پشتی ، حروف چينی ، کاغذ و ديگر ويژگی های شکلی با ملاحظهً آغاز بازسازی جامعه ، نبود کارشناسان طبع ، نشر ، صحافت و کارآگاهان تصحيح شيوه نوشتاری ، بالا بودن قيمت کاغذ و ديگر وسايل ضروری طبع و نشر وصحافت اتفاقا به بهترين شکل ممکن آن اهتمام صورت گرفته است و نميتوان خدمات فرهنگی ودستگاه انتشارات و مطبعه ميوند و ديگر مطابع بخش خصوصی کشور را بويژه در دوران فترت فرهنگی کشور و سيطره سياسی تنظيمها و طالبان يک لحظه هم فراموش کرد و کم بها داد. با ذکر اين واقعيتهای تاريخی ، باور قوی دارم که چاپ دوم اين کتاب در آيندهً نه چندان دور با کيفيت بهتر ، صحت و دقت بيشتر امکان طبع و نشر خواهد يافت.
درپيشگفتار کتاب اخلاق تطبيقی ( بيداری دگر دوستی ) به عوامل کندی رشد شعور ملی و اجتماعی و بيداری دگر دوستی مردم ميهن ما اشاره شده است. مؤلف کتاب از جمله نفوذ استعمار ، تسلط خشن استبداد استعماری و نظامات بسيار فرتوت اجتماعی ـ اقتصادی گرايشهای نيرومند قبيله سالاری ، خرافه های قرون وسطايی و دوران جاهليت ، تضاد های سردرگم سياسی ، مسلکی ، فکری ، قومی. انحطاط فرهنگی وواپسگرايی را بمثابه عوامل اساسی کندی رشد ، آگاهی اجتماعی و بيداری دگر دوستی در کشور ما معرفی کرده اند.
بباور استاد بصير کامجو ، آزادی ، آزادی انسان و آزادی دين از سيطره سياسی دولت ، حسن نيت ، اعتماد متقابل ، همکاری و همدردی ، ثبات انديشه ، مردمگرايی ، احترام به کرامت انسانی و مقام والای انسان ، احترام به مادر، زن و استادان زندگی ، احساس مسئوليت در برابر دفاع از وطن و پاسداران ناموس و شرف مردم وطن و سازندگان و صاحبان اصلی ميهن و دهها ارزش عالی اخلاقی و ملی ديگر ميتواند پايه های مستحکم اخلاقی ، توسعه سياسی و مشارکت نيروهای دارای باورها و عقايد اجتماعی و سياسی نا همگون کشور در يک جبهه ملی متحد سازندگی باشد.
باساس پژوهش ارزيابی و شناخت استاد بصير کامجو در وضع کنونی :
ـ پديده های برتری جويی تباری
ـ دين ستيزی
ـ تضاد های فرعی ، قبيله يی ، قومی ، محلی ، سياسی و مذهبی
همه و همه مسايل و موانع عمده گسترش مکارم اخلاقی ، سجايای انسانی ، بيداری دگر دوستی و جوشش آگاهانه مردم ميهن واحد ما گرديده است.
مؤلف کتاب اخلاق تطبيقی ... ، آزادی انديشه ، تنوع فکری و مشارکت فعال توده ها در پروسه توليد و تحولات اقتصادی و اجتماعی و اداره اقتصاد ملی و سياست جامعه را ، يگانه وسيله مؤثر پايه گذاری نظام اخلاقی افغانستان نوين ارزيابی ميکند و باين باور است که فقط با پايه گذاری چنين اخلاق اجتماعی می توان بر اخلاق خود پرستانهً ضد انسانی قرون وسطايی غلبه کرد. همچنين استاد کامجو باين پندار روشن آزمون شدهً تاريخی ميباشد که :
رشد صنايع ماشينی ، ايجاد راهها و شاهراهها و موسسات بزرگ توليدی سرنوشت افراد وابسته به اين يا آن قوم ، قبيله ، گروه سياسی ، چپی ، راستی ، تنظيمی ، روستايی ، افراد دارای مقامات و مشاغل گونه گون و حتی طبقات و اقشار اجتماعی مخالف و مختلف را به نظام اخلاقی ، انسانی همگانی ملی و اجتماعی ( ملت و دولت ) واحد گره می زند.
استاد بصير کامجو با شناخت اين نياز های مبرم زمان کنونی جامعهً پرتب و تاب ما کتاب خود را تاليف کرده است. با اطمينان محکم می توان گفت که اين کتاب در بيداری دگر دوستی نسل های امروز و فردای کشور نقش فعال پرورشی ، معرفتی و اخلاقی بجا می گذارد و خواننده را به ارزشهای والای مهرورزيدن بانسان ، انسانيت ، بمادر ، زن ، به آزادی ، بصلح جهان ، مردمگرايی ، تساوی حقوق و دوستی ملل و مردمان و تقويت اخلاق شريفانه همزيستی آگاهانه الهام می بخشد. و کينهً مقدس مردم را عليه قهر ، غضب ، شکنجه ، عذاب ، انتقام ، خصومت و جنگهای غير عادلانهً گروهی تنظيمی ، قومی بويژه و مقدم بر همه عليه کارنامه های سياه طالبان ظلمت و تروريزم بين المللی و تمامی بنيادگرايان وواپسگرايان منطقه شعله ور ميکند. و به تسريع پروسهً اتحاد ووحدت نيروهای ملی ، دموکراتيک و ترقيخواه جامعه ، پيشرفت اجتماعی مساعدت لازم ميرساند.
مسالهً اخلاق در انديشه های زردشت ، فلاسفهً بزرگ يونانی ، پيامبران ، اصول اساسی اخلاق ، فساد اخلاق ، زوال شخصيت ، شرايط پيدايی اصول اخلاقی ، اخلاق از ديدگاه فلاسفهً دوران سرمايه سالاری بويژه مارکس و انگلس .
اخلاق بمثابهً وجدان اجتماعی ، وجدان پاک بمثابه دستگاه پرورش اخلاق انسانی ، خرد و غريزهً( ميل طبيعی ) ، طغيان غريزه شهوت در ضعف نفس ، اراده و زوال شخصيت تيمورشاه درانی از دردناکترين و جالب ترين مطالبی است که در فصل اول کتاب اخلاق تطبيقی بازتاب يافته است.
درفصل دوم اين کتاب دربارهً اخلاق و کرامت انسانی ، فضيلت ( عزت نفس ) ، ارزشهای فضيلت عملی ( کرداری ) از جمله بزرگواری ، گذشت ، صداقت و راستی ، دوستی و محبت ، اعتماد بخود و ديگران ، کردار نيک پژوهشهای گسترده صورت گرفته است.
همچنان از خصلت های رزيلانه ايکه به فضيلت اخلاقی و عزت نفس ايشان لطمه می زند نکوهش شده است. فهرست ناقص اين خصلتهای رزيلانه عبارت است از : دروغ و کجروی ، دو رنگی و دو رويی ، مردم فريبی ، نيرنگ بازی ، زشتی و پستی ، خود محوری و خود خواهی ، خود پسندی ، سود جويی ، زراندوزی ، مردم آزاری ، ستمگری وغيره و غيره.
استاد کامجو در پايان اين فصل کتاب ، بر پايهً همين ارزش های اخلاقی در بارهً شخصيت نادرشاه و دودمان او و امير حبيب الله کلکانی اين دو شاه افغانستان ( 1930 ـ 1933 ) ارزيابی مقايسه يی جالب و خواندنی دارد.
بازشناختی کجروشيهای اخلاقی ، نقاب اخلاقی ، بيماری های جسمی و روانی ، انحرافات روانی حفيظ الله امين ، استاد سياف ، پروفيسور ربانی ، گلبدين حکمتيار و ملاعمر و ديگران در فصل سوم کتاب اخلاق تطبيقی .... ارزش يابی شده است.
اما در زمينهً کجرويئهای مولوی يونس خالص ، مولوی محمد نبی محمدی و حضرت صبغت الله مجددی و پير سيداحمد گيلانی شايد بعلت کند روی ، ميانه روی و نقش غير فعال تنظيمهای آنان در جنگهاو کشتار وويرانی ها و يا بعلت سهم آنان از کمکهای باد آورده و غنايم هيچگونه ارزيابی و گفتگو صورت نگرفته است. بهر حال مطالعهً اين بخش کتاب اخلاق تطبيقی ميتواند برای رهبران سياسی و دولتی امروز و فردای افغانستان درس عبرت سودمندی باشد.
نتيجه : اين کتاب با نشر يک سرودهً « جزيرهً خون » عاصی شهيد ، صدای وجدان بيدار ، اين فرزند بيمرگ ديار نازنين ما پايان يافته است.
استاد بصير کامجو از پژوهش و ارزيابی کجروشيهای اخلاقی بخشی از شاهان ، اميران و رهبران دولتی و تنظيمی باين واقعيتهای تلخ و غم انگيز تاريخ افغانستان و نتيجه گيری دست يافته است که : تعدادی از شاهان و اميران عزت نفس مردم را با شمشير شهوت گردن ميزده اند و تعداد ديگر آنان به سلاح تکفير عقيده ستيزی بخشی هم با تيغ سيطره جويی ملی و قبيله يی.
اما بايد اکنون منتظر اجرای قانون اساسی جديد ، اين « شهکار ! » قرن بيست و يکم کشور خود بود که به دهقانان فقير ، خانه بردوشان اجباری ، کوچيان سرگردان ، مريدان مخلص پيشوايان طريقه ها و رعايای ظلم ديدهً شاهان و اميران چه ارمغانی می آورد.
اما تجربهً تاريخ زندگی و زمان يکبار ديگر بما آموخته است که نه شاه مخلوع نيمه جان ، نه قهرمانان و سپهسالاران ، پيشوايان طريقه ها ، اميران انتصابی لويه جرگه و غاصبان حق حاکميت ملی ، و نه رهبران دو پهلو و ابر قدرتهای طالب پرور جهان ، هيچيکی حق حاکميت ملی را بمردم ازادهً ما نخواهند بخشيد. فقط مليونها زن و مرد پير و جوان سرزمين سوختهً ما اند که می توانند و بايد در انتخابات آيندهً اشتراک فعال و آگاهانه نمايند و با انتخاب شايسته ترين ، ملی ترين و دموکراتيک ترين ، آگاهترين و غير وابسته ترين رئيس جمهور و انتخاب ميهنپرست ترين ، روشن بين ترين و کار آگاه ترين و کيلان ولسی جرگه حق حاکميت ملی را از طريق شورای ملی بمردم افغانستان انتقال دهند. و باين وسيله قانونی ، مسالمت آميز ، دموکراتيک و عادلانه بر مقدرات تاريخی خود حاکم شوند.
باميد غلبهً انديشه های دموکراسی و بيداری دگر دوستی در افغانستان مستقل ، دموکراتيک ، نوين و غير منسلک و صلحدوست !
اکادميسين دستيگر پنجشيری
ايالت واشنگتن
اول جوزا 1383 خورشيدی