آشیل بخارایی
کتابی ؛
همسنگ آثار رهبران کبیر تحولات تاریخ
این بندهء ناتوان که بر حسب تصادف و روی رفع یک نیاز روحی ؛ حدوداً از یکسال بدینسو ؛ با ثروت بزرگ وطن مان عالم افتخار برخورده و آشنایی به هم رسانیده ام ؛ با هر مشکلی بود ؛ ایشان را متقاعد کرده و اثر شکوهمند آدمیت ساز « ...گوهر اصیل آدمی ـ 101زینه برای تقرب به جهانشناسیی ساینتفیک » را با همکاری ی سایت های وزین آریایی و نوید روز روی انترنیت آوردم .
من ؛ این اثر 3 جلدی را که اصلاً از وصف آن قاصر میباشم ؛ شهکار نامیدم و کاندیدای جایزهء نوبل کردم . چرا که اتفاقاً چند کتاب برندهء جایزهء نوبل را خوانده و فرصت مقایسهء این اثر با آنها را یافته بودم .
با اینکه از جامعهء کنونی مسخ و مفلوک ساخته شدهء افغانی ؛ انتظار زیاد داشتن ؛ چندان خردمندانه نیست ولی با اینهم حتی با تعجب می بینم که طرح و نظر و اقدام و جسارتم خیلی ها اقبال پذیرش یافته است ؛ معهذا برای قضاوت کامل هنوز به خیلی وقت نیاز داریم .
آری ! من محصولی از کار روشنگرانه و خلاقیت عظیم افتخارهمه را کاندیدای جایزهء نوبل کردم که خود آنرا (( فصل صفر جهانشناسی ی ساینتفیک )) می خواند و می داند . بدینگونه من هنوز دور یک (( صفر)) است که پرسه میزنم ؛ پس فراتر از صفر مثلاً تا 100 چه خبر هاست ؟؟
آیا کسی هست بداند من چه میگویم ؟
افغانستان که ماشاءالله بیشتر از 110 حزب سیاسی ی راجستر شده دارد ، بیشتر از 50 شخصیت آتش نفس رسماً و علناً و با شجاعت و شهامت داوطلب مقام ریاست جمهوری دارد ؛ سازمان های مدنی و حقوق بشری ؛ حقوق طفل و مادر و « سیف چیلدرین » و محیط زیست و بانک ها و صنلیع و اتاق های تجارت و مؤسسات عام المنفعه ؛ مطابع و بنگاه های نشر و پخش چاپی و دیداری و شنیداری و انترنیتی و بنیاد های بیات و....که لا تعد و لاتفسی است ؛
به سری نام های استادان و پروفیسوران و اکادمسین ها و نویسنده گان مشهـور آفاق و ژورنالیستان پُر شان و شوک و فرهنگستانی ها و هنر آفرین هایش که نگاه میکنی ؛ امریکا و اروپا و جاپان و چین و هند ... را شرمنده میسازد .
از همه مهمتر افغانستان کشور مستقل است ، رئیس جمهور منتخب و پارلمان منتخب و قضای منتخب و بی نهایت دموکراتیک دارد . همهء اینها و سایر غنایم و ثروت های انسانی ی ملی افغانستان تمام شبانه روز و 7 روز هفته و 366 روز سال در تلاش و تپش و جستجو اند که استعداد های سرزمین افغان ها را کشف کنند ، پرورش دهند و به کار اندازند ... بدینگونه جبیرهء مافات کنند تا افغانزمین سویس آسیا و جنت روی گیتی گردد !
خوب . اینکه تمام اینهمه بلوغ و نبوغ ملی ؛ بخصوص طئ 10 سال اخیر ندیدند و نتوانستند ببینند و نخواستند ببینند که یک شهروند یا تبعه یا رعیتی هم در این آب و خاک هست که داعیه ای و جنونی و توانی و استعدادی دارد ؛ باید چگونه معنا و تفسیر شود ؟
در واقع من می بایستی این کمیت جالب و بی نظیر و بی جورهء رجاله ها در گسترهء عالم و آدم را به عوض افتخار کاندید جایزه و جایزه های نوبل می کرد م !؟
نادرات و عجایب در هر حال باید توسط عالیترین جوایز جهانی ؛ برجسته و تسجیل و تثبیت گردند !!!
طبعاً آدم که آدم باشد با مواجه شدن به واقعیتی چنین ؛ گرفتار پرسش میشود . من هم شدم و از جناب عالم افتخار پرسیدم که شما چگونه توانستید در همهء این مدت ؛ اینهمه خویشتن و کار های تان را از شخصیت ها و حلقات دلسوز و سینه کباب وطن و از اولیا و اوصیای بزرگوار و پرتوان و بخشنده و مهربان آن پنهان نگهدارید ؟
پاسخ این بود که نه تنها چیزی از کسی پنهان نیست بلکه در رابطه ؛ به حلقات و شخصیت هایی مرتباً گزارش هم داده میشده است ؛ اینکه فهم متقابل چگونه بوده است مثلا از یکی از پیام های خیلی انسانی و مهربانانه مستفاد میگردد که فشرده اش اینست :
آنچه افتخار یافته اساسی و... است ولی ...
لطفاً حدس بزنید که پس از ولی ؛ چه باید باشد ؟
خوب ؛ نتوانستید و اصلا نمی توانید حدس بزنید . سپس می آید :« دیر است »!
نفهمدید ! ولی دیر است ! یعنی کار ؛ کار است و شاید کارستان است ولی دیر است ! دیر هنگام است ، زمانش گذشته است !!!
چرا ؛ مسلماً من ـ شخصاً من ! ـ پیر شده ام ؛ به کارم نمی آید ؛ هر چه از آن حاصل شود ؛ مرا که به جاه و مقامی نمیرساند ؛ لذا همان بهتر که اصلاً نباشد!
لطفاً به یاد داشته باشید کتابی همطراز کتاب های نوابغ تاریخ و رهبران دست اول تحولات عظیم اجتماعی در (( تا بستان 1383 هجری خورشیدی/ تموز 2004 میلادی )) توسط نویسنده و محقق و متفکر خلاق ما روی عظیمترین و دست و پا گیر ترین و آفت زا ترین معضله و مشکل این سرزمین ـ و حتی دنیا ـ ؛ تکمیل میگردد و کشور و مردم در منجلاب افتادهء آن مانند آب حیات و نوشداروی نجات بخشا به آن محتاج است ؛ ولی در یک چنین فضا و ماحول و بد بختی و بدشانسی ی ملی و اصلاً ماتم ملی ناگزیر گم و گور میشود و تا ایندم شش سال کامل بلا استفاده و حتی بلا معرفی میماند . جوانب دیگر را خود حدس بزنید !
من به هر ترتیب که بود ؛ افتخار عزیز را راضی کردم که این کتاب را هم به کوری ی چشم دشمنان و دوستان عملاً همسو با دشمنان ویرایش نهایی کند تا به یمن و استعانت ذات آفریدگاری و به نام نامی ی مردم افغانستان که ـ البته عجالتاً اسیر نامردم ترین نامردمان شده اند ـ روی انترنیت بگذاریم !
آرزومندم درین روز ها که جهان مزید بر« حکومت فاسد » و« قضای فاسد »... اینک افغانستانی ها را « ملت فاسد » و « فاسد ترین ملت » هم خوانده و در همین حال آوای نحس و شوم و شنیع تجزیهء افغانستان هم ساز گردیده است ؛ این اثر لااقل نشان دهد که افغانستان فقط فساد و فتنه و بی مغزی نبوده و نیست و دلایل اینکه این زادگاه آزاده گان بشری و مفاخر سترگ بشریت را چنین به فساد و فتنه و بی فکری و بد اندیشی آغشته اند ؛ هم ابداً مردم بزرگوار و شریف و نجیب این سرزمین نیست و بر علاوه اینهمه فساد و دنائت و فتنه و خریت و بربریت اصلاً و مطلقاً به دین مقدس اسلام و دینداری ی مردمان افغانستان و سایر سنن و عنعنات این مرز و بوم رابطه ندارد !
اینکه پس از خوانش کتاب مورد نظر چنان احساساتی شوید که اولیا و اوصیا و مجاهدان بزرگ و بزرگوار راه رهایی و آزادی و آبادی ...ملک و ملت ما را نفرین کنید ؛ دردی را دوا نخواهد کرد .
مخصوصاً که چنین آوا های بوم شوم و جغـد کور هم به تازه گی گوش جانتان را آزرده باشد :
« رئيس سابق سازمان ضد اطلاعات ارتش پاکستان گفت : باراک اوباما رييس جمهوري آمريکا د ر نوامبر سال جاري ميلادي درباره صلح با طالبان مذاکره مي کند.
به گزارش از ايرنا ، ژنرال حميد گل در گفت و گو با شبکه الجزيره تصريح کرد : طالبان قانون اساسي خود را خواهد نوشت و هيچکس در اين راستا نبايستي در امور داخلي افغانستان دخالت کند زيرا افغاني ها دوست ندارند د ر امور کشورشان دخالتي صورت گيرد.
وي تاکيد کرد که افغانستان به سوي صلح و پيشرفت حرکت مي کند.
حميد گل همچنين پيش بيني کرد که دولت حامد کرزي به پايان کار خود خواهد رسيد و
آمريکايي ها 400 تا 500 تن از نزديکان حامد کرزي را به کشورهاي اروپايي انتقال
خواهند داد.
وي اد عا کرد افغانستان د ر سايه حکومت طالبان و يا هر گروهي از نيروهاي مجاهد اداره خواهد شد و هيچ کشمکشي ميان حاکمان جديد افغانستان بوجود نمي آيد.»
مادر وطن به همت و تعقل و تدبر خونسردانه ولی ژرف و شجاعانه و تاریخساز ما محتاج است !
به اینجا کلیک و کتاب را دانلود نمائید .
نشر و پخش این کتاب برای همه گان نه تنها آزاد است بلکه فرض عین دینی و ملی و بشری و « محک تجربه»ء تثبیت چونی و چیستی ... هم میباشد .
با احترام به همه
کابل ـ آشیل بخارایی