«پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود»
(فریادی از ژرفای روستاهای شمال سرزمینم)
داوری در مورد آثار زنده یاد دکتور ببرک ارغند نویسنده ای بی بدیل ادبیات معاصر وطن ما، کار دشوار و در حیطهء صلاحیت کسانی است که بصورت اختصاصی ادبیات خوانده و توانایی نقد را در همین رشته دارا اند. زیرا ارغند در کنار ده ها اثر ارزنده، کوتاهترین داستان «نقطه سر خط» شامل کمتر از ۵۰۰ واژه و اثر قدرتمند «لبخند شیطان» را در بیشتر از هزار صفحه (دو جلد) نیز آفریده است که در جمله ء آثار جاودان زبان و ادبیات کشور ما محسوب میشوند.
ارغند، آثار راستین ادبی را با پرداخت های عالی از زندگی مردم مصیبت زدۀ سرزمین ما در تمام ابعادش و در متن مناسبات اجتماعی مسلط به تصویر کشیده است و اثر «پهلوان مراد و اسپی که اصیل نبود»، یکی از آثار موفق «ریالیزم نقاد» در میان آفریده های ادبی او حساب میشود.
به برداشت من آفرینش کتاب «پهلوان مراد و ...» که بخشی از «مناسبات اجتماعی را در گوشه ای از شمال کشور» به تصویر کشیده، در زندگی ادبی ما یک «حادثه» بود که از دیدگاه زیبایی شناسی و هم تشریح زندگی مردم، نقطهء اوج هنر نویسنده گی زنده یاد دکتور ببرک ارغند بشمار میرود. زیرا در این داستان، تصویرپردازی بغایت زیبا و ظریف از فرهنگ بازی بزکشی صورت گرفته و صحنه های هیجان انگیز، همراه با صفیر قمچینها، شیهه های اسپ ها و زورآزمایی و تلاش طاقت فرسای چاپ اندازان ماهر را در یک نبرد نفس گیر با دقت موشگافانه مجسم میسازد.
وقتی زنده یاد ارغند این کتاب را برایم فرستاد، سفری در پیش داشتم که ساعت ها در هوا باید سفر می کردم. خواندن کتاب را در مسیر رفت و برگشت بپایان رساندم. در همه این مدت خود را در میدان بزکشی می یافتم و هم زمان به یاد عاشقانه ترین لحظات داستان های «لرمانتف» می افتادم، «دن آرام» شولوخوف را مقابل چشمانم میدیدم و مانند رودبار همیشه جاری، مانند غروب پائیزی، مانند یک صبح عطرآگین و مانند یک دریاچه آرام که ماهیها رقصان کنان در آن شناور اند مرا با خود می برد و غرق رویاهای ناتمام می ساخت.
در پایان کلام، ارغند مرد بزرگی بود، دوست عزیز، رفیق راه، مبارز صادق و هم رزم نترس و در یک کلام انسان کامل بود. من مدیون او هستم، زیرا باری کنار هم نشسته بودیم که لب گشود و مرا متوجه مسئولیت های که از دید او بسیار بزرگ بود ساخت؛ و امروز در آن مسیر رهنمایی شدهء او، قدم می زنم.
آرام بخواب رفیق؛یاد و خاطره هایت همیشه با من است.
دوکتور بسم الله شیوامل
***
جهت مطالعه این اثر اینجا کلیک کنید