درباره بازپخش این اثر
بازگویی و بازنویسی خاطرات یک دوره اندوهبار تاریخ کشور که به گفتهی در آن دوره "سگهارها و سنگها بسته بودند" به خامه زیبای محترم نبی عظیمی سرمشق شد، تا قلمهای زیادی از صفوف حزب بر روی کاغذ بلغزند، و براییاد آوری آن شبها و روزها و لحظات دشوار حافظهها به کار افتد، بر ذهن فشار وارد گردد تا آنرا در اختیار دیگران قرار دهند.
اکثر ما نتنها شاهد آن دوره وحشت و دهشت بودیم؛ بلکه به شکلی از اشکال درد و اندوه آن را نیز احساس کرده ایم، پدر، برادر، کاکا و ماما و یا دوست و رفیق خودرا از دست داده ایم. امید است که این نوشتهها سبب شود تا رهبران و پیشکسوتان حزب نیز مهر خاموشی را از لبها برداشته با بزرگواری از دست آموزان خویش بیاموزند و از آن زمانهها، تلخيها، قهرمانیها و شکستها، خیانتها، تسلیم شدنها و سازشهای نابکاران پرده بردارند.
بازگویی و بازنویسی آن دورانی که بارق، لایق و غوربندی و مشتی حواریون آنها در مدح و ثنای "قوماندان سپیده دم انقلاب" قزل ارسلان گونه مداحی مینمودند و صدها پرچمی در پولیگونها تیرباران میشدند و یا در شکنجهگاههای امین قهرمانانه از آرمانهای حزب و مردم دفاع مینمودند و هزاران دیگردر مخفیگاهها با گرفتن «سر دردست» به پیکار و مبارزه خود ادامه میدادند؛یک دین ورسالتی است بر دوش همۀ ما.
روح نبی عظیمی شاد باد.
***
جهت مطالعه این اثر اینجا کلیک کنید