جنگ نفت

این کتاب در جوزای سال 1370 خورشیدی برابربه جون سال 1991 میلادی نگاشته و به چاپ رسید.

در کتاب "جنگ نفت"،  اشغال کویت در آگست 1990  از سوی دولت صدام حسین و سپس جنگ ایالات متحدۀ امریکا و متحدینش علیه عراق مورد

 بحث وتحلیل قرار گرفته است.  تمام مباحث کتاب از یاد داشتهای روزانۀ نگارنده از حوادث بحران اشغال کویت و اشتعال جنگ و استفاده از منابع معتبر در مورد عوامل و پیامد های این بحران و جنگ سر چشمه می گیرد. هر چند جنگ نفت یک ونیم دهه قبل بوقوع پیوست و جورج بوش پدر رئیس جمهور وقت ایالات متحدۀ امریکا فرماندار این جنگ بود که صدام حسین را با سرنیزۀ زور و قدرت نظامی از عراق راند، اما اکنون بوش پسر با براه انداختن جنگ دیگر، صدام را به بند کشید وعراق را در اشغال نیروهای خود  درآورد. شعله های آتش این جنگ پسر، همچنان در عراق زبانه می کشد. از این رو مطالعۀ رویداد ها و حوادث جنگ 1991 که در عنوان "جنگ نفت" نگاشته و منتشر شده است، شاید برای خوانندگان مایۀ دلچسپی باشد

 

 

مشخصات کتاب:

نام کتاب: جنگ نفت

نویسنده: محمد اکرام اندیشمند

نوبت چاپ: چاپ اول

تاریخ چاپ: جوزای 1370 خورشیدی برابر با جون 1991 میلادی

تعداد: 500 جلد

کمپیوزر: میرویس خاورین

چاپ خانه: آریانا

محل چاپ: شهر پشاور پاکستان

 

 

                                فهرست مطالب

فصل اول:

آشنایی با منطقۀ جنگ نفت

اهمیت وموقعیت شرق میانه وخلیج فارس

نگاهی به اوضاع عمومی کویت قبل ازاشغال

آشنایی با اوضاع عمومی عراق

الف - وضع جغرافیایی

ب - اوضاع سیاسی

حاکمیت صدام حسین وهشت سال جنگ باایران

وضع نظامی عراق قبل ازاشغال کویت وجنگ نفت

 مطالعه وبررسی زندگی وشخصیت صدام حسین

فصل دوم:

اشغال کویت وعکس العمل جامعۀ جهانی

مقدمه چینی حمله به کویت

انگیزه ها وعوامل اشغال

بررسی اشتباهات صدام دراشغال کویت

اشغال سریع وغافلگیرانه

آغاز کشتار وغارتگری

درامۀ تشکیل دولت مؤقت آزاد

واکنش ها وعکس العمل های جهان دربرابر اشغال کویت

عکس العمل جامعۀ عرب

اجلاس سران عرب درقاهره

واکنش وموقف سازمان ملل متحد وسایر مجامع جهانی

عکس العمل وموضع گیری شوروی وکشورهای سوسیالیستی

عکس العمل وموقف امریکا وکشورهای غربی

الف – ایالات متحدۀ امریکا

ب – انگلستان

ج – فرانسه

د – سایر کشورهای غربی

  اشغال کویت و واکنش شدید ایالات متحدۀ امریکا وغرب

فصل سوم:

ادامۀ اشغال کویت واوج گیری بحران تا وقوع جنگ

صلح ناگهانی با ایران

تشکیل سپرانسانی

پیوند دادن اشغال کویت به اشغال فلسطین

تحریک دیپلوماتیک درحل صلح آمیزبحران

استقرار روزافزون نیروها وگسترش تهدید نظامی

ترکیب نیروهای مستقردردوسوی خط آتش

نوعیت وکیفیت سلاح ووسایل نظامی طرفین

آخرین تلاش های دیپلوملتیک درجلوگیری ازجن

سرمنشی ملل متحد وآرزوهای بربادرفته

همه چیزبرای جنگ آماده می شود

فصل چهارم:

جنگ نفت آغاز می شود

رویداد های جنگ ازآغاز تا پایان

عراق زیرسنگین ترین حملات هوایی وموشکی

رئیس جمهورامریکا آغازجنگ را اعلان می کند

صدام حسین ازشروع ام المعارک سخن می گوید

نتایج اولیۀ جنگ درارزیابی وادعای طرفین

عکس العمل جامعۀ جهانی ازآغازجنگ

حملات موشکی عراق به اسرائیل

استراتیژی نظامی عراق دربرابر حملات هوایی وموشکی متحدین

استراتیژی نظامی امریکا ومتحدینش دربرابرعراق

تلاش های دیپلوماتیک جهت برقراری آتش بس

جنگ زمینی آغاز می شود

شکست غیرمنتظرۀ عراق درجنگ زمینی

رئیس جمهورامریکا توقف جنگ را اعلان می کند

ملاقات قوماندان نظامی امریکا وعراق درصفوان

بررسی اشتباهات نظامی صدام حسین وعوامل شکست عراق

فصل پنجم:

نتایج وپیامد های جنگ نفت

جنگ نفت رسماً پایان می یابد

تلفات نظامی متحدین درجنگ نفت

نتایج واثرات جنگ نفت برعراق

تأثیر جنگ نفت براوضاع اقتصادی عراق

اثرات جنگ نفت براوضاع نظامی عراق

عکس العمل متحدین وجامعۀ بین المللی دربرابر قیام مردم عراق علیه صدام

اثرات جنگ نفت برکشورکویت

اثرات جنگ نفت برمحیط زیست منطقه

عوارض اقتصادی جنگ برکشورهای جهان وتأثیر جنگ بربهای نفت

ایالات متحدۀ امریکا وجنگ ونفت

جنگ نفت وفلسطینیها

اسرائیل وجنگ نفت

جنگ نفت وشوروی

نهضت های اسلامی وجنگ نفت

                                                        

                                                                                               مقدمه          

      چرا جنگ خلیج فارس را، جنگ نفت میگوئیم؟  

وقتی جورج بوش رئیس جمهور امریکا دو ساعت بعد از شروع تهاجم هوائی و موشکی علیه عراق در شام شانزدهم جنوری 1991 میلادی طی بیانیه ای از رادیو و تلویزیون، مردم امریکا را از شروع جنگ آگاه ساخت به تشریح انگیزه و اهداف این جنگ پرداخت وگفت: « دو ساعت قبل نیروهای متحدین عملیات نظامی مشترک خود را برای بیرون راندن عراق از کویت و آزاد سازی کشور کویت آغاز کردند. این جنگ در حقیقت در دوم آگست 1990 با حملۀ عراق به کویت آغاز شد امّا رژ یم عراق  و رهبر آن فیصله های ملل متحد را نپذیرفت و حاضر به خروج از کویت نگردید. سر انجام  متحدین  به این نتیجه  رسیدند  که  تعذیرات  اقتصادی به آن حد مؤثر نیست که صدام را وادار به خروج از کویت بسازد. بنااً تصمیم گرفتند تا او را از راه نظامی به خروج از کویت وادارند...»

    همچنان رئیس جمهور آمریکا وقتی فرمان توقف جنگ را در نیمه شب بیست و هشتم فبروری 1991 صادر میکرد اظهار داشت: «.... کویت آزاد ساخته شد، بیرق کویت در اهتزاز است و بیرق امریکا بر فراز سفارت امریکا در کویت به اهتزاز درآمد. ارتش عراق شکست خورد و ما به اهداف نظامی خود رسیدیم و این یک پیروزی برای سازمان ملل، برای حکومت قانون و برای همۀ بشریت است. . .   . »

     صدام حسین رئیس جمهورعراق، جنگ متحدین به رهبری امریکا راعلیه خود، "ام المعارک" و "حرب الحروب"، "جنگ مؤمنان علیه کفار"، "جنگ عدالت علیه بی عدالتی" و "جنگ برای آزادی فلسطین" نام گذاشت. او در پیام خود چهار ساعت بعد از شروع جنگ خطاب به مردم و نیروی مسلح عراق گفت: « ... این جنگ ما در جنگ ها ( ام المعارک) است. پس از اینکه  "شیطان بزرگ" (امریکا) جنایتش را مرتکب شد، جنگ آغاز گردید. فرزندان سربلند ملت ما درین جنگ بزرگ که جنگ مؤمنان علیه کفار وجنگ عدالت علیه بی عدالتی میباشد پیروزخواهد شد؛ فلسطین آزاد خواهد شد، اشغال جولان و لبنان پایان خواهد یافت و هر انسانی در سرزمین عربی آزاد خواهد بود. . .  . »

     اما این جنگ برخلاف ادعاهای رؤسای جمهور امریکا و عراق در حقیقت نه جنگی برای آزاد سازی کویت بود و نه هم جنگ عدالت علیه بی عدالتی، نه جنگ مؤمنان علیه کفار و نه جنگی برای آزادی فلسطین. این جنگ، "جنگ نفت" بود. زیرا اگر کویت نفت نمیداشت و اگر نفت در دنیای ماشینی امروز اهمیت و ارزشی نمیداشت، صدام برای اشغال آن لشکر کشی نمیکرد. و اگر امریکا و متحدین اروپایی اش درآنجا منافع برای دریافت نفت نمیداشتند به هیچ صورت حاضر نمی شدند که حتی یک سرباز برای آزاد سازی کویت واعادۀ حاکمیت آل صباح به کویت یا عربستان سعودی بفرستند.

  آنچه که بنام همبستگی بین المللی و فیصله های پی در پی شورای امنیت ملل متحد در مقابله علیه رژیم صدام حسین از آغاز ایجاد بحران اشغال کویت به سرعت ایحاد گردید و به جبهۀ وسیع و گسترده علیه عراق و مجوز قانونی برای جنگ تبدیل شد، نه همبستگی بشر دوستانه برای دفاع از مظلوم و سرکوبی ظالم و تجاوز گر بود و نه هم تطبیق فیصله های جامعۀ جهانی برای تحقق عدالت و قانونیت. زیرا در جامعۀ معاصر انسانی و حد اقل از زمان تشکیل سازمان ملل تا اشغال کویت توسط عراق، هجوم ها و ادغام های  زیادی صورت گرفت و سازمان ملل قطع نامه های متعددی را صادر کرد.  اما برای دفع آن یورش ها واشغالگری ها و تطبیق فیصله نامه های ملل متحد نه تنها که هیج مساعی مشترک و همبستگی بین المللی بوجود نیامد و باعث اعزام قوا و وسایل جنگی نگردید بلکه برعکس، اشغالگرومتجاوز درسطح بین ا لمللی مورد دفاع و حمایت قرار گرفت.

    ایالات متحدۀ امریکا و کشورهای غربی  بنام آزاد سازی کویت، سرکوبی متجاوز و تطبیق فیصله نامه های سازمان ملل در خلیج فارس نیم میلیون نیرو را با پیشرفته ترین ابزار و وسایل جنگی در ظرف چند ماه مستقرکردند.  واندکی بعد آتش جنگ را شعله ورساختند. اما چهل و هشت سال است که از تجاوز واشغالگری اسرائیل بر فلسطین و سرزمین های اعراب حمایت می کنند.  بیداد گری اشغالگران اسرائیلی که حتی کودکان شیر خوار فلسطینی را هنگام مکیدن شیرازپستان مادرانشان به گلوله می بندند وجدان انسانی آنها را بدرد نمی آورد. آنها از لزوم تطبیق قطع نامه های سازمان ملل متحد در مورد فلسطین حتی صحبت نمی کنند، چه رسد به آنکه برای اجرای آن به اقدام نظامی یا غیر نظامی متوسل شوند.

   اگر این ادعای رئیس جمهور امریکا را بپذیریم که لشکر کشی به خلیج فارس و جنگ چهل و سه روزه که اشغالگران عراقی را از کویت بیرون راند، جنگ برای آزاد سازی کویت و پیروزی امریکا درین جنگ، پیروزی برای سازمان ملل، برای حکومت قانون و برای همۀ بشریت باشد، پس سکوت در برابر تجاوز و اشغالگری اسرائیل بر فلسطین و سرزمین های اعراب، نادیده گرفتن قطعنامه های سازمان ملل متحد و حمایت امریکا و غرب از آن تجاوز و اشغالگری در طول چهل و هشت سال، فاجعه برای حکومت قانون و جنایت برای بشریت محسوب میشود که یقیناً چنین است.

     وقتی ایالالت متحدۀ امریکا و غرب در طول چهل و هشت سال با حمایت خود از تجاوز و اشغالگری اسرائیل در بخشی از منطقۀ شرق میانه در برابر حکومت قانون وحقوق بشر مرتکب تخطی وجرم می شود، چگونه میتوان باور کرد که لشکر کشی آنها در بخشی دیگری از سرزمین شرق میانه بخاطر اعادۀ حاکمیت قانون، سرکوبی متجاوز و تطبیق فیصله نامه های ملل متحد باشد؟!

     واقعیت این است که کویت به خودی خود برای امریکا و غرب اهمیتی ندارد؛ بلکه اهمیت آن نهفته در ذخایر وثروت نفتی آن است. ریچارد نیکسن رئیس جمهور سابق امریکا چهار سال قبل از اهمیت نفت خلیج فارس برای امریکا و غرب با چنان وضاحتی سخن میگوید وبرلزوم کنترول و تسلط امریکا  بر منطقۀ مذکور چنان تأکید میکند که با مد نظر قرار دادن سخنان او وارتباط آن با جنگ امریکا در خلیج فارس این جنگ را جز "جنگ نفت" نمی توانیم چیز دیگری بنامیم. نیکسن می گوید:

     «... دسترسی به نفت خلیج فارس برای غرب جنبۀ حیاتی دارد. خلیج فارس شاهرگ  نفتی  غرب میباشد.  خلیج فارس با نفت خود مانند خون،  صنعت  نوین را حیات  می بخشد.  بدون  واردات نفتی  از خلیج فارس  اقتصاد  آزاد متحدان ما نابود خواهد شد.  تا زمانیکه اقتصاد کشور های  غربی با نفت  تغذیه میشوند منطقۀ خلیج فارس  و منا بع آن جز ومنافع حیاتی غرب باقی میماند.  امروز  ایالات  متحده  تنها کشوری  است  که میتواند  از منافع  غرب در خلیج فارس  حراست کند.  هیچ یک از کشور های  هوا دارغرب  در خلیج فارس  قدرت کافی برای انجام  این کار را ندارند. هیچ یک از متحدان مان در اروپای غربی  نیرو وتمایل  به  انجام  چنین کاری را دارا نیستند.  بنا براین  ما برای  این  مسألۀ بسیار مهم و حیاتی باید اقدامی انجام دهیم امّا تا کنون انجام  نداده ایم.»

    نفت چهل فیصد انرژی مصرفی جهان را تشکیل میدهد و تا هنوز  انرژی  دیگری  یافت نشده که جای نفت را بگیرد و در آینده  هم  چنین  چیزی  محتمل  به نظر  نمیخورد.  نیازو وابستگی  کشورهای  صنعتی و حتی ممالک درحال انکشاف  وعقب نگهداشته  شدۀ جهان سوم به نفت سیر صعودی را پیموده است و هرسالیکه  سپری  میشود میزان نیازمندی  و وابستگی  به نفت در دنیا  بالا میرود. خاصتاً نیاز امریکا و کشورهای  صنعتی غرب به نفت وارداتی بیشتر از پیش میگردد، آنطوریکه رئیس کمیته انرژی مجلس سنای امریکا در آگست 1990 گفت که روز چهارم جنوری (سالروز استقلال امریکا) به جای روز استقلال  باید روز وابستگی  به نفت وارداتی خوانده  شود و اخطار میکند که افزایش حجم نفت وارداتی ، اقتصاد امریکا را فلج ساخته  و یک تهدید واقعی برای امنیت ملی  این کشور محسوب میشود.

     امریکا در سال 1989 چهل و نُه ملیارد دالر برای نفت وارداتی اش پرداخت  و در دهۀ  1990  مبلغی را که  امریکا برای نفت وارداتی بپردازد بیشتر از این و درهر سال رو به افزایش خواهد بود.  چون طی دهۀ 1990 تولید  نفت در ایالات متحدۀ امریکا بنابر رو به اتمام بودن ذخایر نفتی آن کشور سالانه در حدود  چهار هزار بشکه در روز کاهش خواهد یافت و برعکس تقاضا برای نفت افزایش میابد. در چنین حالتی  اگر شوک نفتی ایجاد شود، اقتصاد امریکا که از سلامت کمتری برخوردار است متحمل آسیب میگردد.   چنانچه درآمد ملی امریکا  دراثر بحران قطع تولیدات نفتی کشور های عربی در آستانۀ جنگ 1973 اعراب و اسرائیل به میزان پنج فیصد کاهش پیدا کرد و شوک نفتی بین سالهای  1970 تا 1980 که در اثر پیروزی انقلاب اسلامی ایران و موفقیت اوپک در افزایش قیمت نفت بوجود آمد سبب کاهش سه در صد از درآمد ملی امریکا شد.  برعلاوه  این شوک ها در افزایش توّرم و کاهش دستمزد های واقعی در امریکا نیز موثر بوده است.

     با در نظرداشت اهمیت حیاتی نفت برای کشور های صنعتی دنیا و وابستگی امریکا و کشورهای  غربی  به نفت وارداتی، منطقۀ شرق میانه و خاصتاً حوزۀ خلیج فارس منطقۀ مهم و استراتژیکی را در جهان تشکیل میدهد. این منطقه هفتاد فیصد ذخایر نفت جهان را دارا میباشد و بخش اعظم واردات نفتی کشورهای غربی ازین ذخایر تأمین میگردد.  امریکا تسلط به این منطقه را جزو منافع حیاتی و ملی خود میداند.  برعلاوۀ نفت در شرق میانه، حفظ اسرائیل نیرومند وبرترازلحاظ نظامی نیز درین منطقه برای امریکا هدف دیگر استراتژیک میباشد.  وبنابرین لشکر کشی  و جنگ امریکا در خلیج فارس فقط برای تأمین و تحکیم سلطۀ امریکا در راستای دو هدف استرابژیک فوق الذکر قابل مطالعه و بررسی است و ادعا های آزاد سازی کویت و تطبیق فیصله نامه های ملل متحد استناد و دستاویز یست که امریکا برای پوشانیدن نیت اصلی خود دراین  جنگ به آن تظاهرمینماید و از این رو بهترین نامی را که به این جنگ می توانیم انتخاب کنیم "جنگ نفت" خواهد بود.

     همچنان با توجه و درنظر داشت نیت وهدف اصلی  صدام حسین از لشکر کشی  به کویت که منجر به جنگ میان عراق و امریکا گردید نیز این جنگ را باید " جنگ نفت" بگوئیم. زیرا تنها جاذبۀ نفت و رویای تصاحب  دالر های  هنگفت  قیمت نفت بود  که پای  صدام را به کویت کشانید تا بتواند هزینه های بزرگ اعمار و باز سازی  عراق جنگ زده،  پرداخت قرضه های ناشی  از  جنگ هشت ساله با ایران، مصارف ارتش یک ملیونی و سایر ضروریات بلند پروازانه اش را مبنی بر زعامت جهان عرب تأمین کند.

     عراق قبل از شروع جنگ با ایران در سال 1980 سی ملیارد دالر ذخیره داشت اما بعد از هشت سال که آتش این جنگ خاموش گردید، قرضداری هایش سر به یکصد ملیارد دالر کشید. هرچند که عراق بعد ازجنگ هشت ساله اش باایران ازلحاظ نظامی نیرومند ترازگذشته وصاحب یک ملیون ارتش وسلاح های کشنده تروپیشرفته ترشد اما هزینه های بازسازی عراق وتغذیۀ ارتش یک ملیونی ازلحاظ نظامی ومالی و بازپرداخت قروض، موضوع نگران کننده برای حکام عراق بود. حاکمان عراق برای رهایی ازاین نگرانی ورفع مشکل متذکره وسوسه شدند تا کویت را که یک مخزن ثروت بود ببلعند ونه تنها مشکلات مالی عراق را مرفوع سازند بلکه رویای زعامت جهان عرب را درپرتو ثروت های بی حد وحساب بادآورده ازکویت تحقق بخشند.

کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که شامل شش کشورعربستان سعودی، بحرین، امارات متحدۀ عربی، کویت، عمان وقطر می شوند بیش از670 ملیارد دالر سرمایه درخارج دارند که همۀ این سرمایه های بزرگ ناشی ازفروش نفت آنها است. درحالیکه این کشورها دارای بیست ملیون نفوس هستند وسایر کشورهای عربی که بیش از 190 ملیون جمعیت دارند نه تنها یک دالر سرمایه ای درخارج ندارند بلکه درزیر بار 208 ملیارد دالر قرض های خارجی رنج می کشند. ومسلماً زندگی فلاکتبار ومملواز فقر ومحرومیت اکثریت عظیم این 190 ملیون جمعیت بازندگی مرفه ومملوازنعمت های مادی اکثریت بیست ملیون جمعیت کشورهای نفت دار قابل مقایسه نمی باشد. وبرعلاوه، دراین شش کشورنفت خیز ثروتمند فقط شش خاندان مشخص حکومت می کند که بیشترین بخش ثروت نفتی وتمام قدرت وصلاحیت حکومتی دردست افراد منسوب به آن خاندانها قرار دارد. ازطرف دیگراین خاندانهای حاکم ثروتمند، پول های نفتی خودرا درکشورهای غربی سرمایه گزاری می کنند نه درمیان برادران فقیر ومحروم خود.

بدین ترتیب جاذبۀ نفت وثروت نفتی کویت پای صدام حسین را به کویت کشانید ولی بعداً که این اشغالگری وسلطۀ صدام برنفت کویت منجر به سوقیات نظامی امریکا ووقوع "جنگ نفت" گردید، رئیس جمهور عراق این جنگ را، "جنگ مؤمنان علیه کفار" و"جنگ برای آزادی فلسطین" نامید تا با این تظاهر وریاکاری حمایت اعراب ومسلمانان جهان را دراین جنگ نامقدس وباطل جلب نماید. اما این جنگ هیچ ارتباطی به اسلام وآزادی فلسطین نداشت. زیرا صدام دراین جنگ، اشغالگر ومتجاوز بود.  

                                   پشاور -  بهار 1370 خورشیدی ( بهار1991 میلادی)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                          فصل اول

                                آشنایی با منطقۀ جنگ نفت

اهمیت وموقعیت شرق میانه وخلیج فارس:

اروپایی ها که درپایان قرن 19 واوایل قرن بیستم به اثررشد وپیشرفت صنعت وتکنالوژی به نیروی استعماری دنیا تبدیل شدند  وبسیاری ازکشورهای آسیایی وافریقایی راتحت سلطه واشغال خود درآوردند، اصطلاح منطقۀ شرقی یا خاوری را به قسمت اعظم آن کشورها بکاربردند. آنها سپس ممالک شرقی را ازلحاظ بُعد مسافه نسبت به اروپای غربی وبا توجه به خصوصیت واهمیت استراتیژیکی آن ازلحاظ سیاسی، اقتصادی ونظامی به شرق نزدیک، شرق دور وشرق میانه نام گذاری کردند. شرق نزدیک شامل کشورهای شمال افریقا به استثنای مصر می شود. شرق دور متشکل ازکشورهای چین، جاپان، شبه جزیرۀ هند وچین وجنوب شرق آسیا است. وشرق میانه شامل کشورهای عربی غرب آسیا، ایران، مصر، قسمت آسیایی ترکیه وافغانستان میباشد. درمورد حدود شرق میانه که کدام کشورهارا دربر می گیرد بین سیاستمداران، کارشناسان امورسیاسی وعلمای جغرافیه اختلاف نظر وجوددارد. برخی ها ترکیه، افغانستان ومصر راشامل شرق میانه نمی سازند. وبرخی این سه کشورمتذکره را درمحدودۀ منطقۀ شرق میانه محسوب می کنند. اما اکثر جغرافیه دانان وسیاستمداران، منطقۀ شرق میانه را به مساحت تقریباٍ شش ملیون وپنجصد هزار کیلو مترمربع که ازشمال به شوروی، ازشرق به پاکستان، ازغرب به بحیرۀ مدیترانه وازجنوب به بحرهند محدود است، میدانند.

اصطلاح شرق میانه برای نخستین بار درسالهای قبل ازجنگ جهانی اول توسط یک مؤرخ متعلق به قوۀ بحری امریکا بنام "ماهان" که دربارۀ استراتیژی نیروی بحری انگلیس دررابطه با فعالیت روسیۀ تزاری درایران ویک پروژۀ آلمانی درخصوص احداث راه آهن بین برلین وبغداد تحقیق میکرد بکار برده شد. منظورشخص مذکور ازشرق میانه منطقه ای بود که مرکز آن درخلیج فارس واقع می شود وکشورهای عربی که درقلمروخلافت عثمانی بودند جزو آن محسوب می شدند. درهمان زمان " چیرول" خبرنگارروزنامۀ تایمز چاپ لندن اصطلاح شرق میانه را درمجموع مقالات خود به آن مناطقی اطلاق کرد که شامل سرزمین های بین النهرین، فلسطین، مصر، افغانستان وبخشی ازنیم قارۀ هند می گردید.

شرق میانه ازلحاظ موقعیت واهمیت سیاسی، اقتصادی ونظامی منطقۀ بسیار مهم وحساس درجهان محسوب می شود. این منطقه بمثابۀ پلی میان قاره های اروپا، افریقا وآسیا قرارگرفته وحیثیت دهلیزی را بین شرق وغرب دارا میباشد که کلیه رفت وآمد های باید الزاماً ازاین دهلیز صورت بگیرد.  موجودیت راه های مهم وسوق الجیشی بحری چون خلیج فارس، تنگۀ هرمز، باب المندب، بحیرۀ احمر، کانال سویز، تنگۀ بسفر وتنگۀ دردانیل درشرق میانه که هرکدام ازجهت خاصی حایزاهمیت جهانی وبین المللی هستند این منطقه را بسیار مهم وحیاتی درجهان گردانیده اند.

اهمیت بسیارعمدۀ سیاسی شرق میانه دراسلامی بودن این منطقه، درظهور وشکل گیری  سه دین بزرگ اسلام،مسیحیت ویهودیت وهمچنان درموجودیت اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی نهفته میباشد.

اهمیت اقتصادی شرق میانه ریشه درموجودیت ذخایر عظیم نفتی وتولید وصدور نفت ازاین منطقه به کشورهای صنعتی غرب دارد. قسمت اعظم نفت مورد نیاز کشورهای غربی ازچاه های نفت شرق میانه توسط شرکت های غربی استخراج شده بوسیلۀ لوله های که به سواحل بحیرۀ مدیترانه کشیده شده منتقل میگردد ویا توسط کشتی های نفت کش ازطریق خلیج فارس وتنگۀ هرمز وارد بحر هند شده واز آنجا به جهان صنعتی انتقال میابد.

شرق میانه ازلحاظ نظامی وسوق الجیشی نیزازاهمیت ویژه ای برخوردار است. کشورهای این منطقه مانند دایره ای دروسط سه قارۀ بزرگ اروپا، افریقا وآسیا قرارگرفته است. سلاح های سنگین وپیشرفته چون موشک های دورپرواز با جابجایی دراین منطقه هرسه قاره های متذکره را زیر تهدید قرار میدهند. درمیان کلیه منطقه های آبی وخشکی شرق میانه، خلیج فارس وکشور های ساحلی آن بیشتر ازهرنقطۀ دیگراین منطقۀ مهم وحساس جهان مهم تر وحساس تر محسوب می شوند. زیرا قسمت عمدۀ ذخایر نفتی شرق میانه درکشورهای اطراف خلیج فارس قرار دارد. راه بحری خلیج فارس به تنگۀ هرمز، بحیرۀ عمان وبحر هند مرتبط است که روزانه صد ها کشتی تجارتی خاصتاً کشتی های بزرگ حامل نفت با عبورازتنگی هرمز، بین بحر هند وخلیج فارس دررفت وآمد هستند. کویت وعراق که دوکشورشامل درحوزۀ خلیج فارس هستند با داشتن بیست فیصد ذخایر نفت صادراتی جهان از کشورهای مهم حوزۀ خلیج فارس محسوب می شوند. 

 

نگاهی به اوضاع عمومی کویت قبل ازاشغال:

کویت با مساحت 17817 کیلو مترمربع یکی ازکشورهای کوچک عربی واسلامی واقع درساحل جنوب غربی خلیج فارس است. این کشور ازشمال به عراق، ازجنوب به منطقۀ بیطرف وعربستان سعودی، ازسمت غرب به منطقۀ بیطرف وعراق وازشرق به خلیج فارس همسرحد میباشد.

کویت سرزمین صحرایی مملو ازریگ وفاقد ارتفاعات کوهستانی است.  به استثنای نواحی مرطوب و بارانی شرق کشور بقیه قسمت های آن هوای خشک وگرم دارد. شهرهای مشهورکویت پایتخت آن شهر کویت وشهرهای داهمان درشمال شرقی، شهربورکان درجنوب شرقی، جهره الاحمدی ، میناءالاحمدی ومینا عبدالله میباشد.

سابقۀ تاریخی کویت که آیا ازگذشته های دورتاریخی به عنوان یک کشورمستقل وجود داشته است یانه، ناروشن میباشد. کویت بعد ازظهوراسلام وفتوحات اسلامی جزوقلمرو خلافت اسلامی قرار گرفت وتا پایان قرن هفدهم میلادی که خلافت عثمانی تضعیف نشده بود اژدهای استعماراروپایی به خصوص انگلیس برای بلعیدن کشورهای اسلامی وغیراسلامی آسیا وافریقا دهن بازنکرده بود درقلمرو خلافت عثمانی باقی ماند. کویت بنا به موقعیتش درکنار خلیج فارس که برای استعمارگران اروپایی اهمیت داشت مورد توجه آنها قرارگرفت. نخست پرتگالیها درقرن هفدهم میلادی درسواحل کویت تأسیساتی رادایرنمودند. سپس انگلیسها به سواحل کویت نفوذ کردند ودراوایل قرن هژدهم میلادی شهرکویت را بنا نهادند. درهمین زمان قبیلۀ غیزه که شامل خانوادۀ الصباح بود وارد کویت شد وسلسلۀ حکومت شیخ های کویت را تحت حمایت انگلیسها بوجود آوردند. اولین بار شیخ صباح عبدالرحیم حاکم کویت گردید.   

درسال 1885 میلادی دولت عثمانی خواست تا کویت را تحت کنترول خود بیاورد اما شیخ الصباح حاکم کویت از اطاعت خلافت عثمانی سرباززد وخواستار حمایت انگلیس ها شد. بعداً در1899 میلادی پیمانی میان شیخ کویت وانگلیس ها عقد گردید که براساس آن منافع استعماری انگلیس درکویت تأمین می شد ودولت عثمانی مؤفق نگردید که کویت را مانند گذشته تحت کنترول خود بیاورد.

درسال1961 معاهدۀ سال 1899 میان انگلیس وکویت لغو شد وکویت استقلال خودرا اعلان کرد. عراق با این ادعا که کویت یکی ازولایات کشورعراق است ازشناخت استقلال کویت خودداری نمود وبه سایر کشورها توصیه کرد تا کویت را برسمیت نشناسند. درچنین حالتی شیخ عبد الله صباح حاکم کویت که کشورخودرا درمعرض حملۀ عراق دید ازانگلستان تقاضای کمک نظامی کرد وانگلیس ها درطول مرزهای کویت وعراق عساکرخودرا جابجا نمودند که این امر مانع حملۀ احتمالی عراق به کویت درآن زمان گردید. اما عراق درسال 1963 کویت را برسمیت شناخت وظاهراً تشویش ازهجوم عراق به کویت رفع گردید.

کشف واستخراج نفت درسال 1938 اهمیت کویت را برای ممالک غربی بالا برد وتعداد بیشترخارجیان اعم ازخارجیان ممالک غربی وآسیایی درکویت سرازیر گردیدند. افزایش خارجی ها درکویت به حدی بود که تا قبل ازاشغال کویت توسط دولت صدام حسین نیمی ازجمعیت دوملیونی این کشورنفت خیز وثروتمند را اتباع خارجی تشکیل می دادند. جدول زیر کمیت اتباع ممالک مختلف جهان را که درکویت سکونت داشتند نشان میدهد:

 

اسم کشورها                تعدادنفر                             اسم کشورها               تعدادنفر 

افغانستان                    4000                              مصر                      150000

فلسطین                     300000                           بلجیم                             21

هندوستان                  167000                           فنلند                              23

پاکستان                     9000                               پولند                         1000

سریلانکا                  10000                              کوریای جنوبی             684  

بنگله دیش                  70000                            مالیزیا                        298

فلیپین                       45000                             انگلستان                   4000

مراکش                    6000                              ایالات متحدۀ امریکا      2500

ترکیه                       2480                             آلمان                           290

ایران                      40000                             روسیه                         880

تونس                      2000                              اندونیزیا                       709

زیلاند جدید                 11                              تایلند                            7000 

دنمارک                      83                            ایرلند                             50

یونان                       200                           هالند                               83  

اسپانیا                     106                            سویدن                            100

آسترالیا                   90                              پرتگال                           20

لوکزمبورگ               2                              ایتالیا                             152

سویس                   51                               برازیل                           250

جاپان                  278                            فرانسه                            400

قبرس                  30                               کانادا                              500

ارجنتاین             45                                 مکسیکو                           14

چلی                    5

 

نوعیت رژیم کویت امیرنشین است که خانوادۀ صباح برآن حکومت می کند وکلیه مناصب حساس ومهم دولتی دردست افراد مربوط به خاندان مذکورمیباشد. اکنون امیر کشور کویت شیخ جابرالاحمد الصباح است. نفت به این کشور شیخ نشین ثروت هنگفتی بخشیده است. چاه های نفت آن ده درصد ذخایر نفت صادراتی جهان را درخود دارد که تا قبل ازدوم آگست 1990 روزانه یک اعشاریه پنج ملیون بشکه نفت ازاین چاه ها استخراج می شد وبه کشورهای اروپایی، جاپان وایالات متحدۀامریکا صادر میگردید. وزیر مالیۀ کویت ده روز بعد ازاشغال کویت توسط نیروهای عراقی درمصاحبه ای باخبرنگاران امریکایی میزان دارایی های خارجی این کشوررا یکصدو پنجاه ملیارد دالر اعلان کرد. این مبلغ قیمت نفت صادراتی است که دربانک های غربی وبیشتردرانگلستان گذاشته شده است. ای پول ها از سوی کمپنی های بزرگ تجارتی واقتصادی انگلیس وکشورهای غربی مورد استفاده وبهره گیری قرارمی گیرد. نشریۀ امریکایی "نیوزیورکر" دارایی نقدی امیرکویت را که متعلق به شخص امیرمیباشد ودربانک های خارجی سرمایه گزاری شده است چهارده ملیاردالر قلمداد می کند. این مبلغ جدا از 150 میلیار دالری میباشد که توسط وزیر مالیه به عنوان دارایی کشور کویت نام برده شد.

دینار کویتی که واحد پول کویت است تا قبل از جنگ نفت قیمت ترین پول جهان به حساب میرفت. تا قبل ازآگست 1991 یک دینار کویتی معادل سه دالر امریکایی بود که البته بعد ازاشغال ارزش آن تنزیل نمود.

نیروی نظامی حکومت کویت قبل ازتهاجم عراق مجموعاً به 20300 نفر می رسید که قوای زمینی آن شامل شانزده هزار سرباز وافسر، 275 عراده تانک و65 عراده توپ می شد. نیروی هوایی کویت متشکل از2300 نفر، 36 فروند هواپیمای جنگنده وبم افگن، هجده فروند چرخبال (هلیکوپتر)نظامی بود.  ونیروی بحری کویت شامل 2100 نفر، 23 فروند کشتی گزمه( گشتی) وساحلی می گردید.

 

آشنایی با اوضاع عمومی عراق:

الف -  وضع جغرافیایی: -  کشورعراق با مساحت 444448 کیلو مترمربع دارای هفده ملیون چهارصد هزار جمعیت است. تا قبل ازبحران اشغال کویت وجنگ نفت درحدود یک ملیون اتباع خارجی نیزدرعراق زندگی میکردند. عراق که درحوزۀ خلیج فارس ومنطقۀ شرق میانه موقعیت دارد ازطرف شمال با ترکیه، ازسوی شمال غرب با سوریه، ازجنوب با عربستان سعودی واز شرق با ایران هم سرحد است. مناطق شمال شرقی عراق که قسمت کوهستانی کشوررا تشکیل میدهد دارای هوای سرد وپوشیده ازبرف، منطقۀ شرقی وجنوب شرقی آن معتدل وقسمت های غرب وجنوب غرب آن که زمین صحرایی وریگستانی دارد گرم وخشک میباشد. زبان مردم عراق عربی است اما اقلیت های مسلمان کردی، ترکمن وفارسی زبان نیز درعراق وجوددارند. تعداد اندکی ازعیسویان نیزدرعراق زندگی می کنند. شهرهای مشهور عراق عبارتند از: بغداد پایتخت کشور که چهار ونیم ملیون نفر را درخود جای داده است وشهربندری بصره درجنوب، موصل، کربلا، نجف، کرکوک، کاظمین، خانقین، سامره، ناصریه، امادیه، سلیمانیه وغیره.

مهم ترین منابع معدنی عراق نفت است که ازچاه های نفت آن تا قبل از آگست 1990 ده فیصد نفت صادراتی جهان تولید وصادرمی گردید. علاوه ازنفت معدن دیگری چون زغال سنگ، آهن، سرب، مس، نقره وگوگرد درعراق وجوددارد. محصولالت زراعتی این کشورشامل گندم، برنج، خرما، پنبه، ارزن وشکر می شود.

 

ب – اوضاع تاریخی وسیاسی : - عراق که درگذشته بین النهرین گفته می شد ازلحاظ تاریخی سابقۀ طولانی دارد ومی توان آنرا ازنخستین مراکز ایجاد تمدن بشری قلمداد کرد. عراق درزمان خلفای راشدین شامل قلمرو خلافت اسلامی شد ودردوران خلافت عباسی ها پایتخت امیران عباسی گردید. دردوران خلافت عثمانیهای ترکیه هرچند که مرکز خلافت ازعراق انتقال یافت اما این کشور همچنان درقلمرو امپراطوری عثمانیها باقی ماند. بعد ازتضعیف دولت عثمانی وشکست آن درجنگ اول جهانی(1920 میلادی) عراق تحت سلطۀ انگلیسها قرارگرفت. در24 اپریل 1920 عراق و فلسطین مطابق عهدنامۀ "سان رمو" که درمورد قیمومیت کشورهای عربی انعقاد یافته بود زیر سلطۀ انگلیس ها درآمد وشخصی بنام "کاکس" ازسوی دولت انگلیس حاکم عراق تعین شد.

قیام مردم عراق ازنخستین روزهای سلطۀ انگلیس به این کشورآغازیافت اما توسط نیروهای انگلیس با حیله وخشونت سرکوب شد. انگلیس ها بعد از حاکم خود امیرفیصل فرزند شریف حسین پادشاه حجاز را به پادشاهی عراق منصوب کردند وکرسی صدارت را در23 آگست 1921 میلادی به نقیب عبدالرحمن الگیلانی که ازشخصیت های متنفذ عراقی وطرفدار انگلیس ها بود سپردند. امیرفیصل که به عنوان ملک فیصل اول با حمایت انگلیس ها به پادشاهی رسید طی عقد معاهده ای متعهد شد که امور مالی ونظامی خودرا به مستشاران انگلیسی بگذارد. برعلاوه، انگلیس ها به ایجاد دو پایگاه نظامی " حبانیه" و"شعبیه" درعراق پرداختند.

درسال 1930 نوری سعید که بیشتر ازهمه به انگلیس ها مطیع ووفادار بود به صدارت عراق رسید. او قراردادی را با انگلیس امضاء کرد که به موجب آن عراق متعهد شد تا کلیه تسهیلات لازم را درخاک خود نسبت به لشکرانگلیس فراهم سازد. به موجب این تعهد عساکر ونظامیان انگلیسی درخاک عراق مصئونیت کامل داشته ازپرداخت مالیات وحضوردرمحاکم معاف گردیدند. انگلیس ها درعوض این امتیازات تعهد کردند که مقدمات استقلال عراق را فراهم نمایند.

دراکتوبر1932 میلادی قیمومیت انگلیس ها پایان یافت وعراق به استقلال سیاسی رسید. درماه می 1333 میلادی رشید عالی گیلانی رهبرحزب"الاخاءالوطنی"(برادران میهنی) که خواهان لغو قرارداد 1930 عراق وانگلیس وازطرفداران آلمان به شمارمیرفت صدراعظم کشورگردید.

ملک فیصل درسپتمبر1933 وفات یافت وپسرش ملک غازی به تخت سلطنت نشست. او رشید عالی گیلانی را ازصدارت برکنار وبه جایش جمیل المدفعی را منصوب کرد که ازطرفداران انگلیس شناخته می شد. درسال 1935 یاسین الهاشمی  به صدارت رسید اما پس ازیکسال،  شاه تحت فشار نظامی بکر صدقی از جنرالان ارتش، حکمت سلیمان را به کرسی صدارت تعین کرد. جنرال صدقی به ریاست نیروهای مسلح عراق رسید. جنرال مذکور در11آگست 1937 هنگام عزیمت بسوی ترکیه درفرودگاه موصل توسط یک سرباز کردی به قتل رسید وبعد ازقتل او نوری سعید مجدداً صدراعظم عراق شد. ملک غازی دراپریل 1939 دریک حادثۀ ترافیکی که گفته می شد دست صدراعظم نوری سعید درآن دست داشت به قتل رسید. بعد ازمرگ او فیصل دوم که طفل خردسالی بود پادشاه عراق شد وبرادرش امیرعبدالله نایب السلطنه تعین گردید.

دردوم اپریل 1941 رشید عالی گیلانی به کمک چهار افسر عالی رتبۀ ارتش کودتای نظامی براه انداخت وزمام اموررا بدست گرفت. اما اوبه زودی توسط نیروهای نظامی انگلیس که ازطریق بصره شهر بغداد را تصرف کردند ازقدرت کنار زده شد وبه ترکیه فرارکرد. بعد ازدخالت نظامی انگلیس ها، نوری سعید دوباره به صدارت عراق رسید. اوتا سال 1944 به مقام صدارت باقی ماند ودر1949 بازکرسی صدارت را برای یکسال دیگربدست آورد. نوری سعید درسال 1954 میلادی برای آخرین باربه صدارت عراق رسید وسرانجام در1958 با کودتای جنرال عبدالکریم قاسم وجنرال عبدالسلام عارف یکجا با فیصل دوم پادشاه وامیرعبدالله نایب السلطنۀ عراق به قتل رسید. کودتاچیان رژیم عراق راجمهوری اعلان کردند وجنرال عبدالکریم قاسم به عنوان صداعظم زمام اموررا بدست گرفت.

جنرال قاسم درروزهای آغاز زمام داری خود اقدام به برچیدن پایگاه های انگلیس ازعراق کرد وازپیمان بغداد خارج گردید. این پیمان درزمان پادشاهی ملک غازی میان کشورهای ایران، ترکیه وعراق امضاء گردیده بود. قاسم با خروج ازاین پیمان روابط خودرا با کشورهای کمونیستی نزدیک ساخت. دراکتوبر1958 جنرال عارف معاون صدارت، به کمک رشید عالی گیلانی علیه جنرال قاسم دست به کودتای نا فرجام زد وروانۀ زندان گردید.

درسال 1961 میلادی جنرال عبدالکریم قاسم به اعلان استقلال کویت اعتراض کرد وکویت را بخشی از ولایت بصره خواند. او همزمان با این اعتراض وادعا نیروهای نظامی عراق را درسرحدات کویت مستقرساخت. اما به اثر حمایت انگلیس ها وبرخی کشورهای عربی چون مصرازکویت، ازحمله به کویت خودداری ورزید.

حکومت جنرال قاسم درفبروری 1963 توسط کودتای جنرال عبدالسلام عارف که به تازگی مورد عفو جنرال قاسم قرارگرفته بود سرنگون گردید. عارف ازهواداران پرحرارات جمال ناصر وافکار ناسیونالیستی او محسوب می شد. او به کمک افسران نظامی عضو حزب بعث عراق چون جنرال احمد حسن البکر کودتا را به پیروزی رسانید وجنرال قاسم را دستگیر وتیرباران کرد.

بعد ازکودتای 1963 جنرال عارف رئیس جمهور وحسن البکر صدراعظم عراق شدند اما به زودی میان آنها اختلاف وکشمکش ایجاد شد. جنرال عارف به کمک برادرش جنرال عبدالرحمن عارف به سرکوبی حزب بعث پرداخت وبا خلع سلاح نمودن گارد حزب بعث (حرث القوی) حسن البکر وسایر بعثی های مهم نظامی وملکی را ازمناصب شان برکنارکرد وبه زندان افگند. جنرال عارف بعداً دراپریل 1966 به اثر سقوط هلیکوپتر حاملش کشته شد وبرادرش جنرال عبدالرحمن عارف زمام اموررا بدست گرفت.  وی درجولای 1967 با کودتای حزب بعث به قتل رسید و حزب مذکوربرهبری حسن البکر به زمام داری کشوررسید. حسن البکر تا سال 1979 به حیث رئیس جمهور ورئیس حزب بعث باقی ماند وبعد ازآن صدام حسین که سمت معاونیت اورا درپست های ریاست جمهوری، صدارت وحزب  به عهده داشت جانشین حسن البکر شد.

 

حاکمیت صدام حسین وهشت سال جنگ با ایران:

سالهای معاونیت صدام حسین درحاکمیت وحزب بعث که از1971 تا 1979 میلادی را دربرگرفت، سالهای نفوذ وتحکیم قدرت اودردرون حزب وحاکمیت بود. درحالیکه رهبری حزب ودولت بدست حسن البکر قرارداشت اما تأثیر وقدرت او دردولت وحزب بعث باازدیاد نفوذ وسلطۀ صدام حسین پیوسته تضعیف وتقلیل میافت. صدام درسال 1972 به حیث معاون رئیس جمهور ومعاون حزب حاکم بعث طی سفر رسمی به مسکو قرارداد دوستی وهمکاری را با شوروی امضاء کرد. پس ازامضای قرارداد حزب کمونیست عراق که طرفدار شوروی بود درقدرت با حزب بعث سهیم گردید. اما بعداً این ائتلاف دراثرکودتای کمونیست ها برای بدست آوردن قدرت انحصاری ازهم پاشید. صدام حسین درسال 1972 صنایع نفتی عراق را ملی اعلان کرد ونفوذ غرب را به شریان های اقتصادی ونفتی کشور مسدود نمود.

صدام حسین درجولای 1979 احمد حسن البکر را ازکلیه مقام های حزبی ودولتی ظاهراً بنام استعفا به علت بیماری  برکنارکرد وخود دررهبری حزب ودولت قرارگرفت. او در22 سپتمبر1980 میلادی قرارداد 1975 الجزیره میان عراق وایران را بطور یک جانبه بی اعتبار اعلان داشت. این قرارداد به میانجگری بومدین رئیس جمهور وقت الجزایر برای رفع اختلاف مرزی میان عراق وایران امضاء شده بود. صدام حسین بعد از لغو قرارداد الجزیره بایورش نظامی علیه ایران جنگ بی حاصلی  را آغاز کرد که هشت سال ادامه یافت. صدام حسین بمنظور تسلط به منطقۀ خلیج فارس وتحقق رویای زعامت جهان عرب به ایران حمله برد. او پیروزی خودرا دراین لشکرکشی حتمی وقطعی محاسبه کرده بود. محاسبۀ صدام دراین پیروزی به تحلیل وبرداشت او ازاوضاع وشرایط داخلی وخارجی ایران بر میگشت که میتوان نقاط عمدۀ محاسبۀ اورا درحمله به ایران چنین تذکرداد:

ارتش نیرومند زمان شاه درایران بعد از سقوط شاه وتشکیل جمهوری اسلامی ازهم پاشیده بود. صدام فکر میکرد که با این فروپاشی وضعف ارتش ایران زمینه برای پیشروی سریع نیروهای عراقی مساعد است ودولت اسلامی ایران به سرعت سقوط می کند.

وضع ایران ازلحاظ شرایط واوضاع منطقه ای وبین المللی ازنظر صدام نا مساعد وبه سود عراق ارزیابی شده بود. صدام حسین به خوبی می دید که مقامات جمهوری اسلامی ایران با ادعای صدور انقلاب تشویش جدی رابرای تمام زمام داران کشورهای عربی ایجاد کردند. موضع شدیداً خصمانۀ دولت اسلامی ایران باحکومت های عربی طرفداران امریکا وبا خود امریکا وکشورهای غربی سبب شد که ایالات متحدۀ امریکا وغرب نگرانی رژیم های عرب حوزۀ خلیج فارس راازایران درگوش زمام داران این رژیم ها جدی تلقی کرده وآنهارا درهرنوع اقدام ضد رژیم اسلامی ایران حمایت نمایند. شوروی نیز بنا برحضورنظامی اش درافغانستان وحمایت جمهوری اسلامی ایران ازمجاهدین نه تنها علاقۀ به حمایت ایران نداشت بلکه عملاً خواهان تضعیف وحتی سرنگونی حکومت اسلامی ایران بود. صدام حسین با این محاسبه نتیجه گیری کرده بود که تهاجم اوبه ایران نه تنها ازلحاظ اوضاع وشرایط داخلی ایران مساعد است بلکه اودراین تجاوز حمایت کشورهای عربی، شوروی، ایالات متحدۀ امریکاوکشورهای اروپایی را باخود دارد. این حدس و احتمال رانیزنمیتوان ازنظردورداشت که اواین تجاوزرا با مشورۀ قبلی کشورهای متذکره آغازکرده باشد وخاصتاً باتوجه به مفادقرارداد دوستی وهمکاری نظامی واقتصادی 1972 میان شوروی وعراق که عراق متعهد شده بود تاهرگونه حرکات نظامی خودرا به اطلاع مقامات شوروی برساند.

هرچندصدام حسین دراین محاسبۀ خود مبنی برحمایت وسیع کشورهای منطقه، ممالک غربی و شوروی ازحمله به ایران اشتباه نکرده بود اما هجوم وپیشروی نیروهای عراقی بعدازگذشت یکی دوسال ازشروع جنگ برخلاف پیشبنی ومحاسبۀ رئیس جمهور عراق به مقاومت سرسختانۀ ایرانیها مواجه شد. سپس عراق درسراشیب شکست قرارگرفت واراضی بدست آورده ازایران را یکی پی دیگر ازدست داد. حالت دشوارصدام حسین پس ازمقاومت ایرانیها وعقب نشینی نیروهای عراقی ازخاک ایران سبب وحشت بیشتر زمامداران کشورهای منطقه وکشورهای مخالف ایران درسطح جهان گردید. ازطرف دیگر سرسختی اشتباه آمیزجمهوری اسلامی ایران در ردهرگونه پیشنهادآتش بس وصلح با عراق درشرایطی که اوضاع جبهات جنگ به زیان عراقی ها بود زمینۀ کمک های بی دریغ وسخاوتمندانۀ مالی ونظامی کشورهای منطقه، شوروی وکشورهای غربی را بیشترازبیش فراهم کرد. عراق درنتیجۀ این کمک ها که بیشترتوسط عربستان سعودی وکویت مهیا شد، ازلحاظ نظامی نیرومند تر از قبل شد. با فشار فزایندۀ نظامی به ایران ازطریق شلیک موشک های اسکاد به شهرتهران، جمهوری اسلامی ایران قطع نامۀ 598 سازمان ملل رادرجولای 1988 پذیرفت وبا برقراری آتش بس جنگ هشت ساله میان هردو کشور پایان یافت.

صدام حسین  پس ازبرقراری آتش بس باایران که با جدیت وشدت درجهت نیرومندی هرچه بیشترارتش عراق تلاش میکرد در1989 به انعقاد قرارداد عدم تعرض با حکومت عربستان سعودی مبادرت ورزید. عقد این قرارداد باسعودی یک عمل نگران کننده وپرسش برانگیز بود. او پس ازاین قرارداد خاصتاً دراواسط سال 1990 میلادی حملات لفظی خودرا علیه کویت وامارات متحدۀ عربی آغازکرد وسرانجام درآگست سال مذکور با یورش نظامی کویت را اشغال نمود.

 

 

وضع نظامی عراق قبل ازحمله به کویت: 

 صدام حسین درپایان هشت سال جنگ باایران به مؤفقیتی که جنگ رابه منظور تحقق آن آغاز کرده بود نایل نگردید.  اما این جنگ اورا صاحب ارتش یک ملیونی ودارای سلاح وتجهیزات پیشرفته کرد. هرچند او درپایان جنگ ازمدرک مصارف نظامی وتسلیح وتجهیز ارتش عراق ملیار ها دالر مقروض شد. توانایی نظامی را که صدام حسین درجریان جنگ با ایران کمایی کرد وحتی خود به تولید سلاح های کشتار جمعی وشیمایی مبادرت ورزید ناشی ازکمک های هنگفت مالی کشورهای عربی ثروتمند حوزۀ خلیج فارس وتحویل دهی انواع اسلحه وتجهیزات پیشرفتۀ نظامی ازسوی شوروی، چین، فرانسه وهمچنان فراهم آوری مواد وتجهیزات نظامی ازسوی شرکت های مختلف کشورهای غربی بود. مطابق گزارش های که درمطبوعات غربی بعد ازاشغال کویت منتشر گردید، 207 شرکت ازکشورهای غربی متهم هستند که به عراق مواد وتجهیزات لازم برای تولید تسایحات شیمایی فروخته اند. هفته نامۀ اشپیگل چاپ آلمان گزارش میدهد که کارگران آلمان شرقی به عراق کمک کردند تا فابریکات تولید سلاح های شیمایی را که شرکت های المان غربی طراحی کرده بودند احداث نمایند. همچنین نشریۀ تایمزمالی چاپ انگلستان بعدازاشغال کویت گزارش میدهد که یک شرکت انگلیسی تعداد زیادی گلوله های حاوی گازهای زهرناک وبمبهای آتشزا مشابه بمبهایی را که ایالات متحدۀ امریکا درجنگ ویتنام بکاربرد به عراق صادرکرده است. افزون برآن انگلستان درفابریکۀ اسلحه سازی شهر الحله واقع درجنوب بغداد که موشک وسلاح شیمایی تولید میکرد نقش عمده داشت.

شرکت های بلجیمی، انگلیسی، آلمانی ویوگسلاویایی درطول جنگ باایران فرودگاه ها وپناهگاه های متعدد زیرزمینی را درعراق ساختند که هواپیماهای جنگی با پیلوت وپرسونل آن می توانند درآنجا ازبمباران ها مصئون مانده وهواپیماها باخروج ازمدخل پناهگاه مستقیماً پرواز نمایند.

نقش فرانسه نسبت به هرکشور اروپایی وغربی درتسلیح وتجهیزعراق بیشتربود. زیرا فرانسویها بصورت رسمی سلاح های پیشرفته ای چون "سوپرایتاندار"، "میراژ" وموشک های" اگزوست" را به عراق فروختند. مجموع ارزش پولی سلاح فرانسوی فروخته شده به عراق درطول جنگ آن کشور با ایران شانزده ملیارد وششصد ملیون دالر بالغ می شود.

هرچند امریکایی ها درجریان جنگ هشت سالۀ ایران وعراق بصورت رسمی ومستقیم سلاح وتجهیزات نظامی دراختیار عراق قرار ندادند اما بصورت غیرمستقیم ومخفی با قراردادن اطلاعات محرمانه ازحرکات نیروی نظامی ایران درجبهات که ازعکسبرداری های اقمار مصنوعی امریکا بدست می آمد وهمچنین با فروش سامان وآلات جنگی وکمپیوتری، دولت صدام حسین را بصورت مخفیانه یاری نمودند. روزنامۀ واشنگتن پوست دریکی ازشماره های ماه مارچ سال جاری میلادی(1991) افشاء ساخت که کمپنی های تولید سلاح درامریکا ازسال 1985 تا سال 1990 بیش ازیک ونیم ملیارد دالرسامان ولوازمات جنگی برای ایجاد کارخانه های تولید سلاح به صدام فروختند. امریکایی ها علاوه براینکه درجریان جنگ ایران وعراق روابط دیپلوماتیک خودرا باعراق که قبلاً قطع شده بود ازسرگرفتند ونام عراق راازلیست کشورهای حامی تروریزم درسال 1984 حذف کردند دوملیارد دالر قرضه بصورت رسمی دراختیار دولت صدام حسین گذاشتند. رونالد ریگن رئیس جمهور امریکا دردوران جنگ ایران وعراق بعد ازاشغال کویت توسط عراق طی سخنرانی خود دردانشگاه امریکایی "برکیمان" گفت:" حمایت ازعراق درسالهای دهۀ هشتاد درمقابل ایران انتخاب بین بد وبدتر بود. سیاست خصمانۀ ایران دردوران حیات آیت الله خمینی وگروگان گیری پرسونل سفارتخانۀ امریکا برای 444 روزدرتهران ونگرانی ازشعار های صدور انقلاب توسط رهبران جمهوری اسلامی مارا به سمت برقراری روابط باعراق وحمایت ازرژیم صدام حسین سوق داد."

نقش شوروی درتجهیز وتسلیح عراق کاملاً واضح وآشکاراست. پس ازقرارداد 1972 میان عراق وشوروی سلاح روسی به ارتش عراق سرازیر شد وصدها مشاور نظامی شوروی درقطعات مختلف ارتش عراق قرارگرفتند. قسمت اعظم سلاح های سبک وسنگین عراق چون انواع تانک ها، هواپیماهای جنگی وموشک های مختلف النوع ساخت شوروی میباشد. دولت عراق درجریان جنگ باایران به همکاری مشاورین ومتخصصین نظامی شوری مؤفق شد تا تغیراتی را درمورد موشک های اسکاد روسی وارد نموده ازیکطرف برد آنهارا بیشتر ساخت وازطرف دیگر آن موشک هارا قادر به حمل سلاح شیمایی نماید. ارزش سلاح وتجهیزات نظامی را که شوروی ها درطول جنگ هشت سالۀ عراق وایران به صدام حسین فروختند به ده ها ملیارد دالر بالغ میگردد.

نقش کشورهای ثروتمند عربی حوزۀ خلیج فارس درتأمین مصارف مالی ماشین نظامی عراق بسیار مهم وعمده محسوب می شود. به حدیکه صدام حسین بدون سخاوتمندی های هنگفت مالی برادران عرب خود قادر به ایجاد چنین ماشین جنگی نمی گردید. برخی ازمقامات کویت بعد ازتهاجم عراق به کویت اظهارکردند که حکومت کویت درطول جنگ عراق وایران درحدود بیست ملیارد دالربصورت قرضه وکمک بلاعوض دراختیار صدام حسین گذاشت.

هرچند حکومت عربستان سعودی تاکنون درمورد میزان کمک مالی خود به صدام حسین اظهاری نداشته اما حدس زده می شود که به هیچصورت میزان کمک های عربستان به صدام درطول جنگش باایران کمترازسخاوتمندی های حکومت کویت نمی باشد. سایرکشورهای ثروتمند عربی عضو شورای همکاری خلیج نیزهزاران ملیون دالردراختیار صدام حسین گذاشتند.

کشورمصر با آنکه ازکشورهای فقیر عربی به حساب میرود درطول جنگ عراق وایران صدها ملیون دالر کمک نظامی دراختیار صدام حسین گذاشت. ازجانب دیگر نقش عمده ای را درجلب حمایت کمک کشورهای غربی به دولت عراق ایفا نمود.

تعداد ارتش ومقدار سلاح دولت صدام حسین درپایان جنگ با ایران بدین شرح بود:

مجموع نیروهای مسلح وآماده به خدمت یک ملیون نفر

افراد ذخیره با احتیاطی 850 هزار نفر

تعداد سرباز وافسردرنیروی زمینی 955 هزار نفر

تانک 5500 عراده

توپ 3000عراده

موشک انداز زمین به هوا 330 دستگاه

نیروی بحری پنج هزار نفر شامل پنج فروند کشتی جنگی، 38 فروند کشتی جنگی گزمه(گشتی) وساحلی

نیروی هوایی چهل هزار نفر شامل 513 فروند طیاره که شامل میک 23، میک 25، میک 29 روسی وهواپیماهای میراژ فرانسوی حامل موشک های هوا به زمین اگزوست  و 160 فروند چرخبال ( هلیکوپتر) می شد.

 

مطالعه وبررسی زندگی وشخصیت صدام حسین:

صدام حسین دراپریل 1937 میلادی ازیک خانوادۀ روستایی متعلق به یک قبیلۀ بدوی درشهرک تکریت واقع صد کیلو متری شمال بغداد بدنیا آمد. اوهنوز پا به مکتب یا مدرسۀ ابتدایی نگذاشته بود که پدرش درگذشت. وبه نوشتۀ مجلۀ عربی الخلیج: ازپدرش به خاطراینکه مادرصدام را ازخانه بیرون کرد جدا شد وتحت سرپرستی کاکایش قرارگرفت. میان پدر ومادر صدام توافق روحی وجود نداشت. این عدم توافق روحی محیط فامیل را که محیطی مملواز جنگ وکشمکش ساخته بود تأثیرات ناگواری بروحیۀ صدام گذاشت. صدام ازهمان آوان کودکی آدم تند خوی، کینه توز، بی رحم وخشن بار آمد.  او در9 سالگی شامل مکتب ابتدایی تکریت گردید ودرسالهای اخیردورۀ ابتدایی مکتب با بدمعاشی  دست به قتل یکی ازمعلمین خود زد وبه زندان رفت. وی در1955 اززندان رها شد وبلا فاصله شامل دوران ثانوی درمکتب الکرخ بغداد شد. صدام درهمین وقت بود که به صفت فعالین حزب بعث درآمد که یک حزب سوسیالیستی خوانده می شد. معاشرت ودوستی صدام حسین چه درمیان همصنفان دورۀ مکتب وچه درمیان اعضای حزب بعث به جرئت، تند خویی، گردنکشی وخشونت مشهوربود. ازاین رو حزب بعث درمواقع اجرا وتطبیق نقشه های خطرناکی چون قتل وترور اورا به وظیفه می گماشت واز خصوصیت بی رحمی او استفاده میکرد. چنانچه اورا با 9 تن ازهمقطارانش درسال 1958 به ترور جنرال عبدالکریم قاسم صدراعظم عراق مامورساخت.  صدام حسین دراین حادثه جراحت برداشت و برخلاف رفقای خود که همه دستگیر وزندانی شدند مؤفق به فرارگردید. او نخست به سوریه وازآنجا راهی قاهره پایتخت مصر شد. صدام حسین با آنکه دربغداد به جرم شرکت درترور نافرجام جنرال قاسم غیاباً محاکمه وبه اعدام محکوم گردید درقاهره مورد نوازش وحمایت جمال عبد الناصر قرارگرفت. اودرتحت این حمایت نخست شامل مکتب الاقصرالانی وبعداً در1961 شامل فاکولتۀ حقوق دردانشگاه قاهره گردید. صدام درقاهره بارها با جمال ناصرملاقات نمود واین ملاقات ها اورا شدیداً تحت تأثیرافکار ناسیونالیستی ناصرقرارداد. صدام حسین دردانشگاه حقوق قاهره به عضویت اتحادیۀ محصلین بعثی درآمد وبعداً درسال 1963 که حکومت جنرال قاسم باکودتای مشترک جنرال عبدالسلام عارف وحزب بعث سرنگون گردید دوباره به بغداد برگشت. اودراین زمان با سهمگیری درچهارمین جلسۀ منطقوی وششمین جلسۀ ملی حزب بعث درسال مذکور نقش بیشتروفعالتری رادرحزب بعث به عهده گرفت. وی همچنین درپهلوی مسئولیت حزبی تحصیلاتش رادر رشتۀ حقوق دردانشگاه بغداد دنبال کرد ودرهمین سال بادخترکاکایش ساجده توالف ازدواج نمود که اکنون صاحب دوپسرودو دخترمیباشد.

صدام حسین دراواخرسال 1963 که روابط جنرال عارف باحزب بعث برهم خورد وبعثی ها از مناصب دولتی کنارزده شدند،  زندانی گردید. اوبعداً در1966 اززندان فرار نمود ودرهمین سال به معاونیت رهبری حزب بعث رسید.  وی بلا فاصله به تجدید سازمان حزب مذکور پرداخت وغرض سرنگونی حکومت جنرال عبدالرحمن عارف ارتش ملیشایی را تشکیل داد.  صدام حسین درکودتای افسران حزب بعث در1968 که سبب سرنگونی حکومت جنرال مذکورگردید نقش فعالی را ایفا نمود. درنتیجۀ این کودتا حزب بعث به قدرت رسید وجنرال حسن البکر به حیث رئیس جمهور، صدراعظم ورئیس حزب بعث عراق اموررا بدست گرفت.  وصدام حسین در1971 معاونیت اورا در کلیه این مقام ها عهده دارشد. صدام حسین بعدازاحراز قدرت توسط بعثی ها در1968 به تحصیلات ناتمامش دررشتۀ حقوق ادامه داد ودرسال 1969 مؤفق به اخذ دیپلوم در رشتۀ متذکره گردید. اوبه خاطر کسب اعتبار نزد نظامیان بدون آنکه دانشگاه نظامی راخوانده باشد درسال 1973 رتبۀ برید جنرالی گرفت ودیپلوم" ام –اس" رادرعلوم حربی بدست آورد. هرچند تا سال 1979 دررأس رژیم عراق وحزب بعث جنرال حسن البکر قرارداشت اما صدام حسین بصورت روزافزون نفوذ وتسلط خودرا بردستگاه های دولت مستحکم میساخت. اوخویشاوندان، طرفداران وهمفکران خودرا درپست های مختلف حزبی ودولتی جابجا میکرد. کودتای نامؤفق "ناظم گزار" رئیس سازمان جاسوسی عراق در1973 علیه حسن البکربهترین زمینۀ تصفیۀ مخالفین رابدست صدام داد. علاوه برآنکه ناظم گزار اعدام شد، صدام حسین صدها تن ازافرادی را که مخالف تشخیص میداد به زندانها وکشتارگاه ها می کشاند.

معاهدۀ صدام با روسیه در1972 سبب ائتلاف حزب حاکم بعث با حزب کمونیست عراق گردید وبعثی ها مطابق تمایل مسکو حزب کمونیست عراق را درقدرت سیاسی شریک ساختند. اما این ائتلاف در1978 بعد ازکشف کودتای نافرجام افسرانی که اعضای حزب کمونیست بودند درهم شکست وصدام 21 تن اعضای حزب کمونیست رادرماه می سال مذکور اعدام کرد. هرچند اعدام کمونیست ها آزردگی ونارضایتی مسکو رابارآورد اما حاکمان شوروی که کودتا را نافرجام وموقعیت حزب بعث را مستحکم دیدند روابط دوستانه ونزدیک خودرا با حزب بعث وصدام حسین گرم نگهداشتند. به اساس مقالۀ تحلیلی مجلۀ شپیگل چاپ آلمان درمورد صدام حسین ورژیم اوکه بعد ازاشغال کویت منتشرگردیده است حسن البکر نمیخواست قرارداد 1972 با شوروی امضاء شود اما صدام دردفتر کارریاست جمهوری با آتش مرمی تفنگچۀ خود که شانۀ چپ رئیس جمهور را درامور اصابت قرارداد، حسن البکررا به امضای معاهده با شوروی راضی ساخت.

صدام سرانجام درشانزدهم جولای 1979 رسماً به حاکمیت سمبولیک وشکلی حسن البکر پایان داد واورا بنام معاذر صحی وکبرسن وادار به استعفا ساخت.  صدام حسین سمت های ریاست جمهوری، صدارت عظمی، ریاست شورای انقلابی، سرقوماندانی قوای مسلح وریاست حزب بعث را تحت نام منشی عمومی حزب بدوش گرفت. اوبعدازآن بیشتر ازبیش با بی رحمی وقساوت افراد مخالف خودرا ازکلیه مناصب دولتی وحزبی کنارزد وکلیه صلاحیت های زمام داری رادردست خودقرار داد. اوحکومت استبدادی ودیکتاتوری را که قبلاً پایه گذاری شده وشکل گرفته بود به صورت وحشتناکی مستحکم وگسترده ساخت.

صدام حسین درآکست 1979 بیست ویک تن ازافراد بلند پایۀ دولتی به شمول پنج تن ازاعضای بلند پایۀ حزب بعث وعده ای ازوزرای کابینه را به اتهام جاسوسی با سوریه تیرباران کرد. اودرجون 1980 اعلان برگزاری انتخابات رانمود وبیش ازدوصد تن خبرنگاران خارجی را جهت مشاهدۀ جریان انتخابات به عراق دعوت نمود.لایحۀ انتخابات رابرای خود محفوظ داشت وانتخابات بدون شرکت مخالفین برگزارشد. نتیجۀ این انتخابات که ازقبل مشخص بود به زمامداری صدام ظاهراً شکل قانونی بخشید.  وکشورعراق درانحصار حاکمیت حزب بعث آنهم دردست صدام حسین، دوپسر وبرادر اندر وبرادرخانمش جنرال ادنان خیرالله تولف وزیر دفاع عراق که درسالهای اخیر جنگ با ایران دراثر سقوط هلیکوپتر حاملش به هلاکت رسید قرارگرفت.

صدام حسین مانند سفاکترین وبی رحم ترین زمام داران تاریخ، مخالفین داخلی خودرا با برحمی سرکوب نمود. سیاست او درتحکیم پایه های حکومتش فقط برپایۀ قلع وقمع نارضیان ومخالفین استوار بود.  او درسرکوبی و قتل مخالفان خود هیچ محدودیت اخلاقی وانسانی را نپذیرفت وازانجام هیچ فاجعه وجنایتی دریغ نورزید. اوسلاح کیماوی را نه تنها درجنگ باایران علیه عساکر ایرانی بکاربرد بلکه هزاران تن ازهموطنان عراقی خودرا درحلبچۀ کردستان با این سلاح کشنده در1988 قتل عام کرد ودرپاسخ به خبرنگار دوتلویزیون فرانسه که بمباران شیمیایی حلبچه راغیراخلاقی خوانده بودندگفت:" درسیاست ورهبری هیچ جایی برای اخلاق وجودندارد." صدام حسین خصوصیات واوصافی چون کینه توزی، زورگویی، خشونت، خودخواهی، شهرت طلبی ودرعین حال جرئت مندی راازهمان آوان کودکی با خود داشت.  وبا همین شیوه خودرا به مدارج بالای حزب بعث وحکومت عراق رسانید. اوبعد ازکنارزدن حسن البکر وغصب قدرت ودرجریان جنگ با ایران برای خود فهرستی ازاوصاف والقابی را که برخی آنها عجیب وبرخی هم مضحک وخنده آور بود،  انتخاب نمود.  کلیه دستگاه های دولتی ووسایل جمعی عراق چون مطبوعات، رادیو وتلویزیون را مکلف ساخت تااورا با لقب هایش یاد نمایند: "سوار کار فقیر"، " سردار قادسیه"، "چابک سوارعرب"، "آفتاب ملت"، "رهبر حکیم توده های انقلابی"، "پدرملت" و .  .  .   لقب هایی هستند که باید درپهلوی نام صدام حسین تذکر یابند. صدام برای تثبیت لقب رهبر حکیم توده های انقلابی تا کنون 312 جلد کتاب منتشر کرد که بیشتر مطالب آنها شامل دستورات ونصایح حکیمانه برای اطفال ونوجوانان دوره های ابتدایی ومتوسطۀ مکاتب بود. صدام دربرخی مواقع خاصتاً درسالهای اول حاکمیت خود ظاهراً بطور غیر مترقبه درمحله های مختلف فقیر نشین بغداد نمایان می شد وبا افراد عادی ومعمولی صحبت میکرد. اودرداشتن ارتباط با مردم عامه چنان با تظاهر وریاکاری عمل میکرد که تا قبل ازجنگ نفت تیلفون خاصی را بین خود ومردم نصب نموده بود وهرکس می توانست ازاین طریق با صدام مکالمه وصحبت آزاد داشته باشد.

صدام گاهی خودرا صلاح الدین ایوبی میخواند. گاهی متمایل بود که اورا استالین عرب بنامند. گاهی درصدد مقایسۀ خود با هارون الرشید خلیفۀ مشهور عباسی که تمدن اسلامی دردوران او به نقطۀ اوجی رسیده بود می برآمد.  وبدین مناسبت عکس های اودرلباس ها وشکل های گوناگون تا قبل ازجنگ نفت درسراسر عراق به چشم می خورد. سازمان جاسوسی عراق همیشه درصدد یافتن منازلی بودند که عکس صدام را نمیداشتند. عکس ها،  اورا درحالات مختلف نشان میداد: درملاقات با مردم عادی، درصحبت با اطفال مکتب، درحین اندرز ونصیحت، دروقت ایراد بیانیه، درحالت تفکر، درحین مطالعه ونوشتن، درحالت سوار براسپ، درلباس بدوی، درلباس رزمی وگاهی درلباس اروپایی. برعلاۀ این تاکنون صدهاهزار ساعت دستی درعراق توزیع گردیده که بروی صفحۀ آنها عکس صدام منقوش شده است. صدام حسین بیانیه های رادیویی وتلویزیونی خودرا بعد ازشروع جنگ باایران توأم بامارش نظامی قرائت مینمود. اوتدریجاً بردیدار های ناگهانی وغیرمترقبه اش ازمناطق مختلف بغداد وملاقات با افراد عادی وعامۀ مردم خاتمه داد. وخاصتاً درسالهای اخیر جنگ با ایران ازقصرزیر زمینی وآهنینش خارج نمی شد. قصر زیر زمینی صدام درنزدیکی فرودگاه بین المللی بغدا قراردارد که اعمارآن بعد اززمامداری اش توسط دوشرکت ساختمانی آلمان آغازشد ودرسالهای اول جنگ باایران تکمیل گردید. این قصرشامل دوقسمت است: قسمت های ظاهری که درسطح زمین قراردارد ودرجریان بمباران هوایی امریکا ومتحدینش تخریب گردید وقسمت دیگری درزیرزمین درعمق چند متری درساحۀ دوکیلومترمربع که غرض دیوار اتاق های آن به دوصد متر میرسداعمار شده است. اتاق های زیرزمینی با هرنوع وسایل پیشرفته وعصری مجهز بوده وبا سنگ های مرمرایتالیایی پوشانیده شده اند.  کلیه وسایل سپورتی وسرگرمی برای تفریح صدام دراین قصروجوددارد. دفترریاست جمهوری که کلیه تصمیمات اساسی دربارۀ سیاست های داخلی وخارجی ازآن نشئت می کنددراین قصرقراردارد. گروهی ازوزیران قدرتمند وبا اعتماد صدام، اقارب ووطنداران تکریتی او همراه با اعضای خانواده اش نظارت واجرائت دفترمتذکره را به عهده دارند وهرنوع اجراآت وفرمان تحت مراقبت صدام ومطابق میل اوانجام میابد.

درسالهای اخیرجنگ هشت ساله باایران گاهی اگرصدام حسین به منظور بازدید ازجبهۀ جنگ یابرای سفردرداخل کشورازقصر سنگر مانند خود بیرون می شد باکاروانی ازموترهای همرنگ وضد مرمی درمیان جمعی ازمحافظین حرکت می نمود. ده عراده موتر مرسدس بینز سیاه رنگ ضد مرمی درحین حرکت صدام آماده می شد  ودرپشت هم قرارمی گرفتند.  صدام فقط درلحظۀ حرکت تصمیم میگرفت که به کدام آنها بنشیند. درعقب این کاروان امبولانسها ویک شفاخانۀ متحرک با مقدار عظیمی ازخریطه های خون قرارداده می شد.

درحالیکه صدام حسین حزب بعث را حامی ناسیونالیزم عربی می خواند، خودرا هواخواه جدی ایجاد جامعۀ واحد عربی معرفی می کند وحتی هزینۀ عظیم جنگ هشت سالۀ خودباایران را درازای دفاع ازدروازۀ عربیت ازکشورهای ثروتمند عرب بدست آورد اما با اشغال کویت همسایۀ عربش نشان داد که به وحدت جامعۀ عرب وایجاد ملت واحد عربی باورندارد وادعا های اودراین مورد لفاظی های ریاکارانه ودروغینی بیش نیست.

صدام حسین دارای افکار واعتقادات خاص خودش است. افکار وباورهای اوترکیبیست ازکینه توزی، بیرحمی، زورگویی، سفاکی، خودبزرگ بینی، شهرت طلبی، سازش کاری وذلت پذیری. صدام درطول حاکمیت خود نشان داده است که برای شهرت یافتن وبزرگ جلوه دادن خود دست به هرکاری ازجمله به پدیدۀ ویرانگر جنگ غیرمعقول ونامشروع میزند ومردم خودرا گرفتار فاجعه ومصیبت مینماید.  تازمانیکه منافع حاکمیتش به مخاطره نیافتد علاقه ای به ختم جنگ وپایان یافتن مصیبت مردم نشان نمی دهد. چنانچه اوکلیه پیشنهادات مسالمت آمیز دنیا وتقاضای کشورهای غربی واسلامی رادرخروج ازکویت بدیوار کوبید وکشورخودرا آماج بزرگترین حملات هوایی برهبری ایالات متحدۀ امریکا قرارداد. به حدیکه زیربنای اقتصادی وثروت ملی عراق درجریان چهل روز بمباران هوایی امریکا ومتحدینش منهدم گردید. اما زمانیکه تهاجم زمینی امریکا ومتحدینش را خطری درسقوط حاکمیت خودیافت برخلاف لاف وگزاف هایش مبنی برمقاومت وپایداری دستورعقب نشینی سریع وبدون قید وشرط قوای خودرا ازکویت صادرکرد. او تمام شرایط امریکا را پذیرفت ونشان داد که مساوی بازورگویی وبلند پروازی هایش ذلت پذیرنیز است.

 

 

                                         فصل دوم

                  اشغال کویت وعکس العمل جامعۀ جهانی

مقدمه چینی حمله به کویت:

صدام حسین که هوای رهبری جهان عرب رادرسرمی پروراند وجنگ باایران رابرای بسیاری اززمامداران کشورهای عربی جنگی برای دفاع ازدروازهۀ عربیت قلمداد میکرد، درپایان این جنگ باداشتن ارتش یک ملیونی وماشین عظیم جنگی ازهرزمان دیگرخودرا قوی ترونیرومند وبرای زعامت ورهبری جامعۀ عرب مستحق احساس میکرد. صدام با داشتن چنین احساسی دربرابرسران کشورهای عربی مخصوصاً حاکمان کشورهای کوچک ثروتمند عرب حوزۀ خلیج فارس بابی اعتنایی برخورد می نمود. او بازبان زور با آنها سخن میگفت تا سران آن رژیم ها قیادت وقیمومیت بی قید وشرط صدام را بپذیرند و باج ده رئیس جمهورعراق ومطیع فرمایشات آمرانۀ اوباشند.

زمامداران کشورهای عربی اولین بارسخنرانی آمیرانه وتهدیدات لفظی رئیس جمهورعراق را درکنفرانس شورای همکاری عرب منعقدۀ عمان بتاریخ 23 فبروری 1990 میلادی بطور غیرمنتظره ای شنیدند. صدام طی سخنرانی خود دراین کنفرانس گفت که وقت آن رسیده است تامزدوران امریکا ازصف اعراب رانده شوند. وباید کشورهای نفت دارعرب دارایی های خودرا ازبانکهای امریکا بیرون نمایند تا به امریکا فشار آورده شود که کشتی های جنگی خودرا ازخلیج  عربی(فارس) بیرون ببرد. همچنان صدام حسین دراین سخنرانی خود ازمشکلات اقتصادی عراق به تفصیل صحبت کرد وبیان داشت که عربستان سعودی، کویت وامارات متحدۀ عربی باید قرضه هایی را که به عراق داده اند معاف بدارند. و برای اعمار اقتصاد وتقویۀ ارتش عراق سی ملیارد دالر دیگر هم بپردازند. سخنان صدام که حسنی مبارک رئیس جمهور مصررا ناراحت کرد ومیخواست کنفرانس را ترک بگوید به وساطت ملک حسین شاه اردن به شرکت درکنفرانس ادامه داد. ملک حسین درنوبت سخنرانی خود پیشنهاد نمود که عراق موضوع را با شورای همکاری خلیج درمیان بگذارد وتقاضای خودرا به آن شورا مطرح کند. ملک حسین پس ازپایان کنفرانس در26 فبروری به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج( عمان، امارات متحدۀ عربی، کویت، بحرین، قطر وعربستان سعودی) سفرکرد تا آنها را متقاعد به قبول خواست های رئیس جمهورعراق بسازد اما مؤفق نشد. او بعداً به بغداد آمد وناکامی سفرومذاکرات خودرا با سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به سمع صدام رسانید.

رئیس جمهورعراق دردوم اپریل 1990 طی سخنرانی پرطمطراق وبلند پروازانۀ خوداعلان کرد که عراق سلاح کیمیاوی وبیولوژیکی دراختیاردارد که درصورت حملۀ اسرئیل به بغداد نیمی اسرائیل را به آتش خواهد کشید. اما صدام برعکس با قوماندانان نظامی خود به مذاکره پرداخت و فرمان استقرار نیروهای عراقی را به سرحدات کویت صادر نمود.  وی با این عمل نشان داد که تهدید او درمورد اسرائیل چیزی جز لفاظی دروغین وریاکارانه ای بیش نیست.

در28 می 1990 کنفرانس سران عرب دربغداد برگزارشد ودراین کنفرانس صدام حسین به کشورهای شورای همکاری خلیج بخاطر افزایش درتولید نفت حمله کرده گفت که سیاست های نفتی این کشورها نفت را کاملاً بی ارزش خواهد نمود. رئیس جمهورعراق این کشورهارا متهم کرد که علیه عراق به جنگ اقتصادی دست زده اند.  اوبا عصبانیت وخشم خطاب به سران کشورهای همکاری خلیج اظهارداشت که عراق هشت سال باایران برای حفاظت شما جنگیده است. وقتی شیخ زاهد بن سلطان آل نهیان امیرامارات متحدۀ عربی خواست تا دربرابر صدام ازخود دفاع نماید صدام خشمگینانه به او گفت:" ما هنوز حمل سلاح ازدوبی به ایران را فراموش نکرده ایم."

وزیرخارجۀ عراق درکنفرانس وزرای خارجۀ جامعۀ عرب بتاریخ 16 جولای 1990 درتونس اظهارداشت که ما میدانیم بعضی کشورها علیه ما مصروف دسیسه گری اند وما اعلان میداریم که هیچ کشوری عراق را به زانو آورده نمی تواند.

دولت صدام حسین  درهژدهم جولای 1990کویت را رسماً متهم ساخت که باتجاوز به سرحد جنوبی عراق 5/ 2ملیارد دالرنفت این کشوررا بطورغیرقانونی استخراج کرده است. اواز کویت خواست تا این مبلغ را پبردازد. همچنان عراق کویت وامارات متحدۀ عرب را به تولید بیش ازسهمیۀ خود دراوپک که باعث کاهش قیمت شده است متهم نمود. وزیرخارجۀ عراق نامه ای را دراین مورد به سرمنشی جامعۀ عرب فرستاد. بعدازاظهارات عراق، شورای ملی کویت با انتشار بیانیه ای به تردید اتهامات عراق پرداخت وبعدازآن تحریکات دیپلوماتیک عربی درمنطقه اوج گرفت. حسنی مبارک رئیس جمهور مصر به بغداد آمد تا میان عراق وکویت میان جگری کند. صدام حسین به حسنی مبارک گفت درصورتیکه عراق مسایل را ازطریق دیپلوماتیک حل کرده بتواند، به استعمال قدرت نظامی دست نخواهد زد. مبارک سپس موضع صدام را به اطلاع امیرکویت رسانید. یاسرعرفات نیز اظهارات صدام حسین را به امیرکویت بازگو کرد. درجریان حملات لفظی دولت عراق به کویت وامارات متحدۀ عرب، امریکا به آماده باش غیرعلنی واعلان ناشدۀ نیروهای خود درمنطقه پرداخت وبه تقویت کشتی های جنگی خود اقدام کرد. علاوتاً دست به مانورمشترک نظامی با امارات متحدّ ۀ عربی زد. این مانور بیشتراز بیش خشم عراق را برانگیخت وآنرا توطئه واقدامات ضدعراقی تلقی نمود وامریکا را به عنوان شیطان خطاب نمود.

در21 جولای با میانجگری عربستان سعودی ملاقاتی میان نمایندگان بغداد وکویت صورت گرفت که مناطق نفتی سرزمین های مورد اختلاف وپرداخت قروض دستور جلسۀ آنرا تشکیل میداد. درهمین روزها عراق به تقویت نیروهای خود به سرحدات کویت پرداخت. آخرین مذاکره میان عراق وکویت درآگست 1990 درشهرجدۀ عربستان سعودی میان عزت ابراهیم معاون ریاست جمهوری عراق و ولییعهد کویت صورت گرفت که نتیجه ای نداد. همان روز دولت عراق هیئت خود را ازجده فراخواند و شب دوم آگست مطابق یازدهم  اسد 1369 کویت را مورد تهاجم  و اشغال نظامی قرارداد.

 

انگیزه ها وعوامل اشغال:

عوامل ظاهری اشغال کویت توسط  دولت عراق دردوم آگست 1990 ازسه موضوع اختلافی ناشی می شود که پس ازپایان جنگ ایران وعراق میان هردوطرف کویت وعراق بروزکرد. حل این موضوعات ازطریق مذاکره وتلاش های دیپلوماتیک بی نتیجه ماند.

موضوع نخست ، موضوع قرض های کویت بود که آنها ازبغداد مطالبۀ پرداخت این قرض هارا داشتند. مقدار این قروض به بیش ازده ملیارد دالر تخمین زده میشود؛ درحالیکه عراق خواهان لغو این قروض بود. برعلاوه، دولت عراق کویت را متهم به استخراج نفت ازچاه های نفت عراق کرد. البته کویت این اتهام را تکذیب نمود.

موضوع دوم به سهمیه وقیمت نفت مربوط می شد. عراق ادعا داشت که قطعنامۀ اوپک درمورد سهمیۀ تولید نفت توسط کویت نقض شده وازاین امر عراق متضررگردیده است. این ادعا نیز مورد تردید وتکذیب کویت قرارگرفت.

موضوع سوم به سرحدات ارتباط میگرفت. هرچند که عراق درسال 1963 میلادی کویت را به رسمیت شناخت اما مذاکرات میان طرفین درتثبیت نقاط سرحدی به نتیجه ای نرسید. عراقی ها دایم خواهان الحاق جزیرۀ "بوبیان" و"وربه" ازکویت به عراق بودند. تصرف این جزایرعراق را قادر میسازد که مستقیماً به خلیج فارس دسترسی پیدا کند.

با بررسی وارزیابی دقیقتر درمورد عوامل وانگیزه های حملۀ صدام حسین به کویت واشغال این کشور میتوان به این نتیجه رسید که حملات لفظی صدام به کویت قبل ازاشغال واتهامات وارده به این کشور بهانه وزمینه سازی برای اشغال کویت بود.  رئیس جمهور عراق پس ازآتش بس با ایران چنین تصمیمی رادرسر می پروراند.

صدام حسین درسال 1980 میلادی غرض تسلط به آبنای شط العرب ودسترسی مستقیم به آبهای خلیج فارس که می توانست توانایی وسلطۀ اورا برمنطقه مستحکم نماید دست به تهاجم علیه ایران زد. اما هشت سال جنگ خونین وپرهزینه اورا مؤفق به این هدف نگردانید. برعلاوه، این جنگ ویرانی زیادی را به عراق بارآورد وکشورعراق زیر بار قرض های کمرشکن فرورفت. پرداخت قرض های هنگفتی ناشی ازاین جنگ که میزان آن تا یکصد ملیارد دالر تخمین زده می شود، بازسازی کشورعراق وتأمین هزینۀ ارتش عظیم یک ملیونی ازلحاظ اقتصادی ونظامی مشکلات بسیارعمده ای بود که درفرا راه صدام قرارداشت. اما صدام حسین به عوض آنکه برای رفع مشکلات کشورعراق ودرمان مصیبت های مردم وعمران مملکت متوسل به اقدام عاقلانه وخردمندانه ای شود، باردیگر دست به تجاوزبرد وکشورخودرا بسوی پرتگاه فاجعه ومصیبت دیگری کشانید. صدام حسین فکرمیکرد که با اشغال کویت می تواند چهار مشکل متذکره را که سخت به آنها دست وگریبان است رفع سازد. ازیکطرف مستقیماً به خلیج فارس راه میابد؛ هدفیکه درجهت تحقق آن هشت سال باایران جنگید.  وازطرف دیگر با تصاحب چاه های نفتی کویت وتصاحب دارایی های کویت درداخل وخارج که به ده ها ملیارد دالربالغ می شوند می تواند هزینه های اعماروبازسازی کشور ومصارف مالی ونظامی ارتش عراق را به شمول پرداخت قرض های دوران جنگ تأمین بدارد. آنگاه عراق بادردست داشتن کویت که مستقیماً به آبهای خلیج فارس راه پیدا می کند نیرومند ترین کشورمنطقه ازلحاظ نظامی واقتصادی خواهد بود وعملاً سیادت وسلطۀ آن برجهان عرب وخلیج فارس تحقق میابد.

 

 

 

بررسی اشتباهات صدام حسین دراشغال کویت:

اشتباه بزرگ سیاسی صدام حسین دراشغال کویت این بود که او عکس العمل کشورهای همسایه، منطقه وجهان خاصتاً ایالات متحدۀ امریکا را جدی محاسبه نمیکرد. اوفکر مینمود که چون موازینۀ قدرت منطقوی به نفع اواست قدرت های داخل وخارج ازمنطقه دربرابر تجاوز اوواکنش وعکس العمل شدید تا سرحد لشکرکشی وجنگ نشان نخواهند داد.

صدام حسین درمورد سعودی کشورمهم منطقه وهمسایۀ عراق فکرمیکرد که معاهدۀ عدم تعرض که درمیان دوکشور امضا شد وهمچنان گاهی بکاربردن تهدید وگاهی وعدۀ صلح وتأکید به آن برای بازداشتن رژیم سلطنتی سعودی ازبروز عکس العمل جدی درمورد اشغال کویت کافی باشد.

برداشت صدام ازمصراین بود که دولت مصررا می تواند با پرداختن پول وثروتی که ازاشغال کویت نصیب می شود، راضی وآرام نگهبدارد. ازنظررئیس جمهورعراق، جمهوری اسلامی ایران نیزبنا براینکه کویت درطول هشت سال جنگ جانب عراق راگرفته است درمورد اشغال کویت عکس العمل جدی نشان نمی دهد.  واحیاناً اگرایرانیها ازخودعکس العمل جدی نشان دهند ازیکطرف که توازن نظامی به نفع عراق است واین امرآنها را ازحمله به عراق بازخواهدداشت وازطرف دیگرسروصدای آنها به نسبت انزوای سیاسی وروابط نامساعد شان بادنیای عرب وجهان غرب توجه جدی را درجامعۀ بین المللی جلب نخواهدکرد.

صدام درمورد سایر کشورهای عربی منطقه فکرمیکرد که بسیاری آنها ازاشغال کویت وراندن خانوادۀ ثروتمند حاکم کویت اززمامداری، مسرور وراضی خواهند شد.  تهدید صدام درحمله به اسرائیل چهارماه قبل ازاشغال کویت حرف حساب شدۀ بود که دررابطه با برنامۀ تجاوزآینده اش به کویت ابراز نمود. صدام حسین چنین تهدید رامطرح کرد تا افکارعامۀ مردم عرب ومسلمانان جهان هرچند که کویت را دراشغال درآورد به حمایت اوبپردازد  واورا به عنوان قهرمانی که جرئت توانایی ومقابله با اسرائیل رادارد ببینند.

رئیس جمهورعراق درمورد شوروی وفرانسه که باهردو کشور روابط وسیع اقتصادی ونظامی داشت به هیچ صورت این تصور را نمی نمود که آنها مخصوصاً شوروی دربرابر اشغال کویت شدیداً عکس العمل نشان دهند وهرنوع روابط اقتصادی ونظامی خودرا با عراق قطع نمایند.

برداشت ومحاسبۀ صدام درمورد پایان یافتن جنگ سرد براشغال کویت نیزکاملاً اشتباه بود. اوفکرمیکرد که اگرابرقدرت های شوروی وامریکا درمنازعات منطقوی بصورت غیرمستقیم با هم درگیرمی شدند ریشۀ آن درموجودیت جنگ سرد میان آنها سراغ می شد. اما با پایان یافتن جنگ سرد کشمکش های منطقوی آنها نیزپایان یافت واشغال کویت به هیچصورت سبب نزاع منطقوی میان آنها نمی شود. چون امریکا دست شوروی را درعقب این اشغال دخیل نمیداند بنا براین امریکایی ازخود واکنش جدی نشان نمی دهند. وهرگاه امریکایی ها احیاناً عکس العمل جدی دربرابر اشغال کویت تا سرحد مداخلۀ نظامی به منطقه نشان دهند درآنصورت شوروی این امررا بمثابۀ رجوع امریکایی ها به دوران جنگ سرد وضربه زدن به منافع ومصالح خود تلقی کرده ودربرابر آن بی تفاوتی اختیار نمی کنند. درحالیکه هردو برداشت صدام ازهمان اول اشتباه بود وبعداً هم نادرستی این محاسبه بیشتر برملا گردید.  اگرابرقدرت ها جنگ سرد را پایان دادند و وارد مرحلۀ جدیدی ازتفاهم واعتماد متقابل گردیدند، مسلماً این مرحلۀ تفاهم واعتماد به فضای آرام بین المللی وخالی ازتشنجات درمناطق حساس ومهمی چون شرق میانه وخلیج فارس نیازداشت تا این مرحلۀ جدید بدون مواجه شدن به مشکل ومانعی پیش برود. آنطوریکه بوش رئیس جمهورامریکا یکی ازعوامل لشکرکشی خودرا درمنطقۀ خلیج فارس حفظ همین شرایط جدیدی پس ازمرحلۀ جنگ سرد که اصطلاح" نظم نوین جهانی" را به آن داد قلمداد نمود. همچنان پایان پذیرفتن جنگ سرد وآغاز مرحلۀ جدید تفاهم میان ابرقدرت ها به این معنی نبود که که آنها تبارز یک ابرقدرت دیگررا درمناطق حساس ومهم جهان که ازنظر امریکایی ها مناطقی دارای منافع حیاتی واهمیت استراتژیک تلقی می شود، تحمل نمایند.

پایان یافتن جنگ سرد به معنی پایان یافتن سلطۀ ابرقدرت های جهان برکشورهای اسلامی وغیراسلامی جهان سوم نیست، بلکه به معنی ادامۀ سیطره وسلطۀ استعماری آنها ازراه تفاهم مشترک واحترام متقابل برحفظ منافع استعماری یکدیگراست. هرچند که دردورۀ کنونی، شوروی به عنوان یک ابرقدرت پس ازده سال تجاوز وجنگ درافغانستان وعوانل متعدد دیگر به زانو درآمد ودیگر جایگاه مساوی با ایالات متحدۀ امریکا درسلطه گری وتوسعه طلبی ندارد اما با پذیرفتن سیادت وسلطۀ امریکا به حیث یگانه ابرقدرت جهان سهم خودرا ازمنافع سلطه گرانۀ خود بدست می آورد. همچنان صدام حسین درمورد موقف احتمالی شوروی درقبال اشغال کویت به خطا رفته بود. صدام فکرمیکرد که روس ها ازیکطرف روابط وسیع اقتصادی ونظامی خودرا با عراق برسرموضوع اشغال کویت قطع نخواهند کرد وازطرف دیگر دربرابر عکس العمل واقدامات امریکا وغرب دراین موضوع بی تفاوت باقی نخواهند ماند. اما آنطوریکه دیده شد شوروی ها برعکس تصورومحاسبۀ صدام نه تنها که باصد ام همکاری وهمنوایی نکردند ونه تنها که دربرابر لشکرکشی وجنگ امریکا درمنطقه عکس العمل نشان ندادند بلکه درکلیه اقدامات ملل متحد علیه عراق عملاً درپهلوی امریکا ایستادند وبرضد صدام قرارگرفتند. نطاق وزارت خارجۀ  شوروی بعدازاشغال کویت توسط رژیم عراق به صراحت گفت که صدام حسین درمورد عکس العمل شوروی به اشغال کویت اشتباه کرد ودرک ننمود که زمان موضع گیری شوروی برعلیه امریکا گذشته است. صدام حسین که بعداً درجریان اشغال کویت ومواجه شدن با واکنش جدی جامعۀ بین المللی موقف شوروی را برخلاف تصوروانتظار یافت باسرخوردگی به بدگویی وسرزنش شوروی پردخت وآنرا ابرقدرت کاغذی خواند.

تصورومحاسبۀ صدام حسین درمورد عکس العمل امریکا وکشورهای غربی ازاشغال کویت نیزتصور ومحاسبۀ نادرست بود. صدام فکر میکرد که دلچسپی ومنافع امریکا وغرب درمنطقۀ خلیج فارس به نفت این منطقه است واشغال کویت ازنظر آنها مانعی دراین مورد تلقی نمیشود. آنطوریکه صدام اندکی بعد ازاستقرار نیروهای امریکایی درعربستان سعودی دریکی ازسخنرانی هایش گفت که عراق درگذشته به امریکا نفت فروخته است ودرآینده هم خواهد فروخت. این مطلب ابراز اطمینان ازجانب اوبرای امریکا وغرب بود. اما صدام این امررا مورد توجه قرار نداده بود که حفظ تاج وتاخت سلاطین وحکام طرفدارامریکا وغرب درحوزۀ خلیج فارس نیزبرای امریکا بسیارمهم وعمده محسوب می شود. چه اگرامریکا مؤفق به نگهداری آنها به کرسی حاکمیت نشود دیگرهیچ رژیم وابسته به امریکا وتأمین گر منافع  آن به امریکایی ها اعتماد نمیکند وحیثیت وتوانایی امریکا منحیث یک ابرقدرت زیرسوال میرود.

 بعدازاشغال کویت توسط دولت عراق یکی ازنظریات درمورد عوامل وانگیزۀ اشغال این بود که امریکایی ها برای حضورگستردۀ نظامی درمنطقه وتحکیم سلطۀ دایمی خود درحوزۀ خلیج فارس وشرق میانه صدام حسین را عمداً وپلان شده تشویق به اشغال کویت نمودند. هرچند این نظریه با وقوع جنگ ظاهراً نادرست وغلط ثابت شد اما به آنهم تأثیر ارتباط وبرخورد امریکا راباعراق درجریان جنگ هشت سالۀ ایران وعراق وبعدازآن دردوسال اخیر بعنوان یک انگیزه وعامل درتشویق وترغیب صدام حسین به اشغال کویت نمیتوان ازنظر دورداشت. این موضوع را می توان یا ناشی ازاشتباه امریکایی ها تلقی کرد وبا یک عمل عمدی وپلان شده برای بمیان آوردن وضعی که زمینه برای درهم کوبیدن ماشین نظامی عراق مساعد گردد، به حساب آورد.

دربیست وپنجم جولای 1990 میلادی سفیرایالات متحدۀ امریکا دربغداد خانم "اپریل گلسپی" طی ملاقات خود با صدام حسین گفت که جورج بوش شخصاً مایل به توسعه وعمیق ترکردن روابط با بغداد است. او درمورد اختلاف عراق وکویت اشاره نموده گفت که ما دربارۀ اختلافات اعراب با یکدیگر مانند اختلافات سرحدی شما با کویت حرف زیادی برای گفتن نداریم . تنها آرزو می کنیم این مسایل را به سرعت حل کنید.

دربیست ونهم جولای 1990 دوتن ازسناتوران امریکایی لایحه ای را مبنی برقطع هرگونه اعتبار وکمک به عراق تقدیم مجلس سنای امریکا کردند اما "جان کلی" معاون وزیر خارجۀ ایالات متحده به نمایندگی ازجانب دولت درکمیسیون فرعی کمیتۀ اروپا – امریکا درمجلس سنا ضمن ابراز مخالفت با تصویب لایحۀ مذکور،  وجودصدام حسین را در منطقه مفید دانست وازاو به عنوان یک نیروی مثبت یادکرد. جان کلی درمورد اهمیت روابط بین امریکا وعراق گفت که درده سال آینده کشور های این منطقه برای تأمین نیازهای نفتی جهان باید تولیدات خودرا افزایش دهند وعراق بعد ازعربستان به لحاظ ذخایر نفتی در درجۀ دوم قراردارد. هرچند دراین جلسه آلتوس نمایندۀ جمهوریخواه وعضو کمیتۀ روابط خارجی مجلس نمایندگان مواضع جان کلی ودولت بوش را شدیداً مورد انتقاد قرار داده گفت:" من فکر نمیکنم فردی شقی تر ازصدام درروی کرۀ زمین باشد. اوهیچ چیزس کمترازهیتلر ندارد. او زنان، مردان وخردسالان را درکشورخود با گاز شیمایی کشت. اوبزرگترین وخونین ترین دیکتاتوری رادرروی زمین اداره می کند".  اما لایحه مورد تصویب قرار نگرفت.

بدین ترتیب برخوردهای رسمی دولت امریکا در رابطه با رژیم صدام حسین اورا به این باور واداشت که امریکا دربرابر اشغال کویت عکس العمل جدی تا سرحد لشکر کشی ومداخلۀ نظامی نشان نخواهد داد. درحالیکه بعداً عکس این احتمال ثابت شد.

 

اشغال سریع وغافلگیرانه:

دولت عراق بعد ازشکست مذاکرات میان عزت ابراهیم معاون ریاست جمهوری عراق وشیخ سعد عبد الله الصباح ولیعهد کویت درشهر جدۀ عربستان سعودی،  صبحگاه دوم آگست 1990 میلادی برابر با یازدهم اسد 1369 خورشیدی کویت را مورد حملۀ نظامی قرارداد. نیروهای مهاجم عراقی  درظرف سه ساعت پایتخت این کشور کوچک وثروتمند رادراشغال درآوردند. اگر چه اشغال کویت توسط نیروهای عراق برای منطقه وجهان بسیارغیرمنتظره وغافلگیرانه بود اما فرار سریع اعضای خاندان حاکم وافراد مهم حکومت کویت بدون مقاومت وپایداری درحفاظت ازحاکمیت ارضی واستقلال کشورو باوجود داشتن سلاح های مدرن وپیشرفته وتشکیلات نظامی هرچند کوچک ونابرابربا نیروی  مهاجم، نیزغیر منتظره وشگفت آوربود.

گفته می شود که درمورد وقوع یا احتمال تهاجم عراق به کویت میان وزارت خارجۀ ایالات متحدۀ امریکا وسازمان سی. آی. ای آن کشور اختلاف نظر وجود داشت. تحلیل سی. آی .ای ازوقوع حملۀ عراق به کویت درآن روز این بود که احتمال این تهاجم بنا برموجودیت دوعامل اساسی تجاوز که یکی تجهیزات نظامی ودیگری اراده برای این کاراست قطعی وحتمی نمی باشد. وهنوز چهار عنصر مهم یک تجاوز نظامی که ارتباطات، توپخانه، مهمات ولوژستیک برای حمایت نیروهای زرهی وتهاجمی ضروری میباشد به نزدیک سرحد انتقال نیافته است.

همچنان برخی مطبوعات غربی بعد ازاشغال کویت متذکر شدند که دستگاه اطلاعاتی امریکا دوساعت قبل ازتهاجم عراق مقامات کویتی را ازوقوع تهاجم آگاه ساختند اما امریکایی ها فکرمیکردند که عراقی ها به اشغال جزیرۀ نفت خیز بوبیان اکتفا خواهند کرد. ولی اندکی بعد اقمار مصنوعی وهواپیماهای هاواکس امریکایی مستقردرسعودی رمز مخابره های نظامی عراق مبنی براشغال سراسر کویت وبازداشت امیر وسایر حاکمان کویتی را کشف نموده وآنگاه امریکایی ها به امیر، ولیعهد وسایر خاندان حاکم وافراد مهم حکومتی کویت گفتند تا هرچه زودتر خاک کویت راترک کنند وبه عربستان سعودی بروند.

شیخ نواف الاحمد وزیردفاع کویت که بعد ازاشغال کشورش با سایر خاندان حاکم کویت به سعودی فرارکرد درمصاحبه ای با نشریۀ اشپیگل چاپ آلمان می گوید:" اگر چه ما ازحجم نیروهای عراقی درمرز کویت آگاه بودیم اما فکر میکردیم این کار فقط یک وسیلۀ اعمال فشار به حساب می آید. ما اصلاً نمی توانیم بپذیریم که رئیس جمهورعراق به حسنی مبارک رئیس جمهور مصر، ملک حسین پادشاه اردن وسایر رؤسای کشورهای عربی دروغ بگوید. زیرا صدام به آنها گفته بود که کویت را مورد حمله قرار نمی دهیم." وزیر دفاع کویت می گوید که درهنگام حملۀ عراقی ها مارا ازخواب بیدار کردند وما توانستیم که خودرا به عربستان سعودی برسانیم.

با وجود سرعت اشغال کویت توسط قوای عراقی وغافلگیرانه بودن این اشغال، پاسخ به این سوال هنوز درپردۀ ابهام باقی مانده است که امریکایی ها آیا واقعاً ازتصمیم تهاجم صدام حسین به کویت بی اطلاع بودند؟  قبول این فرضیه واحتمال بنا برموجودیت وسایل ودستگاه های مدرن اطلاعاتی امریکا مشکل به نظر میخورد.  ویا اینکه امریکایی ها ازاین هجوم آگاهی داشتند اما عمداً کاری انجام ندادند تا کویت را برای درهم کوبیدن ماشین جنگی عراق وحضور دایمی خود درمنطقه دامی بسازند و پای صدام را به آن دام بکشانند.  

 

آغاز کشتار وغارتگری:

ازمیان خانوادۀ حاکم الصباح تنها شیخ فهد الاحمد الصباح برادر امیر کویت که وظیفۀ رسمی آن ریاست شورای المپیک آسیا بود دربرابر مهاجمین عراقی بدفاع برخواست وتوسط سربازان مهاجم کشته شد. باقی تمام اعضای خاندان الصباح به شمول ولیعهد، وزارء، اعضای مجلس ملی کویت و. . . .   .  بسوی عربستان سعودی فرار کردند.

 هفته نامۀ اردو زبان تکبیر چاپ کراچی درشمارۀ چهاردهم ماه فبروری 1990 به نقل ازیک روزنامۀ انگلیسی زبان هندوستان ازقول پنج تن ازسربازان عراقی بنام های جاسم، مفیط، محمد، مجید وحکمت که درروزهای اول اشغال کویت جزو عساکراشغالگر درشهرکویت بودند وبعداً به ترکیه پناه بردند درمورد مقاومت شیخ فهد میگویند: " وی با دلیری وشجاعت دربرابر مهاجمین عراقی جنگید اما سرانجام مورد اصابت مرمی قرارگرفت و نقش زمین شد. آنگاه یک تانک عراقی بدستور فرمانده خود ازروی جسد شیخ فهد گذشت وسپس نعش مسخ شدۀ اورا ازآنجا دورکردند". مصاحبه باسربازان  متذکرۀ عراقی که توسط روزنامه نگار انگلیسی بنام الفرید درترکیه صورت گرفت ازجنایات نیروهای عارقی  درشهرکویت رویدادهای دلخراش وغم انگیزی را بازگو می نماید. محمدعسکر بیست سالۀ عراقی می گوید:" چپاول وغارت اموال کویتی ها ازخانه ها ودکان هایشان توسط سربازان عراقی ازنخستین روزوردو مهاجمین به شهر کویت آغاز شد. درجریان چپاولگری عساکر عراقی هرکویتی که مقاومتی ازخود نشان میداد توسط سربازان به قتل میرسید." محمد می افزاید: " من به چشم سر یک دکاندار کویتی را دیدم که ازغارت اموال دکانش توسط عراقی ها ممانعت بعمل آورد اما عساکر عراقی اورا گرفتار نموده دست وپایش را بستند وبعد بروی سرک خوابانیده به بدنش پطرول ریختند وگوگرد زدند. این دکاندار کویتی دریک چشم به هم زدن درمیان شعله های آتش جان داد و وقتی آتش خاموش شد بدن آن مرد جز قطعه ای ازذغال چیز دیگری نبود."

باارزش ترین امتعۀ غارت شده توسط عساکر عراقی درروزهای اول ورود قوای عراقی به شهر کویت طلا وجواهرات گرانبها بود که مقدار آنرا چندین تن تخمین زده اند. اکثراتباع کویتی که بعد ازاشغال کویت به امارات عربی وکشورهای کوچک خلیج فارس فرارکردند غارت مغازه ها ودکانهای شهرکویت را مورد تائید قراردادند. نه تنها طلا وجواهرات قیمتی ازدکانهای شهر کویت توسط اشغالگران عراقی غارت شدند بلکه سایر اموال وامتعۀ مردم چون وسایل مورد ضرورت منازل: یخچال، تلویزیون، آرکیندیشنر، ظروف خانه، مفروشات وسایر اموال تجارتی دکانها ومغازه ها مانند البسه، موتر، حتی مواد غذایی و. . .    .   نیز مورد سرقت وچپاول نیروهای مهاجم قرارگرفتند. محمد بهبانی یکی ازتاجران کویتی که دارای بارگین بزرگ موترفروشی درشهر کویت بود بعدازآزادی کویت می گوید تنها ازبارگین او عراقی ها هفتصد عراه موتررا به غارت بردند. البته سرقت وچپاول ازوالین روزاشغال تا آخرین روزیکه نیروهای عراقی کویت را تخلیه کردند ادامه داشت. علاوه به چپاول وغارت اموال مردم، نیروهای عراقی غارت وتصاحب اموال حکومتی رانیز ازروز اول آغازکردند و وسایل مختلف دولتی چون وسایل طبی ، وسایل مکاتب ومدارس، دستگاه های طباعتی وماشین های چاپ مورد چپاول قرارگرفتند وبسیاری ازآن امول به عراق منتقل گردیدند.

گرفتاری وقتل بسیاری مخالفین رژیم عراق ازاقدامات روزهای اول اشغالگران  بود. نیروهای عراقی افرادی را که مخالف دولت صدام حسین  تشخیص میدادند فوراً دستگیر نموده به عراق منتقل میکردند ویا همانجا به قتل میرساندند.

بی عفتی وتجاوز به زنان نیز ازجنایات ننگین و فراموش ناشدنی اشغالگران بود که نیروهای عراقی ازهمان روزهای آغاز اشغال مرتکب میگردیدند. حکمت سرباز 21 سالۀ عراقی میگوید:" در روزاول اشغال شهر کویت 20 دختر کویتی وفلیپینی مقیم کویت که برای حفاظت خویش بطرف سفارت فلیپین میرفتند درمنطقۀ جابر توسط عساکر عراقی اسیرشده وبعداٌ به قوماندۀ یک صاحب منصب عراقی مورد تجاوز دسته جمعی چهل نظامی عراقی قرار گرفتند."

ازتلفات جانی ناشی ازتهاجم نیروهای عراقی به کویت در روزهای اول این یورش آمار رسمی ودقیقی منتشر نگردیده است. اما برخی منابع تعداد تلفات رادرچند روز اول حملۀ عراقی ها بین پنجصد تا یکهزار نفر تخمین کرده اند.

 

درامۀ تشکیل دولت مؤقت آزاد:

اقدام دولت عراق درامور سیاسی وادارۀ کویت بعد ازغارت وچپاول دکانها ومغازه ها، بی عفتی وتجاوز به زنان، کشتار ودستگیری، اعلان دولت مؤقت آزاد کویت بجای حکومت آل صباح بود. وهمزمان با این، حکومت صدام حسین اعلامیه ای را مبنی به خروج ازکویت نیز منتشر کرد اما عملاً دراین مورد اقدامی انجام نداد. همچنان دولت عراق فرمان تقاعد وبازنشستگی صاحب منصبان ارتش کویت را با یک درجه ترفیع دراولین روز اشغال صادر نمود.

دولت مؤقت آزاد کویت با انتشار اعلامیه ای درسوم آگست 1990( 12 اسد 1369) ازعراق تقاضای کمک نظامی کرد. دولت عراق بعداً درتوجیه هجوم خود طی انتشار اعلامیه ای تأکید کرد که اشغال کویت به اساس درخواست دولت کنونی آن کشور صورت گرفته است. لیست 9 تن ازاعضای کابینۀ دولت مؤقت آزاد کویت درسومین روز اشغال ازتلویزیون کویت وعراق منتشر گردید که درآن جنرال علاء حسین علی به حیث صدراعظم، وزیر دفاع وکفیل وزارت داخله، جنرال فواد حسین وزیر نفت وکفیل وزارت مالیه، تورن فاضل حیدر الوفیقی وزیر اطلاعات وکفیل وزارت فواید عامه، دگرمن مشعل سعدالهدب وزیر اجتماعی وکفیل وزارت مشاغل عمومی، دگرمن ناصر منصور المندیل وزیر تعلیم وتربیه وکفیل وزارت تعلیمات عالی، دگرمن عصام عبدالمجید حسین وزیر عدلیه وکفیل وزارت اوقاف واموراسلامی ودگرمن یعقوب محمد سلال وزیر تجارت، برق وپلان تعین شده بودند.

با اعلان اسامی کابینۀ 9 عضوی دولت مؤقت آزاد کویت، هم کویتی های خارج ازکویت وهم اکثر منابع دیگر گفتند که هیچ یک ازاعضای کابینۀ جدید، کویتی نیستند. جنرال علاءحسین  نفر اول کابینه داماد صدام حسین رئیس جمهورعراق میباشد که قوماندانی نیروهای مهاجم عراق را به عهده دارد.

درروز پنجم آگست پیامی ازطرف جنرال علاء حسین صدراعظم دست نشاندۀ عراق دردولت مؤقت کویت عنوانی صدام حسین رئیس جمهورعراق نامه ای را فرستاد که بصورت فشرده حاوی مطالب ذیل بود:

« حضرت فرمانده اعلی رئیس جمهورکشور برادر عراق!

ای قهرمان قادسیه وچابک سوار امت عرب ویاورمردم کویت!

دولت آزاد ومؤقت کویت در روزتشکیل کامل خود علاقمند است که مراتب امتنان وتشکر خودرا ازتصمیم شجاعانه وناسیونالیستی جناب عالی جهت پاسخ بدرخواست ما به هنگام اقدام ما بیاری خداوند وبه کمک افراد خوب وخیرخواه کویت جهت سرنگونی رژیم آل صباح فاسد که مارا به بیگانه فروخت وظلم وفساد رادرکشور اشاعه داد  وآزادی را اسیر ساخت وچهرۀ عربی کویت را مخدوش نمود به آن جناب تقدیم کنیم.

نیروهای کمک کننده درعراق ماموریت خودرا با درجۀ والای ازاخلاق عربی انجام دادند که موجب تشکر وتمجید ازدلیرمردان قادسیه است. . .    .  

حضرت رئیس جمهور! ای برادر بزرگوار ما!

دل های مردم کویت به مواضع خجالت آور رژیم گذشته علیه ملت ما درکشور بزرگوار عراق وتجاوزات وتوطئه های آنان با همدستی استعمار علیه قلعۀ مقاوم اعراب، خونین شده بود. . .   . 

جناب حضرت رئیس جمهور! دلاور وچابک سوار عرب!

عمیق ترین سلام ها، تهنیت ها وآرزوی قلبی مردم مارا درکشور عراق عزیز بپذیرید . »

درهشتم آگست دولت عراق ادعا کرد که دولت مؤقت آزاد کویت درخواست مورد تصویب شورای انقلابی عراق قرار گرفته وبعد ازاین کویت رسماً جزو عراق است وبعداً صدام حسین کویت را ولایت نوزدهم عراق خواند.

پس ازاعلان ادغام کویت به عراق طی انتشار فرمانی ازطرف صدام حسین، جنرال علاء حسین علی صدراعظم دولت مؤقت آزاد کویت به سمت معاون صدراعظم عراق وباقی هشت عضو کابینه به عنوان وزرای مشاور رئیس جمهور عراق تعین گردیدند ودرامۀ تشکیل دولت مؤقت آزاد پایان یافت.

 

                          واکنش جهان دربرابر اشغال کویت

عکس العمل کشورهای اسلامی:

زمانیکه نیروهای عراقی خاک کویت را دراشغال خود درآوردند وزرای خارجۀ کشورهای اسلامی درقاهره پایتخت مصرمشغول مذاکره درکنفرانس سالانۀ خود بودند. آنها دراین کنفرانس ، اشغال کویت را مورد بحث قرار دادند ودرقطعنامۀ پایانی اجلاس که بروز شنبه چهارم آگست 1990(13 اسد 1369) صادرشد تجاوز عراق به خاک کویت مورد تقبیح قرارگرفت وشیخ جابرالاحمد الصباح به عنوان تنها حاکم قانونی کویت معرفی گردید. دراین کنفرانس که 45 کشوراسلامی شرکت داشتند کشورهای اردن، سودان، موریتانیا، یمن وسازمان آزادیبخش فلسطین درجریان قطعنامه، رأی ممتنع دادند. لیبیا وجیبوتی درجریان تصویب رأی گیری حضورنداشتند وبقیه اعضای کنفرانس قطعنامه رامورد تصویب قراردادند.

واکنش وموضعگیری کشورهای اسلامی درقبال بحران اشغال کویت تنها به فیصله نامۀ کنفرانس وزرای خارجه خلاصه نشد، بلکه هریک ازکشورهای اسلامی درطول بحران واشتعال جنگ مواضع گوناگون اتخاذ کردند. جمهوری اسلامی ایران منحیث همسایۀ متخاصم دولت صدام حسین درعراق که هشت سال با هم جنگیدند درنخستین واکنش با انتشار اعلامیه ای ازطریق وزارت خارجه اشغال کویت را شدیداً محکوم نمود. جمهوری اسلامی تأکید کرد که ایران نمی تواند نسبت به تحولاتی که امنیت منطقه را به خطر اندازد بی تفاوت بماند. ایران علاوه برتقبیح اشغال کویت ازورود واستقرار نیروهای امریکایی وغربی درعربستان سعودی ومنطقه شدیداً لب به انتقاد کشود. ایران درطول جنگ بی طرف باقی ماند با آنکه برخی عناصر تند رو واحساساتی درداخل دولت به این بی طرفی اعتراض شدید میکردند وخواستار دفاع ازعراق دربرابر حملات امریکا می گردیدند. بسیاری ازدولتمردان جمهوری اسلامی شرکت درجنگ را برای دفاع ازعراق انتحار تلقی نمودند ودرطول جنگ ازاین بیطرفی عدول نکردند.

کشورترکیه به عنوان همسایۀ دیگر عراق موضع بیطرفانه اختیارنکرد. هرچند ترکیه تا قبل ازبحران اشغال کویت روزانه 1،5 ملیون بشکه نفت که درحدود 60 فیصد نیاز نفتی آنرا تشکیل میداد ازعراق وارد میکرد وبرعلاوۀ آن ارزش مبادلات تجارتی سالانۀ آن با عراق به هشتصد ملیون دالر بالغ می شد. ترکیه درتبعییت ازامریکا وغرب موقف شدیدی را علیه عراق اتخاذ کرد.  ترکیه ضمن آنکه کلیه روابط اقتصادی وتجارتی خودرا با عراق قطع نمود درجریان جنگ پایگاه نظامی انجرلیک رابرای استفادۀ هواپیماهای جنگی امریکا بمنظور بمباران عراق گذاشت. ترکیه با این همراهی علیه عراق پاداشی را ازسلاطین نفتی اعراب، دولت امریکا ومتحدین غربی اش دریافت نمود که بخشش هفت ملیارد دالر مطالبۀ امریکا ازسوی واشنگتن واعطای نفت رایگان به ارزش 1،1 ملیارد دالر ازجانب عربستان سعودی بخشی ازاین پاداش ها محسوب می شد.

پاکستان وبنگله دیش نیز ضمن محکوم کردن تجاوز عراق به کویت با اعزام نیروهای نظامی خود تحت عنوان دفاع ازعربستان به صفت متحدین ضد عراقی برهبری امریکا پیوستند اما درجریان جنگ علیه نیروهای عراقی سهم نگرفتند. پاکستان با وجود اعزام نیرو به عربستان به تلاش وسیع دیپلوماتیک قبل ازآغاز جنگ وبعد ازآن دست زد اما این تلاش ها به جایی نرسید.

دولت حزب دموکراتیک خلق درکابل با آنکه همیشه ازحمایت رژیم صدام حسین درکنفرانس ها ومجامع بین المللی برخوردار بود اما درصف آرایی شدید بین المللی علیه عراق نه تنها که ازرژیم صدام حسین حمایت نکرد بلکه ازصدام خواست تا قوای خودرا ازکویت بیرون ببرد. البته چنین موقفی برای کابل که همیشه دنباله رو سیاست شوروی بود طبیعی محسوب می شد ورهبران کمونیست حاکم درکابل نمی توانستند سیاست مستقل از رهبران کمونیست حاکم درمسکو داشته باشند.

علاوه ازواکنش ها وموضع گیری های دول کشورهای اسلامی، برخی احزاب ونهضت های  اسلامی درجهان با حملۀ عراق به کویت این حمله را محکوم کردند وخواهان خروج قوای عراق شدند.  بعداً که نیروهای امریکایی درخاک عربستان سعودی استقرار یافتند وکشورهای غربی برهبری امریکا اقدام به لشکرکشی بزرگ درمنطقۀ خلیج فارس نمودند تغیراتی درمواضع برخی احزاب اسلامی بوجود آمد. ازیکطرف حضور وسیع نظامی امریکا ومتحدینش درعربستان سعودی سرزمینی که اماکن مقدس مسلمانان درآنجا قرار دارد احساسات گروه های اسلامی را برانگیخت. ازطرف دیگر این لشکرکشی واستقرارنیروهای امریکایی وغربی مظلومیت کویت اشغال شده را تحت الشعاع خود قرار داد.  وازجهت سوم که صدام حسین خروج ازکویت را به موضوع فلسطین ارتباط داد برخی نهضت ها واحزاب اسلامی تمایل به حمایت ازصدام حسین ورژیم او پیدا نمودند.

درمیان احزاب وگروه های اسلامی دنیا اخوان المسلمین اردن، برخی احزاب کوچک اسلامی درپاکستان چون جمعیت العلمای اسلام برهبری شاه احمد نورانی درپاکستان بصورت آشکارا وبرخی احزاب اسلامی دیگر چون جبهۀ نجات الجزایر وجماعت اسلامی پاکستان بصورت غیر صریح بدفاع ازصدام حسین برخواستند وتظاهراتی را درکشورهای خود به جانبداری ازصدام براه انداختند. البته حمایت برخی احزاب اسلامی ازصدام حسین یک عمل احساساتی وغیر عقلانی بود واین احساسات موسمی وعارضی آنها سبب تشویق وترغیب صدام حسین درادامۀ اشغال کویت گردید.  دفاع وحمایت ازمتجاوز وجنایتکار یک امر نامشروع وناجایز میباشد که متأسفانه درکشورهای اسلامی به عوض آنکه صدام حسین تحت فشار قرار میگرفت فریاد حمایت ازآن سرداده شد وعکس های او بروی شانه های مردم حمل گردید. با این احساسات موسمی وغیرعقلایی ازصدام حسین که جنایتکاری بیش نبود قهرمان اسلامی وداعیۀ فلسطین ساخته شد.

مجاهدین افغانستان نیزحملۀ عراق به کویت را مورد تقبیح قرار دادند وخواستار عقب نشینی نیروهای عراقی ازکویت شدند. حکومت مؤقت مجاهدین متشکل از شش تنظیم مستقر درپشاور در 23 آگست 1990 فیصله نمودند تا دوهزار مجاهد برای دفاع ازاماکن مقدس اسلامی به عربستان سعودی اعزام شود. اعزام این مجاهدین تا شروع جنگ به تعویق افتید وبرخی از تنظیم های شامل درحکومت بنا به تغیرات شرایط منطقه واستقرار وسیع نیروهای غربی ازاعزام افراد نظامی خودداری کردند. تنها سه تنظیم برهبری مولوی خالص، صبغت الله مجددی وسید احمد گیلانی سیصد تن از نیروهای خودرا به سعودی اعزام داشتند. اعزام نیروهای آنها ازسوی سایر احزاب مجاهدین به شمول احزاب مستقر درایران مورد انتقاد قرارگرفت. اعزام این مجاهدین به اساس تقاضای مکرر واصرار عربستان سعودی صورت گرفت که هدف ازآن تنها بهره گیری تبلیغاتی بود نه آنکه ضرورت نظامی باشد.

 

عکس العمل جامعۀ عرب:

واکنش بسیاری ازکشورهای عربی دربرابر اشغال کویت شدید وخشمگینانه بود. بسیاری از رؤسا وزمامداران کشورهای عربی درنخستین روزهای تجاوز دولت صدام حسین، این تجاوز را محکوم نمودند. آنها خوستار خروج قوای عراقی از کویت شدند وحل مشکل عراق را با کویت از راه مذاکره مطالبه کردند. بیشترین وشدید ترین واکنش درنخستین ساعات اشغال نظامی کویت از طرف حافظ الاسد رئیس جمهور سوریه، حسنی مبارک رئیس جمهورمصر وملک فهد پادشاه عربستان سعودی ابراز شد. ملک فهد تازمان مذاکره با دیک چینی وزیردفاع امریکا که درششم آگست وارد ریاض شد وتااستقرار نیروهای امریکایی در خاک سعودی که یک روز بعد آغازگردید موضع قاطع علیه عراق اتخاذ نمیکرد.  اما درمخالفت با تجاوز عراق به کویت ازهمه رهبران کشورهای عربی نگران تر وبیتاب تربود.

وزارت خارجۀ مصر در دومین روزاشغال کویت طی انتشار اعلامیه ای خواهان عقب نشینی فوری وبدون وقفۀ نیروهای عراقی از خاک کویت شد. حافظ الاسد زئیس جمهور سوریه طی تماس تبلفونی با پادشاه عربستان سعودی ورئیس جمهور مصر در چهارم آگست خواستار تشکیل اجلاس سران کشورهای عربی بمنظور بررسی تجاوز عراق به کشورکویت گردید. اردن علاوه براینکه ازتجاوز نیروهای عراقی به کویت انتقادی نکرد، درسومین روزاشغال کویت با پخش اعلامیه های نظامی عراق ازطریق رادیو تلویزیون خود در حقیقت حملۀ عراق را مورد حمایت قرارداد.

بعدازاظهارات انفرادی برخی سران عرب درمورد اشغال کویت نخستین واکنش جمعی کشور های عربی دردومین روز تجاوز نظامی عراق توسط شورای وزیران جامعۀ عرب یا اتحادیۀ عرب صورت گرفت. "شاذلی قلیبی" منشی عمومی اتحادیۀ عرب اعلان کرد که شورای وزرای این اتحادیه  تجاوز عراق به کویت را محکوم نموده ونتایج این تجاوز را که آنوقت تشکیل دولت مؤقت آزاد کویت بود، برسمیت نمی شناسد. شورای وزیران اتحادیۀ عرب طی صدور قطع نامه ای خواستار عقب نسینی فوری وبدون قید وشرط نیروهای عراقی گردید.

ازجملۀ22 عضو اتحادیۀ عرب 14 عضو به قطع نامۀ فوق الذکر رأی موافق دادند.  پنج عضو که شامل فلسطین، اردن، یمن، سودان وموریتانیا می شدند، رأی ممتنع دادند. کشورهای عضوشورای همکاری خلیج ( فارس) بروز سه شنبه هفتم آگست 1990 درشهر جده طی انعقاد جلسه ای که صباح الاحمد الجابر وزیر خارجۀ کویت نیزدرآن شرکت داشت، تجاوز عراق را به کویت محکوم نمودند وخواستار کمک همه جانبۀ ملل متحد دربیرون راندن عساکر متجاوز عراقی ازخاک کویت گردیدند.

تلاش برای تشکیل یک جلسۀ عاجل وفوری سران عرب ازروزهای اول تجاوز حکومت صدام حسین به کویت با تماس تیلفونی برخی رؤسای دول عربی با همدیگر آغاز گردید. اما قبل از آنکه سران کشورهای عربی تشکیل جلسه دهند، دیک چینی وزیردفاع ایالات متحدۀ امریکا در ششم آگست برای مذاکره با مقامات عربستان سعودی وارد ریاض شد. وزیر دفاع امریکا موافقۀ ورود نیروهای امریکایی را به خاک عربستان سعودی از دولت آن کشور گرفت ویک روز بعد نخستین واحد های نیروی نظامی امریکا تحت عنوان" سپرصحرا" به خاک عربستان سعودی استقرار یافتند. بعد از آغاز استقرار نیروهای امریکایی به عربستان سعودی مقامات این کشور به موضع گیری صریح وشدید خود علیه عراق آغاز کردند وبرای تشدید و وسعت جبهه گیری کشورهای عربی علیه عراق تحرک بیشتر ازخود نشان دادند. سعودالفیصل وزیر خارجۀ عربستان سعودی با پیامی از ملک فهد درهشتم آگست غرض برگزاری اجلاس سران عرب به قاهره ودمشق سفر نمود.  حسنی مبارک رئیس جمهور مصر بعد از دریافت پیام بلا فاصله رؤسا وزمامداران عرب را برای تشکیل اجلاس سران عرب در قاهره دعوت کرد.

 

اجلاس سران عرب درقاهره:

جلسۀ سران عرب بدرخواست حسنی مبارک رئیس جمهور مصر در11 آگست 1990 درقاهره تشکیل شد. ازمیان 22 کشور عضو جامعۀ عرب تنها تونس که گفته  میشود ازاحضار مستبدانۀ رؤسای عرب توسط حسنی مبارک به قاهره خشمگین بود از شرکت دراین اجلاس خود داری کرد. بقیه 20 کشور درجلسه حضوریافتند که ازمیان آنها رؤسا وسران پانزده کشورعربی خود به قاهره آمدند ورؤسای پنج کشوردیگر نماینده فرستادند.

عراق نیزدرجلسه شرکت کرد اما صدام حسین به عوض خود طه یس رمضان معاون صدراعظم و طارق عزیز وزیرخارجه  را به قاهره فرستاد. هیئت عراقی که درنهم آگست وارد قاهره شدند قبل از آغاز رسمی جلسۀ سران با رئیس جمهور مصر مدت دوساعت بصورت خصوصی ملاقات ومذاکره نمودند. حسنی مبارک که بعد از این مذاکرات خاص وطولانی دوساعته با هیئت عراقی خسته بنظر میخورد برگزاری جلسۀ سران را جهت نزدیک کردن آراء ونظریات رهبران در اجلاس برای 24 ساعت دیگر به تعویق انداخت ودرخلال این مدت وزرای خارجۀ کشورهای عربی اقدام به برگزاری جلسۀ تدارکاتی میان هم نمودند.

هفته نامۀ "لوپوئن" چاپ فرانسه گفتگو وجدال سران وهیئت نمایندگی کشورهای عرب را درجلسۀ وزرای خارجه واجلاس سران که درپشت درهای بسته صورت گرفت روزهای  بعد ازپایان این اجلاس منتشر نمود که در آن گفته می شود:« درآغاز جلسۀ وزرای خارجه، گفتگوهای سختی میان وزیران خارجۀ عراق وکویت صورت گرفت. نخست طارق عزیز، وزیر خارجۀ کویت را به نسبت اینکه عساکر امریکا وزنان شورت پوش امریکایی خاک مقدس اسلام را از خاطر حکومت آل صباح لگدمال نموده است مورد سرزنش قرار داد وتأکید کرد که درصورت ادامۀ این وضع، عراق خلیج را به آتش می کشد. شیخ صباح الاحمد وزیرخارجۀ کویت درپاسخ عزیز گفت: توباید زندانی شوی وشما همه قوانین بین المللی را زیرپا گذاشتید. سفیر کویت را با ده عضو سفارت خانه دربغدا محبوس نمودید. هنوز سخنان شیخ صباح الاحمد قطع نشده بود که وزیر خارجۀ عراق با عصبانیت به سر او فریاد کشیده گفت: خاندان صباح مزدور امریکا هستند وتوشخصاً ازمدت ها قبل عضو سی. آی. ای بودی وما پس از آزاد سازی کویت کسیت های ثبت شده ای را کشف کردیم که همکاری تورا با دشمن صهیونیستی وامریکا صریحاً بیان میدارد. وزیر خارجۀ کویت ازشنیدن این سخنان طارق عزیز دچار ناراحتی شده بروی چوکی خود بیهو ش گردید.

بعد از گفتگوی وزیران خارجۀ عراق وکویت، سعودالفیصل وزیر خارجۀ عربستان سعودی طارق عزیز را مورد خطاب قرار داد ه گفت: طارق شما از حدود تان تجاوز کرده اید. کویت را به زندان تبدیل ساختید وعساکرتان آدم های بیگناه را شکنجه وقتل عام می کنند. اما طارق عزیز با مشت خود محکم بروی میز کوبید وسپس بلند شده فریاد زد: همه دروغ وتوهمات ساختگی است. کویت اکنون به آزادی نفس می کشد. وقتی وزیر خارجۀ عربستان سعودی گفت طارق شما آدم رذیل وبد طینت هستید، وزیر خارجۀ عراق خشمگینانه فریاد زد من به نمایندگی از ملت پرافتخار عراق نمیگذارم برایم توهین شود وآنگاه رویش را بطرف سایر وزرای خارجۀ کشورهای خلیج ( فارس) گردانیده اظهار داشت: اگر اسرائیل به شما حمله کند تنها عراق قادر به حفاظت ازشما است. امروز ارتش عراق سپر ملت عرب است. . .   .  »

اجلاس وزیران خارجه با جدال وتشنج پایان یافت وسران عرب با وزرای شان برای خوردن غذا به هوتل قصر کنگره ها جمع شدند. در سفرۀ غذا باردیگر کویتی ها وعراقی ها به جدال برخواستند. طه یس رمضان با بشقاب غذا شیخ سعد ولیعهد کویت را مورد حمله قرار داد و ولیعهد بسوی رمضان یورش برد تا اینکه هردویشان به مداخله و وساطت سومالیایی ها وقطری ها ازهم جدا ساخته شدند.

سرانجام جلسۀ سران روز جمعه  یازدهم آگست بریاست حسنی مبارک تشکیل گردید. رئیس جمهور مصر درطول سخنرانی بیست وپنج دقیقه ای اش تأکید کرد که باید جامعۀ عرب تجاوز عراق را محکوم نموده مشروعیت کویت را برقرار نماید وحق عربستان سعودی را در اتخاذ تدابیر ضروری برای حفاظت خاک خود برسمیت بشناسد. منظور مبارک تائید وحمایت از استقرار نیروهای امریکایی در عربستان سعودی توسط جامعۀ عرب بود. همچنان رئیس جمهور مصر خواستار اعزام نیرو ازسوی کشورهای عربی به عربستان گردید. حسنی مبارک با ختم سخنرانی خود توقف جلسه را برای ادای نماز وصرف غذا اعلان کرد وبعد از ظهر جلسه پنج ساعتۀ سران که با کشمکش وجدال بیشمار همراه بود آغاز یافت.

فهد بن تیمور رئیس هیئت عمان به عنوان اولین سخنران جلسه، تجاوزعراق به کویت را محکوم نموده واستدلال کرد که این تجاوز راه مداخلۀ خارجی را باز کرده انتفاضه وحمایت بین المللی را ازفلسطین تضعیف می کند. بنا براین طرحی مورد بحث قرار بگیرد که تجاوز عراق را پایان دهد وحکومت خانوادۀ الصباح را درکویت بازگرداند. بعد ازنمایندۀ عمان جنرال عمر البشیر رئیس جمهور سودان تقاضای صحبت نموده گفت:" طرح ارائه شده زمینه را برای یافتن یک راه حل عربی مساعد نمی کند. فراخواندن نیروهای خارجی جهت حمایت از خود که برخی کشورهای عربی آنرا خوب تشخیص داده اند مخالف عزت وشرف عربی است. . .  "

ملک فهد پادشاه عربستان سعودی که سخنان عمر البشیر را متوجه خود دید حرف های رئیس جمهور سودان را با عصبانیت قطع کرده اظهار داشت:" ما قانون جنگل دیکته شده از سوی عراق را رد می کنیم وبه رئیس جمهور سودان اجازه نمیدهیم که به شرف ما لطمه وارد سازد."

رئیس جمهور سوریه نیز تجاوز عراق را محکوم نموده خواهان برقراری حکومت مشروع کویت گردید. آنگاه نوبت سخرانی به یس رمضان رسید. اوگفت:" من دروغ هایی را که برخی ها علیه عراق گفتند رد می کنم. کویت درجریان جنگ عراق وایران به ایرانیها کمک مالی نمود ما از کویتی ها خواستیم که دراین باره تجدید نظر کنند اما هربار این امر را قاطعانه تردید کردند. . .  .

کویتی ها برای بازسازی جزیرۀ فاو برای ما ده ملیون دالر دادند اما برای ایرانیها به بهانۀ زلزله 120 ملیون دالر کمک کردند. من درسال 1987 برای تقاضای قرضۀ یک ملیارد دالری به کویت رفتم اما دست خالی برگشتم. . .  .  ما پس ازتصرف دوبارۀ فاو اطلاعات مؤثقی در ارتباط با حضورنظامی ایران در جزیرۀ بوبیان دریافت کردیم. . . . "

سعد عبدالله ولیعهد کویت درجریان سخنان یس رمضان با خشونت ادعای اورا مورد تکذیب قرار داده ورمضان را دروغگو، دزد بغداد و . . .  خطاب نمود. همچنان یس رمضان درجریان سخنرانی خود به حضورنیروهای سوریه در لبنان اعتراض کرد که این اشاره واعتراض او توسط حافظ الاسد والیاس هراوی پاسخ داده شد. او بعد از گفتگو با رؤسای جمهور سوریه ولبنان باردیگر با ولیعهد کویت به منازعه پرداخت. وقتی ولیعهد کویت گفت که رژیم عراق تنها یک هدف دارد که غصب واختلاس است ویک روش دارد که دروغ است، یس رمضان خشمگین وعصبانی شده گفت: من حضور غیرقانونی این آقا را درمیان خودمان برسمیت نمی شناسم. خاندان الصباح مزدوران امریکا هستند. آنگاه تشنج اوج گرفت وسروصدا ها ازهرطرف بلند شد. قذافی رئیس جمهور لیبیا مداخله نموده خواستار آرامش جلسه گردید. حسنی مبارک خواهان رأی گیری درمورد قطعنامه وپایان بخشیدن به جلسه شده پیشنهاد عرفات را درمورد تشکیل یک کمیتۀ میانجی به شرکت اردن، الجزایر، یمن، مصر وفلسطین رد نمود واصرار عرفات را درتعلیق جلسه وتقاضای قذافی را برای صحبت نپذیرفت. سرانجام رئیس جمهور مصر درمیان سروصدا وتشنج مؤفق به رأی گیری شد ونتایج رأی گیری را اعلان کرد:

12 کشور( عربستان سعودی، قطر، کویت، عمان، بحرین، مصر، سوریه، مراکش، امارات متحدۀ عربی، سومالیا، لبنان و جیبوتی) به قطعنامه رأی موافق دادند. کشورهای لیبیا، عراق وسازمان آزادیبخش فلسطین رأی مخالف دادند. الجزایر ویمن رأی ممتنع  وکشورهای اردن، موریتانیا وسودان شرط ها وملاحظات خود را اظهار نمودند.

نکات مهم قطعنامه عبارت بود از:

تائید قطع نامه های قبلی شورای وزیران اتحادیۀ عرب وسازمان کنفرانس اسلامی.

تائید وپابندی به قطع نامه های 660، 661 و 662 شورای امنیت ملل متحد.

محکوم کردن تجاوز کویت وبی اعتبار بودن الحاق کویت به خاک عراق.

درخواست خروج فوری قوای عراقی از کویت وبازگشت حاکمیت قانونی آن.

تقبیح تهدیدات عراق در برابر سایر کشورهای عربی خلیج فارس وموافقت با درخواست عربستان سعودی ودیگر کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس مبنی براعزام نیروهای عرب جهت دفاع از آنها.

درپایان رأی گیری همه رؤسا ونمایندگان به استثنای قذافی سالون را ترک کرده بوند. قذافی سرش را درمیان دست هایش گرفته در چوکی خود می گریست. دقایقی بعد رؤسای جمهور مصر والجزایر که از بودن قذافی درمحل کنفرانس آگاه شدند به آنجا برگشتند. قذافی وقتی رئیس جمهور مصر را دید برایش گفت: حسنی! حسنی! چرا تو اینقدر مشتاق رأی گیری برای این تصمیم بودی؟ چرا؟ مبارک در جواب قذافی گفت: معمر برای تو اجازه نمیدهم که به رئیس جمهور ومردم مصر توهین کنی. وقتی شاذلی بن جدید به قذافی نزدیک شد وازاو خواست که سالون را ترک بگوید قذافی برایش گفت به سرنوشت اندوهناک عرب گریه می کنم.

یاسر عرفات دربیرون از کنفرانس سراسیمه وعصبانی به هریک از رؤسا ونمایندگان مراجعه نموده رأی گیری وتصویب قطع نامه را غیرقانونی می خواند. اما عصمت عبدالمجید وزیر خارجۀ مصر برایش گفت ساکت باش ابو عمار! از چیز هایی که نمیدانی حرف نزن. . . .    . »

سرانجام اجلاس سران عرب که بیشتر شکل دعوا و تمثیل یک درامه را داشت پایان یافت ودو دستگی اعراب را درقبال بحران جدید به نمایش گذاشت. اختلاف ونفاق جامعۀ عرب نه تنها دراثر بحران جدید عمیق تر شد بلکه ابن بحران صف بندیهای جدیدی را در داخل اتحادیۀ عرب ومیان کشورهای عربی بوجود آورد. دولت حاکم حزب بعث در سوریه برهبری حافظ الااسد که تا قبل از اشغال کویت از جناح رادیکال کشورهای عربی محسوب می شد وبا غرب وطرفداران عربی غرب مخالفت داشت، بعد از بحران خلیج فارس در صف میانه رو ها وطرفداران غرب وامریکا قرار گرفت. اردن که درگذشته ازپهلوی میانه رو های عرب دورتر نرفته بود، دربحران اشغال کویت جانب عراق را گرفت. اردن تا پایان جنگ وشکست عراق به جانبداری لفظی خود از صدام حسین ادامه داد ودرطول جنگ 41 روزۀ امریکا ومتحدینش علیه عراق تظاهرات وسیعی در حمایت از صدام در سراسر اردن ادامه یافت.

مخالفت سوریه با دولت عراق ناشی از مخاصمت شخصی رئیس جمهور سوریه با صدام حسین بود. واز سوی دیگر حافظ الاسد دراثر ورشکستگی شوروی وسقوط آن از صحنۀ سیاسی ونظامی جهان دربرابر امریکا وغرب بسوی امریکا واعراب متحدینش تغیر موضع وموقف داد ودراین تغیر،  منافع وسود های مالی وسیاسی را مد نظر داشت.

موقف دولت اردن وشاه آن ملک حسین در طرفداری از صدام حسین از یکطرف ناشی از فشار افکار عمومی مردم آن که 60 فیصد ساکنین اردن را فلسطینیها تشکیل می دهند، بود واز طرف دیگر این امر ریشۀ اقتصادی نیز داشت. درطول دهۀ اخیر قبل از اشغال کویت، عراق وکویت بازار خوبی برای فروش کالاهای اردن بود واردن درسال 1989 ازفروش کالاهای خود به بازار های عراقی 440 ملیون دالر را نصیب گردید. همچنان اردن سالانه پنجاه ملیون دالر کمک ازعراق دریافت می نمود واردنی ها دوملیارد وششصد ملیون دالر را بصورت قرض های طرف سوم برای عراق درطول جنگ ایران وعراق تضمین کرده بودند. وشاید دولت اردن فکر میکرد که مخالفت با صدام حسین تمام این منافع را درخطر می اندازد وعراق از پرداخت قرضۀ 6/2 ملیار دالری به ضمانت اردن نیز سرباز میزند. هرچند اردن قطعنامۀ 661 شورای امنیت را درمورد تحریم عراق رعایت کرد وبندر عقبه را بروی عراق بست. اما به آنهم تا پایان جنگ به حمایت لفظی خود از صدام ادامه داد.

یمن نیز همچون اردن چه در قطع نامه های جامعۀ عرب وچه در اکثر قطع نامه های سازمان ملل متحد جانب عراق را گرفت وسیاست های امریکا ومتحدینش را دربرابر عراق شدیداً مورد انتقاد قرار داد. خاصتاً قطعنامۀ 678 شورای امنیت ملل متحد را فیصلۀ غیرعادلانه خواند وبه آن رأی مخالف داد. علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن در مصاحبه ای با نشریۀ اشپیگل چاپ آلمان در دسمبر 1990 مسئولیت بحران اشغال کویت را بطور غیرمستقیم بدوش کویت وکشورهای نفت دار حوزۀ خلیج انداخته گفت:" ازتاریخ دوم آگست 1990 به بعد طرف های درگیر دربحران خلیج ده ها ملیارد دالر را مصرف کرده اند اما اگز این شیخ های نفتی فقط مقدار کمی ازاین پول هارا درجریان گفتگو های خود در بارۀ اختلافات مربوط به درآمد نفت عراق اختصاص داده بودند دیگر این بحران بوجود نمی آمد."

سازمان آزادیبخش فلسطین وفلسطینیها بیشتر ازدیگران به طرفدرای از صدام حسین پرداختند وتا شکست صدام دراین موقف باقی ماندند. البته انگیزه ودلایل موقف فلسطینی ها درحمایت از صدام واضح بود که آنها برای اولین بار از یک زمامدار عرب شنیدند که قضیۀ فلسطینیها را مطرح کرد وآنرا به بحران حوزۀ خلیج ارتباط داد واسرائیل را تهدید به حمله نمود. بعداً زمانیکه صدام حسین چند موشک به خاک اسرائیل شلیک کرد وتعدادی از اسرائیلیها کشته شدند، در میان آنها رعب وترس ایجاد شد، برای بسیاری از فلسطینیها یک رویای دست نیافتنی بود. اما بی خبر از آنکه صدام، فلسطین را یک بهانه برای تجاوز و احماقت های خود ساخته بود. درحالیکه اگر صدام خواستار آزادی فلسطین می بود، راه آزادی فلسطین از کویت نمی گذشت.

هریک از کشورهای عربی متناسب به سیاست هایشان در قبال بحران اشغال کویت سود وزیانهایی را نصیب شدند. کشورهایی چون مصر وسوریه که به طرفداری از کویت وسعودی نیروی نظامی به عربستان سعودی فرستادند مورد سخاوتمندی وبخشش زمامداران ثروتمند نفت دار عربی وکشورهای غربی قرار گرفتند. طوریکه بعداً عربستان سعودی، کویت، فرانسه وایالات متحدۀ امریکا ملیارد ها دالر مطالبات خود را از مصر بخشش نمودند وبرخلاف، کشورهای دیگر عربی چون اردن، یمن، سازمان آزادیبخش فلسطین وسودان که جانب عراق را گرفتند مورد خشم وغضب حاکمان ثروتمند عرب وکشورهای غربی وبه خصوص امریکا واقع شدند وکلیه کمک های مالی را که ازجانب آنها دریافت میداشتند از دست دادند.

 

واکنش وموقف سازمان ملل متحد وسایر مجامع جهانی:

سازمان ملل متحد از نخستین روز تجاوز نظامی عراق به کویت ازخود عکس العمل شدیدی نشان داد. هرچند نفوذ وتأثیرات اهداف وتصامیم امریکا وکشورهای هم پیمان اروپایی اش سازمان ملل را در بسا مواقع از تصمیم گیری واقدامات مستقلانه ومنصفانه باز داشت ودربحران اشغال کویت فیصله ها وقطع نامه های این سازمان کاملاً مطابق میل وخواست امریکا صورت گرفت، اما یکپارچگی کلیه اعضای سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن در تقبیح تجاوز نظامی عراق به کویت که درتاریخ این سازمان کمتر سابقه داشته است جالب وقابل توجه میباشد.

شورای امنیت ملل متحد که متشکل از پنج عضو دایمی ودارای حق ویتو( ایالات متحدۀ امریکا، شوروی، چین، فرانسه وانگلستان) وده عضو غیردایمی بصورت نوبتی( کیوبا، یمن، رومانیا، ساحل عاج، زائیر، کانادا، کولمبیا، حبشه، فنلند ومالیزیا) است( درزمان بحران اشغال کویت) دردوم آگست 1990 نخستین روز اشغال کویت درمورد این بحران تشکیل جلسه داد وقطعنامۀ 660 را به تصویب رسانید. قطعنامۀ متذکره که خواستار خروج فوری وبدون قید وشرط کلیه نیروهای عراقی از کویت گردید به اتفاق آراء بدین شرح مورد تصویب قرار گرفت:"

1 – اشغال کویت از سوی عراق را محکوم می کند

2 – خوستار عقب نشینی فوری وبدون قید وشرط تمام نیروهای عراقی وبازگشت آنها به مواضعی که درتاریخ قبل از اشغال ( اول آگست) دراختیار داشتند،  میباشد.

3 – عراق وکویت را به آغاز فوری مذاکرات فشرده به منظور حل وفصل اختلافات خود دعوت کرده از کلیه تلاش های انجام شده به این منظور خاصتاً ازتلاش های جامعۀ عرب حمایت می کند.

4 – تصمیم می گیرد درصورت لزوم به منظور بررسی دیگر اقدامات لازم در راه تأمین اجرای این قطع نامه مجدداً تشکیل جلسه دهد."

شورای امنیت ملل متحد بعد از تصویب اولین قطع نامۀ خود تا پانزدۀ جنوری 1991 یازده قطع نامۀ دیگر را درمورد اشغال کویت توسط نیروهای عراقی دراوقات مختلف وبه مناسبت رویداد های تازه ای که در رابطه به اشغال کویت ازسوی عراقی ها انجام یافت به تصویب رسانید:

قطعنامۀ 661 در ششم آگست با سیزده رأی موافق در برابر دورای ممتنع کیوبا ویمن تصویب شد، خواستار تحریم اقتصادی، تجارتی ونظامی علیه عراق گردید.

قطعنامۀ 662  درنهم آگست به اتفاق آراء تصویب گردید.  این قطع نامه الحاق کویت به خاک عراق را محکوم نموده واین اقدام را غیر قانونی وبدون اساس قضایی قلمداد کرد.

قطع نامۀ 664 در هژدهم آگست درمورد بازگشت اتباع خارجی به کشورهایشان از هردو کشور عراق وکویت به اتفاق آراء مورد تصویب قرار گرفت. دراین قطع نامه ازعراق جداً تقاضا گردید تا وسایل وزمینۀ بازگشت خارجیان را به کشور هایشان فراهم نماید.

قطعنامۀ 665 که با 13 رأی موافق ودورأی ممتنع یمن وکیوبا در 25 آگست به تصویب رسید، اتخاذ تدابیری رابرای اطمینان یافتن از اجرای قطعنامۀ تحریم اقتصادی ونظامی 661 مجاز شمرد.

قطعنامۀ 667 در 14 دسمبر 1990 در مورد رسانیدن کمک های غذایی به عراق و کویت توسط سازمان ملل متحد وکمیته بین المللی صلیب سرخ وسایر سازمانهای بین المللی با 13 رأی موافق و2 رأی مخالف یمن وکیوبا به تصویب رسید.

قطعنامۀ 667 که در شانزدهم سپتمبر به اتفاق آراء به تصویب رسید اقدام تهاجمی عراق را علیه دفاتر وپرسونل دیپلوماتیک در کویت محکوم کرد.

قطعنامۀ 669 که در24 دسمبر به اتفاق آراء به تصویب رسید ازکمیتۀ مجازات ها خواست تا درخواست کشورهایی را که با رعایت تحریم عراق دچار مشکلات اقتصادی شده اند مورد بررسی قرار دهد.

قطعنامۀ 670 در 25 سپتمبر با 14 رأی موافق ویک رأی مخالف کیوبا در مورد تحریم هوایی علیه عراق به تصویب رسید.

قطعنامۀ 674 که در 29 اکتوبر با 13 رأی موافق و2 رأی ممتنع یمن وکیوبا به تصویب رسید رفتار عراق را در برابر اتباع خارجی درکویت وعراق محکوم ساخته خواهان تدابیری علیه عراق درصورت عدم اجرای این قطعنامه شد.

قطعنامۀ 677 که در 29 نوامبر به اتفاق آراء به تصویب رسید اقدام عراق را درمورد تغیر بافت جمعیت کویت ونابودی اسناد ومدارک سرشماری این کشور محکوم کرد.

قطعنامۀ 678 که در 9 دسمبر 1990 با 12 رأی موافق، یک رأی ممتنع چین و2 رأی مخالف یمن وکیوبا به تصویب رسید بکار گیری قوای نظامی را برای وادار کردن عراق به خروج از خاک کویت مجاز شمرد. این قطعنامه که دوازدهمین وآخرین قطعنامۀ شورای امنیت تا شروع وپایان جنگ نفت علیه عراق میباشد به شرح ذیل صادر گردید:"

1 – عراق باید به قطعنامۀ 660 شورای امنیت ودیگر قطعنامه های مربوط گردن نهند وشورا با حفظ تعهد خود باردیگر به نشانۀ حسن نیت این فرصت نهایی را دراختیار عراق قرار میدهد.

2 – کلیه کشورهایی که با دولت کویت همکاری دارند درصورتی که عراق تا پانزدهم جنوری 1991( 25 جدی 1369 خورشیدی) نسبت به اجرای کامل قطعنامه های شورای امنیت ملل متحد اقدام نکند، میتوانند با استفاده از کلیه امکانات واتخاذ تدابیر لازم نسبت به اجرای قطعنامۀ 660 ودیگر قطعنامه های مربوط برای حفظ صلح وامنیت بین المللی درمنطقه عمل کنند.

3 – ازکلیه دولت ها میخواهد که حمایت مشروع خودرا از اقداماتی که درآینده برای اجرای بند دوم قطعنامه صورت می گیرد بعمل آورند.

4 – ازهمه دولت هایی که دربحران دخیل اند میخواهد تا شورا را بصورت مستمر درجریان اقدامات خود درزمینۀ اجرای پاراگراف دوم وسوم این قطع نامه قرار دهند.

5 – شورا تصمیم می گیرد که بحران را همچنان دنبال کند."

سایر مجامع وسازمانهای مختلف ومتعدد جهانی نیز در رابطه با اشغال کویت توسط قوای عراقی مواضع خود را اعلان نموده وتجاوز عراق را محکوم کردند.

پیمان نظامی ناتو طی انتشار بیانیه ای که توسط سخنگوی آن در چهارم آگست 1990 از بروکسل صورت گرفت تجاوز نظامی عراق را محکوم وخواسنتار عقب نشینی فوری وبدون قید وشرط قوای عراقی ا زکویت گردید.

سازمان وحدت افربقا با انتشار بیانیه ای در ادیسه بابا مقر این سازمان اشغال کویت را محکوم نمود وازعراق خواست که قوای خودرا از کویت بیرون ببرد.

سازمان عدم انسلاک نیز با برگزاری جلسۀ سفیران خود در سوم آگست در یوگسلاویا، موضوع اشغال کویت را مورد بررسی قرار داد وخواهان خروج عساکر عراقی از کویت گردید. بعداً کشورهای عدم انسلاک در ششم اکتوبر طی اجلاسی در نیویارک باردیگر برخروج عراق ازکویت تأکید کردند. اسن سازمان، یوگسلاویا را به عنوان ریاست جنبش، مامور تلاش جهت حل مسالمت آمیز بحران وبرقراری تماس با کشورهای دخیل دربحران کردند اما مسافرت های وزیر خارجۀ یوگسلاویا به کشورهای منطقه از جمله عراق به کدام نتیجه ای نرسید.

 

عکس العمل شوروی وکشورهای سوسیالیستی:

بلوک شرق سوسیالیستی برهبری اتحاد شوروی بعد از خروج قوای شوروی از افغانستان ودر نتیجۀ تحولاتی که توسط گورباچف رهبر شوروی برای اصلاحات آورده شد در سراشیب زوال وفروپاشی قرار گرفت. شوروی از مقام وموقف خود منحیث یک ابرقدرت در برابر ایالات متحدۀ امریکا وجهان غرب سقوط کرد و به دنباله روی امریکا ودنیای غرب کشانیده شد.

درمیان کشورهای کمونیستی وبلوک کمونیزم تنها چین وکیوبا که در بعضی موارد از روش امریکا درقبال بحران خلیج فارس به انتقاد پرداختند، شوروی وسایر کشورهای کمونیستی نه تنها که از مواضع ایالات متحدۀ امریکا وغرب در صف آرایی علیه عراق انتقاد واعتراضی نکردند بلکه با آنها در مقابله با عراق عملاً همکاری وهمراهی نمودند.

دولت شوروی با انتشار اعلامیه ای در دوم آگست اولین روز تجاوز عراق به کویت این تجاوز را محکوم نمود وازعراق خواست تا بدون قید وشرط قوای خودرا از کویت خارج نماید واستقلال وحاکمیت کویت را تضمین کند. شوروی بعد از صدور قطعنامۀ 660 شورای امنیت که در آن رأی مثبت داد اقدام به تحریم نظامی عراق نموده وبعداً با صدور سایر قطع نامه های شورای امنیت ملل متحد درمورد عراق هرگونه روابط تجارتی واقتصادی خود را با رژیم عراق قطع نمود. گورباچف رئیس دولت شوروی در دیدار با قوماندانان ارتش سرخ در نوامبر 1990 از صدام حسین شدیداً انتقاد نموده گفت که او قبل از تجاوز به کویت اطمینان داده بود که کویت را مورد حمله قرار نخواهد داد.

دولت شوروی درپهلوی واکنش شدید خود علیه عراق برای متقاعد کردن صدام حسین جهت خروج نیروهای عراقی از کویت وپایان یافتن بحران ازطریق سیاسی به فعالیت وسیع دیپلوماتیک پرداخت واز روزهای اول بحران، هیئت های خاص چون "میخائیل یستنکوویوگنی پریماکوف"ازجانب گورباچف به عراق وسایر کشورهای ذیدخل فرستاده شد. پریماکوف که به حیث فرستادۀ گورباچف درطول بحران اشغال کویت وحتی درجریان جنگ سه بار به بغداد وکشورهای دیگر عربی وغربی سفرکرد مؤفق نشد تا صدام حسین را در خروج از کویت متقاعد سازد. شوروی که ازیکطرف با دولت عراق قرار دادهای بزرگ نظامی واقتصادی داشت وعراق کشور متحد مسکو درشرق میانه محسوب می شد ازطرف دیگر بنا برنیازمندی شدید اقتصادی خود به کمک های امریکا وکشورهای غربی، از نخستین روز آغاز بحران تا آخرین روز شکست صدام حسین در جنگ کوشید تا این بحران ازطریق سیاسی حل گردد. شوروی میخواست که هم دولت عراق به حیث متحد ش درشرق میانه باقی بماند وهم کمک های امریکا وغرب برای مسکو قطع نشود.

گورباچف در نهم سپتمبر 1990 درواقع بدعوت وتقاضای رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا درهلسنگی با جورج بوش بر سرموضوع بحران اشغال کویت ملاقات نمود.  وی درپایان این ملاقات طی انتشار اعلامیۀ مشترک توافق خود را با سیاست واشنگتن درقبال بحران مذکوراظهار داشت. رئیس دولت شوروی طی مصاحبه ای درپایان دیدار با بوش در هلسنگی گفت:" برخی فکر میکنند که شوروی در سیاست خارجی خود نوع هرزگی پیشه کرده است. یعنی پول می گیرد ودربرابر آن موضع خودرا تغیر می دهد درحالیکه چنین نیست. ما درمسئلۀ اشغال کویت یک موضع اصولی داریم وبه آن سخت پابند هستیم." این گفتۀ متناقض گورباچف واقعاً ضعف وهرزگی روس هارا در قبال بحران خلیج فارس به نمایش میگذاشت.

امریکایی ها نیز درطول بحران مخصوصاً تا تصویب قطعنامۀ 678 شورای امنیت ملل متحد تلاش نمودند تا مسکو را درحمایت از مواضع خود دربحران خلیج راضی نگهدارند.  ودراین هدف با دادن کمک های مالی به شوروی از طریق خود وازطریق عربستان سعودی وکویت به مؤفقیت نایل گردند. دولت های کویت وعربستان به هدایت امریکا هزاران ملیون دالر در حقیقت به عنوان حق السکوت برای شوروی پرداختند. اما پس از اینکه امریکایی ها با متحدانشان جنگ را تحت پوشش مجوز قانونی از طریق سازمان ملل ( قطعنامۀ 678 شورای امنیت) که مسکو به آن توافق کرد، آغاز نمودند دیگر اعتنایی به شوروی نکردند.  وحتی طرح گورباچف را قبل از حملۀ زمینی مبنی بر خروج بی قید وشرط عراق از کویت نپذیرفتند.

کشورهای اروپای شرقی که دوسال قبل هم پیمان شوروی وجزو بلوک شرق سوسیالیستی بودند بیشتر از شوروی در بحران اشغال کویت مطابق خواست ومیل امریکا حرکت نمودند.  حتی پولند وچکسلواکیا تعداد اندکی از نیروهای نظامی خودرا در پهلوی امریکایی ها جهت مقابله با عراق به خلیج فارس فرستادند.

دولت کمونیستی چین با آنکه به قطعنامۀ 660 شورای امنیت ملل متحد مبنی بر خروج بی قید وشرط وسریع نیروهای عراقی از کویت رای موافق داد، گاه گاهی درطول بحران و وقوع جنگ برخلاف شوروی به انتقاد لفظی از مواضع امریکا ومتجدینش میپرداخت وتأکید میکرد که باید بحران اشغال کویت توسط جامعۀ عرب وشورای همکاری خلیج فارس حل گردد. "لی پینگ" صدراعظم چین کمونیست در 25 آگست الحاق کویت به عراق را محکوم کرد و درخواست عراق را مبنی برفروش برخی قطعات یدکی تجهیزات نظامی نپذیرفت. همچنان او در هشتم سپتمبر 1990 طی ملاقات خود با معاون صدراعظم عراق خواهان عقب نشینی بی قید وشرط قوای عراقی از کویت شد.

دولت کمونیستی کیوبا برهبری فیدل کاسترو مواضع وموقف مشابه دولت چین را درقبال بحران خلیج فارس در پیش گرفت. ازیکطرف اشغال کویت را توسط عراق محکوم نمود و از طرف دیگر مداخلۀ نظامی امریکا وغرب را درمنطقه مورد انتقاد قرار داد وخواهان حل بحران توسط کشورهای خود منطقه گردید.

 

 

 

 

                عکس العمل وموقف کشورهای غربی

الف – ایالات متحدۀ امریکا:

شدید ترین واکنش پس از اشغال کویت توسط نیروهای عراقی از سوی ایالات متحدۀ امریکاکه بعداً به بررسی عوامل وانگیزه های پرداخته می شود، ابراز شد. دولت امریکا در نخستین لحظات اشغال کویت ضمن محکوم کردن این اشغال اعلام کرد که کلیه معاملات تجارتی واقتصادی با عراق تحریم می شود. پیوست با آن، به اقدامات سیاسی ونظامی علیه عراق متوسل گردید که نخستین اقدام نظامی امریکا حرکت دادن یک کشتی جنگی از بحرهند بسوی خلیج فارس بود. دیک چینی وزیر دفاع امریکا درچهارمین روز اشغال کویت وارد ریاض شد وبا مقامات حکومت سعودی در مورد استقرار نیروهای امریکایی به خاک عربستان به توافق رسید. مطابق این توافق در پنجمین روز اشغال کویت اولین پرسونل نظامی ایالات متحدۀ امریکا وهواپیماهای اف 15 وارد عربستان سعودی گردیدند.

نخستین تلاش واقدام سیاسی امریکا علیه عراق از طریق سازمان ملل بود که بصورت عاجل در اولین روز اشغال قطعنامۀ 660 شورای امنیت دراین مورد به تصویب رسید. سایر قطعنامه های شورای امنیت علیه عراق نیزبا فشار ایالات متحدۀ امریکا صادر گردید.

مجلس نمایندگان امریکا اعزام نیروی نظامی را به عربستان سعودی وخلیج فارس در اول اکتوبر با 38 رای موافق و29 رأی مخالف ومجلس سنای امریکا در سوم اکتوبر با 96 رای موافق در مقابل 3 رأی مخالف به تصویب رسانیدند. با گذشت هر روز از بحران اشغال کویت، فعالیت وتلاش ایالات متحده در هردو ساحۀ سیاسی ونظامی تشدید میگردید و ورود پیاپی نظامی امریکا به عربستان سعودی وخلیج فارس ادامه میافت. علاوه براینکه مقامات دولتی امریکا با سفر به منطقۀ بحرانی وسایر نقاط جهان به اقدامات خود برای بیرون راندن عراق ا زکویت ادامه دادند، جورج بوش رئیس جمهور امریکا نیز شخصاً در رابطه با بحران به تلاش سیاسی ودیپلوماتیک پرداخت.  وی برای جلب همکاری جامعۀ جهانی در مقابله با عراق در چند نوبت به خارج امریکا سفر نمود وبا گورباچف رئیس دولت شوروی، رهبران برخی کشورهای عربی وکشورهای افریقایی به مذاکره پرداخت.  درنتیجۀ این تلاش ها، ایالات متحدۀ امریکا مؤفق شد تا یک ائتلاف وسیع بین المللی را درسطح سیاسی ونظامی علیه عراق تشکیل دهد وبا درهم کوبیدن ماشین جنگی وانهدام زیربنای نظامی واقتصادی عراق، نیروهای آن کشور را با زور وفشار نظامی از کویت خارج کند.

 

ب – انگلستان:

انگلیس به حیث کشور متحد وهم پیمان ایالات متحدۀ امریکا که همیشه دنباله رو سیاست واشنگتن بوده است در رابطه با بحران اشغال کویت وجنگ نفت نیز سیاست هم مانند امریکا را درپیش گرفت. لندن درهردو صحنۀ سیاسی ونظامی در رابطه با این بحران تا پایان جنگ نفت پهلوی امریکا حضور فعال وهمیشگی داشت.

"داگلاس هرد" وزیر خارجۀ انگلستان در دومین روز اشغال کویت اعلان کرد که انگلستان حملۀ عراق به کویت را جدی تلقی نموده وبدون هیچ ملاحظه ای آنرا محکوم می کند. همچنان دولت انگلیس هرنوع ارتباط تجارتی، اقتصادی ونظامی را با عراق به حالت تعلیق در آورد وپرداخت دارایی های کویت را در بانک های انگلیسی معطل قرار داد.

انگلستان در اولین اقدام نظامی خود در رابطه با بحران اشغال کویت همزمان با ورود نیروهای امریکایی به عربستان سعودی یک هزار سرباز خود را درخلیج فارس مستقر ساخت.  مارگریت تاچر صدراعظم بریتانیا در پانزدهم سپتمبر 1990 دستور اعزام نیروهای زمینی را به خلیج فارس صادر کرد.

مقامات بلند پایۀ انگلیسی چون صدراعظم، وزیر خارجه و وزیر دفاع آن کشور درطول بحران تا آغاز جنگ حتی پیشتر ازامریکایی ها با لحن خشنتر وآشتی نا پذیرانه تر علیه دولت عراق به اظهارات پرداختند وبیشتر به حل بحران از طریق نظامی علاقه نشان دادند وبه آن تأکید کردند. تاچر صدراعظم سابق انگلیس پیشنهاد ملک حسین پادشاه اردن را در ماه سپتمبر 1990 برای حل بحران ازطریق مذاکره رد کرد. همچنان خانم تاچر در مذاکره اش با "پریماکوف" نمایندۀ خاص گورباچف در رابطه با بحران خلیج فارس گفت که عراق باید کویت را ترک کند ومصالحه ای دراین مورد درکار نیست.

انگلیس ها در زمان گروگانگیری اتباع خارجی توسط دولت عراق که از جمله 4000 اتباع انگلیس در عراق وکویت وجود داشتند هیچ نوع انعطافی در برابر عراق نشان ندادند. صدراعظم آن کشور در اواخر آگست با لحن تندی گفت که صدام حسین باید به خاطر گروگانگیری مردان وزنان و کودکان در یک محکمۀ بین المللی محاکمه شود؛ همانگونه که نازی ها در محکمۀ نورنبرگ مورد محاکمه قرار گرفتند. صدراعظم انگلستان اشغال کویت را توسط عراق یک فرصت بدست آمده برای غرب می پنداشت واظهار میکرد حتی اگر عراق خاک کویت را بدون قید وشرط ترک کند واجازۀ احیای حکومت شیخ جابر الاحمد را در کویت بدهد؛ غرب در نابودی زیر بنای اقتصادی ونظامی عراق مصمم است.

بعد از شکست خانم تاچر در انتخابات واستعفای او که جان میجر صدراعظم انگلستان شد با زهم موضع سرسختانۀ انگلیس علیه دولت عراق وتمایلش به وقوع جنگ ادامه یافت. پیشنهاد شش مادۀ فرانسه برای خروج عراق از کویت در آخرین روزهای آغاز جنگ مورد مخالفت انگلستان قرار گرفت وبعداً با شعله ورشدن آتش جنگ هواپیماهای انگلیسی در پهلوی جنگنده های امریکای به بمباران عراق آغاز کردند وتا پایان جنگ دوشاودوش امریکایی ها در انهدام زیربنای اقتصادی ونظامی عراق نقش عمده ای ایفا نمودند.

 

ج – فرانسه:

هرچند فرانسه مانند بسیاری از کشورهای غربی تجاوز عراق را به کویت محکوم کرد واز آغاز جنگ تا پایان آن در پهلوی نیروهای امریکایی وانگلیسی و تحت فرمان آن ها نقش عمده ای را ایفا نمود اما در طول بحران با درپیش گرفتن روش های ریاکارانه خواست که خودرا به عنوان یک کشور مقتدر اروپایی ودارای سیاست مستقل وغیر وابسته با ایالات متحدۀ امریکا نشان دهد.

فرانسه در 13 آگست 1990 برای پیوستن با نیروهای امریکا ومتحدینش به دو کشتی جنگی خود در خلیج فارس دستور داد که در حمله به عراق با آنها مشارکت نماید. درهمین تاریخ 42 فروند چرخبال نظامی فرانسوی نیز آمادۀ حرکت به خلیج فارس شدند. وزارت دفاع فرانسه آموزش ده پیلوت عراق را درقوای هوایی این کشور قطع کرد وآنها را تحت نظر قرار داد. دولت فرانسه دریک موضع گیری تند علیه عراق بدلیل حملۀ عساکر عراقی به اقامتگاه سفیر فرانسه در کویت صدها عراقی را از فرانسه ممنوع الخروج اعلان کرد وفرمان اعزام 4000 تن نیروی نظامی به عربستان سعودی در 16 سپتمبر توسط میتران رئیس جمهور فرانسه صادر گردید. همچنان به پنجاه دیپلومات وافراد عراقی دستور داده شد تا فرانسه را ترک بگویند. "رولان دوما" وزیر خارجۀ فرانسه دراواخر سپتمبر به شوروی سفرکرد وطی اعلامیۀ مشترکی با وزیر خارجۀ شوروی خواهان حل سیاسی بحران خلیج فارس شد. فرانسه طرح سه ماده ای خودرا برای حل بحران که شامل عقب نشینی عراق از کویت، برگزاری کنفرانس بین المللی در مورد صلح شرق میانه و بررسی وضع اقتصادی بحران شرق میانه می گردید اعلان کرد.

فرانسه بعد از اعلان طرح متذکره که سبب ناخشنودی ایالات متحدۀ امریکا وبریتانیا گردیده بود مطابق میل ورضایت امریکا تغیر موضع داد و به خروج بدون قید وشرط عراق از کویت تأکید کرد. وزیر خارجۀ فرانسه اعلان نمود که بمنظور تأمین همکاری بین کشتی های جنگی امریکایی واروپایی درخلیج فارس یک قوماندانی مشترک میان امریکا وفرانسه در بحرین ایجاد خواهد شد. چند روز بعد رئیس ارکان حرب فرانسه اعلان کرد که ما برای یک جنگ فرسایشی در خلیج فارس آماده هستیم . فرانسویها پس از آنکه از موضع  جنگی درخلیج فارس صحبت کردند واندکی تشویش امریکایی ها را که از بوجود آمدن شکاف وتفرقه در صف متحدین وایجاد یک جبهۀ جدید هراس داشتند رفع نمودند وباردیگر طرح چارماده ای از سوی میتران رئیس جمهور فرانسه برای حل بحران بدین شرح مطرح شد:

1 – اگرعراق تأکید کند که قصد خروج نیروهای خودرا از کویت دارد وتمامی گروگانها را آزاد کند همه چیز ممکن خواهد بود.

2 – جامعۀ بین المللی مخیر به تضمین عقب نشینی نظامی، استقرار حاکمیت کویت به تعبن رأی مردم به شیوۀ دمکراتیک خواهد بود.

3 – بجای جنگ ودرگیری در شرق میانه با حسن همجواری صلح وامنیت جایگزین می شود

4 – کشورهای منطقه درمورد کاهش تسلیحات خود با یکدیگر به توافق دست یابند.

پس از از ارایۀ طرح فوق، برخی مقامات فرانسوی نیز از راه حل سیاسی بحران خلیج فارس سخن بمیان آورده وحتی وزیر خارجۀ فرانسه گفت که فرانسه درحمله علیه عراق شرکت نخواهد کرد مگر اینکه شورای امنیت سازمان ملل متحد چنین حمله ای را تصویب کرده باشد. طرح رئیس جمهور فرانسه و اظهارات مقام های دولتی فرانسه به استقبال صدام حسین روبرو شد. ضمن آنکه مجلس عراق در 24 اکتوبر فیصله کرد تا کلیه گروگانهای فرانسوی که تعداد شان 330 نفر اعلام شده بود آزاد شوند، صدام حسین اظهار داشت اگر عراق به دیپلوماسی روی بیاورد از طریق فرانسه وارد اقدام خواهد شد.

فرانسوی ها می خواستند با پایان بحران از راه سیاسی، کشور عراق را در روابط آیندۀ خود که تا قبل از اشغال کویت با آن ارتباط وسیع اقتصادی ونظامی داشتند نگهدارند. واز طرف دیگر امریکایی ها را خشمگین وناراضی نساخته باشند. وصدام نیز می خواست با برداشتن قدم های تاکتیکی حساب شده بین فرانسه وامریکایی ها ویا بین اروپا وامریکا در بحران خلیج فارس شکاف ایجاد کند.

 با تصویب قطع نامۀ 678 ونزدیک شدن زمان ضرب الاجل شورای امنیت درحالیکه فرانسه اظهار داشت اگر عراق تا پایان این مهلت از کویت خارج نشود ممکن است فرانسه در عملیات نظامی برای آزاد کردن کویت شرکت کند بار دیگر طرح شش ماده ای را در آخرین روزهای نزدیک به 15 جنوری 1991 پیشنهاد کرد که در آن به خروج بدون قید وشرط عراق از کویت تأکید شده بود. اما این طرح مورد قبول عراق واقع نشد ومیتران رئیس جمهور فرانسه خشمگینانه اظهارداشت که صدام حسین وقت را تلف می کند.

با شروع جنگ، نیروی هوایی فرانسه نقش فعالی را در پهلوی ایالات متحدۀ امریکا وانگلستان علیه عراق ایفا نمود. هر چند فرانسوی ها در آغاز جنگ با تظاهر وریاکاری از حمله بداخل خاک عراق خود داری کردند وتنها نیروهای عراق مستقر در کویت را هدف قرار دادند اما پس از چند روزهواپیماهای فرانسوی به بمباران داخل عراق پرداختند.

 

د - سایر کشورهای غربی:

کشورآلمان که از مهم ترین کشور های اروپایی ومتحد ایالات متحدۀ امریکا محسوب می شد نیز در برابر اشغال کویت توسط عراق واکنش شدیدی نشان داد. وزیر خارجۀ آلمان در سوم آگست 1990 اظهارداشت که آلمان خواستار خروج بدون قید وشرط تمام نیروهای عراقی از خاک کویت است. آلمانی ها که بدلیل قوانین حاکم به این کشور مجاز بدخالت نظامی در خلیج فارس نبودند در پرداخت مصارف لشکر کشی ایالات متحدۀ امریکا وغرب به این منطقه سهم عمده ای گرفتند. آنها صدها ملیون دالر را در دسترس امریکا گذاشتند.

کشور جاپان نیز که یکی از متحدین امریکا واز کشورهای پیشرفته وثروتمند محسوب می شد وتقریباً کلیه نیاز های نفتی خودرا ا زحوزۀ خلیج فارس وارد میکرد در برابر اشغال کویت به واکنش شدیدی پرداخت واز تحریم اقتصادی شورای امنیت علیه عراق حمایت نمود. "توشیکی کایفو" صدراعظم جاپان در 8 آگست اظهار داشت که تهاجم عراق به کویت اقدام نا بخشودنی علیه حاکمیت این کشور است. او گفت که به همین دلیل جاپان در جهت انجام مجازاتهای همه جانبه علیه بغداد اقدام میکند. حکومت جاپان پیشنهاد مشروط عراق مبنی بردادن اجازۀ خروج اتباع جاپان ازکویت وعراق در قبال لغو حمایت توکیو از مقررات ویژۀ غرب را در 25 آگست رد کرد. هر چند جاپان مانند آلمان به نسبت عدم اجازۀ قانون اساسی کشور در اعزام نیروی نظامی به خارج از مملکت نتوانست به اعزام قوای نظامی در خلیج فارس بپردازد اما درقسمت پرداخت مصارف مالی لشکر کشی امریکا وغرب سهم عمده ای گرفت.

کشورهای دیگر غربی که درپهلوی امریکا در برابر اشغال کوبت واکنش شدیدی نشان دادند وبه خلیج فارس نیروی نظامی فرستادند عیارت بودند از: ایتالیا، کانادا، ارجنتاین، بلجیم، کوریای جنوبی، آسترالیا، هندوراس، پرتگال، دنمارک، ناروی و یونان.

 

                 اشغال کویت و واکنش شدید ایالات متحدۀ امریکا وغرب

مقامات امریکایی در گام اول، لشکرکشی خودرا به عربستان سعودی ومنطقۀ خلیج فارس، دفاع ازعربستان دربرابر تجاوز احتمالی عراق خواندند.  لشکر کشی که  به درخواست دولت سعودی وتوافق طرفین صورت گرفت.  امریکایی ها سپس با تمرکز صدها هزارعسکر خود وسهم گیری 29 کشور دیگر دراعزام نیروهای نظامی به منطقه، از آزادی کویت وبیرون راندن قوای عراقی از خاک کویت سخن زدند.  اما واقعیت این بود که انگیزۀ اصلی امریکا وغرب را در واکنش بسیار شدید شان علیه عراق، حفظ منافع استراتژیکی آنها د رخلیج فارس وشرق میانه تشکیل میداد. مطرح نمودن ادعاهای دفاع از عربستان و آزاد سازی کویت یا تطبیق فیصله های شورای امنیت ملل متحد فقط بهانه ای برای توجیه این لشکر کشی بزرگ وجنگ به حساب میرفت.

ریشۀ مداخله وتأمین منافع توسعه طلبانه وسلطه گرایانۀ ایالات متحدۀ امریکا وغرب در خلیج فارس وشرق میانه نه تنها به این چند سال اخیربلکه به یک قرن قبل برمیگردد. دولت امریکا به تدریج ازسال 1833 با امضای قراردادی با سلطان نشین عمان وسپس در سال 1958 در زمان ریاست جمهوری روزولت وارد خلیج فارس شد. با شروع جنگ جهانی دوم این منطقه به عنوان آبراه کمک به شوروی جهت مقابله با آلمان نازی مورد توجه قرار گرفت وبا تخلیۀ شرق سویز توسط انگلستان،  ایالات متحدۀ امریکا جایگزین بلامنازع آن کشور درخلیج فارس گردید. دراین زمان دکترین معروف "نیکسن – کسینجر" مبتنی برتسلیح قدرت های منطقه ای به عنوان ژاندارم منطقه که درآن وقت  ایران مورد نظر قرار داده شده بود در راستای چهار هدف ذیل مطرح گردید:

1 – حفاظت از منافع امریکا به خصوص نفت وباز نگهداشتن تنگنۀ هرمز

2 – حفظ دولت اسرائیل به هرقیمت

3 – حمایت از دول وابسته به غرب با ارایۀ کمک های تسلیحاتی، اطلاعاتی واقتصادی

4 – حفظ وگسترش نفوذ سیاسی واقتصادی غرب به خصوص امریکا در خلیج فارس

ریچارد نیکسن رئیس جمهور سابق امریکا درمورد اهمیت منطقۀ خلیج فارس برای ایالات متحدۀ امریکا وغرب در نوشتۀ خود تحت عنوان" 1999، پبروزی بدون جنگ" که سه سال قبل منتشر شد می نویسد:« دسترسی به نفت خلیج فارس برای غرب جنبۀ حیاتی دارد. خلیج فارس شاهرگ نفتی غرب میباشد. خلیج فارس با نفت خود مانند خون صنعت نوین را حیات می بخشد. بدون واردات نفتی از خلیج فارس اقتصاد آزاد متحدان ما نابود خواهد شد. تا زمانیکه اقتصاد کشورهای غربی با نفت تغذیه می شوند منطقۀ خلیج فارس ومنابع آن جزو منافع حیاتی غرب با قی میمانند.»

همچنان نیکسن در کتاب متذکره وظیفه ونقش ایالات متحدۀ امریکا را در حفظ منافع حباتی غرب درمنطقۀ خلیج فارس این چنین خاطر نشان میسازد:« امروز ایالات متحده تنها کشوری است که می تواند ا زمنافع غرب در خلیج فارس حراست کند. هیچ یک از کشورهای هوادار غرب در خلیج فارس قدرت کافی برای انجام این کار را ندارند. هیچ یک از متحدان ما در اروپای غربی نیز تمایل به انجام چنین کاری را دارا نیستند. بنا براین ما برای  این مسئلۀ بسیارمهم وحیاتی باید اقدامی انجام دهیم اما تا کنون انجام نداده ایم.»

درمورد اهمیت نفت برای امریکا ودنیای غرب که آنها دسترسی به آن را جزو منافع حیاتی واستراتژیک خود قلمداد کرده اند باید گفت که نفت در دنیای امروز یک امتعۀ تجارتی نیست بلکه بنیاد اصلی زندگی صنعتی وماشینی جهان بروی آن استوار است. بویژه این ماده ستون عمدۀ زندگی صنعتی را درامریکا واروپا وسایر کشورهای صنعتی تشکیل میدهد. اکثر وسایل ماشینی وترانسپورتی که کارمندان دفاتر وکارگران فابریکات مختلف را درامریکا واروپا درمحل کارهایشان میبرد توسط نفت به حرکت می آیند. همچنان برای حمل ونقل بخش بزرگی ا زاشیا وامتعۀ که درفابریکات مختلف ساخته می شوند چه آنکه درداخل به مصرف برسند ویا به خارج صادر شوند به نفت ضرورت است. ارزش نفت دربه حرکت درآوردن وبه کارانداختن وسایل و وسایط نظامی کاملاً مشهود است. هرگاه ایالات متحدۀ امریکا وسایر کشورهای غربی وصنعتی دنیا برای یک روز از دسترسی به نفت مورد نیاز خود محروم شوند ویا نفت را بسیار کمتر از حد ضرورت ونیازمندی خود دریافت کنند مسلماً شیرازۀ زندگی دراین کشورها از هم میپاشد؛ نه کارمندی می تواند بدفترش برود، نه کارگری می تواند روانۀ فابریکه شود، نه هواپیما ای به پرواز می آید ونه هم کالای مورد نیاز زندگی بداخل  وخارج انتقال میابد. تا کنون مادۀ دیگری هم یافت نشده که جانشین نفت شود ومشکل دنیای صنعتی را از وابستگی به آن برهاند. البته نفت نه تنها برای کشورهای صنعتی ارزش حیاتی را دارا است بلکه کشورهای نیمه صنعتی وغیر صنعتی جهان سوم وعقب نگهداشته شده نیز به نفت ضرورت زیادی دارد.

اما درپهلوی اهمیتی که نفت از لحاظ حیاتی بودنش در زندگی صنعتی وماشینی کشورهای جهان دارد، وابسته بودن بسیاری از کشورها به واردات این مادۀ مهم از یکطرف وموجودیت ذخایر بزرگ نفتی مخصوصاً نفت صادراتی جهان در منطقۀ محدود خلیج فارس ازطرف دیگر بیش از بیش به اهمیت این مادۀ مهم افزوده است.

کشورهای حوزۀ خلیج فارس( ایران، عربستان سعودی، عراق، کویت، عمان وامیرنشین های کوچک منطقه) بیش از 50 فیصد ذخایر نفت جهان را درخود دارند که از این میان تنها 20 فیصد آن درعراق وکویت قرار دارد. موجودیت این ذخایر بزرگ نفت دراین کشور ها اهمیت آنهارا برای مشتریان نفت که تعدادشان به بیش از صد کشور می رسد آشکار میسازد. مخصوصاً اهمیت این کشورها برای ایالات متحدۀ امریکا وممالک صنعتی غرب که تقریباً نصف وبرخی هم بیشتر از نیم نفت مورد نیاز خودرا از منطقۀ شرق میانه وخلیج فارس تأمین میدارند بسیار جدی محسوب  درسال 1987 U.sEnergy Information Agency می شود. ارقام منتشره ازسوی نشریۀ

میلادی 23 درصد کل نفت مورد نیاز ایالات متحدۀ امریکا، صد فیصد نفت مورد نیاز جاپان، 92 فیصد نفت مورد نیاز آلمان، نود فیصد نفت مورد نیاز فرانسه وصد فیصد نفت مورد نیاز ایتالیا ازکشورهای حوزۀ خلیج فارس تأمین گردیده است.

اما نیازمندی و وابستگی ایالات متحدۀ امریکا به نفت خاصتاً نفت خلیج فارس بیشتر ازکشورهای دیگراست. ازیکطرف ذخایر نفت امریکا رو به کاهش میرود واکثر کارشناسان معتقد اند که این ذخایر در ظرف هفت تا ده سال آینده می تواند ضرورت نفت دنیا را تأمین بدارد وازطرف دیگر ضرورت وتقاضای نفت برخلاف آن افزایش میابد ومسلماً این حالت وابستگی امریکا را به نفت وارداتی بیشتر می کند.

ایالات متحدۀ امریکا در 1989 میلادی 46 فیصد نفت مورد ضرورت خودرا از طریق واردات تأمین کرد درحالیکه چهل سال قبل نود فیصد نفت مورد نیاز آن از ذخایر نفتی خود کشور تأمین می گردید. وبا درنظر داشت تقاضای فزاینده به نفت شاید تا ختم سال جاری 1991 میزان واردات نفت امریکا به پنجاه فیصد بالا برود وایالات متحدۀ امریکا این مقدار نفت را باید از حوزۀ خلیج فارس بدست بیاورد.

اهمیت حیاتی نفت برای زندگی صنعتی امریکا وغرب ونیازمندی آنها به نفت وارداتی حوزۀ خلیج فارس سبب شده است که ایالات متحده وغرب حفظ ثبات وامنیت در خلیج فارس ودسترسی بی درد سر به نفت آنرا جزو منافع حیاتی واستراتژیک قرار دهند.  افزون به آن، حفظ اسرائیل برتر ونیرومند از لحاظ نظامی هدف دیگر استراتژیک ایالات متحدۀ امریکا وغرب را در شرق میانه تشکیل می دهد.تأمین ثبات وامنیت در شرق میانه وخلیج فارس از نظرجهان غرب به رهبری ایالات متحدۀ امریکا، درموجودیت دولت های وابسته وحاکمان اهل معامله با امریکا ودنیا غرب وعدم ایجاد قدرت منطقوی برتر از اسرائیل یا مساوی با آن درحوزۀ شرق میانه نهفته میباشد. حاکمان اهل معامله به این معنی که بدون چند وچون از ایالات متحدۀ امریکا اطاعت کنند وبدون در خواست امتیاز سیاسی، نفت را بدسترأس امریکا وجهان غرب بگذارند. آنطوریکه خانوده های حاکم برکشور های عربی حوزۀ خلیج فارس چنین اند. البته صدام حسین ودولت اومی تواند یا می توانست اهل معامله  ومطیع امریکایی ها باشد؛ اما از نظر واشنگتن ایجاد یک قدرت منطقه ای همچو نیروی نظامی عراق در قبل از جنگ نفت با داشتن ارتش یک ملیونی وسلاح پیشرفته، خطر بزرگ بالقوه دربرابرمنافع حیاتی واستراتژیک ایالت متحده وغرب محسوب می شود. زیرا اگر چنان قدرت نظامی وارتش نیرومند ومجهز در اختیار یک رژیم سرکش در برابرامریکا وغرب بالفرض در اختیار یک رژیم بنیادگرای اسلامی قرار بگیرد در آنصورت هم منافع نفتی وهم موجودیت اسرائیل برتر ونیرومند مورد تهدید واقع می شود. فرضیه ای راکه امریکایی ها پیش از پیش می خواهند برای ابد غیر عملی باقی بماند.

ایالات متحدۀ امریکا وغرب نه تنها که در حفظ رژیم های وابسته واهل معامله در کشور های عربی نفت خیز حوزۀ خلیج فارس منافع دسترسی آسان وبدون درد سر به نفت دارند بلکه درپول های هنگفت بهای نفت نیز منافع عمده ای را دارا میباشند. شیوخ نفتی، دالر های هنگفت نفت را که به ده ها هزار ملیون دالر می رسد دربانک های غربی میگذارند وشرکت های غربی با بکار انداختن این پول ها سود های عظیمی را نصیب می شوند.

هرچند ایالات متحدۀ امریکا در آغاز لشکرکشی وشروع جنگ نفت گاه گاهی با تظاهر وریاکاری از آزاد سازی کویت وتطبیق قطعنامه های شورای امنیت ملل متحد سخن به میان آورد اما از تذکر انگیزه وعوامل اصلی که واشنگتن را به واکنش شدید واداشت نیز خود داری نکرد. "لس آسپین" رئیس کمیتۀ نیروهای مسلح مجلس نمایندگان امریکا درمورد انگیزه ودلایل اقدام نظامی امریکا در خلیج فارس، اهداف وپیامد های آن دراواخر دسمبر 1990 بعد از جلسات کارشناسان نظامی که ازطریق کمیتۀ مذکور از 12 تا 17 دسمبر تشکیل شد ودر آن راه های نظامی بحران خلیج فارس مورد ارزیابی قرار گرفت می نویسد:« تهاجم عراق به کویت در3 آگست 1990 امریکا را با سه مسئلۀ نگران کننده روبرو ساخت که آنها عبارتند از:

1- نفت

2- تجاوز

3- توانایی هسته یی

بحران خلیج فارس منافع اساسی و دراز مدت امریکا درمنطقه وثبات شرق میانه را تهدید می کند. از زمان روزولت، رؤسای جمهوری ایالت متحدۀ امریکا امنیت وثبات در خلیج فارس را هدف اصلی خود قرار داده اند که این هدف تا اندازۀ زیادی بیانگر منافع اقتصادی ما است. این منافع در کوتاه مدت دسترسی امریکا وجهان را به نفت ایجاد می کند واشغال نفت کویت بوسیلۀ عراق وتلاش برای تسلط برسیاست های نفتی خلیج فارس مغایر آن است. در دراز مدت این منافع دربر گیرندۀ امنیت وثبات خلیج فارس است که نصف ذخایرتثبیت شدۀ جهان در آنجا قرار دارد. تجاوز عراق علیه یک همسایۀ کوچکتر وضعبف تحت رهبری صدام حسین ثبات ان منطق را برهم زده است. ارتش یک ملیونی، سلاح های کیمیاوی ومیکروبی عراق وتوانایی این کشور در دستیابی به سلاح های هسته ای در آینده یک تهدید دراز مدتی برای منطقه به شمار میرود. اگر قرار است امنیت وثبات در خلیج فارس مستقر شود برتری نظامی عراق در منطقه باید از بین برود. وبناً اهداف استراتژیک وماموریت نظامی امریکا د رخلیج فارس عبارتند از:

1- کاهش قدرت ماشین جنگی عراقی تا این کشور نتواند باردیگر منطقه را مورد تهدیدقرار دهد.

2- انهدام توانایی هسته ای، میکروبی کیمیایی عراق

3 - ایجاد شراط لازم برای سقوط رژیم صدام حسن

4 - برقراری ترتیبات جدی امنیتی برای منطق پس از پایان یافتن بحران

5- تحت کنر در آوردن فروش تسلیحات وانتقال تکنولوژی به عراق . »

آنطوریکه دیده می شود "لس اسپین" آزاد سازی کویت را جزو ماموریت و اهداف ایالات متحدۀ امریکا در خلیج فارس قرار نمی دهد و از لزوم آزاد سازی کویت تذکری بعمل نمی آورد.

 

                                     فصل سوم

                      ادامۀ اشغال کویت واوج گیری بحران

سرسختی صدام حسین در ادامۀ اشغال کویت:

با صدور قطع نامه های 660 و661 شورای امنیت ملل متحد وبا آغاز استقرار نیروهای نظامی امریکا در هفتم آگست 1991 به خاک عربستان سعودی، دولت صدام حسین روش سرسختانه ای در تداوم اشغال کویت در پیش گرفت. ادغام کویت به عراق وبعداً اعلان آن به حیث ولایت نوزدهم عراق بیانگر تصمیم وعملکرد سخت وانعطاف ناپذیرانۀ حاکمان عراق در اشغال دایمی کویت بود.

رئیس جمهور عراق بعد از اعلان الحاق وادغام کویت به عراق طی پیامی از رادیو وتلویزیون بغداد، اعراب را به قیام دربرابر دخالت خارجی در خلیج فارس وطغیان برضد بی حرمت ساختن اماکن مقدسۀ اسلامی در عربستان سعودی فراخواند. اودراین پیام ازمصر خواست تا از عبور کشتی های خارجی درکانال سویز جلوگیری کند. صدام حسین دراین پیام که قیافۀ یک مجاهد مسلمان وانقلابی را گرفته بود خطاب به اعراب ومسلمانان جهان گفت :« امروز نوبت شما است. امروز صلیبی ها وصهیونیست ها برحریم اماکن مقدس اسلامی تجاوز کرده اند. امروز وقت جهاد است. بپا خیزید تا صدای حق درمیان ملت عرب شنیده شود. »

پس از آنکه قطعنامۀ کنفرانس سران عرب در قاهره (11 آگست1990) به تصویب رسید وبراساس آن هشت کشور عربی در اعزام نیروی نظامی به عربستان توافق کردند، صدام حسین وزمامداران عراق بیشتر از بیش دربرابر حاکمان عرب مخالف عراق خشمگین وعصبانی شدند. وخاصتاً حملات تبلیغاتی شدید علیه ملک فهد پادشاه سعودی وحسنی مبارک رئیس جمهور مصر در بغداد اوج گرفت. رسانه های گروهی عراق ملک فهد را هادم حرمین وشرفین خواندند واتحادیۀ عرب را مجمع بدکاران نامیدند. همچنان عراق به حکومت عربستان اخطار داد که مسئولیت هرگونه حمله به خاک عراق بدوش آن کشور است.

صدام حسین در سخنرانی خود شام 16 آگست 1990که از طریق رادیو وتلویزیون پخش شد جورج بوش رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا را نیز مورد شدید ترین حملات لفظی قرار داد وبارها اورا انسان کاذب ودروغگو خطاب کرده گفت :« آقای رئیس جمهور امریکا! دروغ اول شما این بود که به مردم امریکا تأکید کردید که نیروهای خودرا برای حفاظت ازمنافع امریکا وسعودی می فرستید وبار دوم به آنها گفتید که ماموریت نیروهای امریکا وادار ساختن عراق به عقب نشینی از کویت است. آیا می توانید بما اجازه بدهید که ازشما بخواهم نیروهای خودرا از ایالات جنوبی امریکا بیرون بکشید. ما درخاک خود در کویت هستیم. کویتی ها از هزاران سال قبل عراقی بودند. حدود عراق از هزاران سال قبل از شهر "زاخو" (شمال عراق) تا شهر کویت بوده است. هیچ جایی برای بازگشت امیران ناتوان نفتی که چهرۀ اعراب را مخدوش کرده اند وجود ندارد. . .  .   »

عراق درپهلوی حملات شدید تبلیغاتی علیه امریکا ومتحدین عربش وفراخوانی ملت عرب ومسلمانان جهان به مقاومت وجهاد علیه نیروهای کفر ونا مسلمان به بسیج عمومی پرداخت. به تعداد نیروهای خود در خاک کویت ومرزهای عربستان سعودی افزود وبرای تقویت موقعیت خود در سطح سیاسی ونظامی وتضعبف موضع امریکا ومتحدینش تحریکات سیاسی خود را در سه مورد به مرحلۀ اجرا گذاشت:

 

1 – صلح ناگهانی با جمهوری اسلامی ایران:

دربحبوحۀ تشنج رو به افزایش بحران اشغال کویت که با استقرار روز افزون نیروهای امریکایی وغربی در عربستان ومنطقۀ خلیج فارس وتشدید جنگ روانی وتبلیغاتی میان عراق وامریکا ومتحدین عربش،  تهدید نظامی بیشتر از بیش گسترده تر می شد صدام حسین بصورت ناگهانی با ایران وارد صلح شد. او طی نامه ای در 14 آگست 1990 عنوانی علی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور ایران قرارداد 1975 الجزیره را پذیرفت. در حالیکه وی  درسال 1980 با لغو یک جانبۀ قرار داد مذکور به خاک ایران حمله کرد وجنگی را بره انداخت که هشت سال میان دوکشور ادامه یافت. صدام اعلان کرد که کلیه نیروهای نظامی خودرا از خاک ایران ومرز های دو کشور عقب میبرد. صدام حسین در مقدمه وآغاز نامۀ خود انگیزه ودلایل این چرخش وتصمیم ناگهانی را چنین توضیح داد:

« جناب آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی ریاست جمهوری اسلامی ایران!

با توکل به خدای قادر متعال وبه منظور ازمیان برداشتن موانع از سرراه، گشودن روابط برادرانه با همه مسلمانان وآن دسته از مسلمانان کشورهمسایۀ ایران که برادری را بر می گزینند و در راستای ایجاد فضا وجوشش جدی با تمام مومنان در جهت مقابله با نیروهای شرور که بد خواه مسلمانان وامت عرب هستند وبه انگیزۀ دور نگهداشتن عراق وایران از شانتاژ وترفند های نیروهای شرارت طلب بین المللی وایادی آنها در منطقه وهمآهنگ با روح ابتکار عمل ما که با هدف تحقق صلح همه جانبه وهمیشگی اعلام شده وبه خاطر اینکه هیچ یک از توانایی های عراق در خارج از میدان نبرد بزرگ بلا استفاده باقی نماند وبه جهت بسیج این توانایی ها در راستای اهدافی که مسلمانان واعراب شرافتمند به حقانیت آنها اتفاق نظر دارند . . .     . »

رئیس جمهور عراق بعد ازمقدۀ فوق در نامۀ خود مطالب ومسایل اساسی را طی چهار ماده که مبیین پذیرفتن قرار داد 1975 الجزیره، اعزام هیئت رسمی به تهران، عقب کشی نیروهای عراقی در هفدهم آگست 1990 از خاک ایران ومبادلۀ فوری اسرای جنگی همزمان با آغاز عقب نشینی بود اعلام داشت ودر نامه خطاب به رئیس جمهور ایران گفت :« با این تصمیم ما دیگر همه چیز روشن شده وآنچه را که شما می خواستید تحقق میابد ودیگر به اقدامی جز مبادلۀ اسناد باقی نمی ماند . . .  . »

هدف رئیس جمهور عراق از صلح نا گهانی با ایران  این بود که از یکطرف بیش از دوصد هزار نیروی نظامی عراق را که درطول بیش از 1600 کیلو متر سرحد ایران وعراق بدون جنگ مصروف وزمین گیرشده بودند به کویت منتقل سازد ودر جبهۀ جدید مقابل امریکا ومتحدینش قرار دهد.  واز طرف دیگر با این کار، توجه وحمایت ایران را به خود جلب کرده وبا شکستن محاصرۀ اقتصادی واز طربق ایران ازمشکلات خود بکاهد. وحتی ایران را با درنظر داشت موضع ضد امریکایی واسرائیلی اش درکنار خود بکشاند.

نامۀ صدام حسین مورد استقبال ایران قرار گرفت. عقب نشینی عساکر عراقی از خاک ایران و آزادی اسرای طرفین مطابق برنامه از 17 آگست آغاز شد. هرچند بنا بر مشکلات بعدی ناشی از وقوع جنگ، روبه سردی گذاشتن دوبارۀ روابط دوطرف در پایان جنگ نفت، کلیه اسیران هردو کشور آزاد نشدند اما قسمت عمده ای اسیران مبادله گردیدند وعساکر عراقی از تمام خاک های اشغالی ایران بیرون رفتند. البته آنچه را که صدام حسین از نتایج صلح نا گهانی اش با ایران انتظار داشت نصیب نشد.

بازتاب وعکس العمل پذیرش قرارداد 1975 الجزیره ازسوی صدام حسین وعقب نشینی از خاک ایران درخارج عراق میان کشورهای عربی که درطول جنگ، عراق را مورد حمایت قرار داده بودند با اظهارات شگفتی وسرزنش از صدام بود.

 

2 - تشکیل سپر انسانی :

دولت عراق در 17 آگست 1990 طی اعلامیه ای اظهار داشت که کلیه اتباع کشورهای غربی مقبم عراق وکویت که درمقابله با عراق نیروی نظامی اعزام کرده اند برای جلوگیری از حملات آنها به تأسیسات نظامی واقتصادی درعراق وکویت نگهداری می شوند. سعدون مهدی صالح رئیس پارلمان عراق با اعلان این خبر افزود که ملت عراق تصمیم گرفته تا میزبانی اتباع دشمن را به عهده بگیرند.

اعلامیۀ دولت عراق درمورد نگهداری غربی ها به مراکزنظامی واقتصادی به واکنش شدید امریکا ومتحدین اروپایی اش روبرو شد. آنها این عمل عراق را محکوم کردند وتأکید نمودند که در سیاست شان برای بیرون راندن عراقی ها از کویت تغیری وارد نمی شود. تاچر صدراعظم انگلستان اظهار کرد که صدام حسین بخاطر گروگان گیری دریک محکمۀ بین المللی مورد محاکمه قرار بگیرد. جور بوش رئیس جمهور ایالات محدۀ امریکا ضمن آنکه در بیستم آگست اتباع امریکایی وخارجی های اسیردرعراق را گروگان خواند، اخطارداد که عراق مسئول صحت وسلامت آنها میباشد. بوش بعداً در اول سپتمبر طی مصاحبۀ مطبوعاتی خودگفت: اگرچه با گروگانها وخانواده های آنها احساس همدردی می کنم ولی اجازه نخواهم داد که این مسئله جلو اجرای سیاست مانرا درشرق میانه ورسیدن به اهدافمان بگیرد.

هدف اصلی صدام حسین درگروگان گرفتن اتباع غربی ازیکطرف تحریک افکار عمومی درغرب بر ضد حکومت های شان بود تا زمام داران غربی برای نجات جان گروگانهای شان وارد مذاکره ومعامله با عراق شوند وازطرف دیگر صدام حسین خواست با این کار زمان بیشتر کسب کند. او فکر میکرد که گذشت زمان بیشتر به حضور نیروهای امریکایی درعربستان وخلیج فارس ازلحاظ سیاسی ونظامی به زیان امریکا ومتحدینش وبه سود دولت عراق است. صدام می پنداشت که ازلحاظ سیاسی افکار عمومی درجهان عرب واسلام وحتی درامریکا وکشورهای غربی برضد حضور نیروهای امریکایی وغربی تغیر می خورد ودرمقابل عراق مورد حمایت قرار می گیرد. صدام گمان میکرد که ازلحاظ نظامی با آغاز فصل بهار وگسترش گرمی درصحرای عربستان وکویت نیروهای زمینی عراق دریک موضع برتر دربرابر نیروهای امریکایی ومتحدینش قرار می گیرند.  کارآیی سلاح کیمیایی عراق در جنگ افزایش میابد  وقدرت نیروهای مقابل تضعیف می شود.

ایجاد شگاف درمیان امریکایی ها واروپایی ها ازطریق گروگانها وحفظ ارتباط وتماس با دنیای خارج برای مقابله باانزوای تحمیلی ازطرف جامعۀ بین المللی منظور دیگر صدام حسین از گروگانگیری بود. اقدامات بعدی عراق درآزادی برخی گروگانها پس از رفت وآمد های بعضی از شخصیت های غیررسمی غرب ویا آزادی تمام اتباع فرانسوی در راستای تحقق هدف مذکور برداشته شد. اما دولت امریکا با دیپلوماسی زیرکانه سعی کرد تا موضوع گروگانهای خارجی را درحاشیۀ تصمیم گیری در رابطه با اقدامات سیاسی ونظامی خود ومتحدین خود قرار دهد ومیزان تأثیر آنرا برتصامیم واقداماتی که علیه عراق اتخاذ می شود به حد اقل برساند. اعلان مذاکرۀ مستقیم با عراق ازسوی واشنگتن بعد ازتصویب قطعنامۀ 678 شورای امنیت ملل متحد وتعین ضرب الاجل در 15 جنوری 1991 مبنی برخروج نیروهای عراقی از کویت یکی از گام های حساب شده وبه موقع امریکایی ها بود. این وضع عراق را در موقعیت دشواری قرار داد تا کلیه گروگانهای خارجی را آزاد سازد. زیرا بعد از آمادگی امریکا غرض مذاکره با عراق هرگاه اتباع غربی بازهم در اسارت صدام حسین میبودند در آن صورت افکار عمومی درغرب بیشتر علیه رژیم عراق ورئیس آن می شورید تا علیه دولت های شان.

سرانجام عراق در 7 دسمبر 1990 با آزادی گروگانها که تا این لحظه چندان ثمری را به عراقی ها درپی نداشت به امید تحریک افکار عمومی درغرب علیه حکومت هایشان موافقه کرد. اما این آخرین قمار صدام حسین در رابطه با گروگانها بود که بازهم در آن برنده نشد. او گمان میکرد که با آغاز سال جدید میلادی وشروع عید میلاد مسیح ( کریسمیس) آزادی گروگانها می تواند در تغیر افکار عمومی غرب برضد دولت های شان در رابطه به اقدام نظامی، مؤثر تمام می شود. اما چنین نشد. ایالات متحدۀ امریکا با متحدین اروپایی خود کماکان برلزوم خروج عراق از کویت تا ضرب الاجل تعین شده تأکید نمودند. دیک چینی وزیر دفاع امریکا دربرابر اقدام عراق به آزادی گروگانها گفت: تنها راه حل قابل قبول، خروج کامل عراق از کویت واستقرار مجدد دولت قانونی کویت است.

 

 

 

 

3 - پیوند دادن اشغال کویت به فلسطین:

دولت عراق در دومین هفتۀ اشغال کویت ( 12 آگست 1990) پیشنهاد کرد که هرگاه کلیه نیروهای خارجی از عربستان سعودی ومنطقۀ خلیج فارس، اسرائیل از مناطق اشغالی فلسطین وسوریه از لبنان خارج شود عراق حاضر است در بارۀ کویت به مذاکره بپردازد.

هدف دولت عراق از طرح وپیشنهاد فوق بازهم بهره گیری وجلب حمایت اعراب ومسلمانان دنیا وایجاد شکاف وتفرقه درمیان امریکا ومتحدین مسلمان واروپایی اش بود. صدام حسین که قبل ازاشغال کویت با ادعای بلند پروازانۀ خود،  اسرائیل را تهدید کرد که درصورت حمله به عراق نیمی آن کشور را نابود می کند، بعد ازاشغال کویت ودرزمانیکه تقریباً تمام دنیا دربرابر عراق قرار گرفت مذاکره برسرکویت را با خروج اسرائیل از فلسطین قابل معامله اعلان کرد. او خواست  تا اشغال کویت را دروازۀ آزادی فلسطین قلمداد نماید، خودرا قهرمان داعیۀ فلسطین معرفی سازد تا حمایت افکارعمومی اعراب ومسلمانان جهان را کسب کند. وازطرف دیگر درصف امریکا ومتحدینش ایجاد تفرقه وشکاف نماید. هرچند صدام حسین با پیوند دادن موضوع کویت به فلسطین، در میان فلسطینیها، اردنی ها وبرخی مردم عامۀ عرب وکشورهای اسلامی مورد استقبال قرار گرفت وتظاهرات وسیعی در حمایت از او وبرعلیه امریکا وغرب درمیان بسیاری از مسلمانان جهان براه افتید اما این امر بازهم نتوانست درسیاست امریکا ومتحدینش علیه عراق تغیراتی بیاورد. واشنگتن به شدت وصراحت ارتباط موضوع فلسطین را با کویت رد نمود وبرخروج بدون قید وشرط عراق از خاک کویت تأکید کرد.

برعلاوۀ طرح فوق الذکر، دولت عراق برای جلب حمایت جامعۀ بین المللی از تاکتیک های متعدد دیگری چون: اعلان شهر کویت به حیث منطقۀ آزاد تجارتی در18 آگست که طبق این اعلان وعده هایی را برای تسهیل مبادلات مالی وتجارتی با سایر نقاط جهان دراین شهر داده شد؛  اعلان اعطای نفت رایگان به کشورهای جهان سوم، استفاده کرد. اما هیچ کدام آن برای دولت عراق دراشغال دایمی کویت وعدم حملۀ امریکا و وقوع جنگ مؤثر ومفید تمام نشد.

 

تلاش دیپلوماتیک درحل صلح آمیز بحران:

بعد ازایجاد بحران اشغال کویت با آنکه تشنج وخطر برخورد نظامی رو به افزایش نهاد، تلاش وفعالیت درجبهۀ دیپلوماتیک نیز شدت گرفت. تشدید فعالیت دیپلوماتیک ازیکطرف بمنظور حل بحران از طریق سیاسی بدون بکار بردن راه های نظامی بود واز طرف دیگر هریک از طرفین عراق وایالات متحده می کوشیدند تا با بکار بردن دیپلوماسی فعال وزیرکانه متحدین بیشتری را درسطح بین المللی بسوی خود بکشانند.

درمیان جامعۀ عرب وکشورهای اسلامی، اردن، الجزایر، یمن، لیبیا وسازمان آزادیسخش فلسطین بسیار می کوشیدند تا به اصطلاح خودشان یک راه حل عربی برای بحران بیابند وازوقوع جنگ وبرخورد نظامی درمنطقه جلوگیری نمایند. این کشورها خاصتاً اردن وسازمان آزادیسخش فلسطین که بیشتر ازعراق وصدام حسین جانبداری میکردند در ارایۀ یک طرح مسالمت آمیز برای حل بحران بیشتر ازهمه حفظ آبرو وحیثیت صدام حسین را مدنظر قرار می دادند . آنها  پیشنهاداتی را مطرح میکردند که براساس آن عراق می توانست برخی ازنقاط کویت مخصوصاً جزایر نفت خیز "وربه" و "بوبیان" را درتسلط خود نگهبدارد. ملک حسین پادشاه اردن درماه های اول اشغال کویت بارها با رئیس جمهور عراق دربغداد به مذاکره پرداخت وبرای انجام مذاکره با سران امریکایی واروپایی به غرب نیز مسافرت نمود. وی برای نخستین بار از 24 آگست تا 5 سپتمبر 1990 به کشورهای عربی، اروپایی وایالات متحدآ امریکا سفر نمود ودرمورد راه های حل بحران ازطریق مسالمت آمیز به مذاکره پرداخت. وی دراین سفر حامل طرحی ازجانب صدام حسین به جورج بوش رئیس جمهور امریکا بود مطابق این طرح:

"درصورت عقب نشینی عراق از کویت نیروهای عرب به استثنای مصر جایگزین آنها شوند.

عقب نشینی نیروهای امریکایی وغربی ازمنطقۀ خلیج فارس همزمان با عقب نشینی نیروهای عراقی ازکویت باشد.

 ازبازگشت خاندان صباح به کویت جلوگیری بعمل آمده ودولت کویت ازطرف مردم انتخاب گردد."

اما طرح مذکور ازطرف رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا به شدت رد گردید و مجدداً تأکید کرد که حکومت عراق باید از راه محاصرۀ اقتصادی واز راه حملۀ نظامی مجازات شود. دیدار وگفتگو های ملک حسین با سران کشورهای اروپایی نیز برای دریافت یک راه حلی که امتیازی ازاشغال کویت نصیب صدام حسین شود نتیجه ای درپی نداشت.

معمرالقذافی رئیس جمهور لیبیا که ازیکطرف از اشغال کویت توسط عراق نارضایتی نشان میداد واز طرف دیگر استقرار نیروهای امریکایی وغربی را در عربستان سعودی وخلیج فارس محکوم میکرد در اول سپتمبر 1990 نیز طرحی را ارایه کرد. براساس طرح پیشنهادی قذافی،  نیروهای سازمان ملل به جای نیروی های عراقی درکویت مستقر می شد ونیروهای عربی واسلامی جایگزین نیروهای غربی مستقر درخلیج فارس می گردید. در طرح او به خروج نیروهای خارجی از منطقه وخروج عراقی ها از کویت تأکید شده بود و به دولت عراق اجازه داده می شد که تسلط خودرا به چاه های نفت مورد ادعای خود در کویت حفظ کند.

رابطۀ دعوت اسلامی الجزایر یک طرح شش ماده ای را در اول سپتمبر 1990 اعلان کرد که  مورد قبول واقع نشد. دراین طرح گفته می شد که عراقی ها از کویت خارج شوند؛ عربستان سعودی نیروهای بیگانه را از خاک خود خارج کند. کویت به طور مؤقت ازسوی نیروهای مسلمان چند ملیتی اداره شود تا ملت کویت سرنوشت خودرا تعین کنند.  یک نیروی حایل مسلمان میان عراق وعربستان مستقر شود. اما این طرح  شاذلی بن جدید رئیس جمهورالجزایر نیز ره بجایی نبرد. رئیس جمهور الجزایربمنظور عملی شدن طرح خود، با صدام حسین ومقامات کشورهای غربی مذاکراتی انجام داد که ثمری در پی نیاورد.

یاسرعرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین از آغاز اشغال کویت تا وقوع جنگ در رفت وآمد میان بغداد وکشورهای دیگر عربی بود. او درتلاش ها ومذاکراتش می خواست به صدام حسین از اشغال کویت امتیازاتی ارضی داده شود اما تلاش های نتیجه ای در پی نداشت.

در حالیکه بسیاری از رهبران کشورهای عربی فوق الذکر طرح هایی را برای حل بحران ارایه میکردند اما عربستان سعودی، کویت، ایالات متحدۀ امریکا وانگلستان با هرطرحی که به دولت عراق در رابطه به اشغال کویت امتیازی را نصیب میکرد به شدت مخالفت می نمودند. صدام حسین نیز بیشتر از آنها هر طرح مسالمت آمیزی را که در آن ازخروج قوای عراقی سخن زده می شد بدیوار می کوبید وا زپذیرش آن خود داری می ورزید.

سازمان ملل متحد در پهلوی تصویب قطعنامه های متعدد وپی در پی علیه عراق ازتوسل به مذاکره وگفتگو با عراق خود داری نکرد.  نخستین بار "خاویرپریزدیکوئیار" سرمنشی ملل متحد در 21 آگست 1990 با طارق عزیز وزیر خارجۀ عراق درامان پایتخت اردن ملاقات ومذاکره نمود. اما بعداً نتیجۀ این مذاکره توسط سرمنشی ملل متحد اعلان شد وگفت که دولت عراق حاضر به خروج ار کویت نیست. تلاش دیپلوماتیک فرانسه وشوروی که هرکدام برای خروج قوای عراق ازکویت وحل بحران از راه مسالمت آمیز طرح وپیشنهاداتی ارایه کردند به نتیجه ای نرسید.

درپهلوی تلاش وفعالیت سیاسی از سوی کشورهای مختلف جهان برای حل بحران اشغال کویت، دیپلوماسی امریکا وعربستان سعودی از یکطرف وعراق در جهت مقابل آن برای جلب طرفداران بیشتر درمیان جامعۀ جهانی ازهمان آغاز بحران تا وقوع وپایان جنگ به شدت ادامه یافت. حکومت عربستان سعودی درتحت پوشش رابطۀ عالم اسلامی در آغاز دومین ماه اشغال کویت اقدام به برگزاری کنفرانس اسلامی درشهرمکه نمود. دراین کنفرانس بیش از 250 علما ودانشمندان اسلامی ازکشورهای مختلف جهان، رهبران برخی سازمانها واحزاب اسلامی منجمله عده ای از رهبران تنظیم های اسلامی افغانستان اشتراک نمودند. این کنفرانس که با پیام پادشاه عربستان سعودی آغاز یافت تجاوز عراق را به کویت محکوم نموده وبرضرورت دفاع از حرمین الشرفین منحیث وجیبۀ اسلامی مسلمانها تأکید نمود. دراین کنفرانس شیخ عبدالعزیز بن باز رئیس ادارۀ "بحوث وافتاء" عربستان سعودی اظهار داشت که برای دفاع از اسلام، استمداد از غیر مسلمین جایزاست. دولت عربستان سعودی علاوه از تدویر کنفرانس مذکور به اعزام هیئت های خاص به کشورهای اسلامی پرداخت تا حمایت آنهارا ازموقف عربستان سعودی جلب کند وموافقت شانران به اعزام نیروهای نظامی به این کشور کسب نماید.

دولت عراق نیز برای جلب حمایت مسلمانهای جهان وکشورهای عربی تلاش های سیاسی و تبلیغاتی را براه انداخت. بمیان آوردن موضوع فلسطین وتهدید اسرائیل وسخن زدن ازجهاد ومبارزۀ اسلامی با یهود ونصاری بخشی از تبلیغات صدام حسین وحکومت او در جلب افکار عامۀ مسلمانان بود. البته اینگونه تبلیغات وفعالیت عراق در جلب افکار عمومی کشورها واحزاب اسلامی بی تأثیر تمام نشد. تشکیل کنفرانسی در 11 سپتمبر 1990 درامان پایتخت اردن توسط سازمان اخوان المسلمین اردن که در آن تعداد زیادی از ده ها سازمان اسلامی وملی کشورهای مختلف شرکت کرده بودند در واقع غرض حمایت ازعراق وصدام حسین در پاسخ به کنفرانس رابطۀ عالم اسلامی مکۀ مکرمه بود. دراین کنفرانس روی مبارزه ومقابله علیه نیروهای غربی تأکید گردید ودعوت عربستان از نیروهای امریکایی به خاک آن کشور خیانت به اسلام ومسلمانها خوانده شد. دربغداد پایتخت عراق نیز دولت صدام حسین در جنوری 1991 کنفرانس بزرگ اسلامی را دایر کرد که درآن یک هزار نفر ازعلمای دینی، رهبران وفعالان برخی نهضت های اسلامی وملی کشورهای مختلف شرکت نمودند. این کنفرانس با پیام صدام حسین توسط طه یس رمضان معاون صدراعظم عراق افتتاح شد. درپیام رئیس جمهور عراق روی موضوع فلسطین تأکید کرده بود وگفته شد که عراق بدون حل موضوع فلسطین هیچگونه حل یک جانبه را قبول نخواهد کرد وکشور عراق با جهاد ومقاومت خود در برابر امریکا از تمامی هستی مسلمانان وعرب دفاع می کند.

دولت عراق برای جلب حمایت یا حد اقل بیطرف ساختن کشورهای دیگر جهان وایجاد شگاف وتفرقه میان امریکایی ها واروپایی ها نیز، به دیپلوماسی فعالی متوسل شد. اما دراین مورد توفیقی نصیبش نگردید. صدام حسین بعد ازاشغال کویت نمایندگان خاص خودرا برای جلب حمایت وهمکاری روسیه وچین به مسکو وپیکن فرستاد وبرای کسب حمایت فرانسه نیز تلاش هایی را انجام داد. این کشورها درپاسخ به توضیحات و مطالبات عراق بر لزوم خروج نیروهای عراق ازکویت تأکید کردند.

تلاش دیپلوماتیک ایالات متحدۀ امریکا در حفظ اتحاد بین المللی علیه عراق، جلب افکار عمومی درامریکا وجهان غرب درحمایت ازسیاست دولت بوش، کسب همکاری شوروی دراین بحران وبیطرف نگهداشتن اسرائیل جهت استمرار همراهی کشورهای عربی واسلامی که درپهلوی نیروهای غربی علیه عراق موضع گیری کرده بودند، متمرکز یافته بود. دیپلوماسی امریکا دراین مورد دیپلوماسی مؤفقانه محسوب می شد. زیرا امریکایی ها تا پایان جنگ وشکست صدام حسین مؤفق شدند که همکاری وهمراهی شوروی را جلب کنند، اسرائیل را با وجود موشک باران های عراق بیطرف نگهدارند ویکپارچگی ائتلاف بین المللی را علیه عراق حفظ بدارند.

 

استقرار روزافزون نیروها وگسترش تهدید نظامی:

با وجود تلاش های دیپلوماتیک برای حل مسالمت آمیز بحران اشغال کویت  وبا آنکه پس از آغاز لشکرکشی ایالات متحده وغربی ها به عربستان سعودی ومنطقۀ خلیج فارس تظاهرات زیادی در بسیاری از ممالک اسلامی وغیر اسلامی جهان علیه امریکا صورت گرفت، ایالات متحده به تقویت نیروهای خود درمنطقۀ بحرانی پرداخت. برنامۀ استقرار نیروهای نظامی خودرا در عربستان سعودی ومنطقۀ خلیج فارس بدون توقف ادامه داد و به جریان استقرار وتمرکز نیروهای بیشتر نظامی  در دوماه اخیر سال 1990 در خلیج فارس سرعت بخشید. کشورهای غربی واسلامی متحد امریکا وعربستان سعودی نیز دراین مدت به تمرکز وجابجایی نیروهای نظامی خود به عربستان سعودی وخلیج فارس شتاب بیشتر دادند. تا فرارسیدن زمان ضرب ا لاجل شورای امنیت ملل متحد بیش از ششصد هزار نیروی متحدین در منطقۀ خلیج فارس برای مقابله با عراق استقرار یافتند.

ادامۀ جنگ شدید تبلیغاتی ایالات متحدۀ امریکا ومتحدینش با عراق وعدم انعطاف هردو طرف از موضع وموقف خود، به گسترش تشنج واستقرار فزایندۀ نیروهای نظامی تأثیر مهمی داشت. هرچند که رسانه های گروهی طرفین درطول بحران هفت ماهۀ اشغال کویت، جنگ شدید تبلیغاتی وروانی را علیه یکدیگر ادامه دادند اما صدام حسین وجورج بوش نیز شخصاً دراین مدت با شدید ترین الفاظ وکلمات به همدیگر حمله کردند. رئیس جمهور عراق همتای امریکایی خودرا بارها دروغگو، شریر، شیطان وچپاولگر خوانده وهمتاهان عرب مخالف خودرا نیز مزدور امریکا واجیران بی اراده گفت. رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا نیز همتای عراقی خودرا درطول بحران بارها متجاوز، وحشی، دیکتاتور بغداد و . . .  .  خطاب نمود. بوش در سخنرانی 23 اکتوبر 1990 خود از طریق رادیو تلویزیون صدام حسین را با شدید ترین کلمات مورد حمله قرار داده گفت:« هیچ مصالحۀ با این تجاوزو وحشی گری وجود نخواهد داشت. ما اجازه نخواهیم داد یک زور گو با اقدام غیر اصولی و وحشیانۀ خود کشوروی را ازصفحۀ جغرافیایی جهان محو کند. »

رئیس جمهورعراق در اواخر آگست 1990 یکبار همتای امریکایی خودرا به مناظرۀ تلویزیونی دعوت کرد اما این دعوت ازطرف جورج بوش پذیرفته نشد. درماه سپتمبر بیانیۀ تلویزیونی جورج بوش از تلویزیون بغداد وبیانیۀ تلویزیونی صدام حسین از تلویزیون امریکا پخش شد که در آن هریک از دو رئیس جمهور دلایل وعوامل اقدامات خودرا در رابطه با بحران خلیج فارس توضیح وتشریح کردند.

 

ترکیب نیروهای مستقر در دوسوی خط آتش:

تا پانزدهم جنوری 1991 یک ملیون وسیصد هزار نیروی نظامی با انواع سلاح در خلیج فارس، عمدتاً درکویت وعربستان سعودی رو در روی هم قرار گرفتند. دریکطرف عراق برهبری صدام حسین ودر طرف دیگر 30 کشور برهبری جورج بوش رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا.

دولت عراق به گفتۀ مقامات نظامی امریکا وپنتاگون پیش از شروع جنگ 540 هزار نیروی نظامی درجنوب عراق وکویت مستقر نموده بود. اما به ادعای مقامات عراقی 600 تا 700 هزار نیرو درمقابله با امریکا ومتحدینش موضع گرفته بودند.

تعداد نیروهای چند ملیتی مستقر درعربستان سعودی، خلیج فارس، بحیرۀ احمر، بحیرۀ عمان وکشورهای کوچک عربی حوزۀ خلیج فارس قبل از شروع جنگ به بیش از ششصد هزار تن بالغ می شد که قسمت اعظم این نیروها متشکل ازقوای امریکایی بود. البته حضور نظامی اکثر کشورهای سی گانۀ شامل این ائتلاف تنها شکل نمایشی داشت. کمیت نیروهای امریکا ومتحدین آن عبارت بود از:

1- ایالات متحدۀ امریکا: نیروی امریکایی مستقر در عربستان سعودی ومنطقۀ خلیج فارس 430 هزار نفر بود که در میان آنها سی هزار تن شان را زنان تشکیل می دادند.

2- انگلستان: دولت انگلیس تا شروع ضرب الاجل شورای امنیت 35 هزار نیروی نظامی در منطقۀ خلیج فارس جابجا کرد.

3- فرانسه: نیروهای فرانسوی مستقر درعربستان سعودی، قطر، امارات متحدۀ عربی، خلیج فارس، بحیرۀ عمان وبحیرۀ سرخ تا آغاز جنگ به یازده هزار تن می رسید.

4- کانادا: کشور کانادا تا شروع جنگ دوهزار تن نیروی در خلیج فارس وقطر مستقر ساخت.

5- ایتالیا: 970 نفر نیروی نظامی در پنج کشتی در خلیج فارس

6- اسپانیا: پنجصد تن نیرو در یک کشتی جنگی

7- هالند: چهار صد تن نیروی نظامی در دوکشتی جنگی

8- بلجیم: چهارصد نفر نیروی نظامی در چهار کشتی جنگی

9- ارجنتاین: نهصد عسکر در دوکشتی

10- آسترالیا: ششصد تفنگدار بحری در دوکشتی جنگی

11- کوریای جنوبی: دوصد تن نیروی نظامی

12- سنیگال: پنجصد نفر نیروی نظامی مستقر درعربستان سعودی

13- چکسلواکیا: دوصد نفر نظامی ضد جنگ کیمیاوی

14- پولند: یکصدو سی نفر نیرو در عربستان سعودی

15- سیرالیون: دوصد تن نیرو مستقر درعربستان سعودی

16- نایجریا: پنجصد تن نیرو مستقر در عربستان

17- مصر: سی وپنج هزار نیرو مستقر درعربستان وابو ظبی

18- سوریه: بیست هزار نیرو مستقر درعربستان وامارات متحدۀ عربی

19- پاکستان: ده هزار نیرو مستقر درعربستان سعودی

20- بنگله دیش: شش هزار تن نیرو در عربستان سعودی

21- مراکش: یکهزار وهفتصد تن نیرو مستقر درعربستان وابوظبی

22- یونان : دوصد تن تفنگدار بحری در یک کشتی جنگی مستقر درخلیج فارس

23- هندوراس: یکصدو پنجاه نفر نیروی نظامی

24- مجاهدین افغانستان: ( سه تنظیم جهادی برهبری صبغت الله مجددی، پیر گیلانی ومولوی محمد یونس خالص) سیصد نفر نیروی پیادۀ نظامی در عربستان سعودی که در روز های اخیر جنگ به این کشور اعزام گردیدند.

25- شورای همکاری خلیج:( عربستان سعودی، کویت، عمان، بحرین، قطر وامارات متحدۀ عربی) یکصدو پنجاه هزار نیروی نظامی که ازجمله نیروهای کویتی شامل پنجهزار نیروهای عربستان سعودی شامل 67500 نفر درکشور عربستان قرار داشتند بقیه نیروها در کشورهای مربوطۀ شان متمرکز گردیدند.

قوماندان نیروهای امریکا وکشورهای غربی وغیراسلامی بدوش جنرال امریکایی جنرال "نورمن شوارزکف" بود. قرارگاه وی درشهر ریاض، پایتخت عربستان سعودی موقعیت داشت. جنرال موصوف یکی از چهره های نظامی سرشناس ایالات متحده در جنگ ویتنام محسوب می شد. او به حسث یک افسر مقتدر در نیروی فراشوتی امریکا در ویتنام ایفای وظیفه می نمود. جنرال شوارزکف در سال 1980 ازطرف جیمی کارتر رئیس جمهوروقت ایالات متحدۀ امریکا به صفت عضو مرکز قوماندانی نیروهای واکنش سریع که از طرف کارتر جدیداً تشکیل شده بود منصوب گردید. شوارزکف چه در دوران ریاست جمهوری کارتر وچه در دوران ریاست جمهوری ریگان وچه اکنون در دوران ریاست جمهوری جورج بوش یکی از نزدیک ترین وبا اعتماد ترین افسر ارتش ایالات متحدۀ امریکا به کاخ سفید بوده است. شوارزکف با هیکل قوی اش در ایالات متحده به خرس شهرت دارد.

قوماندان نیروهای عربی ومسلمان به عهدۀ امیرخالد بن سلطان پسر وزیر دفاع سعودی بود. اما این جنرال سعودی فقط در داخل خاک سعودی می توانست قوماندۀ نیروهای مسلمان وعرب را بدست داشته باشد. درخارج از خاک عربستان سعودی قوماندان کلیه حرکات محاربوی ونیروهای نظامی که بسوی کویت یا عراق هجوم میبردند بدست جنرال شوارزکف قرار داشت. دراین مورد قبلاً میان ایالات متحده وعربستان سعودی توافق صورت گرفته بود.

فرماندهی نیروهای عراقی را صدام حسین رئبیس جمهور آن کشور بدوش داشت. رئیس پارلمان عراق در پانزدهم جنوری 1991 اعلا ن کرد که قوماندانی نیروهای مسلح عراق را صدام حسین رئیس جمهور عراق بدست گرفت.

 

نوعیت وکیفیت سلاح و وسایل نظامی طرفین:

نیروی 540 هزار نفری عراق که درکشور کویت وجنوب عراق دربرابر نیروهای امریکایی ومتحدینش موضع گرفته بودند ازحمایت هفتصد فروند هواپیمای جنگی، پنج هزار دستگاه تانگ، 2800 خودروزرهی، بیش از سیصد دستگاه موشک وبیش از 2500 عراده توپ برخوردار بودند. هواپیماهای نظامی عراق شامل پنجصد فروند بم افگن وجنگندۀ میگ 19، میک 23، میک 29، تی یو 22 ساخت شوروی و میراژ ساخت فرانسه ودوصد فروند چرخبال ساخت شوروی می گردیدند. تانک های عراقی ساخت شوروی وچین بود وپیشرفته ترین آن نوع تی 72 ساخت شوروی به شمار میرفت. عراقی ها پنجصد عراده ازاین نوع تانک ها را دراختیار داشتند. این تانک ها به یک توپ 125 ملی متری مجهز بود که در یک ساعت هشتاد کیلو متر سرعت داشتند. تانک های تی 72 در اختیار قطعات گارد جمهوری عراق که ورزیده ترین نیروهای دولت عراق محسوب می شدند، قرارداشت. دوفرقه از این نیرو برای حفاظت بغداد نگهداشته شده بودند. تانک های تی 62 مجهز به یک توپ 105 ملی متری نوع دیگر از تانک های عراقی ساخت شوروی بود که نیروهای عراقی یک هزار عرادۀ آنرا در اختیار داشتند. همچنان نیروهای عراقی دارای دوهزار عراده تانک تی 54، تی55 روسی، و1500 عراده تانک تی 59 وتی 69 چینی بودند.

موشک های عراقی نیز ساخت شوروی واز نوع اسکاد با برد 300 الی 350 کیلو متر بود. دونوع موشک های دیگر بنام های الحسین با برد 650 الی 700کیلومتر و العباس با برداعظمی 900 کیلو متر که ازتغیر اسکاد های روسی ساخته شده بود در دسترس نیروهای عراقی قرار داشتند. همچنان قوای عراقی دارای موشک های فراک روسی با برد 70 کیلو متر بودند. تمام موشک های عراقی می توانستند سلاح های بیولوژیکی وکیمیاوی را حمل نموده وبه هدف پرتاب کنند.

توپخانۀ عراق متشکل از توپ های دوربرد122 ملی متری و152 ملی متری وتوپ های دیگر ساخت شوروی بود که انداخت سلاح کیمیاوی از طریق این توپ ها ناممکن بنظر میخورد.

سلاح دافع هوای عراق از توپخانۀ ضد هوایی، موشک های زمین به هوای "اس-آ2"، "اس-آ3"، "اس-آ6"، "اس-آ9"، "اس-آ13"، "اس-آ14" وسام 7 ساخت شوروی تشکیل گردیده بود. برعلاوه نیروی عراقی یکصد موشک "هاواک" ساخت ایالات متحدۀ امریکا را که از کویت گرفته بودند در اختیار داشتند.

نیروی نظامی 430 هزار نفری ایالات متحدۀ امریکا درمنطقۀ خلیج فارس از 1300 فروند هواپیمای جنگی وبم افگن، دوهزار دستگاه تانگ وخود روزرهی، هشتاد کشتی جنگی مجهز به توپخانۀ سنگین، دستگاه های پرتاب راکت (موشک) تشکیل یافته بود. برخی از هواپیماهای جنگی و موشک های امریکایی از عصری ترین وپیشرفته ترین سلاح هوایی بودند که برای نخستین بار در یک جنگ اشتراک میکردند. هواپیماهای امریکایی شامل هواپیماهای: اف18 ، با سرعت1915 کیلومتر دریک ساعت، اف15، باسرعت 2660 کیلومتر دریک ساعت ، هواپیمای آواکس، پیشرفته ترین ترین هواپیمای کشف امریکایی که در ارتفاعات بالامی تواند یک هزار کیلو متر را دریک ساعت طی کرده و ازارتفاع چهارصد کیلومتری بدقت اهداف زمینی را تشخیص دهد. هواپیمای بم افگن بی52 که دریک پرواز می تواند یکصد بم را با خود حمل نموده ویدون آنکه از طرف راه دارهای دشمن کشف شود به زمین بریزد. بم افگن های اف 117، آ10، آ6 وسایر هواپیماهای امریکایی در پایگاه های مختلف هوایی عربستان سعودی، روی کشتی های  هواپیما بردار مستقر در خلیج فارس، بحیرۀ سرخ وبحیرۀ مدیترانه، فرودگاه های شیخ نشین های خلیج فارس وپایگاه هوایی انجرلیک درترکیه مستقرشده بودند.

تانک های امریکایی مستقر درعربستان سعودی بیشتر از نوع تانک های "ام1"، "ام1آ" و "ام6" مجهز به توپ های 25 ملی متری، ماشیندار 762 ملی متری و دستگاه های کوچک پرتاب موشک بودند.

موشک های استراتژیک ایالات متحدۀ امریکا چون موشک "پتریات"، "توما هاوک" و"کروز" درمنطقۀ خلیج فارس برای مقابله با عراق استقرار یافته بودند. موشک پتریات که هنوز درعملیات جنگی مورد استفاده قرارنگرفته بود موشک دفاعی زمین به هوا میباشد که دربرابر تهدید سلاح هوایی اعم از هواپیما وموشک استعمال میگردد. این موشک ها قبل از جنگ در عربستان سعودی وبعداً در اسرائیل جابجا ساخته شد. موشک های کروز وتوماهاوک که توسط سیستم پیچیدۀ کمپیوتری رهبری می شوند نیز برای اولین بار جهت استفاده در جنگ وارد منطقۀ خلیج فارس گردید وبروی کشتی های جنگی امریکایی در خلیج فارس استقرار یافت. موشک توماهاوک با برد450 الی 2500 کیلومتر بسوی هدف پرتاب می شوند.

نیروهای خارجی قابل ملاحظه بعد از نیروهای امریکایی در خلیج فارس نیروهای انگلیسی، فرانسوی، کانادایی، مصری و نیروهای سوریه بودند. انگلستان 168 دستگاه تانک، 55 فروند هواپیمای جنگنده وبم افگن ازنوع "تورنادو" و20 کشتی جنگی داشت. سلاح فرانسویها از دوصد عراده تانک، 75 فروند هواپیمای شکاری وبم افگن از نوع میراژ2000 و جگوار مجهز به موشک های اگزوسه وچهارده کشتی جنگی تشکیل شده بود. کانادایی ها 24 فروند هواپیما وسه کشتی جنگی، مصر ششصد دستگاه تانگ وسوریه سیصد دستگاه تانگ در عربستان سعودی وخلیج فارس مستقر کرده بودند.

بکار بردن وسایل و وسایط پیشرفتۀ جاسوسی توسط هردو طرف امریکاوعراق از نخستین زمان استقرار نیروها تا آغاز وپایان جنگ، جهت دیگر کیفیت جنگ نفت را درپهلوی استعمال پیشرفته ترین سلاح منعکس میسازد. البته تکنولوژی جاسوسی واطلاعاتی عراق با تکنالوژی اطلاعاتی وجاسوسی امریکا وغرب به هیچ صورت قابل مقایسه نبود. ایالات متحده وکشورهای غربی با کمک اقمار مصنوعی خود درطول بحران اشغال کویت و وقوع جنگ وحتی قبل از آن قادر بوده اند که کلیه حرکات نظامی عراق را زیر نظارت داشته باشند واهداف نظامی واقتصادی را درداخل عراق وکویت به کمک تصاویری که از اقمار مصنوعی و ماهواره ها بدست می آوردند بدقت تشخیص نمایند. این وسایل مکالمات مخابروی (رادیویی) را نیز ثبت می نمودند. قوماندان اطلاعاتی سی . آی. ای ساعتی بعد از شروع جنگ نفت دریک مصاحبۀ مطبوعاتی گفت:« این جنگ پیش ازهر چیز یک جنگ اطلاعاتی است که ما از کوچکترین امکانات و موقعیت نظامی عراق اطلاعات کامل داریم وبا داشتن این اطلاعات وابزار های الکترونیکی جنگی که در عربستان سعودی فراهم آورده ایم در کوتاه ترین مدت ماشین جنگی صدام را از کار خواهیم انداخت.»

 

آخرین تلاش های دیپلوماتیک درجلوگیری ازجنگ:

بعد از صدور قطعنامۀ 678 شورای امنیت ملل متحد تلاش های دیپلوماتیک برای جلوگیری از جنگ سرعت یافت ورئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا اعلان کرد که به خاطر تفهیم عزم جامعۀ جهانی به عراق، امریکا حاضر است با رژیم عراق در سطح وزارت خارجه ملاقات ومذاکره نماید. هدف ایالات متحده ازعلان آمادگی مذاکره با عراق که تا این وقت به کلیه پیشنهادات بغداد جواب رد گفته بود، افزودن به انزوای عراق در سطح بین المللی و آماده ساختن افکار عمومی جهان به جنگ علیه عراق بود.ایالات متحدۀ امریکا خواست تا در آخرین لحظات آغاز جنگ حسن نیت و قیادت اخلاقی خود را در احتراز از جنگ ثابت نماید و با این کار هم به مردم عراق وهم به مردم جهان نشان دهد که برای حل وفصل مسالمت آمیز این بحران همه درها را کوبیده است ودر جنگی که به وقوع می پیوندد هیچ مسئولیتی ندارد.

البته اعلان ایالات متحده به مذاکرۀ مستقیم با دولت عراق در زمانیکه مجوز قانونی اقدام نظامی را از سازمان ملل دریافت کرده  ونیروی عظیم نظامی را در منطقه مستقر کرده بود یک امر پلان شده، عمدی و ریاکارانه محسوب می شد.  زیرا امریکایی ها تا این وقت با رد هرگونه مذاکره با عراقی ها، ادامۀ حملات شدید تبایغاتی علیه عراق واستقرار روزافزون نیروهای نظامی خود به عربستان سعودی وخلیج فارس زمینۀ خروج نیروهای عراقی را از کویت نا مساعد ساختند وپای صدام را هرچه بیشتر در این بحران فرو بردند تا تمام وسایل نظامی وقانونی برای وقوع جنگ وانهدام ماشین نظامی عراق آماده شود. البته در پهلوی این امر، اشتباه واحماقت صدام حسین در عدم خروج ار کویت در مهیا شدن زمینۀ جنگ نقش عمده ای داشت.

عراق دعوت گفتگوی  مستقیم امریکا را با تأکید براینکه موضوع فلسطین وسایر مسایل منطقه بخش مهم مذاکره را تشکیل میدهد، پذیرفت. برگزاری مجلس گفتگو که قرار بود به پیشنهاد امریکا در بغداد و واشنگتن با حضور وزرای خارجۀ هردو کشور تا شروع سال 1991 میلادی آغاز شود به اثر عدم توافق طرفین تا 9 جنوری به تعویق افتید. عراق تاریخ 12 جنوری 1991 را برای مذاکره تعین کرد که از طرف ایالات متحدۀ امریکا غیر قابل قبول خوانده شد. سرانجام گفتگوی شش ساعته در نهم جنوری میان طارق عزیز وزیر خارجۀ عراق وجیمز بیکر وزیر خارجۀ ایالات متحده در شهر ژنیو واقع سویس دایر گردید اما بدون نتیجه پایان یافت.

جیمزبیکر وزیر خارجۀ امریکا پس از پایان مذاکره در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت:« من در طول این گفتگوی شش ساعته هیچگونه مطلبی را که نشانۀ انعطاف پذیری عراق باشد ، نشنیدم . »

طارق عزیر وزیر خارجۀ عراق نیز بعد از پایان مذاکرۀ خود با همتای امریکایی اش در کنفرانس مطبوعاتی گفت: «اگر امریکا به عراق حمله کند، عراق اسرائیل را مورد حمله قرار می دهد. حل یحران خلیج فارس مربوط به حل مسئلۀ فلسطین است که عراق آنرا به عنوان بخش خطیری از امنیت ملی خود تلقی می کند. من در اظهارات آقای بیکر مطلبی تازه ای نیافتم. »

جیمز بیکر دراین ملاقات حامل نامۀ جورج بوش عنوانی صدام حسین بود اما این نامه را طارق عزیز به این دلیل که به زبان مؤدبانه ای که شایستۀ دو رئیس جمهور باشد نوشته نشده است تسلیم نشد. او بعداً به ارتباط نامه گفت: ما یک ملت سربلند هستیم. ما اندک ترین توهین را پذیرفته نمی توانیم."

رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا در نامۀ خود عنوانی صدام حسین نگاشته بود:«  میخواهم به شما خاطرنشان سازم که ما درمورد آنچه که وزیر خارجۀ امریکا با همتای عراقی اش گفته است جدی بوده و هرنوع شک وتردید موجوده در ذهن شما را در زمینۀ موقف خود مرفوع میسازیم. مشکل عمده، آیندۀ کویت نیست. زیرا کویت خواهی نخواهی آزاد خواهد شد وحکومت قانون اعاده خواهد گردید؛ بلکه مشکل اصلی متوجه آیندۀ عراق است. از این رو انتخاب با شما است. . .  .

عراق نمی تواند اشغال کویت را دایمی سازد ویا هم امتیازی در مقابل آزادی آن بدست آورد . . .

شما مسئولیت مستقیم هرنوع عمل تروریستی برضد اعضای متحدین را بدوش خواهید داشت . درصورتیکه شما امر ارتکاب همچو اعمال را صادر نمائید کشورتان بهای سنگینی در مقابل آن خواهد پرداخت . . . .»

الجزایر، اردن، فرانسه وسوریه نیز در آخرین روزهای نزدیک به پانزدهم جنوری 1991 به تلاش هایی غرض حل مسالمت آمیز بحران اشغال کویت اقدام نمودند. شاذلی بن جدید رئیس جمهور الجزایر در 23 دسمبر1990 از برخی کشورهای شرق میانه یه شمول عراق بازدید بعمل آورد و درمورد خروج عراق از کویت با صدام به مذاکره پرداخت.  اما صدام حسین به موضع قبلی خود تأکید کرد و بن جدید دست خالی به الجزایر برگشت. ملک حسین پادشاه اردن در دوم جنوری 1991 به اروپا سفرکرد تا کشورهای عضو بازار مشترک اروپا را متقاعد به مذاکره با عراق نماید. جامعۀ اقتصادی اروپا آمادگی خودرا در گفتگو با عراق پیرامون کلیه مسایل شرق میانه مشروط به خروج عراق از کویت وبعد از ملاقات وزرای خارجۀ عراق وامریکا اعلان کرد اما عراق که خواستار مذاکره با اروپایی ها قبل از مذاکره با امریکا بود مذاکره با جامعۀ اقتصادی اروپا را رد نمود. همزمان با سفر ملک حسین به اروپا "میشل ووزل" رئیس کمیسیون امور خارجی مجلس ملی فرانسه به طور شخصی به عراق عزیمت کرد وبا صدام حسین وطارق عزیز ملاقات ومذاکره بعمل آورد. فرانسه بعداً در چهارم جنوری 1991 طرحی را برای خروج عراق از کویت پیش کرد که مورد قبول عراق واقع نشد.

حافظ الاسد رئیس جمهور سوریه در12 جنوری 1991 نامه ای را به رئیس جمهور عراق فرستاد و درنامه ازاو خواست که نیروهایش را ازکویت خارج نماید. رئیس جمهور سوریه در نامۀ خود گفته بود اگرعراق از کویت خارج شود وآنگاه مورد حملۀ نظامی قرار بگیرد سوریه باتمام قوا در کنار عراق خواهد بود. اما صدام حسین تقاضای رئیس جمهور سوریه را رد نموده بار دیگر تأکید کرد که کویت ولایت نوزدهم عراق است و دولت عراق هیچگاه از آن عقب نشینی نخواهد کرد. در پاسخ صدام حسین به رئیس جمهور سوریه که از رادیو وتلویزیون عراق پخش شد گفته شد که عراق قدرت آن را دارد که امریکا وغرب را دریک جنگ سرنوشت ساز وافتخار آمیز درخاک کویت شکست بدهد. صدام سوریه را به شرکت در جنگ علیه امریکا، غرب واسرائیل دعوت کرد وتأکید نمود که با کفار واستکبار خواهیم جنگید و درس سختی به آنان خواهیم داد.

یعد ازصدور قطعنامۀ 678، تظاهرات ضد جنگ در بسیاری ازکشورهای دنیا به شمول امریکا وکشورهای اروپایی اوج گرفت ومظاهره چیان خواهان جلوگیری از وقوع جنگ وبیرون رفتن نیروهای امریکایی وغربی از خلیج فارس گردیدند. تظاهراتی به طرفداری از عراق نیز دربرخی کشورهای اسلامی چون اردن، الجزایر، یمن، پاکستان، بنگله دیش وتوسط اقلیت های مسلمان درجوامع اروپایی وامریکایی صورت گرفت. مردم دراین تظاهرات همبستگی خودرا با عراق اظهار داشته واز امریکا وغرب تقاضا میکردند تا قوای خود را از عربستان وخلیج فارس بیرون ببرند.

 

سرمنشی ملل متحد وآرزوهای برباد رفته:

پس ازشکست مذاکرات طارق عزیز وجیمزبیکر درژنیو، "خاویرپرزدکوئیار" سرمنشی ملل متحد برای دستیابی به یک راه حل صلح آمیز وجلوگیری ازجنگ روانۀ بغداد گردید تا شخصاً با صدام حسین گفتگو کند. دیکوئیار قبل از ورود به بغداد در 12 جنوری با ملک حسین پادشاه اردن در امان مذاکره نمود. سرمنشی ملل بعد از آنکه ساعت ها برای ملاقات با رئیس جمهور در بغداد در انتظار نگهداشته شد وبرای دیدادر با صدام حسین به زیرزمینی های متعددی برده شد در 13 جنوری 1991 با رئیس جمهور عراق ملاقات ومذاکرۀ بی نتیجه ای را انجام داد. او بعداً به پاریس برگشت و ازآنجا راهی نیویارک شد. دیکوئیار در گفتگو با خبرنگاران اظهار داشت:« همه آرزوهایم برباد رفت وراه حل صلح آمیز دربحران خلیج فارس وجود ندارد. زیرا رئیس جمهور عراق حاضر به خروج ار کویت نگردید.» همچنان دیکوئیار گفت به تعویق انداختن زمان ضرب الاجل مربوط به شورای امنیت ملل متحد است.

شورای امنیت ملل متحد در پانزدهم جنوری 1991 به تشکیل جلسه ای برای بحث وگفتگو در مورد دریافت یک راه حل صلح آمیز پرداخت اما بعد از شش ساعت جلسه بیانیه ای را که آخرین پیشنهاد به رژیم عراق در خروج از کویت بود تصویب نمود. این بیانیه توسط سرمنشی ملل متحد شش ساعت قبل از پایان تاریخ ضرب الاجل در محضر خبرنگاران و دیپلومات ها قرائت شد. دربیانیه از رئیس جمهور عراق تقاضا بعمل آمده بود که جریان حوادث را ازبروز یک فاجعه به یک دوران جدید که براساس عدالت وموازین سازمان ملل است تغیر دهد وعراق قطعنامۀ 660 شورای امنیت را رعایت کرده از کویت خارج شود. این تقاضا نیز از طرف عراق رد گردید.

 

همه چیز برای جنگ آماده می شود:

با آنکه بعد از صدور قطعنامۀ 678 تلاش های دیپلوماتیک برای یافتن راه حل صلح آمیز تشدید یافت ورژیم عراق کلیه گروگان های غربی را تا 13 دسمبر 1990 آزاد نمود، اما استقرار رو به افزایش نیروهای نظامی امریکا وغرب وجنگ شدید تبلیغاتی میان طرفین عراق وامریکا نیز شدت پیدا کرد. این امر نشان میداد که راه حل یحران بیشتر بسوی راه حل نظامی وجنگ پیش میرود نه بسوی راه حل سیاسی وصلح آمیز.

لطیف نصیف جاسم وزیر اطلاعات عراق در دهم دسمبر 1990 شایعۀ سازش واشنگتن وبغداد را در مورد خروج عراق از کویت رد کرده گفت که عراق حتی از یک وجب خاک کویت دست نمی کشد.

صدام حسین که درطول بحران تا ختم سال 1990 میلادی برای تقویۀ روحیۀ عساکر عراقی مستقر درکویت چند بار ازمواضع نیروهای خود بازدید کرد دراول جنوری 1991 ضمن دیدار ازمواضع نظامیان عراقی در کویت در یکی ازسنگرهای آنها خود شخصاً اقدام به پختن غذا نمود. واین امر تصمیم جدی اورا در آمادگی جنگ با امریکا وغرب نشان میداد. مقامات امریکایی واروپایی نیز برای تقویۀ روحیۀ نیروهای خود بارها به عربستان ومنطقۀ خلیج فارس سفرکردند ودرمیان آنها به سخنرانی وملاقات پرداختند.

صدام حسین در ششم جنوری بافرماندهان ارتش عراق دربغداد ملاقات نمود ودرمورد چگونگی جنگ آینده میان عراق ونیروهای غربی اظهاراتی را ارائه داشت. رئیس جمهور عراق به قوماندان ارتش عراق گفت:« ابعاد اصلی این جنگ نه تنها عراق بلکه تمام سرزمین ملت عرب وهرجا که فرزندان این ملت حضوردارند را دربر می گیرد. دراین جنگ همه مردم با حسن نیت جانب شما وشیاطین جانب شیطان را گرفته اند. این جنگ ، مادر جنگ ها (ام المعارک) ونبرد نیروها (حرب الحروب) بوده وپیروزی عراق دراین جنگ قطعی خواهد بود.»

پارلمان عراق در14 جنوری 1991 تشکیل جلسه داد وحمایت خودرا از تصمیمات رئیس جمهور عراق ابراز داشت. همچنان دراین مجلس برالحاق دایمی کویت به عنوان ولایت نوزدهم عراق تأکید صورت گرفت. سعدی مهدی صالح رئیس پارلمان عراق گفت: این یک مقابلۀ تاریخی است . عراق ثابت قدم وبه رهبری صدام حسین به این نتیجه رسیده است که بجنگد.

رئیس جمهور عراق طی پیام شدید الحنی در14 جنوری 1991 خطاب به پادشاه عربستان سعودی که از رادیو بغداد پخش شد گفت:« شما می دانید که در صورت وقوع چنین جنگی صدها هزار نفر ازمردم عربستان کشته خواهند شد. دعوت عربستان از نیروهای خارجی برای حضور در خاک این کشور اعلان جنگ علیه عراق است.» همچنان رادیو تلویزیون عراق به پخش برنامه های خاص درمورد آموزش مردم عامه برای دفاع از حملات موشکی وهوایی دشمن پرداختند.

کنگرۀ امریکا با تصویب قطعنامه های جداگانه از مجلس سنا ومجلس نمایندگان در 12 جنوری 1991 به جورج بوش اجازه داد که علیه عراق از نیروهای نظامی استفاده کند ونطاق قصر سفید در آخرین ساعات پایانی ضرب الاجل گفت:« همه باید چنین فرض کنند که امکان انجام عملیات نظامی هرلحظه بعد از پایان ضرب الاجل سازمان ملل وجود دارد.»

وزارت دفاع ایالات متحدۀ امریکا در عریستان در مورد بازدید خبرنگاران وگزارشات آنها از جنگ شرایطی را اعلان کرد که به موجب آن خبر نگاران بدون کنترول نیروهای نظامی از صحنۀ جنگ بازدید کرده نمی توانستند وخبر هم بعد از سانسور مقامات نظامی گزارش می شد.

همچنان دولت امریکا درمورد اتباع امریکایی از ترس حملات تروریستی در کشورهای مختلف جهان به اقداماتی متوسل شد واتباع خود را از برخی کشورهای اسلامی وعربی طرفدار عراق به شمول پاکستان قبل از فرارسیدن 15 جنوری 1991 خارج نمود ه به امریکا انتقال داد.

با فرارسیدن آخرین ساعات زمان ضرب الاجل شورای امنیت ملل متحد، کشورهای تونس، اردن، لبنان، یونان، فلیپین، اسرائیل وسازمان آزادیبخش فلسطین نیروهای نظامی خود را به حالت آماده باش قرار دادند. اسرائیل اعلان کرد که مدارس ومؤسسات تعلیمی خود را مؤقتاً می بندد وبه بیمارستانهاها دستور داده شد که 25 فیصد تخت خواب خود را برای بستری کردن مجروحین حملۀ احتمالی عراق به این کشور تخلیه کنند. دولت اسرائیل قبلاً تعداد زیادی ماسک های ضد گاز کیمیا وی را برای مقابله با حملات سلاح کیمیاوی عراق خریداری کرده ودرمیان اسرائیلی ها توزیع کرده بود.

شرکت های هوایی بین المللی در ایران، لبنان وهند پرواز های خودرا به شرق میانه به حالت تعلیق درآوردند. مقامات دفتر کمک به مصیبت زدگان در سازمان ملل اعلان کرد که برای یک ملیون آوارۀ جنگ در همسایه های عراق وکویت آمادگی کمک گرفته است. اما هرقدر زمان ضربالاجل نزدیک شده میرفت دولت  عراق چنگ ودندان خودرا بر ولایت نوزدهم محکم می نمود و در مقابله با ایالات متحدۀ امریکا و متحدینش به لاف زنی میپرداخت.

در پانزدهم جنوری یک مظاهرۀ وسیع که از سوی حزب حاکم بعث سازمان داده شده بود در بغداد صورت گرفت. دراین تظاهرات حمایت مردم از صدام حسین اعلان گردید. همچنان دراین روز رسانه های جمعی عراق دست به تبلیغات گسترده ای از شکست امریکا وپیروزی عراق در صورت وقوع جنگ زدند. روزنامۀ القادسیه ارگان نشراتی ارتش عراق در سرمقالۀ خود دراین روز نوشت:« دراین جنگ نه تنها برای خود بلکه برای نجات جهان از چنگال امریکای گرگ شرکت می نمائیم . »

        

                        فصل چهارم

                         جنگ نفت آغاز می شود

عراق زیر سنگین ترین حملات هوایی وموشکی:

جنگ نفت ساعت هفت شام چهارشنبه شانزدهم جنوری 1991 به وقت واشنگتن، برابر به ساعت دونیم بامداد پنجشنبه بیست وهفتم جدی 1369 خورشیدی مطابق اول رجب المرجب 1411 هجری قمری به وقت عراق با حملات سنگین وگستردۀ هوایی وموشکی امریکا ومتحدینش علیه اهداف مهم نظامی واقتصادی در شهر بغداد و سراسرعراق ومراکز تجمع قوای عراق درخاک کویت با عنوان عملیات "طوفان صحرا" آغاز شد.

خبر حمله به عراق برای نخستین بار توسط خبرنگار شبکۀ تلویزیونی امریکایی سی.ان.ان  منتشرگردید. تصاویری از بمباران هوایی وموشکی امریکا ومتحدینش به شهر بغداد ازنخستین لحظات آغاز حمله ازطریق شبکۀ تلویزیونی سی. ان .ان در ایالات متحدۀ امریکا وسایر نقاط جهان که برنامۀ این سبکه دیده می شد، انتشار یافت. مردم در امریکا درحالی بمباران بغداد را بروی پردۀ تلویزیون های خود مشاهده میکردند که هنوز از طرف مقامات دولت ایالات متحده هیچ اطلاعی رسمی درمورد آغاز جنگ ارائه نشده بود. اما اندکی بعد نطاق قصر سفید اعلان کرد که عملیات آزاد سازی کویت توسط متحدین آغاز شده است.

درنخستین حملۀ هوایی وموشکی علیه عراق، هواپیماهای انگلستان، عربستان سعودی، دولت کویت در پهلوی هواپیماهای امریکایی سهم داشتند. بعداً هواپیماهای فرانسوی وایتالوی نیز وارد عملیات عراق شدند. در سه ساعت شروع حمله، 60 هدف نظامی واقتصادی عراق با صد ها هواپیمای بم افگن امریکا ومتحدینش بمباران شد. همچنان این اهداف ،  توسط موشک های کروز از کشتی های جنگی امریکا در خلیج فارس نیز مورد حمله قرار گرفتند. اهداف بمباران شدۀ عراق شامل قصر صدام حسین در شهر بغداد، وزارتخانه ها، فرودگا ها در بغداد، بصره ونواحی دیگر عراق، فابریکه های اسلحه سازی اعم از سلاح کیمیاوی، هسته ای وسلاح های دیگر، مراکز مخابرات، مراکز برق، پالایشگاه های نفت وپل های بزرگ مواصلاتی می گردیدند.

خبرنگاران سی. ان. ان و "رویتر" از چگونگی حملات هوایی وموشکی بغداد گزارش دادند که هر پانزده دقیقه بعد بغداد را موجی از هواپیماهای متحدین بمباران میکنند. دراین بمبارانها بم افگن های بی 52 و اف 117 سهم داشتند که در بمبارنها از بم های لایزری نیز استفاده بعمل می آمد. بمب لایزر توسط اشعۀ لایزر تا رسیدن به هدف مورد نظر رهبری میشود و پیلوت هواپیما می تواند از انحراف این بمب به نقطۀ دیگری که هدف نباشد جلوگیری کند وبمب را به نقطۀ مورد نظر رهنمایی نماید. همچنان موشک های کروز که در آغاز حمله به عراق مورد استفاده قرار گرفت توسط کمپیوتر های بغرنج و پیچیده رهبری میگردیدند که تقریباً بصورت دقیق به اهداف مورد نظر اصابت می نمودند. مقامات نظامی ایالات متحده دوروز بعد از شروع جنگ، فلمی را درمورد اصابت دقیق بمب های لایزری و موشک های کروز به اهداف نظامی عراق به خبرنگاران خارجی نشان دادند.

 

 

رئیس جمهور ایالات متحده آغاز جنگ را اعلان میکند:

جورج بوش رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا دوساعت پس از حملۀ هوایی وموشکی امریکا ومتحدینش به عراق( ساعت 9 شب چهارشنبه 16 جنوری 1991) طی بیانیه ای از رادیو وتلویزیون، مردم امریکا را از شروع جنگ آگاه ساخت. او در این سخنرانی خود که ده دقیقه طول کشید، اهداف این جنگ را تشریح کرد. یوش گفت:« دوساعت پسش نیروهای متحدین عملیات مشترک نظامی خود را برای بیرون راندن عراق از کویت آغاز کردند. این عملیات با حملۀ هوایی جریان دارد وهنوز نیروی زمینی وارد عمل نشده اند. این جنگ در حقیقت در دوم آگست 1990 با حملۀ عراق به کویت آغاز شد اما رژِم عراق ورهبر آن فیصله های ملل متحد را نپذیرفت وحاضر به خروج از کویت نگردید. درحالیکه جهان برای صلح دعا میکرد، صدام برای جنگ آمادگی میگرفت. سرانجام متحدین به این نتیجه رسیدند که تعذیرات اقتصادی به آن حد مؤثر نیست که صدام را وادار به خروج ا زکویت بسازد. بنااًً تصمیم گرفتند تا او را از راه نظامی به خروج ار کویت وادارند. این عملیات زمانی آغاز شد که همه تلاش های صلح آمیز به شکست انجامید وصدام حسین گوش خود را بروی همه تلاش های صلحجویانه بست. ما ازهمه امکانات خود برای حل مسالمت آمیز بحران استفاده کردیم لیکن عراق حاضر به عقب نشینی نشد. وزیر خارجۀ این کشور حتی از قبول نامۀ من به صدام خود داری کرد.»

رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا به اهداف این جنگ اشاره کرده گفت:« ما فابریکات تولید اسلحه، زراد خانه های جنگی و کلیه تأسیسات نظامی عراق را مورد حمله واصابت قرار داده ومیدهیم. ما تصمیم داریم تولید بمب ذروی صدام را از بین ببریم وتأسیسات سلاح کیمیاوی او را منهدم نمائیم. این عملیات تا تحقق این اهداف ادامه میابد. همچنان صدام حسین باید از کویت بیرون برود ودولت قانونی کویت زمام کشورش را بدست بگیرد. زمانیکه صلح در منطقه تثبیت شد ما امید واریم که عراق در جهت رشد وبقای ملت خود گام بردارد. »

جورج بوش در این بیانیه به کوتاه مدت بودن جنگ تأکید نموده گفت:« این جنگ، جنگ ویتنام نخواهد بود و به سرعت پایان میابد.»

 

صدام حسین از شروع "ام المعارک" سخن میگوید:

رادیو"صوت الجماهیر" عراق در سحرگاه هفدهم جنوری 1991 پس از آنکه اطلاعیۀ نظامی ارتش عراق را مبنی بر آغاز جنگ قرائت کرد در ساعت هفت ونیم صبح این روز(27 جدی 1369 خورشیدی) پیام صدام حسین را به صدای او پخش نمود. رئیس جمهور عراق در این پیام خطاب به مردم ونیروهای مسلح عراق گفت:« ای نیروهای مسلح ومردم شجاع، وفادار و دلیر عراق که از وطن خود دفاع می کنید! درساعت دونیم بامداد امروز هفدهم جنوری دشمن جنایتکارامریکا وصهیونیست ها تجاوز ناجوانمردانۀ خود را علیه عراق آغاز کردند وبا این تجاوز، جنگ بزرگ برای عراقی ها و اعراب آغاز شده است. فرزندان ملت ما در این جنگ بزرگ که نبرد مؤمنان علیه کفار وعدالت علیه بی عدالتی میباشد پیروز خواهند شد. .  .  .

این جنگ که مادر جنگ ها (ام المعارک) است پس از اینکه "شیطان بزرگ" (ایالات متحده) جنایتش را مرتکب شد آغاز گردید.

عراقی ها، اعراب ومردم مسلمان هر ضربۀ را که دریافت کنند با دو ضربه پاسخ خواهند گفت. این جنگ پایان عمر امپریالیزم جهانی برهبری امریکا خواهد بود و ما حقوق از دست رفتۀ خود را بازخواهیم یافت. فلسطین آزاد خواهد شد، اشغال جولان ولبنان پایان خواهد یافت وهر انسانی در سرزمین عربی آزاد خواهد بود. نقشه های شیطانی وشوم قصر سفید نقش برآب خواهد شد وتمام نیروهای استکبار وسرکوبگر نابود خواهند شد. »

رئیس جمهور عراق گفت که شاید این خواست الهی بوده که برای ملت مسلمان عراق توانایی بخشید تا با شیطان بزرگ به جنگ بپردازد. وی از مسلمانان جهان خواست که باید در برابر تمامی توطئه های امریکا وصهیونیزم هوشیار باشند. وی تأکید کرد که در برابر نیروهای کفر به زانو نخواهد آمد. رادیوی عراق بعد از پخش بیانیۀ صدام حسین طی قرائت اطلاعیه ای از سوی ارتش عراق از کلیه مردم عراق که توانایی حمل سلاح را داشته باشند خواست سلاح بردارند و در برابر امریکا وصهیونیزم مقاومت نمایند.

 

نتایج اولیۀ جنگ در ارزیابی وادعای طرفین:

قوماندانی ارتش عراق در صبحگاه پنجشنبه هفدهم جنوری 1991 طی اعلامیۀ شماره اول خود اعلان کرد که هواپیماهای دشمن امروز اهداف نظامی وغیرنظامی را مورد حمله قرار دادند واین حملات ادامه دارد. دربیانیه گفته می شد که هواپیماهای دشمن تنها توانسته اند به اهدافی که خدا خواسته است آسیب برسانند.

مقامات امریکایی در ساعات اولیۀ حملات هوایی وموشکی خود به عراق مؤفقیت حمله را با خوشبینی ارزیابی نموده وادعا میکردند که قسمت اعظم دستگاه های پرتاب موشک وهواپیمای عراق در ساعات اولیۀ جنگ منهدم شده اند. جنرال شوارزکوف قوماندان امریکایی عملیات طوفان صحرا مستقر در ظهران عربستان بمباران هواپیماهای امریکا ومتحدینش را بسیار مؤفقیت آمیز، گسترده، مؤثر وبرق آسا توصیف کرد. همچنان جنرال پاول رئیس ارکان حرب امریکا و دیک چینی وزیر دفاع این کشور از مؤفقانه بودن عملیات صحبت نمودند. دیک چینی در ساعات اولیۀ عملیات ادعا کرد که هیچ مقاومت هوایی از جانب عراق مشاهده نشده است.

با تشدید بمباران هوایی امریکا ومتحدینش در طول روز اول جنگ وباالمقابل فعالیت شدید دافع هوای عراق در برابر هواپیماهای مهاجم، میزان خوشبینی های اولیۀ امریکایی ها از مؤفقانه بودن عملیات وانهدام هواپیماهای عراقی تقلیل یافت.  امریکایی ها در پایان نخستین روز حمله همچون ساعت اولیۀ جنگ از پیروزی سریع خود وانهدام کامل ماشین جنگی عراق سخن نگفتند. با وجود آن جورج بوش رئیس جمهور امریکا، دیک چینی وزیر دفاع وجنرال کالن پاول رئیس ارکان حرب در پایان روز اول جنگ و آغاز دومین شب بمباران طی کنفرانس مطبوعاتی خود بعد از آنکه مرحلۀ اول جنگ را مؤفقیت آمیز خواند، برخلاف گذشته اظهار داشتند که نباید این جنگ را کوتاه مدت و آسان تصور کرد. دیک چینی وزیر دفاع با نگرانی گفت:« شاید ما تلفات زیاد داشته باشیم. مخصوصاً اگر جنگ دوام کند.»

جنرال پاول اظهار داشت که حملات هوایی امریکا درطول روز اول جنگ به آتش بسیار زیاد ضد هوایی عراق روبرو شده است وهواپیماهای عراق به پرواز در آمده با هواپیماهای متحدین در فضای عراق جنگیدند. تعداد پرواز هواپیماهای متحدین برای بمباران عراق در روز اول جنگ ازسوی مقامات نظامی امریکا یک هزار پرواز اعلان گردید. امریکایی ها به سرنگونی یک هواپیمای بم افگن خود وسرنگونی یک فروند بم افگن انگلیس و آسیب دیدن چهار فروند هواپیمای فرانسوی در روز اول جنگ اعتراف  کردند. اعلامیۀ نظامی ارتش عراق در روز اول جنگ حاکی ا زسقوط 14 هواپیمای ایالات متحده ومتحدینش بود.

 

 

واکنش جامعۀ جهانی از شروع جنگ:

حکومت عربستان سعودی در صبحگاه آغاز جنگ با انتشار اعلامیه ای از آزاد سازی کویت مژده داد. در اعلامیه گفته شد که جنگ برای آزاد سازی کویت آغاز شده است. حکومت سعودی در همین روز به اتباع کشورهای اسلامی مقیم این کشور اخطار داد که هرگونه اقدام خرابکارانۀ شان به مجازات سنگین روبرو می شود.

شیخ جابر الصباح امیر کویت طی پیام تلویزیونی در نوزدهم جنوری از تلویزیون عربستان سعودی عملیات متحدین را علیه عراق ستود وگفت که دنیا با مؤفقیت درمقابل قانون جنگل صدام حسین ایستادگی کرده است. سفیر کویت در سازمان ملل متحد ازحملۀ متحدین به عراق استقبال کرد و خواهان پیروزی آنها به عراق شد. مقامات حکومت مخلوع کویت در طول بحران اشغال کویت از عدم شروع جنگ ناراحت بودند وبی صبرانه انتظار هجوم امریکا ومتحدینش را علیه نیروهای عراقی می کشیدند. حتی وزیر خارجۀ کویت پیش از شروع جنگ موافقۀ کشورش را با بکار گیری سلاح هسته ای جهت بیرون راندن عراقی ها از کویت اعلان کرده بود.

شورای همکاری خلیج  نیز طی انتشار اطلاعیه ای از آغاز تهاجم امریکا به عراق ابراز حمایت نمود.

جان میجر صدراعظم بریتانیا طی پیام تلویزیونی در شام هفدهم جنوری 1991 ضمن آنکه از شرکت نیروی انگلیسی در حمله به عراق خبر داد، اظهار داشت که هدف ما نابودی عراق نه بلکه واداشتن عراق به ترک کویت وبرقراری دوبارۀ دولت مشروع کویت است.

هلمت کهل صدراعظم آلمان در واکنش به شروع جنگ گفت:« اخبار آغاز جنگ را با عمیق ترین نگرانی دریافت کرده ام. همۀ ما در این لحظات به جراحات اصلی این کشمکش فکر می کنیم، مخصوصاً ما آلمانیها این موضوع را خوب می فهمیم.»

اسرائیل از تهاجم امریکا به عراق استقبال کرد و در سرزمین های فلسطنیان حالت اضطراری اعلان داشت که به موجب آن تمامی یک ونیم ملیون ساکنین آن در خانه های خود محبوس ماندند.

چین حملۀ امریکا را به عراق محکوم کرد وخواهان خویشتنداری طرفین و پایان جنگ شد.  جامعۀ اروپا طی انتشار اعلامیه ای در لوکزمبورک در روز اول جنگ خواستار اجلاس اضطراری وزرای امور خارجه ودفاع جامعۀ اروپا شدند. همچنان سازمان نظامی ناتو خواهان تدویر اجلاس اضطراری کلیه سفرای 14 کشور عضو این سازمان گردید.

پاپ رهبر کاتولیک های جهان در واتیکان از آغاز جنگ اظهار تأثر وتأسف نموده گفت که آغاز جنگ به معنی شکست قوانین بین المللی است.

یوری ورنسوف سفیر شوروی در سازمان ملل، عراق را مسئول بروز جنگ درمنطقه و عواقب آن دانست. او گفت که عراق 45 روز وقت داشت تا قوای خود را ازکویت خارج کند. شوروی در روز اول جنگ نیروهای خودرا در جنوب کشور به حالت آماده باش در آورد وگورباچف در 19 جنوری به یکصد تبعۀ شوروی که درعراق مانده بودند دستور داد تا خاک عراق را ترک گویند.

سازمان آزادیبخش فلسطین روز اول حملۀ امریکا  ومتحدینش را به عراق، روز سیاه خواند واین حمله را تجاوز نامید. اردن ویمن نیزحملۀ امریکا به عراق را تقبیح نمودند.

معمرالقذافی رئیس جمهور لیبیا طی بیانیه ای در روز اول جنگ خواستار پایان مناقشه شد. او ازملل متحد خواست که از بمباران بغداد جلوگیری نماید و حملات نیرو های متحدین را تنها به آزاد سازی کویت محدود سازد.

فیدل کاسترو رئیس دولت کیوبا ضمن محکوم کردن حملۀ ایالات متحدۀ امریکا به عراق گفت که برتری طلبی امریکا و آشتی نا پذیری عراق آتش این جنگ را مشتعل ساخت.

چندراشکر صدراعظم هند گفت که دراین جنگ ارزش های انسانی مورد حمله قرار گرفته است و آرزو کرد که جنگ هرچه زودتر پایان یابد.

جاپان حمایت خودرا از حملۀ امریکا علیه عراق در روز اول جنگ اعلان نمود.

دولت ترکیه در روز اول جنگ ضمن آنکه ارتش این کشور را به حالت آماده باش در آورد با اعلان حمایت از امریکا پایگاه هوایی انجرلیک را درجنوب کشور به اختیار هواپیماهای امریکایی گذاشت تا خاک عراق ازاین پایگاه مورد بمباران قرار بگیرد.

ایران ضمن محکوم کردن تهاجم امریکا و متحدینش به عراق خواستار خروج عراق از کویت گردید. هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور ایران جنگ را سخت ترین روزهای مسلمانان خواند .

سرمنشی ملل متحد در واکنش به آغاز جنگ گفت: به من هیچ اطلاعی از جنگ داده نشده است. برای من این باقی میماند که اظهار تأسف نمایم که اظهار تأسف می کنم.

دولت سویس بیطرفی خود را درجنگ اعلان کرد وگفت که سویس به هیچ هواپیما از هیچ کشوری اجازه نمیدهد که در جنگ ازفضای سویس به پرواز درآید.

واکنش مردم کشور ها  و سازمانهای مختلف سیاسی و اجتماعی غیر دولتی جهان با عکس العمل و موقف دول وحکومت ها در مورد آغاز جنگ متفاوت بود. تظاهرات عظیم وگسترده ای در بسیاری از کشورهای جهان توسط سازمانهای مختلف سیاسی و اجتماعی براه افتید. این تظاهرات که در مخالفت با امریکا وقسماً در حمایت از عراق خاصتاً در برخی کشورهای اسلامی حتی قبل از شروع جنگ آغاز شده بود در طول جنگ تا شکست و عقب نشینی عراق ادامه یافت. تظاهرات مردم در کشورهای اسلامی مراکش، یمن، موریتانیا، لیبیا، مسلمانان هند، فلسطینی ها، ترکیه، الجزایر، اردن، مالیزیا، فلیپین، مصر، بنگله دیش، اندونیزیا، سودان و . . .   .  که درروز های پیش از شروع جنگ آغاز شده بود بعد از جنگ شدت بیشتر کسب کرد و تا آخرین روز شکست صدام حسین در جنگ به وقفه ها ادامه یافت. مظاهره چیان در اکثر تظاهرات خود تصاویر صدام حسین را حمل میکردند و در طرفداری از صدام حسین اظهار احساسات می نمودند.

تظاهرات ضد جنگ در کشورهای اروپایی، امریکایی، آسترالیا وکشورهای افریقایی که پیش از شروع جنگ توسط اقلیت های مسلمان وسازمانهای مختلف سیاسی، بشری ومذهبی این کشور ها آغاز یافته بود بعد از شروع جنگ شدت وگستردگی بیشتر پیدا کرد.

تظاهرات برخی از مردم امریکا در شهرهای مختلف آن کشور چون نیویارک، واشنگتن، لاس انجلیس و غیره شهرها در روز های آغاز جنگ بسیار شدید وگسترده بود. مردم در مظاهرات خود از دولت امریکا می خواستند جنگ را متوقف کند و عساکر امریکایی را از منطقه به امریکا بازگرداند. مظاهره چیان در شعار هایشان جملات خون با نفت مساوی نیست وبه خاطر نفت نباید خون داد را تکرار میکردند.

حمله به منافع امریکا و برخی کشورهای متحدش در برخی نقاط جهان توسط افراد وسازمانهای مختلف سیاسی اسلامی و غیر اسلامی مخالف امریکا از نخستین روز شروع جنگ آغاز شد.  وتا پایان جنگ بیش از یکصد عملیات به منافع امریکا در کشور های مختلف آسیایی، اروپایی وافریقایی صورت گرفت. این حملات شامل انفجارات به دفاتر و مؤسسات امریکایی وابسته به ایالات متحدۀ امریکا و کشورهای غربی بود که تلفات قابل ملاحظۀ جانی ومالی را در پی نداشت. درتمام این حملات تعداد هلاک شدگان به ده نفر هم نمی رسیدند. این حملات بیشتر ناشی از عواطف وا حساسات بود که در آن نشانهای یک عمل سازمان داده شده و هدفمند دیده نمی شد. این تظاهرات و حملات هیچگونه اثری بروی امریکا ومتحدینش در توقف جنگ نگذاشت. جنگ تا شکست عراق ادامه یافت.

 

حملات موشکی عراق به اسرائیل:

عراق 24 ساعت پس از آغاز جنگ، اسرائیل را مورد حملۀ موشکی قرار داد. دولت عراق در نخستین حملۀ موشکی،  هشت فروند موشک اسکاد را بسوی اسرائیل شلیک کرد.  دوموشک به تل ابیب پایتخت اسرائیل اصایت نمود که به مجروح شدن 15 نفر انجامید. همزمان با حملۀ موشکی به اسرائیل، عربستان سعودی نیز مورد حملۀ موشکی عراق قرار گرفت. اما به ادعای وزارت دفاع امریکا این حمله با موشک های پتریات خنثی گردید.  

قبل از اصابت موشک به تل ابیب زنگ خطر دراین شهر به صدا درآمد ومقامات اسرائیلی از مردم خواستند تا ماسک های ضد گاز را پوشیده در خانه های خود باشند. اسحاق شامیر صدراعظم اسرائیل در مورد پاسخ دولت اسرائیل به حملۀ موشکی عراق گفت:" ما پاسخ خواهیم گفت و درمورد چگونگی زمان ومکان آن تصمیم خواهیم گرفت." امریکا که ازحملۀ عراق به اسرائیل به نسبت برهم خوردن ائتلاف بین المللی عراق شدیداً نگران بود، درنخستین حملۀ موشکی عراق به اسرائیل واکنش شدید وخشمگینانه ای نشان داد و ازاسرائیل خواست خویشتن داری پیشه کند. جورج بوش رئیس جمهور امریکا در حالیکه توسط مقامات بلند پایۀ نظامی امریکا از خواب بیدار گردید حملۀ موشکی عراق را به اسرائیل یک عمل تروریستی وتجاوز آشکار به اسرادیل خواند و آنرا تقبیح نمود. اوطی صحبت تیلفونی به صدراعظم اسرائیل وعده داد که امریکا دستگاه های متحرک موشک های عراق را شناسایی و نابود مینماید. دولت انگلیس نیز از اسرائیل خواست تا به واکنش نظامی علیه عراق دست نزند.

شوروی در واکنش به حملۀ موشکی عراق به اسرائیل این حمله را یک عمل خطرناک که جنگ را گسترده میسازد، خواند. گورباچف با ارسال پیامی به سران اسرائیل و ممالک عربی از آنها خواست تا از خود شکیبایی نشان داده از توسعۀ جنگ جلوگیری نمایند.

سفیر مصر درامریکا در مورد حملۀ موشکی عراق به اسرائیل گفت حتی اگر اسرائیل علیه عراق دست به حمله بزند مصر در ائتلاف علیه عراق باقی خواهد ماند. سوریه در رابطه با حملۀ موشکی عراق به اسرائیل موقف مشابه مصر را اتخاذ نمود و روزنامۀ الثوره ارگان حزب حاکم بعث در سرمقالۀ خود نوشت اگر عراق میخواهد بیت المقدس را ازطریق کویت آزاد کند نقشۀ جغرافیایی اش را غلط فهمیده است. عراق میخواهد با حمله به اسرائیل جنگی را بالای اعراب اعمال کند که خود با اشغال کویت آنرا آغاز کرده است.

دومین حملۀ موشکی عراق به اسرائیل ، سحرگاه روز شنبه نوزدهم جنوری 1991 بود. طی این حمله به گفتۀ حکومت اسرائیل سه موشک به تل ابیب اصابت کرد وده نفر را زخمی نمود. ایالات متحدۀ امریکا پس از این حملۀ موشکی به اسرائیل، دستگاه های پرتاب ضد موشکی پتریات را با پرسونل نظامی آن در خاک اسرائیل جابجا ساخت تا موشک های اسکاد عراق را قبل از اصابت به زمین خنثی نماید. شهر های ریاض وظهران عربستان سعودی در 19 ، 21 و 22 جنوری مورد حملۀ موشکی عراق قرار گرفت اما به گفتۀ مقامات نظامی امریکا این حمله بوسیلۀ موشک های پتریات امریکا و به ادعای مقامات نظامی عربستان توسط پتریات های قوای مسلح عربستان سعودی دفع گردید. سومین حملۀ موشکی عراق به اسرائیل در صبحگاه 23 جنوری 1991 بوقوع پیوست که در اثر آن سه اسرائیلی هلاک ویکصد تن دیگر در پایتخت اسرائیل زخمی شدند. جورج بوش رئیس جمهور امریکا حملۀ موشکی مذکور را که منجر به قتل سه تن اسرائیلی گردید خشمگینانه تقبیح کرد و آنرا یک اقدام وحشیانۀ تروریستی خواند وضمناً خویشتن داری اسرائیل را تمجید نمود.

چهارمین حملۀ موشکی عراق به اسرائیل در صبح 24 جنوری صورت گرفت که منابع امریکا واسرائیل ادعا کردند که این حمله توسط موشک های پتریات دفع گردید. پنجمین حملۀ موشکی عراق به اسرائیل در سحرگاه 26 جنوری بوقوع پیوست که درنتیجۀ آن یک اسرائیلی هلاک و40 تن دیگر زخمی شدند. همزمان با این حمله، شهرهای ریاض وظهران عربستان نیز مورد حملۀ موشکی عراق قرار گرفت که دراثر آن یک نفر در ریاض کشته و 30 تن مجروح گردیدند. ششمین حملۀ موشکی عراق به اسرائیل در سحرگاه 27 جنوری رخ داد که به ادعای مقامات امریکایی واسرائیلی این حملات بوسیلۀ موشک های پتریات خنثی ساخته شد. هفتمین حملۀ موشکی عراق به اسرائیلی در صبح 29 جنوری صورت گرفت و به ادعای ارتش اسرائیل موشک های پتریات این حملات را خنثی کردند. هشتمین حملۀ موشکی عراق به اسرائیل در سحرگاه سوم فبروی 1991 صورت گرفت که به گفتۀ ارتش اسرائیل توسط پتریات دفع گردید و خساراتی را بار نیاورد. نهمین حملۀ موشکی عراق به اسرائیل در صبحگاه نهم فبروی رخ داد. این موشک ها به شهر بیت المقدس فرود آمده  یک نفر را هلاک و 30 تن دیگر را زخمی نمود. دهمین حملۀ موشکی عراق به اسرائیل در 12 فبروری صورت گرفت که تلفاتی را بار نیاورد. درهمین روز عربستان نیز مورد حملۀ موشکی عراق قرار گرفت و در 14 فبروری عراق مجدداً شمال عربستان را مورد هدف موشک قرار داد که تلفاتی در پی نداشت.

اسرائیل در طول حملات موشکی عراق که 17 بار با پرتاب 39 موشک اسکاد صورت گرفت ومطابق آمار رسمی دولت اسرائیل 3 کشته و 204 مجروح بجا گذاشت، هیچ نوع عکس العملی از خود نشان نداد. اشرائیل دربرابر خسارات ناشی از این حملات از امریکا تقاضای پرداخت سه ملیارد دالر نمود.  وامریکایی ها نیز به این تقاضا پاسخ مثبت گفته مبلغ هنگفتی را در اختیار اسرائیل گذاشتند. کشورهای ارپایی وغربی نیز برای ابراز همبستگی واعطای کمک با اسرائیل وارد اقدام شده کمک های نقدی وجنسی را تقدیم اسرائیل داشتند. اسرائیلی ها در حملات موشکی عراق به عوض ضرر، سود فراوانی را نصیب شدند و با گرفتن چهرۀ مظلومانه و درپیش گرفتن سیاست عدم واکنش نظامی، همبستگی وکمک های امریکا وکشورهای غربی را بیش ازبیش کمایی کردند. البته حملات موشکی به اسرائیل ، وحشت وهراس اسرائیلی ها را که برای اولین بار توسط یک کشور عربی در خانه های خود مورد حمله قرار میگرفتند برانگیخت.  اقامت های طولانی در خانه ها وزیر زمینی های بدون روزنه و کشیدن ماسک های ضد گاز به بدن در هنگام به صدا درآمدن زنگ خطر،  اسرائیلی ها را شدیداً وحشت زده ساخت و زندگی عادی شان را برهم زد.

 

استراتیژی عراق دربرابر حملات هوایی وموشکی متحدین:

در حالیکه حملات شدید هوایی وموشکی امریکا و متحدینش بلا وقفه ادامه میافت وبه گفتۀ مقامات نظامی امریکا در یک شبانه روز دوهزار پرواز عملیاتی برای بمباران اهداف نظامی درعراق و کویت انجام میگرفت، روش ونحوۀ مقابله ومقاومت عراقی ها بیشتر در آتش سنگین دافع هوا در برابر هواپیماهای دشمن و پایداری در زیر سنگین ترین عملیات هوایی معاصر متمرکز گردیده بود. این روش را کارشناسان نظامی،  استراتیژی دفاع غیر فعال ومتحرک نامیده اند.

عراقی ها روز ها قبل از شروع جنگ، بسیاری ازتجهیزات مدرن وپیشرفتۀ نظامی خود را در پایگاه های مستحکم و زیرزمینی های پراگنده ومخفی نمودند تا آسیب پذیری آنها را در برابر حملات دشمن کاهش دهند. آنها حتی به ایجاد فرودگاه های قلابی وهمچنان به استقرار دستگاه های پرتاب موشک پلاستیکی وقلابی در نواحی جنوب عراق اقدام نموده بودند تا دشمن در عملیان نظامی خود منحرف شده و امکانات نظامی عراق از آسیب وانهدام در امان بماند. عراقی ها در طول جنگ روش استتار و اختفا را برای حفظ وسایل نظامی ونقاط مهم اقتصادی و حیاتی خود بکار بردند. آنها برای جلوگیری از دید هواپیماهای دشمن، تایر(لاستیک) موتر ها را در اطراف پل های مهم مواصلاتی آتش میزدند تا تولید دود کند. بروی پل ها آب می پاشیدند تا همرنگ دریا گردد و دو طرف پل ها را با برگ وشاخه های درختان می پوشاندند تا مورد بمباران قرار نگیرند. منفجر کردن و آتش زدن چاه های نفت کویت برای تولید دود غرض اختلال بمباران هوایی نیز توسط نیروهای عراق از 22 جنوری آغاز گردید و در روز های اخیر جنگ بیش از پنجصد چاه نفت کویت توسط عراقی ها به آتش کشیده شد.

استراتیژی دفاع غیرفعال و متحرک در روزها وهفته های اول جنگ برای عراق مؤفقیت آمیز بود. زیرا رژیم عراق توانست که درتحت سنگین ترین وگسترده ترین حملات هوایی و موشکی تسلط خود را براوضاع حفظ کند وارتباطات نیروهای نظامی با مرکز عمومی فرماندهی در بغداد برقرار باشد. این امر برخلاف پیشگویی و انتظار مقامات نظامی وسیاسی امریکا ومتحدین اروپایی اش که تصور می نمودند ماشین نظامی عراق را درچند روز اول بمباران های سنگین فلج کنند وصدام حسین را به سرعت وادار به تسلیم کنند یک مؤفقیت محسوب می گردید.

دافع هوای عراق ازهمان نخستین لحظات شروع بمباران هوایی امریکا به فعالیت بسیار شدید وگستردۀ خود آغاز کرد و حتی تا روزهای نزدیک به پایان جنگ از کار نیفتید. هرچند دولت عراق در اطلاعیه های نظامی روزانۀ خود تا فبروری 1991 از سقوط 281 فروند هواپیمای متحدین خبر داد اما تا این زمان 30 فروند هواپیمای متحدین سقوط داده شده بود.

صدام حسین در هژدهم جنوری، دومین روز شروع حملۀ متحدین در مصاحبه با خبرنگار تلویزیونی فرانسه در بغداد گفت:« امریکا برعراق پیروز نخواهد شد. زیرا برای این پیروزی باید نیروی قدرتمند دفاعی عراق را درهم بشکند، قدرت اقتصادی غیروایستۀ کشور را ویران بسازد وپس ازآن روی جسد آخرین عراقی بگذرد . » صدام حسین دربرابر این پرسش خبرنگار فرانسوی که برای حفظ جانتان چه تدابیری اندیشیده اید گفت:« امریکا ملک الموت نیست که جان کسی را قبض کند. مرگ وزندگی هرکس با خدا است تا خداوند فرمان مرگ را صادر نکند انسان زنده میماند.» رئیس جمهور عراق در برابر این پرسش که آیا شرکت متحدان عرب در این جنگ برضد عراق نشان از اتحاد اعراب نیست گفت:« عرب ها این چند امیر فاسد ومزدور نیستند. این ها نه مسلمان اند و نه عرب. عشق به عربیت واسلام در قلب یک ملیارد عرب ومسلمان دنیا می جوشد و خواهید دید که چه آتش ها مشتعل میگردد. »

صدام حسین در 23 جنوری 1991 ازمواضع نیروهای عراق درجنوب این کشور بازدید نمود. او در 29 جنوری طی مصاحبه ای با خبر نگار شبکۀ تلویزیونی سی .ان . ان بر سرسختی خود درعدم خروج ازکویت وادامۀ جنگ با امریکا ومتحدینش تأکید نموده گفت:« نمیدانم جنگ چقدر طول خواهد کشید اما میدانم که خون به هرجا ریخته خواهد شد. مخصوصاً اگر جنگ زمینی آغاز شود، خون های بسیاری خواهد ریخت.» صدام تأکید کرد که پیروزی با عراق است. موشک های عراقی قادر به حمل کلاهک های کیمیاوی، ذروی ومیکروبی هستند اما دعا می کنم که عراق مجبور به استفاده از این ها نشود.

انجام مصاحبه با پیلوت های اسیر متحدین در تلویزیون وانتقال آنها به مراکز نظامی و اقتصادی در عراق از تاکتیک های دیگر عراقی ها برای مقابله با امریکا و متحدینش در هفتۀ اول جنگ بود. هرچند عراق انتقال اسیران متحدین را به مراکز نظامی و اقتصادی اعلان کرد و حتی بعد از کشته شدن یکتن از آنان در جریان بمباران متحدین سخن گفت اما این امر مانع توقف وکاهش بمباران هوایی وموشکی متحدین نگردید.

سرانجام پس از گذشت یکماه از حملات بی وقفۀ هوایی وموشکی امریکا ومتحدینش، نشانه هایی از کار آیی بمبارانها در فلج کردن ماشین جنگی و ارتباطات نیروهای عراقی با هم نمایان شد. حملۀ زمینی عراق در 29 جنوری به شهر سرحدی خفجی در عربستان سعودی که هرچند عراقی ها سی کیلو متر بداخل خاک عربستان پیش رفتند و شهر خفجی را مؤقتاً تصرف کردند در واقع انتحار نظامی عراق ونمایش ضعف شدید دولت صدام حسین بود. عراقی ها بنا برتأثیر حملات سنگین هوایی امریکا و متحدینش دست به چنین حمله ای زدند ویعداً شکست آنها، امریکا را در کارآیی حملات هوایی مطمئن تر ساخت.

علی رغم آنکه دولت عراق در جنگ خفجی مؤفق شد تا 12 تفنگ دار امریکایی و 14 عسکر عربستان را به هلاکت برساند اما نیروهای عراقی پس از تصرف مؤقت خفجی با تلفات سنگین شکست خوردند ودوباره بداخل عراق رانده شدند. حملۀ عراق به خفجی برای تغیر روحیۀ رزمی ارتش که با حملات هوایی دشمن یه فرسودگی وضعف میرفت، براه افتید ولی به نفع نیروهای عراق تمام نشد. چهارصد نظامی عراقی در این حمله به اسارت امریکایی ها در آمدند. البته نخستین اسیران عراقی 12 عسکر عراقی بود که در 19 جنوری اسیر متحدین شدند. همچنان تعدادی از هواپیماهای جنگنده و بم افگن عراق در اثر فشار سنگین حملات هوایی متحدین از 26 جنوری به بعد بصورت اضطراری وارد ایران شدند. درمورد تعداد این هواپیما ها هنوز اختلاف نظر وجود دارد. غرب و عراق آنرا پیش از یکصد فروند و ایران آنها را 22 فروند می گویند.

 

استراتیژی امریکا و متحدینش در برابر عراق:

ایالات متحدۀ امریکا ومتحدینش در حملات موشکی و هوایی به عراق و تداوم این حمله تا پایان جنگ، استراتیژی نظامی "نشانه گیری" را بکار بردند. براساس این استراتیژی نیروهای مهاجم درحملات هوایی وموشکی اهداف مشخص نظامی و اقتصادی را مورد حمله قرار میدهند تا با تخریب و انهدام آن اهداف جانب مقابل را به تسلیم وادارند. این استراتیژی برای بار اول در 1967 میلادی توسط"رابرت مکنامارا" وزیر دفاع وقت امریکا عنوان گردید وبعداً توسط کارشناسان ومتخصصین نظامی امریکا این نظریه تکمیل گردید. مطابق این استراتیژی، توانایی های نظامی و اقتصادی درحکم ماشین جنگی را دارد وتا زمانیکه این توانایی منهدم نگردد تهدید برطرف نشده و صلح اعاده نمی شود.

استراتیژی نشانه گیری بر پایۀ توان قدرت هوایی تنظیم می شود. از این روقدرت هوایی کشور یا کشور های مهاجم بسیار اهمیت دارد. چون بر مبنای  این استراتیژی، نقاط مهم نظامی واقتصادی  که برای جانب مقابل یاکشور مدافع اهمیت حیاتی دارد غرض بمباران منهدم کننده، انتخاب می شود. اگر اهداف حیاتی به دقت انتخاب نشوند و مورد اصابت قرار نگیرند برتری هوایی و داشتن هواپیمای جنگنده و بم افگن به تنهایی نمی تواند پیروزی استراتیژی متذکره محسوب شود. اهداف مهم حیاتی بر مبنای "استراتیژی نشانه گیری" عبارتند از : فابریکه های اسلحه سازی، سیستم مخابرات و ارتباطات، کارخانجات تولیدی چون نفت وپتروشیمی، مراکز قوماندانی نیروی نظامی، مراکز استقرار دستگاه های موشکی، پایگاه ها ومیدانهای هوایی، دیپو های ذخیره ومهمات، شاهراه های عمده و پل ها . امریکا ومتحدینش در حمله به عراق استراتیژی نشانه گیری را بکار بردند. هرچند دراین روش به اسراع وقت آنگونه که پیش بینی میکردند، به پیروزی دست نیافتند وماشین نظامی عراق را درچند روز یا یکی دوهفته در هم کوبیده نتوانستند. اما سرانجام درطول چهل روز بمباران سنگین هوایی وموشکی براهداف مهم نظامی واقتصادی عراق مطابق استراتیژی نشانه گبری ماشین جنگی عراق را از کار انداخته و با یورش زمینی، نیروهای عراق را از کویت بیرون راندند.

توأم با بمباران سنگین هوایی و موشکی، جنگ روانی و تبلیغاتی شدید و گسترده نیز توسط امریکا ومتحدینش علیه عراق ادامه یافت. امریکایی ها درطول جنگ بیش ازیک ملیون اعلامیه برای تسلیمی ارتش عراق از طریق هواپیما به عراق و کویت پخش نمودند. سازمان جاسوسی ایالات متحده(سی. آی.ای ) هزاران رادیوی کوچک را بداخل عراق توزیع کرد تا برنامۀ عربی رادیوی امریکا توسط عراقی ها شنیده شود. همچنان کسیت های تلویزیونی که فلم های آن امریکا را قدرت نظامی مؤفق و دولت عراق را دولت فاسد وضعیف معرفی میکرد درطول جنگ بداخل عراق و کویت توزیع گردید. امریکایی ها در آغاز حملۀ زمینی برای تضعیف روحیۀ عساکر عراقی موسیقی شیطانی را از طریق رادیو وبلند گوهای قوی در نزدیکی  مواضع نیروهای عراقی پخش کردند. این موسیقی که صدای بسیار گوش خراش دارد و حاوی پیام های شیطانی است در امریکا به موسیقس شیطان معروف میباشد. نیروهای امریکایی برای دستگیری نوریگا رئیس جمهور پانامه در دسمبر 1989 نیز از موسیقی مذکور استفاده کرده بودند.

بمبارانهای هوایی و موشکی امریکا یی ها مبتنی براستراتیژی نشانه گیری تا حد زیاد از دقت برخوردار بود وبیشتر بر اهداف تعین شده اصابت میکرد. هرچند مناطق غیرنظامی و مسکونی نیز درطول جنگ مورد اصابت قرار گرفتند و تلفات و خساراتی را ببار آوردند. اما عدم ویرانی قابل ملاحظۀ مناطق غیرنظامی و مسکونی در عراق خاصتاً در شهر بغداد وعدم تلفات بزرگ انسانی در میان غیرنظامیان عراقی در مقایسه با بمباران بسیار وسیع وگستردۀ هوایی و موشکی امریکا ومتحدینش که درطول چهل روز بیش ا زنود هزار پرواز عملیاتی برفراز آسمان عراق انجام دادند، بیانگر دقیق بودن بمبارانها بود که بیشتر براهداف نظامی و اقتصادی محدود گردیده بود. شاید معتبر ترین و قابل قبول ترین گزارش و خبر درمورد چگونگی بمباران های امریکا و متحدینش مربوط به خبرنگاران جمهوری اسلامی  ایران شود.  چون ایران در این جنگ بیطرف بود و در برابر هردو دولت امریکا وعراق نگاه دشمنانه داشت. در گزارش خبرنگار هفته نامۀ کیهان چاپ تهران پس از یکماه بمباران هوایی امریکا و متحدینش گفته شد:« درشهری چون بغداد که مرکزعراق و طبعاً مرکز سیاسی، اقتصادی ونظامی این کشور است ما جز چند منطقۀ مسکونی که در جوار ادارات دولتی یا پل های روی دجله و یا مراکز نظامی قرار داشتند، بمباران مناطق مسکونی دیگری را سراغ نداریم . در روزهای نخست جنگ، بغداد به سرعت تخلیه شد ولی با تداوم جنگ ومشکلات ناشی از آوارگی در شهر های دیگر و نیز با اطلاع از حجم کم حملات امریکایی ها به مناطق مسکونی، بسیاری از خانواده ها به خانه هایشان برگشتند. . . »

خبرنگار روزنامۀ جمهوری اسلامی چاپ تهران نیز در گزارشی از بغداد نوشت:« کمترمحل مسکونی مورد حمله قرار گرفته بود. به جز پناگاه العامریه، محل های مسکونی تخریب شده در اثر امواج انفجاری درجوارمراکز اقتصادی ونظامی، دیده می شد. پناه گاه العامریه از دو طبقه ساخته شده بود که طبقۀ اول آن یک پناه گاه عمومی بود. طبقۀ زیرین به احتمال زیاد محل انجام امور مخابراتی محسوب می شد. آنتن موجود در سقف پناه گاه تا حدودی بسیار زیاد این امر را ثابت میکرد. . .  .  »

بمباران پناه گاه العامریه در 13 فبروی 1991 و بمباران فابریکۀ تولید شیر خشک، بزرگترین بمباران امریکا ومتحدینش برمناطق غیر نظامی بود. در اثر این بمباران بیش از چهار صد نفر غیر نظامی شامل کودکان وزنان در پناه گاه العامریه به قتل رسیدند. بمباران العامریه موجی از انزجار واعتراض را علیه امریکا در عراق وخارج عراق بوجود آورد وبسیاری ا زکشورها آنرا تقبیح کردند. دولت اردن سه روز عزای ملی اعلان کرد وحکومت الجزایر از مردم خواست که نماز جنازۀ غایبانه بخوانند. مردم در بغداد  بعد از بمباران پناه گاه مذکور، دست به تظاهرات ضد امریکایی زدند و درحین تظاهرات خبرنگاران غربی را مورد توهین وتحقیر قرار دادند.

 

 

 

تلاش های دیپلوماتیک جهت برقراری آتش بس:

همزمان با شروع جنگ تلاش های دیپلوماتیک از طرف برخی کشورها برای برقراری آتش بس آغاز شد، اما هیچکدام این تلاش ها از یکطرف با زهم در اثر سرسختی صدام حسین درطول یکماه اول جنگ که به پیروزی خود پافشار ی میکرد و از طرف دیگر در اثر عدم تمایل امریکا به توقف جنگ بدون انهدام ماشین نظامی عراق به نتیجه ای نرسید.

تلاش دیپلوماتیک برای پایان دادن جنگ و برقراری آتش بس بیشتر ازسوی کشورهای ایران، پاکستان، ممالک عربی طرفدارعراق، شوروی وبرخی سازمانهای بین المللی چون نهضت عدم انسلاک صورت گرفت. کمال خرازی سفیرایران در سازمان ملل در هژدهم جنوری 1991 طی یک ملاقات خود با سرمنشی ملل متحد گفت که ایران آمادۀ کمک رسانیدن به پایان جنگ است. بعداً وزارت خارجۀ ایران طی انتشار بیانیه ای در 21 جنوری درخواست کرد که جنگ به اسرع وقت پایان یابد. در بیانیه ضمن تأکید بر بیطرفی ایران گفته شد که متحدین مناطق مسکونی مردم را هدف قرار میدهند. در 27 جنوری یک پیشنهاد پنج ماده ای برای ختم جنگ از سوی مهدی کروبی رئیس مجلس ایران ارائه شد اما مورد توجه هیچ یک از طرفین درگیر قرار نگرفت. آخرین تلاش ایران برای پایان جنگ و اعادۀ صلح، پیشنهاد هاشمی رفسنجانی رئیس جمهورآن کشور در اوایل فبروی 1991 به صدام حسین بود. این طرح که به خروج عراق از کویت و خروج نیروهای خارجی از منطقه تأکید مینمود مورد قبول رئیس جمهورعراق قرار نگرفت. صدام حسین در سخنرانی رادیویی خود در دهم فبروری ضمن رد پیشنهاد صلح از سوی رئیس جمهور ایران گفت: « عراق مصمم به ادامۀ جنگ است و بالآخره پیروز میگردد. هاشمی رفسنجانی بعداً در واکنش به عدم پذیرش طرح صلح اش از سوی صدام حسین گفت که پاسخ صدام در حد انتظار نبود.

نواز شریف صدراعظم پاکستان غرض پایان دادن جنگ از 22 جنوری 1991 به چند دوره سفر و مذاکره به برخی کشورهای شرق میانه و شمال افریقا پرداخت وطرحی را مبنی بر خروج نیروهای عراق ازکویت وخروج نیروهای خارجی ار عربستان و جابجایی نیروهای حافظ صلح ملل متحد برای نظارت به این خروج ارائه کرد اما این طرح وتلاش های او ره بجایی نبرد. علاوه براینکه سفیر عراق در پاکستان تلاش های صلح نوازشریف را به نسیت اینکه پاکستان در ائتلاف ضد عراق قرار داشته و نیرو به عربستان فرستاده است مردود دانست، عربستان سعودی و ایالات متحدۀ امریکا نیز چندان تمایل وعلاقه ای به طرح پاکستان نشان ندادند.

کشورهای عربی طرفدارعراق چون فلسطین، اردن، الجزایر، یمن، لیبیا وسودان از شروع جنگ تا پایان آن بارها طرح و پیشنهادتی را برای ختم جنگ ارائه داشتند و ازشورای امنیت ملل متحد خواهان تشکیل جلسۀ فوق العاده برای قطع جنگ شدند اما هیچیک از طرح ها و درخواست های آنها در پایان دادن جنگ مؤثر تمام نشد. تلاش های برخی سازمان های بین المللی چون نهضت عدم انسلاک نیز در برقراری آتش بس نتیجه نداد.

شوروی آنطوریکه قبل از آغاز جنگ و درطول اشغال کویت برای حل صلح آمیز بحران تلاش نمود بعد از شروع جنگ نیز تلاش های را برای قطع جنگ وبرقراری آتش بس انجام داد. سفیر شوروی در بغداد در دومین روز جنگ پیامی را از گوربا چف رهبر آن کشور که حاوی پیشنهادی برای توقف جنگ بود تسلیم صدام حسین نمود. اما صدام حسین این پیشنهاد را درنامۀ خود عنوانی گورباچف رد نموده نوشت که مسئول جنگ در خلیج امریکا است و پیشنهاد صلح باید عنوانی جورج بوش فرستاده شود.

وزرای خارجۀ امریکا وشوروی طی مذاکراتی که در واشنگتن در 30 جنوری 1991 داشتند به انتشار بیانیۀ مشترک پرداخته که در آن گفته شده بود اگر عراق از کویت خارج شود امکان برقراری آتش بس عملی میباشد. پس از انتشار این بیانیه، گورباچف با ردیگر بمنظور متقاعد ساختن عراق به خروج از کویت جهت قطع جنگ دست بکار شد وبدین منظور پریماکوف را به بغدا دفرستاد. در بیانیه ای که از سوی گورباچف برای اعزام پریماکوف منتشر گردید گفته شد که حوادث خلیج روز بروز مضطرب کننده تر و فاجعه آمیز تر میشود و متحدین در حال تخطی از مفاد قطعنامه های شورای امنیت ملل متحد هستند.

پریماکوف در 13 فبروری 1991 از طریق ایران واز راه زمینی وارد بغداد شد و پیام گورباچف را به رئیس جمهورعراق رساند. در پیام ا ز صدام حسین خواسته شده بود تا هرچه زود تر خروج بدون قید وشرط خود را از کویت اعلان کند. رئس جمهورعراق در پاسخ به پیام گورباچف بیانیه ای را ازطریق طارق عزیز تسلیم پریماکوف کرد که در آن بیانیه هرچند گفته شده بود که عراق آماده است در چهار چوب قطعنامۀ 660 ملل متحد  نیروهای خود را بدون قید وشرط از جنوب عراق( کویت) خارج کند اما مسایل دیگری چون موضوع فلسطین، خروج نیروهای امریکا از منطقه، لغو مجازات شورای امنیت، خروج اسرائیل از مناطق اشغالی اعراب و باز سازی عراق توسط کشورهای که علیه عراق شامل جنگ بودند نیز مطرح گردیده بود. بعداً در پانزدهم فبروری عین مطالب به شکل اعلامیه ای از سوی فرماندهی انقلابی عراق صادر گردید. جورج بوش رئیس جمهور امریکا و جان میجر صدر اعظم انگلستان بلافاصله شرایط اعلام شده از سوی عراق را رد کردند اما شوروی از اعلامیه محتاطانه استقبال نمود. فرانسه اظهار داشت که برای قضاوت در مورد اعلامیه عراق و قت ضرورت است.

طارق عزیز وزیرخارجۀ عراق دوبار در 17 فبروی و 20 فبروی از راه زمینی به تهران آمد واز آنجا به مسکو رفت و مذاکراتی را با گورباچف انجام داد. بعداً گورباچف طرح هشت ماده ای را برای توقف جنگ ارائه کرد. نقاط اساسی این طرح را خروج بی قید و شرط عراق از کویت در ظرف 21 روز و لغو تحریم های اقتصادی شورای امنیت علیه عراق تشکیل میداد و دراین طرح هیچگونه اشاره ای به موضوع فلسطین صورت نگرفته بود.

طرح گورباچف مورد علاقۀ ایالات متحدۀ امریکا قرار نگرفت و جورج بوش بدون اعتنا به این طرح در 22 فبروری 1991 اولتیماتوم امریکا را برای خروج نیروهای عراقی از کویت به این شرح اعلان کرد:

1 - عراق باید عقب نشینی فوری خود را از کویت حد اکثر تا ساعت 12 ظهر شنبه 22 فبروری 1991 بوقت واشنگتن آغاز کند.

2- عقب نشینی عراق از سراسر کویت در ظرف یک هفته پایان یابد و در 48 ساعت اول شهر کویت را تخلیه کند تا شرایط بازگشت دولت قانونی کویت فراهم شود.

3 – عراق در روز اول عقب نشینی به همکاری صلیب سرخ سازمان ملل تمام اسرای جنگی و اتباع کشورهای خارجی را آزاد کند و اجساد مقتولین متحدین را مسترد نماید.

4 – عراق باید تمامی میادین مین وکلیه مین های کار گذاشته شده در چاه های نفتی کویت را برچیند و با متحدین در زمینۀ پاکسازی مناطق مین گذاری شده همکاری کند.

5 – عراق تمامی پرواز های نظامی خود را بر فراز کویت و عراق متوقف سازد و آتش دافع هوای خود را خاموش نماید و به هواپیماهای متحدین اجازه بدهد که بر عملیات عقب نشینی از کویت نظارت کنند.

6 – امریکا و متحدین در جریان عقب نشینی عراقی ها براساس شرایط مذکور به قوای عراقی حمله نمیکنند و بمباران عراق را نیز متوقف میسازند.

رئیس جمهور عراق بعد از اولتیماتوم امریکا آمادگی خود را به پذیرش طرح گورباچف اعلان کرد و گورباچف بعد از دریافت این خبر توسط طارق عزیز که هنوز در مسکو بود بلادرنگ با رؤسای کشورهای ایالات متحده، ایران، ایتالیا، فرانسه، آلمان، جاپان، سوریه، انگلستان و مصر تماس های تیلفونی برقرار کرد تا با شرایط جدید بدست آمده از اعلان آمادگی عراق به خروج از کویت، زمینۀ توقف جنگ و اعادۀ صلح مساعد شود. گورباچف به جورج بوش تأکید کرد که اختلاف بین شرایط خروج عراق از کویت واولتیماتوم امریکا چندان فاحش نیست وامکان انطباق آنها در ظرف دوروز موجود است. اما رئیس جمهور امریکا بدون اعتنا به تقاضای همتای شوروی اش در سحرگاه 24 فبروری آغاز حملۀ زمینی را صادر کرد وتلاش های گورباچف برای برقراری صلح به نتیجه نرسید.

هدف شوروی ازتلاش به قطع جنگ که پس از یک ماه بمباران های سنگین امریکا ومتحدینش به عراق تشدید یافت این بود تا از سقوط کامل رژیم عراق جلوگیری شود که متحد قدیمی مسکو در شرق میانه محسوب می شد. با به کرسی نشستن طرح صلح شوروی، این کشور نفوذ خود را کماکان به عراق حفظ میکرد و حتی می توانست بر سیاست های آینده در منطقۀ خلیج فارس وشرق میانه تأثیر گذار باشد. توقف جنگ توسط شوروی ها می توانست در آخرین لحظات، ابتکار را ازچنگ امریکا خارج سازد و افتخار تأمین صلح بنام شوروی ختم شود، درحالیکه مسئولیت جنگ بدوش امریکا منحیث آغاز گرجنگ باقی میماند. همچنان جلب رضایت برخی از مقامات شوروی خاصتاً نظامیان آن کشور و کمونیست های افراطی که از سیاست گورباچف در قبال جنگ انتقاد میکردند ، هدف دیگر گورباچف از تلاش برای قطع جنگ بود. در صورتیکه طرح گورباچف عملی میگردید و شعله های آتش جنگ بر اساس این طرح خاموش می شد از یکطرف موقف گورباچف در داخل شوروی بهتر و مستحکمتر میگردید و ازطرف دیگر اندکی از رسوایی و ذلت شوروی ها در سطح بین المللی که دربرابر سلطه گری امریکا هرزگی وذبونی پیشه کرده بودند، کاسته می شد. اما امریکا برخلاف انتظار شوروی، طرح گورباچف را نپذیرفت و با رد این طرح و بی اعتنایی در برابر شوروی ها جنگ را تا آخرین لحظاتیکه صدام حسین بصورت ذلیلانه ای دست های خود را برای تسلیم بلند کرد و ماشین نظامی عراق درهم کوبیده شد، ادامه داد.

عوامل تردید طرح گورباچف از سوی امریکا و بی اعتنایی امریکا و انگلیس به این طرح این بود که اگر جنگ مطابق طرح گورباچف قبل از حملۀ زمینی پایان میافت، توان نظامی عراق دست نخورده میماند. همچنان امریکایی ها نمیخواستند که با پذیرش طرح گورباچف، مسئولیت آغاز جنگ و ویرانگری عراق بدوش امریکا ومتحدینش بیفتد و افتخارات تأمین صلح نصیب شوروی ها و یا اگر بهتر گفت روس ها شود. آنگاه به یکه تازی امریکا منحیث یگانه ابرقدرت جهان سرمایداری که از شکست نظام کمونیزم در اروپای شرقی و ورشکستگی اقتصادی و سیاسی شوروی  به این موقف دست یافتند، لطمه وارد گردد.

 

جنگ زمینی آغاز میشود:

با تشدید حملات سنگین هوایی ایالات متحدۀ امریکا و متحدینش بر عراق و مراکز تجمع نیروهای نظامی عراق در کویت نشانه هایی ا زتأثیر این بمباران ها در سرکوبی ماشین جنگی و زیربنای نظامی واقتصادی عراق کم کم آشکار گردید. در چنین وضعی دیک چینی وزیر دفاع وجنرال پاول رئیس ارکان حرب امریکا بدستور جورج بوش در هشتم فبروری 1991 جهت بررسی راه های حملۀ زمینی عازم عربستان سعودی و کشورهای عربی خلیج فارس شدند. متحدین تا این وقت دوهزار پرواز هوایی برای بمبارنهای عراق انجام داده بودند. وزارت دفاع انگلیس اعلان کرد تا هشتم فبروری بیست فیصد نیروی جنگی عراق در کویت در اثر بمبارانهای هوایی و موشکی از بین رفته است.

دیک چینی وجنرال پاول پس از سفر به عربستان سعودی و خلیج فارس و مذاکره با فرماندهان نظامی جنگ و مقامات سعودی در یازدهم فبروری به امریکا برگشتند و نتایج سفر و بررسی خودرا از اوضاع جنگ به رئیس جمهور ایالات متحده  تقدیم کردند. در همین تاریخ وزرای دفاع فرانسه و انگلیس نیز به امریکا آمدند و با جورج بوش ملاقات ومذاکره نمودند.

حملات هوایی متحدین بعد از مذاکرات جورج بوش با وزرای دفاع فرانسه، انگلیس وامریکا در جنگ نفت وارد مرحلۀ تازه ای شد که حکایت از قریب الوقوع بودن حملۀ زمینی میکرد. دراین مرحلۀ جدید بمباران های سنگین هوایی، نقاط تجمع نیروهای عراقی درجنوب عراق وخطوط دفاعی عراق درکویت ، هدف قرار گرفت. شدت بمبارانها خاصتاً توسط هواپیماهای بی 52 برنیروهای گارد ریاست جمهوری عراق بسیار عظیم وسنگین بود.

همزمان با تشدید حملات هوایی بر تجمع نیروهای عراقی درکویت، تحرکات وتغیراتی در نیروی زمینی متحدین بوجود آمد. موشک های که علیه اهداف زمینی بکار برده می شدند و چرخبال های (هلیکوپترها)که مخصوص شکار تانک ها بودند در مرز کویت استقرار بافتند. نیروهای متحدین در چهار نقطۀ سرحدی کویت متمرکز گردیدند و نیروهای زرهی آنها بسوی مرز شمالی عربستان در مجاورت عراق پیش رفتند. قطعات زمینی متحدین در منطقۀ مقابل "الدفرا" در خاک کویت و در زاویۀ سرحدی کویت با عربستان در جنوب متمرکز شدند. در سه محور دیگر نیروهای امریکایی به ترتیب لشکر تفنگداران بحری در منطقۀ خفجی و سواحل شمال شرقی عربستان با کویت، لشکر هژدهم در زاویۀ انتهایی کویت در غرب و لشکر هفتم امریکا در منطقۀ بیطرف در عقب کویت و سرحدات عراق با عربستان استقرار یافتند و انجنیران نظامی ایالات متحدۀ امریکا در سرحدات کویت و برخی نقاط داخل کویت میدان های هوایی برای سوختگیری چرخبالها ساختند. همچنان بیست هزار نیروی امریکایی بروی کشتی های امریکا در خلیج فارس و سواحل عربستان قرار گرفتند ونیروی انگلیسی ها بنادر بحرین، امارات متحدۀ عرب و عمان در شمال شرق عربستان انتقال یافتند. انجام مانور بزرگ نظامی نیروهای انگلیس در سرحدات عربستان نشانۀ دیگر از نزدیکی زمان حملۀ زمینی متحدین بود.

یورش زمینی نیروهای امریکایی و متحدینش در جنگ نفت در سحرگاه 24 فبروری 1991 علیه نیروهای عراقی در کویت آغاز شد. متحدین تهاجم خود را در سه جبهۀ بزرگ که شامل یک حملۀ بحری – خاکی از شمال خلیج فارس، حمله ای از جنوب در امتداد سرحد کویت بسوی شهر کویت و تهاجمی از غرب بود آغاز کردند. سپس حرکت نیروهای زمینی بداخل خاک کویت از پنج محور برای محاصرۀ کامل نیروهای عراقی ادامه بافت ولشکر دوم نیروی دریایی امریکا با 12 هزار نیروی فرانسوی بمنظور قطع خطوط ارتباطی نیروهای عراقی با کویت وارد جنوب عراق شدند.

ساعت چهار صبح بوقت عراق بروز بیست و چهارم فبروری 1991 نیروهای عربستان سعودی و قوای بحری امریکا طی یک حملۀ تعرضی پس از شکستن صفوف عراق داخل کویت شدند. آنها دراین تهاجم این طور وانمود کردند که حملۀ اصلی همین است تا نیروهای عراقی اغفال شوند درحالیکه همزمان با این تهاجم لشکر کماندویی 101 ایالات متحدۀ امریکا، لشکر 6 زرهی سبک فرانسه، یک غند(هنگ) از لشکر8 شهر السلمان و بعضی نقاط جنوب غربی عراق را در عقب نیروهای عراقی تصرف کردند وراه عقب نشینی نیروهای عراقی را بستند. علاوه براین، نیروهای امریکا، انگلستان  وفرانسه ناگهان به طرف غرب یعنی به آن نقاط وسرحداتیکه عراق، قوای دفاعی در آنجا نداشت یورش برده و بعد از آن طریق داخل خاک عراق شدند. قوای عراقی درطول جنگ بر کشف این شیوۀ جنگی نگردیدند و فکر نمیکردند که از عقب و ازداخل خاک عراق مورد حمله قرار بگیرند.

عراق در ساعات اولیۀ تهاجم زمینی متحدین ادعا کرد که حملۀ زمینی به شکست روبرو شد واوضاع به نفع عراق است. صدام حسین هفت ساعت بعد از آغاز یورش زمینی متحدین طی بیانیه ای از رادیوی عراق، نیروهای نظامی کشور را به مقاومت تشویق کرد و چند بار جملۀ با دشمن بجنگید را تکرار کرد. همچنان وی از اعراب خواست که در هرجایی که باشند به دشمن حمله ببرند.

واکنش کشورهای جهان در مورد آغاز حملۀ زمینی متحدین متفاوت بود. اسحاق شامیر صدراعظم اسرائیل حمایت خود را از جنگ زمینی اعلان کرد تا ماشین نظامی عراق بصورت کامل در هم کوبیده شود.

تونس و اردن حملۀ زمینی ایالات متحده را محکوم کردند  وهمبستگی خود را با مردم عراق  اعلان داشتند. شوروی و هندوستان در مورد شروع تهاجم زمینی متحدین اظهار تأسف نمودند اما شوروی تأکید کرد که حملۀ زمینی امریکا ومتحدینش روابط میان شوروی و ایالات متحدۀ امریکا را متأثر نمیسازد.

با آغاز حملۀ نظامی متحدین، تظاهرات ضد امریکایی در برخی از کشور های اسلامی اوج گرفت و مسلمانان خواستار توقف جنگ وپایان حملات امریکا ومتحدینش گردیدند. مقامات نظامی متحدین پیشرفت حمله را مؤفقانه خواندند و "شوارزکوف" قوماندان امریکایی جنگ نفت اظهار نمود که در ظرف پنج ساعت اول حمله بیش از 5500 عسکر عراقی به اسارت درآمدند. یک روز بعد از شروع جنگ زمینی (25 فبروری) جنرال خالد ین سلطان قوماندان نیروهای عربستان سعودی اسارت بیست هزارعسکر عراقی را اعلان نمود و از پیشرفت مؤفقانۀ جنگ ابراز رضایت کرد. نیروهای فرانسوی درهمین روز مدعی شدند که تا 160 کیلو متر بداخل خاک عراق پیشروی کرده اند.

در سحرگاه سومین روز حملۀ زمینی در اثر اصابت موشک های اسکاد عراقی در شهر ظهران عربستان، مقر عساکر امریکایی 12 نفر از سربازان امریکایی کشته و بیش از 35 تن دیگر زخمی شدند. همچنان چهل عسکر دیگر در این حملۀ موشکی از سوی مقامات نظامی امریکا مفقود الاثر اعلان گردید. نیروهای متحدین با وجود تلفات نظامیان امریکا در حملۀ موشکی عراق در این روز حملات زمینی خود را در حمایت بم افگن ها و چرخبال ها از چند محوری که حمله را آغاز کرده بودند بداخل کویت و عراق ادامه دادند. با آنکه رادیوی عراق دراین روز مرتباً اعلامیه های نظامی ارتش عراق را پخش میکرد و ازشکست وعقب نشینی متحدین سخن میزد  درنیمۀ شب 26 فبروری از قول صدام حسین اعلامیه ای را منتشر نمود که در آن رئیس جمهور عراق به نیروهای عراقی در کویت دستور داده بود تا بصورت منظم از کویت خارج شودند. دراین اعلامیه گفته شد که عراق، خروج نیروهای خود را بر اساس طرح شوروی که یعد از شروع جنگ زمینی از سوی گورباچف عنوان شد، از کویت آغاز میکند. همچنان در اعلامیه تأکید شد که کویت جزئی از عراق است و عراق درجنگ به پیروزی اخلاقی نایل گردیده است.

گورباچف بعد از شروع جنگ زمینی پیشنهادی را در مورد خروج عراقی ها از کویت مطرح کرد که بر اساس آن عملیۀ خروج نیروهای عراقی درظرف 48 ساعت باید تکمیل می شد. ایالات متحدۀ امریکا و متحدینش بدون آنکه اعتنایی در مورد طرح شوروی و اعلان عقب نشینی از سوی صدام حسین نمایند به پیشروی خود بداخل کویت ادامه دادند. جورج بوش رئیس جمهور امریکا گفت:" نیروهای عراقی در حال عقب نشینی نه بلکه در حال فرار هستند. عراق هنوز از ادعای ارضی کویت دست برنداشته و قطعنامه های 12 گانۀ سازمان ملل را نپذیرفته است. متحدین، قطعات در حال فرار عراق را که مسلح باشند نیروهای جنگی تلقی کرده مورد حمله قرار میدهند." جورج بوش شرایط قبلی خود را که  در اولتیماتوم 22 فبروری، قبل از شروع حملۀ زمینی عنوان کرده بود تکرار نمود و توقف جنگ را مشروط به پذیرش و عملی نمودن آن شرایط از سوی عراق دانست. نیروهای متحدین در 26 فبروری وارد شهر کویت شدند و درحالیکه اعلامیۀ دولت عراق در این روز حاکی از عقب نشینی کلیه قوای عراقی از کویت بود، متحدین همچنان به عملیات خود علیه نیروهای عراقی در کویت وعراق ادامه میدادند. در این حال فرانسوی ها اسیران عراق را 60 هزار و امریکایی ها 30 هزار اعلان کردند. مقامات نظامی متحدین اظهار داشتند که نیروهای عراقی در کویت محاصره گردیده قادر به حرکت نیستند.

طارق عزیر وزیر خارجۀ عراق طی نامه ای به سازمان ملل متحد اظهار داشت که عراق در برابر آتش بس حاضر است غرامت جنگ را بپردازد؛ ازادعای ارضی کویت صرف نظر نموده و اسیران را بلافاصله بعد از آتش بس رها کند. اما امریکا در واکنش به این آمادگی عراق گفت که بیانیۀ عراق کافی نیست و رژیم عراق باید امتیاز بیشتر بدهد. شورای امنیت ملل متحد نیز پیشنهاد عراق را رد نمود و از لزوم پذیرفتن 12 قطعنامۀ آن شورا بدون هیچ قید وشرطی توسط عراق سخن گفت.

 

شکست غیرمنتظرۀ عراق در جنگ زمینی:

شکست نظامی عراق در برابر امریکا و متحدینش بنا بر نابرابری امکانات نظامی، سیاسی و اقتصادی عراق در مقایسه با امریکا و هم پیمانانش از قبل پیش بینی می شد. احتمال پیروزی عراق در این جنگ احتمال کاملاً ضعیف و نا چیز بود.  اما شکست عراقی ها با درنظر داشت مقاومت چهل روزۀ آنهادر زیر سنگین ترین حملات هوایی و موشکی و با توجه به لافزدن های صدام حسین و دولتمداران عراقی  با چنین ذلت و سرعتی غیر منتظره نمودار گردید. حتی رادیو بغداد به ادامۀ لافزنی های همیشگی خود از قول صدام حسین ، چهار روز قبل از شروع تهاجم زمینی متحدین ضمن آنکه ضرب الا اجل امریکا در مورد آغاز جنگ زمینی را شرم آورخواند، اعلان کرد:« اگر چه هواپیماهای امریکایی میتوانند موشک های خود را از مسافت دور شلیک کنند و شهر ها وتأسیسات فرهنگی و اقتصادی عراق را منهدم سازند اما شرایط در زمین و جاییکه یک ملیون جنگجوی شجاع عراقی تجمع کرده اند کاملاً فرق دارد. عراقی ها آمادگی لازم را برای نبرد زمینی دارند و مصمم هستند تا جنایاتی را که متجاوزین علیه مردم و شهرهای عراقی مرتکب شده اند تلافی کنند.»

اما وقتی جنگ زمینی آغاز شد یک ملیون جنگجوی شجاع عراقی به سرعت فرار کردند و دولت صدام حسین در برابر تمامی خواست های امریکا سرتسلیم فرود آورد. صدام حسین که در 26 فبروری بعد از آنکه به نیروهای عراق دستور داد تا بصورت منظم از کویت خارج شوند بیانیه ای را خطاب به ملت عراق و مسلمانان سراسر جهان در توجیه این عقب نشینی به این شرح صادر کرد:

« ای ملت بزرگوار! ای رزمندگان در سنگر جهاد و ایمان! ای مرد ان بزرگوار نبرد نبردها(ام المعارک)! ای شرافتمندان ملت ما وملل مسلمان و همه خیرخواهان جهان! ای زنان بزرگوار عراق!

در شرایط و لحظات دشوار کنونی صحبت در مورد تمام مسایل مشکل است اما بعضی از مسایل را باید مجدداً تذکرداد:

در آغازمیگویم که امروز نیروهای مسلح قهرمان ما عقب نشینی خود را از کویت تکمیل خواهند کرد.  تا امروز جنگ ما با جبهۀ کفر و اتحاد نفرت انگیزی که 30 کشور را در برداشت و به رهبری امریکا علیه ما وارد جنگ گردید یکماه بدرازا کشید.  پس از گذشت دوماه از جنگ اسطوره ای که دلیل روشنی بردراوازۀ ایمان و قدرتمندی مؤمنان و ذلت و خواری بر دشمنان، خائنان و فاسدان بود ما به خواست خداوند گردن می نهیم. ما هرگز آن روح جهاد گرانۀ آن مردان بزرگوار را دربرابر اسلحۀ ناجوانمردانه و خیانتکار در روزهای نبرد بزرگ فراموش نخواهیم کرد و این روزهای بزرگ بصورت اسطوره هایی باقی خواهد ماند که تاریخ یک ملت غیرتمند و با ایمان را به خواست خداوند رقم خواهد زد.»

صدام حسین دراین بیانیه با اظهارات ناهمگون و بی ارتباط و تأکید بر اینکه ملت عراق نشان داد که نقش رهبری جهان عرب را به عهده دارد در بخشی از سخنان خود به عوامل عقب نشینی نیروهای عراقی از کویت اشاره نموده ابراز داشت:« آنچه که کار ها را بد تر کرد موضعگیری یکی از دو قطب جهانی(شوروی) بود. . . .  پس از رویداد دوم آگست 1990 رویداد و ارزش های جدیدی در کلیه زمینه ها وروابط میان مردم و میان کشور ها و میان دولتمردان و سلطه طلبان با زیر دستان بوجود آمد. وقتی ارزش های جدید ظاهر شدند، آل صباح آن جنایتکار ورشکسته و سلطه طلب فاسد رد گردید. . .  . هرچند دروازه های قسطنطنیه در نخستین کوشش مسلمانان  باز نگردید و فلسطین آزاد نشد اما جهاد عراقی ها و فلسطینی ها همچنان بر درهای کفر خواهد کوفت»

صدام حسین در بیانیۀ خود خاطر نشان کرد که کویت بخشی از عراق است و تاریخ شاهد خواهد بود که این حق را عراق در 8|8|1991 رسماً جزو خاک خود کرد اما امروز شرایط بخصوص، ارتش عراق را وادار به عقب نشینی نموده است. رئیس جمهور عراق در پایان بیانیۀ خود از پیروزی بزرگ خود درحال و آینده سخن گفت و رسوا تر اینکه این پیروزی را در پذیرش طرح صلح شوروی جستجو و خاطر نشان کرد:« پیروزی بزرگ اکنون و در آینده از آن ما خواهد بود. برای پیروزی فریاد بکشید. شما با 30 کشور نبرد کردید که بزرگترین و قدرتمند ترین قدرت جهان در میان آنان بود. حق شما بر باطل آنان پیروز گشت و خداوند پیشتبان شما بود. شما وقتیکه با کفر و شرارت جنگیدید و زمانیکه ابتکار عمل شوروی را پذیرفتید پیروزشدید اما آنان برراه و روش شرورانۀ خود اصرار داشتند. آرزوی آنها در شکست دادن ما مانده است. بنا براین شما باید بیداری را حفظ کنید. الله اکبر. الله اکبر الله اکبر. »

هرچند صدام حسین در بیانیۀ خود عقب نشینی قوای عراق را از کویت یک پیروزی توصیف کرد اما واقعیت این بود که او کشورعراق را درازای اشتباهات نابخرادنه واحمقانۀ خود به فاجعه و مصیبت بزرگی کشانید و شکست عظیمی را برای نیروهای نظامی عراق بار آورد. شکست نیروهای عراقی چنان سریع و غیر منتظره بود که که حتی امریکایی ها ومهاجمین غربی چنین پیش بینی نمیکردند. بسیاری از کارشناسان نظامی امریکا معتقد بودند که در جنگ زمینی عراقی ها به سختی مقاومت میکنند و کشته های امریکا ومتحدینش به هزاران تن بالغ میگردد. اما برخلاف، نیروهای عراقی به سرعت از هم پاشیدند و مقاومتی نکردند. عراقی ها در روز 26 فبروری در حالی ا زکویت فرار کردند که بخش بزرگ نیروهای خود را از دست دادند. صدام حسین نیروهای مجهز گارد جمهوری را که در اطراف بغداد و بخش های جنوب عراق در عقب خط مقدم جبهۀ جنگ جابجا کرده بود برای حفاظت خود وسرکوبی مردم عراق به بغداد خواست.  او بقیه نیروها را با تمام و سایل و تجهیزات نظامی شان در زیر حملات سنگین امریکا و متحدینش در کویت گذاشت.  درنتیجه یکصد هزار نیروی نظامی عراق کشته شدند و بیش از شصت هزار عسکر عراقی اسیر گردیدند.  بیشترین قسمت وسایل زرهی و توپخانۀ عراق منهدم گردید ویا در دست نیروهای امریکایی و متحدینش افتاد. آنچه را که عراقی ها در جریان جنگ زمینی انجام دادند آتش زدن صد ها چاه نفتی کویت بود که تا 28 فبروری، بیش از پنجصد چاه نفت کویت به آتش کشیده شد.

 

توقف جنگ از سوی رئیس جمهورایالات متحدۀ امریکا:

جورج بوش از نخستین زمان بحران اشغال کویت و سپس شروع جنگ علاقه و تمایلی به حل بحران از راه مسالمت آمیز بدون انهدام ماشین نظامی عراق نداشت. دیپلوماسی امریکا در حل صلح آمیز بحران طوری عمل میکرد که پای عراق را هر چه بیشتر در عمق بحران فرو میبرد و صدام حسین را عمداً بسوی میدان برخورد نظامی و جنگ میکشاند.

سرانجام جورج بوش فرمان اشتعال آتش جنگ را در شانزدهم جنوری 1991 صادر کرد. هرچند که زیربنای اقتصادی ونظامی عراق  درطول بیش از یکماه بمباران سنگین هوایی و موشکی منهدم گردید،  اما در آخرین روزهای پایان جنگ که صدام حسین با درپایانی شوروی ها حاضر به خروج بدون قید وشرط ا زکویت گردید، رئیس جمهور امریکا با زهم آتش جنگ نفت را شعله ورتر ساخت. نه استغاثۀ صدام را شنید و نه هم فریاد و خواهش گورباچف را.

خواست وتمایل قلبی جورج بوش این بود تا همان طوریکه فرمان آغاز جنگ نفت را به حیث سرقوماندان اعلی این جنگ صادر نموده بود فرمان توقف این جنگ را نیز به حیث برنده و فاتح اعلان بدارد. رئیس جمهورایالات متحدۀ امریکا میخواست که فقط فرمان او اعلان کنندۀ توقف و پایان جنگ باشد، نه طرح و پیشنهاد صلح کشور وزمامدار دیگری. آنطوریکه در یکی از بیانات خود در جریان جنگ اظهار داشت که ما این جنگ را بر اساس اهداف، خواست ها و پلان خود آغاز کردیم نه بر اساس اهداف و پلان صدام حسین . وتا آنگاه جنگ پایان نمی یابد که ما به اهداف خود نایل نگردیم.

بالآخره جورج بوش به اهدافش نایل گردید و لحظاتی فرارسید که باقیافۀ مغرورانه منحیث فاتح معرکۀ یک جنگ بزرگ در عقب میکروفون رادیو و تلویزیون قرار بگیرد و فرمان توقف جنگ را صادر نماید. او درصبحگاه پنجشنبه نهم حوت 1369 خورشیدی برابر با نیمه شب چهارشنبه 28 فبروری 1991 میلادی طی سخنرانی خود خطاب به ملت امریکا فرمان آتش بس و شرایط برقراری آتش بس را اعلان کرد:

« کویت آزاد ساخته شد. بیرق کویت در اهتزاز است و بیرق امریکا برفرازسفارت امریکا به اهتزاز در آمد. ارتش عراق شکست خورد و ما به اهداف نظامی خود رسیدیم. این یک پیروزی برای سازمان ملل، برای حکومت قانون و برای همۀ بشریت است. بناً پس از مشورت با وزیر دفاع، رئیس ارکان حرب امریکا و رهبران کشورهای متحدین تصمیم گرفته شد که از ساعت 12 امشب 28 فبروری 1991 به وقت نیویارک) در صدمین ساعت شروع عملیات زمینی تمامی عملیات نظامی تهاجمی امریکا و متحدین متوقف گردد. و این به عراق بستگی دارد که تعلیق و توقف عملیات نظامی را یصورت دایم حفظ نماید.»

رئیس جمهور امریکا در سخنرانی خود شرایط سیاسی و نظامی متحدین را برای برقراری آتش بس بدین شرح اعلان کرد:

1 – عراق باید به سرعت کلیه اسیران جنگی متحدین و اتباع کشورهای خارجی و اجساد کشته شدگان جنگ را مسترد نماید.

2 – عراق باید تمام کویتی هایی را که اسیر گرفته و محبوس ساخته است آزاد نماید.

3 – عراق باید مشخصات و نقشۀ تمامی میدان های مین در زمین و آب را به مقامات دولت کویت تحویل دهد.

4 – عراق باید موافقت خود را با کلیه قطعنامه های شورای امنیت در مورد کویت اعلان نماید. این مسدله شامل ابطال تصمیم عراق در الحاق به خاک کویت به این کشور و نیز موافقت اصولی این دولت در پرداخت غرامت و جبران خسارات و ضابعاتی که ازاین تجاوز ناشی شده است، میگردد.

5 – عراق باید با مشخص نمودن قوماندانان نظامی خود برای ملاقات با قوماندانان نظامی متحدین در ظرف 48 ساعت آینده د رمنطقه ای در صحنۀ عملیات برای تعین تر تیبات نظامی آتش بس اعلان آمادگی نماید. متعاقباً من از جیمز بیکر( وزیر خارجه) خواسته ام  تا در تماس با شورای امنیت از آنها بخواهد که تر تیبات لازم را برای ختم مخاصمه تعین نمایند.»

پس از سخنرانی جورج بوش در مورد شرایط آتش بس، دولت صدام حسین به کلیه باید های رئیس جمهور امریکا گردن نهاد و طارق عزیز وزیر خارجۀ عراق طی ارسال نامه ای به شورای امنیت ملل متحد تعهد دولت عراق را در پذیرش تمام قطعنامه های شورای امنیت اعلان نمود.

 

ملاقات قوماندانان نظامی ایالات متحده و هم پیمانانش با عراقی ها در صفوان:

براساس اعلان شرایط آتش بس از سوی رئیس جمهور امریکا، دولت عراق هیئت پنج نفرۀ نظامی خود را که از هویت آنها اطلاعی منتشر نکرد جهت ملاقات با مقامات نظامی متحدین در منطقۀ صفوان فرستاد. صفوان در جنوب عراق تحت تصرف امریکایی ها در آمده بود. از جانب متحدین در این ملاقات جنرال نورمن شوارزکوف به نمایندگی از نیروهای غربی و جنرال خالد بن سلطان به نمایندگی از نیروهای عرب و مسلمان حضور یافتند. محل مذاکرات سه خیمۀ عسکری که درمیان آنها میز و چوکی قرار داده شده بود در حفاظت بسیار شدید امنیتی نیروهای امریکایی قرار داشت تعین گردیده بود. هیئت عراقی توسط نیروهای یک قطارکوچک نظامی که شامل دوموتر جیپ، یک زره پوش و دودستگاه تانک در حالیکه بیرق صلیب سرخ بروی آنها نصب شده بود وارد منطقۀ صفوان شدند وتو سط نیروهای امریکایی به یکی از خیمه ها هدایت گردیدند.

جنرال شوارزکوف و جنرال خالد بعد از نیم ساعت انتظاری نظامیان عراقی بوسیلۀ چرخبال نظامی در حالیکه با 25 فروند چرخبال دیگر اسکورت می شد به محل مذاکره رسیدند.

شوارزکوف قبل از ورود به خیمه و ملاقات با نظامیان عراقی به خبرنگاران گفت:« مابرای ابلاغ شروط متحدین به این جا آمده ایم نه برای شنیدن مواضع عراقی ها »

شوارزکوف و جنرال خالد بن سلطان در مقابل هیئت عراقی بروی چوکی های خود که در عقب آن پرچم های 29 کشور شامل در ائتلاف علیه عتراق نصب شده بود، نشستند. آنها لحظه به لحظه با هم صحبت میکردند و تظاهر به خنده می نمودند. اطراف خیمه ها توسط تانک های امریکایی احاطه شده بود و گذشته از آن نیروهای نظامی امریکا سه حلقۀ امنیتی را دورا دور خیمه ها کشیده بودند.

شرایط متحدین برای برقراری آتش بس مطابق سخنرانی جورج بوش که بر اساس آن جنگ به حالت تعلیق در آمد توسط جنرال امریکایی به صاحب منصبان عراقی قرائت شد. تمام ی آنچه را که شوارزکوف گفت از سوی عراقی ها بدون هیچ حرفی مورد پذیرش قرار گرفت. ملاقات هر دو طرف بیشتر از یک ونیم ساعت طول کشید ویعداً جنرال شوارز کوف در مصاحبۀ مطبوعاتی گفت:« ما شروط خود را صریح اعلان کردیم و بر سر کلیه مسایل به توافق رسیدیم. عراقی ها تمام شرایط اعلان شده از سوی متحدین را پذیرفتند و متقابلاً ما به آنها قول دادیم که اسرای عراقی آزاد خواهد شد و نیروهای متحدین پس از امضای قرار داد آتش بس از خاک عراق خارج خواهند شد.»

 

بررسی اشتباهات نظامی صدام حسین و عوامل شکست عراق:

اشغال کویت توسط دولت صدام، اشتباه سیاسی رئیس جمهورعراق بود. سپس عدم خروج نیروهای عراقی از کویت با وجود پیشنهادات صلح آمیز جامعۀ بین المللی ، ناشی از محاسبات نادرست او بود محسوب می شد. رئیس جمهور عراق معتقد بود که در قدم نخست ایالات متحدۀ امریکا و غرب تا آن مرحله ای که آتش جنگ را شعله ور بسازند، پیش نمی روند. و ثانیاً اگر جنگ هم دربگیرد امریکایی ها نمیتوانند به پیروزی برسند.

صدام حسین روی مجموعه ای از احتمالات حساب کرده بود. احتمالاتی چون: مقاومت افکار عمومی در جامعۀ امریکا و غرب علیه دولت های شان بر ضد جنگ، بهم خوردن اتحاد کشورهای مقابل عراق ، بمیان کشیدن پای اسرائیل در جنگ که این اتحاد را به سرعت تخریب میکند، بالا رفتن میزان تلفات امریکا در جنگ زمینی که میتواند ارادۀ امریکایی هارا در ادامۀ جنگ به شدت متزلزل نماید، حمایت و همبستگی ملت های عرب و مسلمان جهان از عراق که خود فشار بزرگی در مقابل امریکا و غرب محسوب می شود. ضربه زدن به منافع امریکا و غرب در سراسر جهان و انجام عملیات انتحاری و تروریستی که از یکطرف سبب شوراندن افکار عمومی غربی علیه دولت هایشان می شود و از طرف دیگر عزم جزم دولت های غربی را در تداوم جنگ سست میگرداند. . صدام حسین در این توهم بسر میبرد که نه دولت امریکا حاضر خواهد شد تا افراد خود را با شعله ورساختن آتش جنگ به کشتن بدهد و نه هم ملت امریکا تحمل آنرا دارند که فرزندانشان به  دستوردولت امریکا در خلیج فارس به قتل برسند. آنطوریکه در جنگ ویتنام تلفات جانی عساکر امریکایی افکار عمومی مردم را بر ضد دولت امریکا برانگیخت و دولت مجبور شد از جنگ ویتنام دست بکشد وباپذیرش ذلت شکست، از ویتنام خارج گردد. رئیس جمهور عراق در باور به همین تصور و محاسبه قبل از آغاز جنگ گفت که ساختار جامعۀ امریکا بصورتی است که تحمل ده ها هزار تلفات در یک نبرد برای آن کشور را غیر ممکن میسازد. بنا براین صدام فکر میکرد که ایالات متحدۀ امریکا و متحدین غربی اش جنگ را آغاز نمی کنند .  دراین صورت حضور گستردۀ نظامی آنها در منطقۀ خلیج فارس موضوع اشغال کویت را تحت الشعاع قرار میدهد و کویت در دست عراق باقی میماند. شاید صدام حسین برمبنای همین تصور وبرداشت، نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق ، عمده ترین و مجهز ترین نیروی نظامی خود را به عوض استقرار درخط مقدم جبهه به عقب جبهه نگهداشته بود. پریماکوف نمایندۀ گورباچوف رئیس جمهور شوروی که برای دریافت راه حل صلح آمیز بحران اشغال کویت چند بار به بغداد سفر کرد و آخرین سفر او درجریان شدت تهاجم هوایی و موشکی متحدین به عراق بود در رابطه با تصور وبرداشت نادرست صدام حسین از وقوع جنگ میگوید:« شروع حمله علیه نیروهای عراقی مستقر در کویت و همچنان بمباران شهرهای عراق توسط نیروهای چند ملیتی موجب تعجب رئیس جمهور عراق شده بود. زیرا وی تا آخرین لحظات فکر میکرد که متحدین هرگز عملیات تهاجمی را شروع نمی کنند. این یک اشتباه بود که او شخصاً مرتکب شده بود. »

 صدام حسین به حمایت و همبستگی مسلمانان و اعراب و به برهم خوردن اتحاد برخی کشورهای اسلامی و عربی با ایالات متحدۀ امریکا ناشی از کشیده شدن پای اسرائیل به جنگ، سخت دل بسته بود. تظاهرات وسیع دربرخی کشورهای عربی و اسلامی چون: یمن، لیبیا، الجزایر، سودان، سازمان آزادیبخش فلسطین، تونس، پاکستان و بنگله دیش در نکوهش حضور امریکا و غرب در عربستان سعودی و به حمایت از عراق و رفت و آمد های گرم ملک حسین پادشاه اردن و یاسر عرفات به بغداد در طول بحران اشغال کویت، رئیس جمهور عراق را بیشتر از بیش مطمئین ساخت.  او می پنداشت که دولت های متحد امریکا در کشورهای عربی و اسلامی تحت فشار افکار عمومی مردم این کشور ها از اتحاد با امریکا جدا می شوند. این امر به اضافۀ مخالفت افکار عامه در کشور های غربی و امریکا، ارادۀ غربی ها وامریکایی ها را در ادامۀ جنگ متزلزل میکند. در نتیجه آنها مجبور می شوند که جنگ را متوقف سازند و با سرافگندگی از منطقه خارج شوند.

صدام حسین افزون بر تصور و محاسبات فوق الذکر که از وقوع جنگ به نفع عراق داشت، از روحیه وجرئت بسیار قوی برخوردار بود. او به موجودیت چنین روحیه ای در میان ارتش عراق نیز اعتقاد داشت. از سوی دیگر ارتش را از لحاظ سلاح وتجهیزات و هم ازلحاظ کارآیی و تجربۀ جنگی نیرومند و مطمئن فکر میکرد. رئیس جمهور عراق برمبنای همین باور نیرومندی نظامی عراق بود که طی مصاحبه ای در اول سپتمبر 1991 با خبرنگار تلویزیون فرانسه گفت که عراق لقمه ای نیست که بتوان آنرا به آسانی بلعید. همچنان او براساس احتمالات  وتصورات فوق ا لذکر که تحقق آن ها را درصورت وقوع جنگ  سبب پیروزی خود میدانست در اکتوبر 1990 در پاسخ به این گفتۀ پریماکوف " که اگر نیروهای خود را از کویت خارج نکنید ناگزیر مورد ضربه واقع خواهید شد، اظهار داشت: در صورتیکه جنگ واقع شود از کلیه ابزار های موجود برای توسعۀ جنگ به کشورهای دیگر بخصوص اسرائیل استفاده خواهم کرد. اگر در برابرم تنها این انتخاب باشد که یا زانو زده تسلیم شوم و یا جنگ کنم، آن وقت جنگ را انتخاب خواهم کرد.

اشتباه ونادرستی محاسبات صدام حسین از لحاظ نظامی در واقعی و مشهود نبودن این محاسبات نهفته میباشد. بدین معنی که در محاسبه و ارزیابی امور نظامی و شرایط کلی جنگ باید بروی واقعیت ها و حقایق عینی و مشهود تکیه شود نه بر تصورات و احتمالات. هرگاه فرمانده و زمامدار یک کشور و یا یک سازمان وحزبی  میخواهد جنگ را براه بیندازد و با جانب دیگر در میدان کارزار برود باید در محاسبۀ پلان جنگی خود وسایل و ابزار موجود و عینی را بگنجاند. میزان مؤفقیت و شکست خود را با درنظر داشت آنچه که موجود و عینی است تعین بدارد؛ نه آنکه با دست خالی و یا با وسایل، امکانات و شرایط نابرابر به امید احتمالات که شاید دشمن شکست بخورد و شاید اوضاع و شرایط به نفع او تغیر یابد، وارد کارزار شود.

اما محاسبات صدام حسین از آنجاییکه بر مبنای احتمالات وتصورات استوار بود ، نادرستی آن در جریان جنگ برملا گردید و عوامل شکست عراق را فراهم ساخت. امریکا و متحدینش برخلاف تصور و برداشت رئیس جمهور عراق، آتش جنگ را مشتعل ساختند. افکار عمومی در غرب برخلاف احتمال صدام حسین علیه دولت های شان تحریک نشد. پای اسرائیل به جنگ کشیده نشد و اتحاد امریکا با کشورهای عربی و اسلامی برخلاف تصور و امیدا واری صدام بر هم نخورد. تلفات جانی امریکا وغربی ها در جنگ نه تنها که بالا نرفت بلکه بسیار ناچیز و کمتر ازحدتصور

خود امریکایی و غربی ها بود. ارتش عراق در جنگ زمینی برخلاف تصور و اطمینان صدام حسین به سرعت شکست خورد و از هم پاشید.

بمباران های سنگین ودقیق هوایی و موشکی امریکا ومتحدینش خطوط تدارکاتی نیروهای عراق را تخریب کرد و روحیۀ نظامی آنها را تضعیف نمود. تخریب خطوط تدارکاتی عمده ترین اثر منفی را درشکست عراقی ها درجنگ وارد کرد. عساکر عراقی در مواضع خود در کویت از دریافت مواد غذایی محروم شدند و حتی در روزهای اخیر جنگ و جریان تهاجم زمینی متحدین، روزها گرسنه ماندند. روحیۀ سربازان ونظامیان عراقی در جریان چهل روز بمباران سنگین هوایی کاملاً تضعیف شد. حتی بسیاری از فرماندهان عراق قطعات تحت فرمان خود را در کویت قبل از جنگ زمینی ترک نموده فرار کردند. برخی ازقطعات گارد جمهوری که درعقب خطوط مقدم جابجا شده بودند از پشت سر مورد حملۀ نیروهای امریکایی قرار گرفتند. در حالیکه آنها بیشتر متوجه تهاجم دشمن از پیش روی بودند.

علاوه برآنکه روحیۀ عساکر عراقی در جریان بمباران سنگین چهل روزۀ متحدین تضعیف شده بود، عدم برخورداری نیروهای عراق از انگیزۀ قوی معنوی دراین جنگ ، قبل از شروع جنگ هم سبب بی روحیگی و تضعیف مورال رزمی سربازان عراقی گردیده بود. نیروهای عراقی که هرچند با نیروهای امریکایی و نا مسلمان روبرو بودند اما خود نیروی متجاوز واشغالگر محسوب می شدند. در حقیقت جنگ آنها با ایالات متحدۀ امریکا و هم پیمانانش، جنگ برای دفاع از دست آورد تجاوز و اشغالگری خود شان بود ، نه جنگ برای دفع تجاوز قوای خارجی. هرچند صدام حسین خواست تا به این جنگ صبغۀ اسلامی بدهد وبا طرح و ادعای جهاد علیه صهیونیزم و صلیبی ها در راه آزادی فلسطین انگیزۀ معنوی برای نیروهای عراقی جهت مقاومت و مقابله با امریکا ومتحدینش ایجاد کند اما سربازان و نظامیان عراقی به خوبی میدانستند و به چشم سر مشاهده میکردند که جنگ بر سر اشغال کویت از سوی دولت صدام حسین و حزب حاکم بعث است و دراین سرزمین و منطقه ای که موضع گرفته اند، سرزمین کویت است نه فلسطین واسرائیل.

برتری هوایی امریکا و عدم موجودیت نیروی هوایی عراق درجنگ عامل مهم دیگر در شکست ارتش عراق محسوب می شود. همچنان سنگینی حملات هوایی و موشکی متحدین، دقیق بودن این حملات به اهداف مهم و حیاتی نظامی و اقتصادی، ماشین جنگی عراق را به سرعت منهدم ساخت. هرچند صدام حسین در آغاز جنگ و قبل از آن از استفادۀ سلاح های مخرب و کشندۀ کیمیاوی و میکروبی لاف میزد اما بدون آنکه دست به ماشۀ این سلاح ها ببرد، شکست خورد وبا خفت وذلت از کویت فرار کرد. برخی از صاحب منصبان نظامی امریکا یعد از شکست نیروهای عراق از کویت گفتند که عراقی ها فرصت استفاده از سلاح کیمیاوی را نیافتند، در حالیکه صدام حسین دستور استفاده از اسلحۀ کیمیاوی را صادر کرده بود. برخی از کارشناسان نظامی معتقد اند که شاید بادی که از سوی جنوب بطرف نیروهای عراقی در روزهای جنگ زمینی وزید مانع استعمال اسلحۀ کیمیاوی از جانب عراق شده باشد. یا شاید صاحب منصبان عراقی از فرمان صدام حسین مبنی بر استعمال اسلحۀ کیمیاوی سرپیچی نموده باشد و یا به نسبت خرابی ارتباطات دستور صدام را در استعمال سلاح کیمیاوی دریافت نکرده باشند.

 

 

                            فصل پنجم

         نتایج وپیامد های جنگ نفت

جنگ نفت رسماً پایان میابد:

پس از آنکه رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا توقف جنگ نفت را اعلان کرد، مقامات امریکایی پیش نویس قطعنامۀ 686، قطعنامۀ آتش بس دایمی را بروز جمعه 29 فبروری 1991 تقدیم شورای امنیت سازمان ملل نمودند. بعداً این پیش نویس طی دوروز مباحثات پر جنجال میان اعضای شورای امنیت در سوم مارچ با 11 رأی موافق، یک رأی مخالف کیوبا و 3 رأی ممتنع هند، چین و یمن به شرح ذیل مورد تصویب قرار گرفت:

1 – مبادلۀ فوری اسیران جنگی و اتباع کویتی و کشور سوم که زیر کنترول عراق قرار داردند.

2 – عراق ازدعوای حاکمیت خود بالای کویت دست بردارد.

3 – خسارات وارد شده بر کویت را بپردازد

4 – لغو قراردادهای قبلی که مجازات اقتصادی علیه عراق را در برداشت.

5 – عقب نشینی نیروهای متحدین از خاک عراق بعد از اجرای قرار داد توسط آن کشور

6 – عراق نقشۀ مناطق مین گزاری شده در خاک کویت و آبهای بین المللی را به متحدین بدهد.

7 – عراق باید تمام قطعنامه های شورای امنیت نسیت به کویت را اجرا نماید.

8 – متحدین این حق را با خود محفوظ میدارد که در صورتیکه عراق از اجرای قطعنامه ها سرپیچی نماید دوباره از نیروی نظامی علیه آن کشوراستفاده کند.

عراق بعداز تصویب قطعنامۀ فوق الذکر کلیه اسیران متحدین را در چهارم مارچ آزاد کرد و در پنجم مارچ  1991 از طریق عبدالحمید الانباری سفیر خود در سازمان ملل متحد موافقت و تعهد خود را در اجرای کلیه شرایط قطعنامه اعلان نمود.

ایالات متحدۀ امریکا بعداً در 21 مارچ پیش نویس قطعنامۀ 687 را که قطعنامۀ پایان جنگ نفت محسوب می شد به شورای امنیت تقدیم نمود. این قطعنامه نیز در سوم اپریل 1991 از تصویب شورای امنیت ملل متحد گذشت. در این قطعنامه فیصله شد که:

1 – عراق سرحدات تثبیت شده در اکتوبر 1963 را با کویت بپذیرد.

2 – نیروی صلح سازمان ملل متشکل از 1440 نفر در منطقۀ غیر نظامی میان سرحدات عراق و کویت جابجا گردد. منطقۀ بیطرف شامل ده کیلو متر داخل خاک عراق و شش کیلو متر داخل خاک کویت شود.

3 – عراق باید بدون قید وشرط غرض از میان بردن کلیه سلاح های کیمیاوی، بیولوژیکی و اتومی و کلیه موشک های که بیشتر از 150 کیلو متر برد داشته باشند تحت نظر هیئت ملل متحد توافق کند و به تحقیقات و تولیدات در مورد سلاح های مذکور پایان دهد.

4 – عراق باید مسئولیت هرگونه صدمه و تلفات و یا جراحاتی را که کشور های خارجی در نتیجۀ تجاوز به کویت و بروز جنگ متحمل شده اند بپذیرد و فیصدی معین تولیدات نفت خود را به منظور پرداخت این خسارات تخصیص دهد.

عراق با آنکه قطعنامۀ فوق الذکر را مداخله در امور داخلی عراق و برخلاف اصول پذیرفته شده و منشور سازمان ملل خواند اجباراً آنرا پذیرفت.  بعدا از آن،  پایان رسمی جنگ در منطقۀ خلیج فارس از سوی سازمان ملل متحد اعلان گردید.

 

 

تلفات متحدین در جنگ نفت:

مطابق آمار رسمی مقامات نظامی ایالات متحدۀ امریکا و متحدانش تلفات جنگ نفت برای آنها به شرح زیر انتشار یافت:

1  -  ایالات متحدۀ امریکا، 84 کشته، 217 زخمی و 44 مفقود یا اسیر

2 – عربستان سعودی، 29 کشته، 53 مجروح و 9 مفقود

3 – انگلستان، 16 کشته، 31 مجروح و 12 مفقور

4 – مصر، 9 کشته و 74 مجروح

5 – امارات متحدۀ عرب، 6 کشته

6 – فرانسه، 2 کشته و 28 مجروح

7 – سنگال ، 8 مجروح

تعداد هواپیمهای سرنگون شدۀ متحدین به 52 فروند رسید که از جمله 40 فروند آن متعلق به ایالات متحدۀ امریکا است و بقیه متعلق به انگلستان، عربستان سعودی، کویت وایتالیا میباشد. شمار تلفات انسانی متحدین و سقوط آن دسته از هواپیماهای مربوطۀ شان قبل از جنگ و یا خارج از صحنۀ جنگ که بنا بر عوامل مختلف چون حادثات ترافیکی، نقض فنی وغیره صورت گرفته است شامل آمار فوق نمیباشد. همچنان چهارتن از مجاهدین اعزام شدۀ سه تنظیم جهادی افغانستان به جنگ نفت کشته شدند. ظاهراً علت قتل آنها حادثۀ ترافیکی وانمود شد اما برخی منابع مجاهدین میگویند که این چهار نفر درجریان اصابت یک موشک اسکاد عراق به شهر ظهران عربستان در 26 فبروری به قتل رسیدند.

تلفات وخسارات نظامی متحدین ازسوی عراق به مراتب بیشتر از آنچه که متحدین گفته اند اعلان گردیده است. به ادعای دولت عراق بیش از 288 فروند هواپیمای متحدین درجنگ نفت سقوط داده شد.

 

            نتایج و آثار جنگ نفت برعراق

الف - تأثیرات جنگ بر اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق:

وقتی نیروهای شکست خوردۀ عراقی در 26 فبروری به عراق برگشتند، موج نارضایتی و نا آرامی هم در میان مردم وهم درمیان برخی قطعات ارتش عراق بروزکرد و قیام عمومی علیه دولت صدام حسین بوقوع پیوست. مخالفت و قیام مردم علیه حاکمیت حزب بعث وصدام حسین یک امرطبیعی و حتمی بود. صدام حسین عراق را طی یک دهۀ اخیر به دو جنگ خونین و ویرانگر کشانید که جز فاجعه و مصیبت دست آورد دیگر ی به مردم عراق نداشت. مردم عراق در جنگ با امریکا و متحدینش که زمینه ساز و عامل اصلی آن صدام حسین بود نه تنها نظاره گرانهدام زیربنای اقتصادی و ثروت ملی کشور خود بودند بلکه این جنگ را عملاً تحقیر و توهین بزرگی برای خود یافتند. بنا براین همزمان با فرار قشون صدام حسین از میدان کارزار با امریکا و متحدینش به خشم آمدند و سر به شورش و مخالفت برداشتند. در قدم اول فریاد مردم علیه دولت صدام حسین در جنوب عراق که عمدتاً منطقۀ سکونت و زندگی مسلمانان شیعۀ عراقی بود، بلند شد. شهرهای بصره، نجف، کربلا، ناصریه و غیره مناطق جنوب از کنترول صدام خارج گردید و سپس دامنۀ قیام و طغبان به نزدیکی ها پایتخت کشانیده شد. همزمان با شورش های جنوب، مناطق کرد نشین در شمال عراق نیز دستخوش نا آرامی و شورش همگانی گردید. طی چند روز محدود بسیاری از شهر های کرد نشین شمال از تسلط حکومت صدام حسین آزاد ساخته شد و تعداد زیاد سلاح و مهمات مختلف به شمول توپ و تانک بدست مردم و احزاب سیاسی کرد ها افتید.

اما قیام مردم در شمال و جنوب توسط نیروهای وفادار به صدام حسین و دولت او سرکوب گردید و به زودی شهر ها ومناطق شورش زده تحت کنترول دولت صدام حسین قرار گرفت. دولت عراق در سرکوبی شورش ها وقیام های مردم از انواع سلاح سنگین تانک، توپخانه، موشک و هوا پیما استفاده کرد. صدها نفر دراین سرکوبی توسط نیروهای دولتی به هلاکت رسیدند و ده ها هزار نفر مجبور به ترک خانه های شان و حتی فرار از عراق شدند. مسلم بود که صدام حسین در سرکوبی قیام های مردم بعد از شکست در برابر امریکا و متحدینش، اجازه وتأیید امریکایی ها را با خود داشت. هرگونه مخالفت امریکا با دولت صدام در فرونشاندن قیام ها واعتراضات مردم، مانع تسلط دولت عراق به مناطق جنوب وشمال می شد. آنگونه که بعداً مخالت امریکایی ها، صدام حسین و دولتش را از کنترول به مناطق کرد ها در شمال محروم کرد.

صدام حسین رئیس جمهور عراق در هژدهم مارچ 1991 طی نطقی از طریق رادیوو تلویزیون قیام مردم را درجنوب و شمال عراق ، قیام ضد ملی برای تجزیۀ عراق و خانه جنگی خواند. او تأکید کرد که این شور ش ها از خارج صادر شده اند و در شورش های جنوب بصورت غیر مستقیم ایران را مسؤل خواند. صدام حسین گفت که افراد آشوبگر در جنوب به تحریک ومداخلۀ کشور دیگری که بعد از دشمنی اخیراً دست دوستی داده است به عصیان زدند و نظم و امنیت را اخلال کردند. صدام حسین در این سخنرانی قول اصلاحات سیاسی و ایجاد جامعۀ دموکراسی و آزادی احزاب را داد. او بعداً در 22 مارچ تغیراتی را در کابینۀ عراق آورد. صعدون حمادی را به حیث صدراعظم، طه یس رمضان را معاون صدراعظم، علی حسن مجید پسر کاکای خود را به وزارت داخله و جنرال حسین کمال داماد خود را به وزارت دفاع منصوب کرد. طارق عزیز و لطیف جاسم از کابینۀ جدید حذف شدند.

دولت صدام حسین در 21 مارچ 1991 آیت الله خویی شخصیت معروف جامعۀ تشیع عراق را از نجف به بغداد بردو موصوف قیام مردم در جنوب عراق را از طریق تلویزیون بغداد نکوهش کرد و به صدام حسین بمناسبت پیروزی اش در سرکوبی قیام تبریک گفت. البته اظهارات آیت الله خوبی از جانب نمایندۀ وی در لندن مورد تردید قرار گرفت و گفته شد که وی تحت فشار و اکراه بدون رضایت چنین اظهاراتی را نموده است. نواسۀ خویی اعلان کرد که آیت الله خویی در منزلش تحت بازداشت رژیم صدام حسین قرار دارد و بسیاری از وابستگان و نزدیکانش محبوس گردیده اند.

 بعد از سرکوبی قیام مردم در شمال و جنوب عراق، رهبران کرد عراقی چون مسعود بارزانی رهبر حزب دموکرات کردستان و جلال طالبانی رهبر اتحادیۀ میهنی کردستان عراق با صدام حسین بر سر خود مختاری مناطق خود وارد گفتگو ومذاکره شدند. آنها دراین مذاکرات بدون همآهنگی مخالفین دولت صدام در جنوب عراق، به خود مختاری کردستان، آزادی احزاب سیاسی، رهایی زندانیان سیاسی، برگزاری انتخابات عمومی، برقراری دموکراسی با دولت به توافق رسیدند. صدام حسین موافقه کرد که این تغیرات و توافقات با تضمین سازمان ملل صورت بگیرد. هرچند چنین موافقه ای در سال 1971 نیز توسط صدام حسین با کردها صورت گرفته بود اما وقتی صدام براوضاع کردستان مسلط شد جنیش کردها را به شدت سرکوب کرد و بر کلیه تعهدات خود با کردها پشت پا زد. جلال طالبانی از رهبران کرد عراق در دسمبر 1990 طی مصاحبه ای با نشریۀ المجله چاپ عربستان سعودی اظهار داشت که صدام حسین یک دیکتاتور جاه طلب است که به اصول و ارزش های اسلامی و عربی پایبند نیست. با وجود کشتار و مظالم بزرگ اخیر و با وجود آنکه رهبران احزاب سیاسی کرد با سایر مخالفین سیاسی صدام حسین تعهد کرده بودند که تا سقوط دولت صدام به مبارزه ادامه میدهند.  دلایل و انگیزه های رهبران کرد را در گفتگو و توافق با صدام می توان اینگونه بر شمرد:

1 – عدم حمایت امریکا از قیام اخیر کردها . با وجودیکه جورج بوش رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا و مقامات امریکایی و اروپایی تا شکست صدام حسین در جنگ نفت، بصورت آشکار مردم عراق را تشویق به قیام علیه صدام حسین نمودند.

2 – تغیر موازینۀ نظامی به نفع دولت صدام حسین و باز پس گیری بسیاری از مناطق آزاد شده و شهر های کردستان.

3 – تضعیف قابل ملاحظۀ قدرت سیاسی و نظامی صدام حسین یعد از جنگ نفت که کرد ها امید وار بودند در چنین حالتی شرایط خود را به صدام حسین بقبولانند و به خود مختاری برسند.

4 – حمایت اخلاقی و سیاسی جامعۀ بین المللی از کردها پس از سرکوبی قیام اخیر آنها. و کرد ها امید وار بودند با استفاده از این موقعیت در تعهدات و توافقات صدام ضمانت بین المللی را کمایی کنند.

صدام حسین رئیس جمهور عراق نیز تحت اوضاع و شرایط خاصی که قرار گرفت حاضر شد تا تعهداتی را در جهت تحقق خواست کردها بدهد.صدام از توافق با کرد ها و قبول امتیازاتی برای آنها این اهداف را دنبال میکرد:

1 – ایجاد شگاف و تفرقه در جبهۀ مخالفین داخلی دولت حزب حاکم بعث و نجات از و ضعیت بحرانی برای بدست آوردن زمان مساعد تر.

2 – تخلیۀ مناطق شمالی عراق از نیروهای بیگانه و استقرار حاکمیت مجدد دولتی بر تمامیت ارضی کشور.

3 – کسب وجهۀ سیاسی در سطح بین المللی برای برون رفتن عراق از انزوای شدید سیاسی و اقتصادی که بعد از اشغال کویت وجنگ نفت دامنگیر دولت صدام گردیده بود.

4 – منحصر کردن قیام عمومی مردم عراق علیه دولت صدام حسین و حزب بعث به کردها و مناطق کرد نشین تا اذهان عمومی از قیام ها و مخالفت های سرتاسری منحرف شود.

5 – کاهش فشار جهانی علیه عراق به نسبت شهور تغیرات و اصلاحات در جهت دموکراسی خاصتاً کسب توجه امریکا و غرب در اعتماد به دولت عراق و حزب بعث بمنظور رفع تحریم ها سیاسی و اقتصادی علیه این دولت.

البته این نکته را نباید نادیده گرفت که دو رنگی امریکایی ها و غربی ها در مورد قیام مردم عراق علیه صدام حسین، کرد ها را به پای موافقت با صدام کشانید. در حالیکه نخست امریکایی ها مردم را به قیام تشویق کردند اما سپس آنها را در برابر سرکوبی و کشتار صدام تنها رها نمودند. در چنین حالتی شاید بسیاری از عراقی ها در انتخاب میان صدام حسین و امریکایی ها، صدام را هرچند با بی میلی و اکراه ترجیح دادند. صدام حسین نیز در جریان حوادث گذشته، چه در جریان تجاوز نظامی اش به کویت، چه در دوران جنگ و لافزنی های بی حسابش مبنی بر مقاومت و پیروزی حتمی و قطعی در برابر امریکا و صهیونیزم، چه در زمان شکست و فرار نیروهایش در جنگ و پذیرش کلیه شرایط امریکا و چه در هنگام سرکوبی قیام مردم عراق نشان داد که ماندن بر اریکۀ زمامداری را بر همه چیز تر جیح میدهد. او بعد ازشکست وفرار از کویت در ظرف چند روز آنقدر خون مردم غیر نظامی خود را به زمین ریخت که امریکا و متحدینش با یکصد هزار بار بمباران هوایی یک بر صدم آنرا به زمین نریختند.

صدام حسین هرچند بخاطر ماندن بر کرسی قدرت ذلت و ذبونی پیشه کند و به هر حدیکه در مسیر بقا و استحکام حاکمیت خود به کشتار مردم عراق بپردازد اما سرانجام یا به مرگ طبیعی میمیرد ویا توسط مردم عراق و مخالفین خود کشته میشود. و تاریخ در هردو صورت از اونه به عنوان قهرمان و شهید بلکه به عنوان زمامدار بی رحم وخون آشام نام خواهد برد. اگر چه که او خودرا قهرمان و عزت ملت عرب، فرمانده دلیر و سردار کبیر و . . .   .   بنامد. آنطوریکه "افرائیم کارش" استاد دانشگاه لندن در مصاحبه با خبر نگار نشریۀ نیوزویک چاپ نیویارک در پاسخ به این سوال که تاریخ در بارۀ صدام چه فکر میکند گفت:« من مطمئنیم اگر صدام حسین روی سنگ قبرخود، خودش چیزی بنویسد خواهد نوشت که در این جا مردی خوابیده است که کسی اورا درک نکرده واو تلاش به خرچ داد که عدالت و پیشرفت را درکشورش حاکم سازد. اگرقرار باشد روی سنگ قبر صدام من چیزی بنویسم می نویسم که در این جا مردی خوابیده است که برای او هدف  وسیله را توجیه کرد. او دریک جنگل زندگی میکرد و معتقد بود اگر ندرد دریده خواهد شد.»

صدام حسین پس از شکست در جنگ نفت و فرار ذلت بار از ولایت نوزدهم که دستان جنایت آلود خود را در خون مردم عراق رنگین کرد در 28 اپریل 1991 پنجاه و چهارمین سالروز تولد خود را جشن گرفت. اعضای حزب حاکم بعث تولد رهبر حاکم خود را بروی پیکر خونین هزاران قربانی در عراق تجلیل کردند. عزت ابراهیم معاون رئیس جمهور طی سخنرانی در شهر تکریت زادگاه صدام گفت:« عراق و صدام حسین با وجود رویداد های سه ماه گذشته توانستند با سربلندی به حیات خود ادامه بدهند و این نشان میدهد که وی رهبر قانونی است که مردم عراق او را پذیرفته اند. » روزنامۀ الجمهوریه چاپ بغداد در این روز( 28 اپریل) نوشت:« تولد صدام حسین زیبا ترین لحظه در زندگی مردم عراق و بیانگر عشق، اعتماد و سربلندی است. »

 

ب - تأثیرجنگ نفت براوضاع اقتصادی عراق:

جنگ نفت زیربنای اقتصادی عراق را منهدم کرد و این کشور را که بنا بر درآمد نفت از جملۀ ممالک نسبتاً مرفه و ثروتمند شرق میانه و جهان سوم محسوب می شد بصورت کشور عقب مانده در آورد. جنگ نفت عراق را در قعر ویرانه های جهان سوم قرار داد. به حدیکه عراق اکنون به یک کشور کاملاً غیر صنعتی و به حالت قبل از دوران کشف نفت مبدل شده است.

بمباران سنگین و گستردۀ متحدین، ارتباطات، شبکۀ برق و امکانات صحی عراق را منهدم کرد. فابریکات ویران شدند ویا به شدت خساره دیدند. پل ها تخریب گردیدند، قصرهای ریاست جمهوری، وزارت خانه ها در شهر بغداد، مرکز مخابرات، فرودگاه ها، مراکز فرقه های نظامی و تقریباً کلیه مراکز و مؤسسات دولتی در پایتخت و شهر های بزرگ عراق در زیر باران بم و موشک امریکا و متحدینش ویران شدند. پالایشگاه های نفت منهدم گردیدندو یا شدیداً اسیب دیدند. بزرگترین پالایشگاه های نفت عراق در یصره و الدوره و پالایشگاه صلاح الدین که روزانه 540 هزار بشکه نفت تصفیه میکردند ویران شدند. برخی کارشناسان اقتصادی بیان داشتند که بازسازی پالایشگاه های نفت عراق به سه سال وقت با صرف هزینۀ بیش از ده ملیارد دالر نیازدارد.

مصارف بازسازی عراق و اعمار اقتصادی کشور به حالت قبل از جنگ 250 ملیارد دالر تخمین زده شده است و خسارات ناشی از جنگ نفت در هردو بخش اقتصادی و نظامی عراق نیز به مقدار مبلغ متذکره تخمین زده میشود. عراق در پهلوی این مصارف هنگفت بازسازی از لحاظ زمانی حدوداً 30 تا 40 سال وقت ضرورت خواهد داشت تا ویرانی های جنگ را جبران نماید. پرداخت غرامت جنگی به کویت که از سوی سفیر کویت در ملل متحد گفته شد تا عراق در ظرف ده سال 60 ملیارد دالر به کویت بپردازد با رسنگین دیگری بردوش عراق محسوب میشود. پرداخت ملیارد ها دالر قرض خارجی ناشی از جنگ هشت ساله با ایران نیز بدوش عراق قرار دارد.

قیمت های اموال و اجناس مورد ضرورت در عراق بعد از بروز بحران اشغال کویت و وقوع جنگ نسبت به گذشته هفت تا ده چند افزایش یافت. ارزش دینار عراقی سقوط کرد و اکنون دولت عراق حتی از پرداخت معاش کارکنان دولت و اعضای حزب بعث عاجز مانده است و حاکمان عراقی برای دریافت کمک مالی به دوستان بیرونی خود دست گدایی پیش کرده اند. نشریۀ فرانسوی"ژورنال دودیمانش" دراواخر مارچ 1991 نوشت که :« رژیم عراق سراسیمه در پی کسب کمک مالی و قرض از کشورهای دیگر است و پیام های پنهانی را برای کوریای شمالی، لیبیا، یمن، الجزایر و کیوبا فرستاده است و در نظر دارد از مسکو نیز کمک مالی بخواهد.»

هنوز تحریم های اقتصادی عراق که بعد از اشغال کویت از سوی شورای امنیت ملل متحد اعمال گردید بر طرف نشده وتا کنون کمیتۀ تحریم سازمان ملل تنها ورود مواد غذایی را به عراق اجازه داده است.

 

ج -  اثرات جنگ نفت بر اوضاع نظامی عراق:

یکی از اهداف عمدۀ ایالات متحدۀ امریکا در جنگ نفت، انهدام ماشین نظامی عراق بود. مقامات امریکایی از جورج بوش تا وزارت دفاع و خارجه و نمایندگان کنگره تحقق این هدف را چه قبل از شروع جنگ و چه در جریان جنگ بصورت صریح و بی پرده بیان داشتند. آنها سرانجام این جنگ را با نابودی و یا کاهش توانایی نظامی عراق به حدیکه دیگر قادر به تهاجم نظامی در بیرون از مرزهایش نگردد، پایان دادند.

جنرال شوارزکوف قوماندان امریکایی متحدین بعد از پایان جنگ گفت:« فکر نمیکنم قدرت آتش کافی برای عراق باقی مانده باشد که یک تهدید منطقه ای را بوجود آورد مگر آنکه کسی تصمیم بگیرد تا عراق را دوباره مسلح کند. »

دولت عراق از تلفات جانی نظامیان خود تا کنون رسماً اطلاعی را منتشر نکرده است، اما مقامات نظامی امریکا بصورت غیر رسمی از کشته شدن 150 هزار و بصورت رسمی از کشته شدن 85 هزکنون رسماً اصلاعی را منتشر نکرده است، اما مقامات نظامی امریکا بصورت غیر رسمی از کشته شدن 150 هزار و بصورت رسمی ازار عسکر ونظامیان عراقی در جنگ نفت سخن میزنند. شبکۀ تلویزیونی ان. بی .سی امریکا در 4 مارچ 1991 گزارش داد که 150 هزار عسکر عراقی در جنگ به هلاکت رسیده اند که قسمت بیشتر این تلفات ناشی از بمباران هوایی متحدین بوده است.

تلفات غیرنظامی در عراق به مراتب کمتر از تلفات نظامیان بود. بزرگترین تلفات غیرنظامی کشته شدن 400 نفر در پناهگاه العامریه محسوب می شد. هیچ گزارش دیگر از تلفات غیر نظامی که بیشتر از تلفات بمباران العامریه باشد، منتشر نگردید.

تعداد نظامیان عراقی که در جنگ به اسارت متحدین در آمدند بصورت رسمی 63 هزار تن گفته شد اما گزارش های غیر رسمی تعداد اسیران را بیش از یکصد هزار تن تذکر دادند.

به اساس ادعای مقامات امریکایی 135 فروند هواپیماس نظامی عراق در طول جنگ سرنگون شدند. به ادعای عراقی ها و اعلان متحدین 138 فروند هواپیما و به ادعای مقامات ایرانی 23 فروند جنگنده و بم افگن عراق در جریان جنگ به خاک ایران پناه بردند. همچنان امریکایی ها ادعا کردند که 73 فروند کشتی عراقی در جریان جنگ یا غرق شدند ویا صدمه دیدند.

به اساس آمار منتشر شده ازسوی وزارت دفاع امریکا تا 24 فبروری 1991 به تعداد 925 عراده موتر و وسایل نقلیۀ نظامی، 1485 دستگاه دافع هوا و 1685 عراده تانک عراق منهدم شدند. اما جنرال نورمن شوارزکوف در 27 فبروری اعلان کرد که از جملۀ پنجهزار تانک عراقی بیش از سه هزار آن توسط نیروهای متحدین یا نابود گردیدند یا به غنیمت گرفته شدند. همچنان متحدین از انهدام بیشترین تعداد دستگاه های پرتاب موشک ساکن ومتحرک و ویرانی فابریکات تولید سلاح های مختلف کیمیاوی وغیر کیمیاوی عراق در جریان جنگ سخن میگویند. داکتر ابراهیم اویس استاد دانشگاه جورج تاون امریکا و کارشناس اقتصادی میگوید که عراق به ارزش چهل ملیارد دالر سلاح در جنگ از دست داده است.

ایالات متحدۀ امریکا و متحدینش به انهدام ماشین جنگی عراق اکتفا نکرده بلکه برای محروم کردن عراق در آینده از تولید اسلحه، قطع نامۀ 687 شورای امنیت ملل متحد را به تصویب رساندند. در این قطع نامه به نابودی تمام فابریکات تولید اسلحۀ کیمیاوی، بیولوژیکی، اتومی و کلیه موشک های با برد بیشتر ار 150 کیلو متر فیصله به عمل آمد. عراق پذیرفت تا سلاح های متذکره را تحت نظر سازمان ملل منهدم کند.

دولت عراق بعد از شکست در جنگ نفت برنامۀ ارتش یک ملیونی خود را برهم زد و در سوم می 1991 رادیوی بغداد از قول شورای فرماندهی عراق فرمان انحلال ارتش یک ملیونی را اعلان نمود .

 

واکنش متحدین و جامعۀ بین المللی ازقیام مردم عراق علیه صدام حسین:

جورج بوش رئیس جمهور امریکا و مقامات امریکایی با متحدین اروپایی شان بخصوص انگلیس ها از مردم عراق خواستند تا جهت برانداختن دولت صدام حسین به قیام متوسل شوند. اما زمانیکه پس از پایان جنگ این قیام در شمال و جنوب عراق بوقوع پیوست، سیاست ابالات متحدۀ امریکا یکباره تغیر خورد. جنرال شوارزکوف قوماندان امریکایی جنگ نفت اعلان کرد که چرخبال های عراقی مورد هدف و شکار هواپیماهای امریکایی قرار نمی گیرند. در حالیکه بعد از توقف جنگ، پرواز چرخبال های عراقی بر فراز خاک عراق از سوی امریکایی ها ممنوع و حتی در 18 و 22 مارچ دو فروند چرخبال عراقی تو سط هواپیماهای امریکایی سرنگون ساخته شد. حکومت صدام حسین پس از اظهارات قوماندان امریکایی، چرخبال های خود را توأم با نیروهای زمینی گارد جمهوری که مجهز به تانک های پیشرفته و موشک های فراگ و اسکاد بودند وارد جنگ با مردم در شمال و جنوب عراق نمود.  حکومت عراق درچند روز محدود با کشتار صد ها نفر و آواره ساختن صدها هزار تن دیگر از کردها و سایر مردم، مؤفق به سرکوبی  قیام های مردم شد.

قیام عراقی ها به خصوص در مناطق شیعه نشین جنوبی برای امریکایی ها و متحدین اروپایی و عربش سخت نگران کننده و ترسناک محسوب می شد. رویکار آمدن حکومت بنیاد گرای اسلامی شیعه در عراق  با تأثیر پذیری از ایران برای آنها به مراتب خطرناکتر از صدام حسین و دولت حزب بعث بود. روزنامۀ الا اهرام چاپ قاهره در نهم مارچ 1991 رویکار آمدن دولت شیعه را درعراق یک فاجعه خواند و اسرائیل در روزهای اوج شورش های مردم جنوب عراق از ایالات متحدۀ امریکا خواست تا صدام حسین را مورد حمایت قرار بدهد.

آنچه که مایۀ نگرانی و ترس امریکایی ها و متحدینش را در قیام های مردم عراق علیه صدام حسین فراهم کرد، اظهارات و بیانات غیر مسئولانه، بی پشتوانه و غیر عملی مقامات جمهوری اسلامی ایران بود. رهبران ایران در حالی با اظهارات لفظی خویش از شورش های مردم عراق به خصوص از شیعیان در جنوب حمایت بعمل آوردند که عملاً هیچگونه همکاری را با آنها انجام ندادند. اظهارات دولتمردان ایرانی زمینه را برای سرکوبی قیام مردم توسط صدام حسین مساعد کرد. "لی ها میلتون" یکی از اعضای ارشد مجلس نمایندگان امریکا در رابطه با قیام مردم عراق علیه رژیم صدام حسین در روزهای شورش عراقی ها گفت:« امروز در عراق وضعی بوجود آمده است که باید به یکی از دو خطر تن داد. خطربقای صدام و خطر تجزیۀ عراق. اگر عراق تجزیه شود ایران بدون شلیک حتی یک گلوله برندۀ بی چون وچرای جنگ اخیر خواهد بود و در صدد کنترول خلیج فارس برخواهد آمد؛ تحولی که مغایر منافع و مصالح امریکا است.»

همچنان در مورد ماندن صدام حسین بر اریکۀ قدرت احتمال توافق شوروی و ایالات متحدۀ امریکا را نیز نمیتوان از نظر دور داشت. چنانچه روزنامۀ واشنگتن پوست چاپ امریکا در روزهای اخیر فبروری 1991 پس از اعلان آتش بس از سوی رئیس جمهور امریکا نوشت:« گوباچف پنج ساعت قبل از اعلان آتش بس توسط  پیامی که از طریق سفیر امریکا در مسکو به جورج بوش ارسال گردید از او خواست تا با بیرون رفتن عراقی ها از کویت اعلان آتش بس کند و دست از سقوط رژیم صدام بردارد.»

جورج بوش رئیس جمهور ایالات متحده بعد از اظهارات هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور ایران هوشدار داد که از هرج ومرج عراق برای تصرف کدام پارچه خاک عراق استفاده نکند. رفسنجانی روزهشتم مارچ در خطبۀ نماز جمعه، دولت عراق را شدیداً نکوهش کرد از صدام حسین خواست تا تسلیم ارادۀ مردم شود.

پس از سرکوبی قیام مردم کرد و جنوب عراق توسط صدام حسین، دولت های امریکایی و اروپایی زیر فشار افکار عامۀ جوامع خودشان وسایر مجامع بین المللی قرار گرفتند. در اثر این فشار ها و اعتراضات، هواپیماهای امریکایی و اروپایی بر فراز کردستان عراق به پرواز در آمدند و از آسمان برای صدها هزار آوراگان کرد آب و نان انداختند. وزیران غربی برای بازدید از آوارگان کرد عراقی به ترکیه در رفت و آمد شدند تا چهرۀ بشر دوستانه ونیات خیرخواهانۀ خود را نشان دهند. اما آنها که این خیر خواهی و کمک را در حق مهاجران کرد عراقی بسوی ترکیه انجام دادند، ازعمل مشابه به آوارگان عراقی بسوی خاک ایران خود داری کردند.

اروپایی ها بیشتر از ایالات متحدۀ امریکا در کمک به کردها فریاد برآوردند وشورای امنیت ملل متحد به اثر پیشنهاد و پافشاری فرانسه در اواخر مارچ 1991 با تصویب قطعنامۀ 688 با ده رأی موافق، 3 رأی مخالف و 2 رأی ممتنع سرکوبی مردم عراق خاصتاً کرد ها را توسط نیروهای نظامی دولت عراق محکوم کردند. در قطعنامه از بغدا خواسته شد تا به سازمانهای خیریه اجازۀ کمک به آوراگان و نیازمندان را فراهم کند.

با افزایش آوارگان کرد عراقی و هجوم آنها به خاک ترکیه، تورگوت اوزال رئیس جمهور ترکیه در پنجم اپریل 1991 خواهان اسکان آنها در شمال عراق شد. سپس جان میجر صدر اعظم بریتانیا ایجاد یک منطقۀ امن را درشمال عراق برای اسکان آوارگان مطرح نمود. هرچند این پیشنهاد درگام نخست مورد استقبال گرم ایالات متحدۀ امریکا قرا رنگرفت، اما بعدً این طرح را امریکایی ها پذیرفتند. یک قوای 15 هزار نفری متشکل از نیروهای امریکایی، انگلیسی و فرانسوی برای ایجاد منطقۀ امن و حفاظت آن به شمال عراق آمدند. ایالات متحدۀ امریکا در 11 اپریل 1991 قسمت های از شمال عراق را که آوارگان کردی در آنجا قرار گرفته بودند، برای ارتش عراق منطقۀ ممنوعه اعلان کرد. امریکا ومتحدینش در نظر دارند که منطقۀ امن را شامل شهرهای دهوک، اربیل، زاخو، سلیمانیه و حمادیه در شمال عراق بسازند. تا کنون (اوایل می1991) نیروهای متحدین در زاخو و دهوک جابجا شده و قسمتی از آوارگان کرد را در این مناطق اسکان داده اند. هرچند نیروهای عراقی در زاخو بعد از تعین ضرب الاجل 48 ساعتۀ امریکا در 25 اپریل با بی میلی بیرون شدند و در 12 می سربازان عراقی مستقر در قصر تابستانی صدام حسین در نزدیکی دهوک بسوی سربازان انگلسی تیراندازی کردند، اما معلوم نیست آیندۀ منطقۀ امن به کجا میرسد. آیا متحدین با توافق صدام حسین و کردها حاضر خواهند شد نیروهای خود را از شمال عراق بیرون کنند؟ هرچند تا کنون هرسه کشور امریکا ، انگلیس و فرانسه گفته اند که قوای خود را با جابجا شدن نیروهای ملل متحد در منطقۀ امن بیرون میبرند.

آوارگان جنوب عراق که تعداد شان به بیش از چهل هزار نفر میرسد پس از خروج عساکر متحدین از شهر صفوان، به منطقۀ بیطرف میان عراق و کویت که تحت نظر ملل متحد قرار دارد اسکان داده شدند. تعدادی از این آوارگان را عربستان سعودی در مناطق مرزی خود اسکان داد.

ایالات متحدۀ امریکا و کشور های غربی با آنکه به صدام حسین فرصت سرکوب قیام مردم عراق را پس از پایان جنگ نفت مساعد کردند، از محاکمۀ او به عنوان جنایتکار جنگی سخن گفتند. اولین بار این طرح از سوی جامعۀ اروپا و آلمان مطرح شد و بعداً هرچند مورد قبول و استقبال امریکا قرار گرفت اما مقامات امریکایی در این مورد با احتیاط سخن گفتند. جورج بوش اظهار داشت که اگر چه به محاکمۀ صدام حسین موافق است اما نباید اورا بصورت غیابی مورد محاکمه قرارداد. ایران نیزتا کنون موضوع محاکمۀ صدام حسین را به عنوان جنایتکار جنگی رسماً مطرح نموده است.

عکس العمل کشور ها و مجامع اسلامی و عربی در برابر سرکوبی خونین مردم عراق توسط صدام حسین فقط بی تفاوتی و سکوت بود. کشورهای عربی چون اردن، سازمان آزادیبخش فلسطین، یمن، الجزایر، سودان، لیبیا و برخی احزاب و سازمانهای اسلامی وملی کشور ها ی مختلف اسلامی دنیا که در دوران بحران اشغال کویت و جنگ نفت تحت نام دفاع از ملت عراق در برابر تجاوز امریکا وغرب تظاهر و ریاکاری میکردند، در روزهای قتل مردم توسط نیروهای صدام حسین مهر سکوت بر لب زدند. ملک حسین پادشاه اردن و یاسر عرفات رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین که در جریان بحران اشغال کویت جانب عراق را گرفتند و با این موضع گیری نادرست خود صدام را در ماندن به کویت تشجیع و تشویق کردند، اما هنگام کشتار مردم عراق توسط ارتش شکست خوردۀ صدام حسین ، اعتراضی به کشتارمردم  نکردند.  

 

 

 

 

تأثیرات جنگ نفت بر کشور کویت:

کشور کوچک کویت در خلیج فارس تا قبل از دوم آگست 1990 با تولید دو ملیون بشکه نفت در یک روز و دارا بودن ده فیصد ذخایر نفت جهان، مرفه ترین و ثروتمند ترین کشور در میان کشورهای جهان سوم محسوب می شد. اما بعد از اشغال آن از سوی صدام حسین این کشور صدمات سختی را متحمل شد.

نیروهای عراقی پس از اشغال کویت به غارتگری در شهر کویت پایتخت کشور پرداختند. و سپس در جریان جنگ چاه های نفت و پالایشگاه های نفت کویت را به آتش کشیدند. این نیروها تا روز فرار خود از کویت 600 چاه نفت را در این کشور حرق کردند. البته بمباران هوا پسماهای امریکایی و متحدینشان نیز سبب به آتش کسده شدن تعدادی از چاه های نفت در کویت نیز گردید.

رشید العمیری وزیر نفت کویت در 25 مارچ 1991 در شهر کویت گفت:« ششصد حلقه چاه نفت کویت به آتش کشیده شده اند که روزانه شش ملیون بشکه نفت از این چاه ها به ارزش یکصدو بیست ملیون دالر حریق میشود. همچنان از 40 چاه نفت که منفجر شده اما آتش نگرفته اند گازهای سمی در فضا منتشر می شود که محیط زیست را نا مساعد میگرداند.»

عبدالرحمن فرح نمایندۀ سرمنشی ملل متحد که بعد از پایان جنگ نفت در رأس هیئتی از 16 اپریل 1991 برای برآورد خسارات وارده به کویت وتعین مواد عمدۀ نقض حقوق بشر ازسوی عراقی ها در این کشور ماموریت یافته بود طی گزارشی نوشت:« اشغال کویت توسط عراق تنها چهارده ملیارد دالر خسارات به مراکز بانکی، تجاری، تولیدی، مناطق مسکونی، تأسیسات برق، حمل ونقل و مخابرات این کشور وارد کرد و علاوه بر اینکه روزانه از 2 تا 6 ملیون بشکه نفت در چاه ها حریق میشوند. کویت از درک عدم صدورنفت تا کنون (اپریل 1991) 5/8 ملیارد دالرمتضرر شده است و احتمالاً این کشور تا هژده ماه آینده قادر به تولید نفت نخواهد شد. »

در گزارش هیئت سرمنشی ملل متحد، میزان خسارات وارده به بخش های برق کویت، حمل ونقل ومخابرات 9 ملیارد دالر ذکر شده است و بیشترین تعداد 560 هزار وسیلۀ نقلیۀ عمومی و خصوصی که کویت قبل از 2 آگست 1990 داشت به غارت برده شده و یا تخریب گردیده اند. بر اساس این گزارش، هفده هزار واحد مسکونی در جریان اشغال کویت صدمه دیده اند که بازسازی آنها 5/ 2 ملیون دالر هزینه خواهد داشت. همچنین برای بازسازی هشتصد اتاق واحد مسکونی در هوتل ها، ساختمان های دولتی، نمایشگاه بین المللی، مراکز مطبوعاتی ورادیو تلویزیون و مجموعه های ورزشی و پارک های تفریحی کویت که خساره مند شده اند یک ونیم ملیارد دالر ضرورت است. دراین گزارش گفته شده است که میزان خسارات وارده به مراکز خدمات اجتماعی، موزیم ها، غارت تجهیزات طبی، چپاول و انهدام در بخش تعلیم وتربیه غیر قابل سنجش میباشد. در گزارش نمایندۀ سازمان ملل متحد از وجود میادین مین و دیگر مهمات منفجر ناشده که سبب تهدید و نگرانی روحی مردم در دراز مدت میشود نیز ذکر رفته است. گزارش میگوید که با شروع تجاوز عراق به کویت دوسوم جمعیت ناچار به ترک خانه و کاشانۀ خود شدند که ازاین تعداد 650 هزار نفر کویتی هستند و درجریان اشغال تنها 220 هزار کویتی در کشور خود باقی ماندند. به علاوۀ آنکه میزان قتل و کشتار ها در دوران اشغال که عمدتاً توسط مامورین امنیتی عراق صورت گرفته بسیار بالا بوده است. هزاران کویتی توسط عراقی ها گروگان گرفته شده اند که از سرنوشت پنجهزارآنها هنوز اطلاعی وجود ندارد.

 درمورد میزان خسارات کویت وهزینۀ بازسازی آن کشور، علاوه بر گزارش هیئت اعزامی سرمنشی ملل متحد، گزارش ها وادعا هایی از جانب مقامات رسمی دولت کویت و مقامات دولتی و شرکت های مختلف خصوصی کشورهای غربی نیز تا کنون ارائه شده است که هرکدام آمار مختلف و متفاوتی را نشان میدهد.

شیخ علی خلیفه الصباح وزیر خزانۀ کویت در ششم اپریل طی مصاحبۀ با روزنامۀ نیویارک تایمز اشاره نمود که بازسازی کویت بیش از 30 ملیارد دالر هزینه دربرخواهد داشت. اما شیخ سالم الصباح رئیس بانک مرکزی کویت در مصاحبه با روزنامۀ لوموند چاپ فرانسه بازسازی کویت را ازده تا یکصد ملیارد تخمین کرد. وی اضافه نمود که اگر خسارات بخش خصوصی به این ارقام اضافه شود شاید پنجصد ملیارد دالر ضروت به باز سازی کویت باشد.

دولت کویت در 14 مارچ 1991 قبل از ورود هیئت اعزامی ملل متحد به منظور بررسی خسارات وارده به کویت میزان خسارات وارد شده را به کشور خود هزار ملیارد دالر تخمین نمود. سفیر کویت در ایران طی مصاحبه ای با روزنامۀ کیهان چاپ تهران در اوایل ماه می 1991 هزینۀ بازسازی کشور خود را پنجاه تا شصت ملیارد دالر تخمین کرد. البته مبالغی را که کویت به عنوان سهم خود در هزینۀ جنگ نفت به امریکا و سایر کشور های متحد و دوست امریکا که از بحران اشغال کویت متضرر شدند پرداخت،  شامل آمار خساره و هزینۀ بازسازی کویت نمی شود.  مقدار آن پول ها بیشتر از پانزده ملیارد دالر گفته شده است که از جمله 5/13 ملیارد دالر آنرا دولت کویت به امریکا تأدیه کرد.

 کشورهای غربی هزینۀ بازسازی کویت را بالا تر از ارقام برخی از مقامات دولتی کویت تخمین داشته و مطبوعات فرانسه و ایتالیا از کویت، بازار قرن و کیک دوصد ملیارد دالری نام برده اند. این کشورها هرکدام تلاش میکنند تا سهمی از این کیک را نصیب شوند. تا کنون بیشترین بخش بازسازی کویت را شرکت های امریکایی به عهده گرفته اند که دولت کویت دراین مورد 250 قرارداد را برای بازسازی بخش های مختلف کشور با شرکت های امریکایی انجام داده است که هفتاد فیصد قرار داد بازسازی کویت را دربر میگیرد. بعد از امریکایی ها باالترتیب انگلیس ها، فرانسوی ها، ایتالویها و کشورهای مختلف دیگر که در ائتلاف ضد عراق تحت فرماندهی امریکا حصه داشتند در بازسازی کویت قرارداد هایی را بدست آوردند.

تجاوز نظامی دولت عراق به کویت و وقوع جنگ نفت نه تنها اقتصاد کویت را ویران کرد، بلکه بر اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور نیز اثرات قابل ملاحظه ای گذاشت.  پس از اشغال کویت توسط نیروهای عراق قسمت بزرگ نفوس کویت کشور را ترک کردند و بعد از بیرون رفتن عراقی ها بیش از دوصد هزار کویتی که در کویت مانده بودند اکثراً از سلاح های بدست آمده از نیروهای شکست خوردۀ عراقی مسلح شدند. افراد مسلح که متعلق به گروه های سیاسی مختلف و مخالف دولت کویت میباشند تا کنون حاضر نشده اند سلاح های خود را تسلیم دولت کنند. این امر دولت را در تأمین امنیت به چالش مهمی میکشاند. مخالفین سیاسی دولت کویت که شامل احزاب اسلامی شیعه وسنی، دموکراسی خواهان طرفدار غرب و نا سیونالیست ها میگردند بعد از آزادی کویت دولت را تحت فشار قراردادند تا با سهم دادن آنها در کابینۀ حکومت جدید بسوی برقراری نظام دموکراسی گام بردارد. اگر چه در گذشته بیشتر اعضای کابینۀ حکومت را افراد منسوب به خاندان صباح تشکیل میدادند اما اکنون در کابینۀ بیست عضوی کویت، وزارت های درجه دو به افرادی بیرون از خانوادۀ حاکم گذاشته شده است. کابینۀ جدید مخالفین سیاسی دولت را قانع نکرد و آنها خواهان برگزاری انتخابات آزاد و اعادۀ پارلمان کویت که در 1986 به فرمان امیر منحل گردیده بود، شدند. هرچند امیر کویت وعدۀ برگزاری انتخابات آزاد و تشکیل مجدد پارلمان را به مردم داد اما مخالفین سیاسی چندان اعتمادی به تحقق وعدۀ امیر و خانوادۀ حاکم ندارند. دولت کویت برای ورود اتباع کشورهای دیگر که قبل از اشغال کویت توسط عراقی ها  در کویت اقامت داشتند شرایط سخت و دشواری های جدیدی را ایجاد کرده است. مخصوصاً در برابر اتباع کشورهای که درجریان تجاوز عراق جانب صدام حسین را گرفتند، روش خصمانه ای در پیش گرفته است. فلسطینی ها، سودانی ها و اردنی های کویت بییشتر ازهمه قربانی سیاست دولت هایشان در حمایت از عراق می شوند. خانوادۀ حاکم الصباح از سوی ایالات متحدۀ امریکا نیز تحت فشار قراردارد تا سیستم دموکراسی غربی را در کویت پیاده کند.

 

  اثرات جنگ نفت بر محیط زیست منطقه:

جنگ نفت تأثیرات منفی خود را بر محیط زیست و وضعیت اقلیمی منطقه نیز وارد نمود. به حدیکه پرندگان، گیاهان و حیوانات بحری در آب های خلیج فارس، نباتات صحرایی در دشتهای کویت وعربستان ، اقلام زراعتی در کشورهای نزدیک به کویت و مردمیکه در کویت وعراق زندگی مینمایند از اثرات سوء وناگوار جنگ نفت مصئون نماندند.

آب های خلیج فارس از آب های گرم جهان به شمار میرود که بسیاری از زنده جانهای بحری در آن، جزو استثنایی ترین پرندگان و حیوانات بحری محسوب می شوند.  اما آلودگی شدید آبهای خلیج فارس در اثر سرازیر شدن لکه های بزرگ نفت جان آنها را به خطر انداخت وتعداد کثیر از آنها را هلاک ساخت. حجم نفت سرازیر شده به آب های خلیج فارس در جریان جنگ به پانزده ملیون بشکه تخمین میشود. کارشناسان حفاظت از محیط زیست میگویند که مرجانها، گیاهان بحری در نتیجۀ نشست نفت ها ی کویت به مشکل خواهند توانست که دوباره رشد نمایند.  وضع پرندگان خلیج فارس نسبت به همه اسفبارتر است و برای فعالیت مجدد پرندگاناین منطقه به حالت اولی و مهاجرت آنها از خلیج فارس به نقاط دیگر و بالعکس سالهای بسیار طولانی ضرورت خواهد بود. کارشناسان معتقد اند که پاکسازی و آلودگی های نفتی بروی آب بنا براینکه فیصدی بزرگ ریخته شده تبخیر وته نشین میگردند مشکل میباشد. هرچند تلاش های وسیع بین المللی درمورد پاکسازی مواد نفتی ازسطح آبهای خلیج فارس حتی ازهمان لحظه های آغاز سرازیر شدن نفت صورت بگبرد تنها پانزده الی بیست فیصد آلودگیهای نفتی قابل جمع آوری اند. زیرا سی فیصد نفت خام ریخته شده درهمان ساعات اولیه تجزیه وتبخیر گردیده به فضا پراگنده می شوند که آنهم باعث افزون شدن آلودگی هوا میشود و پنجاه فیصد دیگر تدریجاً ته نشین میگردند.

کارشناسان حفاظت از محیط زیست، آلودگی های نفتی را بروی آب های خلیج فارس سبب کمبود میزان بارندگی سالانه و کافی نبودن آبهای ورودی به محیط همراه با تبخیر بیش از اندازه آب در منطۀ خلیج فارس و مناطق اطراف آن میدانند.  بعضی از کارشناسان برخلاف معتقد اند که این آلودگی میزان بارندگی های سالانه را بیشتر میسازد منتهی  به این فرق که بارندگی های جدید قطرات سیاه رنگ و چربناک خواهد بود که اثر ناگواری بروی نباتات و اقلام زراعتی میگذارد. تا کنون باریدن چنین بارانها در ایران و حتی در کوه های همالیا در قسمت های کشمیر اشغالی به شکل برف سیاه رنگ و چرب بوقوع پیوسته است.

لایه های نفت روی آب با عث افزایش جذب نور آفتاب وافزایش درجۀ حرارات محیط و به هم خوردن جریان عادی زندگی زنده جانهای مختلف گردیده است. جانوران بحری به علت اینکه دستگاه های تنفسی آنها با لایه ها و قطرات نفت پوشانده می شوند دچار اختلال در سیستم تنفسی شده خفه میگردند. بسیاری از گیاه های بحری دراثر چسپیدن لکه ها نفتی به ریشه و ساقۀ آنها خشک میشوند. تا کنون در آبهای آلودۀ خلیج فارس تعداد کثیری از انواع پرندگان و جانوران بحری به هلاکت رسیده و گیاهان آبی خشک گردیده اند. آلودگی های فضایی ناشی از سوختن چاه های نفت و تبخیر پنجاه درصد مواد نفتی ریخته شده به آب نیز محیط زندگی را نا مساعد و وضعیت اقلیمی را دگرگون کرده است.

سازمان نظارت بر محیط زیست جهان که مقر آن در لندن است بعد از تحقیقات در مورد اثرات جنگ هوایی، بحری وزمینی در منطقۀ خلیج فارس گزارشی را  انتشار داد.  در گزارش گفته شد که جنگ منطقۀ خلیج فارس ممکن است در تاریخ جنگ های جهان ا زنظر آلودگی محیط زیست بیش از هرجنگی اثر مخرب برجای بگذارد. دراین گزارش آتش سوزی همزمان صدها چاه نفت کویت و پالایشگاه و سایر تسهیلات آن بی سابقه ترین فاجعۀ آلودگی هوا توصیف شده است. مسئولین این سازمان هوشدار داده اند که این آتش سوزی ها موجب تغیرات آب وهوا خواهد شد که فاجعه بار خواهد بود. ممکن است به فاجعۀ غبارهای لندن در سال 1952 بیانجامد که در آن هزاران نفر جان سپردند. همچنان این خطر وجود دارد که دود های غلیظ که در فضا بلند میشوند سمی باشند وبرای زندگی مردم منطقه خطر مرگ را بوجود بیاورند. کارشناسان محیط زیست میگویند که ادامۀ آتش سوزی های کویت میتواند محصولات زراعتی را در غرب ایران و جنوب عراق درمعرض تهدید قرار دهد و دودهای ناشی ازاین آتش سوزی بارانهای موسمی آسیای جنوب شرقی را تحت تأثیر قرار خواهد داد و از رسیدن اشعۀ خورشید به زمین های کویت به میزان 99 درصد جلوگیری میکند.

آسمان کویت پوشیده از دود و غبار ناشی از آتش سوزی چاه های نفت این کشور است. اکنون این دود ها از طرف شمال تا بغداد و بخش های جنوبی ایران از سوی جنوب تا ریاض پیش رفته اند . وحتی دانشمندان انگلیسی گفته اند که اثرات دود را در سراسر نیمکرۀ شمالی پیدا کرده اند. طبق اولین برآوردها، مهار شعله های آتش چاه های نفت کویت نیازمند ملیونها لیتر آب وحد اقل مستلزم سه سال صرف وقت است. آلوده شدن خاک و آب به مواد کیمیاوی و ایجاد ناراحتی های تنفسی در میان کودکان و سالمندان خطرات دیگری ناشی از دود آتش چاه های نفتی کویت محسوب می شود. هزینۀ پاکسازی این آلودگی بسیار سنگین است.

 

عوارض اقتصادی جنگ بر کشورهای جهان و تأثیر جنگ بر بهای نفت:

جنگ نفت را میتوان برای جهان بشریت یک فاجعۀ اقتصادی خواند. زیرا مجموع مصارف جنگ چه خسارات ناشی از جنگ و چه هزینۀ بازسازی بخش های مختلف ویران شده درجریان جنگ وضرر اقتصادی کشورهای مختلف جهان در نتیجۀ بحران اشغال کویت و وقوع جنگ سر به صدها ملیارد دالر میکشد. دولت فرانسه مصارف جنگی متحدین را تا 16 جنوری 1991 نود ملیارد دالر اعلان کرد. شش سازمان خیریۀ بریتانیا طی تحقیقات خود هزینۀ جنگ نفت را یکصد ملیارد دالر برآورد کردند. خسارات اقتصادی و نظامی وارده به عراق درجریان جنگ از 120 تا 250 ملیارد دالر گفته شده است و به همین مقدار برای بازسازی عراق ضرورت است. برای پاکسازی آلودگی های نفتی ناشی از نشست نفت خام به آب های خلیج فارس به ملیارد ها دالر ضرورت احساس می شود. عربستان سعودی دراین مناقشه به گفتۀ دکتور ابراهیم اویس استاد  دانشگاه جورج تاون امریکا 64 ملیارد دالر مصرف کرد که ازجمله بیش از 5/13 ملیارد دالر آنرا برای امریکایی ها پرداخت و بقیه شامل کمک به سایراعضای ائتلاف وخرید های تسلیحاتی برای ارتش خود میشود.

رادیو بی.بی.سی بعد از ختم جنگ نفت به نقل از شش سازمان خیریۀ انگلیس گفت که این جنگ با قدرت شبیه بلای طبیعی حد اقل به چهل کشور از فقیرترین ممالک جهان به سختی ضربه زده واین کشورها یک درصد از تولید ناخالص ملی خود یعنی رقمی بالاتر از 12 ملیارد دالر را از دست داده اند. در گزارش این مؤسسات گفته می شود که 16 کشور ازاین تعداد درواقع بیش از دو فیصد ازتولید ناخالص ملی خود را از دست داده اند که این رقم برای کشورهای چون اردن، یمن وسریلانکا به 25 فیصد میرسد. چهارده کشوردیگر که قربانی بحران خلیج فارس شده اند در زمرۀ کشورهای بسیار فقیر افریقایی مانند حبشه، سودان، لایبریا و موزمبیق قرار دارند.

"دیوید ویلیز" کارشناس امور بین المللی معتقد است که مهمرتین تأثیر جنگ برکشورهای فقیر جهان این بوده که قیمت هربشکه نفت که ما آگست 1990 بین 15 تا 20 دالر بود ظرف شش ماه یعنی درماه جنوری 1991 هربشکه  به 30 دالر رسید وحتی مدت کوتاهی بهای نفت از مرز چهل دالر هم گذشت. هرچند تا کنون( ماه می 1991) قیمت نفت کاهش یافته است ولی کشورهای فقیر هنوز ناچاراند بهای نفت را به قیمت ششش ماه آخرسال گذشته بپردازند. به علاوه برای این کشورها کرایۀ حمل ونقل و قیمت کلیه کالاهای مورد نیاز زندگی اعم ازخوردنی و پوشیدنی بالا رفته است. دربسیاری از این کشورها درقیمت تکت هواپیماهای مسافربری وحمل و نقل 25 فیصد افزایش بعمل آمده است.  حتی دربعضی کشورهای فقیر چون سودان هزینۀ حمل هوایی تا 50 فیصد بالا رفته است. هرچند کشورهای صنعتی جهان با بالا رفتن قیمت نفت بعد از آغاز بحران اشغال کویت تا آغاز جنگ ازلحاظ مالی و اقتصادی متضرر شدند اما آنها شانس جبران این ضرر را با بالا بردن تمام امتعۀ صادراتی خود دارند. درحالیکه کشورهای فقیر جهان ازچنین امکاناتی برخوردار نیستند. ازیکطرف نفت را با قیمت بالا می خرند و از جانب دیگر سایر کالاهای مورد نیاز خود را مجبور اند با قیمت بالا بخرند. صادرات ناچیز کشورهای فقیر و رو به انکشاف دراثر جنگ کاهش یافت وضر کاهش صادرات آنها طبق تحقیقات بانک جهانی به ششش ملیارد دالر بالغ میشود. تأثیر ناگوار دیگر جنگ نفت براقتصاد کشورهای فقیر همانا بیکارشدن تعدادی از اتباع این کشورها میباشد که بصورت کارگرهای مهاجر درشیخ نشین های خلیج فارس کارمیکردند. ازیکطرف کشورها مجبوراند که برای اتباع عودت کنندۀ خود از خلیج فارس زمینۀ کار فراهم کنند و ازطرف دیگر درآمد و دستمزد کارگران خود را که ازاین حوزه تأمین می شد ازدست دادند واین خود ضرر مالی عمده ای را به این کشور ها وارد کرد. هرچند برخی ازکشورهای متضررشده ازبحران اشغال کویت و جنگ نفت چون مصر وترکیه بخاطر سهمگیری شان در ائتلاف ضد عراق ازسوی حکومت های عربستان، کویت، ایالات متحدۀ امریکا و متحدین ثروتمند مورد بخشش وسخاوت مبالغ هنگفتی قرار گرفتند.

خسارۀ دیگر کشورهای فقیر، از دست دادن کمک های بشر دوستانۀ ممالک ثروتمند و یا دست کم تقلیل این کمک ها میباشد. زیرا کشورهای ثروتمند غربی وکشورهای نفت خیز چون عربستان و کویت به اثر پرداخت هزینۀ سنگین جنگ و تبعات جنگ برای خود شان دیگر نمیتوانند همچو گذشته دربرابر ممالک فقیر و نیازمند سخاوتمند باشند. در نتیجه بسیاری از پروژه ها و برنامه های انکشافی و رفع حوایج زندگی درکشورهای فقیر ورو به انکشاف اسلامی وجهان سوم که ازکمک کشورهای ثروتمند فوق الذکر تأمین می شد لغو می شود ویا به حالت تعلق درمی آید.

منابع غربی مصرف یک روزۀ جنگ نفت را مساوی با مصارف ذیل درکشورها وبخش های مختلف سازمان ملل متحد بر آورد کرده اند:

1 – قرضۀ خدماتی کشورهای افریقایی برای 7 تا 14 روز

2 – بودجۀ سازمان ملل متحد برای انکشاف زراعت مدت سه سال

3 – درآمد سالانۀ چهل کشورافریقایی

4 – نصف تمام قرضۀ کشورهای افریقایی

5 – بیشتر از صد برابر بودجۀ سازمان ملل متحد برای اطفال که میتوان 12 ملیون مادر و طفل شانرا در 6 کشور افریقا نجات داد.

6 – شش برابر همکاریهای انکشافی که کشورهای افریقایی بدست آورده اند.

تأثیر جنگ نفت بر بهای نفت برخلاف پیشبینی بسیاری از کارشناسان درجهت نزول قیمت نفت بود. درحالیکه از آغاز بحران اشغال کویت تا شروع جنگ، قیمت نفت حالت نوسانی داشت ودربین 23 تا 40 دالر درتغیر بود. با آغاز جنگ ودرطول 24 ساعت اول تهاجم هوایی متحدین علیه عراق قیمت نفت از 33 دالر فراتر رفت اما بعداً سیرنزولی پیمود. بالا رفتن قیمت یک بشکه نفت تا چهل دالر درطول بحران بیشتر عوامل روانی چون عدم اطمینان از آیندۀ نفت درصورت بروز جنگ داشت نه از فقدان نفت مورد ضرورت دربازارهای جهان. هرچند بعد از بحران اشغال کویت تولید روزانۀ پنج ملیون بشکه نفت عراق وکویت متوقف شداما اندکی بعد عربستان سعودی میزان تولید روزانۀ خود را از پنج ملیون و 380 هزار بشکه به 8 ملیون و سیصد هزار بشکه نفت بالا برد ومشکل کمبود نفت عراق وکویت از بازار جهانی رفع گردید.

با شروع جنگ در 17 جنوری 1991 رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا دستور استفاده از ذخایر استراتژیک نفت را روزانه به/2 ملیون بشکه صادرکرد. این امر نگرانیهای کاهش نفت را از بازار بین المللی کاهش داد.  بعداً که روند جنگ بسوی پیروزی متحدین وشکست عراق پیش رفت، متحدین تبلیغات گسترده ای را دراین مورد براه انداختند.  درنتیجه قیمت نفت حتی از معیاری که اوپک قبل از بحران اشغال کویت فی بشکه 21 دالر وضع کرده بود پایین آمد.

 

ایالات متحدۀ امریکا و جنگ نفت:

اثرات وپیامد جنگ نفت برای ایالات متحدۀ امریکا ازابعاد گوناگون قابل مطالعه وبررسی میباشد. پیامد این جنگ برای امریکا تنها درپیروزی و تثبیت قدرت نظامی و سیاسی آن کشور به عنوان ابرقدرت یکه تاز جهان که برای تثبیت سلطۀ خود پس از شکست عراق طبلی را بنام نظم نوین جهانی میکوبد، خلاصه نمی شود. این جنگ باوجود مؤفقیت های ظاهری امریکا پیامد های ناگواری رانیز برای امریکایی ها دربر دارد. هرچند اثرات منفی و ناگوار جنگ نفت برای امریکایی ها که اکنون سرمست از پادۀ پیروزی هستند غیر قابل درک وغیر قابل دید باشد و یا عمداً بخواهند آنرا در میان هیاهوی پیروزی خود پنهان سازند. شاید این پیامد ها در درازمدت، خود را آشکار کنند.

باید دورنگی و دوگانگی دولت امریکا درمخالفت با تجاوز و اشغالگری برای بدوی ترین عرب شترسوار هم به سادگی قابل درک باشد. او به آسانی می فهمد که دولتمداران امریکا  برای راندن متجاوزین عراقی از سرزمین عربی کویت نیم ملیون نیرو میفرستد و منطقه را به آتش میکشد اما برخلاف به تجاوز و اشغالگری اسرائیل به سرزمین های عربی فلسطین کمک میکند و با هرصدایی که به ضد این تجاور بلند شود به مخالفت بر می خیزد. ومسلم خواهد بود که درک و وجود این واقعیت ها علی رغم پیروزی نظامی امریکا درجنگ نفت میزان بی اعتمادی ملت های عرب و غیر عرب را در برابر سلطه گری امریکا افزایش میدهد نه علاقه و دوستی آنها را نسبت به امریکا.

پیروزی ومؤفقیت نظامی ایالات متحدۀ امریکا درجنگ نفت بیشتر ازآنکه استمرار پیروزمندی امریکایی ها را درمنطقۀ خلیج فارس وشرق میانه وسایر مناطق جهان در آینده تثبیت وتضمین کند، جبیره ای برای شکست ها و ناکامی های گذشتۀ امریکا محسوب می شود. هرچند که مؤفقیت های ظاهری و آنی امریکا دراین جنگ مهم وقابل ملاحظه میباشد. ایالات متحدۀ امریکا ازدوشکست سیاسی و نظامی گذشتۀ خود در برابر ویتنام و انقلاب اسلامی ایران به رهبری آیت الله خمنی شدیداً ناراحت، عقده مند وخشمگین بود. امریکا در جنگ ویتنام آشکارا شکست خورد واین جنگ برای امریکایی ها به کابوس هولناکی تبدیل شد که اراده و جرئت سربازان امریکایی را برای جنگیدن درخارج از کشور ضعیف و متزلزل گردانید. همچنان امریکا در ایران با سقوط نظام سلطنتی و تشکیل جمهوری اسلامی شکست سیاسی خورد. سپس حادثۀ گروگانگیری اعضای سفارت امریکا در تهران از سوی دانشجویان ایرانی طرفدار جمهوری اسلامی و شکست تلاش ها امریکا در آزادی این گروگانها موجب سرخوردگی بیشتر امریکایی ها گردید.

اما جنگ نفت وپیروزی ایالات متحدۀ امریکا دراین جنگ شکست سیاسی و نظامی گذشته را برای ایالات متحده جبران کرد. با نمایش مظاهر شکست نظامی عراق ازطریق تلویزیونهای امریکا وغرب چون بوسیدن بوت های سربازان امریکایی توسط نظامیان شکست خوردۀ عراق، التماس مسلمانان شیعه در جنوب عراق از امریکایی ها برای ماندن تا از کشتار ومظالم صدام حسین ودولتش درامان باشند، امریکایی ها اثرات روانی عقده مندی وحقارت های گذشته را زدودند. آنها این پیروزی را نه تنها جبرانی درشکست ها و حقارت های گذشته بلکه تضمینی برای تحکیم سلطۀ خود بنام نظم نوین جهانی خواندند. آنطوریکه جورج بوش رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا در دوم مارچ 1991 پس از پایان جنگ نفت اعلان کرد:" نظم جدید جهانی نخستین امتحان خود را پشت سر گذاشت. شبح ویتنام برای همیشه در ریگستان های شبه جزیرۀ عربستان مدفون شد."

پیروزی نظامی امریکا در جنگ نفت قدرت نظامی را به عنوان یک وسیلۀ فعال و کارساز سیاست خارجی برای توسعه و تحکیم سلطه وتأمین منافع استعماری درجهان بطورعموم و درمنطقۀ شرق میانه بصورت خاص به ایالات متحدۀ امریکا بازگردانید. درحالیکه این امر درجنگ ویتنام جداً مورد تردید و پرسش قرار گرفته بود.

ایالات متحدۀ امریکا در جنگ نفت ماشین مدرن و پیشرفتۀ نظامی خود را مورد آزمایش قرار داد. از یکطرف توانایی وقدرت نظامی خود را برای شوروی و بلوک کمونیزم بعد از یک دورۀ طولانی جنگ سرد نمایش داد. و این یک نمایش برای متحدین اروپایی خودش نیز محسوب می شد. ازطرف دیگر امریکا خواست که کمبود ها ونواقص سلاح مختلف خود را که بعضاً برای اولین بار دریک جنگ مورد استعمال قرار میگرفتند بداند و بعداً آنرا بر طرف نماید. چنانچه دیک چینی وزیر دفاع ایالات متحده بعد از جنگ به مقامات پنتا گون دستور داد که جنگ را بدقت مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.

درنتیجۀ نمایش قدرت نظامی امریکا دراین جنگ هم شوروی و هم متحدان اروپایی امریکا برتری نظامی ایالات متحده را بویژه از لحاظ کیفی مشاهده کردند. این امر شوروی ها را وحشت زده ساخت و اروپایی های متحد امریکا را به دنباله روی و اطاعت بیشتر بسوی امریکایی ها نسبت به گذشته کشانید. فرانسوی ها که درمیان همه متحدان اروپایی امریکا به استقلال اندیشی ودارا بودن سیاست مستقل از واشنگتن معروف بودند و حتی تا شروع  جنگ نفت دربسا مواقع سیاست های جدا و مستقل از امریکا در رابطه با بحران اشغال کویت میگرفتند، سپس این سیاست از استقلال به اطاعت تمایل یافت. آنگونه که سخنگوی میتران رئیس جمهور فرانسه بعد از ملاقات رؤسای جمهور ایالات متحدۀ امریکا و فرانسه  در 13 مارچ 1991 در جزیرۀ مارتینک گفت:« واشنگتن و پاریس تا این حد هیچگاه ازلحاظ اهداف سیاست خارجی به هم نزدیک نبوده اند. »

یک پیلوت فرانسوی که درجنگ نفت شرکت داشت با اشاره به برتری فوق ا لعادۀ هواپیماهای جنگی و بم افگن امریکایی نسبت به هواپیماهای فرانسوی به خبر نگار روزنامۀ لوموند چاپ پاریس گفت:« ما درواقع به آن چیزیکه افتخار کنیم، نداریم.» این گفته اثرات روانی برتری نظامی امریکا را نسبت به اروپایی ها نشان میدهد که مسلماً این امر درتحکیم نفوذ وسلطۀ آمرانۀ امریکا براروپایی ها بسیار مؤثر تمام میشود. پیروزی امریکا درجنگ نفت خطر انزوای امریکایی ها را در آنطرف اوقیانوسها با ازبین رفتن نفوذ وحضور سیاسی ونظامی آنها ازقارۀ اروپا که بعد از پایان جنگ سرد نشانه های آن نمودار شده بود حد اقل درکوتاه مدت برطرف ساخت.

مسکو بعد از پایان جنگ سرد امید وار بود که با صرف نظر نمودن ار رقابت با امریکا وغرب، رها کردن اروپای شرقی، راضی شدن به وحدت دوآلمان، لغو پیمان وارثا وخروج قوای شوروی ازاروپای شرقی بتواند امریکا را از اروپا بیرون ببرد. زیرا حضور نظامی ونفوذ سیاسی امریکا در اروپا براساس حضور روس ها و خطر کمونیزم توجیه می شد. وقتیکه این خطر رفع شد اروپایی ها شاید به امریکایی ها بگویند که دیگر ضرورتی به بودن شما دراین جا نیست. طرح اروپای متحد، گسترش قدرت اقتصادی اروپا وحتی پیوستن شوروی(روسیه) به جامعۀ اروپا تحت عنوان خانۀ مشترک اروپا، زنگ خطر برای ایالات متحده بوجود آورد و امریکایی ها سخت دراین فکر بودند که درپایان جنگ سرد چارچوب جدیدی را برای جهان القا کنند. اما جنگ نفت چنین موقع وشرایط مساعد را برای واشنگتن بوجود آورد. امریکا عملاً به متحدین اروپایی اش نشان داد که اگر قدرت وتوان نظامی وسیاسی امریکا  وبکار گیری آن نباشد یک کشور کوچک جهان سوم چون عراق هم میتواند منافع حیاتی اروپا و دنیای صنعتی غرب را بصورت جدی مورد تهدید قرار دهد. بینا براین عجالتاً خطر انزوای امریکا و از میان رفتن حضور سیاسی ونظامی آن درقارۀ اروپا برطرف شد.  بعد ازجنگ نفت الترناتیف نظم نوین جهانی ازسوی واشنگتن جانشین برنامۀ استراتژیک گذشتۀ رقابت با نفوذ کمونیزم و اتحاد شوروی گردید. اگر در دوران جنگ سرد امریکایی ها بنام مقابله با خطر شوروی وکمونیزم در اروپا ونقاط مختلف جهان حضور میافتند، اکنون بنام تحقق نظم نوین جهانی و مقابله با خطراتیکه این نظم را تهدید میکند درهرجای کرۀ زمین که خواسته باشند حضور میابند.  واین نظم نوین جهانی هم  جز تحقق سلطۀ امریکا چیز دیگری نیست. امریکا به این بهانه درهرجایی که منافع اش ایجاب نماید، مداخله میکند و اگر ضرورت به حضور نظامی و جنگ باشد اقدام به لشکر کشی می کند وآتش جنگ را می افروزد.

تحکیم نفوذ وسلطۀ سیاسی ونظامی امریکا درخلیج فارس وشرق میانه به عنوان پیامد ودست آورد جنگ نفت یک امر آشکار است. نفوذ و سلطۀ ایالات متحدۀ امریکا در نتیجۀ جنگ نفت بر کشورهای عربی که قبل ازبحران اشغال کویت و وقوع جنگ نفت جزو کشورهای تحت نفوذ امریکا بودند بیشتر و مستحکمتر شد.  

جنگ نفت زیربنای نظامی و اقتصادی عراق را درهم کوبید و دسترسی امریکا را به نفت خلیج فارس با قیمت دلخواه وبرتری نظامی اسرائیل و تأمین امنیت آن به عنوان دوهدف مهم و استراتژیک امریکا که برای تحقق آن این جنگ به وقوع پیوست، تأمین کرد.

جنگ نفت نقاط ضعف تکنالوژی نظامی و کمبود های امریکا را دریک سوقیات بزرگ نظامی خارج از قارۀ امریکا نشان داد . این امر یک تجربۀ عمده ومفید درجهت تحقق وتأمین منافع امریکایی ها محسوب میشود. مثلاً: کارشناسان نظامی ایالات متحدۀ امریکا بعد از جنگ نفت میگویند که ارتش این کشور درصدد یافتن راه های جدید برای انتقال سریع نیرو به مناطق نا آرام جهان بعد از تجربۀ انتقال نیرو به خلیج فارس هستند. آنها همچنان میگویند که نبودن شبکۀ قوی اطلاعاتی در شرق میانه ازکمبود هایی بود که باید امریکا بعد ازاین به آن توجه کند.

ازاطلاعات جاسوسی امریکا درجنگ نفت سه خطای عمده روی داد که قصر سفید وپنتاگون درمورد این خطا ها ابراز نگرانی کردند و در آینده مصمم اند تا از تکرار چنین خطاهایی جلوگیری کنند. این خطا ها عبارت بود از:

 اطلاعات جاسوسی به طراحان جنگ نفت درقصر سفید و پنتاگون خبرداد که عراقی ها 540 هزار نیرو به کویت واطراف آن منتقل کرده اند و حتی خود عراقی ها رقم آنرا 750 هزار می گفتند. درحالیکه رقم واقعی 250 هزار بود که تعداد افراد مستقر درکویت به 150 هزار نفر بالغ می شد.

اطلاعات جاسوسی امریکا دستگاه متحرک پرتاب موشک اسکاد عراقی را 25 عدد راپور داده بود درحالیکه رقم واقعی آن تا 200 دستگاه بود. و منابع جاسوسی اطلاع داده بودند که عراق مقادر زیادی از سلاح های کیمیاوی خود را به کویت منتقل کرده است در حالیکه بعداً در جریان جنگ دیده شد حتی یک سلاح سادۀ کیمیاوی هم فیر نگردید.

هزینۀ جنگ نفت برای ایالات متحدۀ امریکا با توجه به اینکه قسمت اعظم آن ازسوی عربستان سعودی، کویت، جاپان، آلمان وسایر کشورهای کوچک عربی نفت خیز خلیج فارس و کوریای جنوبی تأدیه شد، چندان مهم وقابل تشویش محسوب نمی شود. ازطرف دیگر بیشترین قسمت کیک 200 ملیارد دالری کویت(مصارف بازسازی کویت) در دسترس امریکایی ها قرار دارد.  با درنظر داشت این کیک گرانبها امریکایی ها از جنگ نفت سود اقتصادی بردند نه ضرر اقتصادی.

هرچند تا کنون امریکا بصورت رسمی ودقیق از مصارف خود در جنگ نفت اطلاعی منتشر نکرده است اما مقامات دولتی امریکا بصورت غیر رسمی مخارج جنگ را برای ایالات متحدۀ امریکا یکصد ملیارد دالر تخمین میزنند.

گسترده شدن بازار فروش اسلحۀ امریکایی از پیامد دیگر جنگ نفت در جهت منافع اقتصادی امریکایی ها محسوب می شود. ایالات متحدۀ امریکا در بین سالهای 1985 تا 1989، 53 ملیارد دالر اسلحه بفروش رساند و پیروزی درجنگ نفت بازار فروش اسلحۀ امریکایی را پر مشتری میسازد.

 

اسرائیل وجنگ نفت:

جنگ نفت در خلیج فارس بخاطر دو هدف عمدۀ ایالات متحدۀ امریکا که مقامات امریکایی آنرا منافع حیاتی و استراتژیک ملی می خوانند بوقوع پیوست:

 تحت کنترول در آوردن ذخایر و تولیدات نفتی منطقه از یکطرف و انهدام قدرت نظامی عراق از طرف دیگر که خطر بالقوه در مقابل برتری نظامی و امنیت اسرائیل محسوب می شد. بسیاری از یهودیان با نفوذ و مقتدر در دستگاه حاکمۀ ایالات متحدۀ امریکا ازداخل ودولت اسرائیل از بیرون تلاش کردند تا عراق بدون انهدام ماشین نظامی خود، از معرکۀ کویت خارج نشود. دکتور هینری کسینجر وزیرخارجۀ اسبق ایالات متحده از تیوری سن های سیاسی جامعۀ یهود امریکا که همیشه به سیاست خارجی ایالات متحدۀ امریکا نفوذ فراوان دارد درطول بحران اشغال کویت خواهان وقوع جنگ وانهدام ماشین نظامی عراق بود. او بارها در بیانات و نوشته هایش درطول بحران تأکید کرد که بحران کویت برای اسرائیل فرصت تاریخی میباشد وباید اسرائیل این فرصت را مغتنم بشمارد.

واقعاً چنین بود. صدام حسین با احماقت و اشتباه خطیر و جبران ناپذیر استراتژیکی خود فرصت بزرگی را برای اسرائیلی ها در منطقه مساعد کرد. در روز های نزدیک به آغاز تهاجم زمینی امریکا و متحدینش علیه نیروهای عراقی تلاش های دیپلوماتیک شوروی برای پایان دادن جنگ، اسرائیلی ها را بسیار ناراحت وناراضی ساخت. صدراعظم اسرائیل خشمگینانه اظهارداست که طرح صلح گورباچف برای نجات صدام حسین و ماشین نظامی اواست. اما وقتی جنگ زمینی آغازشد، شامیر صدراعظم اسرائیل ضمن تبریک به جورج بوش گفت:« امروز یکی از بهترین روزهای زندگی من است.»

اگر امریکا و متحدینش در جنگ پیروزی بدست آوردند، ماشین جنگی عراق را درهم کوبیدند و حاکمیت آل صباح را درکویت اعاده کردند نه به آسانی و سهولت بلکه به مصرف بسیار گزاف و هنگفت نظامی و اقتصادی و قربان نمودن افراد خود هرچند به تعداد کم و اندک، بود. اما اسرائیل بدون آنکه دراین جنگ یک گلوله ای شلیک کند و یک دالری را مصرف نماید بیشترین و بزرگترین منافع وسود را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی به شرح زیرنصیب شد:

1 - دریافت ملیارد ها دالر کمک از ایالات متحدۀ امریکا و کشورهای اروپایی در ازای تحمل و برده باری موشک پراگنی های عراق بدون ابراز عکس العمل نظامی در جریان جنگ.

2 – لغو محدودیت های تجارتی و فرهنگی جامعۀ اروپا که تا قبل از آغاز جنگ نفت علیه اسرائیل اِعمال می شد.

3 – برخورداری از کمک های نظامی قابل ملاحظه به خصوص مجهز شدن به موشک های پتریوت امریکایی.

4 – حذف خطر بالقوۀ نظامی عراق توسط امریکا ومتحدینش بدون آنکه اسرائیل درانهدام این خطر حتی یک گلوله شلیک کرده باشد.

5 – تضعیف قدرت اقتصادی کشورهای عربی که درنتیجۀ جنگ نفت صدها ملیارد دالر خساره دیدند وبرای بازسازی خود به صدها ملیارد دالر دیگر ضرورت دارند. این امر آنها را متوجه جبران خسارات خود نموده و دربرابر اسرائیل همچو گذشته موضع نمیگیرند.

6 – حقانیت و مظلوم نمایی اسرائیل در مجامع جهانی ناشی از حملات موشکی عراق به این کشور.

7 – تحکیم موقعیت و سلطۀ امریکا در منطقه که ناظر بر تثبیت موقعیت برتر اسرائیل در شرق میانه خواهد بود.

8 – پیدایش جبهه بندی جدید درمیان اعراب و عمیق تر شدن اختلاف و تفرقه میان کشورهای عربی که مسلماً این امر به سود اسرائیل تمام می شود.

9 – راسخ شدن عزم اسرائیل درنرمش ناپذیری در قبال قطعنامه های 242 و 338 سازمان ملل متحد که خواهان بیرون رفتن اسرائیل از مناطق اشغالی میباشد.

10 – افزایش جذب یهودیان بیشتر از شوروی و سایر نقاط دنیا به اسرائیل که در نتیجۀ جنگ نفت شرایط برای اسرائیل ازلحاظ نظامی، سیاسی و اقتصادی مساعد گردید.

11 – تثبیت قدرت وموقعیت سیاسی و اقتصادی اسرائیل در شرق میانه.

 

جنگ نفت و فلسطینی ها:

اگر چه صدام حسین درطول بحران اشغال کویت و وقوع جنگ، موضوع فلسطین را به میان کشید و قضیۀ فلسطین را به اشغال کویت ارتباط داد، اما در واقع بزرگترین ضربه را به فلسطین و فلسطینی ها وارد نمود.

جنگ نفت وحدت و همبستگی نسبی جامعۀ عرب را که یک عامل مفید در جهت آزادی فلسطین و تشکیل کشور مستقل فلسطینی محسوب می شد، به شدت متزلزل کرد. این جنگ شگاف جدیدی را در جامعۀ نه چندان واحد ویک پارچۀ عربی و اسلامی بوجود آورد که فلسطینی ها مظلوم ازاین شگاف بیشتر از همه صدمه می بینند.

جنگ نفت انتفاضه را در سرزمین های فلسطین تضعیف کرد و ازلحاظ روانی بر فلسطینی ها که با سنگ دربرابر تاک وتفنگ مقاومت میکردند اثر ناگواری بجا گذاشت.

هرچند برخی ها به این نظر اند که صدام حسین با وجود شکستش درجنگ حد اقل دراثر جرئت و ایستادگی اش علیه امریکا این خدمت را به فلسطین و فلسطینی ها انجام داد که امریکا و غرب بصورت جدی درصدد راه حل معضلۀ فلسطین شدند. وزیر خارجۀ امریکا یعد از پایان جنگ تا کنون (می 1991) چهار بار به شرق میانه سفر نمود تا راه حلی درمورد قضیۀ فلسطین دریابد. در حالیکه امریکایی ها تا قبل از جنگ نفت هیچگاه با چنین جدیتی به فکر قضیۀ فلسطین نشده بودند. صرف نظر از درستی و نادرستی این تحلیل، هرگاه کشورهای عربی همسایۀ اسرائیل با تلاش های امریکا به امضای توافقنامۀ صلح با اسرائیل برسند، حل قضیۀ فلسطین هنوز پیچیده تر و دشوار تر می شود. در چنین حالتی قضیۀ فلسطین نه به عنوان یک قضیۀ مستقل و جدا از کشورهای همسایۀ اسرائیل بلکه جزوی از مشکلات و اختلافات سرحدی اسرائیل واعراب مطرح گردیده و کارت فلسطین برای ابد سوزانده می شود. اسرائیل و امریکا این تجربه را از گذشته ودر زمان توافق با مصر دارند. وقتی پای مصر درمذاکرۀ رویارویی با اسرائیل کشانیده شد وقرار داد کمپ دیوید امضاء گردید، دولت مصر دراین مذاکره و این توافق چیزی درمورد فلسطین وفلسطینی ها به گفتن نداشت.

جنگ نفت به اعتبار سازمان آزادیبخش فلسطین و رهبر آن که از سوی کلیه کشورهای عربی و بسیاری از کشورهای دنیا به عنوان نمایندۀ قانونی مردم فلسطین شناخته شده بود خدشه وارد نمود. زیرا عرفات در طول بحران اشغال کویت و جریان جنگ از صدام حسین حمایت کرد. این امر نه تنها امریکا و کشورهای غربی را از عرفات و سازمان آزادیبخش فلسطین ناراض ساخت بلکه کلیه کشورهای عربی مخالف صدام حسین بویژه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج بر عرفات و سازمان آزادیبخش فلسطین خشمگین شدند. این کشورها پس از پایان جنگ کلیه کمک های خود را به آن سازمان قطع کردند و کویت به اخراج فلسیطینی ها از خاک خود پرداخت. در حالیکه جامعۀ فلسطینی مقیم کویت قبل از تجاوز عراق به خاک آن کشور سالهای متمادی در آرامی و آزادی به سر میبردند،  پس از شکست عراق تحت آزار و اذیت دولت کویت و کویتی ها قرار گرفتند. علاوه از اخراج فلسطینی ها از کویت صد ها تن آنان زندانی شدند و حتی به قتل رسیدند.

 

جنگ نفت وشوروی:

طبل رسوایی و ذبونی شوروی به عنوان یک ابر قدرت جهانی در جنگ نفت بیشتر از بیش به صدا در آمد. هواداران شوروی و کمونیزم روسی در میان کشورهای عربی و اسلامی، ضعف و ناتوانی آیدئولوژی کمونیزم و دولت کمونیستی ابرقدرت شوروی را در مبارزه علیه امپریالیزم و صهیونیزم به وضاحت مشاهده کردند. عراقی ها و بسیاری از هواداران شوروی در یمن، الجزایر و فلسطین از یکطرف ناتوانی و شکست سلاح های روسی را در مقابل سلاح امریکایی و غربی مشاهده نمودند و از طرف دیگر به ضعف و هرزگی روس ها در برابر غرب و امریکا و خیانت آنها نسبت به دوستان وهوادارانشان در جهان عرب پی بردند. هرچند شوروی درگذشته هم چندان نفوذ قابل ملاحظه ای در منطقۀ حساس و استراتژیک شرق میانه نداشت اما جنگ نفت نفوذ واثر گزاری آن کشور را بر صحنۀ سیاسی شرق میانه محدود تر از گذشته ساخت. سوریه متحد عمدۀ شوروی بسوی غرب کشانیده شد و عراق هم پیمان دیگر شوروی ها به شدت سرکوب گردید.

مقامات نظامی شوروی از تکنولوژی پیشرفتۀ نظامی غرب خاصتاً از سلاح امریکا که تأثیر مرگبار دربرابر سلاح های ساخت شوروی درعراق نشان داد بسیار متحیر و وحشت زده شدند. نه تنها نظامیان شوروی بلکه نظامیان چینی و دولت کمونیست چین نیز از شکست سلاح های شوروی و بلوک کمونیزم که سلاح چینی نیز جزو آن است شگفت زده و سراسیمه گردیدند. کارشناسان نظامی و نظامیان شوروی و چینی پس از پایان جنگ چگونگی شکست عراق و برتری مطلق تکنولوژی نظامی غرب را نسبت به سلاح های شوروی و چینی طی جلسات و کنفرانس های متعدد مورد بررسی و ارزیابی قرار دادند. آنها میخواند از این طریق  راهی را در رفع ضعف نظامی خود در مقایسه با ابزار نظامی امریکا وغرب در یابند. مسکو وپیکن تا کنون اطلاع رسمی از اقدام خود دراین رابطه منتشر نکرده اند.

هفته نامۀ تایم طی مقاله ای در اول اپریل 1991 نوشت:« مسئله فقط این نیست که تانک های ام یک – ای یک امریکا تانک های تی 72 روسی را به آهن پاره تبدیل کردند، یا اینکه پیلوت های میک 29 عراقی نمی خواستند با هواپیماهای امریکایی درگیر شوند بلکه مسئله ازاین بد تر است. آن ، این حقیقت است  که از نظر شوروی و چین ارتش آنها هیچ سلاحی مشابه سلاح های غربی چون استیلت و جنگ افزار الکترونیکی و غیره که در چند روز اول جنگ، امریکا را برنده کرد ندارند. واز همه سخت تر برای شوروی و چین پذیرفتن این حقیقت است که قطعاً در آیندۀ نزدیک نمیتوانند به امریکا برسند. »

هرچند برخی از صاحب منصبان ارتش سرخ که خود را به کمونیزم بیشتر وفادار نشان میدهند درجریان جنگ نفت ازسیاست های گورباچف که مواضع ضد عراقی را اختیار نموده بود انتقاد کردند، کوشیدند تا شکست و عدم کار آیی اسلحۀ شوروی را در مقابله با سلاح امریکایی تبلیغات غلط وگمراه کنندۀ امریکا و غرب قلمداد کنند. آنطوریکه مارشال ویکتور کولیکو به آژانس تاس دراوایل اپریل 1991 گفت که سربازان عراقی شکست خوردند، نه تجهیزات روسی. اما برخی دیگر ازنظامیان بلند پایۀ ارتش سرخ به شمول وزیر دفاع شوروی علناً به ضعف سلاح های شوروی اعتراف کردند. مارشال دیمتری یازوف وزیر دفاع شوروی در اپریل 1991 در پارلمان شوروی گفت:« وقتی ازخود می پرسیم آیا سلاح های مادر عراق مؤثر ازکار درآمد باید جواب بدهیم، بیشتر نه و بعد از خود بپرسیم چرا نه ؟ »

درد آور و وحشتناکتر برای شوروی ها این است که آنها درشرایط کنونی که ازلحاظ اقتصادی، سیاسی و آیدئولوژیک ورشکسته شده اند نمی توانند از عهدۀ تأمین هزینه های گزاف مالی بخش نظامی خود تا آن حد که تکنولوژی تسلیحات خود را برابر با تکنالوژی تسلیحات امریکا بسازند ، برآیند.

شوروی طی پنج دهۀ گذشته در رقابت با امریکا و غرب 16 تا 20 فیصد تولید نا خالص ملی خود را صرف هزینه های دفاعی و نظامی کرد.  و درحالیکه مردم آن به نسبت این مصرف بزرگ نظامی درفقر و گرسنگی به سر بردند،  توانست به عنوان یک ابرقدرت که حتی تصور می شد از لحاظ نظامی نسبت به امریکا برتری دارد تبارزکند.  اما جنگ نفت نشان داد که تکنالوژی تسلیحات امریکا و غرب نسبت به تکنالوژی تسلیحات شوروی برتری دارد. درحالیکه امریکا 6 تا 7 فیصد تولید ناخالص ملی خود را صرف امور نظامی کرد و وضع اقتصادی خود را نسبت به وضع اقتصادی شوروی بسیار بالاتر و بهتر نگهداشت و مؤفق شد که تکنولوژی تسلیحات خود را پیشرفته تر از تکنالوژی تسلیحات شوروی ها بسازد.

نمایش ضعف نظامی شوروی در جنگ نفت سبب می شود که بازار خرید اسلحۀ شوروی به کساد گراید درحالیکه فروش اسلحه بزرگترین در آمد مالی آن کشور میباشد. شوروی از 1985 تا 1989 مبلغ 66 ملیارد دالرسلاح وتجهیزات نظامی فروخت واگر درآمد شوروی ها از فروش اسلحه در نتیجۀ آشکار شدن ضعف کیفی تجهیزات و سلاح شوروی درجنگ نفت کاهش یابد اثر ناگواری روی اقتصاد متزلزل شوروی میگذارد.

 

نهضت های اسلامی وجنگ نفت:

جورج بوش رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا در شروع جنگ نفت گفت:« ما تنها برای یک لیتر نفت به خلیج فارس نرفته ایم. ما میکوشیم آیندۀ جهان را برای صد سال آینده شکل بدهیم. »

وقتی میتوان هدف بوش را از شکل دادن آیندۀ جهان درصد سال آینده درک کرد که این مقالۀ مجلۀ آلمانی "اشترن" را که در اوایل جنگ نفت درمورد این جنگ منتشر شد مورد توجه قرار داد که در آن گفته شده بود:« جنگ درخلیج فارس غرب را برای یک قرن از خطر بنیاد گرایی اسلامی مصئون میدارد. » مقاله به نقل از یک متخصص نظامی آلمان میگوید:« اگر خطرواقعی که ازسوی بنیاد گراهای مسلمان برای منافع غرب متوجه است مرفوع گردد نه تنها امریکا و متحدان آن توانایی تسلط پیدا کردن برمنابع طبیعی و نفت کشورهای خلیج فارس را پیدا خواهند کرد بلکه پایه های دولت اسرائیل نیزبه حیث تنها یگانه پایگاه استراتژیک غرب درشرق میانه مستحکم ترخواهد شد. »

اثرات وپیامد های جنگ نفت برای جنبش ها وحرکت های اسلامی در منطقه با پهلوهای مثبت و منفی قابل بررسی ومطالعه است. هرچند امریکا و متحدین غربی اش امید وار هستند تا جنگ نفت جنبش های اسلامی را تضعیف کند و از توانایی آنها به عنوان خطری در آینده در فراه راه منافع غرب بکاهد اما این جنگ از برخی زوایا نه به تضعیف این جنبش ها بلکه به تقویت آنها در داخل جوامع اسلامی و عربی می انجامد. به خصوص که مردم این جوامع ناتوانی و ضعف افکار و گروه های ناسیونالیزم و چپ کمونیستی را در مقابله با امریکا و دنیای غرب مشاهده کردند. این وضعیت زمینه را در بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی برای گسترش پایگاه اجتماعی حرکت های اسلامی مساعد می کند. چنین اثراتی در کنفرانس بین المللی اسلامی و ملی تحت عنوان " کنفرانس مردمی، عربی و اسلامی" که در 25 اپریل 1991 در پایتخت سودان دایر شد بصورت آشکاری قابل مشاهده بود. بسیاری از نمایندگان احزاب چپ و احزاب ناسیونالیزم عربی که ازکشورهای چون عراق، فلسطین، یمن و الجزایر دراین کنفرانس اشتراک کرده بودند وقتی بنام احزاب مربوطۀ شان یاد می شدند، دیگر آن  احساس قبلی افتخار و گردن افرازی مبارزه و مقاومت را در سایۀ آیدئولوژی و حمایت اتحاد شوروی علیه امپریالیزم نداشتند.

علی رغم تأثیرات مثبت جنگ نفت بر نهضت های اسلامی، آثار منفی این جنگ بر این نهضت ها نیز قابل ملاحظه و جدی محسوب می شود. بسیاری از تأثیرات منفی بروی این جنبش ها از مواضع مختلف و متضاد آنها در بحران اشغال کویت سر چشمه می گیرد. برخی از احزاب و گروه های اسلامی کشورهای مختلف عربی و اسلامی بنام دفاع از ملت عراق در جریان بحران اشغال کویت وجنگ نفت طوری موقف گرفتند که معنی حمایت و جانبداری از صدام حسین و حزب بعث را میرساند. و حتی برخی آنها چون اخوان المسلمین اردن، جبهۀ نجات الجزایر و تعدادی از گروه های اسلامی پاکستان و کشورهای دیگر علناً از صدام حسین و رژیم او حمایت کردند. بدون تردید اینگونه موضع گیریها بر خواسته از عواطف و احساسات عارضی و موسمی بود که صدام حسین را در ماندن به کویت تشجیع و تشویق نمود. اگر برخی کشورهای عربی از نخستین اجلاس اتحادیۀ عرب در دهم آگست 1990 و بعداً برخی احزاب اسلامی ممالک مختلف اسلامی موقف جانبداری از صدام نمیگرفتند و بجای تظاهرات و شعار دادن، صدام حسین را زیر فشار قرار میدادند تا قوای خود را از کویت بیرون ببرد شاید اوضاع به گونۀ دیگری شکل میگرفت. شاید از وقوع جنگ جلوگیری می شد ویا شاید امریکا برای درهم کوبیدن ماشین نظامی عراق در موقع دیگر و با بهانۀ دیگر وارد اقدام می گردید. اما آن موقع این ائتلاف وسیع جهانی را نمی توانست در سرکوبی عراق ایجاد کند. میاطفیل احمد رهبر سابق جماعت اسلامی پاکستان طی مصاحبه ای با یک هفته نامۀ چاپ لاهور در روزهای جنگ نفت گفت:« اگر صدام حسین از اشغال کویت دست می کشید لابد امریکایی ها بهانۀ دیگری را جستجو میکردند ونیروی نظامی عراق را تضعیف میکردند. اما چه کسانی برنامه و اهدافی ندارند؟ آیا هند درمورد پاکستان برنامه و اهدافی ندارد؟ شاهکار و آزمون رهبری و قیادت دراین امر نهفته است که مانع تحقق اهداف و برنامه های دشمن شود. ما درجنگ افغانستان مشغول بودیم. روس ها میخواستند که دوست دیرینۀ خود هندوستان را برحمله به پاکستان ترغیب کنند. ایندرا گاندی برای اجرای چنین برنامه ای اظهار آمادگی کرد اما خواست پرورد گار بود توسط سیک ها به قتل رسید. یعداً پسرش راجیو گاندی ارتش خود را تا مرزهای ما آورد و ما با خطر وقوع یک درگیری شدید با هند روبرو شدیم. جنگ برای هند یک ضرورت بود و پاکستان درچنین حالتی نباید مشتعل میگردید. درهمین وضع خطرناک جنرال ضیاءالحق با دیپلوماسی خود دشمن را شکست داد. او به بهانۀ بازی کرکت به هند سفر کرد و همه جهان برصلح پسندی پاکستان اعتراف کردند. ببینید تحلیل کیسنجر چه بود؟ او گفت که خوب شد راه دیپلوماسی مسدود گردید و اکنون نوبت جنگ فرارسید. من نمیدانم که عراق چه ضرورتی به این جنگ داشت و چرا صدام  این همۀ زمینه های آغاز جنگ را دراختیار دشمنان خود قرار داد؟ امروز میانورانی و مولانا فضل الرحمن خود با اشغال کویت توسط صدام حسین در دام استعمار افتدیند. مگر پس از 2 آگست 1990 عکس العمل همین مردم چه بود؟ صدام حسین را صلاح الدین ایوبی می خواندند وبروی سرک ها شعار میدادند که "صدام حسین! ما با توهستیم" . این ها به جاب رهایی ازدام دشمن، خود را بیش از بیش در اختیار دشمن قرار دادند. بعضی از هواداران صدام حسین جنگ هشت سالۀ عراق علیه ایران را توطیۀ استعمار می خواندند. آخر سوال این جاست که این چگونه صلاح الدین ایوبی است که با این آسانی در دام استعمار می افتد وهرباری که حمله می کند یکی از کشورهای همسایۀ اسلامی را مورد نشانه قرار میدهد. این درست است که تمامی مرزهای کشورهای اسلامی مال و میراث استعمار است. مگر آخر خواب وحدت امت اسلامی را با ان شیوه میخواهند تعبیر کنند که یک کشور قدرتمند باید یک کشور همسایۀ کوچک و ضعیف را اشغال کند و به تمامی نوامیس وعفت آن بازی نماید. »

نه تنها احزاب و نهضت های اسلامی بصورت انفرادی با حمایت ازصدام حسین و دولت متجاوز او مرتکب اشتباه شدند،  بلکه این اشتباه بصورت دسته جمعی ازسوی آنها در کنفرانس بین المللی نهضت های اسلامی منعقدۀ لاهور پاکستان در 22 فبروری 1991 نیز تبارز کرد. در قطعنامۀ این کنفرانس که حاوی بیست ماده بود از صدام حسین رئیس جمهور عراق خواسته نشد تا قوای خود را از کویت خارج کند.

وقتی صدام حسین درجنگ نا مقدس نفت شکست خورد و بافرارازمعرکۀ پیکار با امریکا، سینه های مردم مظلوم عراق را در شمال و جنوب کشورنشانه گرفت بسیاری از احزاب اسلامی که بنام دفاع از ملت عراق در جریان جنگ نفت فریاد می کشیدند و هجوم امریکا و غرب را محکوم میکردند مهر سکوت بر لب زدند. و با این سکوت خجالت آور حد اقل یک اعلامیه را در دفاع از مردم مسلمان عراق صادر نکردند. درقطعنامۀ کنفرانس اسلامی منعقدۀ سودان در 25 اپریل 1991 حتی اشارۀ کوچکی هم به کشتار مردم عراق و آوارگی رقت بار دوملیون کرد نگردید. نه با آنها ابراز همدردی شد و نه  هم جنایات صدام حسین مورد تقبیح قرار گرفت.

یکی از نتایج جنگ نفت برای نهضت های اسلامی، ظهور نفاق و تفرقۀ بیشتر در میان این نهضت ها میباشد. تشکیل دوکنفرانس اسلامی همزمان در خرطوم و قاهره در اواخر اپریل 1991 نشان از ظهور تفرقۀ جدید است. هرچند کنفرانس قاهره بیشتر شکل دولتی ورسمی  داشت اما برخی ازاحزاب اسلامی غیر دولتی نیز در آن شرکت داشتند.  و این، جریان جدیدی در میان نهضت های اسلامی محسوب می شود که برهبری عربستان در مخالفت با گروه های اسلامی مخالف امریکا شکل می گیرد. بسیاری از نهضت ها و احزاب اسلامی که از کشورهای نفت خیز عربی کمک دریافت میکردند، این کمک ها را از دست میدهند. این امر از پیامد های دیگر جنگ نفت به این احزاب محسوب می شود.

                                          پایان

                                    پاوکه – شهر پشاور

                         جوزای 1370 خورشیدی برابر با جون 1991 میلادی

 

 

منابع و مآخذ:

1 – خلیج فارس و مسایل آن ، نوشتۀ دکتور همایون الهی، چاپ تهران

2 – خاور میانه در قرن بیستم، تألیف ژان پی بردانیک، ترجمۀ دکتر اردلان

3 – امپریالیزم امریکا در خاور میانه، نوشتۀ مایلز کپلان، ترجمه بفارسی از دکتور عبدالصاحب یادگاری، چاپ تهران

4 – نفت، سیاست و کودتا در خاور میانه، نوستۀ م – کدی، ترجمۀ محمد رفیعی مهر آبادی

5 – اسرار نفت، نوستۀ ژاک دولونه، زان میشل ساولیه، ترجمۀ ژاله عالیخانی

6 – نفت و بحران انرژی، نوشتۀ دکتور رضا رئیس طوسی

7 – تاریخ عرب و اسلام، نوشتۀ امیر علی، ترجۀ فخر داعی گیلانی

8 – جغرافیای کامل جهان، تألیف حبیب الله شاملوئی

9 – جنگ فارس، پروندۀ محرمانه، نوشتۀ پیر سالنجر واریک لوران، ترجمۀ سرویس خارجی روزنامۀ اطلاعات چاپ تهران.

10 – اشتباه محاسبه و ساده انگاری استراتژیک در بحران خلیج فارس، مقاله ای از دکتور هوشمند میر فخرایی استاد دانشگاه تهران ، روزنامۀ کیهان چاپ تهران شمارۀ 14091

11 – بین المللی گرای نفتی، مقاله ای از "جک" ،  استاد دانشگاه ماسه چوست امریکا منتشرۀ امور بین المللی چاپ بلگراد، ترجمۀ بخش خارجی روزنامۀ اطلاعات چاپ تهران

12 – عراق زیر زره بین، مقاله ای از نشریۀ دوماهه کنت چاپ ژینف، جولای 1990

13 – اقدام نظامی امریکا در خلیج فارس، اهداف وپیامد های آن، نوشتۀ لس آسپین کمیتۀ نیروهای مسلح مجلس نمایندگان امریکا، ترجمۀ بخش خارجی روزنامۀ اطلاعات چاپ تهران شمار های 19258 و 19260

14 – استراتیژی امریکا و بحران خلیج، منتشرۀ انستیوت مطالعات استراتیژیک و اشنگتن، ترجمۀ امیری

15 – هفته نامۀ تایم، شماره 4 ، 28 جنوری 1991، شماره های 9، 10 ، 11 و 18 مارچ 1991 و شماره های 7 و 8 فبروری 1991

16 –نیوزویک ، نشریۀ چاپ نیویارک، 28 جنوری 1991

17 – چگونه بغداد به زانو درآمد؟ ، نوشتۀ پریماکوف، ترجم، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران منتشرۀ روزنامۀ جمهوری اسلامی، شماره های 3415 و 3416

18 – نظم نوین جهانی، سپر سلطه گری امریکا، مقاله ای از عبد الرحمن مونیف، منتشرۀ گاردین چاپ لندن، ترجمه از بخش خارجی روزنامۀ کیهان چاپ تهران

19 – اطلاعات سیاسی – اقتصادی، ماهنامۀ چاپ تهران شمارۀ 40 سال 1369

20 – کیهان هوایی، هفته نامۀ چاپ تهران، شماره های 895، 989 و 905 تا 921 سال 1369 خورشیدی

21 – اسرار جنگ خلیج فارس، نییوزویک چاپ امریکا، ترجمۀ بخش خارجی اطلاعات چاپ تهران

22 – بین النهرین، تاریخی از قیام های ضد دیکتاتوری، نوشتۀ الف – ساجدی

23 – اطلاعات، روزنامۀ چاپ تهران، شماره های 13971، 13997، 14002، 14127، 19192، 19317 سال 1369 و 1370 خورشیدی

24 – کیهان، روزنامۀ چاپ تهران، شماره های 14002 و 14174

25 – جمهوری اسلامی، روزنامۀ چاپ تهران، شماره های 3307 و 3407

26 – ابرار، روزنامۀ چاپ تهران، شماره های 642 و 649 سال 1369

27 – امید، مجلۀ آزاد و غیر وابسته چاپ پشاور شماره های 14، 15 ، 16 و 17 سال 1369

28 – کوثر، هفته نامۀ آزاد اسلامی افغانستان، چاپ پشاور شماره های 36، 40 ، 41 ، 51 ، 55 ، 71 ، 81 ، 84 و 100 سال 1369 چاپ پشاور

29 – پیام اسلام، هفته نامۀ آزاد چاپ پشاور، شماره های 12 و 26

30 – رادیوهای صدای امریکا، مسکو، عربستان سعودی، تهران، بی. بی .سی و صدای آلمان بخش های فارسی  و پشتو

 

 



بالا

صفحة دری * بازگشت