دری ، فارسی دری یا فارسی ؟

 

گفتگوی دويچه ويله با دکتراکرم عثمان پیرامون بحث زبان دری ، فارسی دری ویا فارسی :

دويچه ويله: آقاي عثمان؛ اخيراً وزارت اطلاعات و فرهنگ چند تن از خبر نگاران راديو و تلويزيون محلي دولتي ولايت بلخ ر ا به جرم استفاده از واژه هاي که از طرف وزارت اطلاعات وفرهنگ  خلاف اصول اسلامي و فرهنگي معرفي گرديده است ، از کار برکنار  و نيز مجازات نقدي کرده است .

وزارت اطلاعات و فرهنگ استفاده  واژه هاي چون دانشگاه ، دانشکده و دانشجو را غير مجاز  اعلام نموده است ؛ آيا شما به حيث نويسنده  شناخته شده  افغانستان که ده ها اثر به زبان فارسي دري نوشته ايد، فرق بين فارسي دري و فارسي مي گذاريد ؟ و آيا فارسي و دري دو زبان جداگانه اند ؟

دکتر عثمان: به حضور شما عرض بکنم که از ديد من، اين مساله با انکشاف اوضاع در افغانستان امروز رابطه دارد . به نظر من جناب محترم وزير اطلاعات و فرهنگ سرنا را از سر گشادش پف کرده است. مي خواهم مقدمتآ عرض کنم  که  آقاي وزير اصلا ً در خور و صلاحيت  اين کرسي بلند نيستند. از ديد من اين حرکت  ايشان شايد نوع برگشت باشد به گذشته .

دويچه ويله:  برگشت به گذشته يعني چه ؟

دکتر عثمان: يعني برگشت به قرون وسطي ، به دوران جهالت . اما اميدوارم که چنين نباشد .

به همه حال تآثر آوراست و از طرف ديگر بازهم از آقاي وزير شکر گزار بود که حکم اعدام اين سه خبر نگار را صادر نکرده اند و آنها را سزاوار مجازات بيشتر ندانسته اند .

اين گونه سياست ها تکان دهنده است ، براي اهل قلم براي اهل زبان تکان دهنده است . در کشور ما از مدت هاست که از قدرت سوء استفاده مي کنند . با دريغ و درد که ما  دو دسته مفاخر و فرهنگ خودرا زبان خودرا تقديم ديگران مي کنيم .

من هيچگونه تعصب ندارم ، زماني که وطندارهاي ما فريفته اي زبان فارسي يا دري هستند .

اما آقاي وزير بايد بدانند که فارسي از دري هيچگونه فرقي ندارد ، و صدها نمونه ي زنده مادر ديوان حافظ ، درتاريخ بيهقي ، در مثنوي مولانا داريم که بطلان نظر آقاي وزير را ثابت ميکند . براي شخص خود من گريه آور است و يقينآ تعدادي از روشنفکران افغانستان با من همنوا خواهند بود که نبايد تحت تأثير جهل مرکب و تعصبات از اين دست ، ما فرهنگ خودرا و افتخارات خودرا  و گذشته  خودرا در عرصه  ادبيات و فرهنگ تقديم ديگران نماييم.

تعجب من در اينجاست که چرا آقاي کرزي با عدم توجه به فرهنگ، چنين آدم هاي را بر رآس مياورند و چه خوب ميبود که آدم فاضل تر و آدم  که ورود   ميداشت به ادبيات و دانش و آدمي که گذشته زبان و فرهنگ خودرا و تاريخ خودرا خوب ميدانست ، چنين شخصي حامي ادبيات ما و حامي سياست فرهنگي ما ميبود .

دويچه ويله: پرسشي که نزد بسياري ها مطرح است اين است که از چه زمان توطئه ي جدايي بين زبان فارسي و دري که همان يک زبان فارسي دريست به وجود آمده است ؟

دکتر عثمان : تا جايي که بياد داريم زمانيکه ما شاگرد مکتب بوديم فقط مضموني بنام فارسي داشتيم ، و اين به اين معناست که زادگاه همين فارسي دري افغانستان است و آسياي ميانه . از همين طرف به غرب فلات مشترک کوچيده است و آنقدر که ما در پروردن و باليدن اين زبان حق داريم و صاحب مواريث روشن و ارجمند هستيم ، برادران ايراني ما ندارند .

به همه حال ؛ طور مثال : زبان انگليسي با  لهجه هاي به خصوص و جداگانه ي  در آسترليا ، امريکا و يا انگلستان مورد استفاده  است؛ اگر دراين کشور ها هم تعصب رايج ميبود پس باييست هر کدام آنها به لهجه ي خود يک نام جداگانه بگذارند.  بايد ياد آور شد که هيچ چيز از هموطنان ما هم کم نخواهد شد اگر فارسي را فارسي دري بگويند يا فارسي خالص و دري.

متآسفانه تعصب جدايي ميان اقوام و مليت ها را بيشتر و وسيعتر ميکند و پيشداوري ها را دامن ميزند. حال آنکه ما هر قدر در وارستگي خود بکوشيم ، در باليدن فرهنگ و فکر خود بکوشيم به همان اندازه صاحب حق ميشويم ، به عوض آنکه با فرماني روزنامه نگاري را از وظيفه اش سبک دوش بکنيم .

به هر حال من اميدوار هستم که اين عرايض مرا جناب وزير اطلاعات و فرهنگ خوب گوش کند و به ديده بصيرت به اين مسايل نگاه کند و اگر وارد قضايا نيستند، خوب است تا چند مشاوري را استخدام نمايند که اين قضايا را پيش از بيش براي جناب ايشان روشن بکنند و بنام خدا ، بنام فرهنگ و بنام انسانيت، سعي ننمايند تا بين مليت ها ، بين فرهنگ ها ، بين زبان ها جدايي ايجاد کنند .

دويچه ويله:  آقاي عثمان به عنوان آخرين سؤال ، آيا واژه هاي دانشگاه ، دانشکده و يا دانشجو براي شما بيگانه است ؟

دکتر عثمان : برخلاف ، بر خلاف . اگر اين واژه ها بيگانه باشد ، پس واژه  دانش هم بيگانه است ؛ زيرا واژه هاي چون دانشمند ، دانشگاه و دانشکده از مشتقات کلمه ي دانش است:

توانا بود هر کي دانا بود

زدانش دل پير بُرنا بود

به همه حال ما با لغو اين واژه هاي ترکيبي ، صاحب نام نميشويم و شايد   آنانيکه زبان دان هستند و ورود دارند بر اين مسايل، بر ما بخندند . از مسؤلان فرهنگي مان استدعا دارم که با ديده باز بر قضايا بنگرند و کاري نکنند که در واقع آهن سرد کوفتن است .

 

 

 



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت