محمد الله وطندوست
فقر کشنده پیآمد کمک های ملیارددالری غرب
می گویند ملیارد ها دالر در عرصه های غیر نظامی در سالهای بعد از ایجاد حاکمیت جدید در افغانستان کمک شده و این پول ها در عرصه صحت عامه، تعلیم و تربیه، زیر ساخت های اقتصادی اعم از سرک سازی، تولید انرژی و احیای موسسات اقتصادی بمصرف رسیده است. در یک کلام در بازسازی و احیای مجدد کشور ملیارد ها دالر هزینه شده است. اصولا هر گونه سرمایه گذاری در عرصه های مختلف اگر نتواند در حیات توده های ملیونی مردم تغیر محسوس وارد نکند، جز اسراف وقت و امکانات به چیز دیگری تعبیر شده نمی تواند. ببینیم در کشور ما این همه کمک های ملیارد دالری چه تغیراتی را بوجود آورده است؟!
اگر از احداث چند سرک بی کیفیت که بمنظور سهل درانتقالات نیرو های بیگانه صورت گرفته بگذریم، در تعلیم و تربیه و صحت عامه می توان به عمارات مکاتب و شفاخانه ها مکث نمود. اما اگر شفاخانه ها و مکاتب اعمار شده را با دالر های کمک شده مقایسه کنیم و ایجاد قشر سرمایه دار جدید را که از حیف و میل این کمک ها بوجود آمده اند در نظر بگیزیم، سهم صحت عامه و تعلیم و تربیه نیز فیصدی نا چیزی را تشکیل می دهد.
فساد گسترده اداری و ایجاد مافیای نیرومند اقتصادی نشان می دهد که کمک های ملیارد دالری عمدتا به جیب اشخاص و افراد سرازیر شده قشر صرفه جدیدی را بوجود آورده است که در همه عرصه های زنده گی مردم اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی عام و تام مسلط اند و در چور و چپاول دارایی های عامه هیچ گونه حد و مرزی را نمی شناسند. شهرک های ایجاد شده ، سرای ها ، تجارت خانه ها، هوتل ها و تفریحگاه در بهترین موقعیت شهر ها عمدتا به این قشر نو کیسه که که از برکت بیگانگان قدرت را غصب نموده اند، متعلق است. معادن کشور، موسسات و فابریکات دولتی و پروژه های زراعتی دولتی که با کار و عرق مردم و مصرف دارایی عامه در رژیم های قبلی بوجود آمده بود، مفت و رایگان به اختیار حاکمان جدید و نورچشمان شان قرار گرفته به ملکیت شخصی آنان تبدیل شده است. در هیچ گوشه کشور شما موسسه اقتصادی اعم از فابریکه، مرکز تولید انرژی یا پروژه زراعتی را نمی توانید سراغ کنید که در یازده سال اخیر بوجود آمده باشد و برای مردم زمینه اشتغال را فراهم نموده باشد. برعکس هر سال بر تعداد بیکاران افزوده می شود و کارگران موسسات دولتی سابق از موسساتی که سال های متمادی عرق ریخته اند و بهترین ایام عمر خود را صرف نموده اند بصورت بی رحمانه اخراج می گردند. دهقانان بنابر تسلط مافیای مواد مخدر در کشور از زرع محصولات عنعنوی محروم گردیده ، بجز عده محدود ، کتله عظیم دهقانان دهات را ترک و به شهر ها مجبور به مهاجرت شده اند و به سیل عظیم بیکاران شهری پیوسته اند و یا با مشکلات غیر قابل تصور به کشورهای همسایه غرض دریافت کار مهاجر شده اند و زنده گی ذلت بار مهاجرت را در غربت تجربه می کنند و از جانب رژیم های غیر انسانی و غیر اسلامی کشورهای همسایه با انواع نا ملایمات و محرومیت ها مواجه می شوند. حتی کتله های بزرگ این هموطنان بی پناه، به جرم واهی قاچاق مواد مخدر در کشور های بیگانه محاکمه و مجازات می شوند. خبر داغ روزهای اخیر مبنی بر حکم اعدام محاکم غیر اسلامی جمهوری به اصطلاح اسلامی ایران در مورد کلته عظیم دو هزار نفری هموطنان ما در آن کشور نشان دهنده عمق فاجعه مهاجرت و غربت است که مردم بی نوای ما در آن کشور متحمل می گردند. جالیبست که ادارات زیربط و مسول دولت خداداد افغان زمین از تعداد دقیق این هموطنان مظلوم و بی دفاع و از سرنوشت آنان اطلاع دقیق ندارد و نمی تواند کوچکترین کاری انجام دهد.
مسئله دیگری که فقر را در کشور برجسته می سازد عاید روزانه بیشتر از پنجاه فیصد مردم است که به دو دالر در روز محاسبه شده است. یعنی بیشتر از نصف نفوس کشور در فقر جانکاه به سر می برند و به هیچ وجه قادر به تهیه حد اقل مایحتاج زنده گی نیستند. سوم حصه اطفال تا پنج ساله متاسفانه بنابر نبود امکانات صحی و عدم تغذیه مناسب حیات خود را از دست می دهند. بیشتر از چهل فیصد اطفال با سو تغذی مواجه اند.
فارغان موسسات تحصیلات عالی هر سال به لشکر بیکاران افزوده می شوند و امکان جذب در موسسات دولتی و خصوصی را ندارند.
تربیت کادرها نه بر اساس ضرورت و پیشبینی بلکه بصورت تصادفی بدون پلان صورت می گیرد و در نتیجه متخصصین جوان نه در رشته خود بلکه در کارهای غیر مسلکی و تخصصی جبرا تن در می دهند و بازده کارشان طبعا زیاد قانع کننده نیست.
اصلاحات اداری که اخیرا مطابق قواعد (بازار آزاد) معمول گردیده است، بجای اصلاحات، فساد اداری را رونق بخشیده با تجربه ترین کادر ها را از اداره بیرون رانده است.
تصادفی نیست که ده ها، صد ها و هزار ها مامور سابقه دار اعم از ملکی و نظامی در بازار با دست فروشی و یا با تبادله مقدار ناچیز اسعار زنده گی روزانه خود را تامین می کنند. شما در بازارهای کابل حتی معلمین و مامورین سابقه داری را می توانید در حالت تگدی مشاهده کنید که تاسف بار و مایه شرمساری حاکمان کشور است.
سیل عظیم خیمه نشینان حتی در قلب افغانستان در پایتخت کشور، سکونت و زنده گی صد ها جوان معتاد در زیر پل های دریای کابل و تعمیرات ویرانه باقی مانده از جنگ های تنظیمی، موجودیت هزاران طفل و جوان معیوب و سالم که درهر قدمی دست تگدی دراز می کنند و از عابرین سکه ناچیز و لقمه نانی تقاضا می کنند، نشان دهنده عمق فاجعه و تبارز دهنده چهره حقیقی دموکراسی وارداتی در کشور بلا کشیده ماست. کشوریکه یازده سال قبل با شعار بازسازی، صلح،امنیت و دموکراسی از جانب چهل کشور جهان عملا اشغال و ملیارد ها دالر از مالیات مردم کشور های غربی در آنجا سرازیر گردید و قشر مرفه فاسد و بی رحمی را در متن خود تربیت نمود ، امروز یکی از فقیر ترین کشور های جهان محسوب می گردد و اکثریت باشنده گان آن نه تنها از حد اقل شرایط زنده گی محروم اند، بلکه از امنیت و مضونیت نیز محروم اند. اما تبلیغات رسمی دولت فاسد و متحدین بین المللی آن علرغم این همه شواهد غیر قابل انکار، ادعا دارند که دستآورد های مهمی را بدست آورده اند و زنده گی مردم را دگرگون ساخته اند.
مسلما در فساد اداری ، قاچاق مواد مخدر، سو استفاده از دارایی های عامه، غصب زمین های دولتی و شخصی که نتیجه آن فقر جانکاه و استخوان سوز مردم است، دستآورد این رژیم با هیچ رژیمی قابل مقایسه نیست و در جهان نیز نظیر و مانند ندارد.
مردم زمانی می توانند از چنبره چنین رژیم فاسد نجات یابند که مقدرات و سرنوشت خود را خود تعین نمایند و با اتحاد و همبستگی علیه حاکمان فاسد به مبارزه سرنوشت ساز بپردازند