انجنیر ارگنه

تهمت ناحق به عبدالحکیم شجاعی فرمانده پولیس محلی ولسوالی ارزگان خاص

اصلآ، ولایت ارزگان یکی از مناطق تاریخی و حقوقی مردم هزاره در قلب هزارستان « مناطق مرکزی هزاره جات» می باشد که ساکنین بومی این ولایت توسط ارتش قبیلوی و تباری امیر عبدالرحمن خان شاه مطلق العنان افغانستان این  دست نشانده انگیس از 1888 تا 1893 میلادی قتل عام شدند. هم چنان شماری بزرگی از این جامعه جبرآ به خارج افغانستان آواره نمودند و متباقی هم به بیش از نیم قرن از سوی دولتمداران شؤنیست رسمآ به بردگی گرفته شد.

 به تعقیب آن، طبق فرمان رسمی امیر عبدالرحمن خان، تمام زمین های هزاره های ارزگان و مناطق هم جوار آن را به لشکر داوطلب قبیلوی که در جنگ و نسل کشی هزاره ها با ارتش دولتی شرکت کرده بودند، بخشش گردیدند و این مهاجرین افغان تا حال بالای اراضی غصب شده هزاره ها خلاف اصول انسانی، اسلامی، مدنی، قانونی و حقوقی زندگی می کنند.

همین هزاره های بی بضاعت که فعلآ از جمله در ارزگان خاص هستند، بالای زمین های غصب شده ای پدران و اجداد خویش برای مهاجرین پشتون تبار که اکثرآ از آن سوی خط دیورند به ارزگان نقل داده شده اند، دهقانی می نمایند تا فقط زنده بمانند. برعلاوه، در جریان این چهل سال آخیر به اثر عملکردهای غیر انسانی گروه های پیشاورنشین، بخش کثیری از هزاره های ولسوالی ارزگان خاص نیز مجبور به فرار به ولایات دیگری کشور و حتا به خارج ( کویته پاکستان، ایران، استرالیا، اروپا، امریکای شمالی، جاپان، امارات متحده عربی، هند و سایر کشورها) افغانستان نیز شدند.

 فعلآ یک تعداد خانواده های فقیر و بی زمین از جبر روزگار تا هنوز در این سرزمین غصب شده ای پدری خویش در دامنه کوه ششپر ارزگان خاص دهقانی می کنند که یکی از آن ها، «عبدالحکیم شجاعی» می باشد که حال به صفت یک فرمانده پولیس محلی در چوکات دولت جمهوری اسلامی افغانستان مصروف خدمت قانونی و صادقانه به وطن آبایی شان است که واقعآ باعث افتخار اسلام و مردم افغانستان می باشد. 

جامعه جهانی تحت رهبری ناتو و در رأس آن ارتش امریکا در مبارزه علیه تروریزم با همکاری جبهه متحد ملی کشور و مشروعیت سازمان ملل متحد در سال 2001 میلادی وارد افغانستان شدند که حتا در این مدت 12 سال مردم از جنایات تروریزم طالبانی آرام نگرفتند.

بایست فراموش نکرد که طالبان، بخش اصلی از تروریزم بین المللی القاعده در مناطق جنوب، شرق و سایر مناطق پشتون نشین افغانستان هستند که با سرمایه مالی و افکار وهابیت از عربستان سعودی، امارات متحده عربی و هم چنان با سیاست های انگلیس و سازمان دهی استخبارات پاکستان از سال 1994 میلادی تا کنون به کشتار مردم و ویرانی کشور افغانستان مصروف اند. 

دیگر اینکه، جهان و به خصوص مردم ما عملآ آگاه اند که ولایت ارزگان مسکن اصلی تولد طالبان می باشد که ملا محمد عمر کور خروتی از منطقه دهراود ولایت ارزگان است. با وجودیکه یک قسمت از نیروهای خارجی در جوار نیروهای امنیتی دولت جمهوری اسلامی افغانستان به طور مشخص در ولایات شرقی، جنوبی و خاصتآ در ولایت ارزگان علیه طالبان تروریست مبارزه می کنند؛ ولی با آن هم چون زادگاه تروریستان طالبی در ولایت ارزگان و فعالیت شان نیز گسترده است و طالبان از سوی تولیدکنندگان مواد مخدر، قاچاقبران پشتون تبار، استخبارات پاکستان، عربستان سعودی و سایرین در منطقه حمایت می شوند؛ که مشکلات بزرگی را به مقامات امنیتی و مردم ارزگان خاص خلق کرده و مانع بازسازی، نوسازی و انکشاف در این ولایت می گردند. از علت همین حضور تروریستان طالبی و حامیان قاچاقبر شان است که در طی این 12 سال آخیر کم ترین انکشاف در ولایت ارزگان صورت گرفته باشد.

اما، عبدالحکیم شجاعی با دفاع از حریم مقدس ملی کشور مطابق قانون اساسی در کنار نیروهای داخلی و خارجی علیه تروریستان طالبی مبارزه می نماید و خود نیز به از بین بردن چند طالب اعتراف کرده است که این خود بیانگر صریح «قهرمانی» شجاعی در برابر دشمنان دین، خاک مقدس و مردم کشور ما می باشد.

 آیا طالبان مسلح که در حمله بر نیروهای امنیتی پولیس ملی و مردم محل، کشته می شوند؛ حکم قانونی را دارا نمی باشد؟ پس، واضع است که حتا جناب رییس جمهور حامد کرزی؛ طالبان را آدم کش، جنایت کار و قاتل مردم افغانستان نیز معرفی کرده است. نابودی عوامل تروریستان یک وجیبه انسانی، اسلامی، ملی و مسؤلیت قانونی فرد فرد مردم افغانستان می باشد که باید عملی گردد. و اکنون شجاعی نیز بر اساس قانون و منافع ملی مردم کشور علیه تروریستان طالبی در چارچوب امنیت ملی افغانستان مبارزه می نماید که قابل ستایش می باشد.

مردم خوب به حافظ دارند که در سال های قبل به تعداد 11 مسافر هزاره توسط طالبان و طرفداران محلی آن ها در ولسوالی ارزگان خاص سر بریده شدند و هرچند که بازماندگان و مردم هزاره به مقام ولایت و ریاست جمهوری عارض شدند؛ ولی تا کنون عاملین آن دستگیر و محاکمه نشدند. به همین ترتیب قتل های زنجیری مسافرین هزاره در مسیر راه های بامیان، میدان وردک - کابل، قندهار- کابل و سایر ولایات توسط طالبان در طی امسال به طور بی رحمانه صورت گرفتند و چشم های آن ها از حدقه های کاسه سر شان کشیده شدند.

چرا حکومت جناب کرزی صاحب، این جنایات کاران را دستگیر و مجازات نکردند؟ چرا رییس جمهوری کرزی و باند شؤنیستی شان از قتل زنجیری زنان، شخصیت بزرگ قومی، اردوی ملی و عامه مردم که  توسط تروریستان طالبی  به قتل میر سند، به صورت عمدی اغماض می نمایند؟

 پتنگ وزیر داخله کنونی که در وقت خلقی ها و طالبان در کشتار مجاهدین و هزاره ها نقش برجسته داشت، حال این قاتل مردم بناء به منافع تروریستی طالبان و حامیان خارجی شان کرسی وزارت داخله را اشغال کرده؛ ولی به صورت غیر قانونی و بی موجب، شجاعی را متهم به قتل غیر نظامیان می کنند و امر دستگیری وی را صادر کرده است. آیا پتنگ به این صورت از آدم کشان طالبی حمایت نکرده است؟

اصلآ شکوه قاچاقبران مواد مخدر محلی ارزگان، غلام مجتبا پتنگ خلقی وزیر داخله کنونی دولت و حاجی عبیدالله بارکزی وکیل ارزگان به این سبب بالای عبدالحکیم شجاعی عقده مند گردیده اند که چرا علیه طالبان مبارزه می کند و تا کنون پنج تن طالب را در ارزگان خاص کشته است. به این سبب است که به شجاعی تهمت ناحق داده می شود. در حالیکه، شجاعی در ارتباط مسؤلیت پولیس ملی، طبق قانون تا حال در برابر طالبان مبارزه کرده و مردم ارزگان خاص را از خطر تروریستان طالبی نجات داده است.

 همگان به خاطر دارند که همین حاجی عبیدالله بارکزی  دو مراتبه ولسوالی های ازرگان خاص و یک بار ولسوالی چوره ولایت ارزگان را به طالبان تسلیم کرد که یکی از حامیان سرسخت طالبان در ولایت ارزگان می باشد. ناگفته نماند که عبیدالله بارکرزی به زور قاچاقبران مواد مخدر و طالبان به پارلمان کشور راه یافته است. واضحآ، وقتی که طالبان تروریست کشته شوند، آن زمان کلیه شؤنیستان قبیلوی پشتون تبار که لائیک، وهابی، نیکتایی پوش، چپ، راست و نظایر این ها باشند، از خود عکس العمل جنون آمیز و غیر انسانی را تبارز می دهند که این چنین عمل جز از ماهیئت ساختار قبیلوی- قومی شان در افغانستان می باشد.

تهمت غرض آلود به عبدالحکیم شجاعی:

در مورد شجاعی باید گفت که وی به عنوان یک سرباز امنیتی دولت بر اساس قانون نافذه ای کشور حامی مردم، نوامیس ملی و مقامات ولسوالی ارزگان خاص می باشد. اینکه وی از سوی حامیان تروریستان طالبی متهم به قتل 121 نفر گردیده است، یک تهمت دشمنانه ای بیش نیست. احیآ اگر در این مدت سه سال حتا یک نفر بی گناه هم توط شجاعی نام «شکنجه» می شد؛ آن گاه حتا خبر به مقام ریاست جمهوری می رسید و محاکمه علنی او را فورآ به اجراء می گذاشت و مذکور را روانه زندان می کرد.  ولی، وقت که طالبان هرگونه جنایت ضد بشری را مرتکب گردیده، توسط پولیس ملی دستگیر شده، دیری نمی گذرد که جناب کرزی با باند شؤنیست خویش همه آن ها را بدون محاکمه آزاد می کنند.

جای تعجب این جاست که اگر این تعداد افراد محلی توسط پولیس امنیت ملی به قتل رسیده باشد، چرا در روزها و یا ماه های اول سال های مذکور به مقامات مسؤل حکومتی گزارش مستند داده نشد که حال پس از قتل پنج نفر تروریست طالبی که در وقت عملیات امنیتی پولیس ارزگان خاص صورت گرفته است، این تهمت با شجاعی وارد می گردد. پس، به هیچ صورت سند واقعی وجود ندارد که شجاعی به قتل اهالی بیگناه دست برده باشد و صرفآ یک تهمت غرض آلود سیاسی قاچاقبران مواد مخدر و خانواده های طالبان محلی ارزگان خاص است که به شجاعی نسبت داده شده است. به این بهانه این شؤنیستان قبیلوی می خواهند که جنگ میان قوم شریف پشتون، هزاره و حتا سایر اقوام مظلوم کشور را حاد نموده و از آن بهره گیری سیاسی نمایند.

این تهمت ناروای که اکنون به شجاعی داده شده، در واقع یک نوع ادامه خصومت و دشمنی های میراث داران عبدالرحمن خانی، نادر خانی، ملا عمر خانی و سایر شؤنیستان نسبت به اقوام محروم هزار، تاجیک، اوزبیک، قزلباش، بیات، ایماق، پشه یی، قیرغیز، قزاق، بلوچ، براهوی، نورستانی وغیره می باشند. 

شجاعی تا حال از عملیات انتحاری، بمب گذاری جاده ای و صدها حملات نظامی طالبان علیه مقامات حکومتی، مکاتب، اردوی ملی، قوای خارجی و مردم عامه جلوگیر نموده و امنیت ولسوالی ارزگان خاص را شجاعت مندانه تأمین نموده است. شجاعی مانند سایر افراد اردوی ملی، مسؤل قانونی حفظ نوامیس ملی و دارای عامه در برابر حملات تروریستان می باشد که در این زمینه تا پای مرگ ایستادگی خواهد نمود. اگر شجاعی در این مبارزه سرنوشت ساز علیه تروریستان طالبی، قاچاقبران مواد مخدر و سایر حامیان شان، جان عزیز خویش را نیز از دست بدهد، بازهم از جمله «شهیدان راه آزادی و عدالت» مردمان تمدن پرور، وطن دوست و آزادی طلب افغانستان به حساب خواهد رفت.

بلی!

همه می دانند که نیروهای خارجی و امنیتی کشور مشترکآ در عملیات خویش، در جریان جنگ مسلحانه طالبان در تمام نقاط کشور به خصوص در جنوب و شرق افغانستان در گیر شده و آن ها را از پا درمی آورند؛ در این حالت هواداران قبیلوی طالبان ادعا می کنند که در این حملات خارجی، غیر نظامیان محلی کشته شده اند. پرسش این است که آیا تا حال چه تعداد نفر عادی شهادت داده که در اثر حملات مشترک امنیت ملی و قوای خارجی تنها افراد محلی کشته باشند؟ این به این معنا نیست که از اثر عملیات مشترک نیروهای خارجی و داخلی افراد بیگناه ضایع نشده باشند، حتمآ اشتباهآ در خیلی از مناطق پشتون و غیر پشتون افراد بیگناه هم به قتل رسیده که آن ها نیز اعتراف کرده و معذرت خواسته اند.

 پس این ادعای کاذب در تمام مناطق پشتون نشین از سوی قاچاقبران و هواداران قومی طالبان اند که گاهی نیروهای امریکایی را متهم به کشتار غیر نظامیان می کنند و زمانی هم نیروهای امنیت ملی کشور را به قتل افراد محلی متهم می نمایند. حال هم همین تهمت قتل را  که علیه عبدالحکیم شجاعی نموده، ناشی از تهمت های گذشته پدران و هواداران طالبان تروریست به نیروهای امنیت ملی کشور می گردد.

وقتی که طالبان ژورنالستان و مسافرین را سر می برند و با افتخار فرعونی خودها مسؤلیت این چنین اعمال ضد انسانی و ضد اسلامی خودها را به عهده می گیرند؛ چرا شؤنیستان قبیلوی و پدران قاچاقبر شان ، طالبان را مورد نکوهش و ملامتی قرار نمی دهند و همواره سکوت مرگبار را اختیار می کنند؟

فراموش نباید نمود که آن قاچاقبران مواد مخدر که طرفدار طالبان هستند، به صورت علنی از کشتن طالبان مسلح درگیر جنگ با نیروهای امنیتی کشور مستقیمآ دفاع نمی کنند؛ بلکه در پوشش اینکه گویا افراد غیر نظامی توسط ارتش امنیت ملی و خارجی کشته شده اند، اعتراض بی اساس می کنند. در حالیکه منظور شان همان طالبان مسلح می باشند که در جنگ مسلحانه با نیروهای پولیس محلی حکومت به قتل رسیده اند.

جناب حامد کرزی و باند شؤنیستی قبیلوی- قومی شان در قصر ارگ ریاست جمهوری و سایر مقامات بلند پایه در این مدت 11 سال آخر؛ تروریستان طالبی را که در جریان ترور روحانیون به مساجد، عملیات انتحاری و جنگ مسلحانه علیه نیروهای امنیت ملی کشور دستگیر شدند و بعد از مدتی آن ها را به نام روزهای عید، نوروز، استقلالی ملی، صلح و با سایر بهانه های بی مورد از حبس رها نمودند. و این تروریستان آزاده شده دوباره به پایگاه تروریستی خویش عودت کرده و عملیات انتحاری و جنگ های جدیدی را علیه نیروهای امنیتی، انجنیران خارجی، روزنامه نگاران، سوزاندن مکاتب، مردم عامه وغیره سازمان داده و تا حال به این جنایت ضد انسانی خودها ادامه می دهند که تروریست های طالبان ارزگان یکی از نمونه ها آن ها می باشند که عمیق ترین نقض حقوق بشر را تا کنون مرتکب شده اند. 

دیگر اینکه، طالبان از سال 1388 خورشیدی تا کنون بیش از 700 خانواده هزاره را از ارزگان خاص به خارج آواره کرده و زیادتر از 180 نفر از فرزندان هزاره های ارزگان توسط طالبان به شهادت رسید اند؛ اما با وجود عرایض و شکایات مکرر و مستند اهالی ولسوالی ارزگان خاص به مقامات ذی صلاح دولتی، تا حال این قاتلین مردم بیگناه دستگیر و مجازات نگردیده اند. حال چرا، پارلمان کشور و سایر نهادهای عدلی و قضایی کشور به این پرونده پیگیری قانونی نکرده و هنوز هم نمی کنند؟

کسانی که از عملیات جنایت کارانه طالبان به صورت مستقیم و حتا غیر مستقیم دفاع می کنند؛ آیا از انسانیت ، اسلامیت، عقلانیت و قانونیت عدول نکرده اند؟

پس، شجاعی و کسانی دیگری که به صورت قانونی و مدنی به نابودی طالبان و عوامل تروریزم مبارزه کردند و هم چنان می نمایند؛ در پیشگاه خداوند لایزال، بشریت و مردم افغانستان دارای مقام ارجناک خواهند بود که تاریخ آینده کشور به آن افتخار خواهد نمود.

متهم ساختن  شجاعی به تجاوز جنسی بالای هفت زن:

تاریخ شهادت می دهند، زمانیکه یک شاه قبیلوی، شاه دیگری تباری خود را به زور از قدرت در کابل برکنار می کرد؛ آن شاه مخلوع به خاطر حفظ امنیت، خانم و فرزندان خویش را در دیگر مناطق کشور پنهان نمی کرد و آن ها را با اطمنیان کامل تنها به هزاره جات می آورد که در پناه و امنیت مردم هزاره با عزت زندگی می کردند. همه شاهان مخلوع قبیله محمد زایی به نوبه خود به دامن پاک مردم هزاره و هزارستان پناه می بردند. هیچ کسی نگفته و هیچ مدرک عینی وجود ندارد که خانواده های شاهان مخلوع مورد تجاوز جنسی، ظلم، توهین، تعصب، حق تلفی وغیره هزارگان قرار گرفته اند.

 شاهان مخلوع که با خانواده های خویش از ترس دشمنان خویش در کابل، به مردم شیرپاک هزاره پناه می بردند و بعد از مدتی آن گاه داوطلبانه و با رضایت کامل هزاره جات را به قصد کدام جای دیگر و خارج ترک می کردند. این ها با نهایت سپاس گذاری از مهمان نوازی، ناموس داری، صداقت، پاک دامنی، دینداری و خدمت گذاری مردم هزاره نسبت به خودها و خانواده های شان می بالیدند، یادآوری و تمجید نموده اند که در تاریخ نیز ثبت می باشند.

 مثال دیگر:

در عصر محمد ظاهر شاه، صاحب منصبان پشتون؛ تنها عساکر هزاره تبار را به عنوان خدمت گار به خانه های شان انتخاب می کردند، و حتا از عساکر پشتون را به نزد خانواده های خویش به حیث خدمت گار نمی بردند؛ زیرا که به این عساکر قومی خویش اعتماد نمی کردند. این صاحب منصبان پشتون عملآ فهمیده بودند که عساکر هزاره نه دزدی می کنند، نه دروغ می گویند، نه جاسوسی می کنند، نه گدایی می کند، نه تجاوز به ناموس مردم می کنند و خلاصه با صداقت تمام در خانه های ارتش بلند پای دولتی پشتون و غیر پشتون خدمت می کنند. به همین لحاظ بود که صرفآ عساکر هزاره را به خدمت نوامیس خویش در داخل منازل شان با اطمینان کامل می آوردند. به همین دلیل صاحب منصبان سایر اقوام نیز عساکر هزاره را به خدمت گذاری به خانه شان می بردند و از صداقت شان استفاده می کردند که حتا حال کهن سالان و جوانان نیز از این صداقت فرزندان هزاره با نیکی و افتخار تام در خانه های مقامات نظامی و ملکی کشور یادآوری می کنند.

آیا مردم هزاره به ناموس داری، امانت داری، دین داری، میهن دوستی، خدمت گذاری، صداقت ورزی، دیگر پذیری و سایر صفات نیکوی انسانی، اسلامی، مدنی و ملی شهرت ویژه ای ندارند؟

حال هم طرفداران قاچاقبر طالب؛ عبدالحکیم شجاعی را متهم به تجاوز بالای هفت زن نموده که یک تهمت سیاسی و غرض آلود محض می باشد. و این ناشی از ماهیئت و سیاست های ضد انسانی ساختار قبیلوی اربابان در منطقه می گردد. فرضآ اگر شجاعی این عمل زشت را مرتکب می شد، چرا بعد از تجاوز جنسی اول به مقامات ذیربط اطلاع نرسیده و موضوع پیگیری نشده که حال بعد از کشتن پنج طالب مسلح تروریست در حال جنگ توسط پولیس محلی حکومت، چنین تهمت غرض آلود را به شجاعی نسبت می دهد؟

با ایمان کامل باید اعتراف نمود که باور تجاوز جنسی به نوامیس مردم حتا در اذهان مردم هزاره در هیچ یک مقطع تاریخی  و جود نداشته و حال هم ندارد، چه جای که در عمل شان به مشاهده رسیده باشد. هزاره ها ماهیئتآ پاک نیت، پرهیزگار، مؤمن، امانت دار، خداپرست، وطن دوست، صبور، دیگر پذیر، انسان خواه، زحمت کش و متکی به نفس خویش می باشند که حتا مناسبات روزمره شان در جامعه نیز شهادت می دهند.

 در این صورت بازهم هیچ گونه سندی وجود ندارد که شجاعی هزاره تبار بالای حتا یک زن هم تجاوز جنسی کرده باشد. این گونه دشمنی ها و تهمت های میراث های عبدالرحمن خانی، نادرخانی و ملا عمر خانی اند که حال شؤنیستان قبیلوی و خانواده های طالبان مقتول بالای فرزندان هزاره، اوزبیک، تاجیک، بیات، قزاق،  قزلباش، ایماق، قیرغیز، پشه ایی، نورستانی، براهوی و سایر هم وطنان بیگناه و مظلوم کشور ما بازهم وارد می کنند تا آب را خیره کرده و ماهی مقصود شؤنیستی خودها را بیگرند.

پس، عبدالحکیم شجاعی به عنوان پولیس امنیت ملی کشور، بازهم به حفظ نوامیس ملی تمام اقوام و قبایل پشتون و غیر پشتون کشور مطابق با ارشادات دین مبین اسلام و قانون اساسی وفادار باقی خواهد ماند که افتخار تمام مردم و کشورش می باشد.

تهمت چهل میلیون کالدار پاکستانی نسبت به عبدالحکیم شجاعی:

 هزاره ها یک اقلیت ناچیز، فقیر، بی غرض و بی دفاع در ولسوالی ارزگان خاص با تمام صداقت، از خود گذری و تحمل خویش با قبایل پشتون و تحت حاکمیت فرهنگ خشن پشتون سالاری زندگی می نمایند. به قول معروف که گویند: «شله خود را می خورند و پرده خود را می کنند.» افزون برآن، در هیچ یک مقطع تاریخی هزاره نه مال مردم را به زور گرفته و نه به رشوت ستانی شهرت داشته اند. حتا چند تن هزاره ای که حال حاضر هم در دولت جمهوری اسلامی افغانستان ماموریت دارند، هیچ گونه سند رشوت، خیانت، تقلب، تخطی از قانون و سایر اعمال ضد اسلامی و ضد قانونی که از نزد شان سر زده باشند، شکر وجود ندارند.

 اما، همه مردم ما و جهان می دانند که فساد اداری، کشت کوکنار، تولید مواد مخدر، قاچاق، عملیات انتحاری، قومی گرایی، جاسوسی، وطن فروشی و سایر جنایت توسط کی ها از طریق محور مقام ریاست جمهوری، باندهای مربوطه شان با حمایت مافیای خارجی صورت می گیرند. و دیگر اینکه، آیا عاملین اختلاس در کابل بانک کی ها هستند که حال رسوایی آن بلند گرفته است؟ آیا زمین های دولتی از طرف همین پاسداران و پدران طالبان تروریست عملآ غصب نشده اند؟ آیا کدام هزاره، اوزبیک و سایر اقوام تحت ستم و محروم تاریخ کشور به غصب ملکیت دولتی دست زده باشد؟

هزاره ها در طی سه قرن آخیر دارای قدرت دولتی هم نبودند که به مکیدن خون مردم عادت داشته باشند. پس از عصر خونین عبدالرحمن خانی به بعد، حتا هزاره ها تمام اراضی و سایر وسایل زندگی بخور و نمیر خودها را در برابر قبایل مهاجم و نظامیان قبیلوی دولتمداران جلاد عبدالرحمن خانی نیز از دست دادند. با آن هم از اثر گرسنگی و هلاکت، دانه های گندم را از بین سرگین اسپ های ارتش دولتی وقت چیده و می خوردند؛ ولی نه دست به دزدی اموال عامه بردند، نه گدایی کردند و نه کدام خیانت ملی دیگری را حتا تا حال مرتکب شدند. پس، چطور امکان دارد که شجاعی به اخاذی دست برده باشد. این هم یک تهمت محض است که تمام شؤنیستان وطن فروش و حامیان تروریزم به شجاعی، این فرمانده سر به کف و قهرمان پولیس ملی افغانستان نسبت می دهند.

دیگر اینکه، اصلآ هزاره ها از ترس وجدان انسانی، اسلامی و ملی خویش هم به فساد و تصاحب مال دیگران نه عادت دارند و بعد از این هم عادت نمی کنند. در ضمن، هزاره پشتوانه مافیای خارجی و داخلی را هم ندارند که تا به کدام فساد، رشوت، غارت و سایر عمل بی قانونی دست ببرند.

 اگر فرضآ هزاره ها مثل شاهان اجیر گذشته و شؤنیستان کنونی تک قومی قصر ریاست جمهوری کابل، خودها را به چند کشور خارجی هم می فروختند؛ بازهم منافع ملی تمام اقوام و مردم کشورش را بالاتر از مصالح تک قومی هزاره می دانست و دارایی مردم را هرگز غصب نمی کردند که این هم ناشی از ماهیئت انسانی، اسلامی، صادقانه و میهن دوستانه مردم هزاره از گذشته های دور تا کنون می باشد.

 پس، این تهمت که شجاعی چهل میلیون کالدار پاکستانی را به زور از مردم گرفته، کاملآ بی اساس بوده و هرگز واقعیت ندارد. این تنها حامیان قاچاقبر مواد مخدر طالبان هستند به خاطر دشمنی های اسلاف و اخلاف شؤنیست خویش و کشته شدن طالبان، علیه عبدالحکیم شجاعی و سایر فزندان صدیق کشور این چنین تهمت ناروا را می بندند.

در ضمن، هزاره ها با زرع خشخاش، تولید مواد مخدر، قاچاق، خیانت، ناموس فروشی، تجاوز جنسی، دوزدی، بی دینی، جاسوسی، فساد اداری، قانون گریزی، زن ستیزی، وطنی فروشی و سایر اعمال ضد انسانی، ضد اسلامی و ضد ملی تا حال نه در افغانستان و نه در حال مهاجرت در کشورهای خارجی مبادرت کرده و بعد از این هم انشاالله نخواهند نمود. در طی چهار دهه آخیر است که تولید مواد مخدر و سایر جنایت در کدامین مناطق و بین کی ها تا کنون با شدت تام دوام دارند که افغانستان از این ناحیه در جهان مقام دوم را کسب نموده است.  

سوگمندانه، هدف دیرینه شؤنیستان قبیلوی این است که از طریق تقویت قاچاقبران مواد مخدر و طالبان تروریست، پروژه ناتمام «نسل کشی عبدالرحمان خانی» را در حال حاضر در ولسوالی ارزگان خاص تکمیل نمایند و باقیمانده هزاره ها را نیز از این ملک اجدادی شان به صورت دایم فرار دهند. بعد همان برنامه طالبان را در مزارشریف که اعلان نموده بودند: « تاجیک ها به تاجیکستان، اوزبیک ها به اوزبیکستان و هزاره ها به گورستان» را در آینده تطبیق کنند و افغانستان را از وجود تمام اقوام بزرگ و خرد غیرپشتون کاملآ تخلیه نمایند. آیا نسل کشی اقوام محروم هزاره، تاجیک، اوزبیک و سایرین در مزارشریف و سایر ولایات شمال افغانستان که توسط طالبان صورت گرفته اند، فراموش می گردد؟ آیا انفجار مجسمه های تاریخی بامیان، قتل های زنجیری مرکز بامیان و یکاولنگ که ذریعه طالبان به طور عامدانه انجام شدند، از دل تاریخ بشریت زدوده خواهند شد؟ آیا چنین جنایات ضد بشری طالبان و حامیان قبیلوی شان، در قدم نخست به قیمت بدنامی پشتون های مظلوم و اشتراک عادلانه آن ها با سایر اقوام مدنیت خواه افغانستان تمام نخواهد شد؟

خلاصه اینکه:

به همگان معلوم اند که پاسداران تروریستان طالبی در محور ارگان های دولت جمهوری اسلامی کشور و در سطح قاچاقبران محلی اربابان قبیلوی مناطق پشتون با هر وسیله ای که تا کنون توانسته اند، چیره های پرنفوذ قومی، روحانی، مسلکی و نیروهای مبارزه اردوی ملی را از بین بردند. مثلآ: شهید جنرال داود «داود» یکی از مبارزین سرسخت و آشتی ناپذیر علیه تروریستان طالبی در گذشته با توطئه شؤینیستان قبیلوی ارگ ریاست جمهوری کرزی، طالبان و حامیان خارجی شان از در مزارشریف به شهادت رسید. برعلاوه، در گذشته ها به تعداد شش عضو شورای ملی از جمله سید مصطفی کاظمی در بغلان، هم چنان خیلی از روحانیون صادق، نخبگان متعهد قومی، روزنامه نگاران و منورین از سوی تروریستان طالب، حامیان دولتی، وهابی و پاکستانی شان به شهادت رسیدند. و حال می خواهند که عبدالحکیم شجاعی، این پولیس مبارز امنیت ملی مردم افغانستان نیز با نحوی از انحاء از بین ببرند که کور خوانده اند. شجاعی در کنار مردم است و مسلمآ که مبارزه اسلامی، مدنی، قانونی و ملی خویش را علیه تروریستان طالبی و حامیان شان تا آخرین رمق حیات ادامه خواهد داد.

پس، اتهام قتل، تجاوز جنسی و فساد پولی که به عبدالحکیم شجاعی از سوی هواداران قاچاقبر طالبی و سایر وابستگان طالبان بسته شده است، کاملآ غیرواقعی می باشد. این چنین تهمت های جنبه های شخصی، سیاسی، قومی، مذهبی، نژادی و ضد قانونی را دارند که سایر فرزندان متعهد و صدیق کشور ما را نیز بی مورد متهم ساختند و در آینده هم خواهند نمود.

از اینکه، شجاعی بآ جرأت تمام و اخلاق انسانی، اسلامی و ملی خویش در جوار اردوی امنیت ملی کشور علیه تروریستان طالبی، قهرمانانه مبارزه قانونی می کند، قابل نهایت قدردانی می باشد و باید مقامات دولتی به وی به پاس خدمات قانونی اش مکافات بدهند؛ نه اینکه یک تعداد شؤنیستان قبیلوی در درون و بیرون دولت جمهوری اسلامی افغانستان، شجاعی را بر اساس توطئه های قاچاقبران، پدران طالبان و باورهای شؤنیزم قبیلوی مجرم معرفی دارد.

هر کسی و کسانی که از طریق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی، فرهنگی، هنری، ورزشی و یا با ابزارهای دیگری علیه عوامل تروریزم و طالبان مبارزه جدی و عملی می نمانید، از زمره ای قهرمانان جهاد مقدس در خدمت بشریت خواهند بود.

 

جمعه 3 قوس 1391 خورشيدی مطابق با 23 نومبر 2012  ميلادی

 

 


بالا
 
بازگشت