احمد سعیدی
درامۀ ملاله یوسف زی سرقت افتخار ملالی میوند:
پاکستان باری دیگر یک افتخار معنوی وتاریخی مارا بپای درامه های تصنعی وبر نامه ریزی شده خویش ذبح کرد.شجاعت ودلاوری یکی از افتخارات ویژه افغانهاست وما در تاریخ قهر مانیهای کشور خویش افتخار یک زن قهر مان بنام ملالی را در جنگ افغان وانگلیس داشتیم اما انگلیس این مادر ابلیس جهان به همیاری وهمکاری استخبارات پاکستان واستفاده از ساده لوحی رهبران سیاسی افغانستان این افتخار را بنام ملاله یوسف زی تعویض کرد طوریکه دیگر ملاله یوسف زی نماد شجاعت و افتخار زنان حوزۀ جنوب آسیا است نه ملالی میوندی وشما فراموش نکنید که دیگر نام ملالی افغانی که افتخارش رزمیدن با قوای اشغالگر انگلیس بود طور تدریجی حذف ونامی ملاله یوسف زی جا یگزین نام وی میشود چنانچه جائزۀ شجاعت به ملاله یوسف زی اختصاص داده شد وحالا روز جهانی ملا له.او اصلا ملالی بوده است اما بخاطریکه دیگر نام از ملالی گرفته نشود آن را به ملاله شهرت دادند.
شعارحفظ دست آورد ها: رهبران ما در مصاحبه ها وسخنرانیها پیوسته از حفظ دست آورد های ده ساله سخن میگویند واما بیخبر ازینکه دست آورد های صد ساله را به سادگی تعویض میکنند.من فکر میکنم منظور از دست آورد های ده ساله همان چوکیهای است که عالی جنابان ده سال میشود بر آن تکیه زده اند وهیچ علاقه ندارند به سادگی آن را از دست دهند .این قهر مان سازی نتیجه یک حملۀ ترورستی وتصادفی نبوده بلکه پلان دراز مدتی بوده که از طرف استخبارات انگلیس وپاکستان یکجا طراحی شده بود.وگزینش نام ملالی هم به منظور پاک کردن نام ملالی افغانی از صفحات تاریخ سالها کار شده است.
ذوق سر شار حامد کرزی وتیم ایشان در شخصیت سازی ملاله:: با آنکه از فعالیت حامیان دانش وفر هنگ به نقد جان حمایت میکنیم وما هم خودرا یکی از قربانیان راه دموکراسی، عدالت ودانش میدانیم اما ذوق سر شار از عاطفه جناب حامد کرزی و تیم ایشان را در مورد ملاله یوسف زی قابل دقت میدانم ویقین دارم که مسئله ملاله یوسف زی با در نظر داشت روابط پدرش با استخبارات کشور های چون امریکا وانگلیس یک حرکت تصنعی در شخصیت سازی فردی مشخص به هدف مشخص بوده است واگر چنین نبود. طی ده سالیکیه گذشت در چشم وروی ده ها دختر افغان در افغانستان تیزاب پا شیده شد،دختر ها وشاگردان مکاتب از چشمان نا بینا واز أعضای بدن فلج گردیده اند مکتب های شان منفجر گردید وده ها تن قربانی انتحار و انفجار شدند اما هیچ اشکی داغ از چشم ودل سرد سران کشور ما جاری نشد وهیچ افتخاری بنام شان ثبت نگرید و اما ملاله یوسف زی طور آنی غوغا بر پاکرد خصوصا در افغانستان رئیس جمهور آنرا قهر مان خواند ووزیر معارف تمام اتباع کشور را به دعای خوانی بخاطر صحت یابی ملاله پاکستانی فرا خواند گو اینکه این حادثه در تاریخ بی نظیر باشد در حالیکه در کشور ما نمونه های زیاد ازین دست رویداد ما در هر هفته چند ملاله دانش آمیز وفعال جامعه مدنی ومطبوعات را از دست میدهیم که یک مسئله عادی پنداشته میشود. واین همدردی بین المللی باعث شد تا نهاد های بین المللی به اشارۀ انگلیس جوائز بزرگ را زیر نام شجاعت وغیره به ملاله تخصیص دهند وسر انجام روزی را بنام وی در تاریخ ثبت کنند اینجاست که دیگر نام ویادی از ملالی افغان در مطبوعات جهان نخواهد بود .
ریشۀ شهرت:: ریشه شهرت ملاله از جویبار خدمتگذاری پدرش به غرب آب میخورد .پدر ملاله با آنکه از منطقه قبالئلی سوأت وجامعه سنتی است باز هم روابط نزدیک با حلقات غربی داشته وگزینش نام ملالی در قهر مان سازی به هدف تعویض نام وشهرت ملالی افغانی صورت گرفته و إعتماد به ملاله در هر حال متأثر از چگونگی روابط پدرش با اسخبارات انگلیس وسیا است وهم اکنون پدر ملاله بعد از ین حادثه از سوی دولت اسلامآباد به عنوان نماینده این کشور در کمیسیون ارشد پاکستان در لندن مشغول به کار شده.کمیسیون مشترک پاکستان انگلیس که به منظور تنظیم سیاستهای استعماری در منطقه فعالیت میکند.وبا گزینش ملاله وقهر مان سازی آن پاکستان توانست در کنار انتقال استخوانهای جمجمه اجداد ما در زمان طالبان وحتی قبل از آن حالا روح وشهرت ایشان را نیز غصب نماید.چنانچه روح ملالی را در کالبد ملاله دمیدند وازوی قهر مان ساختند واین هم جزء از أهداف استراتیژیک انگلیس و پاکستان در افغانستان بود.
ساده لوحی در سیاست::سیاست را در یک کلیمه باید گفت که قدرت پیش بینی نتائج فعل وانفعالات افراد نهاد ها ودولتهاست.آنانیکه قدرت پیشبینی را ندارند سیاستمدار هم نیستند.مثلا وقتی سران حکومت ما با ایالات متحدۀ آمریکا ویا هر کشور دیگری پیمان استراتیژیک امضا میکنند باید عواقب ونتائج این پیمان را بدانند وأهداف آنرا از قبل محاسبه وذره بینی کنند واگر فکر کنند امروز کاغذ پارۀ امضا کردند وفردا هم ورق دیگری را سیاه میکنند به خود وسیاست إهانت کرده اند.مثلا وقتیکه پیمان استراتیژیک با آمریکا امضا شده حالا روی قرار داد امینتی چانه زنی دارند که یعنی چه؟ اگر مسائل امنیتی جزء پیمان استراتیژیک نبوده دران پیمان چه هدفی عمق استراتیژیک بوده؟ طبعا مسائل امنیتی که وجود نیرو ها وآرایش نظامی لازمه آن است ونمیشود پیمان به مسائل پروژه های باز سازی وسیاست پی آرتی خلاصه گردد.بلی ما در پیمان انتظار داشتیم مسئله حمایت از افغانستان ودادن تضمینات امنیتی در رأس مواد قرار داد باشد اما حالا رهبران ما مسائل امنیتی را از نو موشگافی میکنند.اگر پاکستان برای امریکا در این نقطۀ حساس از جهان شریک بازی وافغانستان میدان تمرین بازی ها باشد ما باید خودرا بشناسیم ویقین کنیم هیچ کشوری بر ما باور ندارد .امریکا همه هست وبود خو.درا در افغانستان از دست داد واما تا هنوز بالای شخصیت های ما باور ندارد چون سیاست مداران ما قدرت پیشبینی اوضاع وسیاست را ندارند ودر مسیر تعامل وبازی از همراهی پشیمان میشوند یعنی آنچه را باید اول بفهمند خیلی آخر میدانند مانند فریاد زدن بخاطر ملاله وگریه کردن وحال ببین که دیگر ملالی نه بلکه ملاله جنگجو نه بلکه علمدوست ودانش پرور.که تلویحا یک إهانت به ملالی میوندی است. امید وارم رهبران ما قبل از هر چیز سیاست را بدانند .