انجنیـر خلیـل الله روفی
گزینه های زیرزمینی تیم حاکم ، درکارزارانتخاباتی
ریاست جمهوری
تکانه های خطریکی پیء دیگر ملت سردرگم مارا تااعماق یک انفجاربه پیش میکشاند. تکانه هائیکه احتمال پس لرزه های آن درمحور یک رشترداغ وبحران آفرین سال 2014 ، جنگهارا شدت بخشیده وجغرافیای کشوررا بسوی تجزیه و مرزبندیهای جدید خواهد کشاند. این پیش بینیها که نگرانی سراسری مردم رادرخود پیچیده است، نه ازروی تبعیض و بدبینی به این ویاآن گروه بوده بلکه باواقعییت عینی جامعه وسیاست ناکام وخودکامۀ نظام حاکم مستقیماً پیوند خورده است که مردم را هشدارمیدهد تادربرابر این توفانهای ویرانگر، باهشیاری کامل، آمادۀ دفاع وپیکارباشند.
دریک مطلب گذشته ام زیرعنوان « اخطارحوادث را باید جدی گرفت» یکی ازدوستان منتقد که معلوم بود ازحوادث بد فرجام آینده، ازمطالب تکراری یکنواخت وعدم اثربخشی آن درنهاد ووجدان مسند نشینان قدرت، ازدزدی وفساد، دروغ
وجنایت دستگاه حاکم، مانند صدها هزارشهروند دیگر این جغرافیای بدبختی، به ستوه آمده باشد، مینویسد :
« ماوشماهریک مسوؤلیت بزرگی رادربرابروطن ومردم خود بردوش داریم، هرقدرازحقایق تلخ تاریخ بنویسیم، ازطعن ونفرین وافشای جنایات تیم حاکم سخن برزبان آریم هیچ دردی را دوا نکرده فقط آب رادرآونگ کوبیدن است. بیائید در هرجا که هستیم بنام خدا وبخاطر مردم خود شجاعانه بپا خیزیم و آمادهء قیام گردیم. یک میدان التحریر، یک جنبش قوی مانند جنبش منهاج القرآن رابپا داریم وازاهداف مقدس ملی دربرابرجنایتکاران، تاپای جان پاسداری نمائیم. درغیرآن حال که دیگر همه چیزروبه زوال است، مسلماً بااین حالت تسلیم وسکوت، پس ازسال 2014 جزازیک نسل سرخورده واسیر قبیلۀ ظلمت، دیگر چیزی ازما انتظار برده نخواهد شد»
این سخنان هموطن بااحساس خودراازدل وجان تائید کردم که ایکاش این آرمان بزرگ برآورده میشد، آرمانیکه به پیکار آگاهانه ومقدس یک ملت باشهامت وازخود گذرنیازدارد تادرآماج نیرومندش، کاخهای مجلل فرعونیان قدرت، که ازخون بیت المال، سربه آسمانها کشیده است، بمانند جنبش بهارعربی یکسره درهم کوبیده میشد.
این خیزشهای مردمی مسلماً اگرازیکسو قربانی میطلبد ازسوی دیگریک سازماندهی قوی ملی ویک رهبری سالم و وطنپرستانه بکاردارد تا نیروهای متعهد وپاسدار شرف وناموس وطن را دورهم بسیج میساخت وچون کوهی دربرابر دژخیمان ایستادگی میکرد. رهبریکه انگیزۀ ایثاروفداکاری، درتغییرات بنیادی وجنبش نوین نهضت گرائی در کشوررا که مردم سخت تشنۀ آن است، ازخود آغازمینمود، باجنایتکاران ومافیای فساد، بدون هیچگونه مصلحت قومی، تنظیمی وخانوادگی بیدرنگ تصفیۀ حساب بعمل می آمد وزمین خواران زورمند به محاکمۀ قانونی کشانده میشدند.
مگرباتاسف این « ایکاش » گفتن های ما درطول دهه های غمبارادامه دارد. نی ملت، ملت شد ونی دیگررهبر وقهرمانی درصحنۀ مبارزات آزادیخواهی سربلند کرد.
هرچند درکشور خود داریم رهبران قومی وتنظیمی که دردرازنای سه دهه، ازآزمون جنگها وقدرت طلبیها به نحوی سر بلند کرده وبدینگونه خودرا درجامعه مطرح ساخته اند، اما بدبختانه نتوانسته اند تاازجایگاه مردمی خوب برخوردارشوند زیرا تنها بخاطربقای قدرت وحفظ منفعت سیاسی وخانوادگی خود، بهردرودیواری چسپیده اند ولی درجهت زدودن سیه روزیهای مردم ومنافع ملی کمتر بهائی قایل بوده اند.
ازهمین رو بوده که امروزمردم بادیدۀ شک وتردید به این شخصیت ها نگاه میکنند ودرانتخاب رهبری آیندۀ کشوردردو راهۀ تردیدوگیچ زده گی ایستاده اند، ولی بازهم شرایط نا به هنجارکشورمردم را مکلف میسازد تا لااقل برای آخرین بار بازهم هویت این مطرح شدگان تنظیمی ، سران اپوزیسیون، احزاب سیاسی وائتلافهای سیاسی میدان رقابتهای انتخاباتی را موردمطالعه وبازنگری دقیق قراردهند تادرانتخاب شخص مورد نظرکه یا ازخارج اسکورت میشوند ویا ازبطن تنظیمها وائتلافهای سیاسی داخل سربلند میکنند، بمثل گذشته ها، مرتکب اشتباه جبران نا پذیرنگردند، لااقل درنظرگیرند تا رای خودرا به صندوق کاندیدی بریزند که ازارادۀ وطنپرستانۀ او یک دگرگونی مثبت ویک تحول سیاسی وسازنده یی دراعمارکشورمحتمل به نظررسیده واحساس تحقق آزادی ودموکراسی واقعی دل ودماغ ملت راامیدوارگرداند.
اوضاع آشفتۀ افغانستان درکشمکشهای سیاسی وانتخاباتی تارسیدن میعاد خروج 2014 وپس ازان، هیچگونه نویدی از آرامش وخاتمۀ جنگهارا باخود نخواهد داشت. ابعاد خشونت وتهاجمات مرگبارانتحاری گروه طالبان که روزتاروزکسب وخامت میکند، نه تنها برپریشانی وسر درگمی مردم افزوده بلکه تیم حاکم رانیزبه سراسیمگی منفعلانۀ دچارساخته است.
ازهمینجاست آقای کرزی سخت درتلاش افتاده تا بهررجزخوانی که میسرباشد باید ازین سراسیمگی خودرا، آنهم درپناه طالبها نجات دهد وازطریق ابقای خود ویا جانشین مطمئن خود درقدرت آیندۀ کشور، انعطاف پذیری برادران طالب را نسبت به تیم حاکم کمائی کند، دیگرکدام آرمانی دل وروانش رابرنمی تاباند، بخاطرروی خوش نشان دادن طالبان، رئیس جمهورحاضراست بهرابزاری ولوسرنوشت ملک وملت را به آستان ذلت وحقارت بکشاند، متوسل گردد.
ولی ازسوی دیگرعملکرد شخصیتهای سیاسی واجتماعی کشوررا می بینیم که درمعامله های پنهانی با تیم حاکم، چگونه باسقوط مواجه میگردند وعلیرغم داشتن اعتباروشایستگی درجامعه، چگونه به یکباره گی جوهراعتماد خودرا درمیان مردم ازدست میدهند. بلی این انگیزۀ لعنتی، جذبۀ منصب ومادیات است که ارزشهای معنوی را تحت الشعاع خود قرار داده ویکسره آنرا نابود میسازد.
بگونۀ مثال درراستای انتخابات سال آینده، آقای معنوی رئیس کمیسیون مستقل انتخابات یکروزپیشتر بصراحت اعلان میکند که با کارت های سابقه نمیتوانیم شفافییت آنچنانی راکه درانتخابات ضروری پنداشته میشود، تامین نمائیم اما روز بعد شخص مجهول الهویه یی بنام رئیس دارالانشا، ازحنجرۀ رئیس جمهورصدا میکشد که ما، هم ازکارتهای سابقه وهم ازتذکرۀ برقی درپروسۀ انتخابات استفاده خواهیم کرد. آقای معنوی که نمیخواهد دربرابررسانه ها شکست ارادۀ خودرا تبارزدهد، بازهم اظهارات غیرمسوؤلانۀ این شخص را، به دلیل اینکه ازیک سوهـزینۀ لازم انتخاباتی دردست ندارد و ازجانب دیگرنمیخواهد باحکومت درتقابل قرارگیرد، موردتائید قرارمیدهد.
درانتخابات گذشته آقای معنوی سرسختانه ازموقف شفاف انتخابات پارلمانی، چه دربرابرخواستهای غیرمشروع رئیس جمهورو چه درمقابله با محکمۀ اختصاصی بدفاع برخاسته بود که مردم ازان استقبال بعمل آوردند مگراین باردربرابرتیم حاکم بسیاربسادگی سرتسلیم فروکرد وسرنوشت آیندۀ ملت را بیک بازی خطرناک مواجه ساخت. معلوم نیست که این چه گونه معادلات جادوئیست که آقای کرزی هرازگاهی شخصیت های مطرح سیاسی رااینگونه شکارمیکند وهویت آنهارا برای همیش درجامعه آسیب پذیرمیسازد.
اینست یک چالش قوی و نامشروع دیگرکه برنامه های زیرزمینی خانوادۀ کرزی را درارتباط کمپاین انتخاباتی ریاست جمهوری، بهدف نزدیکترمیسازد. روی همین دلیل بوده که چندی پیش برادر« کابل بانک» رئیس جمهور، آقای محمود کرزی ازتابعییت امریکائی خود درظاهرامرانصراف کرده واعلان داشت که بخاطرروآوردن بکارهای سیاسی وفعالیت درکارزارانتخاباتی، به اینکارمبادرت ورزیده است. هرچند تبصره هائی شایع است که آقای محمود کرزی بخاطرگریزاز پرداخت مالیات چندین سالۀ خود به دولت امریکا، دست بچنین کاری زده است. بهرحال جناب شان بااین چالش مرموز بمثابه مهرۀ محوری تیم حاکم، تلاش خواهد کرد بهرقیمتی، پیروزی کاندید موردنظرخانوادۀ حاکم رادرقدرت زمینه ساز گردد، تاازیکسودرحمایت آن هنوزهم به برجهای ثروت خود افزوده باشند وازسوی دیگرسرمایۀ بیکران خود وخانوادۀ خود را ازحسابدهی های آینده، درامان نگهدارد.
تیم حاکم تحت هیچ نوع شرایط حاضرنیست ازقدرت سیاسی بطورمسالمت آمیزکناررود، زیرا این تیم بدنام بخوبی میداند که باسقوط ازقدرت وعدم پاسخگوئی شفاف دربرابرمردم ومحکمۀ جهانی، باچه بهای سنگینی مواجه خواهند شـد.
بناءً هرقدربسوی تقویم 2014 نزدیک میشویم بهمان پیمانه سراسیمگی ووخامت اوضاع دردرون حاکمییت بیشتراحساس میگردد.
ازهمین حالا دیده میشود روال سیاسی تیم حاکم با یکنوع عصبانیت روانی گرفتارشده است. آقای کرزی باسخنان پراگندۀ اخیرخود درمورد مذاکرات صلح باطالبان، گاهی به احزاب سیاسی هشدارمیدهد وزمانی دولت امریکارا برحذرمیدارد تا درامورپیشبرد مذاکرات باطالبان که تنها ازصلاحییتهای حکومت وشورای عالی صلح است، دیگران دست ازمداخلات بردارند، درغیرآن اوضاع افغانستان به بحران سالهای هفتاد کشانده خواهد شد. بسیارتعجب برانگیزاست که جناب شان این اخطاررابخود میدهد ویا به ملت سردرگم وپریشانی که بازهم برخ این برباد رفته گان هیولای مرگبارجنگ وآوارگی را یکباردیگر مجسم میسازد.
تیم حاکم درمهندسی ابقای قدرت درانتخابات، علیرغم صراحت قانون اساسی، واکنش احزاب سیاسی، جامعۀ مدنی و جامعۀ ملل که رئیس جمهورچون بارسوم درهوای سلطنت بوده نمیتواند باید ازدست بازیهای تقلباتی خودداری کند، ولی نظام حاکم بازهم یک دنده ویک پهلو، گزینه های پلان شدۀ انتخاباتی خودرا بشکل علنی وگاهی هم درپشت درهای بسته مصرانه دنبال میکنند، تادرصورتیکه آقای کرزی خودش ازقدرت بازماند حتماً باید بدیل جانشین اودرانتخابات پیروزبدر آید. یعنی همان مدل تاج بخشی یلسن به پوتین درسال 1999 که تمام پرونده های فساد مافیائی وعملکردهای خیانت بار ملی شان باید درزیرخاک مدفون شود، درعمل پیاده گردد.
تیم حاکم درتحقق این گزینه های عجولانه، باامکانات بلندی داخل کارزارانتخاباتی خواهد گردید که نه تنها استبداد خود ارادیت نظام دران اثرگذارخواهد بود بلکه پشتوانۀ جمعی ازروشنفکران به حراج رفته، حمایت مافیای فساد دولتی، متنفذین زمین خوار وابرسالاران موادمخدر را باخود خواهد داشت.
گزینۀ نخست تیم حاکم دران نهفته است تا روند انتخابات، به نحوی ازمسیرشفاف آن به بیراهه های پرازسنگلاخ تقلب کشانده شود وازین طریق زمینۀ آن میسرگردد تا کاندید مورد نظرخودرا برسکوی پیروزی قراردهند.
واینک ماشاهد آنیم که درین گزینۀ بسیار مهم وسرنوشت ساز، تیم حاکم چگونه موفق بدرآمد و به بهانۀ نبود هزینۀ لازم باچه نیرنگی، استفادۀ کارتهای سابقۀ انتخابات رابرگردۀ ملت ووجدان آقای معنوی تحمیل کرد که آب ازآب تکان نخورد
کارتهائیکه قرارمعلوم به تعداد ملیونها نسخۀ آن دراختیارزورمندان وآدمکشان، درسراسر کشورذخیره شده است. تیم حاکم بسادگی میتواند بااین کارتها بازی کند وکاندید خودرا برندۀ انتخابات گرداند. درغیرآن هزینۀ تهییۀ کارتهای جدید ، آن اشکالی را نداشت که اینک بهای سنگین تقلبات بازهم کمرملت راخمیده سازد. درپودجۀ سال آینده که ازجانب همین اعضای معامله گرپارلمان نیزبه تصویب رسید تنها 86 ملیون دالربرای مصرف دفترریاست جمهوری و582 ملیون دالر دیگرزیرعنوان « کد احتیاطی» دراختیاررئیس جمهورقراردارد وکلید شفری آنراهم آقای خرم سرپرستی میکند. رقم نجومی یی که مغزانسان تیرمیکشد اما به هزینۀ کالبد بیجان انتخابات پول نداریم ؟
درگزینۀ دومی یعنی تدویرلویه جرگه وفیصله های احتمالی آن به نفع حاکمییت، نیزدست حکومت بالاست. زیرا همین جرگه های تاریخ زدۀ سنتی وطرفدارقدرتهای حاکم وجبار بوده اند که درطول تاریخ آرای خودرا درمعامله های پاداش گیری، ضدیت با منافع ملی وسرانجام شرمساری تاریخ قرارداده اند. اینبارنیزازتصوربدورنیست که به بهانۀ نبود امنیت وتاخیرانتخابات، بسادگی فیصله صادرکنند که تازمان برقراری ثبات و امنیت وفراهم شدن زمینۀ یک انتخابات شفاف، رئیس جمهورمیتواند درقدرت باقیمانده وبکارخود ادامه دهـد.
به عقیدۀ آگاهان سیاسی این نوع تحرکات ودسیسه بندیهای بحران زا، موجهای تازه یی ازآژیرخطررا بدنبال میکشد که تبعات تکاندهندۀ آن به سرنوشت مردم ومملکت سخت زیانبارتمام خواهد شد ولی هنوزهم که تا تقویم بحرانی 2014 زمان مساعدی دردست است باید آگاهانه ومتعهدانه آنرا بکاربندیم. درین راستا، درگام نخست وظیفۀ ملی و وتاریخی
سران اپوزیسیون، جبهۀ ائتلاف ملی، احزاب سیاسی، نمایندگان شورا (هرچنددرمعامله بازیهای شخصی گرفتاراند) ، جامعۀ مدنی، وسایراقشارمترقی وپیشروجامعه است که دربحبوحۀ این اوضاع خطرناک، دیدگاهای واحد خودرا بدون درنظرداشت منافع شخصی ویا اختلافات تکتیکی، باهم بسیج سازند. این آخرین امید ملت است که نباید قربانی قدرت طلبیها وزراندوزیهای زورمندان گردد. بس است قدرت طلبی، بس است زراندوزی. آخرکمی هم باید به ماندگارشدن و حرمت وجدان اندیشید وهراس، ازعقوبت تاریخ را به فرهنگ شایستۀ انسانی تبدیل نمود.
به گفتۀ آن دوست منتقد، که لاف افغانیت ما تا آسمانها رسیده، اما درعمل ملتی فاسد به جهان معرفی شده ایم.
بیائید بخاطرپیکارعلیه جنایکاران ونجات مردم بیدفاع کشور ازین لجنزارقرن بیست ویک، به بسیج یک میدان انقلاب مانند میدان« التحریر» آماده گی بگیریم وبیاد داشته باشیم که :
آخرمهرومحبت نه همین سوختن است
تا چه هــــا برسرخاکسـترپروانه رود
فبـــــروری سال 2013