انجنیـر خلیـل الله روفی
اخطارحوادث را باید جدی گرفت
حوادث بد فرجام که ما ازان به بحث میپردازیم نه ازنگاه بدبینی های سیاسی ویا تباری مطرح میشود بلکه واقعییتهای عینی جامعه است که قضایای نگران کنندهء آن بمانند توفانی خزنده، به پیش درحرکت است تاهمه چیزرا بکام خود فرو برد ومنابربلند انسانی راازبیخ وبن ویران سازد. ولی درمقابله ومهارآن هیچ دستی بکارنیفتیده وهیچ فریادی صادقانه و شجاعانه ازحقوق برباد رفتهء مردم آوارهء کشور، بدفاع برنخاسته است.
واینک بیچاره ملتی که سرنوشتـش درسناریوی سفرمهم، اما ناموفق آقای کرزی به واشنگتن، یکباردیگردربازی سیاست خود کامه گیها رقم خورد وحالت توهم بارکشور، هنوزهم دستخوش معامله گریهای خطرناک سیاسی گردید.
ازین سفر که درآستانهء دگرگونیهای عمیق سیاسی، مبنی برچگونگی خروج سربازان امریکائی پس ازسال 2014 وامضای موافقتنامهء امنیتی بین دولتهای امریکا وافغانستان ازیک طرف وآغازکشمکشهای مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری وایجاب تغییرات بنیادی درنظام آیندهء، ازجانب دیگر، انجام گرفت مردم انتظارات زیادی داشتند تانتایج مثبتی ازان بدست آمده ودرمحورظرفیتی آیندهء آن، افغانستان بحیث یک کشورمستقل، باثبات وپیشرفته درمنطقه عرض وجود نماید. اما برخلاف توقع نتیجهء آن چنان درپردهء ابهام وغبارپیچیده گیها فرورفت که ایکاش چنین سفرپرطنطنه یی انجام نمیگرفت. رئیس جمهوردرحقیقت بقسم همیشه ها، دست خالی رفت ودست خالی برگشت نمود.
ازفضای دیدارها وملاقاتهای هردو رئیس جمهورچنین احساس میشد که فواصل اعتماد وجوء رنجشهای سیاسی میان کاخ سپید ورهبری دولت افغانستان نه تنها کاهش پیدانکرده بلکه هنوزهم به سردی وعدم انعطاف پذیری خودافزوده است. نشستی که برای مردم فقرزده وپریشان حال افغانستان کدام پیام روشن وامید وارکننده یی باخود نداشت.
امضای موافقتنامهء امنیتی میان دوکشورکه بحث اصلی راتشکیل میداد روی دوپیش شرط جنجال برانگیزبه تاخیرافتاد.
ازسوی بارک اوباما رئیس جمهورامریکا، مصئونیت قضائی سربازانش پس ازسال 2014 درافغانستان خواسته شد و از جانب رئیس جمهورکرزی واگذاری زندان بگرام به دولت افغانستان که کدام نقش حیاتی رابازی نمیکند.
اوباما درمورد مصئونیت قضائی سربازان امریکائی درافغانستان، بایکنوع صراحت لهجه اعلام کرد ، درهرکشوری ازجهان که نظامیان امریکائی حضوردارند، ازمصئونیت قضائی برخورداراند. اگردرافغانستان این کارعملی نگردد ما پس از2014 تمام نیروهای خودراازین کشور بیرون خواهیم کشید. درحقیقت این یک هشداری بود به کرزی، یعنی پس ازخروج نیروهای ما ازافغانستان، دیگربه آن پیمانه کمکهائیکه درستراتیزی همکاریهای واشنگتن به افغانستان گنجانیده شده است، توقع چندانی نداشته باشید وشایدهم درمیزان کمکهای اقتصادی، تسلیحاتی وتمویل اردو وپلیس محدودیتهای قابل ملاحظه یی رویدست گرفته شود.
آقای کرزی هرچند این هشدارهارا برنمی تابد زیرا پس از 2014 اودیگربازنشسته خواهد شد وخواهد گفت هربلائی که برسرملت می آید بیاید من دیگرمسوؤلیت آنرا ندارم. دردوازده سال گذشته جان کندم وافغانستان را گل وگلزارساختم حال نوبت دیگران است که باید مسوؤلیت تاریخی خودرا انجام دهند.
جناب کرزی به بهانهء اینکه تصمیم دادن مصئونیت قضائی به سربازان خارجی ازاختیارات دولت افغانستان نیست و این مسـًلهء مهم باید به آرای مردم گذاشته شود، همان بود که پس ازبازگشت ازامریکا، طی مصاحبهء عجولانه، تدویر لویه جرگه را به آگاهی مردم ورسانه ها رساند، با نهادهای قومی وتیم ارگ نشینان خود درین مورد مذاکرات پشت پرده را آغازکرد.
به باورکاشناسان حتا نگرانی قوی موجود است که جناب رئیس جمهوروتیم حاکم، به بهانهء نبود امنیت، انتخابات ریاست جمهوری راازطریق همین لویه جرگهء فرمایشی خود به تعویق انداخته وفیصله بران شود تا آقای کرزی چند سال دیگر به کارش ادامه دهد. اینست موج خزندهء که خطرحوادث را بدنبال میکشد.
دوموضوع دیگری که اصلن درآجندای موافقتنامهء امنیتی شامل نبود ولی درروزنخست بارضائییت کامل هردو رئیس جمهور روی آن توافق بعمل آمد، پرسش برانگیزوحتاموجب نگرانی مردم وجامعهء مدنی افغانستان گردید، یکی بازشدن دفتررسمی برای طالبان درقطر ودیگری هم توافق واگذاری زودهنگام مسوؤلیت رزمی به افغانها وخارج شدن سربازان امریکائی از تمام دهات وقریه جات افغانستان.
گرچه آقای کرزی به زعم خودش، دراین پیش شرطی قهرمان میدان است، اما ازسوی دیگردرهمچو اوضاع بحرانی و سخت خشونتبارکشور، که ازچارسوکابوس مرگ درگردش است چگونه خواسته است براین پیشنهاد خود تاکید کند تا خلاء همه بی ظرفیتیهای حکومت خودراازوجود طالبان پرکند وسرانجام سرنوشت ملت راازحضورآنها به قیامتی تمام عیارمبدل سازد.
موافقت با گشایش رسمی دفترطالبان درقطر، که آنهابجزادامهءجنگ ودهشت افگنی دیگربه هیچ نوع مذاکره ومصالحه تن درنمیدهند، دولت امریکا رااشغالگر، کرزی را دست نشانده وقانون اساسی افغانستان راهرگزنمی پذیرند، درحقیقت شرمساری ایست که برشکست امریکا مهرتائید میزند وآقای کرزی را بمثابه یک مهرهء سوختهء سیاستهای ناکام، در منطقه وجهان معرفی میدارد. می بینیم واقعاً سیاست عقب نشینی ایالات متحدهء امریکا درمبارزه با دهشت افگنی چقدر تاسف باراست که بارک اوباما واضح اظهارمیدارد « امریکا با طالبان دیگرجنگ ندارد» . وازآنسوی دیگر آقای کرزی با خوشی زایدالوصفی ازین گفتهء او استقبال کرده میگوید « اوباما، خوب گفت ما طرفدارش هستیم ».
یک روزبعد آن بود که شـش مهاجم انتحاری طالب، با مواد انفجاری قوی ییکه باخود انتقال داده بودند، درمقرریاست عمومی امنیت ملی خودرا انفجارداده ومنطقه را بیک وحشتگاه خون وخاکسترمبدل ساختند.
آقای کرزی درمذاکرات واشنگتن ، ازواژهء « مردم » استفاده کرد وآرای مردم خودرا درمسایل مهم ملی، سرنوشت سازخواند. اما درینجا پرسشی بمیان می آید که کدام مردم ؟ مردمی که به حاشیه های فراموشی سپرده شـده و درطول یک دهه صدا درگلوی شان خفه گردیده است؟ مردمیکه درزیرسایهء اوهام مافیای فساد دولتی وقاچاقبران مواد مخدر، به سختی نفس میکشند؟ مردمیکه درفقر وبیکاری و وحشت ازاوضاع آیندهء کشوردرسرگمی وعذاب روحی بسرمیبرند؟ مردم لال گشته وپریشانیکه به نمایندگی ازآنها افراد کاذب ومعامله گری، برمسند شورا تکیه زده وتوسن مراد میرانند؟ بلی آقای کرزی کدام مردم ؟؟
اگرمنظورتان اجماع لویه جرگه است که برای پنجمین بار، ازیک قشرساده ومنفعت جو ووابسته به نظام ریاستی تان سازماندهی میشود تا اهداف سیاسی شمارا برآورده سازند، چنانچه این سنت تاریخ زده همیشه ازسوی شاهان مستبد و
یکه تاز، بمثابه ابزارمشروعییت قدرت، مرسوم بوده وبه نمایش ملت گذاشته شده است، ولی حال دیگر این اجماع کوچک وپاداش بگیر، به هیچ وجه نمیتواند ازاکثریت ملت آزاده منش این مرزوبوم، نمایندگی کند ویا تصامیم شان مشروعییت حقوقی داشته باشد وبازهم به خاطرنه چندان یک امرخطیرملی، نباید چنین هنگامهء وقت کشی ومصرف پرهزینهء پولی را، دربرپائی لویه جرگهء عنعنوی، بمنصهء اجرا گذاشت وهمه فرصتهای دیگر، درارتباط تقویم داغ 2014 را ازدست داد.
تحویل دهی زندان بگرام که بگفتهء رئیس جمهورحاکمییت ملی کشوررا زیرسوال برده است، چالش دیگریست که اگر از یکسواحساسات ملی وقبیله ای عده یی را درقهرمان سازی خود برمی انگیزد اما ازجانب دیگرتعریف حاکمییت ملی را به بیراهه میکشد واینرا نمیگوید که حاکمییت ملی ما همین اکنون، چگونه ازآنسوی مرزهای بی دروبی صاحب دیورند به تاراج میرود وچگونه دستگاه استخباراتی پاکستان، طالبها وحزب اسلامی، دروجود افراد معلوم الحال خود که بنام رئیس دفتر، مشاور، وزیرارشد وامثال آن دردم دستگاه همین نظام فاسد چسپیده اند، رئیس جمهور رادرهرتصمیمی غافل گیرنموده و حاکمییت ملی را به حراج بسته اند.
موضوع زندان بگرام که فقط یک چانه زنی سیاسی است تا آقای کرزی آنرا دراختیارداشته وبعد به نشانهء آخرین رشته موًدت باطالبان، زندانیان آنجاراهم بمثل دیگران شان ازبند رها سازد، کاریکه به بهای عقبگرد تاریخ ودرتحلیل نهائی تجزیهء افغانستان خواهد انجامید.
درجریان این مذاکرات دشوار، آقای کرزی به مسًلهء مهم دفاعی کشور وتقاضای سلاح ومهمات مورد ضرورت نیرو های هوائی افغانستان، چیزیکه ستون دفاعی کشوررااحتوا میکند، پیشنهادی رامطرح نساخت، تنها پس ازانجام مذاکرات وبرگشت بکابل به خبرنگاران گفت : مقامات امریکائی چهارفروند هواپیمای نظامی، بیست فروند هلی کوپتر، باچند بال طیارات بدون سرنشین به قوتهای هوائی ما کمک میکند.
این وعده هائیست که ازمدتها بدینسو ازطریق سخنگوی وزارت دفاع ویا رسانه های جهانی بگوشها طنین اندازاست که گاهی قرارداد خرید هواپیماهای نظامی بنا برعلل نامعلوم فسخ میشود، زمانی خریداری هواپیماهای مستعمل با مافیاهای اسلحه گفتگو میشود ویا خرید هلی کوپترهای جنگی ازروسیه مطرح میگردد اما تاحال این وعده ها برسرجایش ایستاده است واینک دروعدهء هواپیماهای بی پیلوت دل خوش کرده ایم. ولی درشرایط موجود، طیارات بی سرنشین نمیتواند پاسخگوی اهداف دفاعی مملکت باشد. ازسوی دیگردرعدم کدرهای متعهد تخصصی ونبود دستگاهای مدرن پرتاب، قوتهای دفاعی کشورتوانائی استعمال آنرابخصوص درحریم فضائی کشورهای همسایه، بهیچ وجه پیدانخواهند کرد، زیرا واکنشها شدیدتربازتاب خواهد کرد. بهتربود امریکا بجای آن از سلاحهای رزهی ثقیلهء زمینی وخودروهای موثرتکتیکی نام میبرد تا زمینهء دفاع مستقلانه، درراستای امنیت وتمامییت ارضی کشور، میسرمیشـد.
ملت گم کرده سرنوشت ما، دررستاخیزحوادث سال 2013 باچالشهای سخت بحرانی وتوفانزا مواجه خواهند بود. ازینرو فرصتهای باقیمانده تا 2014 دقیقـن باید زمان بندی گردد. هرروزوهرساعت آن دقیق وحسابی دربرنامه های کاری حکومت وارگانهای مسوؤل، زیر ذره بین انتقاد مردم وسایرنهادهای سیاسی وجامعهءمدنی پیگیری شود. درآزمون این سال سرنوشت ساز، فهرست جنایتکاران ووطنپرستان را باید ازهم تفکیک کرد وبه آگاهی ملت وجامعهء جهانی رساند.
چون همه مسوؤلیتهای تاریخی به آقای کرزی برمیگردد، بناءً درآخرین سال زمامداری خود باید لااقل به سرنوشت مردم و کشورخود متوجه گردد که آنرا پس ازتقویم خروج، باچه حالتی به جانشینان خود تسلیم خواهد کرد. تقویم داغ 2014 سخت قابل نگرانیست، آقای کرزی باید، نه درچوکات یک تیم کوچک برتری خواه، بلکه بایک انگیزهء افغانستان شمول این نگرانی را ازسرراه مردم بردارد.
جناب رئیس جمهور! اگرشما نگران آیندهء وطن خود نیستید، جامعهء جهانی نگران وضعییت سردرگم افغانستان، پس ازخروج نیروهای امریکا ازین کشوراست. چنانچه مقامات سیگار« بازرس ویژهء امریکا برای بازسازی افغانستان» هشدارداده است که نسبت عدم برنامه های درازمدت انکشافی، نبود امنیت وفساد گستردهء دولتی، احتمالاً پس ازخروج 2014 ملیاردها دالردرافغانستان حیف ومیل شود. گزارشی که کاملاً نزدیک به حقیقت است ورهبری کاخ سفید را دچار خلسهء سیاسی ساخته است.
آقای رئیس جمهور! همانگونه که درجریان گفتگوها درواشنگتن اظهارکردید « دورهء اخیردرد ورنج تاریخ ما درپشت ماست ویک دورهء تازه درحال آغازشدن است حتا آغازهم شده است. این دوره وابسته به سال 2014 است، سالیکه دیگر من بازنشسته میشوم اما بازنشستهء خوشحال »
بلی آقای رئیس جمهور! شما وقتی دربازنشـستگی خوش وسرحال خواهید بود که وجدان کاری خودرا با وجدان مردم و جامعهء خود، درطول دوازده سال، باهم عجین، صادق وشفاف وبی هیچگونه دورنگیها احساس کرده باشید. بهرحال اگرچنین چیزی نبوده باشد، امید واریم درهمین دوسال پیش رو، باتمام قوت این نارسائی هارا جبران کنید، تا توانسته باشید نام خودرا به نیکی وفارغ ازهروابستگی، به این گروه ویا آن تنظیم، درتاریخ وطن بجا گذاشته وبااین دست مایه، دردورهء بازنشستگی احساس راحت کنید.
جنــوری سال 2013
روؤفــی