محمدعوض نبی زاده

 

وجوه اشتراک منافع واختلاف میان اقوام هزاره وپشتون درافغانستان وپاکستان

 

نظام قبیله ازقدیم ترین وابتدای ترین ,ساختار وفورم اولیه اجتماع انسانی ،اند که انسانها درین ساختاراجتماعی دارای نسب مشترک، پیوندهای خویشاوندی،همخونی وزنده گی باهمی بوده و مردم ممالک پیشرفته ی جهان درطی مراحل گوناگون سنتها وعنعنات قبیلوی رابه ساختارهای پیشرفته ترتعویض وبه مرحله ی ملت شدن رسیده اند.افغانستان سرزمینی است که بیش ازسی قوم واتنیکهای خوردوبزرگ نژادی,قومی,مذهبی وزبانی متفاوت اعم ازتاجیکها،هزاره ها،پشتونها-اوزبیک ها،ایماق ها،بلوچ ها،ترکمن ها,نورستانیها,پشه ایها,اویغورها,قیرغیزها,قزلباشها,عربها وغیره، دریک جغرافیائی واحد بنام افغانستان دران زندگي دارند که هیچ یک از گروه های قومی به تنهائی نفوس بیش از پنجاه فیصد را تکمیل کرده  نه میتواند .

 بنا برتحقیقات دانشمندان داخلی وخارجی اقوام پشتون درقرن پانزده وشانزده ميلادي ازنواحي كوه‌هاي سليمان درغرب رودخانه‌ سند، به سمت خراسان وسرزمينهاي حاصل ‌خيز جنوب وجنوب شرق افغانستان امروزی پس از عقب راندن ساكنان بومي اين مناطق، سرزمين هاي آنانرامتصرف ودراين نواحي ساکن گردیدند.اقوام پشتون خصویات قبیلوی خود را حفظ نموده وبرسنت های کهن قبیلوی پای بندی دارند یکی از خصویات قبیلوی اقوام پشتون‌ تقدیس و تقدیر ازجنگجویان میباشد وحرف رئیس قبیله ی حرف اخیرمجموع قبیله است، هرگاه کسی که ازحرف رئیس قبیله سرپیچی کند،نابودش می کنند تابرای دیگران مایه عبرت شوند اقوام  وقبایل پشتون با همه سمبولها و نمادهای مدرنیته در مخالفت قرار دارند

با وجود دادن شعارهای کاذب وکاربرد مقوله های و حدت ملی  وملت واحد از طرف نظامهای حاکم درافغانستان  تا اکنون درین سرزمین ملت واحد ایجاد نشده است استفاده ازبکارگیری کلمهء ملت واحد صرف جهت اغفال سایراقوام میباشد.اکنون که خصلت قبیلوی اقوام  حاکم که با شریعت وارزشهای قبیلوی اعراب وشریعت طالبانی وتروریزم درمغزجوانان قبایل هر دوطرف خط دیورند تزریق گردیده ومیخواهد دیگراقوام افغانستان رانیزقربانی تروریسم وافراطگرائی سازد.طوریکه  درطی مدت تقریبا سه قرن اخیر شاهان و امیران حاکم درافغانستان,تبعیض،نا برابری ملی، خشونتهای خونین، قتل عام، کوچ اجباری و عملکردهای غیرانسانی را بالای اقوام رانده شده از قدرت  و مردم هزاره تحمیل نموده  که مصیبت های ناشی ازآن تاهنوز درافغانستان پایان نیافته است .  

اقوام وقبایل پشتون و هزاره برخلاف دیگر اقوام افغانستان دارای برخی وجوه اشتراک منافع و اختلاف  میان همدیگر بوده است که ذیلا بطور فشرده تذکر داده میشوند.اقوام و قبایل پشتون و هزاره دارای تشابه ساختار قبیلوی ,همسایه گی جغرافیائی واشتراکات سیاسی واجتماعی و عوامل اختلاف برانگیز جغرافیائی  وسیاسی میباشند.اقوام و قبایل پشتون ساختار قبیلوی کهن و سنتی خود را حفظ نموده اندوقبایل پشتون شامل شاخه های قبیلوی سدوزی , محمد زی , احمد زی ,غلزی ,کرزی ,پوپل زی , اسحق زی ,بارکزی وغیره هستند . قبایل هزاره نیز دارای شاخه های قبیلوی دای کندی , دایزنگی , دای دهقان  دای میر داد, دای فولاد- دای کلان-  دای چوپان وغیره میباشند . بادرنظرداشت این شباهت شاخه های قومی که اقوام پشتون و هزاره از ان برخوردارند سایر اقوام کشور فاقد این ساختارقبیلوی هستند. این تشا به ساختار قبیلوی میان ایندو گروه قومی توانسته اند تا اشتراکات سیاسی ,تفاهم وسازش را در حل مسایل مورد اختلاف  شان فراهم نمایند.

اول:- همسایگی جغرافیائی میان اقوام  و قبایل پشتون و هزاره در داخل افغانستان

اقوام و قبایل هزاره  و پشتون در ولایات قندهار- هلمند – بادغیس-نیمروز- غزنی- لوگر- زابل-قندوز- بلخ –سمنگان- وردک-سرپل وغیره زیست مشترک دارند. مناطق هزاره نشین مرکزی  دارای سرحدات وسیع سرزمینی ازطرف جنوب غرب و شمال شرق  با مناطق پشتون  نشین کشورهستند که میتوان بطور نمونه ازهمسایگی ولسوالیهای کجران و گیزاب ولایت دایکندی و ولسوالی باغران ولایت هلمند-ولسوالی دای چوپان وخاص ارزگان ولایت ارزگان, ولسوالی شاه جوی ولایت زابل در جنوب غرب مناطق پشتون نشین وهمسایگی ولسوالی های مالستان و اجرستان,جاغوری , قره باغ ,ناهوروولسوالی خواجه عمری وولسوالیهای مقر و زنه خان و اندر ولایت غزنی در جنوب شرق مناطق پشتون نشین  ولایت غزنی وهمچنان ولسوالیهای دای میرداد  حصه اول بهسودوجلریز ولایت وردک مناطق هزاره نشینهمسرحد  باشرق ساحات پشتون نشین ولایت وردک میدان را نام گرفت.  همسایه گی  جغرافیائی هم سرحد بودن  میان اقوام  وقبایل هزاره و پشتون در ساحات متذکره در بسیاری مواقع باعث  همسایگی نیک و نزدیکی  میان ایندوگروه قومی شده اند.

 اقوام  وقبایل هزاره و پشتون بارها زمینه اعتماد سازی سیاسی میان همدیگر را تجربه نموده اند که از جمله میتوان از هم سوئی های مشترک رهبران  نظامی  وسیاسی هزاره جهت همراهی  با نادر خان برضدحکومت  حبیبالله کلکانی بخاطر بازگشت دوباره شاه امان الله خان به قدرت در کابل و ایجاد شورای هماهنگی در دهه نود میلادی متشکل از حزب وحدت اسلامی  افغانستان برهبری شهید مزاری و حزب اسلامی حکمتیارو حزب جنبش ملی اسلامی برهبری جنرال دوستم برضد حکومت  تکقومی کابل یاد اوری نمود. درضمن بخاطر اعتماد سازی بیشتر میان ایندو گروه قومی دردو دوره انتخابات ریاست جمهوری مردم هزاره رای خودها را برای اقای کرزی پشتون تبار به صندوقهای رای انداختند که در نتیجه رای این مردم و دیگر اقوام متحد ان اقای کرزی بار دوم به مقام ریاست جمهوری افغانستان رسیدند.

دوم :-  برخی عوامل اختلاف برانگیز میان اقوام پشتون و هزاره :-  استبداد نظام های حاکم قبیلوی ، زیرعنوان نظام های شاهی و ریاست جمهوریهای گوناگون در سه سده  اخیر تبعیض،نا برابری ملی، بیعدالتی وقتل عام، رابالای جامعه ی هزاره تحمیل نموده است . تهاجم مسلحانه کوچیهای پشتون تبار پاکستانی همه ساله با گله و رمه های شان مدت بیش از یک قرن با تفاوت یک وقفه در دهه هشتاد میلادی در مناطق هزاره نشین مرکزی صورت میگیرد که در نتیجه تهاجم کوچیهای طالبی در چند سال اخیر ده ها تن از افراد بیگناه ملکی اعم از اطفال – زنان و پیر مردان هزاره  قربانی این  حملات وحشیانه میشوندکه باید از ان جلوگیری بعمل اید . ساختار واحد های اداری مناطق هزاره نشین مرکزی کشورخیلیها ظالمانه ودوراز واقعیتهای قومی و اجتماعی افغانستان بوده باید, ولایات جدید درین مناطق تشکیل شوند تا، مردم هزاره بتوانندمانندهریک ازاقوام هم سرنوشت،مسولین محلی را از میان خودها تعین نمایند.

هزاره های مهاجر وفراری زمان امیرعبدالرحمن که یکقرن قبل درشهرکویته ی بلوچستان و دیگر شهرهای پاکستان پناهنده شده بودند با اقوام پشتون تباردرشهر کویته ی ایالت  بلوچستان  وشهرکراچی ایالت سند  پاکستان منحیث همسایگان خوب و همراه با روابط نیک وحسنه درکنارهمدیگر زیست داشتند اما متاسفانه دریک دهه اخیر بعد از تشکیل گروه طالبان و القاعده توسط  استخبارات نظامی  پاکستان این روابط نیک همسایگی بوسیله تروریستان وابسته به طالبان برهم خورده و اختلافا ت میان این دو گروه قومی پشتون وهزاره  تشدید گردیده و درچند سال اخیر هزاره های کویته از طرف گروه های افراطگرای تروریستی  بطورمتواتر قتل عا م میشوند.حملات انتحاری و انفجاری به مردم هزاره کویته، به ظاهر کار وهابیهای (لشکر جنگهوی) است، اما در پس پرده افرادی قدرتمندی از سران حکومت و نظامی ها با تروریستان لشکر جنگهوی، همکار اند، حقیقت آن است که اگراستخبارات و نیروهای نظامی بخواهند از بروز این حملات خونین و وحشیانه بالای مردم هزاره جلوگیری کرده میتوانند! ولی  در این نمایش شیطانی، آتش زا و مرگ آور؛ آدم نما های حریص واستخبارات نظامی پاکستان نقش دارند که به هر جرم و جنایتی دست میزنند. زیرا انان کوشش دارند تا هزاره های شهر کویته با  مهاجرت معکوس کویته را ترک کنند، دران صورت تروریستان جنایتکار، به پیروزی شان اطمینان بیشتر خواهند یافت پس یگانه راه نجات هزاره های کویته ی پاکستان مقاومت در برابرتروریسم و خشونت  است!

-         بیست و چهارم - ماه - فبروری سال - 2013

 

 


بالا
 
بازگشت