مهرالدین مشید
اشتهای زمســتانی رئیس صاحب کــرزی و هــفت میـوۀ بـهاری
از توطیۀ سکوت تا پرادوکس(*) میلۀ نورزی
تصیمیم داشتم تا چیزی پیرامون سکوت توطیه بار یا به عبارت دیگر سکوت توطیه بار و بی تفاوتی زمامداران کابل در برابر افشا گری رسانه ها چیزی بنویسم و اندکی از این دسیسۀ خطرناک پرده بردارم که ناگهان خبر تازه یی فضای افکارم را به تاراج برد که رییس جمهور کشور گفت، سال 2014 برای ملت افغانستان نوروز است و میله . از شنیدن این سخن خیل تعجب کردم؛ زیرا، روز نوروز یکی از روز های تاریخی و مهم در کشور است که مردم افغانستان در آن روز با وجود دشواری های زیاد احساس خوشی و سرور میکنند. با رفتن به محل ها و اماکن خاص به گشت و گذار و خوشی و ساعت تیری می پردازند؛ اما با تاسف که من تعبیر رییس جمهور را از نوروز در سال 2014 برابر با خروج نیرو های خارجی بصورت درست درک نکردم یا به قول استاد میروزیرالدین خان "عقلم قد نداد. این قدر فهمیدم که هدف از این اظهارات رییس جمهور کشور نفی تبلیغات زشت و خانه براندازی است که جنگ های داخلی و برخورد های گروهی و قومی را در افغانستان پیش بینی میکند. رییس جمهور با ابراز این سخن خواست بگوید که این همه تبلیغات پیرامون رفتن افغانستان به سوی بحران و احتمال تشدید جنگ های داخلی و گروهی دروغ محض است. به باور او برعکس تبلیغات نادرست و شتاب زدۀ رسانه ها با خروج نیرو های امریکایی از افغانستان آب از آب تکان نخورده؛ بلکه به عکس . به باور او "سال 2014 بهار و نوروز است که بر ما می آید و هفت میوه خوردن می رویم" با شنیدن این سخنان اظهارات یکی از دوستانم به نام "شاه گل"در ذهنم تداعی میکرد که او هر از گاهی که این گونه سخنان" سراپای یک کرباس" را می شنید، میگفت: خیلی کته خرجی میکند" از نظر او آدم هایی که بدور از واقعیت های عینی جامعه حرف می زنند و به اصطلاح آگاهانه و ناآگاهانه ریسمان به آسمان می تنند و روزی از زمین و روزی از آسمان سخن می گویند و فهمیده، نافهمیده به مانور های تبلیغاتی می پردازند و با اظهارات عجیب گویا با کلاه گذاشتن بر سر مردم یا به تعبیری دیگر با خاک افگندن در چشمان مردم افکار جامعه را به فریب می کشانند؛ آدم های کته خرج اند. راستی هم اظهارات رییس جمهور احساسات و عواطف آدم های کته خرج و به قولی "کته باز" را در بیشتر می تواند، برانگیزد تا آدم های دیگر را .
این اظهارات رییس جمهور تار و پود ذهنم را یک باره درنوردید که فرصت گفتن و پرداختن به توطیۀ سکوت را از من گرفت . هرچند کوشیدم تا ذهنم با تمرکز بر خط سرخ توطیۀ سکوت، از میلۀ نوروزی بدور بماند که نشد؛ اما ناگهان جرقه یی در ذهنم روشن شد که توطیۀ سکوت و میلۀ نوروزی در حقیقت یک معادله از پیش تنظیم شده با برنامۀ دقیق و حساب شده است که در آنسو با میلۀ نوروز یک پرادوکس را تشکیل داده است. توطیۀ سکوت نه تنها سکوت در برابر جنایت ها، غارتگری ها و فساد گستری های حاکم در جامعه و گریز از حقایق آشکاری است بلکه بی اعتنایی تمام و بی تفاوتی آشکار در برابر حق مردم و گریز محیلانه از خواست برحق آنان است. این نه تنها یک معادله و چند پرادوکس؛ بلکه یک راهکار و چند راهبرد و بازتاب دهندۀ چندین اعتراض و چندین تناقض نیز است . توطیۀ سکوت یعنی خاموش ماندن در برابر غارتگران و به اصطلاح دزدان با پشتاره و شمشیر آخته یی در برابر افشا کننده گان مفسد، رشوت خوار، غاصب و غارتگر است . شاید سکوت مرگبار حکومت در برابر مفسدان و جنایت کاران بد تر از هر قانون شکنی و قانون گریزی باشد؛ آنهم در کشوری که فساد و غارت به اوجش رسیده است و کمترین امیدواری برای رفاه و پیشرفت مردم در آن گمان برده نمی شود. حال سوال این است ، در حکومتی که فساد به این بزرگی خانه کرده باشد و بی مسؤولیتی ها و حق کشی ها در آن بیداد کنند ، چگونه می توان زیر جتر آن برای یک آیندۀ مرفه و امیدبخش منتظر بود. در این شکی نیست که جناب رییس جمهور اشتهای خوبی برای نوش جان کردن هفت میوه های نوروزی و به تماشا نشستن خوشس های مردم گرسنه و غرق در ماتم افغانستان را دارد؛ زیرا بعید است که با این ناوک اندازی های سیاسی به ساده گی حاصل شود.
هرگاه زمامداران باز هم چشم انتظار حمایت از امریکا را دارند، شاید این خیالی بیش نباشد. چنانکه نیویارک تایمز به نقل از کتاب "ولی نصر" رییس مرکز تحقیقاتی دانشگاۀ جان هاپکنز، مشاور سابق هالبروگ و صاحب نظر مشهور امریکایی در مورد افغانستان تحت عنوان: "سیاست خارجی محدود امریکا" نوشته است که در بخشی از آن می نویسد: این از حقیقت دور نخواهد بود که گفته شود سیاست خارجی امریکا کاملاً تابع ملاحظات تکتیکی سیاست داخلی این کشور می باشد. به ادامه به نقل از وی نوشته : ولی نصیر(2) در کتاب خود به این نتیجه رسیده است که امریکا دست خود را از افغانستان شسته و او امیدوار است که بعد از خروج قوای خارجی از افغانستان این کشور بلا فاصله به فاجعه روبرو نشود. با این حال به خوش بینی های احمد رشید(3)نمی توان امیدوار شد که فایننشل تایمز به نقل از او نوشته است: با ورود جان کیری و چک هیگل در سیاست خارجی امریکا تحرک تازه یی خواهد دمید. وی در ضمن به چرخش سیاست های پاکستان بخاطر جلوگیری از خشونت ها در افغانستان اشاره نموده و هم از ایجاد اختلاف میان طالبان سخن گفته است. بعید نیست که دستاورد های ده ساله قربانی سیاست های برگشتی امریکا و خوش بینانۀ شماری تحلیل گران شود.
در این تردیدی نیست که از دستاورد های مهم اساسی و فعال دولت طی ده سال گذشته مطبوعات آزاد نه تنها در داخل کشور؛ بلکه در سطح کشور های منطقه است . چنانکه رییس جمهور کرزی در بیانیۀ رادویویی خود مطبوعات آزاد افغانستان را در سطح منطقه بی نظیر و در سطح جهان دارای مقام بلند عنوان کرد که با تاسف در عمل به افشاگری رسانه ها کمتر توجه دارد؛ اما باز هم. بیشترین این افتخار برمیگردد به رسانه ها و روزنامه نگاران و نویسنده گان که با انرجی تمام از موضع آزادی های بیان عقب نشینی نکرده اند؛ اما را هم نباید فراموش کرد که آزادی های رسانه یی در افغانستان محصول حمایت هاس جامعۀ جهانی است که بیشتر از حمایت های مالی و سیاسی آنان برخوردار بوده است. مثلی که حکومت را پشتیبانی نظامی، اقتصادی و سیاسی کرده اند، از رسانه ها هم با همان قوت حمایت کرده اند؛ اما اینکه از اثر گذاری مطبوعات برای تطبیق قانون در کشور و به محاکمه کشاندن مفسدان و غارتگران خیلی عاجز مانده اند، این معمایی است که هنوز خانوادۀ رسانه های در افغانستان از آن ناآگاه آند. هرگاه جرئتمندی فعالان رسانه ها در کنار فعالیت های حمایت جامعۀ جهانی در افغانستان نمی بود. بدون شک مطبوعات افغانستان هم مانند کشور های همسایه بویزه ایران، (4)با چوب و چماق حاکمان فاسد کابل رو به رو می بود و روزنامه نگاران و نویسنده گان از فشار قدرتمندان درامان نمی ماندند. حالا زندان های افغانستان پر از روزنامه نگاران و نویسنده گان می بود. چنانکه ما شاهد هستیم، در این مدت قدرتمندانی هر از گاهی سر از یخن قدرت بیرون کرده اند و در برابر رسانه ها، روزنامه نگاران و نویسینده گان قامت آرایی کرده و به مانور قدرت در برابر آنانی پرداخته اند که دار و ندار زنده گی قلمی بیش نیست. در شماری موارد به گونه یی به تهدید قلمی و گاهی هم به تهدید زبانی روزنامه نگاران و نویسنده گان تا سطح به زندان افگندن آنان پرداخته و با ده ها گونه تهدید های مستقیم و غیر مستقیم تا ضرب وشتم ها به پاسخ آنان پرداخته اند تا فساد و جنایت آنان از زره بین رسانه ها بدور مانده و از چشم مردم پنهان بمانند. هرچند پیش از آن تلاش های مذبوحانه را بخاطر پرده کشیدن بر روی غارت ها و غصب های خود به خرج داده اند و با مومیایی کردن فساد، دیواری های فولادین را در برابر آن ایستاد نموده اند و در لاک های آهنین فساد خویش را پنهانش کرده اند. به این هم بسنده نکرده اند و بازهم برای پنهان کردن دزدی های خویش در عقب دیوار های طلایی قدرت برضد منافع ملی کشور سنگر گرفته اند و از آنجا با حمله بر رزونامه نگاران و نویسنده گان به دفاع از فساد و دزدی های خود پرداخته اند و اما زمانی که با افکار عمومی مردم رو به رو شده اند، عقب نشینی تاکتیکی کرده و با ژست های شیطانی بر روی روزنامه نگاران و نویسنده گان دست فریب کشیده اند. با مانور های سیاسی به حرک زیرکانه روی آورده و باز هم دستان را تا شانه برای فساد گسترده تر"بر"زده اند. با بدست آوردن ملیون ها دالر رشوت و غصب صد ها جریب زمین خود را عقب زده و با در دست دادن مجرمان درجه ششم و درجه دهم در چنگال قانون برای تاراج های کلانتر آماده گی می گیرند.
بیرابطه نخواهد بود، اگر این سخنان رییس جمهور را بحیث برهان قاطع یاد آور شوم که گفت، آنانی که پول های اندکی رشوت میگیرند، به زندان ها افگنده می شوند و اما آنانیکه ملیون ها افغانی رشوت میگیرند، معاف اند و دستان قانون برای بازداشت شان کوتاهی میکند. مفسدان و جنایتکاران نه تنها که به زندان افگنده نمی شوند و عدالت هرگز به سراغ آنان نمی رود؛ بلکه با قوت تمام در برابر قانون و تحکیم عدالت ایستاده گی نیز می نمایند. دلیلش روشن است؛ زیرا عدالت در چنگال فاسد آنان اسیر گردیده و سخت ضجه می کشد. پس در چنین حالی چگونه ممکن خواهدبود که قانون در کشور تطبیق شود و عدالت در کشور تامین شود؛ بویژه این که عدالت بصورت بیرحمانه یی بوسیلۀ حاکمان کابل ذبح شرعی می شود. مگر که به قول استاد واصف باختری
خروش العطش از رودخانه ها برخاست ستیغ و صخره ز فریاد عاصیانه تهیست
زبان خشم و غرور از که ميتوان آموخت که "خوان هفتم تاریخ" جاودانه تهیست
بعید نیست که حاکمان کابل آزادی مطبوعات را بحیث ابزاری برای بهره گیری های سیاسی شان مبدل کرده و زیر پوشش آزادی بیان دست به فساد وغارت می زنند و همه چیز را قربانی سکوت توطیه بار کرده اند. سکوت مرگبار در برابر مطبوعات یعنی این که نویسنده گان و روزنامه نگاران هر آنجه دل تنگ تان می خواهد، بگویید و رسانه ها هرچه در خورجین دارید، از جنس افشاگری ها همه را بیرون بریزید، بازار رسانه یی را گرمتر و گرمتر بدارید و رفع مسؤولیت کنید؛ اما مطمین باشید که گوش شنوایی برای شنیدن حرف های شما وجود ندارد؛ زیرا عدالت در چنگال شرکای مفسد آنان به اسارت رفته و دادگاه هم با اخذ حق سکوت آه از جگر بیرون نمیکند. این حالت فاجعه بار نه تنها رو به کاهش نیست، اندکترین امیدواری برای و کمترین ارادۀ سیاسی برای ایجاد اصلاحات و محو فساد وجود ندارد. نه تنها این که در بازار مکارۀ فساد دستگاۀ حاکمیت در کابل در اصل تمایل نظری هم برای ایجاد اصلاحات وجود ندارد و تو گویی حتا دلی از جمع دستگاهیان برای نابودی فساد نمی تپد. این در حالی است که موازی با افزایش فساد، بدامنی ها و ناآرامی ها نیز در کشور افزایش می یابند و روحیۀ دفاع از تمامیت ارضی و مبارزه با شبکه های حمایتی استخبارات پاکستان اندکی هم بهبود نمی یابد؛ به عکس مورال نظامیان کشور در حال غروب است؛ زیرا از هیچ لحاظ احساس آرامش نکرده و آیندۀ خود را هم از لحاظ اقتصادی و امنیتی مبهم می بینند؛ زیرا نه از داشتن معاش منظم و بدون دغدغه و نه هم به داشتن تجهیزات نظامی و نیرو های مدافع هوایی به آینده ها خوش بین اند؛ اما در دستگاۀ حکومت اوضاع چیز دیگری است و حاکمان کابل مست گرم جوشی ها و میله های نوروزی خویش هستند. شاید خوش بینی های برخاسته از این مست گرم جوشی های فساد آلود باشد که رییس جمهور را واداشت تا از تریبیون اکادمی نظامی کشور بگوید، سال 2014 میلۀ نوروزی برای افغان ها است؛ اما هنوز زود است که گفت، سال 2014 نوروز است و روز های خوشی تمام وشادی های بی پایان یا اینکه نوروزی دشوار و با مشکلات بیشتر از این و اگر میله یی هم وجود داشته باشد، میلۀ خونین خواهد بود و پیامش هم خونین تر از امروز. مبادا باز هم قلدران، زورمندان و جنگ سالاران بر نعش های خونین مرد و زن بیگناۀ این سرزمین میله های خونین را برگزار کنند و در خون های پاک آنان عطش غارتگری های شان را به گونۀ نوروز جشن بگیرند.
زیرا این ها نه از آن قافله رادمردان اند و نه از خیل آن عیاران که با قبول قربانی و پاسخدهی به پیام شهدا نوروز روشنایی را به مردم افغانستان بر مصداق این بیت به ارمغان بیاورند: گور خونین شهیدان به تو آواز دهد آتشی را که فروزان شده خاموش مکن این ها از آن قماش آدم هایی اند که هرگز نمی گذارند تا خون های برحق به فروزانی برسد ؛ بلکه این داراکولا ها بر فراز نعش های مظلوم ترین انسان میلۀ نوروزی برپا کرده و حتا نوروز و نوروزیان را به استهزا می گیرند. این ها شاید فراموش کرده اند، تاریخ روز هایی را شاهد است که چگونه فانوس های مکر و استبداد قربانی تهاجم تند باد های روزگار گردیده اند:
شب شکستن فانوس در تهاجم باد
چراغها همه گی زنده باد میگفتند!
منابع :
*- (قديمي ) اظهار خلاف عقيده ى عمومي ، پرا انديشه ؛ اظهارى كه ظاهرا متناقض يا چرند است ولي ممكن است واقعا درست باشد)گفته ى متناقض نما، معما نما، ناسازه ، خرق اجماع ، پارادكس ، چرند نما، پارا دخشي ، لغز ؛ اظهار (يا گفتۀ ) متناقض ، گفتۀ ضد و نقيض ، مغالطه ، جمع اضداد
2 – سایت رادیو آزادی ، 20 فبروری 2013
3- همان منبع
4 - همین اکنون ریحانه طباطبایی، میلاد فدایی اصل، سلیمان محمدی، ساسان آقایی، نسرین تخیری، امیلی امرایی، نرگس جودکی، صبا آذرپیک، پوریا عالمی، پژمان موسوی، اکبر منتجبی، کیوان مهرگان، حسین یاغچی از جمله روزنامهنگارانی هستند که هنوز در زندان وزارت اطلاعات ایران به سر می برند.