مهرالدین مشید
باروری ارزش های اسلامی؛ تقویت حقوق بشری و محو خشونت بر ضد زنان
قسمت اول
بحث خشونت برضد زنان در دنیای امروز بحث تازه یی نبوده و این برمیگردد به گذشته های خیلی دورکه در هر زمانی در جامعۀ بشری خشونت علیۀ زنان به گونه های مختلف وجود داشته است . از همین رو بوده است که بسیاری ادیان مبارزه بر ضد خشونت آفرینی ها بر زنان را سرمشق هدایات خود قرار داده و بخشی از برنامه های اصلاحی و هدایتی پیامبران الهی را مبارزۀ خستگی ناپذیر علیۀ رواداشتن استبداد بر زنان تشکیل داده است. تمامی ادیان در جهان علم بردار اعطای ارزش های انسانی برای زنان و حمایت آنان از استبداد فردی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. از آنجا که روح ادیان با توحید و عدالت سازگار بوده و حاکمیت توحید وعدل الهی در جوامع بشری را در دستور کار خود قرار داده است. توحید و عدالت زمانی در جوامع بشری عملی شده می تواند که یگانگی ها بدون هرگونه تفاوت و تبعیض جنسی و غیر جنسی در جامعه حاکم گردیده و همه پدیده ها بر جای شان بصورت همسان، طبیعی، متوازن و هماهنگ قرار بگیرند. د راین صورت است که می توان از جهات عملی توحید و عدالت در جوامع بشری سخن گفت.
از همین رو بوده است که پیامبران الهی برای عملی شدن ارزش های واقعی توحید و عدالت در جامعۀ بشری از هیچ گونه کار و پیکار خستگی ناپذیر دریغ نکرده اند و در راۀ احقاق حق واقعی زنان و آزادی های انسانی آنان تلاش های جدی و پیگیر نموده اند. چنانکه پیامبر اسلام بخشی از برنامۀ دعوت و جهاد خود را برای رهایی زنان اختصاص داد و زنده به گور کردن زنان را حرام دانست و عاملین آن را گناه کاران بزرگ خواند. محمد (ص) برای تحقق آزادی انسان و عملی شدن اصل عدالت بر خود اتمام حجت نمود و در حجت الوداع بعنی آخرین خطبۀ خود با زبان رسا و بیان آشکار اعلان نمود که
"ای مردم همانا برای زنان شما بر شما حقّی و برای شما بر ايشان حقّی است ..." از این سخن پیامبر بر می آید که او برای زنان حق و حقوق زیادی قایل بود و از همین رو در آخرین خطبۀ خود نه تنها مسلمانان؛ بلکه با اظهار کلمۀ مردم، تمام بشریت را مخاطب قرار داد و از مردان بصورت خاص خواست تا حقی را که زنان بر دوش آنان دارند، به بهترین وجهه ادا کنند. بعدتر از آن مسلمانان را بصورت عام مخاطب قرار داد و گفت:
مسلمانان برادران یکدیگر اند پس هيچكس مال برادرش حلال و روا نيست جز به خواست ورضای او...هدف از کاربرد کلمۀ حلال باز هم اشاره به حقی است که از سوی خداوند برای مرد و زن حلال گردانیده شده و زنانن و مردان مکلف اند تا بدون تبعیض و تفاوت به احقاق حقوق یکدیگر پای بند باشند. پیامبر بعد از دعوت به رعایت حقوق زنان از سوی مردان گفت :
" ای مردم بدرستيكه پرودگار شما يكي است و پدر شما يكي است شما همه از آدم هستيد و آدم از خاك است گراميترين شما در نزد خدا آن كسي است كه پرهيز گارتر و خدا ترستر باشد، هيچ عربی را بر غير عرب و هیچ سفیدی را بر سیاهی فضل و برتري نيست جز به پرهيزكاری. آيا رسانيدم؟ گفتند آری. فرمود پس كسيكه از شما حاضر است بايد بغایب برساند". سخن آخری پیامبر بر بنیاد آیت قرآنکریم " به تحقیق با عزت ترین و بلند مربته ترین شما نزد خداوند پرهیزگار ترین شما است؛ دلالت روشن و بدون ابهام بر ارزش های انسانی دارد که اسلام آنها را به مثابۀ نعمت های برگزیدۀ الهی بصورت کامل و تمام برای انسانیت عرضه کرده است. پس دینی که مخالف صریح هر نوع تفاوت و بلند پروازی حتا سفیدی بر سیاه است و رعایت حقوق انسانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی یکی را بر دیگری لازمی و حتمی می پندارد؛ هدف از این تاکید دفاع از حق انسانی انسان است ، چه مرد باشد و چه زن . از همین رو است که هر نوع خشونت بر زنان حرام پنداشته شده و مردان را از سیطره جویی بر زنان برحذر گردانیده است . دراموری که مردان را بر زنان حق درایت داده است، بیشتر بخاطر یک سلسله ثبات و پایداری های مردان است که زنان به دلیل وجود عاطفی شاید در شماری موارد از عهده اش بیرون نیایند؛ اما هرچه باشد، رواداشتن هرنوع خشونت بر زنان از سوی مردان حرام پنداشته شده است.
آنچه تاسف آور است، این که نظام اسلامی بویژه بعد ازدورۀ ملوکیت در اسلام از رویش باز ماند و ارزش های اسلامی دریک نظام نمادین اسلامی بارور نگردید. به عکس سنت های قبیله یی وقومی به نام دین بر مردم حاکم گردید. در واقع پروسۀ دین زدایی به نام دین یا به تعبیری جنگ مذهب علیۀ مذهب آغاز شد که در یک طرف مذهب شرک زیر نام قوم و قبیله و در سوی دیگر مذهب توحید قرار داشت . توحید چنان در زیر غبار اندیشه های شرک آلود ضجه می کشید که فرصت بارور شدن را از دست داد . روند دین زدایی از چندین صد سال بدین سو در جهان اسلام آغاز گردیده و هر از گاهی زیر نام این و آن بجای سرافرازی دین به بی آبرویی آن انجامید. این حالت سبب شد تا اسلام و ارزش های سیاسی اقتصادی آن عقیم باقی بماند. کمترین فرصتی هم برای نظام سازی در اسلان بدست نیامد . این بی فرصتی ه و بدفرصتی ها دست به دست هم داد تا تمامی ارزش های واقعی اسلام در جوامع اسلامی عقیم باقی بماند . از جمله به حقوق رنان هم در جوامع اسلامی توجه نشد و نگاۀ حکومت ها در کشور های اسلامی نسبت به زنان بیشتر بصورت مردسالاری شکل گرفت که برخاسته از طبعیت قومی و قبیله یی کشور های مختلف بود. هر از گاهی اگر بار مذهبی هم به خود پیدا کرد، بیشتر در گرو سلیقه های روحانی نمایانی اسیر گردید که خود را حامی و رهبر دین می شمردند و هنوز هم می شمارند.
هرگاه ارزش های حقوق بشری در کنار سایر ارزش ها در جوامع اسلامی بارور میگردید، شاید امروز اسلام بهتر قادر به پاسخ بسیاری از دشواری ها در رابطه به حقوق بشری، بویژه حقوق زنان می بود. اسلام در اصول در ابعاد گونه گون فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بیشترین حق را برای زنان داده که حتا در شماری موارد مردان از آن محروم هستند. اسلام در بیشتر از 120 مورد حق زنان را بر مردان مسلم پنداشته است، در حالیکه این حق از سوی زنان برای مردان در حدود هشتاد مورد است . هرگاه فضای نظام واقعی در کشور های اسلامی بوجود می آمد و این ارزش ها بیشتر پرورش می یافتند . امروز نه تنها خشونت علیه زنان محو میگردید؛ بلکه زن مسلمان جایگاۀ واقعی خود را در کشور های اسلامی نیز پیدا می نمود . قرآنکریم در کلیدی ترین مسایل مانند گناه و صواب، آموزش و تحصیل، خیرات و صدقه ، میراث ، ذکات ،نماز و غیره حق مردان و زنان را برابر و همسان پنداشته و تنها در مواردی بیشتر به عدالت توجه کرده تا به مساوات، آنهم به دلیل دادن حق برتری به زن است و نه گرفتن جق برتری او . از دیدگاۀ روان شناسی و جامعه شناسی امروز بک زن با عفت و با عصمت می تواند، بهترین معلم و انجنیر و داکتر و غیره باشد . افزونی عصمت و عفت زن به مثابۀ بار گرانسنگی بار مهارت های علمی و تخصصی او را غنامندتر می گرداند. این در حالی است که اسلام به باروری عصمت و عفت زن در کنار آموزش های علمی، هنری و ادبی او تاکید میدارد؛ اما زمامداران مستبد و بعدتر قدرت های استعماری جلوهر گونه پیشرفت های واقعی را که برای کشور های اسلامی لازمی بود، از دست آنان گرفتند.
اسلام برای زن 14 صد سال پیش ارزش هایی را اعطا نمود که دنیای غرب در خواب غفلت و جهل فرو رفته بود. غرب در آن زمان یک دورۀ تاریک هزار ساله را به تجربه گرفت . در حالیکه با وجود دشواری ها باز هم جهان اسلام عصر شگوفایی علمی، فلسفی، ادبی و هنری را به استقبال گرفته بود و در جهان اسلام زنانی بودند که به مقام های بزرگ علمی، فلسفی، ادبی و هنری و مقامات دولتی دست یافته بودند. پس از چیره شدن رکود و انحطاط در جهان اسلام، فرهنگ اسلامی از راۀ هسپانیا وارد اروپا گردید و اروپایی ها از علوم، فلسفه، ادب و هنر اسلامی آگاهی پیدا کردند تا بالاخره عصر رونسانس و تجدد را در اروپا بوجود آوردند . رونسانس در اروپا سبب شد تا انقلاب کبیر فرانسه به پیروزی برسد و این انقلاب بود که جوامع اروپایی را وارد فصل تازه یی نمود که دانشمندان بزرگی علم بردار تحولات شگرف در اروپا گردیدندد . برای اولین بار به برکت انقلاب فرانسه بود که اعلامیۀ حقوق بشر به تصویب رسید.
نخستين اعلاميه حقوق بشر و شهروند در گرماگرم انقلاب كبير فرانسه، در 26 اوت1789م در مجلس مؤسسان اين كشور تدوين شد و فرداي آن روز نيز به تصويب مجلس ملي فرانسه رسيد. اين اعلاميه كه چند سال بعد به عنوان ديباچۀ قانون اساسی فرانسه پذيرفته شد، يك سند تاريخی است كه به عنوان اولين سند مهم درباره حقوق افراد در برابر قانون و آزادی عقيده و قلم و بيان تاكيد شده است. براساس اين سند، متهم ساختن يا بازداشت و زنداني كردن اشخاص، بدون رعايت تشريفات مقررات قانوني، ممنوع ميباشد. همچنين اعلاميه حقوق بشر و شهروند به چگونگي وضع مالياتها و تامين مخارج عمومی و تشكيلات دولت و حق مالكيت و موارد ديگر نيز می پردازد. ولی نكته یی كه گفتنی است اين كه نخستين كسانی كه اين اعلاميه را زير پا گذاشتند رهبران انقلاب كبير فرانسه و همان كسانی بودند كه با شور و هيجان، اين اعلاميه را تصويب وامضا كرده بودند.
در فاصله تصويب نخستين اعلاميه حقوق بشر تا نيمه قرن بيستم، قوانين اساسي بسياري از كشورها در چهارچوب همين اصول تدوين شده و اعلاميه جهاني حقوق بشر كه در سال 1948م به تصويب مجمع عمومي سازمان ملل متحد رسيد، نسخه مكمل همين اعلاميه است، ولی با كمال تاسف بايد اذعان كرد كه بعد از گذشت بيش از دوصد سال از تصويب نخستين اعلاميه جهاني حقوق بشر، حقوق و آزادی هاي تصريح شده در اين اعلاميه، براي اكثر مردم روی كره زمين، آرزويی دست نيافتنی است تا چه رسد به اعلاميه جهانی حقوق بشر مصوبه سال 1948م، كه حقوق و آزاديهاي بيشتري را براي انسانها در نظر گرفته است. هرچند این اعلامیۀ 30 ماده یی برای اولین بار بر حقوق مساوی زنان و مردان و بر حقوق اولیه و ابتدایی انسان ها تاکید کرد، حق کار، تحصیل، ملکیت، برخورداری از خدمات صحی را بشریت به ارمغان آورد و زنان را از امتیازات خوبی برخوردار گردانید؛ اما درعمل هنوز هم که هنوز است ، بسیاری از دستاورد های آن در عمل برای بسیاری از انسان های روی زمین به رویایی دست نیافتنی مبدل گردیده است.
شماری ها استدلال می کنند که اعلامیه جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ با رأی مثبت ۴۸ دولت از ۵۶ دولت عضو سازمان ملل به تصویب رسیده است. جهان امروز دارای بیش از ۱۹۰ دولت با گرایشات متنوع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. مسایل امروز جهان فراتر از اموری است كه در اعلامیه های جهانی حقوق بشر و نیز اعلامیه قاهره مطرح شدهاند. بنابراین این به بازنگری متن آن باور دارند.
یكی از مهمترین ریشههای اختلاف در بحثهای نظری پیرامون جهانشمولی و نسبیگرایی حقوق بشر در این است كه بحث «حدپذیری» حقوق بشر از مقوله «استثنا ناپذیری» یا همان جهانشمولی حقوق بشر تفكیك نشده است. از این رو نسبیگرایان با استناد به موارد محدودیتهای اعمال حقوق بشر كه از ادیان، قومیتها و فرهنگهای مختلف شناخته میشود، جهانشمولی این حقوق را غیر ممكن میدانند. در نقطه مقابل طرفداران جهانشمولی، بدون در نظر گرفتن واقعیت چند فرهنگی جامعهی بینالمللی خواهان سیطرهی نگرش خود و اعمال یكسان حقوق بشر بر همه جوامع میباشند. در حالی كه حقوق بشر در عین حالی كه در مبنا و منشاء وجودی جهانشمول است در اعمال و اجرا محدود و نسبی است. جهانشمولی در مبنا و منشای وجودی جزو سرشت و ذات این حقوق و ناشی از كرامت و انسانیت انسان است. در حالیكه محدودیتها در عرصه اعمال و اجرای حقوق بشر مبتنی بر واقعیاتی است بیرون از سرشت آن و بلكه مربوط به ایجابات زندگی اجتماعی است كه از محیطی به محیط دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است.
اگر این واقعیتها در نظر گرفته شود، از جنگ نسبیگرایی و جهانشمولی و از استفادههای سیاسی از مقوله حقوق بشر جهانیسازی و تحمیل ایده سكولار بر همه ملل كاسته خواهد شد. پذیرش این مفهوم و انعكاس آن در اسناد بینالمللی رغبت تمام كشورها به پیوستن به مهمترین پیمانهای حقوق بشری بینالمللی را بیشتر خواهد كرد و جامعه بینالمللی به همگرایی و همبستگی بیشتری در حوزه حقوق بشر خواهد رسید. با مفهوم حدپذیری حقوق بشر دلیل این گفته كه « بسیاری از پژوهشگران خاورمیانه معتقدند كه سهم ذاتی و نظری منطقه خاورمیانه در تولید قواعد حقوق بشر غیر قابل انكار است اما تعارضهای كاربردی و عملی در حوزۀ اجرا و عمل از سوی بسیاری از واحدهای سیاسی منطقه خاورمیانه دیده شده است»[63] نیز روشن میگردد کشور های اسلامی تلاش کردند تا با رعایت حق نسبی گرایی منشور دیگری را زیر نام "منشور قاهره" به تصویب رساندند. طراحان این منشور مدعی اند که جهان اسلام برای رسیدن به اعلامیۀ مترقی در باب حقوق بشر كه از یک سور از جامعیت برخوردار بوده و از سویی هم در جهان متنوع امروز بتواند در برابر سایر ایدهها از اقبال كافی برخوردار شود، نیازمند میشور دیگری است .
اعلامیه قاهره محصول جلسات كارشناسی فقها و حقوقدانان و عالمان اسلامی در شاخههای گوناگون علوم دینی همچون فقه، كلام، تفسیر و حدیث به منظور تبیین و توصیف اجزای حقوق مشروع با تاکید به دین مبین اسلام با توجه به تشریح، قیود، شروط و الزامات آن است . این منشور در نشست تهران در تاریخ ۲۶ تا ۲۸ دسامبر ۱۹۸۹ مورد بررسی و تصویب قرار گرفت. اصل اعلامیه با تغییراتی كه در پیشنویس تهران داده شد، در جریان نوزدهمین اجلاس وزرای امور خارجه كشورهای عضو سازمان كنفرانس اسلامی كه از تاریخ ۳۱ جولای تا ۵ اوت ۱۹۹۰ (دهم تا پانزدهم مرداد ۱۳۶۹) در قاهره تشكیل شد، طی قطعنامه شماره ۴۹/۱۹۰ P به تصویب رسید.
این قطعنامه اعلامیۀ قاهره را مورد تایید قرار داد . هرچند از لحاظ حقوقی، سند قاهره در حد یك اعلامیه است؛ منظور از اعلامیه اینكه سند مذكور، فاقد هرگونه وجه الزام و تعهد برای كشورهای عضو بوده و تنها بیان تلقی مشترك اعضا از حقوق بشر اسلامی است. از این حیث، سند قاهره كاملا مشابه اعلامیه جهانی حقوق بشر است كه هیچ تعهدی را برای كشورها الزامی نمیكند. در عین حال، سازمان تلاش كرده است تا با تشكیل كارگروههای متعدد، موضوع چگونگی همكاری دولتهای عضو جهت فعلیت بخشیدن به اجرای مواد این اعلامیه را مورد بررسی قرار دهد. اما تا رسیدن به معاهدات الزام آور حقوقی راهی طولانی در پیش است.
نه اعلامیۀ حقوق بشر جهانی و نه اعلامیۀ حقوق بشر اسلامی از این که ابعاد الزامی ندارند، نتوانست ارزش های حقوق بشری و اسلامی را در کشور های جهان نهادینه بسازد . این دو اعلامیه نه تنها از عملی شدن ارزش های واقعی حقوق بشری در جهان کوتاه آمد؛ بلکه به عکس هز دو اعلامیه به گونه یی خشونت نرم افزاری بر ضد زنان در غرب و خشونت سخت افزاری بر ضد زنان در شرق را بوجود آورد .