مهرالدین مشید
اینسو هیاهوی رسانه یی، در میان خط قرمز و آنسوتر ارزش ها و منافع ملی
روزنامه نگار بر روی خط قرمز دفاع از ارزش ها و مبارزه با فساد و زشتی ها باید تمکین کند
صد ها سلام بر رسانه ها و هزاران سلام بر دست اندرکاران آنها که با عشقی سرشار از ذوق انسانی و شور مسلکی به اطلاع رسانی می پردازند و آرزو دارند تا از طریق اطلاع رسانی و آگاهانیدن مردم بهترین خدمات روزنامه نگاری را برای مردم ارایه کنند. روزنامه نگاران نه تنها اطلاع دهنده گان صدیق یک جامعه اند که در صف اول سنگر های خونین ترین نبرد ها قرار می گیرند؛ بلکه از این هم بیشتر به مثابۀ نیرویی خلاق و آفریننده و منادیان راستین امر به معروف و نهی از منکر نیز هستند. از این رو روزنامه نگاران نه تنها منادیان راستین و مدافعین صدیق آزادی بیان و آزادی های رسانه یی اند؛ بلکه از این هم برتر بحیث پیامبران مسؤول، رسالت بزرگ تری برای اعتلای آموزش های گونه گون اجتماعی، تاریخی و فرهنگی نیز دارند. از همه بیشتر این که روزنامه نگاران مردان پیشتازی اند که از هر از گاهی نه تنها در صف اول جبهه های دشوار ترین نبرد ها؛ بلکه در صف اول دفاع از ارزش های ملی، منافع ملی و اقتدار ملی اند تا رسالت تاریخی شان را در گام اول در برابر مردم، وطن و در قدم دوم در برابر مردم جهان به حسن صورت به انجام برسانند. از این رو روزنامه نگاران مردان مسؤول و متعهدی اند که نباید هیچگاهی دین ملی و تاریخی خود را قربانی اهداف شخصی، قومی و گروهی نمایند. روزنامه نگار مسؤول کسی است که با توجه به رسالت تاریخی خود با این که میداند، عبور از دیوار واقعیت ها و رسیدن به حقایق امری دشوار و خطرآفرین است و اما با توجه به مسؤولیت تاریخی خود، عبور از آنها را امری حتمی و لازمی برای خود می شمارد. از آنجا که آزادی و مسؤولیت هر دو برای روزنامه نگار خطرساز بوده و برای رهایی از چاله های پیچیدۀ آزادی و مسؤولیت باید، آگاهانه ، منصفانه و شجاعانه گام بردارد تا مبادا در پرتگاهی بیفتد که رهایی از آن برایش امری ناممکن باشد. در این شکی نیست که آزادی و قبول مسؤولیت در برابر آن روزنامه نگار را در کنار این که سمت و سو میدهد، حدود و پهنای فکری و اطلاع رسانی را نیز برایش به ارمغان می آورد. هرچند مسؤولیت به گونه یی زنجیر در پای آزادی های او می افگند و اما این زنجیر در واقع چهارچوب واقعی آزادی ها را برای عبور از دیوار های آهنین بخاطر رسیدن به حقایق میسر می گرداند.
از آنجا که حرف بر سر مسؤولیت در قبال آزادی های بیان و آزادی های رسانه یی پیش آمده، بیرابطه نخواهد بود تا گفت که احساس مسؤولیت، روزنامه نگار را در قبال کار های رسانه یی اش در مرز مشخصی قرار میدهد که در حد و فاصل هیاهوی رسانه یی و حفظ ارزش های ملی و فرهنگی و دفاع از منافع ملی ، نباید از آن به سوی چپ و راست و بالا و پایین عدول نماید. از این رو کار روزنامه نگار با وجود مانور ها در عرصه های خطرناک و خطر آفرین اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و در ضمن خیلی وسیع و گسترده تبلیغاتی را به همان میزان محدود میگرداند که دقت، توانایی ها، مهارت ها و آگاهی های او را سخت به آزمون می گیرد. آنهم آزمونی دشوار با اندک ترین اشتباه نه تنها حیات یک انسان؛ بلکه حیات جامعه یی را به باد نیستی می سپارد. حد و فاصل این فاجعه و فلاح همان خط قرمز است که روزنامه نگار و نویسنده را از افتادن در چالۀ نابودی برحذر می دارد. این بدان معنا است که نباید روزنامه نگار و نویسنده بزرگترین ارزش ها را قربانی اهداف خاص شخصی، قومی و گروهی خود نماید. لبۀ تیز تبلیغات را چنان به سوی هدف دقیق و آگاهانه نشانه بگیرد که بالاخره اهداف انسانی و راستین تبلیغات در پای تبلیغات قربانی نشود و تا به این ترتیب"تبلیغات برای تبلیغات" ارایه نگردد. بنا بر این روزنامه نگار و نویسنده هر حرفی که می نویسد و هرجمله یی را که آذین بند صفحه کاغذی می نماید، باید جدی بوده و هر واژه و هر جمله را حساب شده بر روی کاغذ بریزد و فکر نکند که حرفی و جمله یی را بر روی صفحه یی می نویسد؛ بلکه چنان بنیادی بیندیشد که گویا خشت ها و دیوار های استوار اطلاعاتی، تاریخی و فرهنگی را پی هم می چیند. هرگاه خشتی کج نهاده شود، بیناد دیورای کج نهاده می شود که در نتیجه به قول شاعر گرامی جناب بیدل "
"خشت اول گـــَــــــــر نِهَد معمار کَج ،"
"تا ثـُــــــٌریا مـــــــــــی رود دیوار کج !"
کج سُخن ، پندار کج ، کِــــــــردار کج ،
میخ کج ، اَلـــــوار کج ، نجــٌـــــار کج !
خست روزنامه نگار و نویسنده به مراتب مهم تر، موثرتر، حیاتی تر از خشت معمار است؛ زیرا ممکن است که با فروریزی تعمیری بر کجی های آن پایان بخشید؛ اما ساختمان و هیکل فرهنگی کشوری را که باری به نیروی انسانی آن شکوه و جلال می یابد، ویران کردن و و احیای دوبارۀ آن امری ساده و یک شبه و چند شبه نیست؛ زیرا فرهنگ و ارزش های فرهنگی یک کشور نتیجۀ کارکرد ملیون ها انسان است که از هزاران سال بدین سو در سرزمین و جغرافیای معینی شکل یافته است و هیکل با عظمت آن هرچند از رسوبات فرهنگ ها، ادیان، مذاهب و سنت های گونه گون متفاوت و متضاد ساخته شده است و اما این عناصر چنان در آن عجین گردیده و در کالبد تنومند فرهنگی قامت آراییده است که دشوار است تا بوی بودایی، موسی یی، عیسی یی و محمدی(ص) آن را به ساده گی اشتمام نمود. آری این فرهنگ با این قامت آرایی درهم تنیده گی و استواری اش زمانی از جا برکنده میشود و لرزه براندامش مستولی میگردد که خشت های بنیادین آن کج گذاشته شود.
آری هر حرف، کلمه و جملۀ مسؤولانه در واقع معبودا هایی اند که کعبۀ مراد ملتی را با عاشقانه ترین واژه ها، تصویرها، آبده ها، آذین می بندند و قافلۀ پرستش را در بستر نیرومند فرهنگی به حرکت در می آورند. رونمایی اندک ترین سکتگی و آشفتگی در واقع سکتگی ها و گسست های مرگبار فرهنگی را به دنبال دارد. روزنامه نگار، نویسنده، متفکر، نقاش، هنرمند و بالاخره تمامی دست اندر کاران فرهنگی رسالت بس بزرگ دارند تا برای ساختن و پیراستن کاخ ارجمند فرهنگی کشور چنان خشت هایی را بگذارند که از پی هر نفس خشت استواری را بر مصداق این شعر:
نفس هردم زقصر عمر خشتی میکند بیدل پی تعمیر این ویرانه معماری این چنین باید
برای بنیاد گذاری فرهنگ والای کشور بگذارند. در غیر این صورت بس سوگ مندانه شاهد نابودی فرهنگی باید بود که هر روز قامت استوارش زیر توطیه های گونه گون خم تر می شود. ترس آن می رود که در صورت کمترین بی توجهی چنان آسیب بر آن وارد شود که دیگر از جا نجنبد.
در این راستا همه قلم به دستان ، متفکران و دانشمندان رسالت بس عظیم تاریخی دارند و اما آنانی که در عرصه های گونه گون کار تحقیقاتی کار مینمایند، به دلیل ویژه گی کاری شان، نه تنها رسالت انسانی؛ بلکه مسؤولیت تاریخی و ملی نیز دارند. برای درک این رسالت و مسؤولیت، از خط قرمز یاد شده صادقانه باید پاسداری کرد وحریم مقدس آن را از هر خطری درامان نگهداشت تا مبادا ارزشهای بزرگی ملی و تاریخی کشور قربانی اهداف تبلیغاتی محض شود. برای سره و ناسره کردن اطلاعات و آگاهی ها یگانه راه توسل جستن به متود های تحقیقاتی درست است تا بتوان از خطر افتادن در چالۀ ناآگاهی، اتهام و تهمت رهایی یافت و از انحصار و افسون متملقان و پا بوسان رهایی پیدا کرد.
هرگاه بصورت کل پیرامون تحقییقات و متود های تحقیقاتی بحث به عمل آید و متود ویژۀ آن در رورنامه نگاری مورد بحث قرار بگیرد، بحث بر سر آن خارج از حوصلۀ این مقاله است؛ زیرا پرداختن به انواع روش های تحقیق؛ چون کاوش، توصیف، پیش بینی، تبیین، کنترل و عملی که اهداف فوری را در بر دارند و محقق را کمک می کنند تا دریابد، چه سوالاتی را بپرسد و چه پاسخ هایی را دریابد. برای دست یابی به هدف دنبال اهداف تحقیق رفته و هر تحقیق را بر بنیاد هدف آن دنبال نماید. به این ترتیب محقق ناگزی می شود تا برای رسیدن به چنین هدفی به تحقیق بنیادی، تحقیق کاربردی و تحقیق عملی رو آورد.
چه رسد به این که به گونۀ تفصیلی برای شناخت مجهولات و پی بردن به مسایل ناشناخته به روش هایی چون روش های تاریخی، توصیفی و تجربی تحیقیق را مورد بحث مزید قرار داد. یا به آزمایش های توصیفی بیشتر پرداخت و به توصیف و تفسیر شرایط از لحاظ تحقیق رو آورد و انواع آن ها؛ مانند برآوردی، ارزش یابی، مطالعۀ موردی، عمق و گسترده گی، مطالعۀ پیمایشی، تحقیق تکاملی (توسعه یی)، مطالعات همبسیتگی ( بررسی روابط دو متغیر) ، تحقیقات پس از وقوع را در روند تحقیق مورد بحث قرار داد . یا با توجه به روش تحقیق تجربی به منظور کشف علت و معلول تحت شرایط متغیر مستقل و متغیر وابسته روشی را مورد بحث قرار داد که از اعتبارات داخلی خارجی تحقیق بحث کرده و تاثیر یک یا چند متغیر مستقل را روی یک یا چند متغیر وابسته را با توضیحات کامل ارایه کرد. به این ترتیب به عوامل مختلف توجه نمود تا اعتبار داخلی و خارجی تحقیق به خطر نیاندازد تا با توجه به اعتبار داخلی یعنی این که نتایج حاصل مربوط به تاثیر متغیر مستقل بر روی متغیر های وابسته هرچه بیشتر روشن و واضح گردد. به این ترتیب از عوامل به خطر افگنندۀ اعتبار داخلی تحقیق چون؛ عامل تاریخی ، عامل رشد و عامل آزمون تا حد ممکن جلوگیری به عمل آید. این در حالی است که برای تقویت اعتبارات داخلی تحقیق باید توجۀ مزید بر ابزار اندازه گیری، بازگشت آماری، انتخاب آزمودنی ها و اثرات تجربی آنها نمود. باید توجه کرد که در طرح تحقیق علاوه بر تاثیر گذاری متغیر های مستقل و متغیر های وابسته ، میزان تعمیم پذیری نیز از اهمت خاصی برخوردار است؛ زیرا عواملی چون؛ اثر کنش متقابل گزینش و متغیر تجربی ، اثر واکنش آزمونی ، اثرات واکنشی روش های تجربی وتداخل چند متغیر قدرت تعیمیم یافته های را به خطر مواجه می سازد.
هرچند روش های بالا در ژورنالیزم تحقیقاتی هم می توانند، کاربرد داشته باشند و اما تکنیک تحلیل محتوا در زورنامه نگاری پژوهشی بیشتر مورد استفاده است. متود تحلیلی در دنیای شیشه یی کنونی که اطلاعات بصورت فرازمانی و فرامکانی فراتر از سرعت نور مرز های جغرافیایی را در سطح کشور ها و قاره ها با شتاب شگفت آوری در می نوردد، بحیث روش بدیل برای ژورنالیزم تحقیقاتی قبول شده است؛ زیرا در ژورنالیزم تحقیقاتی بیشتر بحث تکنیک تحلیل محتوا مطرح است. تحلیل محتوا در ژورنالیزم جایگاۀ خاصی را اختیار کرده و دانشمندان در مورد تحلیل محتوا بحث های زیادی نموده و روش های مختلف تحلیلی را ارایه نموده اند. هدف اصلی تحلیل محتوا کشف معانی جدید بوده تا با استفاده از آن یافته هایی را از متن استخراج نماید.
هیژمن (1) هشت نوع تحلیل محتوا را شناسایی کرده و از آنها به عنوان: تحلیل معانی بیان، تحلیل اسطوره و روایت، تحلیل گفتمان، تحلیل ساختاری یا نشانه شناختی، تحلیل تفسیری، تحلیل محاوره، تحلیل انتقادی و تحلیل نرماتیو یاد آور شده است. از تکنیک تحلیل های یاد شده برای کشف و استخراج معانی استفاده می شود.
مراحل روش تحلیل محتوا عبارت اند از: مشخص کردن هدف، طرح سئوالات و فرضیهها، انتخاب واحد تحقیق، ساختن زیرمقولهها، ارایۀ تعاریف نظری- علمی، مشخص کردن جامعه آماری، نمونه گیری، کد گذاری و جمعآوری دادهها، روایی و پایایی ( دریافت ضریب قابلیت اعتماد (پایایی) با استفاده از فرمول اسکات و کد گذاری مجدد حداقل 10 درصد پیامها)،
آزمونهای آماری . محقق در هر یک از این مراحل داده ها را بدست آورده و تا بالاخره در مرحلۀ نهایی ، دادههای بدست آمده موجود در برگه کد گذاری را وارد کامپیوتری میکند تا از طریق آزمونهای آماری "کای اسکوئر" به جدول های توزیع فراوانی دست می یابد و بعد به مرحله آخر یعنی تجزیه و تحلیل دادهها می رسد. در این مرحله است که محقق برای سوالها و فرضیههای تحقیق پاسخ مناسب دریافت میکند تا بر مبنای آن قادر به پیشنهاد هایی برای انجام تحقیقات تازه می گردد.
بطور کلی روش تحلیل محتوا بررسی سه دسته کلی از مسایل پژوهشی می تواند مناسب باشد.
هنگامی که دسترسی به اطلاعات دست اول مشکل است و پژوهشگر صرفاً به مدارک و اسناد بر جای مانده دسترسی دارد. 2) گاهی اوقات با وجودیکه پژوهشگر به موضوع های پژوهشیاش دسترسی مستقیمی دارد. ممکن است ترجیع دهد اطلاعاتش را از طریق بعضی از اشکال روش تحلیل محتوا جمع آوری کند
همچنین تحلیل محتوای اسناد می تواند منبعی برای تکمیل اطلاعات محسوب شود. گفتنی است که مشخص کردن حامعۀ آماری ونمونه گیری، آموزش کد گذاری ومحاسبۀ قابلیت اعتماد آزمایشی، کد گذاری و ثبت داده ها توسط کد گذاران، محاسبۀ قابلیت اعتماد نهایی و بالاخره تحلیل و گزارش نتایج تحقیق از جمله مراحلی اند که تحلیل محتوا را به نتایج نهایی می رساند.
برای ارایۀ درست "طرح تحقیق تحلیل محتوا" باید اول مفاهیم آن پدیده ها چون تعریف مفاهیم و بیان اهداف تحقیق ، تعریف مسآله ، مروری بر نظریه ها و تحقیقات گذشته و بالاخره طرح سوال یا فرضیۀ تحقیق را واضح گردانید و بعد برای " برنامه ریزی یا ریختن طرح تحقیق" اول محتوای مربوط را تعریف کرد، بعد طرح تحقیق را مشخص نمود و بالاخره به ساختن جدول های تصنعی برای مشخص کردن دقیق رابطه بین متغیر هایی پرداخت که باید سنجیده شوند. برای سنجش درست طرح تحقیق باید جمعیت آماری و نحوۀ نمونه گیری ها را مشخص کرد و پیش آزمون ها را شناسایی کرد و برای محاسبۀ ضریب قابلیت اعتماد شیوه های درست را تعیین نمود. قابل یادآوری است که در مرحلۀ تحلیل موارد زیر چون پردازی داده ها ، به کارگیری روش های آماری و تفسیر داده ها و ارایۀ گزارش از یافته های تحقیق مشخص بایستی انجام داد. ازهمین رو کریپندورف(1374) طرح تحقیق را مراحل تحلیل که اطلاعات علمی طبق آن پردازش میشوند، می نامد. گفتنی است که پژوهش های تحلیل محتوا استوار بر پژوهش های داخلی مانند سینمای محلی و پژوهش های خارجی مانند سینمای هالیوود است.
هر یک از تحلیل های هشت گانۀ یاد شده برای کشف و پیدایی حقایق گونا گون به کار برده می شوند. به گونۀ مثال تحلیل گفتمان، كشف معانی ظاهری و مستتر جریانهای گفتمانی است كه در شكلهای گوناگون زبانی و فرازبانی آشكار میشوند.[1]
"ون دایك" در توضیح معنای متعارف گفتمان، آنگونه كه در زبان روزمره و فرهنگهای لغات بهکار میرود، گفتمان را شكلی از كاربرد زبان، مثلاً در یك سخنرانی و یا حتی بهطور كلیتر و زبان گفتاری یا شیوۀ سخن گفتن میداند.[2]
اهداف مهم تحلیل گفتمان از این قراراند: نشان دادن رابطه بین نویسنده، متن و خواننده؛ نشان دادن بیثباتی معنا؛ آشكار كردن رابطه بین متن و ایدئولوژی؛ نشان دادن تأثیر متقابل متن و زمینه بر یكدیگر؛ روشن كردن ساختار عمیق و پیچیده تولید متن یعنی جریان تولید گفتمان.
هدف از پرداختن به متود ها و روش های تحقیق سره و ناسره کردن کار روزنامه نگاری برای دست یافتن به اطلاعات دقیق ودست اول است که چگونه باید با توسل جستن به کار تحلیلی و تحقیقاتی به اطلاعات واقعی دست یاب گردید و بعد از کشف حقایق به انتشار آنها اقدام کرد. در واقع روزنامه نگار هر از گاهی بر روی خط سرخی قرار دارد که نباید اهداف اصلی اطلاعاتی، خدماتی و آموزشی روزنامه نگاری را با عبور از آن قربانی هیاهوی رسانه یی نمود. در حالیکه در آنسوی خط سرخ، منافع ملی ، ارزش های فرهنگی را زیر پا میگذارد. این جا است که روزنامه نگار و نویسنده به بحران هویت دچار میگردد . در حالیکه وظیفۀ اصلی او مبارزه برضد هر نوع بحران است، چه هویتی و چه غیر هویتی باشد. البته در این میان بحران هویت خطرناک تر از هر بحرانی است که روزنامه نگار مسؤول را مسؤولانه بر خط سرخ خبرنگاری میخکوب می نماید.
از این که مبارزه با بحران های هویتی برای پیش گیری از کسست های اجتماعی اساسی ترین کار روزنامه نگاران است؛ بنا براین او چه نقشۀ راه را برای فعالیت های شفاف روزنامه نگاری خود ترسیم کند که در مبارزه با بحران هویتی فایق آید و جامعه را به از رفتن به سوی بحران وادارد. این جا است که روزنامه نگارهر از گاهی با عوامل بحزان ساز داخلی و خارجی دست و پنجه نرم میکند. ناگزیر است تا بر اشخاص، گروه ها و حلقات خود گرا، قوم گرا وگروه گرا بتازد و این ها را که عوامل بحران ساز داخلی اند، تشخیص کند و با شناسایی عوامل بحران ساز خارجی هر دو را با کار معقول روزنامه نگاری به زمین میخکوب نماید. این حمله زمانی درست و دقیق صورت میگیرد که کار روزنامه نگار با زیور تحقیق آماده شود و از منطق قوی تحلیلی برخوردار باشد. هر چند مفسدان و غارتگران که بیشتر قدرتمندان اند نه با منطق رسا؛ بلکه با چوب و چماق بر روزنامه نگاران حمله می کنند و سارنوالی و محکمه را ابزاری بر ضد روزنامه نگاران قرار میدهند و اما هرچه باشد، روزنامه نگار وظیفۀ خود را باید درست انجام بدهد تا دست کم از چنگال خونین قدرتمندان درامان بمانند؛ زیرا مفسدان و غارتگران چنان فساد را مومیایی میکنند و در لاک ها می پیچند که رد پای آنان را می توان به مشکل گرفت. هرچه باشد، باز هم روزنامه نگار باید بر روی خط سرخ تمکین نماید ونباید از آن عدول کند. از آن خط سرخ چنان هدف را نشانه بگیرد که تیرش به اصل هدف اصابت کند. به گونۀ مثال امروز فساد اداری به فرهنگ زمامداران کابل مبدل شده است و نباید فساد زده گی دستگاۀ حاکم را با فساد ملت به عوضی گرفت . این چند آدم مفسد که مقدرات ملت پرغرور و با شهامت را به گروگان گرفته اند. نباید طوری با آنان برخورد کرد که کناۀ فسا گستردۀ آنان را بر گردن ملت غیور افغان ناآگاهانه تحمیل کرد و وقار مردم افغانستان رازیر سوال برد. هرچند فساد حاکم چنان خطرناک گردیده و واگیر شده است که نه تنها بر دامان پاک ترین انسان نجیب افغان سرایت کرده است؛ بلکه هویت تاریخی ، ملی و فرهنگی افغانستان را سخت زیر سوال برده است؛ بویژه این که خارحی ها فساد حاکم در دستگاۀ کابل را دارند به بحران هویتی مبدل کنند و با تمسک جستن به دفاع ضعیف رییس جمهور بحیث وکیل مدافع مفسدان حکومت، ادعای خویش را توجیه پذیر می سازند. با این وجود یک روزنامه نگار چگونه باید اخد موقعیت کند تا ییغ یقین را بر گلوی مفسدان دولتی و شمشیر باور را بر ناف خارجی های مفسد و ایادی آنان بگذارد تا بحیث فرزندان راستین این میهن از سنگر های خبرنگاری آرگاه و بارگاۀ مفسدان قدرتمند را مورد حملۀ شدید قرار بدهند. این جا است که روزنامه نگار نه تنها با اطلاع رسانی سرو کار پیدا میکند؛ بلکه از این مهم تر و موثر تر خرد فردی و منطق شخصی او با خرد جمعی و معقولیت مردمی سخت گره می خورد. شرف و عزت فردی اش با وقار و شجاعت توده یی هم خوانی پیدا کرده و در نتیجه رسالت و مسؤولیت اش تحت شعاع رسالت و مسؤولیت جمعی قرار می گیرد. او ناگزیر است تا هر چه استوار تر بر روی خط سرخ روزنامه نگاری قرار گرفته، به مطالعۀ رویداد ها بپردازد تا به کشف حقایق نایل آید. با تکیه بر سکوی "نه" با نفی تمام زشتی ها و پلشتی ها، برای به کرسی نشاندن زیبایی ها از هیچ گونه سعی و تلاش دریغ نورزد، حتا اندرین راه اگر جانش هم قربانی شود، از ایثارش خود داری نکند.