مهرالدین مشید
این آقای "شاخدار" مگر مردم را کور خوانده است
هر روزیکه با خروج نیرو های خارجی از افغانستان نزدیک می شود، مردم افغانستان درموجی از نگرانی های جانکاه و ابهامات مرگبار آمدن سال 2014 را به استقبال می گیرند. در این میان به قول معروف "بز غم جان و قصاب غم گوشت" شماری ها در موج سنگین و وحشتناک این نگرانی ها به فکر صف آرایی های تازۀ سیاسی شده و هوا و خیال های جدیدی را تا رسیدن آن روز به تجربه گرفته اند. در بحبوحۀ این هیاهو های وهم آلود شماری رهبران و فرماندهان سابق جهادی نیز به تحرک تازه درآمده و در تلاش افتاده اند تا هریک ازقافله عقب نمانند. هر کدام به ساخت وساز های گروهی پرداخته و ساز و برگ جدیدی را آغاز نموده اند . به ادامۀ این گونه فعالیت ها، شماری ها به تلاش های مذبوحانه پرداخته و خواسته اند تا بدین بهانه اندکی از سیاه رویی های خود کاسته و سفید رویی های خویش بیفزایند. محمد اسماعیل فرماندۀ سابق جهادی و وزیر آب و برق یک هفته پیش نشستی بزرگی از مجاهدین سابق را در سنگر بومی خود در ولایت هرات تشکیل داد و طی سخنرانی یی گفت : در صورتیکه با خروج نظامیان خارجی نظام کنونی با چالش رو به رو شود ، مجاهدین با تاتمام توان در مقابل طالبان خواهند ایستاد . او افزود که آنان (امریکایی ها)تفنگ مجاهدین را گرفتند و قیچی کردند، تانک و توپ آنان راگرفتند و به جای آنها دختر آلمانی، دختر فرانسه یی و هالندی و امریکایی و یا عساکر اروپایی و افریقایی آوردند. فکر کردند که می توانند امنیت بیاورند؛ اما نتوانستند. شگفت آور این است که این فرماندۀ بزرگ سابق جهادی ولی نعمت خود را به باد انتقاد گرفته است که از ده سال بدین سو تحت حضور سنگین نیرو های آنان بحیث والی و وزیر ایفای وظیفه می نماید . از برکت حضور آنان به کام بیشتری رسیده و به ثروت های خود بیشتر از هر زمان دیگر افزوده است. شاید ثروت های باد آوردۀ او بیشتر و بیشتر از چند جریب زمین مجید زابلی ها باشد که هنوز دوسیۀ آن در محاکم کشور در دوران است. در حالیکه امریکایی ها هرچه کردند، کشتند، بستند، شکستند و قیچی کردند. به گونه یی از پشتیبانی جناب شما برخوردار بودند و اگر چنین نمی بود، حضور شما در این نطام از یازده سال بدین سو به سوال کلانی مبدل می شد.
در این شکی نیست که جهاد مردم افغانستان در برابر ارتش سرخ فصل خاصی از رادمردی ها و پایمردی های حماسه آفرین بود که مردم افغانستان بصورت خود جوش و خود انگیخته در برابر نیرو های مهاجم شوروی سابق بسیج گردیدند و با شکوه ترین شهکاری ها را آفریدند که در تاریخ نظیرش کمتر دیده شده است .مجاهدین افغانستان با باور های صادقانه به دنبال آدم هایی رفتند و آنان را بحیث رهبر و فرماندۀ خود قبول کردند و اما نمی دانستند که این ها بیشترین جفا را در حق آنان روا خواهند داشت که سنگین تر از ظلم شوروی باشد. چنانچه بعد از سقوط رژیم دست نشاندۀ شوروی چه جفا ها و جنایت هایی نبود که این فرماندهان و رهبران گرامی در حق مردم افغانستان روا داشتند. هرگاه دوسیۀ غارت ها و خیانت ها و غصب زمین های این ها به بررسی گرفته شوند و به داستان آسیاب های خونی را که در کوچه های شهر کابل و سایر ولایت های کشور جاری گردانیدند،اندکی پرداخته شود. دوسیۀ هر یک کمتر از "مثنوی هفت منی" نمی شود؛ اما به رغم این همه جفا ها بازهم شرم نکرده و از استفاده جویی فداکاری های مجاهدین ایثارگر افغان روی گردان نیستند . فکر کرده اند که بار بار مردم افغانستان را به فریب جدید کشانده و باکشاندن آنان در رکاب نامردی های خویش، این بار نیز آنان را به مکر تازه خواهند کشاند. هرگاه این آقایان اندکی هم به آرمام مجاهدین افغانستان وفادار می بودند و داعیۀ آنان را گرامی میداشتند؛ شاید اعمالی را که بویژه بعد از سقوط داکتر نجیب و طالبان بر ضد مردم افغانستان انجام دادند، انجام نداده و دست کم از خیانت ها، جنایت ها و غصب زمین های مردم خود داری میکردند. این ها در برابر مردان پاک بازی دست به جنایت بردند وآرمان آنان را به بازی گرفتند که آنان خیلی صادقانه و انسانی و با باور های سرشار از یقین و اعتماد به دنبال آنان قدم رنجه کردند و این ها را بحیث رهبر و فرماندۀ خود قبول کردند؛ اما صد ها دریغ و درد که هنوز هم شماری از این شکست خورده ها مردم زده شده ها دست از دامان پاک مجاهدین برنداشته اند . به قول معروف" گاو کور کنجاره در خواب می بیند" . بهانۀ تازه یی را روی دست گرفته و به یاد رویا های گذشته در صدد شکار نمودن دوبارۀ مجاهدین سابق برآمده اند. این آقایان مگر مردم راکور خوانده اند و فراموش کرده اند که طی اضافه تر از بیست سال بدین سو چه ناروایی ها را بر حق مجاهدین ومردم افغانستان روا داشته اند و بیشترین جفا را در حق همسنگران دیروزی خود مرتکب شده اند. شاید این ها فکر کنند که رخداد های خونبار سه دهه و بویژه دو دهۀ اخیر حافظۀ مردم افغانستان را شستشو داده و چیزی به یاد شان نمانده است.
با این خیال خام رویا های فرماندهی قدیم را در سر پروریده اند تا از یک سو دارایی های بدون دست رنج و عرق جبین آنان که محصول غارت های سه دهۀ آنان است ، از مصادره باز بماند و از سویی هم مجاهدین سابق را به جنب و جوش جدید بیاورند. بدین وسیله یخ های ناامیدی را دوباره در آنان ذوب نمایند. بدی بهانه باری دیگر آنان را طعمۀ حرص و آز خود بگردانند. آنانیکه هنوز هم قصد گام گذاری در رکاب این فرماندهان سابق را دارند، مگر عقل خود را از دست داده اند . آیا با چشمان شان مشاهده نمی کنند که این آقایان چگونه به بهای خون آنان صاحب کاخ ها در شیرپور (چورپور)، جمیرای خلیج، لندن، دهلی و ... شده اند . این مجاهدین سابق و وارثان آنان است که در خوان تلخ فقر سنگ بر شکم های گرسنۀخود می کوبند . پس با این حال هرنوع دنباله روی آنان از مشت طفیلی یی به نام رهبر و فرماندۀ مجاهدین سابق نه تنها خیانت بزرگ به آرمان مجاهدین و جهاد مردم افغانستان است؛ بلکه از این هم فراتر بزرگترین جفا و گناه بر حق اسلام عزیزاست که بوسیلۀ چند رهبر و فرماندۀ بیرحمانه به بازی گرفته شده است.
این ها از یاد برده اند که دیگر زمان مقدس مابی های کذایی و مکر آلود سپری شده و مشت ها بازتر و چهره ها عریانتر گردیده است. این آقایان آن پرده های فریب را که سال های سال زیر نام مقدس جهاد به روی خود کشیده بودند و با به فریب کشاندن مردم افغانستان چه اعمال زشتی نبود که انجام ندادند و چه جفا هایی نبود که در حق مردم افغانستان انجام دادند. بنا بر این پعد از این مردم فریب این رهبر نمایان و فرماندۀ مابان را نخورده و هرگز در رکاب انان قدم برنخواهند داشت؛ زیرا مردم دریافته اندکه این فرماندۀ نمایان جز بهره جویی از آرمان های راستین مردم افغانستان و باز کردن دوکان های جدید معامله گری ها برای بدست آوردن ثروت های تازه هدف دیگری ندارند. این ها بار ها خاک برچشمان مردم افغانستان افگنده اند و پس از این تکرار نخواهد شد؛ زیرا آزموده را آزمودن خطا است . مگر جناب اسماعیل خان فراموش کرده است که مردم افغانستان آگاهی کامل دارند که چگونه جناب شان زمین های مجید زابلی را غصب کرده اند و پیش از آن از خریدن جنریتور های کهنه از ایران و حیف ومیل شدن پول های دولتی و ناکارایی های خودش برای بازسازی و احیای زیربنایی برق افغانستان خوب آگاهی دارند و دوسیۀ غصب زمین های مجید زابلی حالا در اداره های قضایی افغانستان در دوران است.
آدم هایی که دعوای بزرگی می کنند، باید برای بزرگ بودن ها قربانی ها بدهند و نه این که برای ثروت اندوزی کردن ها جهاد و اسلام را به بازی بگیرند . اسماعیل خان در حالی این صف آرایی را آغاز کرده است که انتخابات ریاست جمهوری در پیش است و هوای رهبری جمعیت اسلامی را هم که در سر می پرورید به یاس مبدل شده است. با تکیه زدن فرزند برومند استاد به کرسی رهبری خیلی استوار و برگشت ناپذیر تکیه زده و برای جناب ایشان هر نوع رویای رهبری جمعیت اسلامی را حرام گردانیده است. این سبب شده که عطا محمد نور در بلخ و اسماعیل خان در هرات برای خود مستقلانه کمپاین نمایند. از اظهارات اسماعیل خان معلوم می شود که او سر نخ درازتری را رشته است که به اضافۀ شماری رهبران و فرماندهان جهادی سابق حتا رییس جمهور کرزی را نیز در آن بافته است. او خواسته است تا با یک تیر دو و حتا بیشتر از آن شکار بدست آورد . احتمال نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری و احتمال رسیدن او به رهبری یک حزب جدید از جمله هدف هایی اند که جناب وزیر برای رسیدن به هر یک از آنها لحظه شماری می کند. چندان مهم ومتمایزنخواهد بود که تیر او به کدام یک اصابت کند و چه بسا بهتر خواهد بود که تیرش به شورای جهادی یی بنشیند که از آن صریح تر سخن گفته است ؛ اما این آقا و حامیانش بدانند که هر از گاهی تاریخ در افغانستان به این سرعت تکرار نمی شود؛ زیرا مردم افغانستان دوستان و دشمنان شان را خوب تشخیص داده و از رهبران وفرماندهان سابق جهادی تجارب پر مخاطره یی در اذهان خویش دارند . از سه دهۀ گذشته بیشتر از حوادث گذشته آموخته اند و راۀ خود را روشنتر از قبل شناسایی نموده اند.
منابع و یاد داشت ها:
3 - سرنوشت ، شمارۀ 590 ، 29 اپریل
رادیوآزادی، اخبار صبح ، اول می
4 - سرنوشت، شمارۀ 620 ، 10جون ، 21 جوزا
5 - محور، شمارۀ 116 ، 20 جنوری