مهرالدین مشید
قهرمانان فساد باید در قانون شکنی ها و با پا نهادن به روی عزت مردم جهان قهرمانتر باشند
تلویزیون یک برنامۀ جالبی را به نمایش گذاشته است که از تخطی های مقامات ارشد دولتی در جاده های کشور پرده برمیدارد. این برنامه خیلی جالب مقامات ارشد را به نمایش می گذارد که چگونه دیده درایانه و شرمسارانه موتر های شان را خلاف قانون به جاده های یکطرفه می رانند و زمانیکه ترافیک مانع خلاف رفتاری آنان می شود. با چنان ژست های نادرست و چشم سفیدی های بی مایه در برابر ترافیک برخورد میکنند که حتا بیننده از مشاهدات تصویر های آنان خجالت می شود و اما این مقامات در کنار مردان مسلح چنان پر رو به سوی ترافیک نگاه می کنند و از عمل خود ندامت نمی کشند که وجود شرافت و عزت انسانی را در آنان زیر سوال می برد. در این برنامه بیشتر مقامات ارشد پولیس به شکار کمره های تلویزیون یک در می آیند که دهن کجی های پررویانۀ دریوران و خنده های خجالت زده و اما دیده درایانۀ مقامات پولیس را خیلی جالب و تماشایی به نمایش می گذارد . در میان این صحنه های تماشایی روزی موتر جناب زاخیلوال صید کمره های تلویزیون یک قرار گرفت که جاده را خلاف قانون عبور می کردند و به ممانعت ترافیک مواجه شدند؛ اما دریور آن بی توجه به دستور ترافیک جاده را خلاف قانون عبور نمود . در این مقاله نمی خواهم بیشتر پیرامون خلاف رفتاری های پولیس چیز هایی بگویم و با ارایۀ چند و چون آنان رشتۀ سخن را به درازا بکشم؛ زیرا افزایش فساد در صفوف پولیس کشور به افتضاح شرم آوری در کشور مبدل شده است که قصۀ باجگیری ها، تجاوز های جنسی، اخاذی ها و رشوت های کنار جاده ها شامل تبنبگی ها و دکانداران زبانزد خاص و عام است . این جدا از داستان های دکانداران است که حاکی از رفتن آمرین حوزه های پولیس در شماری نواحی است که چگونه در دفاتر مارکیت های تجارتی روز های پنجشنبه و روز های دیگر در رفت و آمد هستند. این هم به نوبه جدا از زد و بند های مقامات ارشد پولیس است که در قرار داد های آن وزارت شریک هستند و مقام های پولیس را به فروش می رسانند؛ اما در این میان صحنه های تماشایی تلویزین یاد شده، زمانیکه تخطی دریور جناب زاخیلوال وزیر وزارت مالیه را دیدم . نوشتۀ آقای پرتو نادری در ذهنم خطور نمود که او مضمونی زیر عنوان"کله سالار کوتاه قامت!!! روایتی از شهر خربوزه" نوشته بود. در آن اشاره به مصاحبۀ جناب زاخیلول نموده و نوشته است که "باری در یکی از رسانه ها از زاخیلوال پرسیدند که این همه پول را در این کوتاه زمان از کجا و چگونه به دست آوردی؟ اندیشمندانه در حالی که تبسمی روی لب داشت با انگشت به کله همایونی!!! خود اشاره کرد و گفت از این جا، از این جا، و باز تکرار کرد که از این جا از کلۀ خود. به ادامه نوشته است ، او در آن لحظه چنان مار فسایی چشم در چشم خبرنگار دوخته بود تا او را چنان افسون کند که دیگر زبان در کامش از حرکت باز ماند. انگشت از کله پس نمی کرد و با هر نگاه گویی هزار بار می پرسید: کجاست آن مدرک دزدی و فساد، من هر چه کرده ام از برکت کلۀ خدا داد خود کرده ام "
با مشاهدۀ تخطی موتر وزیر صاحب، گویی بصورت فوری انگشتش در ذهنم نقش بست که در پاسخ به خبرنگار به سوی سر خود اشاره رفت و گفت : از این جا و با تکرار گفت : از این جا از کلۀ خود . با خود گفتم که مگر در زمان تخطی دریورش شاید کلۀ او بر جایش نبوده است و چگونه شده تا کله اش کار نکرده ومانع تخطی آشکار دریور خود نگردیده است . با خود گفتم شاید هم کله ها هراز گاهی موسمی کار کند و به گونۀ آدم های به قول معروف "کر نفع و نقص" عمل کنند که در هنگام نفع چنان هوشیار و زرنگ اند که برمصداق این سخن"از روباه پرسیدند، شاهدت کیست؟ گفت دمم" بصورت فوری دست بر سر می برند و میگویند : از این جا و اما زمانیکه نقصی در کار باشد و تخطی یی به انجام رسیده باشد . در آن صورت نه تنها کله که همه هوش را شاید از دست بدهند. شاید هم جناب شان قصۀ شهر خربوزه را شنیده باشند که چگونه قاضی عادل آن شهر کله سالار کوتاه قامت را معاف و کله ناسالار بلند قامت را به مجازات اعدام محکوم می کند . بعد تر بر سکوی داد استاد و فریاد برآورد: "های مردمان شهر خربوزه! خداوند را سپاس گزار باشید که چنین عدالتی در شهر شما حکم است، بدانید و آگاه باشید که رسم داد گستری در شهر ما نمرده است و بدانید هر کس که دست در گنجور خانۀ دولت برد و از انبان سلطانی بدزدد، روز گارش چنین است. " این در حالی است که قامت بلند بخت بر گشته بر دار تکان بخورد! کله سالار کوتاه قامت خدا را شکر کند و بار دیگر کلۀ خود را به کار اندازد؛ زیرا او دریافته است که این شهر "شهر خربوزه" است، بویژه برای کسانی که در دزدی سر شراکت از یخن سلطان بکشد. چنانچه جناب زاخیلوال به رسانه ها گفت که از جمع یک ملیون دالر پول رفته به حساب او، صدهزار دالر آن به حساب مبارزات انتخاباتی رییس جمهور کرزی است. از این سخن او رشتۀ دیگری بر می آید که گویا رییس جمهور در حساب وزرای مطلوبش شریک است .
اخیرا تلویزیون (1) طلوع گزارش داد که حدود یکمیلیون دالر بهحساب بانکی شخصی عمر ، وزیر مالیه واریز شده است. پس از انتشار این گزارش، اداره مبارزه با فساد اداری اعلام کرد که از حامد کرزی رییسجمهور، خواسته که وظیفه عمر را بهحالت تعلیق درآورد. ازاین که جناب شان"مربی داشتند حق دارند که از این گونه مربا ها زیاد نوش جان کنند و دغدغه یی در کار نباشد.
از همین رو بوده که به نوشتۀ ویکی لیکس (2) جناب زاخیلوال وزیر مالیه و اتمر وزیر پیشین داخله ملیون ها دالر از کابل بانک رشوت اخذ کرده اند. از اظهارات جناب شان معلوم است که این رشوت ها رشتۀ درازی دارند. جای تردیدی باقی نمیماند که اگر دهن آقای لودین (3) با گفتن حرف های"دزد بگیر" هر چند "شخ"گردد. تنها نه گفتن زاخیلوال که گویا ادعا های اختلاس ملیون ها دالر از گمرک های ننگرهار و بلخ دروغ است، برای آقای لودین پاسخ دندان شکن باشد و اظهارات او بی پاسخ بماند. با آنکه فشاری برای برکناری آقای زاخیلوال در کار نبود و رییس جمهور هرگر تمایل ندارد تا دست شماری دزدان معلوم الحال را از یخن مردم افغانستان کوتاه سازد؛ بلکه کارد آنان را بیشتر تیز می کند تا هرچه عاچل تر گوشت و پوست چه که استخوان های نحیف مردم افغانستان را قطع نمایند؛ اما جناب زاخیلوال به این هم اکتفا نکرد و خواست از طریق شرکای اش در جامعۀ جهانی بر دولت فشار آورد و افکار عامه را تحت تاثیر درآورد. چنانکه یک دپلومات که در آستانۀ نشست توکیو در کابل حاضر بود به روزنامه گاردین (4)گفت هدف زاخیل وال شاید تقاضای کمک نبوده باشد، اما شاید امید داشت که کشورهای کمک دهنده مانند امریکا، جاپان و بریتانیا که در کنفرانس توکیو تعهدات بزرگی را برای کمک به افغانستان اعلان کردند بر رییس جمهور کرزی فشار وارد کنند که اگر وزیر مالیه را برکنار کند، مقدار کمک ها کاهش داده خواهد شد. اما آقای زاخیل وال این ادعا را رد نمود که گویا او خواهان کمک شده و یا به اشتباهات خود در مورد استفاده از پول ها برای انتخابات ریاست جمهوری، اقرار کرده است.
این کله سالار ما به قول معروف "از ماهی گیران زیرکسار است و به یاری "بجت لاین" های درون در درون و صد لایه در پیچ توانایی و مهارت خاصی برای آب گل آلود کردن دارد و برای شکار ماهیان کلان تردست تر از همتایانش عمل میکند . مجهز با حربۀ چانه و فشار بود، توانست تا در یک سناریوی شگفت آوری پروندۀ خود را ببیندد و در آیین دادگستری "شهر خربوزه" برائت حاصل کند. برائت چه که شاید ادعای حیثیت کند و ملیون ها افغانیاز دولت غرامت هم بگیرد. حالا که او میدان را فراخ و بازی کنان را خجل و شرمساریافته است، چنان گوی به چوگان می زند که توپ را صد ها گام پیشتر از قهرمانان و جهان پهلوانان فساد گسترش به پیش میراند. این چوگان زنی ها او را قادر گردانیده است تا مدال افتخار در فساد چه که مدالش به "آسیا سنگ فولادین" مبدل گردد؛ زیرا او با داور میدان رشتۀ دراز و استواری دارد.
داوری بر بازی حکمیت دارد که هر آن کپ های قهمرمانی فساد را سخاوتمندانه تر از گذشته برای بازیکنانش اهدا کرده و با خاک زدن های پیهم بر چشمان مردم مظلوم افغانستان آنان را با آغوش گرمتر یه نوازش می کشاند. حتا از چنان مهارت ها برخوردار است که حتا آنانی را از زمین بلند می کند که زیر فشار افکار عامه به زمین زده شده اند؛ هرچند در بلند کردن های بار بار به زمین افتند . بیجا نیست که "دمداران بی دم" جهان قهرمانان فساد را تا آن سوی جادۀ ناهموار قانون شکنی ها به استقبال گرم بکشد. این بازی های بی رویه بوده است که از یازده سال بدین سو سرنوشت مردم افغانستان را در تختۀ کشت و مات شان بی شرمانه و بیرحمانه به بازی گرفته اند. این هایی که آبرو و شرف بزرگترین ملتی را قاعدۀ بازی های ناروی فساد آلود خود گردانیده اند و به بهای وقار آنان مدال قهرمانی در فساد را در سقف کشور های گیتی نصیب شده اند؛ چه باک از قانون شکنی ها دارند؛ زیرا قانون شکنی دروازۀ کوچک فساد است و با ورود در آن نه تنها فساد آغاز می گردد؛ بلکه فساد به اخلاق زذیله مبدل میگردد . این زمانی است که فساد به فرهنگ مقامات ارشد دولتی مبدل میگردد واز راس تا قاعدۀ هرم جامعه به سوی نهادینه شدن دامن می گسترد. این روند سبب رویش اخلاق فاسد در جامعه شده و مقامات ارشد دولتی نه تنها از رسوایی های فساد آلود شان خجل و شرمسار میگردند، به عکس بر آن فخر و مباهات هم میکنند. هرگاه چنین نباشد، چگونه ممکن است که وزیر متهم به فساد، کم کاری و اختلاس بجای پوزش خواهی از مردم در برابر نماینده گان مردم ، به عکس با دادن رشوت و امتیاز برای آنان رای اعتماد بدست آورد. بدین طریق فرهنگ ارتشا را در کشور گسترده تر و عمیق تر گردانیده اند . آنانیکه در فساد مدال آور اند و در اختلاس و غصب رستم پهلوان، پس از قانون شکنی چه باک دارند و تخلف به قانون ترافیک خم ابروی بیش برای آنان نیست . مگر این ها نمیدانند که ملیون ها انسان در سراسر جهان قیافه های قانون شکنانه و خجلت زدۀ آنان را از پشت پرده های تلویزیون تماشا میکنند. در حالیکه در بسیاری از کشور ها با سرزدن همچو تخطی از مقامات ارشد دولتی سبب استعفا و کناره گیری آن می شود؛ زیرا در آنجا ها قانون وجود داشته و ارادۀ کافی سیاسی برای حاکمیت قانون وجود دارد. در سایۀ حاکمیت قانون است که فساد اداری و غصب زمین ها از میان رفته و مناسبات مافیایی در عرصه های گوناگون از میان میروند. در این صورت است که قانون جای سنت های ناباب را گرفته و زمینۀ ترقی و پیشرفت در کشور میسر میگردد. زمامداران کابل بقای منافع شان را نه در قانونمداری؛ بلکه در قانون شکنی یافته اند . میدانند که با حاکمیت قانون اولین کسانی که مورد بازپرس قرار میگیرند، همین ها اند . از این رو در قانون شکنی ها نسبت به سایر افراد جامعه پیش دستی میکنند تا دیگران را به قانون شکنی وادارند . به این ترتیب بقای نظام فاسد را در بستر قانون شکنی های پیهم تضمین کنند. بر مردم افغانستان است تا با روی آوردن به قانون مداری تیغ از دمار این قانون شکنان فاسد، نابکار، غاضب و دزد بیرون کشند.
فساد و قانون شکنی در کشور با نام رییس جمهور و شرکای نزدیک قدرتش گرۀ ناگسستنی خورده، یعنی هر زمانیکه سخن از فساد می رود، سخن بر سر رییس جمهور و شرکای نزیدک قدرتش است . وبه همین گونه باز هم هر زمانی سخن بر سر قانون شکنی است، سخن بر سر رییس جمهور است. یعنی جناب رییس جمهور نماد فساد، و الگوی قانون شکنی در افغانستان است. سکوت و بی تفاوتی آمر در برابر مامور نه تنها بر بار مسؤولیت آن می افزاید؛ بلکه بار مسؤولیتش را چندین بار سنگین تر نیز می سازد. در نتیجه بار مسؤولیت فساد و قانون شکنی مامور بر میگردد به بر فساد و قانون شکنی آمر که در نهایت از گسترده گی فساد و حجم قانون شکنی آن پرده برمیدارد . طبیعی است، فساد و قانون شکنی به مثابۀ دو رخ یک سکه الگوی ناکارا و ناکام ترین حکومت به حساب رود و ارزش آن کمتر از دو پیسه چه که یک پیسه است.
1 - رادیوآزادی، اخبار صبح ، 7 اگست 2012
2 - هشت صبح ، شمارۀ ، 4 اگست 2012
3 - تلویزیون طلوع و طلوع نیوز ، شام 24 مارچ 2014
4 - رادیوآزادی، اخبار صبح ، 9 اگست 2012