این بار نظامیان
پاکستانی چراغ سبز را بوسیلۀ طالبان به سوی کابل نشانه گرفته است
در آستانۀ کنفرانس
پاریس صلح افغانستان چاشنی گرم بحث هایی رسانه یی در سقف ملی و بین المللی
گردید . نشست پاریس برای مردم افغانستان خبر خوشی بود؛ زیرا مردم خسته از
جنگ افغانستان چنان دست مانده و پامانده گردیده اند که به گونۀ آدم های غرق
شده در آب به هر خسی برای نجات خود دست طمع دراز می کنند . بنا بر این نشست
پاریس را با خوش بینی های بیش از حد به استقبال گرفتند. در این میان شورای
عالی صلح که در تلاش هایش برای مذاکره با طالبان به رغم دادن قربانی های
رهبر پیشینش،اندکترین دستاورد ندارد، بیشتر از دیگران نشست پاریس را به
استقبال کرفتند. یک عضو ارشد این شورا سخن از طرح پنج فقره یی به مثابه
"نقشۀ راه" برای مذاکره با طالبان ارایه کرد؛ اما حکومت افغانستان با
تانی تر مراقب اوضاع بود؛ زیرا حملۀ انتحاری طالبان به جان اسدالله خالد
رییس عمومی امنیت ملی تاب و توان دولت برای به شادی گرفتن از نشست مذکور را
از میان برده بود و رییس جمهور به حمایت لفظی آن اکتفا نمود . طالبان که
سفیر صلح شان بار دیگر نقد پیروزی را به بهای زخم زدن رییس امنیت بدست
آورده بودند و چندان پروای نسیۀ صلح را نداشتند، خلاف گذشته ها اشتراک دو
نمایندۀ شان در نشست پاریس تایید کردند. این تاییدی برای حکومت افغانستان،
بویژه شورای عالی صلح خبر دلگرم کننده یی بود؛ اما طالبان که در رویکرد
چانه و فشار، دست بالایی بر دولت افغانستان دارند، این بار هم توانستند،
ضرف شصت خود را برای امتیاز گیری های بیشتر به حکومت کابل نشان بدهند.
گمانه زنی
های بالا بیشتر برخاسته از یک نشستی بود که هرچند سیاسی هم نباشد؛ اما
فضایی برای گفت و گو ها و ایجاد تفاهم را می توان در آن پیدا کرد . این در
حالی است که در عقب این نشست دستان قدرتمند مراکز استخباراتی منطقه و جهان
قرار داشت و هر کدام با مانور های تبلیغاتی زیرکانه و ساز و برگ جدید، با
پا درمیانی و هماهنگی با یدیگر مهره های شان را به گونۀ ماهرانه یی وارد
این مذاکرات نمودند. تبصرۀ سرنوشت (1) شاید مصداق خوبی به حال شماری اشتراک
کننده گان پاریس باشد که نوشته است، اشتراک کننده ها را افراد خطرناک
خوانده و حتا ابراز نگرانی کرده است که مساعد شدن صلح ملی در کشور به دور
از توان آنان است ؛ زیرا این ها بیشتر دنبال اقتدار شخصی و گروهی خود بوده
و کمترتمایلی برای تعیین سرنوشت مردم افغانستان بوسیلۀ مردم افغانستان را
دارند. این نشست این واقعیت تلخ را به مردم افغانستان برملا گردانید که
مخالفان مسلح و غیر مسلح دولت افغانستان از مجرا های استخباراتی چندگانه آب
می خورند. هرکدام چنان به تعهدات استخباراتی شان پای بند هستند که اندکی هم
پروای منافع ملی و وحدت ملی کشور خود را ندارند. چنین پای بندی های اشتراک
کننده ها آنقدر واضح بود که در رویکرد های هر یک وانمود گردید. چنانکه
کامیل گرند (2) رییس نظارت بنیاد ستراتیژیک که جامعه تحقیقاتی آن میزبان
همین نشست است، می گوید: شرکت کننده ها بحث های دشواری داشتند.
وی به خبرگزاری اسوشیتید پریس گفته بود: جنگ وخشونت بالای اذهان افغان ها تاثیر گذاشته، در حالیکه هیچ یک از
آنها بی
تجربه نیستند.
او سپس افزوود، هرچند خشونت و تشدد را نمی توان فراموش کرد و یا به حل آن
پرداخت؛ اما هر طوری که باشد، دشواری های موجود در افغانستان باید پایان
بیابند. در این نشست علاوه بر نماینده گان طالبان، حزب اسلامی، نمایندۀ
شورای عالی صلح، علاوه بر مقامات وزارت خارجه و دفاع فرانسه، در حدود شش تا
ده تن از کارشناسان به شمول نماینده یی از پاکستان نیز حضور داشتند.
از
اظهارات گرند، آشکار می شود که مذاکرات خیلی دشوار بوده که دلالت آشکاری بر
انعطاف ناپذیری های طرف های مذاکرات دارد . گرند دلیل انعطاف ناپذیری ها را
توجیۀ روانی کرده است . درحالیکه او وابستگی های طرف های مذاکره را به
مراکز استخباراتی و القاآت استخباراتی آنان دست کم گرفته است. این ها حاضر
اند، برای بدست آوردن امتیازات در رکاب خارجی ها حتا تا حرم سرا های آنان
قدم رنجه کنند. این مرکز می گوید، این سومین نشست است که بعد از نشست های
نوومبر سال 2011 و جون 2012 چند روز پیش در پاریس برگزار گردید.
آیا کدام
عقل سلیم باور خواهد کرد که برگزاری همچو نشست استخباراتی – سیاسی از عهدۀ
یک مرکز تحقیقاتی ممکن باشد و بتواند نماینده های گروه ها و حلقات با
یکدیگر دشمن را زیر سقف واحد جمع کند. جز این که گفت ، این گونه مراکز پوشش
های به صد قلم آراییده شدۀ مراکز استخباراتی بزرگ جهان اند که از قبل
هزاران دالر برای سازو برگ آن از دوبی تا لند، برلین، واشنگتن و پاریس
هزینه شده است.
بدون
تردید گفته می توان که در این بازی استخباراتی، پاکستان دست بالاتری داشت و
بعد از این هم خواهد داشت؛ زیرا نقشۀ راه صلح افغانستان نه از کویته؛ بلکه
از اسلام آباد پاکستان میگذرد. آنانیکه فکر میکنند، طالبان صلاحیت تصمیم
گیری صلح افغانستان را دارند، از چند احتمال بعید نیست؛ یا این که از تاریخ
روابط افغانستان و دشواری های تاریخی آن با کشور های همسایه اش آشنایی
ندارند، یا از سیاست های راهبردی تا عمق استراتیژیک همسایگان آن آگاهی
ندارند، یا از مداخلات کشور های ایران و پاکستان بویژه بعد از چند دهۀ اخیر
ناآگاه هستند و یا اینکه تمام این موضوعات را میدانند، خود را به گونه یی
اغفال نموده اند تا پرده از روی روابط استخباراتی شان با کشور های همسایه
به زیر نیفتد. در این میان دست کم گرفتن نظامیان پاکستان در امور افغانستان
شاید از بزرگترین اشتباهات به حساب برود؛ بویژه آنانیکه اوضاع افغانستان را
از سه دهۀ اخیر بدین سو تحت نظر و مطالعه دارند، به خوبی میدانند که صلح
افغانستان در چنگال آهنین نظامیان پاکستانی است. طالبان ابزاری بیش برای
پیشبرد جنگ نیابتی آنان در افغانستان نیستند. از همین رو است که ناتو و
امریکا برای پاکشتان نقش کلیدی را در صلح افغانستان قایل هستند. این نقش نه
تنها از لحاظ جغرافیایی و واقع شدن پاکستان بر سر راۀ کاروان های ناتواست ؛
بلکه از این هم مهمتر، پاکستان به خصوص در دهۀ اخیر مرکز و پناه گاۀ اصلی
تروریستان در سطح جهان بوده و رهبری تروریزم جهانی را به پییش می برد. از
همین رو است که فرانسوا اولاند رییس جمهور فرانسه (3) چند هفته قبل پس از
دیدار با همتای
پاکستانی اش آصف علی زرداری گفت: فرانسه خواهان حل بحران افغانستان است و
پاکستان را در این راستا و آوردن ثبات در منطقه، به دید یک جزء مهم می
نگرد. غرب دریافته است که در کارزار جنگ افغانستان پاکستان نقش مرکزی داشته
و صلح زمانی در افغانستان تامین شده می تواند که پاکستان دست کم به بخشی
ازاهدافش در این کشور برسد . در این شکی نیست که طالبان ایده آل هایی دارند
و کلماتی مانند؛ جهاد، اشغال، امارت اسلامی و شریعت اسلامی را پیش قراول
جنگ شان بر ضد دولت افغانستان قرار داده اند و زیر این شعار است که در هر
حملۀ خود اولین کسانی را به قتل میرسانند که در یک مسجد با آنان نماز می
خوانند و به یک خدا و یک پیامبر ایمان دارند. دلیل عمدۀ ناسازگاری شعار و
عمل آنان این است که دستان شان زیر گران سنگ نظامیان پاکستانی قرار دارد.
طالبان از این رو فرسنگ ها از امارت اسلامی فاصله دارند؛ زیرا تاسیس امارت
اسلامی هم به گونه یی مناقع استراتیژیک پاکستان در افغانستان را به خطر جدی
مواجه می سازد. از این رو است که نظامیان پاکستانی امور نظامی، مالی و
سیاسی طالبان را از نزدیک زیر نظر داشته و نه تنها برای مذاکرات آنان با
امریکا و سایر گروه ها زمینه سازی میکنند، حتا در پشت دروازه های بسته هم
ملاقات های آنان را تحت نظر دارند تا مبادا در خفا خلاف منافع آنان با دولت
افغانستان باب مذاکره را باز کنند. پاکستانی ها تجاربی که از رهبران جهادی
تا رهبران طالبانی در افغانستان دارند، خوب دریافته اند که چگونه می
توانند، رگ های آنان را در دست داشته و به چه شیوه هایی به فریب شان
بکشانند. یک روز به فشار متوسل شده و با زندانی کردن ملابرادر و کشتن
ملاعبیدالله، یاسر و ملابرادر برای سایر رهبران طالب ضرب شصت خود را نشان
میدهد و روز دیگر با رها کردن شماری طالبان از زندان های پاکستان، کابل،
بویژه شورای عالی صلح را به فریب تازه می کشاند.
با توجه
به سیاست های مزورانۀ پاکستان در افغانستان کمتر می توان حتا به حرف های
تحلیل گران آن کشور مانند رحیم الله یوسفزی باور کرد که در گفت و گو با بی
بی سی گفت، حالا فوج پاکستان تصمیم گرفته است که از صلح د رافغانستان حمایت
کند، تا کنون 18 طالب را رها کرده وشاید متباقی را نیز رها کند. به باور
یوسفزی رهایی طالبان امید واری را در کابل بوجود آورده است. وی افزود که
حسن نظر اخیر اسلام آباد، کابل را محتاط گردانیده است . به ادامه افزود که
رییس جمهور کرزی ترور اسدالله خالد را به دوش نظامیان پاکستان نیفگند.
پاکستان در این اواخر به ترفند دیگری دست یازیده و با ایجاد نوعی اختلاف
میان طالبان به شکار تازه یی برآمده است. درسایۀ این فریب تازه است که
نماینده گان شاخۀ طالبان در قطر در ملاقات های غیر رسمی شان با شماری
آگاهان افغان
در رابطه به خروج نیرو های خارجی از افغانستان در سال 2012 دارند. آنان
تمایل شان را بر گفتمان سیاسی نشان داده و علاقمندی خود را برای یک گفتمان
سیاسی تا رفتن به سوی یک جریان سیاسی ابراز کرده اند . در حالیکه طالبان
در گذشته نشست های شان با مقامات امریکایی و افغان را تکذیب می کردند و اما
این بار اشتراک دو نمایندۀ شان در نشست پاریس را تایید کرده و هدف از آن را
تبادل افکار خواندند و نه مذاکره برای صلح . این نشست زمینه ساز یک تفاهم
برای نشست های آینده و آغاز مذاکرات رویاروی دولت با طالبان خوانده شد .
ناظران اوضاع افغانستان، ابراز امیدواری کردند که در جریان این مذاکرات
خطوط قرمز، گلابی و سفید روشن خواهد شد و اختلاف ها، نزدیکی نظریات و هم
نظری های دو طرف آشکار خواهد گردید . نماینده گان طالبان هر چند از مواضع
قبلی شان پایین نیامدند و مانند گذشته بر خروج نیرو های خارجی، تغییر قانون
اساسی، نفی انتخابات 2014 و تقویت حاکمیت ملی تاکید کردند و اما در شماری
موارد ماننداجازه داشتن دختران به مکتب، رفتن زنان به کار در فضای اسلامی و
پذیرش پولیس و اردوی ملی در ساختار های کنونی اش از خود نرمش هایی نشان
دادند. اشتراک کننده گان در این مذاکرات فضای مذاکرات را خیلی صمیمی
وسازنده توصیف کردند . نماینده گان طالبان شهاب الدین دلاور و محمد نعیم
وردک در حالی این سخنان را در نشست پاریس ابراز کردند که رسانه ها از
اختلافات میان طالبان سخن گفته و نقش اختر محمد منصور را در برابر ملاذاکر
برجسته گردانیده و نماینده های نشست پاریس را نزدیک به او خواندند. هم چنین
گزارش هایی وجود داشت که حاکی از نقش پاکستان در عقب اختلافات طالبان بود.
در این
میان آنچه مسلم است، اینکه ، این بار نظامیان پاکستان درس آموختنی تری برای
طالبان داده اند تا دقیق تر از گذشته عمل کنند و مبادا اشتباهی را مرتکب
شوند که رشتۀ آنان را به پنبه مبدل کند . اشفاق کیانی لوی درستیز پاکستان
طی سخنانی گفت که مذاکرات میان طالبان و افغانستان را در صدر اجندای خود
قرار داده است . پاکستان تجربۀ دیرینه نسبت به اوضاع افغانستان و آشنایی
بیشتری با رهبران جهادی سابق و کنونی آن دارد؛ از آنرو در کشیدن نقشۀ راه
برای افغانستان مهارت ویژه یی دارد؛ اما با تاسف که در این نقشه کشی ها
اهداف مغرضانه دارد . چنانکه پاکستان در آوان سقوط دولت داکتر نجیب الله با
ناکام گردانیدن طرح "بنین سوان" طرح توطیه آمیزی را زیر نام حکومت موقت
مجاهدین عملی گردانید؛ هرچند طرح سوان را معاهدۀ جبل سراج ناکام گردانید و
غیر مستقیم زمینه رابرای نظامیان پاکستان فراهم گردانید تا بادست باز تر
دسیسۀ شان را در افغانستان بعد عملی ببخشند. در واقع بیشترین نفع را از
معاهدۀ جبل سراج پاکستان بدست آورد و با کشاندن افغانستان در فاجعۀ دردناک
که هنوز هم ادامه دارد، افغانستان را به خاک و خون مبدل گردانید. اکنون هم
ترس از آن می رود که در عقب نرمش های کنونی و بعدی طالبان دستان فولادین
نظامیان پاکستانی باشد و بار دیگر افغانستان را به پرتگاه فاجعۀ دردناک
بکشاند. حالا که اسلام آباد طالبان چراغ سبز بر دست را به سوی کابل نشانه
گرفته است، بر نیرو های حافظ منافع ملی و حاکمیت ملی افغانستان است که در
مذاکرات با طالبان هوشیار باشند تا مبادا بار دیگر شکار اهداف خصمانه و عمق
استراتیژیک پاکستان نگردند.