سنجر غفاری
پاریس با طالبان و آینده
افغانستان
افغانستان رو پوشی است که همه میخواهند تا جهت پنهان نگهداشتن اهداف و دور نماهای شان در منطقه این رو پوش را مورد استفاده خویش قراربدهند. دیده میشود که این سوی استفاده جوئی هابه انواع و اشکال مختلف آن انجام می گیرد. یکی ازعوامل ادامه جنگ افغانستان این ماسک پوشی ها میباشد. کشور فرانسه یکی از متحدان عمده ائتلاف ضد طالبان بود ودراین مشارکت ضد طالبان فرزندانش را قربانی داده و به یکبارگی رخت سفر قوت هایش را از افغانستان بربست و نخواست تا آرامش ملی و مردمی در فرانسه به وسیله مردم و احزاب سیاسی که خلاف حضور نظامی فرانسه در افغانستان است برهم خورده باعث آن گردد تا مردم به پا خواسته و تصمیم بگیرند .
هدف این نبشته نفی نمودن تلاش های صلح نیست ، بلکه جلوگیری از تکراراشتباهات گذشته ، تخریب و تخریش پروسه صلح در افغانستان میباشد . دید گاه چنین است که ثبات و امنیت در افغانستان به حمایت و تحریک کشورهای عضو ناتو ومتحدان امریکا که کشور فرانسته نیز شامل این اتحاد بوده و میباشد از 26 سرطان 1352 پس از روی کار آمدن شهید سردار محمد داود در افغانستان به وسیله استخبارات نظامی پاکستان مورد تخریش و تخریب قرارگرفته هسته های افراطی ضد منافع ملی مردم افغانستان ریشه گرفته و کمپاین رشد وتقویت بنیاد گرایان و افراطیون مذهبی که بنام مبارزان اسلامی و قهرمانان نجات افغان نامیده شدند و بعدآ به تروریستان بین المللی ملقب گردیدند در پاکستان به حمایت کی ها ایجاد گردیده و اکنون به اژدها ی بین المللی که کله اش را القاعده ، تنه اش را مواد مخدره ، و دم اش را طالبان می نامند از کدام آسمان در روی زمین افتیده است ؟
تلاش پاریس همانند گیلاس شکسته است که کسی در آن آب نمی نوشد . اگر نوشید لب اش خون و دهانش عیبی خواهد بود .
طالبان ، خارجی هارا قبول ندارند و از خود صلاحیت این را هم ندارند تا روی میز مذاکره در مورد سرنوشت کشور شان که همه روزه بنام جهاد و آزادی افغانستان دها قربانی میدهند تصمیم مستقلانه بگیرند و با برادران افغان خویش آشتی نمایند و به صلح که میان همه انسانها و به خصوص در کلام شریف خداوند بزرک فرموده اند ( قرآن کریم که بزرگترین رهنمای مسلمانان و کتاب آسمانی است ) برادران مسلمان فرض شان صلح است اگر میان دومسلمان ویا دو قوم مسلمان جنگ و خونریزی باشد باید صلح نمایند که این اختیار و تصمیم برای شان داده نشده واز نزدشان گرفته شده است .
جهانیان میدانند و در مطبوعات شان نیز منتشر نموده اند که ملا برادر و دیگران را حکومت پاکستان به سبب این که با دولت افغانستان به مذاکره وصلح میرفت دستگر وزندانی نموده است به امر کی ..؟
اگر کشور های حضور یافته و اثر گذار در افغانستان ومنطقه صلح و ثبات میخواهند باید به اقدامات ذیل دقیق باشند و عملی نمایند . گام نخست : نابودی مدارس و مخفی گاهای که در آن جوانان و اطفال زیر سنین پائین تعلیمات افراط گرائی و تروریستی را به حمایت استخبارات پاکستان پیش می برند در داخل قلمرو پاکستان قرار دارد .
دوم : مسدود ساختن تمامی کانال های اکمالاتی این جنگجویان شامل اسلحه ، پول نقد ، امداد مالی ، نظامی و اعاشه و تجهیزات نظامی شان که منبع آن در پیش استخبارات همه کشور های عضو ناتو چون آفتاب هویدا است .
سوم : آزادی همه زندانیان مختلف سیاسی در زندانهای شخصی و دولتی پاکستان و در کشورهای دیگر در بند هستند خود پیام دهنده آشتی است نه زندانیان ای که باعث قتل عام مردم بیگناه شده باشند.
چهارم : قطع همه فعالیت های نظامی ، استخباراتی و مداخلات سیاسی ، نظامی و حمایتی تروریستان وانتحاری ها به وسیله استخبارات و نطامیان پاکستان برضد حاکمیت موجوده در افغانستان ونظام مردمی و دموکراسی فعلی به وسیله فشار جدی کشور های عضو ناتو ومتحدان امریکا .
پنجم : خاتمه بخشید ن به تعصبات سیاسی ، ملی و مذهبی در مورد روحانیون ، روشنفکران و کادر های مختلف عرصه های رشد اجتماعی - اقتصادی ، سیاسی و نظامی در افغانستان که در رژیم های گذشته ( حزبی ، جهادی ، طالبان ) کار نموده و اکنون ضرورت اشد به ایشان در همه سطوح نظام دیده میشود ، خاتمه بخشیدن به برتری جویی قومی ، سمتی و لسانی در افغانستان میان اقوام وملیت های مختلف خانه مشترک افغانها عنصرعمده حرکت بسوی مذاکره و دیالوگ ورسیدن به صلح است .
ششم : جامعه جهانی اگر واقعآ مصالحه و دیالوگ بین ال افغانی میخواهد وآرامش درافغانستان ومنطقه را آرزومند هستند ، با دید وسیع در حل منازعه ملی و بحران عمیق سیاسی و نبود ثبات در افغانستان بدون تعصبات قومی و سلیقوی آن برخور مثبت داشته باشد بدین معنی که تنها مذاکره با طالبان را کلید حل بحران ندانسته و این را هم فراموش ننماید که طالبان فورمول عمده آرامش نبوده بل یکی از طرف های عمده و خونین بحران موجوده در افغانستان محسوب می گردد چون که مردم افغانستان به خصوص زنان و اطفال ، مادران و پدران هرگز وحشت نظام طالبانی در افغانستان را فراموش نخواهند نمود و این را نیز فراموش ننموده اند که در سقوط رژیم طالبان امریکا ومتحدان چه نقشی داشتند و امروز هم در برگشت مجدد شان چه میخواهند. باید دید گاه و خواست مردم افغانستان شامل پروسه ملی و سرنوشت آینده یک نظام مردمی در خانه مشترک شان گردد.
دیدگاه چنین است که درمیان طلبان شخصیت ها وموقف های موجود بوده واست که هرگزنمی خواستند تا وحدت ملی وهمگانی در افغانستان همانند امروز بنآ برمداخلات و دست اندازی های استخباراتی کشور های مختلف آسیب پذیر گردد و شگاف عمده میان رهبران حزبی و جهادی ، روشنفکران و روحانیون ، بزرگان قومی وشخصیت های مستقل ملی با روی کار آمدن رژیم طالبان در افغانستان بوجود بیاید . مگر دیده شد که همسایه ها منجمله پاکستان چگونه همانند امروز چهره های ملی و نخبگان سیاسی و سران قوم و قبیله را در افغانستان در گرو اهداف خویش غضب نموده یکعده را به شمول داکتر نجیب الله، ملا بور جان آخند ، استاد مزاری ، احمد شاه مسعود، استاد ربانی و دها مبارز و افغانستان دوست دیگر را به شهادت رسانیده و این جنایت و خود پروری پاکستان در منطقه الی اکنون با ناز و نیاز کشور های عضو ناتو ادامه داشته و در ناکامی پروسه دیالوک و مصالحه میان افغانان و جامعه جهانی همیشه در تلاش است تا نگذاشته باشد که افغانستا ن دارای حاکمیت ملی ، سیاسی ونظامی در پهلویش با داشتن همسایه بزرگ دیگر چون کشور هند رنج برده در وحشت است وهرچه از دست پاکستان بیاید در ناکامی صلح و عدم استقرار ثبات و امنیت در افغانستان و منطقه دریغ نخواهد نمود حتآ به امکانات اندک و ضعیف خویش . لازم است همان طوری که در تخریش و برهم خوردن ثبات در افغانستان کشور پاکستان را رشد وتقویت نمودند ، امروز زمان حکم میدارد وضروری است تا دربرگشت ثبات و امنیت درافغانستان گام نخست را از پاکستان وگوشمالی به پاکستان آغاز نمود .
سنجر غفاری 23 دسامبر 2012