سنجر غفاری
آیا ملت ملامت است
هرشبنمی دراین ره صدبحر آتشین است
در دا که این معما شرح و بیان ندارد ! باید نوشت و سر نخ را دریافت که این کشتی شکسته در طوفان قهر وغضب برخواسته از ایده های تسخیر مجدد افغانستان بعد از شکست انگلیس و شوروی ، برای امریکا و ناتو چه ارمغانی را در پی خواهد داشت که ملت افغان ا سیر این خواست ها و هوس های شان گردیده است که میخواهند از این دهلیز استراتیژیکی پل عبوری و مرکز ترصدی بسوی همسایه های ما و در تلاش با همسایه ها به شکست رقبای شان بروند و خودرا پیروز بدانند .
این را همه میدانیم که دولت ها به هر اندازی که قدرتمندو ضعیف بودند روی کار آمدند و رفتند مگر ملت افغان در جغرافیای شا ن با هزارمصیبت وناساز گاری های طبعیت و ماحول آن باقی و پایدار مانده اند و بیگانه ها برادری وبرابری میان ملیت ها را در خانه مشترک شان نخواستندو نمی خواهند ، مگر روح انسانی و ارزش های ملی در همه حالات این ملیت هارا به نوعی باهم مخلوط نموده ومرکبی را بنام افغانها در جغرافیای کشور شان پیوند داده است ، واین امر باعث گردیده است که نیات و اهداف شوم بیگانه هاهمواره ورشکست گردیده وروبه زوال شده اند .
شاهان و رهبران افغان طی حیات سیاسی کشور شان به نوعی وابسته به سیستم و اقتصاد بیگانه ها بر اریکه حاکمیت دولتی در کشور تکیه زده و زما م امور را نه به اراده مردم بلکه به خواست بیگانه ها نصیب گردیده اند . اینجا ست که مشکلات عدیده میان زمامدار و مالک ، ملت و حاکمیت بروز نموده فشار های ناشی از عدم اجراات دلخواه رهبری به خواست مالک ویا بادار حاکمیت همه بر شانه های ملت گرانی نموده ،این وضعیت پیش آمده برای دشمنان حاکمیت و هواداران زمینه خوبی بدست می آید شاهان افغان زمانی توانسته بودند تا قلمرو حاکمیت شان را از ایران تابه هندوستان توسعه وگسترش بدهند وغنایم هم بدست بیاورند ، مگر این را نمی خواستند که حاکمیت شان موقتی باشد، واین راهم هرگز تصور نداشتند که امروز از ملت شان باج گیری تقاضآ گردد.
سقوط رژیم سلطنتی را مردم افغانستان یک فال نیک پنداشته و سردار محمد داود را نخستین بنیان گذار جمهوریت و بانی ملت خطاب نمودند. واقعآ چرخش بزرگی در تاریخ افغانستان رونما گردید . همسایه های در کمین نشسته آرامش و سعادت مردم افغانستان را برای خویش جفا دانسته و سنگ بنای مصیبت ها را برضد آرامش ملی ما گذاشتند . شکست نهضت امانی ، حضور سردار محمد داود به صفت زعیم ملی افغانها، روی کار آمدن رهبران حزب دیموکراتیک خلق افغانستان به قدرت دولتی در افغانستان باعث گردید که شاه ایران از شکست سلطنت خویش در حراس افتیده و نظامیان پاکستان از روی کارآمدن رژیم مردمی در پاکستان، بنیاد گرایان را درآغوش کشیدند و دریک دست شمشیرودر دست دیگر قرآن شریف را گرفته سران قوم ورهبران مذهبی را علیه نهضت امانی ، سردار محمد داود ورهبران حزب دیموکراتیک خلق افغانستان وآرمانهای ملی مردم تشویق به بغاوت نمودند و امریکا و ناتو نیز شامل پروژه ضد ملی به نفع همسایه های ناخلف سر از بالین و دید گاه همسایه ها بیرون کشیده، خنجرانتقام خویش را برگلوی مردم افغانستان در دوطرف دیورند گذاشته وبرسینه اتحادشوروی وقت بنام جنگ سرد فروبرد. فروپاشی اتحاد شوروی زمینه رشد بنیادگرائی را درمنطقه وجهان مساعد ساخته افغانستان به مرکز تجموع و تخته خیز بنیاد گرایان بسوی آسیای میانه و قفقاز روسیه مبدل گردید. نا کام سازی پروسه مصالحه ملی با مخا لفین وقت که به ابتکار حزب د . خ . افغانستان ( حزب وطن ) پیش کش گردیده بود،پس ازگذشت سالیان دشوار ومملواز مداخلات غرض آلود همسایه های ما که عامل شکست این پروسه ملی گردیده بودند ، برای مردم ما و جهانیان هویدآ گردید که یگانه راه ختم بحران درافغانستان مصالحه و پذیرش همدیگرالترناتیف ایکه بدیل جنگ باشد وجود ندارد . امروز بازهم مردم افغانستان دعوت به راه وآرمان دیروزی گردیده اند که فرزندان افغان میخواستند . آواز مصالحه و پذیرش همدیگر به وسیله قدرت های جهانی و منطقوی جهت ختم جنگ و بحران موجوده افغانها را یگانه راه رسیدن به ختم تراژیدی ملی درخانه شان میدانند .
کلید این آشتی باید دردست افغانها وبه وسیله افغانها قرار بگیرد. اگربه واقعیت های تلخ دیروزی واشتباهات ملی خویش نظراندازی وتجدید پیمان بنمایم امروزدرپذیرش همدیگرمشکلی نداریم وفرض عین بدانیم که همه باهم برادر مسلمان و افغان هستیم و فرزند مادر وطن افغانستان واحد می باشیم. پس از گذشت سالیان دشوارجنگ وخونریزی اکنون فرصت خوبی برای ما میسر گردیده است تا تصمیم بگیریم که چه باید نمود . این را نباید سطحی نگریست ،کشورهای که خون فرزندان شان را یا بخاطرما ویا به خاطر منافع خود شان درکشورما قربانی داده اند هدفی دارند وهرگز ارزش این خون بهارا نخواهند گذاشت تا بیهوده باشد . ما نیز ارزش قربانی ها و قبول دشواری هارا که ملیونها هموطن ما شهید ومحلول گردیده اند وهمه هستی های مادی ومعنوی خانه مشترک ما به کام نا با وریها و نفاق ما بخاطر اهداف بیگانه به از بین رفته است کنون تن به مصالحه و آشتی بدهیم واین واقعیت را بدانیم که جنگ ما بخاطر اهداف دیگران بوده است نه بخاطر دفاع از اسلام و افغانستان ، اگر هدف این می بود امروز چنین نمی بود که است ...... قبول نمایم که همه ملامت هستیم .
زجا برخیزجا نا ! وقت ایشار است ،آگه شو
ملل را آبرواز زحمت وکار است ، آگه شو
لب گرگان چند از خون ما سرخ است،می بینی ؟
به قوم زنده این سان زنده گی عار است ،آگه شو،
ضرور است تا اندیشه و تفکر عالی انسانی و افغانی خویش را باید درجبهه متحد ملی وافغانی منسجم نمایم و از دائره ملیت ، قوم و منطقه گرائی ، سمت و رهبر پرستی بیرون شویم و بریکدیگر اتهام نبندیم ، همه باهم در جهت انسجام ملی و تظمین واقعی نجات همگانی عملآ دست بکارشویم . این را بدانیم که برای نسل بعدی همه جوابده اعمال نیک وبدخویش میباشیم، همان طوری که نیاکان ما از سقوط نهضت امانی و اشتباهات ملی حکایت داشتند و مسولیت را بالای بیگانه ها می گذاشتند ، امروز اگر ما این فرصت را از دست بدهیم حتمآ نفرین تاریخ و نسل های بعدی خواهیم بود .جهادی ، طا لبی و حزبی فکر ننمایم باید به اندیشه و خواست ملی وهمگانی تن بدهیم و برای همگان تصمیم بگیریم نه برای خود، و سعادت خویش را درآرامش ملی دریا بیم این است راه مردان ومبارزان واقعی وملی که مردم و شرایط امروزی نیازم مبرم به ایشان دارند.
تا خود ملامتی را نپذیریم ، دیگران خودرا ملامت نمی دانند.
سنجر غفاری