نجـیب  داوری

 

رئیسِ جمهور

یا مشکلِ جمهور

هنگام یورش نظامی آمریکا و متحدان غربی اش علیه رژیم طالبان در سال 2001  درحالیکه حامد کرزی عساکر آمریکایی را در کوچه ها و پس کوچه های ولایات قندهار، هلمندو ارزگان علیه طالبان رهنمایی میکرد؛ پیشینه جهادی موصوف منحیث سرکاتب دفتر صبغت الله مجددی در دهه هشتاد میلادی باعث شد که ائتلاف سمت شمال برهبری یونس قانونی در کنفرانس بن از کرزی علیه ستار سیرت پشتیبانی نماید. زیرا ائتلاف مذکور اینرا کاملاً  میدانست که ستار سیرت، پروفیسور برجسته و قانون پذیر؛  شخصیت های تعلیم یافته و با مسؤولیت را با خود به دولت جدید خواهد آورد. در حالیکه حامد کرزی  به رفقای همکاسه و جهادی اش این امتیاز را خواهد بخشید. این حدس یونس قانونی درست از آب در آمد. زیرا بعد از تقرر حامد کرزی منحیث رئیس دولت انتقالی، بجز از موارد استثنایی-  سهمیه گرایی، سمت گرایی، قوم گرایی،زبان گرایی وبلاخره تنظیم گرایی بدون در نظر داشت تحصیل، دانش، اهلیت، کفایت  و توانایی اشخاص مورد نظر درتقرر پست های مهم دولتی، در حالی بواقیعت تلخ تبدیل شد، که تعداد کثیری از زرومندان وجنگ سالاران بیسواد سررشته بسیاری از امور کشور را درمرکز، وزارت ها  و ولایات افغانستان در دست گرفته؛ با اشاعه فساد ورشوه بشکل بسیار گسترده، وبلاخره ناکامی های ممتد دولت در امور روتین وانکشافی؛ به اساس پالیسی سازمان های استخباراتی و اطلاعاتی کشور های منطقه در امر ناکام ساختن جامعه جهانی در افغانستان، ضمن شایعات و افواهات گسترده، گناه تمام این  نابسامانی های  بگردن آمریکایی ها وجامعه جهانی احواله گردید. موازی با این، کرزی بعد از چشیدن طعم قدرت  بعنوان رئیس دولت مؤقت، بعد از ختم میعاد کارش،  توانست با اجرای توطئه علیه محمد ظاهر شاه در لویه جرگه سال 2002  خود را برای دوسال دیگر بعنوان رئیس دولت مؤقت ابقا و بلاخره در انتخابات سالهای 2004 و2009 نیز با دزدی رأی مردم توانست برای بار سوم وچهارم منحیث رئیس جمهور افغانستان دوام بیآورد.

حالا که چیزی بیشتر از یکسال به ختم کارکرزی منحیث رئیس جمهور افغانستان باقی نمانده است، موصوف فقط بخاطر ابقای خود، ویا هم تعین شخص مورد نظراش در رأس قدرت، بدون در نظر داشت منافع ملی مردم افغانستان،  جهت امتیاز گیری از جامعه جهانی به نفع مافیای قدرت که خود در رأس آن قرار دارد، در پی اتهام زنی علیه جامعه جهانی  در رأس ایالات متحده آمریکا میباشد. به همین اساس و بدنبال سفر چک هیگل وزیردفاع آمریکا به کابل و وقوع عملیات انتحاری در مقابل وزارت دفاع و ولایت خوست که باعث کشته وزخمی شدن تعدادی از افراد بیگناه گردید، و با  اینکه سخنگوی طالبان مسؤلیت انفجارات مذکور را بعهده گرفته و اجرای آنرا عمدی و نشانه قدرت طالبان در هنگام سفر وزیر دفاع آمریکا به کابل وانمود کرد؛ حامد کرزی بمناسبت تجلیل از هشت مارچ یا روز جهانی زن بجای رسم معمول و فرستادن پیام، خود درمحفل حضور یافته و از تبانی پشت پرده  آمریکا و  طالبان در سازماندهی انفجارات کابل و خوست سخن گفت.   ایده و افواه فراموش شده ای که چند سال قبل توسط سازمان های  استخبارات  واطلاعاتی کشورهای  منطقه در میان  مردم ما  رایج ساخته شده بود- یعنی" آمریکا بخاطر بقای نظامی اش درا فغانستان،  خود جنگ های ساختگی را راه میآندازد." تا جائیکه حتی رهبران این کشورها گاهی خود از بکار گیری چین حرفها و جملات غیر  منطقی وغیر قابل باورنیز أبا نداشته و ندارند. لینک ذیل را کلیک کنید

http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2007/02/070228_s-khatami.shtml

این  اظهارات غیر مسؤلانه حامد کرزی علیه جامعه جهانی وآمریکا باعث شد، تا قوماندان عمومی ناتو در افغانستان وسفارت آمریکا حرفهای کرزی را قویاً رد، و چاک هیگل وزیر دفاع آمریکا در اولین مسافرت ا ش بعنوان وزیر دفاع آمریکا به خارج از کشور، از خیر مصاحبه مشترک  با حامد کرزی با خبر نگاران صرف نظر وبه آمریکا باز گردد. ولی  کرزی با وجود عکس العمل شدید آمریکایی ها در مورد، باز هم در محفل دیگری در ولایت هلمند از مذاکرات، چای وقهوه نوشیدن طالبان با آمریکا در قطر وپا ریس سخن گفته وهمزمان از  حرفهای تاریخ گذشته چون: آمریکایی ها به معادن افغانستان چشم دوخته اند.  سخن گفت.

اینجا لازم به تذکر است که دستیبای به صلح با طالبان ظاهراً  امریست  که طی چندسال متمادی در دستور کار حامدکرزی قرار داشته و موصوف جهت رسیدن به این هدف تا توانسته به هر در و دیواری زده، و  صد ها ملیون دالر را در این راه  مصرف، وهزاران زندانی طالب را بعنوان حسن نیت از زندان رها ساخته است.  ولی  نتیجه یی که به صلح با طالبان بیآنجامد، حاصل نشده است. حالا با وجود آنکه طالبان وآمریکا مذاکرات میان شانرا رد کرده اند؛ چه نقصی خواهد داشت  که آمریکایی ها طالبان را از هر طریق ممکن به میز مذاکره حاضر و به جنگ و خون ریزی در افغانستان خاتمه بخشند. بناً جبهه گیری کرزی علیه مذاکرات احتمالی صلح طالبان- آمریکا،میرساند که کرزی اصلاً بفکر آوردن صلح وکشیدن طالبان به میز  مذاکره از هر طریق ممکن نبوده، بلکه وی تلاش دارد تا از مذاکرات صلح و بلاخره صلح با طالبان، بعنوان ابزار بخاطرماندن در مسند قدرت سؤ استفاده کند.

از طرفی هم اتهام زنی کرزی علیه آمریکا در مورد معادن افغانستان دال بر آنست که ماستر امور سیاسی و دپلوماسی پوهنتون سملهِ هندوستان چقدر از درک حقایق عینی افغانستان، منطقه وجهان عاجز است. جناب کرزی باید اینرا بداند که  آمریکایی ها به معادن نفت عربستان سعودی نیز چشم دوخته ودر آنجا  قوای نظامی وعسکر دارند. ولی این چشم دوزی و استفاده از تخنیک وتکنالوژی آمریکا در امر استخراج نفت عربستان  باعث شده که دولت وکشورعربستان سعودی سالانه ملیارد ها دالر عاید ومردم عربستان سعودی در زمره مرفه ترین مردم دنیا بحساب آیند.   

بنا براین از موجودیت  معادن هزاران ملیارد دالری در دل کوه های افغانستان، چه سود؟ که مردم ما با فقر و گرسنگی دست و گریبان و در سطح ملیونها نفر فقط بخاطر زنده ماندن در کشور همسایه  بخاطر یک لقمه نان بخور و نمیر مثل برده کار کنند. بناً کرزی صاحب بجای اتهام زنی های بیمورد،  جهت استخراج  وبکار گیری معادن بیشمار افغانستان در استفاده از تکنالوژی برتر آمریکا، و قرار داد های شفاف- استخراج معدنیات افغانستان را باکشور مذکور عقد، تا  مردم ما از گرسنگی، فقر، در بدری و بالاخره  برده گی وکار طاقت فرسا در کشور های همسایه نجات یابند. از طرف دیگر  طی یازده سال اخیر هیچ قراردادی در امر استخراج معادن افغانستان با آمریکا صورت نپذیرفته،  با آنکه شرکت های آمریکایی در داوطلبی استخراج معدن مس عینک و معدن آهن حاجی گک حضور داشتند، ولی امتیاز استخراج  این معادن بنا به خواست دولت افغانستان، با قرار داد های نه چندان شفاف، به شرکتهای چینایی وهندی داده شده است،

اما ادامه درامه،

سخنان و اظهارات غیر مسؤلانه کرزی علیه آمریکا که وسیعاً  توسط رسانه ها در سراسر جهان انعکاس یافت، عکس العمل بسیار تند وشدید مقامات آمریکایی وروزنامه های معروف و پرتیراژآمریکا را بدنبال داشت، طوریکه حامدکرزی بعداً در عقب نشینی خجالت آور ضمن  مصاحبه با رادیوی بی بی سی گفت ( که حرفهای روز گذشته‌اش به نشانی امریکا، نه به هدف تخریب روابط با این کشور، بل به‌منظور آرودن اصلاحات در روابط دوجانبه بوده است). ولی نتیجه این اصلاحات همان بود، که چاک هیگل فرد قدرتمند دولت آمریکا بدون حاضر شدن در مصاحبه مشترک همراه حامدکرزی با رسانه ها،  کابل را ترک و قوماندان آمریکایی نیروهای ناتو در افغانستان به نیروهایش امر آماده باش بدهد.

با اینها، عقب نشینی کرزی بخاطر اظهارات ناسنجیده و دور از منطق اش حتی یک روز دوام نیآورد. زیرا در فردای آن بنا به تحریک عوامل کرزی در ارگ ریاست جمهوری، اهالی ولایت میدان-وردک  در حالی جهت خروج قوتهای خاص آمریکا از ولایت مذکور با شعار های ضد آمریکایی  به جاده های ده بوری و دارالامان ریختند، که شورای عالی  علمای افغانستان باز هم بنا به تحریک کرزی اعلامیه ای را صادر و اظهار داشته اند که در صورت عدم خروج قوای آمریکایی از ولایت میدان- وردک و نسپردن مسؤلیت زندان بگرام به افغانها، علیه قوتهای خارجی  دست به صدور فتوای جهاد خواهند زد.   جناب کرزی که بخاطر بقای قدرت، در سؤ استفاده از احساسات مردم و عدم درک شورای عالی علما ازواقیعات موجود، بازی نوی را رویدست گرفته است. باید اینرا بداند که اگر این مظاهرات به سایر نقاط افغانستان که قوت های بین المللی در آنجا وجود دارد سرایت کند، و همچنان اگر فتوی شورای عالی علما به امامان مساجد در قرا و دهات افغانستان اشاعه شود؛آتشی بر پا خواهد شد،  که توده های وسیع مردم بیگناه افغانستان در آن سوخته؛  بازنده آن مردم افغانستان وبرنده آن سازمانهای اطلاعاتی واستخباراتی کشور های همسایه خواهد بود. و معلومدار که درصورت وقوع چنین بلوا کرزی و مافیای قدرت همراه با بوجی های دالر  سوار بر طیارات راهی پشاور و دوبی خواهندشد. وتاوان این همه حرفها و تحریکات ناسنجیده را مردم افغانستان خواهد پرداخت. دریک حرف که کرزی  نه بعنوان رئیس جمهور بلکه بعنوان دشمن جمهور، طی یازده سال گذسته  بصورت عموم و طی چند روز اخیر بطور اخص در پی آفریدن مشکل و بدبختی برای مردم افغانستان میباشد.

از سوی هم شورای عالی علما حد اقل باید اینرا درک کنند که معاشات چندین هزار دالری آنها از طرف آمریکا پرداخت میگردد؛ اگر آمریکا با افغانستان قطع علایق کند، طالبان فقط با دوش، چک- چک واشپلاق بلافاصله ارگ ریاست جمهوری ونهاد قدرت در کابل را تصرف، و آنوقت برای این عالی جنابان نه معاش دالری، نه معاش افغانی ، حتی  کلوخ هم پرداخت نخواهد شد.

آخر الامر اینکه کرزی بجای یک سیاست مدار مدبر و زمامدار با مسؤلیت وارائه سیاست و دپلوماسی سنجیده شده و مطلوب در راستای منافع ملی مردم افغانستان، خلاف منافع ملی - دپلوماسی و سرنوشت مردم افغانستان را بمانند قمار بازان بچالش وقمار گرفته، با حرفها و سخنان غیر مسؤلانه  با آینده  ملیون ها افغان بازی میکند. موصوف در اظهارات اخیراش باز هم بمثل یک قمار باز- بازنده، داد و واویلا راه انداخت که ( آمریکا نیآمده که باز گردد) مؤجز باید نوشت که: داشتن مدرک تحصیلی  حتی در سطح بسیار عالی  ازمعروف ترین پوهنتون ها و موسسات عالی تعلیمی دنیا، کاغذ پاره ای بیش نخواهد بود، مگر اینکه فرد دارای مدرک تحصیل، توانایی فردی و استعداد ذاتی  واحساس مسؤلیت در امر پیشبرد امور محوله  نداشته باشد. حامد کرزی با آنکه دپلوم  ماستری علوم سیاسی و دپلوماسی از پوهنتون سمله هندوستان در دست دارد؛ ولی متأسفانه موصوف نه تنها اینکه از امورسیاسی و دپلوماسی هیچ سررشته ای ندارد. بلکه جناب شان حتی  تاریخ شصت سال اخیر کشور را نیز نمی دانند. که اظهارات اخیر وی ناشی از همین بی خبری میباشد. زیرا افغانستان محاط بر خشکه خلاف آنچه تبلیغ میگردد، برای آمریکا هیچ ارزش استراتیژی ندارد؛ اگر میداشت، آمریکا شش دهه قبل از امروز و درگرماگرم جنگ سرد وقتی داوود خان مرحوم بخاطر پیشبرد پروژه های زیر بنایی افغانستان از آمریکا در خواست کمک کرد، به درخواست داوودخان پاسخ مثبت میداد،که نداد. فرصتهای بعدی الی واقعه نیویارک در سال 2001 که آمریکا جهت تعقیب سرکردگان القاعده وارد افغانستان شد، باشد در جایش.

 


بالا
 
بازگشت